#سرود #امام_رضا #ولادت_امام_رضا(ع) #سبک خورشید، سر سفره ی تو مهمونه یوسف، جمالت رو دیده حیرونه بلبل، پریشون شده و قُمری غزل خونه غزل خونه جانان اومد پناه هشتم مردم ایران اومد صف نوکرا امشب چه شلوغه آخه برای نوکرا حضرت سلطان اومد امشبُ با دلم می پرم مشهد یا رضا، یه نگا که گدا اومد یل یاتار، طوفان یاتار یاتماز رضانین پرچمی @ali_mirheydari بنددوم: دارن تو صحنت میزنن نقاره مجنون، سرش رُ رو ضریح میزاره امشب، بیاد هرکسی که خیلی گرفتاره گرفتاره آباد میشم... ...همین که راهی صحن گوهرشاد میشم من از لطف شما شفا گرفتم آقا دخیل گنبد و پنجره فولاد میشم گفتم و باز میگم خونمه اینجا عمریه جلد این حرمم آقا یل یاتار، طوفان یاتار یاتماز رضانین پرچمی @ali_mirheydari بندسوم: بارون، منو به یاد تو میندازه لطفت، به زائراته بی اندازه هرکس، گداییتو کنه حتماً سرافرازه سرافرازه مشهد عشقه شکوه حرکت پرچم گنبد عشقه همیشه رزق من بوده سر این سفره بازم عطر غذای حضرت اومد... عشقه هرسلام که میدم پر پروازه درهای حرمت همیشه بازه یل یاتار، طوفان یاتار یاتماز رضانین پرچمی @ali_mirheydari "علی میرحیدری"

#سبک #ولادت_امام_رضا(ع) "شما کجا، زمین کجا؟!..." شعر و سبک: علی میرحیدری بانوای کربلایی سید مهدی بنی هاشم @ali_mirheydari

سال ها گریه به تو جرم تلقی می‌شد گریه ی هرشب ما برکت #روح_الله است حسین‌جان💔 @ali_mirheydari

بسم الله الرحمن الرحیم ان شاالله اشعار و سبک های مرتبط با محرم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا🌹🙏 @ali_mirheydari

#امام_حسین #شعر شعر مناجات و روضه امام حسین(ع) هرکجا روضه ای شود برپا مادرت می رسد سریع آنجا تشنه بودیم و در پی باران روضه ات شد برای ما دریا السلام علیکَ یا سلطان ما که مجنون و تو همان لیلا عاشقان، کشتگان معشوق اند(۱) جان من می شود به تو اهدا من بدون نگاهتان هیچ‌ام می شوم با نگاهتان اِحیا عاشقی را تو یاد ما دادی عاشقی را تو داده ای معنا من گنه می کنم، تو استغفار پرده پوشی، نمی کنی افشا روز محشر نگاه من بر توست نامه ام را تو می کنی امضا آمدم درب خانه ی شاه و می زنم در ردم مکن مولا سرخوشم نوکر شما هستم نوکرت پادشاه این دنیا در هوای حرم دلم پر زد کربلای تو جنت المأوا لحظه ای دیدن ضریحت را می فروشم به عالمی؟ حاشا مادری می رسد شب جمعه بین گودال می شود غوغا آنقدر تیر و نیزه آوردند پیکرت نیست زیر آن پیدا قطعه قطعه شده تن ارباب السلام ای مقطع الاعضا زخمی و نیمه جان ته گودال می کنی با خدای خود نجوا نامرتب شده تنت آقا پیکرت زیر و رو شده با پا پیرهن را که غارتش‌ کردند بهر انگشتر تو شد دعوا غارت پیکرش گذشت اما وقت حمله شده به دخترها دختری تازیانه می خورد و ناله اش زیر لب فقط، بابا (۱):تضمینی از شعر سعدی "علی میرحیدری" @ali_mirheydari

#روضه #شعر #امام_حسین(ع) "بسم رب الحسین" سر می شود عمرم میان روضه هایت انگار در عرشم زمان روضه هایت مشمول لطف بی کران مادر تو سینه زن و پیر و جوان روضه هایت یک سال هستم منتظر تا در محرم آیم به زیر سایه بان روضه هایت بارانی از رحمت می آید هر زمان که هستم به زیر آسمان روضه هایت هرجا بلا باشد، میان روضه ها نیست اینجاست، آن کهف امان روضه هایت روزی نمیخواهم ز غیر تو که عمری دادی به من از آب و نان روضه هایت آخر چه گویم از مصیبت هات آقا قاصر زبان ها از بیان روضه هایت می گویم ای جانا دوباره حرف خود را سر می شود عمرم میان روضه هایت "علی میرحیدری" ۶ شهریور ۱۴۰۰ @ali_mirheydari

