eitaa logo
تفسیر المیزان
10هزار دنبال‌کننده
173 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
✅تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸حاصل مضمون اين سوره اين است كه: انسان - كه با الهام خدايى تقوا را از فجور و كار نيك را از كار زشت تميز مى دهد -،اگر بخواهد رستگار شود بايد باطن خود را تزكيه كند، و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بيارايد، و از زشتى ها پاك كند، و گر نه از سعادت و رستگارى محروم مى ماند، هر قدر بيشتر آلوده اش كند، و كمتر بيارايد محروميتش بيشتر مى شود، و آنگاه به عنوان شاهد داستان ثمود را ذكر مى كند كه به جرم اينكه پيامبرشان حضرت صالح را تكذيب كرده، ناقه اى را كه مأمور به حمايت از آن بودند بكشتند، به استيصال و انقراض مبتلا شدند، و با نقل اين داستان به اهل مكه تعريض و توبيخ مى كند، و سوره مورد بحث به شهادت زمينه اى كه دارد در مكه نازل شده. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الشمس و ضحيها1⃣ 🔸راغب در مفردات گفته: كلمه  به معناى گستردگى نور آفتاب است، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد كه آفتاب بعد از طلوع خورشيد گسترده مى شود، و روز بالا مى آيد. و ضمير در  به كلمه  بر مى گردد، در اين آيه به خورشيد و گستردگى نورش در زمين سوگند ياد شده _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و القمر اذا تليها2⃣ كلمه  عطف است به كلمه ، و ضمير در اين آيه نيز به شمس بر مى گردد، و در اين آيه به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است،و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: 🔸يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال  حالى دائمى است، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند. 🔸 و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست، بلكه در دو حال قمر است، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود. چند وجه درباره مرجع ضمير در (والنّهار اذا جلّها)  _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و النهار اذا جليها3⃣ 🔸كلمه  از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مونث  به ارض بر مى گردد (البته كلمه ارض قبلا ذكر نشده بود، ولى از فحواى كلام معلوم است كه روز زمين را ظاهر و آشكار مى كند). 🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير فاعل در  به كلمه  و ضمير مفعول  به كلمه  برمى گردد، و معنايش اين است كه: 🔸سوگند مى خورم به روز كه خورشيد را نمايان مى كند، چون با بر آمدن روز خورشيد نمايان مى شود. ولى اين سخن با آيه قبل نمى سازد، چون در آيه قبل مى فرمود: 🔸خورشيد روز را روشن مى كند، و واقع هم همين است، نه اينكه روز خورشيد را روشن كند. بعضى ديگر گفته اند: 🔸ضمير  به دنيا بر مى گردد، و معنايش اين است كه: قسم به خورشيد كه دنيا را روشن مى كند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: به ظلمت بر مى گردد. 🔸بعضى ديگر گفته اند: فاعل فعل  خداى سبحان و ضمير  به كلمه  بر مى گردد، و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به روز، آن هنگامى كه خدا خورشيد را ظاهر مى سازد، و ليكن همه اين وجوه بعيد است. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الليل اذا يغشيها4⃣ 🔸يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مى گيرد، پس ضمير  به ارض بر مى گردد، همچنان كه در  نيز گفتيم به آن بر مى گردد. و بعضى گفته اند به كلمه  بر مى گردد، و معنايش اين است كه:  به شب سوگند كه بر خورشيد احاطه مى يابد. و اين معنا بعيد است، چون شب به خورشيد احاطه ندارد، بلكه زمين و موجودات روى آن را فرا مى گيرد. 