هدایت شده از فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
• تحلیل •
#سیاست_کبک
زمین بده! زمان هم بده!
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️ حجاب تبختر(1)
عزیزند،
به خاطر دردی که در جان دارند و سوزی که ایشان را به تلاش وامیدارد، ولی باید دید در سیاست از سطح تاکتیک بالاتر میروند؟ آیا در تمام این سالها هیچ ایدۀ سیاسی بزرگ و ژرفامندی داشتهاند؟ کاشکی این را هم ببینند؛ این که هیچگاه به یک تراز نخبگانی خوب نرسیدهاند و قامت جبهۀ انقلاب را رشدی ندادهاند!
در بحث فوقالعاده خسارتبار و مسألۀ بزرگ ملی دیروز و امروزمان؛ یعنی وضعیت فضای مجازی، ظاهراً به رفتار پیچیدهای اشاره میکنند، وقتی که میگوییم باید سکوها(پلتفرمها)ی خارجی را بست.
یکی از ایشان که از قضا در بیت رهبری هم جا گرفته است و دیدگاههای رهبری را اینجا و آنجا تبیین میکند و طرفدار باز ماندن سکوهای دشمن و فعالیت پاسخگویانه در برابر تهاجمات دشمن و مثلاً شکست دادن آنها در این میدان است، در جلسۀ مهمی میگفت «راه انداختن شبکۀ ملی اطلاعات خواستۀ رهبری نیست»، وقتی که این سخن رهبری برایشان قرائت شد، تغییر محسوسی در رأیشان مشاهده نشد :
«در مسئلۀ فضای مجازی، آنچه از همه مهمتر است، مسئلۀ شبکۀ ملّی اطّلاعات است. متأسّفانه در این زمینه کوتاهی شده. اینکه ما بهعنوان اینکه نباید جلوی فضای مجازی را گرفت، در این زمینهها کوتاهی کنیم، این مسئلهای را حل نمیکند و منطق درستی هم نیست ... کشورهایی که شبکهی ملّی اطّلاعات درست کردهاند و [فضای مجازی را] کنترل کردهاند بهنفع ارزشهای مورد نظر خودشان، یکی دو تا نیستند»(بیانات مورخه 22 خرداد 1396)
باید نگران بود. با یک مدل نخبگی خطرناک رو به رو هستیم.
دربارۀ این سیاست ما در موقف 15 یا 20 سال پیش نیستیم؛ امروز ثمرات این سیاستها معلوم شده است. آن روز رهبری میفرمودند :
«اینترنت الآن مثل یک جریان افسارگسیخته است ...، این مثل آن است که کسی یک سگ وحشی را بیاورد، بگویند "قلادهاش کو؟"، بگوید "سفارش کردهایم آهنگر قلاده را بسازد"» (26 آذر 1381)
یا تذکر میدادند که اینجا لغزشگاه است، استفادۀ درست شرط است و برای آن باید فضای مجازی را قبضه کرد :
«این فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چند برابر بزرگتر شده؛ بعضیها اصلاً در فضای مجازی تنفّس میکنند؛ اصلاً آنجا تنفّس میکنند، زندگیشان در فضای مجازی است. جوانان هم سروکار دارند با فضای مجازی، با انواعواقسام چیزها و کارها، با برنامههای علمیاش، با اینترنتش، با شبکههای اجتماعیاش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است»(13 اردیبهشت 1395)
«از این استفاده کنید منتها استفادۀ درست بکنید؛ دیگران دارند استفادۀ درست میکنند؛ بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاهها را قبضه کردهاند، ما چرا نمیکنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها میکنیم این فضای غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکی از مسئولین هم همینها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است»(13 اردیبهشت 1395)
حتی با درد و سوز گزارش دادند که داریم کشته میدهیم و فضا در دست دشمن است، باید دشمن را از این فضا بیرون کرد :
«فضای مجازی، حقیقتاً به «قتلگاه نوجوانان و جوانان» بدل شده است. منطقه عظیمی از این فضا اکنون در دست دشمن است، باید دشمن را از فضای مجازی برانید و بتارانید»(19 آبان 1395)
«(دشمن) از لحاظ فضای مجازی آرایش جنگی گرفته. در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملت ایران گرفته، ملت ایران بایستی «آرایش مناسب» بگیرد، باید خودش را آماده کند»(11 اردیبهشت 1398)
و باز هم تذکر میدادند که وقتی میگویند فضای مجازی باید مدیریت شود به یک ضرورت بلندمدت اشاره نمیکنند :
«مسئلۀ مدیریّت فضای مجازی جزو مسائل مهمّ ماست که این مسئله، مسئلۀ بلندمدّت هم نیست، مسئلۀ کوتاهمدّت و میانمدّت و جزو مسائل نزدیک ماست»(22 تیر 1399)
و گلایه کردند که مدیریتی در کار نیست :
«فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت میشود؛ بحث این است. ... ما نمیتوانیم بیکار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمیتوانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بیپناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشتپرده، فضای مجازی را اداره میکند»(2 شهریور 1399)
ادامه دارد ...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح شهدای مظلوم امنیّت
☘️@faslefarhang
رهبر گفتمانها
🔺مدتها است رهبر انقلاب، رهبر گفتمانهای مسوولین نیست. دهه نود که عملا یک نوع لج بازی در ساحت گفتمان از طرف دولتها شکل گرفته بود.
