eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
638 عکس
367 ویدیو
74 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗜گزیده ای از سخنان برادر در آیین رونمایی از کتاب ✌🏼جبهه فکری انقلاب در حال تهاجمی شدن است 📕چیزی که انسان را به شوق می آورد وقتی کتاب را میبیند ادبیات مستقل کتاب است. ✌🏼هرکس کتاب را بخواند میفهمد که یک فضلی درآن هست و منطق آن منطق اقناعی خوبی است صرفاً یک بحث احساسی نیست. این کتاب کمک میکند به اهل اندیشه ما که فضای نا امیدی و دیمنتوری و افسرده سازی را که دارد در فضای اندیشگی ما پمپاژ می‌شود، لاخوف علیهم و لاهم یحزنون در مقابلش ایجاد میکند. 📕این کتاب با ادبیات قرآنی همان لاخوف علیهم و لا هم یحزنون است ✌🏼یعنی درش نه افسردگی می‌بینید و نه ترس، این خطی است که خط شهادت و شهدا است 📚چقدر ادبیاتش، ادبیات فعلیه است جملات کتاب را نگاه کنید خود کتاب انگار در حال قیام است ✌🏼این اعتماد بنفسی که در این کتاب دیدم و اطمینانی که به نرم افزار اسلام دارد به نظرم این چیز خیلی گرانبهایی است. 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 🌎خرید آسان 👈 khanetolab.ir/book.php 📞شماره تماس👈 32603677-025 @ali_mahdiyan
تماشایی ✍️ درگیری ترامپ با رسانه ها در این ایام وارد فاز جدیدی شده. بعد از اینکه فاکس نیوز مهمترین رسانه حامی ترامپ ، بایدن را برنده ایالت اریزونا پیش بینی کرد ترامپ بر سر روبرت مرداک مالک فاکس نیوز فریاد میزند که این رسانه حرف خود را پس بگیرد اما او نمیپذیرد. توئیتر بارها توئیت های ترامپ را تخطئه میکند. رسانه ای که مهمترین تریبون ترامپ است. بله درگیری ترامپ با رسانه ها اساسا امر جدیدی است. او از ابتدای رقابتش با هیلاری کلینتون میگفت من دارم با رسانه ها رقابت میکنم. او با نیویورک تایمز و واشنگتن پست و سی ان ان و هافینگتن پست و دیگر رسانه ها هم درگیر شده بود. آنها را دروغگو میخواند. اما واقعیت این بود که این بار او داشت با رسانه هایی که از آنها در مدت ریاست جمهوری اش استفاده میکرد درگیر میشد و این مقوله جدیدی بود. ✍️ترامپ میداند که بدون رسانه اساسا توان حکمرانی نخواهد داشت. اگر بنا باشد تصمیم گیری به مردم سپرده شود و در عین حال حکومت واقع شود حاکمان محتاج رسانه ها خواهند بود. رسانه ها جهت دهنده توجهات و دغدغه ها و تصمیمات و دیدنها و ندیدنهای مردمند. پس چرا ترامپ با آنها درگیر میشود؟ 👌اول اینکه درگیری او با رسانه ها معنی اش این است که افکار عمومی آمریکایی نسبت به رسانه های نسل گذشته بی اعتماد شده. او فقط داشت این بی اعتمادی عمومی به رسانه های سنتی را به زبان میآورد. این نکته مهمی است. 👌دوم اینکه خود این درگیری ها اساسا او را در فضای رسانه ای به چشم میاورد. و در قامت یک شخصیت حقیقتا اهل تغییر. آلن لیچمن پیشگو و استاد تاریخ سیاست در امریکا معتقد است که اساساً محبوبیت ترامپ بواسطه رسانه ها افزایش یافته و وی تنها در ظاهر آنها را به باد انتقاد می گیرد. لیچمن در یک برنامه تلویزیونی گفته که از برکت آنها، دونالد ترامپ به محصول رسانه ها تبدیل شده است. 👌سوم اینکه به نظر میرسد در دوران ریاست جمهوری ترامپ بیشترین خدمت به رسانه های مدرن و شبکه های اجتماعی اتفاق افتاده است. شاید جالب باشد که پنج شرکت اصلی که در ایام کرونا بیشترین سود را برده اند مایکروسافت، آمازون، اپل، الفبت (مالک گوگل) و فیس‌بوک هستند. و البته اگر بخواهیم حدس بزنیم که ویروس کرونا دست ساز کسی باشد باید دید بیشترین سود را عائد چه کسی کرده است. این درگیری ها خودش به تقویت رسانه های مدرن مدد بیشتری میرساند. ✍️اما درگیری امروز ترامپ با رسانه ها یک دلیل جدی تری هم دارد و