eitaa logo
بر پا
6.7هزار دنبال‌کننده
589 عکس
320 ویدیو
73 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
الیاس از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۵ 🌱دویست تا جهیزیه، هر کدام چند ده ملیون تومان، هر کدام بانی یک ازدواج آسان میشد، در منطقه ای که فشار بیکاری ناشی از کرونا فشار روی خانواده های دردمند و محرومش را بیشتر کرده بود. مردمی در شرق هرمزگان، مردمی مظلوم و بی زبان که نمیتوانند دردهایشان را آن قدر بلند فریاد کنند که گوشهای سنگین ما بشنود. 🌱دویست تا جهیزیه را با خون دل تهیه کردیم، ذره ذره از این خیر و آن خیر، در صفحات مجازی و درخواست های حقیقی، که کاری کنیم اگر مراسم تجمع ناشی از جشن ها تعطیل میشود، لااقل شادی علم کردن ازدواج جوانان مان تاخیر نیفتد. مردم با نشاط ما زیر این همه فشار و درد و محرومیت، لااقل جنگاورانه و مردانه، کانونهای گرم و معنوی زندگی را بسازند که علم عشق و آرامش یعنی خانواده، نخوابد. 🌱مسیر اما دور بود، سخت بود. تا بندر عباس را با هواپیما رفتم، اما تا رسیدن به روستاهای گرهون و تیسور را نمیدانید چه کشیدم. جاده نبود. راه سنگلاخ و صعب العبور، هفت هشت ساعت. چند بار نزدیک بود دل و روده ام بالا بیاید. نمیفهمید چه میگویم. رفیقم دچار پرسش فلسفی شده بود که آخه اینها چرا اینجا زندگی میکنند، چرا اینقدر دورند. خدا را شکر عمامه سرم بود و چندین بار که سرم به سقف و در دیوار ماشین میخورد ، پارچه های پیچیده شده عمامه مراقبت میکردند که سرم درد نگیرد. میخندید؟ خنده هم دارد. 🌱میخواستم بروم خودم عقدشان را بخوانم. من عاشق محفل عقدم، احساس میکنم صدای هلهله فرشته ها را میشنوم. احساس میکنم از همیشه دستم به آسمان نزدیک تر است. عقد بخوانم برای زوجهای پر امید و پر عزم، که در این شرایط مردانه ایستاده اند تا هم زندگی را پیش ببرند و هم ایستادگیشان را ثابت کنند. بروم کنار کپرهایشان، عقد بخوانم و مدح امیرالمومنین و در آن محفل بلکه دعا کنم خدا رحمی کند به همه عالم.... 🌱در روستای تیسور اولین عروس و داماد را که قرار شد عقدشان را جاری کنم حاضر شدند. داماد را از پشت ماسک سفیدی که زده بود شناختم. الیاس بود. او چهار پنج سال پیش شاگرد خودم بود در این منطقه. نو جوانی پانزده شانزده ساله بود. آرام ولی همیشه با لبخند. کس و کاری نداشت به جز مادری پیر ، شنیدم عروس خانم هم وضعی شبیه او داشته. و هم روستایی هایشان کمکشان کرده بودند که خانه و کاشانه ای برایشان فراهم کنند. همه روستا برای همین زوج خواستنی شاد بودند. و چه حالی میداد عقد الیاس را خواندن. جای شما خالی بود. هر چند همه را دعا کردیم و الیاس و عروسش هم آمین گفتند. 🌱بچه ها! موج دوم مهر و همدلی و ولایت مومنانه را به پا کنیم. نگذاریم حرف رهبر زمین بماند. بگذارید در این میانه سختی ها،مراقب هم باشیم. لذتی دارد این پیوندهای ولایی حول محور امیرالمومنین. و شما چه میدانید مزه احساس لبخند الیاس را از پشت ماسک سفیدی که جلوی دیدنش را گرفته..... @ali_mahdiyan
سید بشیر از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۶ بیشتر از بیست سال است که با سید بشیر حسینی رفیقم. از همان زمان هم وقتی هم سخن میشدیم، به حرفهایش فکر میکردم. خوش فکر و خوش صحبت و البته با دلی پاک و معنوی. یک رفیق خواستنی و جذاب. او را دعوت کردیم که همراه ما باشد در این منطقه فوق العاده محروم بشاگرد. با وجود سر شلوغی و دیسک کمرش قبول کرد. هدف مان این بود شاید اگر او بیاید این کار بیشتر دیده شود و بتوانیم در مدد به این موج دوم همیاری از او هم کمک بگیریم. جهیزیه هایی که به خون دل جمع شده بود و عقدهایی ساده و مراسمی گرم اما مختصر و بدون تجمع ولی با حضور سید برای عروس و دامادها هم جذاب بود. اینها بود اما وقتی کنار بچه های طلبه و جهادی نشست، آتشی به جانمان افکند. او از وسط آتش جنگ رسانه ای میآمد و حرفهای زیادی داشت. برایمان تصویر دقیقتری ایجاد میکرد از اینکه چرا روی زمین پیروزیم و اما در نهایت در صحنه ذهنیت میبازیم. چرا آرایش جنگی گرفتن مردم در فضای رسانه ای که تنگه احد انقلاب است به تعبیر رهبری یک ضرورت فراموش شده توسط ما است. از کجا داریم میخوریم. چرا هیچ کار ما و مسوولین ما در کف صحنه بعد رسانه ای ندارد. چرا این همه رهبر تاکید کرد که نیروهای انقلابی گفتمان بسازند و دست به دست دهند. روایت کنند جهادشان را. چرا رهبر گفت آوینی در صحنه کم است. چرا در جلسه با جهادی ها گفت در این حوزه ضعیفید. او جنگ روایتها را ترسیم میکرد و حقیقتا سوز دل سید بشیر ، دل مرا هم سوزاند. پ ن: پشت سرمان در عکس مسجد صاحب الزمان عج خمینی شهر بشاگرد است. @ali_mahdiyan