توجه به داخل و توان و ظرفیت و استعداد درونی در مقابل امید به خارج در دوران روحانی.
یا اواخر دولت احمدی نژاد توجه به گفتمان وحدت مسوولین یا عدالت در کنار عقلانیت و معنویت در مقابل گفتمان دو قطبی و آرمانجویی احساساتی.
دوران خاتمی نیز همین بود گفتمان مبارزه با فقر و فساد و تبعیض در مقابل گفتمان جامعه مدنی یا توسعه سیاسی و امثالهم.
در دوران هاشمی نیز گفتمان عدالت در کنار سازندگی که رهبری طرح میکرد نادیده انگاشته میشد.
🔺اگر مهمترین نقش رهبری را هدایت امت بدانیم کلیدی ترین ابزار او گفتمان است. و روشن است که مسوولین باید گفتمان او را با فعل خود و بیان خود تقویت کنند و پیش ببرند. ذیل گفتمان او و تحت رهبری او باشند و البته این مصداق التزام عملی به ولایت هم هست. در کشور ما بین مسوولین رسم نبوده هیچگاه که تحت مدیریت گفتمانی رهبری باشند. به جز برخی سخنرانیها که عینا و به طرز ملال آوری تکرار سخنان رهبری میکنند و تاثیر منفی سخنانشان چه بسا بیشتر هم باشد
🔺 مثلا امروز رهبری معتقد است همه افعال و بیانات شما باید معنای «مقاومت» را به دنیا مخابره کند. آنهم نه مقاومت در وضعیت «آغاز تغییر و حرکت» و یا «پایان ضعف و سکون و رکود» بلکه «مقاومت» در وضعیت «رشد و پیشرفت و جهش و تحول».
🔺«پیشرفت، بوده» که دشمن نقشه کشیده برایتان. «پیشرفت، ادامه دارد» که شکست خورده اند. «پیشرفت، را امتداد میدهیم» تا بازی دشمن خراب شود. مقاومت یعنی مردم وضعیت قیام خود را در مقابل دشمن حفظ کنند. یعنی پیشرفت خود را ادامه دهند. این نیاز به گفتمان امید دارد. نه فقط امید بر اساس سنتهای الهی بلکه امیدی که در دل تجربه پیشرفت امت تا امروز وجود دارد. فارغ از ضعف و قوت مسوولین در این سالها، در مجموع این مردم پیش رفته اند و این امیدآفرین است.
🔺آن انقلابی تریبون دار صدا و سیما که اغتشاش را محصول ضعف کشور و اعتراض مردم و ناکامیها میداند، نه پیشرفت و مقاومتشان، از این گفتمان فاصله دارد و آن را خراب میکند. آن مسوولی که دم از «شروع اصلاح» و «آغاز تغییر» میزند نیز به شرح ایضا. آن بزرگوارانی که به جد عزم کرده اند دست دشمن را در «حکمرانی مجازی» باز کنند تا عملا دشمن حاکم بر «گفتمان امت» باشد نیز همینطور. کاش این بیماری مزمن در مدیریت کشور و نیروهای انقلابی درمان میشد. و ولایت در ساحت گفتمان به نحو جدی تری محقق میشد.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه
#خداروشکر_به_مردم_نخورد
🔆 واکنش اساتید و طلاب جهادی مدرسه علمیه معصومیه قم
#مدرسه_علمیه_معصومیه_قم
#خیمهگاه_طلاب_انقلابی_و_جهادی
#خادم_دین_خادم_مردم
🇮🇷 کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه:
@masoumieh_ir
کانون وقایع عالمیم
🔺ما ها معمولا قصه وقایع اخیر ایران را تا حد جنگ روایتها و جنگ شناختی و جهاد تبیین و جنگ گفتمان امید و یأس و امثالهم تحلیل میکنیم. اینها غلط نیست. اما ورود مهمتری را رهبری با تصویر ماهواره ای کلان خود انجام دادند که نباید از کنارش ساده عبور کنیم.
🔺صحنه عالم اولا بر اساس قدرت سامان میگیرد. صحنه قدرت در جهان امروز زیر و رو شده قدرت نظامی روسیه و قدرت اقتصادی چین در مقابل قدرت اروپا و آمریکا دیگر غیر قابل اغماض شده. اینها همه درست. اما جایگاه ایران در این صحنه آرایش جدید جغرافیای قدرت کجا است؟
🔺ایران محور مقاومت است. این یعنی چی؟ یعنی قطب انقلاب و تحول مردم. یعنی رهبری قدرت مردمی. رهبری واقعی و حقیقی که معنایش پیشرو بودن و الگو بودن است.
این منشا قدرت فوق العاده حیاتی است و آینده همین چینش فعلی را هم همین کانون قدرت رقم خواهد زد. اما ماجرا همین است فقط؟ نه.