آن اینکه تقریبا همه رسانه ها دست به کار شده اند که او را از جایگاه خود به زیر بکشند. در فضای وضعیت پنجاه پنجاه رای های آمریکایی تغییر جزئی در انتخابات میتواند به نفع یک طرف تمام شود. و امروز ترامپ میبیند که همه رسانه ها برای کنار گذاشتن او دست به یکی کرده اند. ✍️ترامپ چه یک دوره چه دو دوره، بودنش برای آمریکا مصرف داخلی داشت. باید توجه کرد که آنکس که حاکمیت و راهبرد آمریکا را تعیین میکند همان کسی است که دست پشت پرده رسانه های نسل قبل و نسل جدید است. همان کسی که در اواخر دوره اول ریاست جمهوری اش ترامپ تلاش میکرد با عادی سازی روابط کشورهای خاورمیانه و اسرائیل او را راضی نگه دارد. چه کسی ؟ حاکم اصلی آمریکا لجنه های صهیونیستی اند. همیشه همین بوده و اکنون نیز. لجنه هایی که نه آزادی و نه جان مردم آمریکا برایشان مهم است و نه هیچ کجای دیگر.برای آنها آنچه مهم است سود است. فقط سود. ✍️اوباما با شعار تغییر آمد ولی ترامپ خود تغییر بود. تغییرهای مهم راهبردی، مثل عطف توجه از الزامات حاکمیت جهانی به حاکمیت خود آمریکا البته همراه با ژست متکبرانه همیشگی. مثل تقابل با رسانه ها. مثل توجه به معیشت و اقتصاد داخلی. این موجود میتوانست مثل سوپاپ اطمینانی کمی فضای متشنج و نا امید داخلی آمریکایی را مهار کند. کافی است به فیلمهای سینمایی هالیوودی از این منظر نگاه کنیم که چطور همگی تلاش میکنند همین احساس را به مردم بدهند. اما مشکل این بود که حضور بیش از اندازه ترامپ رسما آمریکا را به وضعیت انزوای کامل در عرصه جهانی میکشید که چنین هم کرده بود. پس باید دیر یا زود همه چیز به وضعیت قبل بر میگشت. ✍️مهم این است اینکه وضعیت جامعه آمریکایی رو به فروپاشی از درون است. همه چیز برای جامعه آمریکایی درحال بر ملا شدن است. و کثافتهای فرهنگی و اجتماعی پنهان شده زیر پوست متمدن این کشور در حال فوران است. آنچه رخ میدهد تلاش حاکمان پشت پرده آمریکا برای مهار این واقعه است. ترامپ و بایدن همه قطعه های پازل این مهارند. قطعه هایی که در مقام انفعال حاکمان آمریکایی جابجا میشوند. @ali_mahdiyan
راست و دروغ 🌱‏۱٫۴ درباره «دست به یکی کردن همه رسانه ها و قدرت های پشت پرده که نتیجه انتخابات را عوض کرده اند»، یا ترامپ درست میگوید یا خطا میکند. اگر درست میگوید این یعنی قدرتی پشت پرده حاکم بر رای مردم وجود دارد. و اگر خطا میگوید سوال این است که چطور مخاطب ترامپ این حرف را میپذیرد؟ 🌱‏۲٫۴ اگر ترامپ درست میگوید آن قدرت پشت پرده کیست؟ آن اتاق فرمان واحد که میتواند رای ها را جابجا کند و همه رسانه ها را مقابل او متحد کند کیست؟ آیا این دروغین بودن دموکراسی آمریکایی را لو نمیدهد. ولو بیشترین مشارکت رخ دهد؟ 🌱‏۳٫۴ اگر ترامپ دروغ بگوید این مهم است که دروغ دو طرف دارد یکی کسی که آن را میگوید دوم فضایی که دروغ در آن گفته میشود و احتمال پذیرش دروغ در آن داده میشود؟ چرا جامعه آمریکایی لااقل پنجاه درصدش این دروغ را باور میکند؟ چطور این دروغ گفتنی شده؟ در حالیکه همه رسانه ها مقابل آنند؟ ( خلاف ماجرای ۸۸ که همه این رسانه ها با طرف دروغگو بودند و پذیرش دروغ را سهل میکردند.) 🌱‏۴٫۴ چون یا مردم آمریکا متوجه هویت دیکتاتوری رسانه هایشان شده اند و متوجه استبداد پشت پرده شان شده اند و این یعنی لو رفتن حاکمان پشت پرده یا چون در فضای دو قطبی هر دروغی پذیرفته میشود این دروغ گفته شده،این یعنی حرکت سوی فروپاشی جامعه. یا هر دو شکستن ذره ذره طاغوت تماشایی است @ali_mahdiyan