دختر فلج از مجموعه روایتهای«موج دوم» ۷ 🔻«ما دو ماه پیش همکار از دست دادیم.... اما ما لطفی نمیکنیم به کسی، نه این وظیفه ما است...اما ما این دو ماهه روحیه خودمان را از دست داده ایم...همکاری داشتیم که جوان بود کلی استعداد داشت آرزو داشت میخواست مادر شود....» 🔻اینها را خانم پرستار میگفت، توی بیمارستان دردکشیده و محروم بندرعباس. عکس همکار جوانشان را گذاشته بودند روی یک میز که شبیه حجله ی عزا درستش کرده بودند تا جلوی چشمشان باشد. 🔻خبرهای بیمارستان بندرعباس را چه کسی دنبال میکند در کشور، آیا خبر این شهیده جوان به گوشتان رسیده بود، آیا میدانستید دو ماه است طلبه ها و جوانان بشاگردی_ آری بشاگردی_در این بیمارستان همرزم و مددکار پرستاران شده اند؟ میفهمید در این هوای گرم و شرجی پوشیدن دوازده ساعته این لباسهای خاص ضدویروس یعنی چی؟ 🔻بیمارستان بزرگ و ویژه ای نبود، اما چقدر همه گرم بودند و با محبت. روز عیدغدیر با سیدبشیرحسینی رفتیم که کادر درمانی را روحیه بدهیم اما از خونگرمی و فرهیختگیشان روحیه گرفتیم. من کنار ایستاده بودم و فقط از این همه زیبایی لذت میبردم. 🔻در میان همه درد‌دلها و خوش و بش های سیدبشیر و کادر درمان من که عقب تر ایستاده بودم ناگهان متوجه صدای جیغ آرام و دخترانه ای از پشت سرم شدم. برگشتم نگاه کردم دیدم دختری چهارده پانزده ساله، روی تخت خوابیده. دختری فلج که قدرت حرف زدن هم نداشت. کنار تختش مادری با چادر محلی و چهره ای که روزگار با چین و چروکها آرایشش کرده بود. و او آرام و با حیا ایستاده بود. 🔻دخترک سیدبشیر را دیده بود و شناخته بود اما توان حرف زدن نداشت فقط میخندید و از ذوقش آرام جیغ میکشید. مادر خجالتی اش تنها کاری که کرد برایش این بود که بدن او را به سمت ما چرخاند که راحت تر نگاه کند. 🔻کارمان که تمام شد دیر هم شده بود اما به سید گفتم برو کنار تخت آن دختر، توی دلم گفتم خودت که میدانی خوب هم میدانی شهرت و محبوبیتی اگر خدا به تو داده باید خرج دل این مردم محروم و با عزت کنی. رفت کنار تخت دخترک... به! ... سلام..... خانوم.... چه خانوم قشنگی.... ایشالا زودتر خوب میشی.... ایشالا زودتر عروس میشی... عزیز دلم... @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 سلسله جلسات تدریس کتاب ((طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن)) 📚 📢 مدرس: شیخ 🖥 در 31 جلسه 📲 برای سفارش این محصول به آیدی @gohari_67 در ایتا پیام ارسال نمایید. (منظومه فکری مقام معظم رهبری) 📚📚 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقد جریان جهادی شیخ علی مهدیان جلسه هم اندیشی گفتمان جهادی در سالگرد دیدار جهادی ها با رهبری @ali_mahdiyan
🌀 جهاد یاری رسانی 🌀 📢 فراخوان نیروی جهادی برای در تهران 📢 📣 عرصه های خدمت: 🚑 همیار بیمار ⚰ غسالخانه 🏨 موکب سلامت 🏴 روضه های خانگی 📦 کمک مؤمنانه 📲 ثبت نام از طریق سایت 🔻🔻🔻 www.khanetolab.ir ☑️☑️ خانه طلاب جوان 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه جا کربلا است هر هیأت معین یک بیمارستان @ali_mahdiyan
پرچم امام حسن ع و بیمارستان امام حسین ع از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۸ 🔻ما یک هیات داریم اسمش هیات امام حسن علیه السلام. یک هیات طلبگی و با صفا. سرود آخر هیاتمون این طور شروع میشه تا که پر زدن بلد شدیم، پر زدیم و شمع ما حسن ع هر کسی کنار سفره ای است، سفره دار جمع ما حسن ع 🔻وقتی زیر پرچم امام حس ع میروی هیات، یک احساس مبهم و عجیب داری. شاید چیزی شبیه احساس قاسم بن الحسن وقتی نامه پدر را برای عمویش امام حسین ع میبرد تا اذن شهادت بگیرد. اذن چشیدن عسل. احساس خوبی است شبیه این که وسط کربلا فریاد بزنی ان تنکرونی فانا ابن الحسن... 🔻یک سال دسته جمع رفته بودیم کربلا . وارد صحن امام حسین ع شدیم و سینه میزدیم. بعد از عزاداری نگاهم به سقف بالای سر بچه ها افتاد، دیدم زیر قبه ای نشسته ایم که داخلش دور تا دور، نوشته بود یا حسن مجتبی ع و تو چه میدانی چه احساسی دارد زیر پرچم و سایه امام حسن ع بروی کربلا. 🔻امسال وقتی رهبر مان دستور داد که موج دوم کرونا را دریابید و موج دوم همدلی را دوباره ایجاد کنید، تصمیم گرفتیم هیات مان وارد بیمارستان شود. هر چقدر میتواند کمک به آن بیمارستان کند. از همراهی بیمارها تا روضه های خانگی برای خانواده هایشان تا تهیه آبمیوه و غذا و حتی کمک به مشکلات اقتصادی بیمارها. هر کاری به ذهنمان میرسد و میتوانیم، حتی تکریم دکترها و‌پرستارها و گاهی پرچم زدن و روضه خواندن برای بیمارها. 🔻طرحمان را برای حاج امیر والی، برادر مرحوم حاج عبدالله والی گفتیم. گفت من با مسوول یک بیمارستان صحبت میکنم. چه بیمارستانی؟ بیمارستان امام حسین ع در میدان امام حسین ع. 🔻حالا قرار است پرچم هیات امام حسن ع خود را در بیمارستان امام حسین ع بکوبیم. و تو چه میدانی امام حسنی هیات گرفتن در بیمارستان امام حسین ع چه مزه ای دارد. چیزی شبیه فریادهای قاسم که ان تنکرونی فانا ابن الحسن.... 🔻طرح جالبی است این طرح. این که هر هیات پشتیبان و معین یک بیمارستان شود. در تهران چندین هیات دیگر هم میشناسم که همین بنا را دارند. چه مزه ای‌ دارد امسال عزاداری ها وقتی طعم نصرت ارباب میگیرد. @ali_mahdiyan