🔺ایران توان هجمه به نرم افزار دنیای مدرن را دارد. ببینید یک وقت میگویید فلان حاکم ظالم است یا فلان کشور مستکبر است، اینها درست است. اما نرم افزاری که نخبگان و ملتها و حاکمان بر اساسش میاندیشند و محاسبه میکنند، مهمتر است. همه را هم که خراب کنیم این بشر از نو که میخواست شروع کند به ساختن با همین نرم افزار فکر میکرد و شروع میکرد.
🔺 این نرم افزار مدرن عامل صورتبندی دنیای پس از رنسانس است. قواعد و منطق طراحی ساختارهای کلان سیاسی اجتماعی پیش از رنسانسی با یک دین بشر ساز نو به چالش کشیده شد. لیبرال دموکراسی. با همه مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و ارزش شناختی و چه و چه که محصول عقل جمعی بشر بود. بشر به ستوه آمده از دین بی ربط به زندگی ، دین بی ربط به مردم، دین بی ربط به مخاطب خاتم مخاطب جامعیت پسند. دین مستبد، دین بی ربط به علم بشری و تجربه او، و در یک کلام دین فرار کننده از دنیا.
🔺 انقلاب اسلامی دو ویژگی مهم دارد مثل پیامبری که هم هویت انسان ایده ال و پیشرو و الگو را دارد و بروز میدهد و هم کتابی در دست دارد. هم علم میآورد و هم هویت امام. ثقلین را به ظهور میکشد تا هم ساختار نرم حاکم بر اذهان را زیر و رو کند و هم خود در تحقق آنچه میگوید جلو دار باشد و اینگونه فقط نگوید «برو » بلکه صلا بزند که «بیا» و طرح بعثت و رستاخیز مردم را در عالم پیش ببرد. ایران امروز میتواند هم آن هویت مقاوم انقلابی در حال پیشرفت را بروز دهد و هم آن نرم افزار نوی بر محور خاتمیت را که یک چشمش کور نیست و صاحب دو چشم است نشان دهد. دو چشم یعنی چی؟ یعنی هم معنویت و هم سیاست. هم ظاهر و هم باطن. هم دین و هم مردم. این قدرت نرم همان است که بروزش انتقام اصلی شهادت سردار ما بود به نظر رهبری. یعنی بروز هویت سردار که همان هویت روح اللهی امام بود در بستر امتها، انتقام اصلی از تمدن مدرن باید گرفته شود.
🔺ایران به این معنا کانون وقایع عالم خواهد شد. دو کار باید انجام شود یکی« بروز» اراده و هویت مقاومتش که با پیشرفت حقیقی و زبان تبیین عمومی به ظهور میرسد. فریاد محکم «ما میتوانیم و توانستیم و خواهیم توانست». یکی نیز تفصیل و ترسیم و تبیین اندیشه نرم انقلاب اسلامی یعنی:مردمسالاری دینی. این حرف نویی است که میتواند آن نرم افزار غربی را خراب کند.
🔺دعوای با ایران یک معنای کلان تاریخی این چنینی دارد. تلاشهای آخر دشمن است. و نور فجر فوق العاده ای در حال ظهور میباشد. در حال برداشتن یک گام فوق العاده و معجزه گون به سوی ظهوریم.
@ali_mahdiyan
چند نکته آخوندی درباره بازی ایران و انگلیس
🔺در شروع بازی، پخش سرود انگلستان و تکرار با هیجان آن توسط انگلیسی ها و بعد پخش سرود ایران و سکوت چهره های مهم تیم ملی ما دل خیلی ها را سوزاند. کسانی مثل خود بیرانوند، بیرانوند کسی است که جمله «چطوری کریس» او فریاد پر صلابتی بود بر همه خودحقیرپندارها که فوتبال هم برایشان بهانه بی هویتی و تحقیر است. اما او هم حتی سکوت کرده بود. چرا؟ مربی پرتغالی ما از نکته دردآوری پرده برداشت و آن تهدیدهای مکرر اعضای تیم ملی به قتل. فشارهایی که قوم زامبی بر تیم ما وارد کردند. خوب که چی؟
🔺تیم فوتبال قبل از رفتن به بازی جام جهانی، در یک جنگ رسانه ای جدی وارد شد. همه اعضا رفتند و رسما با رییس جمهور ایران دیدار کردند و با او عکس یادگاری گرفتند. معنای این رفتار کاملا روشن بود. آنهم وسط همه این بازی مسخره سلبریتی ها و ورزشکاران.
🔺باز به عقب تر اگر برویم، قصه فدراسیون فوتبال و ورود ناگهانی علی کریمی برای قرار گرفتن در نقش بسیار مهم سکانداری فوتبال را هم در نظر بگیرید. (مشکل ساختار انتخاب مدیر و قوانین مدیریت فوتبال هم که تحت نظر حکمرانی جهانی است زیر ساخت نفوذ او را فراهم میکرد) او همان علی کریمی بود که چهره واقعی اش را بعد از این هویدا کرد. ظاهرا متوجه شده بود که دستش رو شده یا هر چه اما به هر حال از نفوذش ناامید شد . بماند.