🔸در اينجا سؤالى پيش مى آيد، كه چرا در آيه قبل روشن شدن زمين را با صيغه ماضى تعبير كرد، و فرمود:  و در اين آيه مسأله فرا گرفتن شب در روى زمين را با صيغه مضارع تعبير كرده، آنجا فرموده: و النهار اذا جليها و اينجا مى فرمايد:  و الليل اذا يغشيها با اينكه ممكن بود بفرمايد  و الليل اذا غشيها، و يا در آنجا بفرمايد: و النهار اذا يجليها؟. پاسخ اين سؤال اين است كه: با اين تعبير خواست بر حال حاضر دلالت كند، و اشاره كند به اينكه در ايام نزول آيه كه آغاز ظهور دعوت اسلامى بوده، تاريكى فجور زمين را پوشانده بود، قبلا هم گفتيم كه بايد بين قسم و مطلبى كه برايش قسم مى خورند نوعى تناسب و ارتباط باشد، و اگر فرموده بود:  (و الليل اذا غشيها) سخن از تاريكى رانده بود، ولى به تاريكى جهل و فسق حال حاضر اشاره نشده بود، جواب ديگرى كه مى توان داد اين است كه به منظور رعايت فواصل فرمود: . وجه اينكه در آيه : (والسّماء و ما بنيها) از بانى آسمانى تعبير به (ما) شده است ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
همراهان محترم برای نشر معارف ناب قرآن کریم به کمک های مالی شما عزیزان با توجه به قیمت های بالای تبلیغات نیاز داریم. اگر مایل بودید برای خادم کانال جعفری ارسال نمایید. شماره کارت حقیر جهت واریز شما عزیزان: 5892101308157268
✅تفسیر آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و السماء و ما بنيها5⃣ 🔰و الارض و ما طحيها6⃣ 🔸كلمه  كه مصدر فعل   است به معناى گستردن است، و كلمه  در جمله ، و در جمله (و ما طحيها) موصوله است، و فاعل و خداى سبحان است، و اگر از حضرتش تعبير به ما - چيزى كه كرد با اينكه بايد تعبير به (من - كسى كه ) كرده باشد، براى اين بود كه نكته اى مهم تر را افاده كند، و آن بزرگ جلوه دادن و شگفتى انگيختن است و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به آسمان و آن چيز قوى عجيبى كه آن را بنا كرده و سوگند مى خورم به زمين و آن چيز نيرومند و شگفت آور كه آن را گسترده. 🔸ولى بعضى از مفسرين كلمه  را مصدريه گرفته، آيه را چنين معنا كرده اند. سوگند به آسمان و بناى آن، و سوگند به زمين و گستردگيش. ليكن سياق آيات - با در نظر گرفتن اينكه آيه  در آن قرار دارد - با اين نظريه سازگار نيست _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و نفس و ما سويها7⃣ 🔸يعنى سوگند مى خورم به نفس، و آن چيز نيرومند و دانا و حكيمى كه آن را اين چنين مرتب خلق كرد و اعضايش را منظم و قوايش را تعديل كرد، و اگر كلمه  را نكره آورد به نظر بعضى براى اين بود كه به نفس شخص معينى نظر نداشت، و به قول بعضى ديگر براى بزرگ جلوه دادن آن بود، ولى به نظر ما بعيد نيست براى اين بوده باشد كه اشاره كند به اينكه آنقدر اين خلقت اهميت دارد كه قابل تعريف و توصيف نيست، و اينكه اين خلقت را خبرى هست. و مراد از ، نفس انسانيت و جان همه انسانها است. 🔸ولى بعضى گفته اند: مراد از آن جان آدم ابو البشر عليه السلام است، ولى اين سخن با سياق آيات و مخصوصا با آيات (قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها) نمى سازد، چون معنا ندارد كه كسى نفس آدم ابو البشر را تزكيه كند و يا آلوده سازد، مگر آنكه بگوييم در دو آيه مذكور استخدام شده علاوه بر اين، هيچ علتى تصور نمى شود كه ما را وادار سازد كلمه  را به نفس آدم عليه السلام اختصاص دهيم. 🔸معناى  و  و مراد از اينكه خداوند فجور و تقواى نفس را به او الهام كرده عملى است كه با كمال نفس منافات داشته باشد، و در روايت هم تفسير شده به ورع و پرهيز از محرمات الهى. 