هیاتی فعال است نه منفعل 🔻خیلی ها هیاتیها را در وضعیت انفعال و دفاع میپسندند. حال آنکه هیات و هیاتی در کانون حیات اسلام ایستاده، او همیشه همه عالم را منفعل کرده و منفعل میکند. او فریاد «ان جدی الحسین قتلوه عطشانا» را به همه عالم میرساند. هیاتی فعال است و نه منفعل. 🔻ما میفهمیم چرا رهبری فریاد زد موج دوم همدلی را ایجاد کنید. امروز بیش از هر زمان محتاج بروز قدرت واقعی مان هستیم. قدرت روابط ولایی حول پرچم اباعبدالله. این نصرت و خدمت دائمی مردم زمانیکه بروز میکند همه طرح های دشمن را به انفعال میکشد. 🔻در ایام عزای اباعبدالله باید «یا حسین» گویان ، وارد مبارزه شد. مبارزه ای از جنس «لبیک» به «هل من ناصر ینصرنی». نکند پیامبر اکرم توبیخمان کند که «اتبکونه و لاتنصرونه»... یعنی «گریه میکنید و حال آنکه یاریش نمیکنید؟». یاری او یاری مردم است یاری رهبر است و خنثی کردن نقشه دشمن. اگر نصرت امام و نصرت مردم که نصرت خدا است رخ دهد ، نتیجه اش ثبات قدم بیشتر مردم میشود و رهایی از دشمنیها. ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. 🔻رفقای هیاتیم بیایید امسال هر هیات پرچم ارباب را بر سر در بیمارستانها و خانه نیازمندان بزند و عزاداری را گره بزند به خدمت و نصرت. خدمت کردن هیاتها که پرچمدارانند باعث خدمت و همدلی همه خواهد شد. و این هم شکست دشمن و هم بر ملا شدن ضعفها و نفاقها را باعث میشود. 🔻هر هیات میتواند یک خدمت الگو ساز و الهام بخش به دیگران را انتخاب کند. و چون خودش بلندگوی روایتگری اصحاب ارباب را به دست دارد همین خدمتها را ترویج هم بنماید و روایت کند. و به این ترتیب همه در «جنگ روایت» فعال تر خواهند شد تا بازوی تحریف دشمن را قطع کنند و این احساس فراگیر شود که حواس مان به هم هست. مراقب همدیگریم. این روابط ولایی به مدد ایام کربلا و شعار «همه جا کربلا است» ما را رویین تن میکند در مقابل دشمنان داخلی و خارجی. دقیقا همین زمان که میخواهند منفعل باشیم باید فعال شویم. @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر سالکی به هیات تو پا گذاشته فهمیده راه سیر الی الله دراز نیست. بعد از هزار سال ببینید پرچمی جز پرچم حسینیه در اهتزاز نیست @ali_mahdiyan
آب هویج از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۹ 🔻طرز تهیه آب هویج را بلدید؟ مواد مورد نیازش را میدانید که چیست؟ 🔻بیمارهای کرونایی را از نزدیک ندیده اید شاید، ولی من دیده ام. گلوهایشان خشک میشود. زود تشنه شان میشود. سنهایشان معمولا بالا است و رویشان نمیشود درخواست آب کنند. توان هم ندارند با این تنگی نفس حرکت کنند. این یعنی خیلی تشنگی میکشند. 🔻و این برای هیاتی ها خیلی معنی دارد. اسم عطش را نیاورید. مخصوصا در محرم. تشنگی که میگویید، بلور دل بچه هیاتی ها میشکند. 🔻حالا طرز تهیه آب هویج مقوی که رفع عطش میکند. اول یک روضه دسته جمعی میگیریم. گریه میکنیم. دوم اینکه در دلمان عزم میکنیم که ما پایه ایم و باید پای کار بایستیم. حتی اگر مثل آقا هادی رفیقم مادرمان بیمار باشد، باز پای کار میایستیم. یا حتی اگر پول نداشته باشیم، به هر گرفتاری که هست، آبرویمان را کف دست میگیریم مثل بچه هایی که سر چهارراه پول جمع میکنند برای هیات، پول جمع میکنیم برای بیماران کرونایی. 🔻راستی یاد محمد مداح افتادم، طلبه آذری زبانی که در موج اول کرونا، آب میوه میگرفت برای بیماران و در همان حال به او خبر فوت همسر باردار و فرزندش را به او دادند و او به روی کسی نیاورد و فقط یک گوشه بیمارستان را پیدا کرد تا غریبانه گریه کند. یک آب هویج میبینید ولی روح این عمل صالح حیات بخشش کرده. 🔻حالا با رعایت همه پروتکلهای سخت گیرانه بیمارستان هویج ها را میشوییم. ضد عفونی میکنیم. ذکر میگوییم و آب هویج میگیریم. در ظروفی پاک میریزیم، و روی شیشه هایش مینویسیم: بنوش به یاد ارباب همین. @ali_mahdiyan
1_438169065.pdf
2.85M
معرفی پویش مطالعه کنید @ali_mahdiyan
جهت مشارکت و کمک از طریق لینک زیر اقدام فرمایید. https://www.payping.ir/@jahadimohebin @ali_mahdiyan
شاعر هم شدیم از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۱۰ 🔻یک هفته ای هست که بچه ها در بیمارستان امام حسین ع تهران مشغول به کار شده اند. هر روز صبح تا شب. اسم این بیمارستان دلهایمان را میلرزاند. 🔻با رفقا تصمیم گرفتیم از روز قبل محرم هر روز یک برنامه ویژه هیاتی هم داشته باشیم. یکی از برنامه هایمان برنامه استقبال از محرم بود که روز قبل محرم انجام شد. قرار شد با بچه های هیات وارد حیاط بیمارستان شویم. با رعایت همه پروتکلها. برنامه ای حدود نیم ساعت داشته باشیم و بر گردیم. 🔻یکی از بچه ها پیشنهاد داد یک «دو دمه» بخوانیم. دو دمه همان ذکری است که دو دسته سینه زن تکرار میکنند و جواب میدهند. خیلی گشتیم اما دو دمه ای که به دلمان بچسبد پیدا نشد. آخر سر تصمیم گرفتیم خودمان دو دمه را بسراییم. و این شد. ❤️ آمدم بهداری قرب حسین ع بن علی ع هر کس اینجا میشود حاجت روا از زینب است ❤️ مرحبا بر آن پرستاری که از دلدادگی وقت دارو دادنش گوید: شفا از زینب است 🔻یکی دیگر از طرحهای بچه ها این بود که در یک بنر هویت کاری که میکنیم را در قالب یک جمله تشریح کنیم. ما که انگار گرم شده بودیم در شعر گفتن ، تصمیم گرفتیم این دو بیت را هم به این منظور بگوییم، طوری که در بیت اولش جمله پویش مان یعنی هم تعبیه شده باشد. این دو بیتی را بر سر در ورودی بخشهای بیمارستان زدیم. ❤️ «هر» لحظه دلم هوای «هیات» دارد «یک» سینه پر از مدال «خدمت» دارد اینجا همه زیر سایه اربابیم این خیمه مدافع سلامت دارد 🔻تجربه خوبی بود. چند تن از پرستارها و نیروهای خدماتی و مدیران استقبالمان آمدند. روضه ای خواندیم و برای شفای بیماران دعا کردیم. حجله و عکس شهدای مدافع سلامت و پرچمها هم فضا را عوض کرده بود و همراه های بیماران هم به جمع هیاتیها اضافه شدند. 