🔺ماجرای مهدی طارمی و جمله طلایی مادرش که کل داستان فوتبال پسرش را به شهدای شاهچراغ متصل کرد هم در نوع خود مهم و ویژه بود. اینها شد که عملا صف بندی مقابل تیم فوتبال ایران جدی شد. کار به تهدید کشید. این بار فقط تهدید جایگاه اجتماعی و امثالهم نبود، بلکه همه انواع تهدید بود آن طور که اشاره کردند.
🔺خوب حالا نکته آخوندی اش چه شد؟ خیلی ها متوجه شدند که مصدومیت بیرانوند که باعث شد شیرازه تیم به لحاظ روحی بپاشد. وضعف جدی در دروازه برای تیمی بسازد که بنا داشت دفاعی باز کند، نه کار صهیونیست بود نه انگلیس نه دشمنان داخلی و خارجی. این را کسی محاسبه نکرده بود. این واقعه چرا اتفاق افتاد؟ حتما اگر چنین نمیشد با گلهای بسیار کمتری شکست میخوردیم. این شکست طعمی تحقیر آمیز داشت. چرا طارمی باید دو گل بزند؟ این چراها هم تفسیرهای فوتبالی دارد هم تفسیرهای باطنی تری. دین به ما آموخته به این تفسیرها و قواعد هم توجه کنید. این واقعه فقط برای تیم ما رخ نداده بلکه برای کل مردم ایران و هویت ملیشان و پیش چشم آنها رخ داده، معنای آن برای مردم ایران چه بوده؟
🔺 تفسیرهای حدسی احتمالی و فرضیه ای را کار ندارم. نکته ای را از باب قواعد میخواهم بگویم و تمام. بر اساس سنت های الهی وقتی یک شرایط سخت و مشکلات و پیش آمدهایی ناخواسته برای یک هویت مومن و الهی پیش میآید، چه فرد چه جامعه، معنایش آن است که زمان رشد و کیفی تر شدن فرارسیده. خدای متعال میخواهد توی کیفی، توی رشد کرده، توی جد،ی توی اهل حرکت، رشد کیفی تری پیدا کنی. خالص تر و ناب تر شوی تا جواب بگیری. برای به نتیجه رسیدن نیاز به رشد جدی تری داری. تیم ملی ایران و کل ایران باید متوجه باشد، در شرایطی است که نیاز به یک رشد جدی تر دارد. عزت و ذلت دست خدا است و برای پیروزی نیاز به یک قوت روحی جدی تری داریم.
🔺من به «چشم آوردن دعای مادر مهدی طارمی» را در کنار «ضربه برنامه ریزی نشده به دروازبان عزیز ایران و تاثیرش در شکست پر گلمان» را نشان دهنده یک نکته میدانم. نکته ای نه فقط به تیم فوتبال بلکه به کل مردم ایران، برای پیروزی باید کیفی تر شوید. خوبید اما بیشتر از این باید خوب شوید و زمانه امروز برای این رشد کیفی ملی مهیا شده است. همه اتفاقات این روزها دارند همه ما را به سمت یک بلوغ جدی تر فرامیخوانند.
🔺از این منظر نگاه کنید ببینید خون شهدای شاه «چراغ» و همه شهدای امنیت و خوبان ما دارد با قلب و روح همه طیفهای اجتماعی ما چه میکند، بله ریزش و بدتر شدن هم برای عده ای هست اما عمده کشور و نوجوانانش خیلی جدی تر شده اند، این را با همه وجود میتوانیم احساس کنیم. من امیدوارم با این توضیحات این بازی بتواند مقدمه پیروزی ما بر تیم آمریکا باشد. و از آن مهمتر و اساسی تر کمک به حرکت و جدیت بیشتر هویت ملی و انقلابی ما کند.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از مثل خمینی (ره)
#نشر_حداکثری
🔰 رهبر معظم انقلاب
🔻شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و انقلابتان را. شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند.
♦️ دوره آموزشی- عملیاتی #روایت_نصر
🔹جهاد تبیین با محوریت طرح کلان رهبری
🔸از مبانی معرفتی تا امتداد میدانی
📆 مهلت ثبت نام: ۸ آذر ماه
📌 برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمایید.
https://khanetolab.ir/revayatenasr/
🔻اطلاعات تکمیلی و اخبار دوره در کانال "مثل خمینی"
👇👇👇👇👇👇👇
🌐 @ahd_ba_khomeini
#روایت_نصر
#جهاد_تبیین
#هستههای_مکتب_امامی_حوزوی
#ید_واحده
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از نشریه عهد
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏰نشریه عهد ۷۸ تا ساعاتی دیگر منتشر خواهد شد...
✅ موضوع :🔰🔰🔰
🔷ویژه نامه اغتشاشات ۱۴۰۱(۲)🔷
🌀 در این شماره میخوانید 🔻🔻
🎙 گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین خطیب وزیر اطلاعات
📑 یادداشت ها :
💠افول موریانه ای (دکتر فواد ایزدی)
💠 روایت نصر(دکتر سعید جلیلی)
💠دو نوع تحلیل،دو زاویه نگاه(علی مهدیان)
💠هراس از تبیین (محمد بهزادی)
💠عالم جدید (علی مرادی)
💠روسری یا سرود جمهوری اسلامی، مسئله این نیست(مهدی قریب)
و ....