🔸كلمه  كه مصدر  است، به معناى آن است كه تصميم و آگهى و علمى از خبرى در دل آدمى بيفتد، و اين خود افاضه اى است الهى، و صور علميه اى است يا تصورى و يا تصديقى كه خداى تعالى به دل هر كس كه بخواهد مى اندازد، و اگر در آيه شريفه هم تقواى نفس را الهام خوانده، و هم فجور آن را، براى اين بود كه بفهماند مراد از اين الهام اين است كه خداى تعالى صفات عمل انسان را به انسان شناسانده و به او فهمانده عملى كه انجام مى دهد تقوى است و يا فجور است، علاوه بر تعريفى كه نسبت به متن عمل و عنوان اولى آن كرده، عنوانى كه مشترك بين تقوا و فجور است، مثلا تصرف مال را كه مشترك بين تصرف در مال يتيم و تصرف در مال خويش است، و همخوابگى را كه مشترك بين زنا و نكاح است، به او شناسانده، علاوه بر آن اين را هم به او الهام كرده كه تصرف در مال يتيم و همخوابگى با زن اجنبى فجور است، و آن دوى ديگر تقوا است، و خلاصه كلام اينكه منظور از الهام اين است كه خداى تعالى به انسانها شناسانده كه فعلى كه انجام مى دهند فجور است يا تقوا، و برايش مشخص كرده كه تقوا چگونه اعمالى، و فجور چگونه اعمالى است. در آيه شريفه با آوردن حرف  بر سر آن، مسأله الهام را نتيجه تسويه قرار داده، و فرموده: ، و چون نفس را تسويه كرد ... پس به او الهام كرد...، و اين براى آن بود كه اشاره كند به اينكه الهام فجور و تقوا همان عقل عملى است، كه از نتايج تسويه نفس است، پس الهام مذكور از صفات و خصوصيات خلقت آدمى است، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:  🔸فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم. 🔸و اضافه فجور و تقوا به ضميرى كه به نفس بر مى گردد، براى آن بوده كه اشاره كند به اينكه مراد از فجور و تقواى الهام شده، فجور و تقواى مختص به نفسى است كه در آيه آمده، يعنى نفس انسانى و نفس جن، چون بر اساس آنچه از كتاب عزيز استفاده مى شود طايفه جن نيز مكلف به ايمان و عمل صالح هستند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات 9⃣و 🔟سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قد افلح من زكيها9⃣ 🔰و قد خاب من دسيها🔟 🔸كلمه   كه مصدر ثلاثى مجرد  است، و  ماضى از باب افعال آن است، به معناى ظفر يافتن به مطلوب و رسيدن به هدف است، بر خلاف  كه به معناى ظفر نيافتن و نرسيدن به هدف است، و كلمه  كه مصدر ثلاثى مجرد  است و فعل  ماضى از باب تفعيل آن است، به معناى روييدن و رشد گياه است به رشدى صالح و پر بركت و ثمر بخش، و كلمه  كه مصدر باب تفعيل آن است به معناى روياندن آن است به همان روش و كلمه   از ماده  بوده است چيزى كه هست يكى از دو سين آن قلب به ياء شده و به صورت   در آمده، كه ماضى باب تفعيلش  مى شود، و اين ماده به معناى آن است كه چيزى را پنهانى داخل در چيز ديگر كنيم، و مراد از اين كلمه در آيه مورد بحث به قرينه اينكه در مقابل تزكيه ذكر شده، اين است كه انسان نفس خود را به غير آن جهتى كه طبع نفس مقتضى آن است سوق دهد، و آن را بغير آن تربيتى كه مايه كمال نفس است تربيت و نمو دهد. و آيه شريفه يعنى   جواب هشت سوگندى است كه قبلا ياد شد، (و جمله و قد خاب...) عطف بر آن و جواب دوم است. 🔸و تعبير از اصلاح نفس و افساد آن به تزكيه و تدسى مبتنى بر نكته اى است كه آيه (فالهمها فجورها و تقويها) بر آن دلالت دارد، و آن اين است كه: كمال نفس انسانى در اين است كه به حسب فطرت تشخيص دهنده فجور از تقوى باشد، و خلاصه آيه شريفه مى فهماند كه دين، يعنى تسليم خدا شدن در آنچه از ما مى خواهد كه فطرى نفس خود ما است، پس آراستن نفس به تقوا، تزكيه نفس ‍ و تربيت آن به تربيتى صالح است، كه مايه زيادتر شدن آن، و بقاى آن است همچنان كه در جاى ديگر به اين نكته تصريح نموده مى فرمايد:  و تزودوا فان خير الزاد التقوى و اتقون يا اولى الالباب و وضع نفس در فسق و فجور بر خلاف وضعى است كه در صورت تقوا دارد. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كذبت ثمود بطغويها1⃣1⃣ 🔸كلمه  مانند كلمه  مصدر است و حرف  كه بر سر آن در آمده باى سببيت است، و آيه شريفه و آيات بعدش تا آخر سوره جنبه استشهاد دارد، و مى خواهد براى آيه (قد افلح من زكيها...) نمونه اى ذكر كند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اذ انبعث اشقيها2⃣1⃣ 🔸كلمه  ظرف است براى جمله ، و يا براى جمله ، و مراد از  آن كسى است كه ناقه را پى كرد، و به طورى كه در روايات آمده نامش قدار بن سالف بوده، كه مردم ثمود او را به اين كار واداشتند، چون در آيات بعدى همه ضميرها را ضمير جمع آورده، و همه مردم ثمود را مذمت مى كند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فقال لهم رسول اللّه ناقه اللّه و سقيها3⃣1⃣ 🔸مراد از   حضرت صالح پيغمبر است، كه پيامبر قوم ثمود بود، و كلمه  در جمله   با فعلى از قبيل  به صداى بالا قرائت شده، تا مفعول آن باشد، و كلمه  عطف بر ناقه است. 🔸و معناى آيه اين است كه: صالح پيغمبر با رسالتى از ناحيه خدا به ايشان گفت: از ناقه خدا و نيز از آبشخور آن پروا كنيد و متعرض او نشويد، نه به قتلش اقدام كنيد و نه نوبت آب او را از او بگيريد، و خداى تعالى داستان اين ناقه را در سوره هود و سوره هاى ديگر به طور مفصل آورده. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فكذبوه فعقروها فدمدم عليهم ربهم بذنبهم فسويها4⃣1⃣ 🔸كلمه  به معناى ريشه كن كردن چيزى است كه به سر بريدن شتر و مطلق كشتن نيز اطلاق مى شود، و كلمه دمدمه به معناى خراب كردن بنا بر روى كسى است، وقتى مى گويند:  ◀️دمدم عليه القبر، معنايش اين است كه خاك قبر را بر سرش فرو ريخت، و منظور از اين عبارت اين است كه عذاب الهى به خاطر گناهانى كه كردند همه آنان را فرا گرفت، و نسلشان را قطع و آثارشان را محو و نابود كرد. 🔸و در جمله  ظاهرا ضمير به ثمود بر مى گردد و مونث بودنش به اعتبار قبيله بودن اين قوم است، و قبيله مونث است. و معناى جمله اين است كه خداى تعالى اين قبيله را با خاك يكسان كرد، ممكن هم هست ضمير مذكور به كلمه  كه از مفاد استفاده مى شود بر گردد، و تسويه ارض به معناى تسطيح آن و از بين بردن پستى و بلنديهاى آن است. بعضى ضمير را به  برگردانده اند، دمدمه اى كه از فعل  استفاده مى شود، و معناى جمله اين است كه دمدمه آنان را تسويه كرد، يعنى همه را دمدمه كرد، و هيچ صغير و كبيرى را است ثنا نکرد _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه سوره 5⃣1⃣ از تفسير شریف المیزان 🔰و لا يخاف عقبيها5⃣1⃣ 🔸ضمير در اين آيه يا به  بر مى گردد، و يا به  و  براى استيناف است، و يا واو حاليه است، و معنايش اين است كه: 🔸پروردگار ثمود از عاقبت دمدمه آنان و يا تسويه ايشان پروايى نكرد، آنچنان كه پادشاهان و مستكبرين از عاقبت وخيم عقاب دشمنان خود و آثار سوء آن پروا و دلواپسى مى كنند، براى اينكه پادشاهان نمى دانند عاقبت اين عقابشان چيست، و چه آثارى بجاى مى گذارد، ولى خداى تعالى مى داند عاقبت عقابش چيست، همان است كه خودش اراده كرده، و مطابق با فرمان و اذن خود او است، بنا بر اين آيه مورد بحث قريب المعناى با آيه زير است كه مى فرمايد:  🔸لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون. 