سلام علیکم در روز عرفه، حرم سیدالشهدا(ع) نایب الزیاره و دعاگوی همه عزیزان هستیم🌹❤️ @ali_mirheydari

#سبک #شور #محرم #امام_حسین(ع) ای حروف مقطعه ی زینب حا سین یا نون من بمیرم برای لب خشکت ای آقاجون منعوک الماء یعنی تشنه بودی و آبت ندادن منعوک الماء پسر زهرایی جوابت ندادن منعوک الماء تو مث دریایی ولی تشنه بودی منعوک الماء شنیدم خسته بودی و گشنه بودی قُتِلَ الحسین جائعاً عطشانا ای شهید تنها کشته ی عاشورا اباعبدالله اباعبدالله(۴) @ali_mirheydari بنددوم: آسمونم برای تو گریونه خون می باره هرکی از راه رسیده روی جسمت پا میذاره بِأَبی المهموم پدرم قربونت چقد غصه داشتی بِأَبی المهموم تک و تنها سر روی خاکا گذاشتی بِأَبی المهموم تو پناه دنیایی و بی پناهی بِأَبی المهموم چرا زیر نیزه و تیر سپاهی قُتِلَ الحسین حزیناً مَکروبا ای عزیز زهرا کشته ی گریه ها اباعبدالله اباعبدالله(۴) @ali_mirheydari بندسوم: تکیه دادی به نیزه و بی جونی رفتی از حال دوره کردن تو رو تک و تنهایی بین گودال قُتِلَ بِالسَّیف... یعنی نحرت کردن با شمشیر و نیزه قُتِلَ بِالسَّیف... یه سپاه می زدنت با تیر و نیزه قُتِلَ بِالسَّیف... خولی توی خورجین میزاره سرت رو قُتِلَ بِالسَّیف... کاشکی در می آوردی انگشترت رو قُتِلَ الحسین مَسلوباً عُریانا سر به روی نی ها پیکرت تو صحرا اباعبدالله اباعبدالله(۴) "علی میرحیدری"

#سبک #واحد_تند #محرم #امام_حسین الحمدلله سینه زن شدم الحمدلله زیر سایه‌تم الحمدلله شاه عالمی یه عمره رعیتم(۲) کی به غیر از تو این همه نوکر داره؟ توی هیئت ها لطف خدا می باره حاتم از اینجا، رزقشو برمیداره ذکر روی لبهامه هردم مثلِ حضرت مسلم میگم: ما لی امیر، غیرَ الحسین(۴) ¹ بنددوم: (عزت گرفتم، پای روضه ها عزت گرفتم، توی این مسیر عزت گرفتم، چون غلامتم تو شاهی و امیر(۲) هرکی نوکر شد، شفاعتش با زهراست تا جهان برپاس، روضه ی تو پا برجاست از همین جا هم، پرچم گنبد پیداست اسمت، روی دردامه مرهم مثلِ حضرت مسلم میگم: ما لی امیر، غیرَ الحسین(۴) بندسوم: (این افتخاره، نوکر تو ام این افتخاره، وقف هیئتم این افتخاره، یا حسین میگم میون جنتم(۲) من بدی کردم، تو اومدی دنبالم خادمت هستم، خوبه که خوش اقبالم مثل جُون تو، به نوکریم می بالم بازم جاریه اشکام نم نم مثل حضرت مسلم میگم: ما لی امیر، غیرَ الحسین(۴) "علی میرحیدری" ¹: هنگامی که حضرت مسلم(ع) را دستگیر کردند و وارد کاخ ابن مرجانه(لعنت الله) شد، اطرافیان ابن مرجانه گفتند: سَلِّم الامیر به امیر سلام کن حضرت فرمودند: ما لی امیر غیرالحسین(ع) من امیری به جز حسین(ع) ندارم

