#وارش 🌧
💧همسرم داشت تکرار وارش را میدید؛ من به جز چند قسمت، کامل ندیدم سریال را؛ اما در حال لباس پوشیدن بودم و دیدم پسر ماهیگیر وارش دارد از دختر مانتوقرمز پوشی خواستگاری میکند؛ بعد هم دخترک عین خلها شروع کرد قاهقاهقاه خندیدن.
💘از خانمم پرسیدم با این دختره کجا #آشنا شده؟ گفت سر نقاشی کناره ساحل؛ بعدم پسره رفت نمایشگاه دختره، آتیش میگیره، نجاتش میده و عاشقش میشه. گفتم این دختره هم اینو میخواد؟ گفت آره. گفتم دیگه چه کسی #عاشق این دختره است؟ گفت یعنی چی؟
🔺گفتم مادرش وارش که #عشق_مثلثی داشت و دو تا مرد میخواستنش. اون پسر حزباللهیاش هم عاشق دختر ترابه که یک پسر دکتر هم میخوادش؛ پس اونم #مثلثی است! حالا اگر #نویسنده سریال هوشمند باشه، قاعدتا باید روند رو رعایت کنه و برای این یکی پسر وارش هم یک عشق مثلثی بسازه.
👀 در حین همین صحبت بودم که فیلم رسید به سکانسی در خانه دختر. دور میز ناهار بودند؛ مادرش که مثل اینکه با این ازدواج مخالف بود، پیشنهاد داد بروند مسافرت تهران خانهی خالهشان که دیداری با #پسرخاله تازه کنند! دختر هم مخالفت کرد.
🤦♂گفتم بیا، دیدی!
خانمم خندید.
🙏خب الحمدلله که تلویزیون، از نویسندگان چیرهدستی استفاده میکند که به خوبی بلدند یک #کلان_الگو رو در یک #فیلم نامه به دقت رعایت و درونی کنند! همچنین از ناظران محترم نیز متشکر و از صمیم قلب به آنها #خوشبین ایم.
✔️پینوشت: در سکانس بعدی هم دختر با مادرش دعوا کرد که زندگی خودم است و خودم تصمیم میگیرم. مادرش گفت این پسره هیچی نداره، نمیتونی باهاش زندگی کنی، چند روز بگذره باد از سرت میپره. دختره هم خیلی راحت گفت: خب #طلاق میگیرم؛ طلاق رو گذاشتن برای همین چیزا. (به همین سادگی؛ به همین خوشمزگی)
🌐 @aliebrahimpour_ir #نقد #نقد_فیلم
📌 «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»
📍 در خبر آمد رئیس #صداوسیما با دستور ویژه جهت بررسی حواشی #قسمت_آخر #پایتخت نوشته: «لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و #وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز #ستون_پنجم فرهنگی دشمن».
❎محل این خبر ورای مضمونش، بیشازپیش لزوم بررسی وادادگی یا ستونپنجم را روشن میکند! دقت کنید: دلیل نوشتن این نامه، حواشی «"قسمت آخر" "پایتخت"» است!
🔰یعنی چه؟
رئیس صداوسیما، آنچه را که به چشمش آمده، نه اصل سریالهای با مضامین فاضلابی و نه حتی #قسمت_اول و دوم همین پایتخت است (که چرخش 180 درجهای نسبت به کلانمضامین مثبت فصول پیشین داشت). بلکه او تنها آخرین سکانس از آخرین قسمت سریال را دیده! سکانس آخر پایتخت، دهنکجی کاملا مشخص #تنابنده بود به عنوان مهر پایان یک فصل عقبگرد. سکانسی که البته صریح بود و رو بازی کرد. الحق محتوای نامناسبی هم نداشت!
❇️ اگر وادادگی یا نفوذی هم هست، در آن اذهان یخزده است که سکانس آخر را میبیند ولی کاری با سریالهای #فاضلابی پیدرپی ندارد! #عشق_مثلثی در #وارش، یا دوستدختربازی در #سرنوشت. مگر نه تنابنده که وضعیت و سابقه و موضعاش کاملا روشن است!
✅ مشکل اینجاست آشپزباشی دیگ آشی که درونش سگ افتاده را نمیبیند، ولی به دستگیره شکستهاش گیر میدهد! 🤦🏻♂️
🔸 پینوشت: تصویری از دقایق پایانی سریال سرنوشت؛ خود میزانسن دلالت روشنی دارد؛ آنجا که در ادامهی یک فصل رابطه، دخترک و پسرک با واژگان صریحی که اختصاص به روابط دخترپسری دارد (من فک کردم دیگه باهام #کات_کردی) قهرشان را آشتی میکنند.
🌐 @aliebrahimpour_ir