🌸 با ما همراه باشید...
#نشریه_عهد
#عهد_۷۸
📢 لطفاً رسانه ما باشید
_ 🖇کانال نشریه عهد 🔰 __
https://eitaa.com/joinchat/3229286474Cc283d72f64
هدایت شده از نشریه عهد
78 چاپ.pdf
8.64M
📰 #نشریه #عهد۷۸
🗞 ویژه نامه «اغتشاشات۱۴۰۱(۲)»
📦 محصول #خانه_طلاب_جوان
🗃مشتمل بر :
💠افول موریانه ای (دکتر فواد ایزدی)
💠 روایات نصر(دکتر سعید جلیلی)
💠دو نوع تحلیل،دو زاویه نگاه(علی مهدیان)
💠خلاف مشهورات رسانه ای(حسین کاظم زاده)
💠 هراس از تبیین(محمد بهزادی)
💠 عالم جدید (علی مرادی)
💠روسری یا سرود جمهوری اسلامی،مسئله این نیست(مهدی قریب)
#نشریه_عهد
#عهد_۷۸
📢 لطفاً رسانه ما باشید
_ 🖇کانال نشریه عهد 🔰 __
https://eitaa.com/joinchat/3229286474Cc283d72f64
اسلام زیبای قطری
🔺زمانی یکی از دوستانم میگفت من در سفرم به ترکیه، حجاب زیبای پذیرفته شده توسط بسیاری از دختران را دیدم، نمازهای جماعت منظم و فوق العاده ای را هم. این وضعیت دینی بهتری نیست تا آنچه در ایران محقق میشود؟
🔺این روزها بروزات اسلامی و دینی در قطر در حین جام جهانی مرا به یاد همان سخن دوستم انداخت. تبلیغ قرآن، تبلیغ نماز، تبلیغ حجاب، تقابل با نمادهای فرهنگی و تمدنی غرب مثل هم جنس گرایی. دیگر چه میخواهیم؟ اسلامی بهتر از این سراغ داریم؟ آنهم این میزان توسعه و رشد اقتصادی و ثروت که در این کشورها میبینیم. از این سادگی خنده ام میگیرد. چرا؟
🔺قطر، بزرگترین حامی بخش غربگرای جریان اخوان المسلمین است. جریان وسطیین یا میانه روها یا همان که در ایران به عنوان جریان اعتدال میشناسیم. شاخصه مهم آنها اولویت «مصلحت» بر «هویت» است. سبک ترکیه ای آن همین حزب عدالت و توسعه اردوغان است. مدل مصری آن نیز مرسی شکست خورده بود.
🔺قرضاوی از مهمترین رهبران فکری این جریان که برای پیشبرد اندیشه خود سبک دعوت(یعنی عقیده خالی از قدرت) را جانشین تشکیلات(یعنی قدرت ناشی از ایمان) در کار اخوان کرده بود و خود نیز از عربستان سعودی تا کشورهای غربی با همه حاضر بود همراه شود و اعتماد کند تا کار خود را پیش ببرد.
🔺تقابل این جریان با اراده غرب جدی نیست. البته هویت ایمانی و اسلامی را هم حاضر نیست کنار بگذارد یا به نحو رسمی در خدمت دشمن قرار دهد. اگر چه عملا کارش به اینجا میکشد. شکل ایرانی اش را در مرحوم هاشمی و جناب روحانی و امثالهم میتوان دید.
🔺این مدل اسلام وسطی به قول خودشان یا میانه رو، با ظواهر دینی، خلاهای ذاتی خود را میپوشانند. خلا ذاتی ناشی از زیر پا گذاشتن عزت و استقلالش به دلیل مصلحت. خلا نشتر زدن گاه و بیگاه به هویتش به پای منفعت.
🔺غرب برای عبور از اسلام گرایان هویتی و استقلال طلب، به این جریان بیشتر توجه میکند. برای به محاق بردن آن سبک از اسلام گرایی عزت محور، این مدل اسلام گرایی منفعت محور برایش ارزشمند تر است. چون به محض آنکه اراده کند میتواند سر این جریان را به زیر آب کند یا مجبورش کند به تبعیت محض. اینکه امروز بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در قطر است و روابط جدی پشت پرده و گه گاه روی پرده حاکمان قطر با دستگاه امنیت اسراییل وجود دارد، همه نشانه است. این که برای حل اختلافات این کشور با عربستان و متحدانش، آمریکا پا در میانی میکند نیز یک نشانه دیگری است.