#سبک #شور #محرم #امام_حسین(ع) اللهم اَحیِنی حیات الحسین (وَ اَمِتنی ممات الحسین(۲) (زندگی خوبه توی روضه باشه زندگی خوبه تو بین الحرمین زندگی خوبه فقط با یه نفر زندگی خوبه که باشه با حسین مسیر کربلا، رسیدن تا خداست به جز راه حسین، همه راها خطاست من اومدم تو این دنیا که زندگیم حسینی شه میخوام شبیه جُون باشم اگه نگام کنه میشه اللهم اَحیِنی حیات الحسین (وَ اَمِتنی ممات الحسین(۲) @ali_mirheydari بنددوم: خوبه که مرگم باشه مثل حسین خوبه از دستاش، شهادت بگیرم خوبه که باشه دم آخرمُ خوبه با ذکر حسینی بمیرم (چقد خوبه بشم، یه روزی روسفید رو سنگ قبر من، بیاد اسم شهید(۲) شهید راه این مکتب پر از حرارت و بغضه میسوزه از غم زینب همیشه توی هر روضه اللهم اَحیِنی حیات الحسین (وَ اَمِتنی ممات الحسین(۲) "علی میرحیدری"

شعر مدح و مناجات با امام حسین(ع) گریز حضرت رقیه(س) #شعر #امام_حسین(ع) #حضرت_رقیه(س) من به جز این روضه ها جایی ندارم خانه؛ نه! کفتر جلد تو جز اینجا ندارد لانه؛ نه! دیدن معشوق، طبعاً باعث دیوانگی‌ست می شود آیا تو را دید و نشد دیوانه؟ نه! از همان بدو تولد عاشقت گشتم حسین داستان عشق من با تو نبود افسانه؛ نه! در طریق نوکری جُون است پرچمدار من نوکری را میدهم بر منصب شاهانه؟ نه! من گدایی میکنم از تو فقط یک چیز را... از تو میخواهم نگاهت را و آب و دانه نه! فیض اشک من فقط با چای بعدش کامل است هست جز فنجان چای روضه ات پیمانه؟ نه! اربعینم لنگ امضای رقیه مانده است کار من حل می شود بی اذن آن دُردانه؟ نه! ▪️ ▪️ با گلایه گفت: پیش من بیا بابای من به کلیسا سرزدی اما به این ویرانه نه! تو همیشه موی من را شانه می کردی پدر خوب میدانم که این دفعه نداری شانه؛ نه! "علی میرحیدری" ۶ شهریور ۱۴۰۱ @ali_mirheydari

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب(ع) نشسته ام بنویسم برای سلطانم به لطف شاه نجف، شیعه ام مسلمانم نشسته ام بنویسم به زیر ایوانم نشسته ام بنویسم علی علی جانم چگونه وصف کنم سیدالوصیین را بگویم از سکنات علی کدامین را ز عدل او چه بگویم، زبانزد عام است علی رفیق و حبیب و طبیب ایتام است هزار جان گرامی فدای آن نام است اَلا به ذکر علی قلب من چه آرام است میان جنگ اُحُد یک تنه یلی بوده وصی حق پیمبر فقط علی بوده اُحُد، حنین و خوارج، جمل وَ خیبر هم وَ هر کجا که جهاد است، بوده حیدر هم علی‌ست شیر دلاور، علی‌ست صفدر هم به راست می زند و چپ، به قلب لشکر هم به جبرئیل امین وحی شد بگو حیدر عجب دلاوری و ناز شست او، حیدر علی همان که به وقت نبرد جنگنده‌ست که ذوالفقار علی تیغ تیز بُرنده‌ست هر آنکه رو به روی حیدر است، بازنده‌ست علی همان که رجزهاش، سخت و کوبنده‌ست ز قدرت ضرباتش چگونه بنْویسم بگو که از غَزواتش چگونه بنویسم میان معرکه حیدر چه با غضب می رفت نقاب می زد و مثل قمر به شب می رفت وَ هر که رو به رویش بود، عقب عقب می رفت به ضربه های علی، سر عجب عجب می رفت اگرچه فاتح پیکار و در تلاطم بود به روی شانه ی او کیسه ای ز گندم بود علی برای یتیمان کوفه چون باباست غذای هرشب او نانِ خشک و یک خرماست به روی شانه ی او کوله باری از غمهاست بدون فاطمه، حیدر چه بی کس و تنهاست خلاصه حیدر کرار بود و غمهایش خلاصه غربت بسیار بود و غمهایش... "علی میرحیدری" ۲۵ تیر ۱۴۰۰ #امیرالمومنین #امام_علی #ولادت_امام_علی #عید_غدیر #مدح #شعر