🔸بعضى گفته اند: ضمير در (لا يخاف - نمى ترسد) به همان فرد اشقاى ثمود - قدار بن سالف - بر مى گردد، و معنايش اين است كه كشنده ناقه از عاقبت وخيم عمل خود نمى ترسد. بعضى ديگر گفته اند: ضمير در  به صالح عليه السلام و ضمير در  به دمدمه بر مى گردد، و معنايش اين است كه صالح از عاقبت دمدمه آن قوم نمى ترسيد، براى اينكه به نجات خود اطمينان داشت، و وجه ضعف این دو قول روشن است _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸رواياتى درباره الهام فجور و تقوى، اشقاى اولّين و اشقاى آخرين 🔸در تفسير قمى در ذيل آيه (و نفس و ما سويها) آمده كه: يعنى آن را بيافريد و صورتگرى كرد. و در مجمع البيان آمده: از زراره و محمد بن مسلم و حمران روايت شده كه از امام باقر و امام صادق عليهما السلم نقل كرده اند كه در تفسير آيه (فالهمها فجورها و تقويها) فرموده اند: 🔸 يعنى براى او بيان كرده كه چه كارهايى مى كند و چه كارهايى نمى كند، و در تفسير آيه (قد افلح من زكيها) فرمودند: يعنى رستگار شد هر كس اطاعت كرد (و قد خاب من دسيها)، و نوميد و زيانكار شد هر كس كه معصيت كرد. 🔸و در الدر المنثور است كه احمد، مسلم، ابن جرير، ابن منذر، و ابن مردويه از عمران بن حصين روايت كرده اند كه گفت: مردى به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم عرضه داشت: 🔸يا رسول اللّه آيا به نظر شما آنچه امروز مردم مى كنند و درباره آن رنج مى كشند چيزى است كه خداى تعالى قبلا قضايش را رانده، و از پيش مقدرش كرده؟ و همچنين آنچه بعدا براى مردم پيش مى آيد و رفتارى كه با پيامبر خود مى كنند، و با همان رفتار حجت بر آنان تمام مى شود، همه اينها از پيش مقدر شده؟ فرمود: بله سرنوشتى است كه از پيش تعيين شده. 🔸مرد پرسيد پس حال كه وضع چنين است ديگر اين همه تلاش براى چيست؟ فرمود خداى تعالى وقتى كسى را براى يكى از دو سرنوشت فجور و تقوا خلق كرده، راه رسيدن به آن را هم برايش فراهم مى سازد و او را آماده مى كند تا براى رسيدن به آن هدف عمل كند، و اين معنا را قرآن كريم تصديق نموده، مى فرمايد:  و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها. 🔸مؤلف: اينكه سائل پرسيد: و همچنين آنچه بعدا براى مردم پيش مى آيد...، معنايش اين است كه : وجوب صدور فعل چه حسنه و چه سيئه از نظر قضاء و قدرى كه قبلا رانده شده منافات ندارد، با اينكه از نظر صدورش از انسان اختيارى و ممكن باشد و ما اين معنا را مكرر در بحثهاى گذشته اين كتاب ذكر نموده و توضيح داديم. 🔸و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم، ابو الشيخ، ابن مردويه، و ديلمى، از جويبر از ضحاك از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم شنيدم مى خواند: (قد افلح من زكيها...) و مى فرمود: رستگار شد نفسى كه خدا آن را تزكيه كرده باشد، و زيانكار شد آن نفسى كه خدا از هر چيزى محرومش كرده باشد). 🔸مؤلف: اينكه در اين حديث تزكيه و محروم كردن را به خداى تعالى نسبت داده به وجهى درست است، و با انتساب اولى به اطاعت خود انسان، و دومى به معصيت خود آدمى منافات ندارد، چون مكرر خاطر نشان كرده ايم كه محروميت از هدايت، و به عبارت ديگر اضلال تنها به عنوان مجازات منسوب به خدا مى شود، و خداى تعالى هرگز ابتداء كسى را اضلال نمى كند، همچنان كه خودش فرمود:  🔸و ما يضل به الا الفاسقين. و در مجمع البيان آمده كه روايت صحيح از عثمان بن صهيب از پدرش رسيده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به على بن ابى طالب فرمود: شقى ترين اولين چه كسى بود؟ عرضه داشت كشنده ناقه صالح. فرمود درست گفتى، حال بگو ببينم شقى ترين آخرين كيست؟ على عليه السلام مى گويد: عرضه داشتم نمى دانم يا رسول الله، فرمود آن كسى است كه تو را بر اينجايت (اشاره كرد به فرق سرش ) ضربت مى زند. 