🔻دو دمه را همه تکرار میکردند و چه مزه ای داشت هیئت در کنار کسانی که رنج و‌ دردهایشان ارتباطشان را با امام حسین بیشتر از هر زمانی کرده و همینطور در کنار جهادگرانی با نام مدافعان سلامت... @ali_mahdiyan
رابطه بیماران بیمارستان با کوچه های اطراف از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۱۱ اینجا یکی از کوچه های اطراف بیمارستان امام حسین ع است. تک تک خانه های کوچه را دعوت کردیم برای روضه در کوچه خانمهایی میآمدند و خواهش میکردند بر سر در خانه شان پرچم بزنیم. انواع و اقسام شربت ها برای جلسه از سمت خانه های کوچه میرسید و همینطور زیر انداز. منبر و روضه مختصر و دعا برای تک تک بیماران کرونایی به اسم و فامیل شان. خیلی ها آمدند بیرون توی کوچه نشستند. خیلی ها دم در خانه شان نشسته بودند بعضی هم از پنجره ها و چه هیئتی شد. چه لذتی داشت..... . . @ali_mahdiyan
مل مل از مجموعه روایتهای«موج دوم» ۱۲ ❤️ تا حالا داخل مهدکودک نرفته بودم. این اولین بارم بود. همیشه از اسم مهدکودک هم بدم میآمد. پیش خودم میگفتم چه معنی داره مادرها بچه های معصوم رو رها کنن. که چی بشه؟ بچه باید کنار مادرش باشه. تو آغوش گرم خانواده. ❤️اما این بار فرق میکرد. یک مهدکودک توی زیر زمین بیمارستان. بچه های کادر درمانی اونجا بودند و من دیده بودم بیمارهای کرونایی که با موبایل چطور با بچه ها یا نوه هاشون حرف میزنند و این پرستارها مثل پروانه دور اونها میگردند. من رفته بودم کنار بچه های همین پرستارها. ❤️برای مربی های مهد جالب بود که روحانی ها وارد مهدکودک شوند. خیلی گرم تحویل میگرفتند. یکی از مربی ها گفت حاج آقا اگر ممکنه روضه بخونید برامون. ما هم دوست داریم روضه خوندن رو یاد بگیریم. ❤️من هیچ وقت برای این همه بچه زیر شش سال روضه نخونده بودم. روز سوم محرم بود. نگاه به صورتهای معصوم دختر های شیرین زبون مهدکودک قلبم را میفشرد وقتی این صورتها را در کنار تصویر روضه هایی که بلد بودم قرار میدادم. ❤️از دختری سه ساله گفتم که جلوی آدم بدها ایستاد. اسم پدرش رو برد و با شجاعتش همه آدم بدها رو رسوا کرد. بعد برای مربی ها روضه خوندم. رفقای طلبه ام سر بند و پرچم و زنجیر گرفته بودند که بچه ها باهاش بازی کنند. ❤️ اتفاق جالب دیگه اینکه اون روز بچه های هیئت هماهنگ کردند که مجری برنامه مل مل با عروسکش هم بیان پیش بچه ها. مل مل هم بعد ما اومد و کلی بچه ها رو خوشحال کرد. به خاطر اومدن مل مل مادرها یعنی پرستارها اومدن پایین پیش بچه هاشون تا مل مل رو ببینن. ❤️خیلی به همه خوش گذشت. اما وسط آن هیاهو و خوشحالی یکی از بچه ها که مادرش رو دیده بود به جای بازی و شادی دائم به مادرش میگفت مامان بیا بریم خونه... و من باز دلم شکست... @ali_mahdiyan
اتاق پیر مردها از مجموعه روایتهای«موج دوم» ۱۳ ❤️ هنوز تازه وارد شده بودم به اون بخش. تازه میخواستم با بیمارها رفیق بشم. وارد اتاقی شدم که همه پیر مرد بودند. تا وارد شدم یکیشون صدا زد، آقا بیا اینجا. رفتم کنار تختش. گفت اون کتابها رو از کنار پنجره بردار بگذار کنار تخت اون آقا. ❤️اون آقا یک پیر مرد دیگه بود که روی تخت کناری دراز کشیده بود. این یکی میخواست همه وسایل همونجایی باشند که دوست میداشت. گفتم«چشم». کتابها را برداشتم گذاشتم کنار تخت اون یکی. ناگهان این یکی پیر مرد چشمهاش رو باز کرد و گفت : بیا اینجا جوون. رفتم کنار تختش. گفت کیسه سوند مرا خالی میکنی؟ خیلی پر شده. ❤️یه نگاه به کیسه سوند که پر از ادرار بود کردم. اولش کمی سختم بود. تا حالا از این کارها نکرده بودم. چیزی نگفتم و رفتم ظرف آوردم و ادرار داخل کیسه را خالی کردم توی ظرف و بردم توی دستشویی خالی کردم. بوی ادرار داشت حالم رو به هم میزد. ❤️دستکش رو عوض کردم. دستم رو چند بار شستم. برگشتم. کنار یکی از تختها پیر مردی ایستاده بود و مثل پروانه دور و بر تخت پیر مرد دیگری با سن بالا میچرخید و خدمت میکرد. پسرش بود. خودش حدود پنجاه سالش بود و پدرش حدود هفتاد هشتاد سالش بود. صحنه جذابی بود. ❤️وارد اتاق که شدم دوباره پیر مرد اولی صدام زد. خندم گرفته بود. توی اتاق پیر مردها گیر افتاده بودم رسما. رفتم گفتم جانم حاج آقا. گفت جوون یه خواهش میکنم نه نگو. گفتم جانم گفت این آب میوه را بگیر باز کن و بخور. خواهش میکنم. من که هنوز بوی ادرار توی مشامم بود نمیتونستم چیزی بخورم. گفتم آخه میل ندارم. اجازه بدید میگیرم بعدا میخورم. راضی شد. محبتش شرمنده ام میکرد. ❤️بگذارید یک اعترافی بکنم. اولش از