#سبک #شور #ولادت_امام_علی #امام_علی #عید_غدیر به هوای ایوون طلات دل من مجنون و مبتلات شده قبله مایل به نجف (قد قامت الصلاة(۲) توی دلهامون شور و شعف نوکرا امشب وایسید تو صف! دیگه وقت مستی‌مون شده (امشب میریم نجف(۲) محراب نمازم ایوون نجفه خوش به حال اونکه مهمون نجفه من هرجا که باشم، دورم از وطنم چون خونه نجفه! هیچکس نیست شبیه تو بی تابم برای انگور رو ضریح تو مولانا یا علی علی بنددوم: میخوره واسه‌ت کعبه شکاف ملائک میان واسه طواف واسه دیدارت هرجا میام حتی تا کوه قاف! تو مث بارون رحمتی چقدَر دلسوز رعیتی! هوای نوکر رو داری و (بابای اُمتی(۲) اینه باور ما بابامون علیه! ماها نوکریم و آقامون علیه تو روز قیامت ما ترسی نداریم مولامون علیه مستم از ولای تو جونم قابلی نداره آقا! فدای تو هیچکس نیست شبیه تو بی تابم برای انگور رو ضریح تو مولانا یاعلی علی ¹: پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود: اَنا و علی اَبَوا هذِهِ الاُمَّة من و علی پدران این امت هستیم #باباعلی😍 سروده شده در نجف اشرف🌹 @ali_mirheydari "علی میرحیدری"

#بسته_نوحه_محرم ۱۴۰۲ بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یااباعبدالله‌الحسین مداحان گرامی جهت دریافت بسته نوحه #محرم_۱۴۰۲ که توسط کانون نوحه‌سرایی و نغمه‌پردازی #خوشدل تهیه شده، می‌توانند با مراجعه به آیدی زیر، در پیام‌رسان‌های #تلگرام و #ایتا اقدام نمایند. @khoshdel1402 @khoshdel1402 @khoshdel1402 کانون نوحه‌سرایی و نغمه‌پردازی #خوشدل | @nohe_khoshdel |

بسته نوحه خوشدل ویژه محرم ۱۴۰۲ رو از دست ندید‌...🌹 ۲ اثر از حقیر در بسته هست، یک شور با مطلع " نمیدونم، چی داره داغت..." و یک واحد تند با مطلع " تو شبهای تاریک دنیا..." ان شاالله چند اثر هم در کانال قرار خواهد گرفت. التماس دعا🙏🌹 @ali_mirheydari

#سبک #زمینه #محرم #امام_حسین(ع) زمینه امام حسین(ع) توی هیئتت میام انگاری تو جنتم اشک و گریه واسه تو بهترین عبادتم منو از‌ گِل نه، از اشک آفریدن نم بارونِ چشمام که چکیدن میون روضه، این دل رو خریدن(۲) وقتی که سلام میدم دست من رو سینه‌مه آخه توی قلبمی چشمامو می بندم و می بینم ضریحتُ آره توی قلبمی و قبره فی قلوب من والاه(۴) @ali_mirheydari بنددوم: تا دلم می گیره و از زمونه سیر میشه توی روضه ها میام که آب رو آتیشه روی زخم تو، اشکام میشه مرهم بدون هیئت، دنیامه جهنم تو نباشی من، جنت هم نمیرم(۲) من عاشق تو شدم یا تو شدی عاشقم خونه‌م توی روضه هاست اسمت رو صدا زدم دیدم تو کنارمی هیئت خود کربلاست و قبره فی قلوب من والاه(۴) @ali_mirheydari

واحد تند #محرم ۱۴۴۴ ه.ق #سبک #واحد #واحد_تند #امام_حسین شاعر و نغمه پرداز: علی میرحیدری بانوای : کربلایی روح الله بهمنی متن نوحه: تو شب های تاریک دنیا نور تو راهم رو روشن کرد تنها بودم توی بیراهه گفتی به سمت روضه برگرد یا نور المستوحشین فی الظلم کاری کن واسه‌م که تاریکه دلم دست من کوتاه نشه از این علم(۲) دنیا بی تو، یعنی ظلمت نور می گیرم، کنج هیئت(۲) یا نورالله یا ثارالله(۳) @ali_mirheydari بنددوم: تو سختی ها و تو گمراهی نور این هیئت ها حس میشه هرکی یک بار اسمت رو برده مجنون میشه و عابس میشه توی هیئت اسم تو دلها رو ساخت هرکی ماها رو شناخت، نوکر شناخت اونی برده که دلش رو به تو باخت(۲) من آشوبم، تو آرامش هیئت اونجاس، که میخوامش(۲) یا نورالله یا ثارالله(۳) @ali_mirheydari بندسوم: من تنهای تنهام تو قبرم نور تاریکی قبرم باش وقتی که " اِسمع اِفهم " میگن من رو تنها نگذاری ای کاش من که عمری توی روضه اومدم روز و شب واسه غمت سینه زدم پیشم باش آقا با اینکه من بدم(۲) بی تو قبرم، سوت و کوره پیشم باشی، غرق نوره یا نورالله یا ثارالله(۳) @ali_mirheydari

