ترازو
🌹امروز در کلاس به طلاب درباره وظایفمان در دوره ظهور درس میدادم. رسیدم به مقوله«معرفت امام» توضیح میدادم «عرفان» امام با «تحول قلوب« و «قیام لله» در جان انسانها رخ میدهد و به همین ترتیب «قدرت مقدس» شکل میگیرد و چه و چه. کلاس که تمام شد، سوار ماشین شدم حرکت کردم به سوی کلاس بعدی. در خیابان جوانک لاغر اندامی ایستاده بود منتظر ماشین.
🌹سوارش کردم. گفتم کجا میروی؟ گفت انتهای خیابان. از سر و وضع و لباسهایش حدس زدم شاید کارگر است. انتهای آن خیابان کارگرها میایستند منتظر کار. گفتم میروی منتظر کار بایستی؟ گفت نه. از این ساختما شهرداری به آن ساختمان شهرداری میروم. گفتم چرا؟ گفت من ترازو داشتم کنار خیابان. ماموران شهرداری دیشب ترازوی مرا برده اند. دنبال ترازویم هستم. گفتم خوب به نتیجه ای رسیدی. گفت نه، فایده ندارد. سر میدوانند. دیشب از ترس خانه نرفتم.
🌹گفتم:ترس چرا؟ گفت ترس از پدرم. پدرم معتاد است اگر بفهمد ترازو را از دست داده ام کتکم میزند. بعد چند جای دستهایش را نشان داد، سوخته بود. گفت پدرم سوزانده. پرسیدم چند سالت است گفت هجده سال. دیشب کنار خیابان مردم از سرما. هنوز دارم میلرزم. دستم را ببین. دستش را گرفتم یخ یخ بود.
🌹گفت شلوارم هم نازک است شلوار بهتری داشتم برادر بزرگترم ازم گرفت برد دانشگاه. گفتم مگر برادرت دانشجو است گفت بله دانشگاه دولتی. گفتم خودت چطور درس میخوانی؟ گفت بله، من دبیرستانی ام درسم خوب است. میخواهم در آینده وکیل بشم. درس خوب میخوانم فقط مشکلات که زیاد میشود حالم عوض میشود. گفتم یعنی افسردگی داری. گفت آها بله همین.
🌹تصمیم گرفتم برایش ترازو بخرم. به جای کلاس راهم را کج کردم به سمت ترازو فروشی. گفت دیشب از زور سرما تصمیم گرفتم خانه را رها کنم بروم تهران برای کار. گفتم نرو. پدرت و مادرت دوستت دارند. هر چقدر هم که اذیت شوی رهایشان نکن. ترازو را که خریدیم نطقش باز شد. تازه شروع کرد درد و دل کردن. سوالهای اعتقادی میپرسید. مثلا میگفت من چرا باید به این دنیا بیایم. همسنهای من خیلی پولها دارند و من اینطور است وضعم. گفتم به جایش آنها ضعیفند تو قوی میشوی. این قوتت ارزشمند است تازه وقت رفتن از این دنیا آنها هیچ ندارند خودشان هم ضعیفند ولی تو قدرتمندی و میروی. خدا روح های قوی را خیلی دوست دارد. رسیدیم نزدیک حرم. گفت حاج آقا میگن گنبد رو طلا کاری کردن گفتم بله شنیدم. گفت کاش به جاش به این شهرداریها چیزی میگفتن. گفتم جایی نیست بروی شهرداری اذیتت نکند؟ گفت هست ولی خلوت است پول در نمیاورم.