اول که حضرت آقا تو را «هنرمند جهادگر» نامید فکر میکردم به این اشاره کرده که اردوی جهادی میرفتی یا اهل هنر و گرافیک و عکاسی و اینها بوده ای. اما واقعیت این بود که هنر مگر چیست به جز ظرافت و زیبایی. هنر واقعی اتفاقا با عروج روح شکل میگیرد. انسان هنرمند میتواند حقایقی که برای دیگران سخت یاب است آسان یاب کند. هنر هویت ایمان دارد که تنزیل داناییها است به ساحت قلب. هنرمند حقیقی همه زندگیش هنر است مرگش هم هنر است لذا «شهادت هنر مردان خدا است.» و جهادگر بودن یعنی چه؟ یعنی تا نهایت توان تلاش کردن. و همه وجود را خرج پیش بردن امر ولی و درگیر با طاغوت بودن. جهادگری حقیقی یعنی همه زندگی عمل صالح باشد همه اش حداکثری بودن و مبارز بودن باشد. من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه. تو حیات طیبه را نوشیدی . خودت و همسرت و سه دخترت. ما تو را از نزدیک دیدیم و چه خوش نعمتی بود با تو بودن، هنر و جهاد هویت تو شده بود. تو هنرمندانه و جهادگرانه زندگی میکردی هم خودت و هم خانواده ات. برای همین آقا مدال زد به سینه ات «هنرمند جهادگر» پ ن. بچه های رسانه خانه طلاب مستند جدیدی برایش ساخته اند. همه او نیست اما زیبا است. @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش مسوولین کشورم کمی شبیه تو بودند. خاکی، دلسوز، کاری، مردمی. شب وقتی همه بچه های جهادی خواب بودند خسته تر از همه از سر کار بر میگشت. یک نگاهی میکرد کسی بی پتو نباشد، پتویش را رویش میانداخت، کسی مریض نباشد احوالش را میپرسید. اگر غصه ای داشتی خسته پای درد دل های ما مینشست. گاهی هم اگر همه خواب بودند و پتو نبود همانطور روی زمین خودش رو جمع میکرد و میخوابید. شبیه مادر بود . بود ولی احساس نمیکردی. پشتت به او گرم بود. اگر احساس میکردی مشکلی پیدا کنی با خودت میگفتی سید محمد هست، به او میگویم. میگفت این بچه های روستایی را دوست دارم. وقتی پا برهنه روی خاک میدوند. وقتی صادقانه میخندند. وقتی دورت حلقه میزنند و زود با تو رفیق میشوند. بغلشان میکرد میگفت بوی بدنشان را هم دوست دارم. بوی سادگی بوی خاک بوی فطرت. محمد یادت هست کربلا بار اول پای برهنه یک بیرق بر دوشت بود رویش نوشته بود «الی بیت المقدس» ؟ یادت هست همه کاروان پشت سرت بودند و به بیرقت نگاه میکردند و اگر گم میشدند با نگاه بیرق بلند تو پیدا میشدند. محمد امسال نرفتیم اربعین کربلا... با معرفت ما ، بیرق به دست ما، همسفر ما، نرفتیم کربلا.... همین. @ali_mahdiyan
حنیف باشیم 🌱همیشه این سوال برام مهم بوده که چرا بعضی ها وقتی با نظام اسلامی و رهبری در میافتدن یک جورهایی به نفهمی و گیجی میرسن؟ اسم نمیبرم که اهانت به کسی نشه ولی حتما شماها هم دیدید. این درباره خیلی هایی که دم از رهبری و نظام و اینها هم میزنن ولی در عمل دنبال کار خودشون و زندگی و شان و شوونات خودشون هستند هم صادقه. چرا اینطوریه؟ خیلی وقتها در زندگی خودمون هم احساس گیجی و روزمرگی میکنیم. نمیدونم شما ها این سه مساله رو مرتبط به هم میفهمید یا نه. اما من دیروز آیه ای رو خوندم که احساس کردم به هر سه مساله مربوطه. 🌱رفقا این آیه رو دیده بودید؟ حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ (۳۱ حج) آیه درباره مناسک حجه . میفرماید این فعل خوب را به یک وضعیت خالص برای خدا انجام بدید. مشرک نباشید. با جملات بعدش توضیح میده که این حرف عمومیت داره برای کل زندگی ماها. یعنی مخلص باشید. حالا خوب چی؟ میخوای توصیه معنوی کلی بکنی؟ نه نکته ای به نظرم رسید. 🌱ببینید لابد قبول دارید که یکی از مصادیق اخلاص اینه که کار رو برای پیش بردن امر ولی بر حق جامعه انجام بدیم. خیلی وقتها ما ها میفهمیم که این کار خاص که رهبر میخواد قطعا از من بر میاد بیش از خیلی ها. اما شوونات زندگیم درگیرم کرده. اینجا یک جورهایی از دایره اخلاص داریم بیرون میایم. گاهی هم احساس میکنیم این کار رو انجام بدیم آبرومون میره یا فحش میخوریم یا ضایع میشیم. باز هم همینطور. 🌱 حالا به نظرم آیه میگه اگه کار امامت رو پیش نبری مثل کسی میشی که بین زمین و آسمان رها شده و پرنده ای بین زمین و آسمان میبردت یا تندبادی تو را به مکان دوری پرتت میکنه. مراد اینکه یا توسط انسانهای کالانعام و یا وقایع تکوینی اساسا، پرت میشی و گم میشی. و چه حس بدیه گم و گور بودن. تو باغ نبودن. اسکل شدن. 🌱به نظرتون واقعا این ایام سر کاری که باید باشیم هستیم ؟ یا داریم ول میگردیم؟ @ali_mahdiyan