اینکه دارم خدمت میکنم احساس غرور میکردم. فکر میکردم خیلی کارم درسته. یک طلبه و این قدر خدمت. آفرین به من. من چقدر خوبم. اما این دو تا صحنه مثل دو تا ضربه سیلی خورد و تو صورتم و مرا به هوشم آورد. عشق مرد پنجاه و چند ساله به پدرش و محبت این پیر مرد. ❤️هنوز شوکه بودم که ناگهان یک پیر مرد افغانستانی با همسرش وارد اتاق شدند. باید بستری میشد و خانمش اصرار داشت که کنارش باشد. پیر زن توی اون اتاق کمی سختش بود. ولی آمده بود که کمک بدهد. ❤️همه چیز داشت صحنه کلاس درسی رو برام شکل میداد. یک درس طلبگی جدید. شیخ علی مهدیان! آقای طلبه! نوکری مردم باید بر بستر عشق سوار شه تا بی منت باشه تا بی غرور باشه. تا احساس نکنی کسی هستی و کاری کردی. تو هیچی نیست. اگر عاشقانه پای کار بودی هیچی اذیتت نمیکرد. نه بهانه این و آن و نه خدمت به آنها. ❤️رفتم به پیر زن اصرار کردم که برگردد. گفتم مادر جان من اینجا هستم. کمک میکنم. پیر مرد هم که اصرار مرا دید او هم اصرار کرد به همسرش و راضیش کردیم که برگردد خانه. شب خوبی بود و چه قدر درس یاد گرفتم امشب. @ali_mahdiyan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کوچه های اطراف بیمارستان روضه و دعای همسایه ها @ali_mahdiyan
تفاوت مواسات و خیریه آمریکایی 🔻واقعا دوران است یا ؟ چه معنایی دارد در دورانی که مردم از ظلم و بی عدالتی در فشار و در رنجند دم از مواسات و همیاری میزنید؟ این خدمتها و یاری رسانی های شما چه تفاوتی با دارد؟ یک مشت سرمایه دار آنچنانی بخشی از پولهایشان را هم صرف خیریه میکنند. 🔻مواسات یا همان یاری یکدیگر و مرهم نهادن بر زخمهای یکدیگر، ریشه در مفهوم دارد. مفاهیم دینی را در جای خود در منظومه دینی قرار ندهیم، درکشان نخواهیم کرد. مفهوم نصرت را نخواهیم فهمید اگر نظام اهداف دین را نفهمیم. 🔻هدف امام چیست؟ عدالت است بله. اما کدام عدالت و چگونه؟ از مسیر لاصلاح امه جدی.... او میخواهد بی عدالتی نباشد ظلم و بی دینی نباشد اما به شرط رشد مردم. امام حسین شبیه سوپر من های آمریکایی نبود. امام زمان هم اینگونه نیست. عدالت به دست مردم محقق میشود. حاکمان ظالم هم به دست مردم تغییر میکنند. 🔻فرق خیریه آمریکایی با مواسات چیست؟ خیریه های آمریکایی اگر پوششی برای پولشویی نباشند حداکثر یک حرکت برای نشاندن مردم و قعود مردمند. کمک میکنند که شورش نشود و قیام شکل نگیرد. اما مواسات شیعی کمک است برای قیام مردم. برای هجرت مردم. 🔻خیریه آمریکایی مردم را ضعیف نگه میدارد که آویزان پولدارها باشند اما مواسات و نصرت شیعی برای قدرتمند کردن مردم است. چگونه؟ وقتی پیوستار اجتماعی قوی شود یعنی روابط ولایی بین مردم تقویت شود آن وقت امر به معروف و نهی از منکر و مطالبه گری ما را دچار دو قطبی و دعوا نمیکند. و اینگونه مطالبه گری ما تغییر حاکمان ضعیف یا فاسد را باعث میشود. ما را از یک جمعیت حداقلی محدود منزوی به یک حرکت مردمی گسترده تبدیل میکند. یادتان باشد که این دولت ضعیف بر پایه دو قطبی رای آورد. المومنون بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر. این یعنی مطالبه گری را در بستر روابط پر از محبت و مسوولیت دنبال کنید. تا دچار اختلاف و ضعف نشوید. راهمان برای جبران زخم های دوقطبی جامعه چیست؟ خدمت و نصرت و مواسات. 🔻چرا مواسات را در تقابل با عدالت انداختید؟ چون راه حلتان برای عدالت شما را متصل نمیکند به ایجاد حرکت عمومی در مردم. چرا مواسات را با خیریه آمریکایی اشتباه گرفتید؟ چون مفاهیم را ظاهرگرایانه و متحجرانه تحلیل میکنید. خیریه آمریکایی خیریه برای قعود است و خیریه شیعه خیریه برای قیام. خیریه ما را در اربعین باید ببینید و‌موکبهایش در حاج عبدالله والی و خمینی شهرش. در زخم عمیق روی شانه سید الشهدایش. 🔻دوران عدالت خواهی است بله و برای همین دوران مواسات است. @ali_mahdiyan
بی پناه یان 🔻یکی دو روز قبل از محرم شیخ علیرضا پناهیان را به صورت اتفاقی در جایی دیدم. به او گفتم چند سخنرانی از رهبری، ترغیب مردم به حضور دوباره در موج دوم همدلی و‌ مواسات است، گفتم شما نمیخواهید کاری کنید؟ گفت به نظرم این موضوع مهمی است خیلی خیلی مهمتر از یک بحث اخلاقی یا مقطعی صرف بلکه یک راهبرد مهم برای ظهور است. 🔻یکی از دوستانم از او پرسید شما خودتان نمیخواهید کاری کنید بیشتر از سخنرانی؟ گفت با دوستانم شروع کرده ایم اما چه بسا مجبور شوم دار و ندارم را با دیگران شریک شوم، باید حاضر باشم. 🔻من احساس کردم مقوله مواسات برای او هم خیلی جدی است. این نکته آن روز مرا فوق العاده خوشحال میکرد. به او گفتم ما پویشی را آغاز کرده ایم با عنوان شما با این عنوان موافقید؟ گفت کاش «مردمی» بودن را در عنوان پویش تاکید میکردید. هر هیئت مردمی یک خدمت مردمی. میگفت از مردم نباید غافل شد و فهم و قدرتشان. 🔻پناهیان یکی از شخصیتهای کلیدی معاصر در دهه هشتاد و نود است. او قدرت تاثیر بر جریان انقلابی و هیاتهای ما را داشته. من هم هیچگاه اندیشه های او را بالکل تایید نکرده ام اما این تجربه را دارم که وقتی عده ای ملانقطی میشوند روی یک نفر حتما بحث بیشتر از گفتگوی علمی است. لابد قرار است محیط تاثیر این شخصیت نابود شود. بحث روایی و فقهی و تاریخی و نظام اندیشه ای روی چند سخنرانی و بعد سیل توییتها و یادداشتها ، طبیعی نیست. 