🌹یک جا کنار خیابان که ایستاده بودیم، طلبه ای آمد و گفت حاج آقا مساله. گفتم بله. گفت قبول داری موسیقی انسان را بی غیرت و دیوث میکند؟ گفتم نه. گفت برو احکامت را قوی کن. خنده ام گرفت. پسر جوان داشت میشنید گفتم موسیقی گوش میدهی. گفت بله تتلو. گفتم او که حرفهای زشت میزند. گفت من آهنگهای خوبش را گوش میدهم. با خنده گفتم مگر آهنگ خوب هم دارد؟ گفت بله. البته محمود کریمی و بنی فاطمه و عبدالباسط هم دوست دارم. خندیدم. اما از حرفهایش متوجه شدم بتی ساخته از تتلو برای خودش عاشق او است. گفتم خانه ات کجا است؟ گفت نزدیک «جمکران» گفتم اسمت چیست گفت «عارف»
🌹آخر سر خدا حافظی کرد و رفت. و من به کلاس بعدی ام نرسیدم. شاید هم رسیدم.
@ali_mahdiyan
اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
سلام علیکم
من طلبه ای کوچک در حوزه علمیه قم و شاگردی از شاگردان شما بزرگواران هستم.
حضرت امام ره فرمود شما «ستون محکم انقلاب در حوزه های علمیه» هستید. این بیان نورانی که به تعبیر رهبری صرفا به افراد خاص در آن دوران تعلق نمیگیرد بلکه به «هیات اجتماعیه» و «عنوان مستمر» این نهاد مقدس و ریشه دار تعلق گرفته، وظیفه ای بسیار سنگین بر عهده شما اساتید بزرگوار قرار میدهد.
رهبری انقلاب درباره این نهاد مقدس فرمود: «جامعه را مغز متفکّری و چشم بینایی و وجدان سالم و حسّاسی میدانم برای دستگاه ادارهکنندهی کشور»
بر این اساس این طلبه کمترین حوزه های علمیه خطری را که احساس و استشمام کرده ام با شما بزرگواران در میان میگذارم.
فضای مجازی امروز یک محیط زیست حقیقی برای مردم و فرزندان این میهن اسلامی است.
آنها در این محیط زندگی، میاندیشند، تصمیم میگیرند، ارتباط برقرار میکنند، دوستی و دشمنی میکنند. سالهاست این محیط زیست حقیقی جوانان میهن تحت حاکمیت دشمنانشان است.
همین اواخر رهبری انقلاب به درستی و دقت فرمودند: «دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزشتر از تسلّط بر سرزمینها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند.»
متاسفانه جریانی جدی در میان مدیران کشور وجود دارد که نه تنها عزم حقیقی برای شکل گیری حکمرانی الهی و مردمی بر فضای مجازی ندارند بلکه تلاش میکنند با رفع فیلترینگ صحنه را برای حاکمیت مجدد دشمن فراهم کنند و این خطرناک است.
من جایی را در حوزه علمیه مهمتر از این نهاد مقدس نمیشناختم که از آنها بخواهم نسبت به این ماجرا و بازگشت دوباره حکومت دشمن بر ذهنهای جوانان ما حساسیت و جدیت بیشتری به خرج داده و با تمام توان مقابل این نفوذ خطرناک دشمن قد علم کنند. ما طلاب جوان انقلابی نیز حتما پشتیبان شما خواهیم بود.
خداوند بر توفیقات همگی شما بزرگواران بیفزاید.
و السلام علیکم و رحمه الله
شیخ علی مهدیان
@ali_mahdiyan
🌾🥀معجزۀ مظلومیت
۱. داستان مبارزه موسی ع و فرعونیان، داستانی پربسامد در کتاب هدایت ماست. شاید سرّ این همه تکرار وجود خطرات مشابه در مسیر هدایت بشر باشد ازاینرو میتوان برای اکنون و زمانۀ حاضر هم از این ماجرا درسها گرفت. در مطالعه مواجهات حضرت موسی ع و فرعون بهوضوح متوجه میشویم که فرعون خدای جنگ روانی است و با نکرائی خاص (نکراء مفهومی است که حضرت امیر ع برای توصیف تدابیر شیطانی معاویه استفاده میفرمایند و از کاربست کلمه عقل درباره آن پرهیز میکنند) پیدرپی درصدد مقابله با احتجاجات موسی و هارون علیهما السلام است. اکنون درصدد نشان دادن این وجه از تلاشهای فرعونیان نیستیم.