هفت رنگ 🌱بابام تعریف میکرد، قدیم ترها، قبل انقلاب، صبح های زود که میرفت امام زاده صالح تجریش، حرم خیلی خلوت بود شاید یکی دو نفر تو صحن و حرم بیشتر نبودند. وسط حیات یک حوض آبی بود خنک. هر روز صبح یک مرد میانسال میآمد کنار حوض و سرش رو میکرد تو آب حوض و بیرون میاورد. هی داخل آب میکرد و هی خارج میکرد. 🌱بابام میگه یک بار از اون متولی امامزاده پرسیدم این کیه هر روز صبح میاد اینجا، اینطور میکنه؟ گفت اینو نمیشناسی؟ مهدی هفت رنگه دیگه. همه میشناسنش. چطور نمیشناسی؟ 🌱این مهدی هفت رنگ، شبها میره عرق خوری و قماربازی میکنه، صبح ها میاد اینجا تو امامزاده توبه میکنه. هی سرش رو میکنه تو آب حوض واسه توبه. سالهاس کارش همینه. شب عرق و‌ قمار ، صبح حوض امامزاده. بهش میگن هفت رنگ. 🌱این قصه رو که بابام تعریف کرد نمیدونم چرا یاد یه عده افتادم تو این کشور. امروز گفتگو با آمریکا و امید به نظامات حقوقی دنیا که توافقنامه ها رو مگه میشه زیرش زد. فردا که همه چی به باد میره و میشه کشک، دم از مقاومت و بازگشت به داخل و توان مردم. پس فردا ترامپ میره بایدن میاد، چشمک میزنن و پالس میفرستن و امید درست میکنن و صدای مچکریم مچکریمشون بلند میشه، فرداش دوباره وقتی یارو همه رو مچل خودش کرد دم از مقاومت و دوران صبوری میزنن. باور کنیم اینها هفت رنگن. رنگ به رنگن. امشب عرق و ورق فردا حوض امامزاده. اینها هم خودشون مسخره ان هم ملت رو مسخره میکنن. هفت هشت سال علاف این جماعتیم. برگردیم به خودمون. والا به خدا... @ali_mahdiyan
در این فضای تقلید و تکفیر، وجود ایشان مغتنم بود. لعنت به کرونا @ali_mahdiyan
اینستاگرام: @sut_live اسکای روم: https://vc.sharif.edu/ch/farhangi1 @ali_mahdiyan
مناظرهدربارهمردمسالاری۱.mp3
30.07M
📌 مناظره حول دموکراسی و مردم سالاری دینی 👤حجه الاسلام بهمن شریف‌زاده 👤 حجه الاسلام علی مهدیان بخش اول @ali_mahdiyan
مناظرهمردمسالاری۲.mp3
30.3M
📌 مناظره حول دموکراسی و مردم سالاری دینی 👤حجه الاسلام بهمن شریف‌زاده 👤 حجه الاسلام علی مهدیان بخش دوم @ali_mahdiyan
مناظرهدربارهمردمسالاری۳.mp3
9.32M
📌 مناظره حول دموکراسی و مردم سالاری دینی 👤حجه الاسلام بهمن شریف‌زاده 👤 حجه الاسلام علی مهدیان بخش سوم @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگو با مجتبی نامخواه درباره نسبت عدالت و مواسات ۲۵ آبان ساعت ۲۱ پخش زنده اینستا به آدرس @mahfel_dal @ali_mahdiyan
پدر مرتضی روایتهای «سبک زندگی کرونایی»۱ 🌱اولین بار که محسن اخویم اسمش رو شنید، وسط اردوی جهادی بودیم. شب بود. داشتیم برنامه ریزی میکردیم برای اردو. من بودم محسن بود سیدمحمد ساجدی هم بود روح الله هم بود. توی گرماگرم جلسه جدی شبانه یک دفعه مرتضی اومد به سیدمحمد چیزی بگه. محسن گفت محمد این کی بود؟ محمد گفت مرتضی بود دیگه. مگه نمیشناسیش. مرتضی علیشاهی. یک دفعه محسن گفت: ای جانم مرتضی علی شاه.... 🌱مرتضی برادر خانم سیدمحمد بود. با ریشهای پر پشت. طلبه بود. پر کار. سر به زیر. توی اردو خیلی باهاش صفا میکردیم. 