#سبک #زمینه #حضرت_زینب(س) از حال و روز من خبر داری؟ بعد از تو داداش خیلی پیر شدم من دختر حیدرم و حالا دست یه مُش(ت) نامرد اسیر شدم فقط برات همینو بگم زندون رفتم فقط برات همینو بگم حالم زاره فقط برات همینو بگم چشمام خونه چشمام تاره اشکوا الیک؛ حالم بده هرکی رسید؛ سنگم زده @ali_mirheydari بنددوم: از حال و روز من خبر داری؟ دیگه نمونده معجری واسم داری هوامو از روی نیزه از اون بالا تاج سری واسم فقط برات همینو بگم دستام بسته‌ست فقط برات همینو بگم قلبم خونه فقط برات همینو بگم ناموس تو توو زندونه زخمه سرت، زخمه سرم سوخته همه، بال و پرم @ali_mirheydari بندسوم: از حال و روز تو خبر دارم...! توی تنور بوده سرت داداش قرآن نخون نامحرمن اینا رو نی مراقب سرت هم باش فقط برات همینو بگم لبهات زخمه فقط برات همینو بگم خاکی شد موت فقط برات همینو بگم زخمه داداش کنج ابروت رو دستمه، ردِ طناب رفته سرت، بزم شراب "علی میرحیدری" @ali_mirheydari

رخدادهای سیزدهم ماه محرم سال 61 ه- ق به شرح زیر است: 1. اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد پس از آن‌که اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در شهر کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع)، در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. 2. اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند. 3. خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه و شام ابن زیاد به مدینه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (ع) را منتشر ساخت. 4. شهادت عبدالله بن عفیف "عبدالله بن عفیف ازدی" از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود که در جنگ‌های جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده و از آن پس مشغول عبادت بود. او هنگامی که شنید پسر زیاد به امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام نسبت کذب و دروغگویی می‌دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: "ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا، فرزندان پیامبر (ص) را می‌کشی و در منابر مومنین این چنین سخن می‌گویی؟" ماموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله‌اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادت‌های او و دخترش، دستگیر شده و همان‌طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید. @ali_mirheydari

به اشاره پدری گفت حسین عطشان بود پسر ناشنوا زد به سرش، رفت از حال...💔😭 #تک_بیتی #شعر @ali_mirheydari

با گلایه گفت: پیش من بیا بابای من به کلیسا سرزدی اما به این ویرانه نه...! #دیر_راهب #حضرت_رقیه 🆔 @ali_mirheydari

دریای شعور و غیرت و احساسی پرپرشدی و معطری چون یاسی آری! تو شدی فداییِ اهل حرم الحق که غلام حضرت عباسی! تصویری از شهید "غلامعباس عباسی" در محرم۱۴۰۲ که شب گذشته در حمله تروریستی به حرم شاهچراغ به شهادت رسید🖤 رحمت الله به عشاق اباعبدالله @ali_mirheydari