۲. سه صحنه پیاپی را مرور کنیم:
🐉⚡️صحنۀ اول: موسی ع معجزات را به میدان میآورد. این معجزات آنچنان واضح و دهشتناک است، فرعون را نگران میکند که مبادا اطرافیان درباری بهسوی موسی ع متمایل شوند؛ به ایشان خطاب میکند: إِنَّ هَذَا لَساحِرٌ عَلِيمٌ/ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِۦ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ/(شعراء: ۳۴ و۳۵)؛ او با ستودن موسی ع و همزمان انتساب او به سحر و به بازی گرفتن مشورت ایشان هم درصدد یافتن راهحل است و هم شکستن رعب و اعجابی که در جانهای درباریان نشسته است. راهحل ظاهراً پاسخ میدهد: پس از مشاجرات و پچوچچ میگویند فعلاً مهلتی بگیر و بعد برو سراغ هر ساحری توانمندی در اقصی نقاط کشور و آنها را به نزد خود بخوان....
صحنۀ دوم: مقابله بزرگ ساحران فرعونی با موسای یکه و تنها آغاز میشود. اما موسی ع به اعجاز الهی بر ساحران غلبه میکند و ساحران که حقانیت موسی را دریافتهاند به سجده میافتند و میگویند به رب العالمین ایمان آوردیم. فرعون که صحنه نبرد را اکنون دوبار باخته است؛ هم در میدان نبردی که خود پیشنهاد داده و در حضور مردم مغلوب شده است و هم نیروی انسانی که نوک پیکان مقابلهاش بودند، عصبانی در موضعی خدایی قرار گرفت و ایشان را توبیخ(!) میکند که چرا بدون اجازۀ او ایمان آوردهاند؟ بلکه تهدید میکند که دست و پای شما را به صورت معکوس قطع خواهم کرد و بر تنه درختان خرما خواهم آویخت.
🌴صحنۀ سوم: (به گزارش روایات و به استناد برخی قرائن قرآنی) تازه مؤمنان(یا دستکم برخی از ایشان) با دست و پای قطعشده بر تنه درختان مصلوب میگردند.
❓۳. یک پرسش جدی: چرا خدای موسی ع که آن همه اعجاز در دست و بازوی موسی ع قرار داده است؛ همان اعجازهایی که باعث میشود فرعون جرأت مقابله با موسی ع را نداشته باشد، اینک به کمک ساحرانی که حال مؤمنانی پاکباز شدهاند، نمیآید و آنها را در دستان فرعونیان رها میسازد؟
🛎بهزعم نگارنده، خدای متعال در این صحنهها دوبار معجزه نموده است؛ یکبار معجزهای است که به عصای موسی ع بهظهور رسانده است و بار دیگر معجزهای است که با این مؤمنان پاکباز بر سر دار و دست و پای قطعشدهشان به میدان آورده است. درواقع فرعون در این صحنه سه بار شکست میخورد نه دو بار. یک بار وقتی است که عصای موسی ع سحر سحره را باطل میکند، دفعه دوم وقتی است که خود ساحران فرعونی به خداوند ایمان میآورند و دفعه سوم و از همه مهمتر وقتی است که با بریده شدن دست و پای خویش بر صدق ایمان و باورمندی به عالم آخرت و محدودیت عالم دنیا را برای همیشه تاریخ فریاد میزنند. این مؤمنان با مظلومیت خویش چیزی را آشکار کردند که حتی عصای موسی به این وضوح قادر به نمایاندن آن نشده بود. آری این 🥀«معجزۀ مظلومیت» ایشان بود که صدقشان و باورشان را آشکار کرد؛ اگر معجزهای موسوی ایشان را از دست فرعون نجات میداد، هرگز معجزۀ مظلومیت محقق نمیشد. و البته ایشان به خواست خود آماده تجلی این معجزه شده بودند؛ همانوقت که درقبال تهدید فرعون پاسخ دادند: مهم نیست، ما بهسوی پروردگارمان بازمیگردیم.(الشعراء: ۵۰) یا به تعبیری دیگر گفتند: هرچه خواهی بکن، نهایت کار تو در همین دنیا خواهد بود(طه: ۷۲) و هیچ دسترسی به آخرت نداری.... و البته خدای متعال با الدرجات العُلی از ایشان استقبال نمود.