🌱داستان سیدمحمد رو لابد شنیدید. خودش و خانمش و سه تا دخترش در راه بازگشت از زیارت کربلای اربعین تصادف کردند. اون ایام حال همه تماشایی بود. از جمله همین مرتضی و داداش هاش مهدی و مجتبی. بی سر و صدا کار میکردند. کمک میدادند. انگار نه انگار خواهرشون رو از دست دادن. تازه مثل منی با نگاه به رفتار مرتضی آرام میشدم. 🌱دو سال قبلترش هم مرتضی مادرش رو از دست داده بود. اما دور و برش شلوغ بود همه بودند. همین سیدمحمد هم بود. تو ماجرای وفات سیدمحمد هم بچه های جهادی همه بودند. به قول بابای سیدمحمد همین جمع بچه ها و عزاداریهاشون آرامش بخش بود. 🌱اما دیروز شنیدم، پدر مرتضی و مهدی و مجتبی ، کرونا گرفته به کما رفته و بعد هم وفات کرده. یادم افتاد یک روحانی پخته و آرام که در مراسمهای دخترش و سیدمحمد دامادش یک گوشه مینشست بی سر و صدا اشک میریخت. امین آیت الله مکارم و آیت الله سیستانی بود. ولی آرام و خاکی و البته با صلابت. 🌱زنگ زدم به مرتضی تسلیت بگم. داغ جدید رو. همونطور با صدای آرام و باوقارش گفت درست نیست جمع بشیم. گفتیم هیچ کس نیاد. خودمون مراسم دفن رو چندتایی میگیریم. فقط دعا کنید. 🌱دلم سوخت. خیلی دلم سوخت. لعنت به این کرونا. لعنت به این همه درد. ولی هزار ماشاء الله به این همه صبر به این همه وقار به این همه آرامش. صبر صبر صبر. یاد جمله محسن افتادم که گفت: «ای جانم. مرتضی علی شاه» @ali_mahdiyan
پشت در روایتهای «سبک زندگی کرونایی» ۲ 🌱داشتم وارد بخش کرونایی ها میشدم، که رفیقم گفت این خانوم رو ببین. نگاه کردم دیدم یه خانم نه خیلی محجبه، نشسته توی سالن. پشت در ورودی. 🌱گفتم خوب؟ رفیقم گفت این خانم، پدر شوهرش اینجا بستریه. خیلی نگرانش بود. الان هم نمیره خونش. کل روز میاد اینجا میشینه. هر روز این کارشه. پدرش نه ها، پدر شوهرش. 🌱تعجبم رو که دید گفت این روز اول خیلی زحمت پدر شوهرش رو میکشید مثل پروانه دور و برش بود. من فکر کردم دخترشه. پیرمرد گفت دخترم نیست عروسمه. حالا از وقتی که منتقلش کردن به آی سی یو، میشینه اینجا دعا میخونه. بعیده بیمارش زنده بمونه اما امید داره. 🌱گاهی هم به بقیه همراه های بیمارها که بی تابی میکنن دلداری هم میده. میگه بی تابی نکنید. دعا کنید. حرم برید. حدیث کسا بخونید. به قول خودش انرژی مثبت براش بفرستید نه منفی 🌱اون روز توی دلم گفتم عجب مردمی داریم. کرونا و مشکلات مگه میتونه این پیوند بین اونها رو قطع کنه. و مگه میتونه رابطه اونها رو با آسمان قطع کنه. من که میگم بعد از همه این بلایا خواهید دید رابطه این مردم با هم و با آسمان خیلی قوی تر از قبل خواهد بود. فبشر الصابرین. حالا ببینید کی گفتم.... @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزیده ای از سخنان آقای یامین پور درباره کتاب طرح کلی اندیشه مقاومت در مقتل شهدای هفتاد و دو تن @ali_mahdiyan
خون در میدان روح الله سبک زندگی کرونایی ۳ 🌱چند روز پیش یک خبر کوتاه منتشر شد، اینکه ذخیره خون کشور کم شده و رو به اتمام است. شاید بین این همه اخبار پر غم و غصه ای که بر سر مردم میبارد این خبر باید گم و گور میشد و دیده نمیشد. اما نشد. 🌱دیروز شیخ محمدصالحی از بچه های «خانه طلاب جوان قم» با «مرکز اهدای خون» قم تماس گرفت که هماهنگ کند طلاب با هم بروند و خون بدهند. اما آن آقای مسوول گفت فعلا نیایید خیلی شلوغه. شیخ محمد _که خودش هم پسر شهید است_ پرسیده بود کی بیایم؟ گفته بود صبح اول وقت ساعت هفت یا هشت اون موقع خلوت تره. 🌱به طلبه ها خبر دادیم. شیخ سجاد نوروزنژاد طلبه لاغر اندام و به ظاهر ضعیفی است میگفت رفتم خون بدم بهم گفتن با این حال و روز نمیشه بری. این رو که گفت شیخ علی نودهی هم که از او ضعیف تر و لاغر اندام تر بود جواب داد منو که یه جوری نگاه کردن خودم فهمیدم باید برم بیرون بدون حرف رفتم بیرون. بچه ها خندیدن. یکی بهم گفت شما طلبه ها باید برید این همه خون مردم رو تو شیشه کردید حالا برید تا یه کم خونتون رو تو شیشه کنند. یکی دو نفر روزه بودند بهشون گفتم فردا روزه نگیرید از حال میرید. 