🔺به آن دوستم گفتم کلا بی خیال قدرت مستقل شو، با کل اسلامت کسی مشکلی ندارد. هر چقدر از این استقلال و آزادی مقابل قدرتهای دنیا کوتاه بیایی و عزت را و هویت را نفله کنی، دشمن مجال بیشتری به تو خواهد داد تا ظواهر را پیاده کنی. نفت بفروش و توسعه پیدا کن، زد و بند کن و رشد کن. اما به یک لحظه اراده غرب فروخواهی پاشید. اسلام بادکنکی و حبابی که به محض آنکه بخواهد باج ندهد و بر یکی از اصول بایستد، نفله اش میکنند.
@ali_mahdiyan
به تو هم تبریک
وقتی تبریک میگیم، یعنی دعا میکنیم این نعمت رشد کند و فزونی یابد و با ثبات و با بقا باشد. حالا وقتی پیروزی تیم ایران را تبریک میگیم دقیقا درخواست ثبات و رشد چه نعمتی را داریم؟ بازیهای فوتبال که درش برد و باخت زیاد است. امیدی که با دو هیچ بیاید با هیچ و دو هم میرود. آنچه تبریک دارد امر مهم تری است.
🔺اینکه مردم احساس کنند فضائلشان را با جوانان ورزشکار خود به دنیا نشان دادند. تیمی که همه رگ رگ وجودش عزم برای پیروزی و پیشرفت است، بروز تلاش و جنگندگی است، جلوه امید و هیبت «ما میتوانیم» است، در عین صبوری در عین توکل، در عین انسجام و هماهنگی، در عین مرام و فتوت و مردانگی.
🔺تلاش برای چنین پیروزی، یک واقعه مهم است. یک رخداد معنوی است، نصیب هر کسی نمیشود. ارزش و اهمیتش را یک ورزشکار بداند با نیت دیگری وارد میدان میشود. بالا بردن پرچم ایران همه جا ارزشمند است اما امروز تلاش برای نشان دادن هویت نورانی این مردم که خیلی ها تحقیرش کردند یک عبادت دیگری است.
🔺حالا این پیروزی بر همه مبارک حتی آنها که به حقارت و خودتحقیری و احساس بن بست معتاد شده اند، بر همه مبارک حتی آنها که جز نق زدن کاری بلد نبودند و بلد نشدند در این سالهای مقاومت ایران. بر همه مبارک باشد حتی بر آن مرغهای نجاست خواری که از پیروزی انگلستان و آمریکا لذت میبرند و پرچم بیگانه را بلند میکنند و شکست شما را جشن میگیرند جلوی چشم پدر و مادر و خواهر و برادرشان.
🔺میگویند محی الدین گفت «عذاب» از عذب است یعنی گوارایی. اهل دوزخ در عین اینکه رنج میبرند اما لذت هم میبرند و خودشان آتش میخواهند که بنوشند. خودتحقیری، ناامیدی، بردگی و وابستگی دردناک است اما این جماعت با آن لذت میبرند و طلبش میکنند. نشان دادن هویت این ملت خلاف تمایلشان و درخواستشان هست اما بالاخره راهی برای بازگشتشان هم باز میکند. یا باید زجر بکشند یا برگردند. پس به آنها هم تبریک.
🔺هیچ وقت فکر میکردید سرود ملی خواندن ورزشکاران این قدر برایتان مهم شود که وقتی دهانشان را باز میکنند و میخوانندش، شما احساس افتخار کنی، احساس نبرد و شکست هیمنه همه دشمنانت را کنی، احساس اینکه ما هستیم و ماندیم و پیش رفتیم و پیش میرویم و میجنگیم. بر شما هم مبارک. خدای متعال بازگشت مردم ما به هویتشان از میانه همه وسواسهای خناس و شیاطین جن و انس را برکت دهد. به هر بهانه ای. به هر نشانه ای. به هر زمینه ای، به هر زمانه ای.
@ali_mahdiyan
🔻تکههایی از نکتههای تحلیلی در مناظره:
فروپاشیِ جنبش دانشجوییِ تجدّدی
🖊 مهدی جمشیدی
۱- دانشگاه و دانشجو، یک کلّیّت یکپارچه و همگون نیست و نباید دربارۀ آن، قضاوت عام کرد. دستکم میتوان سه لایه را در دانشگاه شناسایی کرد: یکی «لایۀ بیطرفها و وسطنشینان» که همیشه بودهاند و نوپدید نیستند و به فراتر از زندگی روزمرّۀ خویش نمیاندیشند و بیش از خود را نمیبینند؛ دیگری «لایۀ نیروهای تجدّدی و غرباندیش» که از اوایل دهۀ هفتاد، به وجود آمدند و هویّت خویش را در هندسۀ درآمیختن سنّت و تجدّد تعریف کردند و حتّی در قالب لیبرالیسم و مارکسیسم و فمینیسم و قومیّتگرایی، بهکلّی از سنّت دینی بریدند؛ و سرانجام، «نیروهای مؤمنِ انقلابی» که همزاد انقلاب هستند و به همان اصالتهای اوّلیّه و روایت نخستین از انقلاب و ارزشهای آن معتقد هستند و یک هویّتِ ریشهدارِ مستمر داشتهاند.