۴. اغتشاشات اخیر ابعاد فراوان دارد اما جنگ روانی و شناختی و ترکیبی آن برجسته بود. باطل السحر این جنگ همهجانبه ازجمله معجزۀ مظلومیت بود. شهدایی که معصومانه و مظلومانه با بربریت و سبعیت تمام به شهادت رسیدند؛ از شهید آرمان علیوردی که حاضر نشد کمترین انفعالی نسبت به ارزشهایش نشان دهد، تا شهید سیدروحالله عجمیان که برای دفاع از مقام زنان عفیفه خود را قربانی نمود، تا شهید حمید پورنوروز و شهید حمزه علینژاد و شهید دانیال رضازاده و شهید حسین زینالزاده و ... که هریک وجوهی از اعجاز مظلومیت را در آستین داشتند. 🤲درجات بلندمرتبه الهی، گوارای وجود این اعجازگران قرن باد.
🖋به قلم عباس حیدری پور؛ دانشآموخته حوزه علمیه قم
@abbas_heidaripour
بر پا
🌾🥀معجزۀ مظلومیت ۱. داستان مبارزه موسی ع و فرعونیان، داستانی پربسامد در کتاب هدایت ماست. شاید سرّ ا
خوشحال شدم که برادر بزرگوارم شیخ عباس حیدری پور عزیز کانال درنگ را دایر کرد. کاش همه دوستان دست به کار شوند.
متنهای عمیق این دوست بزرگوارم را از دست ندهید.
1_2271032338.m4a
9.94M
حفظ نظام از حفظ جان امام زمان عج واجب تر است، یعنی چی؟
شیخ علی مهدیان (گفتگو)
کلاس عقاید مدرسه صدوقی
@ali_mahdiyan
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبیه یاسی از جور زمونه
اسیر دست خرمنکوب میشی
تحمل کن عزیزم دردهاتو
علی دورت بگرده خوب میشی
@ali_mahdiyan
چرا کشتیدش #محسن_شکاری رو؟
آزادش میگذاشتید جوون مملکت تو خیابون با قمه راه رو ببنده. آزادش میگذاشتید این و اون رو بترسونه که از سر ترس، و با #آزادی کامل شهر رو به هم بریزن و انقلاب کنن. #زن ها رو بترسونه که از سر ترس، #زندگی نایس آمریکایی داشته باشن.
چی کارش دارید جلادها! این جوون نه هیز بود نه هرزه بود نه اقدام علیه مردم و مال و جانشان کرده بود. داشت با قمه اش تعزیه اجرا میکرد، نقش شمر هم نبود نقش امام حسین ع بوده شما چه میفهمید.
اکثر مردم هم همراهش بودن، کسی که نترسیده بود اصلا، میگید نه برید بپرسید از مردم. او مقابل شما شمرها قمه کشیده بود، شما بسیجیها، شما انقلابی ها، مردم شجاعن از قمه نمیترسن مردم که اصلا باهاش بودن از قمه نمیترسیدن، شما ها از قمه میترسید. بسیجی ها از قمه میترسن مثل #آرمان یادتونه چه جور از قمه ترسیده بود، از بس ترسیده بود دهها نفر مرد و #زن فرهیخته و شجاع، ریختن سرش که با #آزادی کامل فحش بده به مقدسات خودش و #زندگی دیگری رو آغاز کنه. یا مثل#روح_الله که از قمه هاشون ترسیده بود و از سر ترس رفته بود وسطشون، سر فرصت خردش کردن لهش کردن.
شما ها نمیفهمید، محسن شکاری اومده بود با قمه وسط خیابون مردم رو نجات بده، شما جلادها نگذاشتید. اعدامش کردید. ولش میکردید تا بزنه، بکشه. هر کی رو کشت بسیجی بوده، مامور نظام بوده، حقش بوده.