🌱خلاصه صبح اول وقت جماعت طلبه ها رفتیم دم در مرکز اهدای خون. کنار میدان روح الله. نزدیک خانه حضرت امام. گفتیم الان این موقع حتما خیلی خلوته میریم داخل و خون میدیم و یک ذکر و توسلی و خلاصه.... 🌱اما صحنه عجیبی بود، اون موقع صبح خیلی ها قبل از ما آمده بودند. مردم گروه گروه میامدند. خیلی عجیب بود. خدایا این مردم چرا اینطوری اند؟ مگر هزار جور گرفتاری و مشکلات ندارند؟ اون طلبه های لاغر اندام هم اومده بودند و به اصرار خودشون را جا کردند. شیخ علی قدس و سیدمحمد زین العابدین و.... رفتم گفتم بابا شماها خون بدید تموم میشید از حال میرید. چه شلوغی باحالی بود. باید فاصله های اجتماعی هم رعایت میشد. همه چیز زیبا بود هم جمعیت زیاد هم نظم مردم هم شوخی ها و نشاط مردم. 🌱آنقدر فضا پر از نشاط بود که دلم میخواست بنشینم و حال هوای مردم را ببینم. زن و مرد، طلبه و غیر طلبه، پیر و جوان، هر کس با یک حال و‌هوایی. توی دلم گفتم، خدا رحمت کند حضرت امام را شاید فقط او و به تبعش برخی شاگردان خاص او مثل حضرت آقا واقعیت و حقیقت مردم ایران را شناخته باشند. 🌱واقعا تا این مردم را حقیقتا نشناسی، حرف زدن از آینده ایران و شکست و پیروزی این مردم خیالبافی بیش نیست. روز خوبی بود امروز هم جمع طلاب جوان بین مردم محو شدند مثل همیشه.... @ali_mahdiyan
کوخ 🌱صدای زن و دختر بی پناه را منتشر کردند. جرم نیست؟ همان قانونی که برای فیلمبرداری از دیوارهای خانه مسوول انقلابی _یمن نه ببخشید_ ایران، جرم در نظر گرفته لابد باید اینجا هم پخش صدای غربت این خانواده را جرم بداند. به همان دلیل که انتشار عکس خانه ها و زندگی آقازاده ها و اعلام درآمدهای نجومیشان جرم است لابد فریاد زدن زن بی پناه و دخترک ترسانش در برابر حجم بی تفاوتی چشمها هم جرم است. 🌱سالها است این مردم مظلوم را میشناسم. و خیلی وقت است جرم میبینم. آن روز که دخترکان روستایی که باید کیلومتر ها راه میرفتند تا به مدرسه برسند، تصادف کردند و‌ پر کشیدند، یا در راه مدرسه به خانه در رودخانه غرق میشدند. آن روز که بچه کوچک تب دار قبل رسیدن به نزدیکترین دکتر روی دست پدر تشنج کرد و بعد هم جان داد. آن روز که مسوول رای گیری، مدیر مدرسه را تهدید میکرد که اگر رای مردم روستایی را تغییر ندهی تا به فلانی رای دهند از کار بیکارت میکنم، آن روز که چند هفته دعوای فامیلی در یک روستا در بلوچستان جان بیگناه ها را میگرفت و مسوولین نگاه میکردند، آن روز که معلمهای تبعیدی و معتاد را برای بچه های مظلوم روستایی میفرستادند که تدریس کنند. آن روز هم گفتم خواندن کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» مخصوصا بخش «جامعه بی طبقه توحیدی» اش جرم بود جرم. 🌱آی مردم انقلابی بپاخیزید! فقط یک دقیقه صبر کنید اول ببینیم الان دقیقا یقه چه کسی را باید بگیریم؟ 🌱یک عده معتقدند مقصر مامور شهرداری است. یک عده البته ریشه یابی کرده اند متوجه شده اند خود شهردار هم مقصر است. یک عده هم نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخاب شهردارها و شخص آقای جنتی را مسوول میدانند. 🌱لاشخورهای غربگرا و جماعت جاهل آرمانجو نیز میگویند یقه نظام را بگیریم. چرا؟ چون ساده ترین راه حل همین است. هم پرستیژ انقلابیت حفظ میشود. هم دلت خنک میشود. مثل پیرمردهای صف نانوایی که معتقدند ریشه مشکلات خودشونند. خود کی؟ خودشون دیگه. 