۲- جنبش دانشجوییِ تجدّدی، دچار «انسداد فکر و نظریه»، «فقدان رهبر و مغز طرّاح»، و «فقر هوادار و بدنۀ دانشجویی» شده است. چیزی در دست ندارد جز «چاقو» و «انگشتش بهمثابه نشانۀ جنسی»، و سخنی هم ندارد جز «فحاشیهای بیسابقه» و «رکیکگوییهای بیشرمانه»، و آیندهای هم تصوّر نکرده است جز «ابتذال اخلاقی» و «ولنگاری جنسی». البتّه از ابتدا نیز تا حدی اینچنین بود و میکوشید با ترجمه و تقلیدِ دستچندمِ شبهروشنفکرانه، ضعف خویش را پنهان کند، امّا امروز، حتّی توان گرتهبرداریِ طوطیوار را نیز ندارد. همچنان که جریان «اصلاحاتِ تجدّدی»، مُرده و میخواهد با کجروایت، خود را زنده و بانشاط نشان بدهد، شاخۀ دانشجویی آن نیز که مقلّد و دنبالهرو بود، از رمق افتاده و دیگر بضاعتی ندارد. نهفقط «زایش فکری» ندارد، بلکه قادر به «تکرار گذشته» نیز نیست. اینان از آرمانهای معطوف به ایدئولوژیِ لیبرال-دموکراسی در دهۀ هفتاد و هشتاد که بر روی «آزادی» و «مردمسالاری» و «حقوق فردی» و «گفتگوی جهانی» و ... بود، به مطالبۀ «کشف حجاب» و «غذاخوری مختلط» و ... رسیدهاند. این سقوط، نهتنها «سقوط اخلاقی و معنوی» است، بلکه «انحطاط فکری» و «تنزّل ایدئولوژیک» نیز هست. سقفِ آرمانهای اینان، این اندازه کوتاه و خواستههایشان حقیر و پَست شده است. «خیابانیشدن» به معنی هرزه و هرجایی شدن، مفهومی است که میتواند هویّت فرهنگیِ این پاره از جنبش دانشجویی را توصیف کند؛ نوعی لمپنیسمِ عریان و بهشدّت مبتذل، همۀ وجود آنها را درگیر خود کرده و از آنها، چهرۀ «اراذل و اوباش» یا «ناکسانِ بیریشه» را ساخته است.
۳- در مقابل، پارۀ انقلابی از جنبش دانشجویی به کمال و وزانت بیشتر رسیده است. کلانمسألههای جنبش دانشجوییِ انقلابی، «انقلابیگری» و «مقاومت» و «عدالت» و «جهادیاندیشی» و «پیشرفت» و «ایران قوی» و «حلقههای میانی» و «روایت» و «تمدّنسازی» و «پیچ تاریخی» است و کلانمسألههای جنبش دانشجوییِ تجدّدی، «کشف حجاب» و «بدننمایی» و «برهنگی» و «غذاخوریِ مشترک» و «فحاشی» و «همباشی» و «همجنسبازی». تاریخِ «حیاتِ هویّتی» این دو بخش، به این «نقطۀ شفاف» رسیده است و اکنون بیش از هر زمان دیگری میتوان به قضاوت نشست. جنبش دانشجوییِ انقلابی از آیتالله خامنهای الهام گرفت و اندیشهاش را شنید و پی گرفت و «دغدغههای متعالی» و «آرمانهای تمدّنی» دست یافت، و جنبش دانشجوییِ تجدّدی، آن بیراهه را رفت و اینگونه خوار و زار شد. در یک سو، «قانون» و «شرع» و «اخلاق» و «واقعیّت» قرار دارد و در سوی دیگر، «اغتشاش» و «سکولاریسم» و «برهنگی» و «کجروایت». در یک سو، «تبیین» و «مباحثه» و «مناظره» و «گفتگو» وجود دارد و در سوی دیگر، «کُشتهسازی» و «انسانسوزی» و «فحاشی» و «دروغپراکنی».
۴- جریان اغتشاش، «ظرفیّت اجتماعیِ» جنبش دانشجوییِ تجدّدی را آشکار کرد و ما اینک از حدسها و گمانهزنیها فراتر رفتیم و دریافتیم که «واقعیّتِ نهان» چیست. آنهمه غوغا و هیاهوی روایی، با اینچنین استقبال بیمایه و نحیفی روبرو شد؛ چنانکه در دانشگاههای چند هزار نفری، تنها جماعتهایی با حجم پانصد نفر به جریان اغتشاش پیوستند. این «واقعیّتِ آشکارشده»، بسیار تعیینکننده است و نشان میدهد «روند عمومیِ دانشگاه»، چه سمتوسویی دارد و چه رویشها و ریزشهایی رخ داده است. اینک مشخص شده است که ما با یک «اقلّیّتِ پُرمدعا» روبرو هستیم که فقط «صدای بلند» دارند و میخواهند با «نعرهزدن»، خود را غالب کنند و اگر به نعرههایشان بیاعتنایی شد، «رکیکگویی» کنند و حرمت اخلاق را نادیده بگیرند و زشتترین و بیسابقهترین فحاشیها را در دانشگاه به نمایش بگذارند. بهاینترتیب، هم «اقلّی» و «اندک» بودنشان نمایان شد و هم «هتاک» و «بیاخلاق» بودنشان. آیا نظام جمهوری اسلامی باید تسلیم این «اقلّیّتِ مطلق» شود و در برابر «مطالبههای فرومایه»، سر تعظیم فرو آورد؟!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
بالاخره «صدای ملت» کدام است؟
🔺رهبری گفت صدای مردم صدای سیزده آبان است، صدای تشییع سردار است. چرا نگفت «صدای همه را باید شنید،هم سیزده آبانی ها هم معترضین مخالف نظام»؟
🔺رهبری گفت این حرفهای شکاف نسلی و امثالهم چرندیات روشنفکری است. چرا؟ بین نوجوانان اغتشاشگر یا مخاطبین «هیچ کس» و «ساسی» با نسل قبل، شکاف نیست؟ چرا رهبری فقط به بسیجی ها استناد میکند؟
🔺بیایید به این پرسش فکر کنیم که اساسا سخن و رفتار یک عده از مردم چه زمانی نمایندگی کل جامعه را میکند؟ و الا سخن و رفتار همان عده است نه همه.