🔸مؤلف: اين معنا را از عمار ياسر نيز روايت كرده. و در تفسير برهان است كه ثعلبى و واحدى، هر دو به سند خود از عمار و از عثمان بن صهيب، و از ضحاك و ابن مردويه به سند خود از جابر بن سمره، و از عمار و از ابن عدى و يا از ضحاك، و خطيب بغدادى در تاريخ خود از جابر بن سمره، و طبرانى و موصلى و احمد از ضحاك از عمار، روايت كرده اند كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: 🔸اى على اشقاى اولين كشنده ناقه صالح بود، و اشقاى آخرين قاتل تو است. و در روايتى آمده كه اشقاى آخرين كسى است كه اين - محاسنت - را با اين - خون سرت - خضاب مى كند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
پایان سوره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان ✅به نام خداى رحمان و رحيم، 🔸گو اينكه حاجت به سوگند نيست ولى به اين شهر (مكه ) سوگند مى خورم1⃣ 🔸شهرى كه تو در آن ساكن هستى2⃣ 🔸و سوگند به آن پدرى كه اين شهر را بنا نهاد و فرزندى كه پديد آورد 3⃣ 🔸كه ما انسان را در رنج آفريده ايم4⃣ 🔸آيا گمان مى كند احدى بر او قدرت ندارد؟5⃣ 🔸نتيجه اين انكار معادلش اين شد كه وقتى اندك مالى بسيارى را از دست دادم6⃣ 🔸آيا پنداشته كه احدى او (و انفاق او) را نمى بيند7⃣ 🔸آيا براى او دو چشم قرار نداديم؟8⃣ 🔸و يك زبان و دو لب ؟9⃣ 🔸و او را به خير و شرش هدايت نموديم🔟 🔸پس چرا به مجاهده و كارهاى دشوار اقدام نكرد؟1⃣1⃣ 🔸و تو چه مى دانى كه منظور از كار دشوار چيست ؟ 2⃣1⃣ 🔸آزاد كردن برده3⃣1⃣ 🔸و يا در روز قحطى سير كردن گرسنگان4⃣1⃣ 🔸يتيمى از خويشاوندان را5⃣1⃣ 🔸يا مسكينى خاك نشين را غذا دادن6⃣1⃣ 🔸تا از آن كسانى شود كه ايمان آوردند و يكديگر را به صبر و ترحم سفارش كردند7⃣1⃣ 🔸آنها اصحاب يمين هستند8⃣1⃣ 🔸و كسانى كه آيه هاى ما را منكر شده اند اهل شئامت و نحوستند9⃣1⃣ 🔸كه آتشى سرپوشيده بر آنان احاطه دارد 0⃣2⃣ _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بيان آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🔸حقيقتى درباره خلقت انسان كه سوره مباركه بلد بيان مى كند 🔸اين سوره بيانگر اين حقيقت است كه خلقت انسان بر اساس و مشقت است، هيچ شانى از شوون حيات را نخواهى ديد كه توام با تلخى ها و رنج ها و خستگى ها نباشد، از آن روزى كه در شكم مادر روح به كالبدش دميده شد، تا روزى كه از اين دنيا رخت بر مى بندد هيچ راحتى و آسايشى كه خالى از تعب و مشقت باشد نمى بيند، و هيچ سعادتى را خالص از شقاوت نمى يابد، تنها خانه آخرت است كه راحتى اش آميخته با تعب نيست. 🔸بنا بر اين، چه بهتر به جاى هر تلخى و ناكامى و رنج، سنگينى تكاليف الهى را تحمل كند، در برابر آنها صبر نمايد صبر بر اطاعت و بر ترك معصيت، و در گسترش دادن رحمت بر همه مبتلايان كوشا باشد، كسانى را از قبيل ايتام و فقرا و بيماران و امثال آنها كه دچار مصائب شده اند مورد شفقت خود قرار دهد، تا جزو (اصحاب ميمنه ) شود، وگرنه آخرتش هم مثل دنيايش خواهد شد، و در آخرت از (اصحاب مشئمه ) خواهد بود كه  مسلط بر آنان است و سياق آيات اين سوره شبيه به سياق سوره هاى است، و همين سياق مكى بودن آن را تأييد مى كند. و اينكه بعضى آن را دانسته اند، با سياق آن نمى سازد. بعضى اين احتمال را هم داده اند كه همه سوره به جز آيه اول آن مدنى باشد، و به زودى تفصيل قول در بحث روايتى آينده خواهد آمد ان شاء اللّه تعالى. