📌 دانش مدیریت و آقدایی
🔹احساس میکنم یکی از چالشهای ما "دانشمدیریت زدگی" است. مدیریتخواندههای ما، چون #مدیریت را یک دانشاصیل میدانند، وقتی جایی/جمعی ورود میکنند، اصالیت دانش تخصصیشان ایجاب میکند از منظر آموختههایشان بدان بنگرند. نتیجه این میشود که در مواجهه با هر مجموعهای، ابتدا میکوشند آن را "سازمان" کنند و بعد از اینکه تصویر پراعوجاج خودشان از سازمان را محقَق کردند، سپس آن را ابژه کنند و دوباره نقدهای نظری برآمده از دانششان را بر سازمان بار کنند!
🔹آدم را یاد جوادرضویان در اخراجیهای۲ میاندازد. وقتی هواپیماربا اعلامکرد صدامحسین شما را به زیارت عتبات میبرد، بهش گفت: "شما برو به آقداییت [=صدام] سلام برسون، بگو ما که داشتیم میرفتیم زیارت [=امام رضا]، چرا ما رو #می_ربایی ببری زیارت؟"
🔹حالا ماجرای مدیریتخواندهها هم همین است! مجموعه را میرُبایند که ببرند زیارت!!! در حالی که اگر کاری نمیکردند، او بهتر داشت میرفت زیارت!
🔹شاید به همین دلیل، ما کمتر مدیریتخواندهای داریم که مدیر خوبی شده باشد و کمتر مدیر خوبی داریم که بعد مدیریتخواندن مدیر شده باشد! مدیریتخواندهها به درد مشاورت میخورند، که گاهی هم باید حرفشان را شنید و برعکسش عمل کرد...
#چرا_ما_رو_می_ربایی_ببری_زیارت؟
@aliebrahimpour_ir