🔺اگر زاویه نگاه خود را کلان کنیم و کل جامعه را از بالا ببینیم. صداهای مختلف و متنوعی در یک جامعه شنیده میشود، رفتارهای کلان اجتماعی مختلفی توسط گروهها و جمعیتها در یک جامعه دیده میشود؟ سخن جامعه «در مجموع» کدام است؟ آیا اساسا میشود جمع بندی کرد؟
اینجا جمع و تفریقهای عددی و کمی دیگر نمیتواند موثر باشد، نیاز به روشی داریم به نام «معنا» یابی.
🔺معنایابی یعنی چی؟ یک انسان را در نظر بگیرید، انسانی که رفتارهای مختلفی انجام میدهد، بسته به انواع و تعداد و کمیت این افعال و کیفیت و شدت آنها در مجموع شما درباره آن شخص یک جمع بندی میکنید. میگویید سخن اصلی و محوری او این است. ذات او چنین است. رسیدن به آن نتیجه حاصل «معنا»یابی همه رفتارها است. اگر ظاهربین باشیم فقط انواع و اقسام رفتارها را نام میبریم. قدرت جمع بندی او را نداریم. میگوییم این هست آن هم هست. اما واقعیت آن است که یک شخصیت واحد را میتوان به صورت واحد نیز معرفی کرد. اگر آن معنای واقعی را پیدا کنیم آن وقت معلوم میشود کدام رفتارها و گفتارهایش او را حقیقتا نمایندگی میکند. درباره مومنین دیده اید میگویند خطاها یا گناههایش نمایندگی هویت او را نمیکند. درباره منافقین یا بیماردلان قرآن میگوید از روی جزییات رفتار و سخنشان میشود آنها را شناخت و جمع بندی کرد. این معنایابی یک انسان است. همین درباره جامعه واحد هم هست.
🔺تجمعها و گفتمانها هم باید معنایابی شوند اینجا دیگر جمعیت ها و قرائن زمانه ای و زمینه ای و هزار و یک نکته را در مجموع ملاحظه میکنیم و میگوییم این هویت چنین است و فلان تجمع یا گفتمان نمایندگی کننده حقیقی آن جامعه است.
🔺بیایید از روی رفتارهای کلان اجتماعی و گفتمانهای مردم معنایابی کنیم. رفتارهای خودجوش مردمی را ببینیم، هم جمعیت ده ملیونی تشییع سردار را هم جمعیت کمتر از یک ملیونی اغتشاشگرها را، شعارها را هم ببینیم هم فحاشی دانشجویان شریف را هم شعارهای انقلابی تشییع شهدای امنیت را. قرائن را هم ببینیم مثلا رسانه های تحت سیطره دشمن را، دروغگویی ها، پول خرج کردنها و امثالهم یا مثلا رای حدود پنجاه درصدی مردم را ببینیم و ریزش کمتر از بیست درصدی آرا آنهم با فشار همه بلندگوهای داخلی و خارجی را.
🔺از خود بپرسیم اگر سخن و هویت مردم مقاومت نیست، کلا این همه فشار دشمن روی مردم و زندگی آنها دلیلش چه بود. فشار اقتصادی حداکثری و جنگ ترکیبی دشمن مخاطبش مگر مردم نبود مگر فشارش روی مردم نبود، خوب اینها با این فشارها میخواستند کدام اراده را عوض کنند؟مگر اراده مردم چگونه بود که باید عوض میشد؟ چه شد که علنا اذعان به شکست فشار حداکثری کردند؟ حالا کدام یک نمایندگی کننده سخن مردم است جمعیت خودجوش ملیونی مردم که شعار مقاومت میدهند (ولو هزار اعتراض هم داشته باشند اما تصمیم میگیرند این سخن را فریاد بزنند و روی دست بگیرند) یا شعار دیگرانی که دم از فروپاشی یا تسلیم یا بن بست و یاس یا هر سخن دیگری میزنند.
@ali_mahdiyan