🔻این مدل برخورد را قبلا درباره آیت الله مصباح و آیت الله هاشمی شاهردوی و دیگران و دیگران دیده ام. نه اینکه این بزرگواران را نباید نقد کرد نه. بلکه اراده های پشت این نقدها هم مهم است که دیده شود. اگر بنا باشد یک نفر را از جامعه مخاطبش جدا کنند خوب است انتقاداتی را به او ترویج کنند که جامعه مخاطبش بپسندند. 🔻امروز دو جریان بدشان نمیآید پناهیان مرجعیت اجتماعی نداشته باشد، یکی راستهای لیبرال مسلک که از خیلی قبلتر با او درگیر شده بودند و دوم آرمانجویان متحجر که تحت عنوان عدالت خواهی تا کنون خیلی از مفاهیم را به لجن کشیده اند. ولایت و امنیت و آزادی و امروز هم مواسات و‌ همدلی را. @ali_mahdiyan
لیونل مسی 🔻لیونل مسی به توافق هفتصد ملیون یورویی یا حدود هشتصد و سی ملیون دلاری با باشگاه منچستر سی تی رسید. او بعد از ضعف و شکست تیم بارسلونا اعلام کرد که از این باشگاه جدا خواهد شد. 🔻جماعت کثیری در سرتاسر دنیا عاشق رنگ آبی اناری بودند و پیگیر برد و باختهایش بودند برایش تعصب میورزیدند و با آن احساس هویت میکردند. غلط است یا درست کاری ندارم. اما هویت بزرگی شکل گرفته بود و در مرکز این هویت لیونل آرژانتینی وجود داشت. کسی که او را بیشتر به باشگاهش میشناختند تا ملیتش. حالا تصمیم به جابجایی گرفته که در شکستهای تیمش حاضر نباشد و پول زیادی را در این جابجایی کسب کند. و این یعنی کل این هویت ساخته شده کلان اجتماعی در عالم فوتبال کشک. آیا او باید از این جماعت اجازه میگرفت مگر ؟ خیر. آیا اصلا مگر این هویت اهمیتی دارد ؟ خیر. آنچه مهم است نفع او است. 🔻هویت «رو کم کنی». که رنگ دارد آبی اناری یا آبی یا قرمز یا سبز یا بنفش. پر از تعصب است و جنجال و عشق و اشک حتی. اما نقطه کانونی و مرکزی اش حق دارد فقط به فکر خودش باشد و نه جماعت سینه چاکش. این هویت پوچ و کال و پوک جبهه بندی های امروز است. 🔻در جلسه ای خصوصی از خاتمی پرسیدیم آیا ماجرای تقلب در انتخابات را قبول داشتی؟ گفت نه دروغ بود. گفتیم خوب چرا اعلام نکردی و اعلام نمیکنی. گفت پایگاه اجتماعی ام خراب میشود. یادش به خیر او نماد راستگویی و حریت بود برای خیلی ها اما حالا دانستن محاسباتش جالب است. روزی که برای «روکم کنی» بنفش میشدیم یا سبز یا آبی یا هر رنگی حواسمان نبود که اصلا نه قصه آزادی مهم است نه استقلال نه رفاه مردم بلکه محاسبات پشت پرده شخصی و حزبی این وسط وجود دارد که ما خیالش را هم نمیکنیم. 🔻امروز تکرار میکنند رای بدهید. چشم. فردا تکرار میکنند رای ندهید. چشم. پس فردا تکرار میکنند خودسوزی کنید. چشم. چون نمیفهمیم بردگی مدرن اینگونه است. او لذتش را ببرد و ما تعصب خرج کنیم. او در بهترین نقاط این شهر زندگی کند و لذت لابد حلال ببرد و ما گریه کنیم برای تدبیر و امید و جامعه مدنی و هزار شعار پوک دیگر. ما دور چیزهایی جمع شویم که همه اش برای او بازی است. همه اش سر کاری است. 🔻عشق و تعصب و غیرت و همه احساسات انسانی خرج هویت جمعی باید شود که محورش و امامش بیش از کل این جماعت، قلبش برای اهداف و مقاصد و‌ حتی نمادهای این هویت بتپد. او حقیقتا محو این هویت جمعی باشد و حقیقتا پیش رو باشد و الا وقتی میفهمیم سر کار بوده ایم که خیلی دیر شده. روزی که بر ملا میشود چهره ها و سلبریتی ها و قهرمانهای ما فقط و فقط به فکر خودشان بوده اند و ما کلا علاف این جماعت بوده ایم که به جیب کاملا شخصیشان برسند، آن وقت دیگر خیلی دیر شده. @ali_mahdiyan
دامنگیر همه ⚡️بعد از فوت مرحوم وزیر اسبق کشور، ایت الله طبرسی نماینده ولی فقیه و امام جمعه ساری خبر داد که رهبری در پیامی شفاهی درباره مرحوم کردان فرمودند که «آقای کردان خدمتگزاری خوب برای انقلاب بود و ایشان واقع شد، سلام و تسلیت مرا در این زمینه به مردم مازندران برسانید» ⚡️بحث بر سر مدارک تحصیلی او بود و حقوقی که بر پایه آن مدارک دریافت میکرد. جملاتی که علی مطهری بعدها در این باره گفت جالب توجه است او گفت کردان قربانی لج بازی های احمدی نژاد شد. و احمدی نژاد نیز در مراسم فوت کردان او را قربانی کینه و انتقام کشی میدانست و این حرفها نشان میداد به هر حال مساله به لج و لج بازی های رئیس دولت و برخی نمایندگان مجلس اصول گرا مربوط بود. ⚡️عصبانیت رهبری از فضای عمومی و لج و لج بازی هایی که اکثرا اصولگرایان و آرمانجویان انقلابی انجام میدادند در سخنانی که با مسوولین حج انجام شد خود را نشان داد. دقیقا در بحبوحه ماجرای استیضاح مرحوم کردان توسط مجلس هشتم و اصولگرایانی که هنوز از انتخاب احمدی نژاد دلچرکین بودند. حرفهای رهبری خیلی روشن بود اما کمتر کسی به آن توجه کرد و بلکه آن حرفها را به حساب آورد. و نتیجه اینکه شد آنچه شد. کمتر از یک سال بعد شکاف سهمگین و دو قطبی در کشور شکل گرفت و در نهایت هم این اختلافات به روی کار آمدن دولت روحانی انجامید. ⚡️سخنان رهبری با مسوولین حج چه بود؟ «بارها من عرض کرده ام بنی اسرائیل همان کسانی هستند که خدای متعال در قران مکرر میفرماید انی فضلتکم علی العالمین... همین بنی اسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند کونوا قرده خاسئین و ضربت علیهم الذله و المسکنه تبدیل شدند به این..... این فضای بی بند و باری در حرف زدن در اظهارات علیه دولت ، علیه کی به خاطر اغراض اینها چیزهایی نیست که خدای متعال از اینها به آسانی بگذرد......بله اینجوری است بعضی از ظلمها بعضی از کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه نه فقط دامن آن ظالم را میگیرد. بر اثر رفتار یک عده ای که در گفتار خودشان در قضاوت خودشان ظلم میکنند. باید مراقب این چیزها بود»(15 -8-87) ⚡️رهبری در آن سخنرانی آن قدر محکم این حرفها را زد که من که میشنیدم با همه وجود احساس کردم قرار است اتفاقات سهمگینی برای کشور رخ دهد. ناشکری قوم موسی و پرستش گوساله فقط زمانی پاک شد که مردم به جان هم افتادند و یک دیگر را کشتند. و ناشکری نیروهای انقلابی که در قالب تهمتها و مته به خشخاش گذاشتن ها و سوتی جمع کردنها و در نهایت سیاه کردن چهره نظام پیش میرفت، باعث ایجاد دوقطبی و به جان هم افتادن مردم شد و در نهایت هم شد آنچه شد تا امروز. قصه پناهیان و حدادعادل و نمکی و کی و کی همه نمونه است. بترسیم از این همه ظلم و بی پروایی در داوری این و آن.... @ali_mahdiyan
دو جریان خدمت رسانی و مطالبه گری ذوالفقار عدالتخواهی 🔻دقیقا در همان روزهایی که رهبری جریان مطالبه گری را در کشور معماری میفرمود، در حال ایجاد و فراگیر کردن جریان دیگری بود به نام جریان جهادی. او این پیشنهاد را اولین بار در ۱۷_۹_۷۹ ارائه داد. و دقیقا در همان سالها گفتمان مبارزه با فقر و فساد و تبعیض مطرح شد و از دل آن یک جریان نوپای دانشجویی مطالبه گری متولد شد. جریان عدالتخواهی بیشتر صبغه مطالبه گری داشت و جریان جهادی صبغه خدمت رسانی و هر دو نیز ذیل عنوان عدالتخواهی و جهاد قرار میگرفتند. 🔻جریان جهادی حقیقتا یک جریان بالنده و رشدیابنده بود همانطور که جریانهای دیگر مثل جریان مطالبه گری هم رشد یافت. خروجی جریانهای مطالبه گری را میشد در امثال ایتان ها و جشنواره عمارها و مجموعه تلویزیونی ثریا ها و دیگران مشاهده کرد، همانطور که جریان جهادی نیز به مرور در قامت قرارگاه های مختلف و اردوهای ریشه دار و بسیج سازندگی پر قوت خود را نشان داد. 🔻این دو با هم عملا یک گفتمان را در کشور تقویت میکردند و آن هم گفتمان عدالتخواهی بود. گفتمانی که روز به روز توسعه میافت و عملا هم نیروهای جوان را تربیت میکرد و هم مسوولین را به چالش میکشید. نقش این جریان و گفتمان را در تغییر دولت در دهه هشتاد نباید دسته کم گرفت. 🔻رهبری جریان جهادی را یک جریان عدالتخواهی میدانست. نه فقط در پیامی که در ۱۰_۵_۹۸ فرمودند «شعار خدمت رسانی برای تحقق پیشرفت و عدالت را همگانی کنید» بلکه پیش از آن نیز بارها در گفتگو با جهادی ها این حرکت را یک جریان عدالتخواه دانسته بودند. با این حساب جریان عدالتخواهی دو بال و دو بازوی مهم داشت، یکی مطالبه گری و دوم خدمت رسانی. رهبری در هر دو بازو نیز معتقد بود باید هر دو جریان با گفتمان سازی خود را توسعه دهند. 🔻اما در این میان برخی تلاش کردند سررشته این دو جریان را از دست رهبری خارج کنند و به این ترتیب دو ابزار مهم قدرتمند مردمی برای بالندگی انقلاب را منحرف کنند. در میان جنبش مطالبه گری اندیشه های متفاوت و چپ گرایانه جناب حکیمی و سبک قانون گریز و سپس عقل گریز امثال نصیری و در نهایت رویکردهای ولایت گریز احمدی نژاد با عقبه مشایی رسوخ میکرد و در جریان خدمت نیز گاهی یک الگوی بی تفاوت به اندیشه ورزی و کلان نگری متاثر از خدمت رسانی های سکولار و غیر ولایی نفوذ میکرد. 🔻این مقوله باعث شد بخش مهمی از ظرفیتهای پیش برنده حرکت عدالتخواهانه کشور هدر رود معطل بماند یا به ضد خود تبدیل شود. نقش انحراف احمدی نژادی در این ماجرا زیاد بود. دوستان زیادی از نیروهای سابقه دار جهادی و مطالبه گر امضا کننده نامه سیصدنفره به رهبری بودند. طعم جدی احمدی نژاد_مشایی را در عدالتخواهی فانتزی امروز هم میتوان مشاهده کرد. 🔻 اما تبدیل این دو جریان به یک هویت واحد که تحت فرمان امام جامعه حرکت کند قدرت پیمودن دوران «پیشرفت و عدالت» را فراهم خواهد نمود. و عملا سر رشته تحول و انقلاب در کشور را به دست رهبر میدهد و چون ذوالفقار عمل خواهد کرد. 🔻در این میان نقش متصل کردن این دو جریان به مبانی و نظام اندیشه رهبران انقلاب جدی تر از دیگر امور است. @ali_mahdiyan