شما ها همون کسایی هستید که سال ۶۷ سه هزار نفر رو تو زندانها زنده زنده اعدام کردید کی؟ اعضای تشکیلاتی که حمله به ایران کرده بود. تشکیلاتی که میخواست مردم رو نجات بده، اون #زن و کودک هایی رو هم که سوزوندن مردم نبودن بسیجی بودن نیروی نظام بودن.
چیکار کنیم تو ایران نیروی نظام زیادن، زیر تابوت شهید نظام رو دیدید همه نیروهای نظام بودن.
لامصبا! چقدر خون ریزی میکنید اون حسن روحانی هم فهمید گفت اینهمه اعدام نکنید، برای رای دادن ما مردم گفت، رای محسن شکاری ها رو میخواست. یادتون نیست؟ گور پدر و مادر هفده هزار نفر نیروهای نظام. تصمیم گرفت از ما دفاع کنه. ما که فارسی حرف میزنیم ولی آنگلوسکسونیم.
این وکیلهای حقوق خوانده که میگن اعدام شکاری ها ظلم است و غیر قانونی، درس خونده اند، اون دکترهایی هم که #روح_الله_عجمیان رو کشته بودند هم درس خونده بودند. اینها فرهیخته اند. شما فرهیختگان مملکتتون رو نمیشناسید.
اون بچه کارگر حاشیه نشین شهر فرهیخته نبود، این پسر کافه باز عشق آمریکا و قمه به دست #آزادی طلب ولی فرهیخته بود. چرا فرهیخته کشی میکنید؟ بگذارید راه باز کنه برای آمریکا و اسراییل، راه باز کنه برای داعش و تجزیه طلب، بگذارید بی جیره مواحب بلکه حتی با جیره مواجب قمه بکشه رو خلق الله، و باعث بیداری مردم بشه، بالاخره شاید هم یک عده لازم باشه که زور بالاسرشون باشه تا به توسعه غربی تمایل پیدا کنن. مثل دروغ گفتنهای رسانه هاشون که شما بهش میگید دروغ، این در واقع روشهای جدید بیدار سازی مردمه برای یک #زندگی دیگر. بعدا که فهمیدن دروغ بوده دیگه مهم نیست مهم اینه که بیدار شدن و#زندگی جدیدی را آغاز میکنن. #آزاد و رها، #زن و مرد. مثل خارج. مثل فرنگ.
پ ن: رها شون کنید محسن شکاری ها رو. اعدامشون نکنید. شما از اول هم با سگ گردونی مخالف بودید، ولو سگ هار و پاچه گیر.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از کشکول|محسن مهدیان
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر پرسیدند چرا خمینی از وحدت شیعه و سنی می گفت شهید مولوی ریگی را سر دست بگیرید و نشان دهید.
حقیقت اهل سنتی که در این انقلاب نفس کشیدند همین شهید بزرگوار است نه امثال عبدالحمید فتنه گر.
می گوید از مسجد ما یک نفر در اغتشاشات شرکت نکرد.
می گوید کسی که از مرز خود دفاع نکند ناموس ندارد.
می گوید از جانب گروهک ها تهدید شدم اما رهبرم را دوست دارم.
یک تار موی این مولوی حر که در دل تکفیری های مزدور از حق می گفت به همه آنها که همه آبروی شان از اهل بیت است اما یک جمله در مظلومیت حق در این روزها نمی گویند ارزش دارد.
@mahdian_mohsen
خطر حکمرانی لمس
➖امروز بیشتر از هر زمان دیگری متوجه چیزی شدیم که دیدنی نیست. لمس کردنی نیست. سر سفره ها به این راحتی نمیتوان مشاهده اش کرد و از آن خورد یا نوشید. خیلی ها فکر کردیم اصلا نیست. در حالیکه عنان زندگی و تصمیمات ما در دست آن بود. چه چیز؟ صبر کنید تا بگویم.