🌱 ولی به نظر من مشکل را در فرهنگ غربگرایی و دنیا پرستی ببینید که در هر طایفه ای یک طور نمایان میشود. آن روز که رهبر ما در انتهای دهه شصت ناله های امام در توجه به محرومین را برای نقد مسوولین یادآوری میکرد، آن روز که در دهه هفتاد از خواص دنیاپرست بعد انقلاب نبوی سخن گفت. آن روز که در دهه هشتاد جریان عدالتخواه و جهادی را به ثمر نشاند. آن روز که در دهه نود، مجلس و دولت را به عدالتخواهی و به فکر مستضعفین بودن فراخواند، او در اندیشه نابود کردن فرهنگ اشرافیت و دنیاپرستی و غربگرایی بود. ریشه را باید دید ریشه را باید زد. 🌱راه حل را هم در بیانیه گام دوم گفت و باز نشنیدیم. او گفت جوانان! تماشاچی نباشید. بیایید وسط. انقلاب کنید. همه نظام مددتان خواهد داد. انقلاب را پیش ببرید. دست امام را شما میتوانید به دست امت برسانید. و آن وقت ببینید که ذره ذره همه چیز عوض میشود. از قوانین ضعیف و مدیران فرتوت و نالایق تا همه امور دیگر. آینده را با انقلاب رقم بزنید و با همین نظام. پ ن. التماس میکنم بیانیه گام دوم و سخنان رهبری با دانشجویان در سبک پیاده سازی آن را دوباره بخوانید. @ali_mahdiyan
استعفانامه (رشتو) ⚡️‏چکیده استعفانامه ملک زاده چون معتقدید که نباید مقلد و گوش به فرمان مدیریت جهانی بود و چون معتقدید که ما میتوانیم میروم. ⚡️‏رفتن معاون وزیر بهداشت معنایش برملا شدن فرهنگ تقلید و گوش به فرمانی در ساحت مدیریت و دانش بود. این استعفا را در ادامه پروسه قی کردن غربزدگی در ایران باید فهمید. ⚡️‏خیلی وقت است مسوولین ما یادگرفته اند بی خاصیتی و بی عرضگیشان را پشت دو قطبی های اجتماعی پنهان کنند. رفتار معاون وزیر اولین مورد از این دست نیست. مهم نیست مهم این است که در میان مرگ و تحریم داریم «غربزدگی» را قی میکنیم.... ⚡️‏دقت کنید همونکه پزشکی سنتی رو غیر علمی میدونه، تولید داروهای داخلی توسط متخصصین داخلی رو هم غیر علمی میدونه. آقا این استعفانامه عالیه کثافت رخنه کرده تو مدیریت کشور رو خوب بر ملا کرده. خوب. @ali_mahdiyan
ارتداد 🌱به توصیه برادر بزرگوار آقای کتاب ارتداد ایشان را مطالعه کردم. او معتقد بود دغدغه اش در این کتاب به دغدغه حقیر در کتاب «طرح کلی اندیشه مقاومت» نزدیک است. 🌱جذاب ترین بخش کتاب ایده آن بود. این ایده که اگر امام همان ابتدای انقلاب شهید میشد، چه میشد. این ایده به نظرم فضا را برای یک اندیشه ورزی عمیق حول انقلاب آماده میکرد. و میتوانست در قالب قصه ای جذاب یک محصول راهبردی در فضای اندیشه انقلاب را متولد کند. ولی حیف که این چنین نشد. 🌱البته کتاب تک نکته های جذابی برای اندیشیدن داشت. نکته هایی که گاهی تا عمق قلبم نفوذ میکرد مثل این جملات که در بافت کتاب خوش نشسته بود و دلربایی میکرد ⚡️از تدریج بیش از شوک بهراسید ⚡️فراق معشوق جانکاه است ولی فقدان عشق مرگ است ⚡️خستگی حتی از استبداد هم وحشتناکتر است. 🌱احساس شکست نهضت و ناامیدی شرایط را برای جریانهای چپ و بُر‌‌زدن انقلابیون فراهم میکند. جوانهای بسیاری قبل از آنکه فرصت عمیق شدن در معنای دینی مبارزه داشته باشند با چنگک احساسات صید کلاشان میشوند. این نکته در کتاب وضعیت امروز انقلاب و درگیری با جریان های آرمانجوی ناپخته چپ نو را به یادم میاورد. نکته مهمی بود نسبت چیرگی ناامیدی و «کلاهبرداری و شیادی » این جریانها در جذب انقلابیون. بماند. 🌱اما کتاب اشکالات اساسی داشت فارغ از اینکه بسیاری از شخصیتهای داستان به نظرم از آب درنیامده بودند از جمله خود یونس و دریا. که مجال بیان نیست اما من فقط دو اشکال مهم راهبردی در این داستان به نظرم رسید که عرض میکنم. 🌱اولا انقلاب محصول خمینی بود یا محصول مردم ایران؟ عامل اصلی کدام بود؟ شهادت امام اساسا چه بر سر انقلاب میآورد؟ نویسنده این آگاهی شکل گرفته و انقلاب در جان مردم را میکشد بدون اینکه توضیح دهد چرا و چگونه؟ آیا واقعا اگر امام نبود انقلاب نابود میشد؟ به این سوال فکر کنید. من مخالفم. انقلاب قطعا پیش میرفت بلکه عمیق تر و شدیدتر میشد. این بحث بسیار مهمی است که نیم جویده و البته با پاسخی غلط رها شده. 🌱 ثانیا و از این مهمتر آنکه راهبردی که کتاب در دهان رهبران انقلاب میگذارد نیز خطا است. راهبرد سید علی خراسانی در نهایت رها کردن مردم ایران و جنگ چریکی در کنار مرزهای دشمن روشنی به نام اسراییل بیان میشود. عملا آینده کتاب میشود یک جنگ چریکی و ناخواسته تبدیل انقلاب خمینی به یک طرح چپ گرایانه. این یعنی رهبران ایران نقطه استراتژیکی به نام ایران و خیزش عمومی را رها میکنند و سراغ جنگی میروند که از دالان انقلاب مردم و نظام سازی عبور نمیکند. و این آدرس قطعا غلط است. 🌱کتاب از اول تا آخر یک احساس تلخ ناامیدی و آرزوهای برباد رفته را گام به گام با حرکت انقلابی سید علی در جانمان مینشاند و با این احساس رهایمان میکند. در مجموع با این کتاب لذت نبردم. احساس کردم پرسشهای مهمی را طرح میکند لکن نیم جویده رها میکند و در برخی مواقع نیز اساسا با پاسخ های غلط راهبردی تمام میشود. 🌱من نویسنده کتاب را دوست دارم. اما واقعا به نظرم جای مباحثات عمیق راهبردی در فضای اندیشه نیروهای انقلابی مان خالی است. @ali_mahdiyan
حمله کرونا به پدر و مادرم سبک زندگی کرونایی ۴ 🌱از پشت تلفن صداش شبیه کسی بود که میخواد جلوی سرفه اش رو بگیره. دائم میگفت چیزی نیست، بابات کمی تب و لرز داره ولی خدا رو شکر حالش الان بهتره. خودش هم گاهی یک تک سرفه هایی میکرد. گفتم مامان تو رو خدا مراقب باشید کرونا شوخی نداره. گفت نه مراقبیم چیزی نیست. سعی میکرد وانمود کنه که همه چیز ردیفه که من نگران نشم. 🌱تلفن که قطع شد. دلم آشوب بود. دلم شور میزد. تازگی محسن اخویم هم درگیر کرونا شده بود. تصمیم گرفتم پاشم برم تهران. شاید بتونم کاری کنم. شب وحید شوهر خواهرم زنگ زد. ظاهرا خواهرم هم درگیر شده بود. وحید گفت از قم یک سری داروی گیاهی و عرقیجات تهیه کنم برای مادرم ببرم. او هم نگران بود. دایی اش رو برده بودند توی آی سی یو. میگفت علی کرونا جدیه شوخی نداره. 🌱اتفاقی که میترسیدم داشت به سرم میومد، مادرم و پدرم با دوهزارتا بیماری زمینه ای ریز و‌درشت هر دو کرونا گرفته بودند. 🌱همون شب سحر راه افتادم به سمت تهران. قلبم داشت از جا کنده میشد. وقتی دم در خانه رسیدم. چند بار زنگ زدم. در رو دیر باز کردند. وارد شدم. بابام دم در بود یه لبخندی زد و گفت برای چی اومدی بچه. کرونا میگیری. اومدم خم بشم دستش رو ببوسم. خودش رو عقب کشید که چه کار میکنی؟ برو عقب. فاصله رو حفظ کن. گفتم دارو گیاهی آوردم. گفت من که نمیخورم. بده برای مادرت. اون به این جور داروها اعتقاد داره. 🌱مادرم هم تازه بیدار شده بود. نگاه کردم به صورتش رنگش مثل گچ سفید بود. حدس میزدم. حالش از وقتی من با تلفن باهاش صحبت کرده بودم بدتر شده بود. سرفه امانش نمیداد. پشت هم و مسلسل وار سرفه میکرد طوری که نفسش در نمیامد. کمی که آروم شد. گفت برا چی اومدی بچه. برو خونت. برو قم. تو مگه زن و بچه نداری. از ما کرونا میگیری... 🌱خودم رو جمع و جور کردم. تلاش کردم یک طوری وانمود کنم که یعنی چیزی نیست. خندیدم گفتم نه مامان جان من نمیگیرم. من تو بیمارستانها کلی قاطی کرونایی ها بودم. مراقبم. دو سه باری هم تا حالا گرفتم. بعیده دیگه بگیرم.... 🌱اما خیلی جدی دوباره گفت نه پاشو پاشو جمع کن برو خونت. اینو گفت و شروع کرد به سرفه ... وسط بیماریشون نگران بچه شون بودند. و حالا اولین گرفتاری من این بود که راضی شون کنم که بگذارند من بمونم پیششون... @ali_mahdiyan