#شعر #حضرت_زینب #اسارت سلامٌ علی قلبِ زینب الصبور ابکی علی زینب الکبری و کربتها شعر اسارت حضرت زینب(س) و مصائب شام آقا اسیر عشق تو بی بال و پر نیست در راه عشق و عاشقی اصلا ضرر نیست اینجا دم دروازه ی قوم یهود است یعنی مسلمانی در این کوی و گذر نیست مشغول رقص و هلهله، کف می زنند و اینجا کسی گریان و با چشمان تر نیست پیرزنی با سنگ بر پیشانی ات زد نفرین به او، نفرین زینب بی اثر نیست با ضربه اش از روی نیزه سر زمین خورد در زیر سم اسب ها که جای سر نیست من یک تنه بین سنان و شمر و اَخنَس "عباس‌، از این ماجراها بی خبر نیست" از روی نی دیدی مرا در بین بازار؟! در بین بازار کنیزان کم خطر نیست شد آستینِ پاره ام پوشیه ی من اما خیالت تخت! اینجا رهگذر نیست از پشت بام خانه ها خاکستر داغ... "اَجر ذَوِی القُربی" ی ما در این سفر نیست بزم شراب و مجلس اغیار رفتم جایی شبیه بزم می اینقدر شر نیست با خیزرانش بر لبانت ضربه می زد جای تو در بزم یزید و طشت زر نیست خیلی میان شام اذیت شد عقیله بالاتر از شامِ بلا از هر نظر نیست "علی میرحیدری" ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ اخنس(لعنت الله علیه): او از غارتگران خیام در روز عاشورا بود و از کسانی بود که بر بدن مطهر ابی عبدالله(ع) تاختند یکی از اقدامات اخنس دزدیدن عمامه ی سر اباعبدالله بود. خداوند عذابش را زیاد بگرداند ان شاالله @ali_mirheydari

#شعر #حضرت_زینب(س) #اسارت سَلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبِ الصَّبور... شعر مصائب حضرت زینب(س) شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟! کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم... پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس می روم حالا میان خولی و شمر و سنان وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟! مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان... ...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا شد بهار عمر من در شام یکباره خزان علی میرحیدری ۱ شهریور ۱۴۰۱ @ali_mirheydari

#شعر #حضرت_زینب #اسارت شعر مصائب حضرت زینب(س) و شهر شام لطفا حق مطلب ادا شود. صبح اینجا شبیه "شام" شده دم دروازه ازدحام شده زن رقاصه داشت کف میزد دختری بین شهر دف میزد دم دروازه ریسه بندان است دم دروازه سنگ باران است به چه روزی دچار شد زینب حالتش غصه دار شد زینب غصه ای قدر نه فلک خورده از سنان و شبث کتک خورده... سِترِ ناموسِ کبریا زینب مانده مابین لات ها زینب! از روی پشت بام سنگ زدند به حجاب عقیله چنگ زدند آه از کوچه ی یهودی ها ماند روی تنش کبودی ها زینب و هلهله؟! زبانم لال... زینب و حرمله؟! زبانم لال... دست او بسته شد میان طناب آه زینب کجا و بزم شراب؟! روز در پیش چشم او شب شد بین نامحرمان معذب شد بس کن ای روضه خوان چه می گویی؟ ... "علی میرحیدری" ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ @ali_mirheydari

#شعر #حضرت_رقیه خوش آمدی عزیزم، بابای مهربانم تا پیش من بیایی... بر لب رسید جانم ترسیدم اول کار، از این سر بریده با این سر بریده، هستی تو میهمانم بد سوخته سر تو، بین تنور خولی من هم میان انظار، بد سوخت گیسوانم همرنگ ارغوان است، رنگ رخ تو بابا با این رخ کبودم، همرنگ ارغوانم لکنت گرفتن من، تقصیرِ دستِ زجر است با پای ناتوانم، سربار کاروانم جای نوازش تو، خولی نوازشم کرد مثل بهار بودم، اما کنون خزانم تفسیر " اَم حَسِبتَ..." امشب به چشم دیدم زخمی شده لبانت، شاکی ز خیزرانم عادت ندارم انقدر از تو جدا بمانم من را ببر عزیزم، دیگر نمی توانم... "علی میرحیدری" ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ @ali_mirheydari

#اربعین #شعر السلامُ عَلی اَسیرِ الکُرُبات... باز هم جامانده ام از قافله، ای وایِ من می کُشد من را غم این فاصله، ای وایِ من زائرانت یک به یک راهی شدند و باز هم از تو دورم کرده آقا مشغله، ای وایِ من چندسالی می شود که از فراق کربلا آه حسرت می کشم دارم گله، ای وای من مثل آن طفل سه ساله که نیامد اربعین چون رقیه خسته و بی حوصله، ای وای من با سر بر روی نیزه گفت و گو ها می کند از دویدن روی خار و آبله، ای وای من گفت بابا جای من روی سر عباس بود نه که در بین سنان و حرمله،‌ ای وای من من النگو از حجاز‌ و از مدینه داشتم دست من بسته شده با سلسله،‌ ای وای من بین بازار و میان مجلس خَمّار ها دختر تو رفت بین هلهله، ای وای من علی میرحیدری ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ #جامانده_ایم... @ali_mirheydari