➖گاهی وقتها صحیفه امام را مرور کنیم بد نیست. امام میگوید اول انقلاب اگر از یک دانشجو یا کارگر و کارمند میپرسیدی شغلت چیست؟ به تو اعتراض میکرد که چه کار به این ها داری من مشغول امر مهمتری هستم. امام میگوید این منطق مهم بود. مردم به تعینات و مشغولیتها و نقشها و تخصصهایشان اولا فکر نمیکردند بلکه به آن متن اراده عمومی که اراده طاغوت را میشکست و حاکمیت الله را شکل میداد فکر میکردند. میگفت مرد و زن و پیر و جوان و حتی بچه کوچک این را فریاد میزنند. امام دقیقا به چه چیز اشاره میکرد؟ نظام محاسبه و نرم افزار تصمیم گیری ملت تحول پیدا کرده بود. او داشت به این نرم افزار مشترک اجتماعی اشاره میکرد.
➖به این فکر کرده اید چرا روی لباسها نوشته انگلیسی هرچه که باشد، جذاب بود؟ به این فکر کرده اید چرا در مدرسه ها شعار ساخته بودیم با این مضمون که آمریکا آپلو میسازه و ایران آفتابه هم نمیسازه. میدانید این مشهورات و این نرم افزار چطور زندگی مردم را در دست میگیرد؟ به این فکر کرده اید چرا برخی میگویند واقعیت های دنیا را بپذیرید یعنی ذیل قانون و اراده قدرتها خودتان را تعریف کنید و این حرف را علمی میدانند؟ این همان نرم افزاری است که بر ذهنها حاکم است و با آن میتواند یک کشور اراده عمومی را ایجاد کند یا جهت دهد. این نرم افزار ذهنی با انقلاب منقلب شد. قدرت دیگری بروز کرد. قدرتی که بر پادشاه و نماینده قوی ترین ابرقدرت دنیا یعنی محمدرضا چیره شد و در جنگی که نماینده دو ابرقدرت یعنی صدام آن را پیش میبرد پیروز شد. این همان بود که در دهه هشتاد و نود جهش علمی و انقلاب علمی ایران و در نوردیدن مرزهای علم را شکل داد. نه جنگ را کار دارم نه آن تغییر نظام پادشاهی را نه این تولیدات علمی را. مرادم آن نرم افزار ذهنی است که مردم با آن میاندیشیدند و تصمیم میگرفتند.
➖همه ضررهای دولتهای دهه نود را در ساحت اقتصادی همه لمس کردند اما خطر اختلال بلکه انحلال دستگاه مدیریت و هدایت فرهنگی کشور را که رهبری در آن ایام دردمندانه فریاد زد و بر اساسش فرمان آتش به اختیار را صادر نمود کمتر کسی شنید. نرم افزار ذهن مردم در محیطهای مجازی حقیقی تر از حقیقی، به دست دشمن افتاده بود. صدا و سیما و دستگاه های تربیتی و فرهنگی کشور سلبریتی ها را که نماد زندگی غربی و میل به شهرت و تبختر و ارتجاع به فرهنگ قبل از انقلاب بودند درشت کردند. رسما مدیران نه تمرد بلکه یک جنگ علنی در ساحت نرم افزار ذهن مردم را با رهبری آغاز کرده بودند. رهبری همان ابتدا فریاد زد از مکتب امام برگردید سیلی میخورید. نشنیدیم. ندیدیم. عبور کردیم.
➖حالا با این مقدمات سخنان رهبری (که نمیدانم چرا مشروحش را هنوز پخش نکرده اند) با شورای عالی انقلاب فرهنگی بخوانید. کشور به لحاظ حکمرانی در ساحت نرم افزار ذهن مردم دچار اختلال شده. رهبری همان ابتدا به دولت فعلی فرمود باید به بازسازی انقلابی این نرم افزار بپردازید. مطالبه کردیم که خوب چه شد؟ چه کردید؟ کشور را با شعار زن زندگی آزادی چند ماه سر کار گذاشتند. شعارهای انقلاب اما با قرائت دشمن. هنوز حکمرانی مجازی ول و رها است.