انقلاب بالاشهریها؟ 🔻امام خودش در بالاشهر زندگی میکرد اما میگفت رهبران انقلاب اسلامی فقرا هستند. 🔻امام خودش قدرت مادی را در ایران به دست گرفت اما مدعی بود پابرهنه ها در جبهه حقند. 🔻خانه پدری امام در خمین قلعه آنچنانی بود و معتقد بود علما و تولیدکنندگان علم همه از محرومین بودند. 🔻امام و شهیدمطهری و شهیدبهشتی بالاشهری بودند ولی هم امام و هم رهبری میگویند همه سر سفره محرومین نشسته ایم. 🔻مبنایی بخواهم جواب بدهم باید بگویم همه فکر میکنند ما سر دو راهی هستیم فقر یا غنا. اما واقعیت این است که ما سر سه راهی هستیم؛ ۱.فقر از سر مخالفت با دنیا ۲.غنای از سر چسبیدن به دنیا ۳.غنای برای به کار گرفتن دنیا برای خدا و فقر ناشی از به کار گیری دنیا برای خدا. 🔻یعنی فرار از دنیا. چسبیدن به دنیا و سوم عبور از دنیا. مثل سه تایی نپریدن در آب و غرق شدن و شناکردن. 🔻ملاک مبارزه و جهاد است. فقر ناشی از این مبارزه فخر است و سهم اهل ولایت. و پول و قدرت بر این بستر متجر اولیاء الله و الا بی ارزشتر از آب بینی بز. 🔻ظاهرگرا نباشید چون شاید پیراهن زیرین امام صادقتان زبر و خشن باشد نه پیراهن رویین. ظاهرگرا نباشید چون زیور زندگی امام حسین علیه السلام به سلیقه و توان مالی همسرش آنچنان بود. ظاهرگرا نباشید که امام باقر علیه السلام فرمود در مسیر پول درآوردن بمیرم در بهترین وضعیت است. 🔻ملاک را علی ع امام اهل عدالت در نامه به عثمان بن حنیف یاد داد. ببینید سبک تصمیم گیری این فرد به نفع فقرا است؟ آیا گفتمان و روابطش در جهت عدالت و محرومین است؟ 🔻و در زندگی شخصی آدمها سه نکته را با هم لحاظ کنید 🔹اولا او فرمود نمیتوانید مثل من باشید یعنی «مراعات» کنید حال خود را. برای بررسی وضع هر کس نیز ببینید بستر زندگی عادی افراد چه بوده، پدر و مادر و کار و کاسبی و دارایی عادی هر کس چه بوده. خدا رحمت کند آقای طبسی مشهد را، ببینید جملات رهبری درباره زندگی او را. 🔹ثانیا فرمود و لکن اعینونی بورع و اجتهاد. ببینید فرد اهل مجاهدت یعنی تلاش و مبارزه در راه جبهه حق هست؟ نتیجه عادی مبارزه، فقر اختیاری است. اصل مبارزه است و خرج کردن عمر و استعداد و مال برای جبهه حق. 🔹ثالثا ببینید شخص اهل مراقبت از خودش و سبک زندگی اش و نسبتش با مردم و محرومین هست یا نه. در مجموع این سه ویژگی نمره سبک زندگی آدمها را مشخص میکند. 🔻ظاهرگرا نباشیم. امام ما فرمود ما بازاری های کوخ نشین هم داریم. اگر کسب و کارشان را خرج جبهه حق کنند و الا اگر برای خودشان کسب و کار دارند این ارزشی ندارد. این ترجمه «اقتصاد مقاومتی» است در بستر «سبک زندگی». با این حساب عبدالمطلب س و ابوطالب س و خدیجه س و حتی پیامبر ص تاجر و موسی ع و سلیمان ع و همه انقلابیون ناب و اصیل عالم در جبهه محرومین و پابرهنگان هستند. @ali_mahdiyan
انقلاب بالاشهریها؟( ۲) 🔻میگویند هوای بالاشهر برای قلب امام مفید بود. میگویند اینطوری به بیمارستان قلب نزدیک بود. پدر یک عدالتخواه ظاهرگرا میگفت ما گفتیم آیا همه کوخ نشینان فرصت دارند برای بیماری قلبشان بروند بالاشهر کنار بیمارستان قلب با کادر مجرب و قوی؟ در همان دوران در بیابانهای کرمان و میان کوههای شرق هرمزگان مرد و زن و کودک با یک تب و سرماخوردگی میمردند. 🔻راستی امام که این همه از کوخ نشینی سخن میگفت چرا نرفت در حلبی آباد زندگی کند؟ بهتر نبود؟ به زندگی کوخ نشینان نزدیک تر نبود؟ 🔻حقیقت تلخ است برایتان؟! عیبی ندارد بگذار با تازیانه هایش مواجه شوید شاید سر عقل بیایید. خدا رحمت کند او را دستش را میگذاشت همه در صف، هر کس میآمد میبوسید و میرفت به نوبت. گاهی نگاه هم نمیکرد که چه کسی آمده و بوسیده و رفته. 🔻هزار بار این خاطره را گفت چرا نشنیدید . که مسوول ساواک گفت حضرت آیت الله شما را چه به سیاست؟ چه به قدرت؟ اینها مال دنیا است شما را چه به دنیا؟ چرا امام این خاطره را میگفت؟ 🔻ظاهر بین نباشید. میدانم میترسید امام تحریف شود. دغدغه تان را عشق است. میدانم میترسید وضع زندگی مسوولین کاخ نشین و اشرافیمان را توجیه کنم. حق دارید. دردهایتان به جانم. اما رفقا! امام را بفهمید. و الا فرق انقلاب طبقه پرولتاریا را با اسلام پابرهنه ها نمیفهمیم.و الا توان جوانان آرمانجویمان را به مسلخ میبرید. 🔻آیا شنیده اید که سیدعلی گفت مغزای اندیشه سیاسی امام بحث رابطه با دنیا بود؟ آیا شنیده اید که او گفت این حرف نوی امام بود؟ چه حرف نویی همه دنیا فقیر و غنی را میشناختند. یا پولدار یا بی پول. خوب حرف نو کجا بود؟ خوانده اید ؟ او گفت شق سومی را امام یاد دنیا داد. بروید بخوانید. که با دیدن و شنیدن این حقایق به تناقض نرسید. 🔻خدا رحمت کند حاج عبدالله والی را که پیر مراد ما بود. به قول رهبر میگفت این شخصیت ماندگار در تاریخ انقلاب خواهد بود. همه عمرش را در میان بیابانهای بشاگرد طی کرد به دستور امام. اما در اتاقش عکس بازاری معروف مرحوم عسکر اولادی بود. 🔻بعضی وقتها بچه ها محرومین را که میدیدند شام و ناهار نمیخوردند یا کم میخوردند. با هیبت مردانه اش نهیب میزد که بخور. به قول خودش «ابرقدرتی هم بخور» یعنی غذای خوب و مقوی و پر گوشت و.... تا بتوانی برای این مردم کار کنی. ملاک مجاهدت است. ملاک عبور از دنیا است. 🔻اگر فقر و محرومیت خوب است و فخر پیامبر است. اگر فقرا به ملکوت نزدیکترند. اگر فقرا ولی نعمت ما هستند. اگر فقرا خوبند و عزیزند. خوب پس چرا محرومیت زدایی کنیم؟ بگذاریم همه محروم شوند بهتر نیست؟ 🔻جنگ فقر و غنای امام ، نقشه عملیات ما است. بله درست است. اما بیایید امام را بفهمیم. امام را با چشم ظاهربین نمیشود شناخت. همین. @ali_mahdiyan