➖فرهنگ مهاجم انقلاب اسلامی اکسیر است باید به آن بازگشت. نرم افزاری که باید مبتنی بر بنیان ها و نظام اندیشه انقلاب جریان میافت و نسل های جوان را که شیفته هویت و شور و حماسه و معنویتند زنده مینمود. نرم افزاری که بارها رهبری به حوزویان (مثل دیدارها با خبرگان) به دانشگاهیان به مسوولین فرهنگی تذکر رسیدگی به آن را داده بود. برگردید ببینید چه اندازه درباره زنده کردن یاد شهدا و مبارزه مردم و انقلاب اسلامی به مدیران و پاس داران و همه و همه نهیب زده بود. حالا شاید مواجهه ایشان با شورای عالی انقلاب فرهنگی و توجه به ضعف جدی این نهاد در رهبری و هدایت فرهنگی کشور نشان دهد که چگونه همگی این ساحت را رها کرده ایم و کشور در این ساحت در معرض تهدید است. هرج و مرج و «آشفتگی» فرهنگی و از همه بدتر سپردن«حکمرانی در این ساحت به دست بیگانه» تهدیدهای کمی نیست که رهبری به آن ها اشاره میکند. این همان «ضرر فراوان جامعه» است.
@ali_mahdiyan
آخرین جملات امام
❤️« حاج احمد آقا ...مى گفتند: پيش از ظهر روز آخر حيات امام (ره)، ايشان روى تخت ... بعد از اتمام نماز، مشغول ذكر گفتن شدند و تا لحظاتى كه در حالت اغما به سر مى بردند، مرتب پشت سر هم مى گفتند: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر»(رهبری18-3-68)
❤️آخرین جملاتی که از امام شنیده شده است تسبیحات اربعه بوده. امام خود درباره این تسبیحات زیاد سخن گفته بود. او در کتاب آداب الصلوه میگوید:«عبد سالك بايد در اين اذكار شريفه كه روح معارف است ...در قلب تحصيل كند...تا قلب متلبّس به لباس ذكر شود ... و حقيقت و روح انَّ اللَّه اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ انْفُسَهُم در آن متحقّق گردد.»(آداب الصلوه،ص373)
❤️او درباره این چهار جمله میگوید سبحان الله یعنی ما عاجز و ناتوان از درک اوییم. یعنی عنقا شکار کس نشود دام باز گیر. الحمدلله یعنی هر چه خیر و خوبی در هر جای هستی میبینی از او است. در هر بتی در هر مخلوقی حتی در خوبان عالم. لا اله الا الله نیز یعنی به همین سبب فقط او را باید عبودیت کرد و بنده او بود نه دیگری و سپس الله اکبر یعنی در همین حمد گفتن و اذعان به بندگی او و بروز این تحمید و بندگی نیز باز ضعیفیم و ناتوان که ما عرفناک حق معرفتک.(رجوع کنید به آداب الصلوه و همینطور سخنرانی 21 تیر 62)
❤️امام بعد از این توضیحات میگوید این اتفاق که در جان ما باید رخ دهد در عالم هستی نیز باید رخ دهد. شکستن طاغوتها ریشه در همین حقیقت دارد. زیر بار ظلم نرفتن و اقامه عدالت ریشه در همین حقیقت دارد که بنا نداریم مطیع دیگری باشیم غیر از خدا. این همان آزادی خواهی مقدس ما است.
❤️این ذکر امام در لحظات آخرش ذکر کل امت شد. ذکر رهبر ذکر سرداران و پیشروان انقلاب. استکبار و ظلم نباید باشد. چه در صورت جهان تک قطبی اش . چه در صورت خاورمیانه جدیدش. چه در صورت حقنه کردن پیروپاتالهای غرب زده فرهنگی و دانشگاهی یا مدیران غربگرای بی خاصیت و پنهان کار. این صلای تحمید و تهلیل این امت است که محفوف به تنزیه و تکبیر در سرتاسر عالم میپیچد. گویا خمینی هنوز دارد این ذکر را زمزمه میکند و همه عالم میشنوند که سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر
@ali_mahdiyan