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لا اقسم بهذا البلد1⃣ 🔸مفسرين گفته اند منظور از  مكه است، مؤيد اين احتمال سياق سوره است كه گفتيم سياق سوره هاى را دارد، و نيز آيه بعدى يعنى آيه (و والد و ما ولد) آن را تأييد مى كند، البته بنا بر اينكه منظور از ، ابراهيم عليه السلام باشد، كه بيانش ‍ مى آيد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وانت حل بهذا البلد2⃣ 🔸اين جمله حال است از كلمه  در آيه قبل، و با اينكه مى توانست به آوردن ضمير آن اكتفا نموده، بفرمايد:  لا اقسم بهذا البلد و انت حل بها  چنين نكرد، و دوباره خود كلمه بلد را ذكر كرد، براى اين بود كه به عظمت شأن آن، و اعتنايى كه به امر آن دارد اشاره كرده باشد، چون بلد مذكور با ساير بلاد فرق دارد، اين بلد حرام است، و كلمه  مانند كلمه  به معناى اقامت و استقرار در مكان است، و مصدر در اينجا به معناى اسم فاعل است. 🔸و معناى دو آيه اين است كه (هر چند قسم لازم ندارد ولى) سوگند مى خورم به اين شهر، شهرى كه تو در آن اقامت دارى، و اين تعبير توجه مى دهد به اينكه مكه به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن شرافت يافته. 🔸سه وحه در معناى آيه:  و انت حلّ بهذا البلد بعضى گفته اند: جمله (و انت حل بهذا البلد) جمله اى است معترضه كه بين سوگند و متعلق سوگند فاصله شده، و مراد از كلمه حل حلول و اقامت نيست، بلكه مراد كسى است كه مردم پاس حرمتش را نگه ندارند. 🔸در تفسير كشاف گفته : جمله معترضه اى كه بين قسم و متعلق آن قرار گرفته (و انت حل بهذا البلد) مى باشد، يعنى بعد از آنكه به شهر مكه سوگند خورد، به عنوان جمله معترضه مى فرمايد در دشمنى مشركين با تو همين بس كه مثل تو پيامبرى با عظمت و حرمتى كه دارى، و مكه به حرمت تو حرمت يافته، و سكنه آن به خاطر آن حرمت، صيد را شكار نمى كنند، و برگ درخت را براى چريدن حيوانات خود نمى ريزند در آن شهر حرمت ندارى، شكار را حرام مى دانند، ولى بيرون كردن تو و كشتنت را حلال مى دانند، (نقل از شرحبيل راوى حديث ) و در اين جمله معترضه علاوه بر معرفى كه به كفار مكه شده، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را هم به ثبات قدم وا مى دارد، و آن جناب را تشويق مى كند به اينكه دشمنى هاى اهل مكه را تحمل كند، و هر شنونده را وادار مى كند به اينكه از شدت دشمنى آنان شگفتى كند. 🔸آنگاه مى گويد: ممكن هم هست بگوييم : نخست با سوگند خوردن به مكه، شهر ولادت پيامبر او را تسليت داده، خاطرنشان ساخته كه هيچ انسانى خالى از تحمل شدايد نيست، و آنگاه به عنوان جمله معترضه و به منظور تكميل تسليت و تخفيف اندوه آن جناب فرموده: و انت حل بهذا البلد) يعنى تو به زودى در اين شهر رحل اقامت مى افكنى، در حالى كه هر بلايى كه بخواهى بر سر دشمنان مى آورى، هر كه را بخواهى مى كشى، و يا اسير مى كنى، (تا آخر بيانى كه اين مفسر آورده )، و حاصلش اين است كه كلمه  را در مقابل  بگيريم، و چون حل به معناى اسم فاعل است، قهرا معنايش   (با ضمه ميم و كسره حاء) در مقابل  خواهد بود، و معنايش اين مى شود كه ما به زودى در فتح مكه اين بلد حرام را براى مدتى محل قرار مى دهيم، تا بتوانى با كفار مقاتله نموده، هر كه را بخواهى به قتل برسانى. بيان اينكه سوگند (و والد و ما ولد) سوگند به ابراهيم و اسماعيل عليهما السلم است ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و والد و ما ولد3⃣ 🔸از آنجا كه از نظر ادبيت رعايت تناسب بين سوگند و بين چيزى كه مى خواهيم با سوگند اثبات كنيم لازم است، لذا بايد بگوييم مراد از (والد و ما ولد) كسى است كه بين او و بين بلدى كه مورد سوگند واقع شده نسبت روشنى بوده، و اين معنا با ابراهيم خليل عليه السلام و فرزندش اسماعيل عليه السلام منطبق است، كه سبب اصلى در بناى اين شهر و بانيان خود بيت الحرام بودند، و خداى تعالى درباره آنان فرمود:  (و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسمعيل )، و ابراهيم عليهم السلام بود كه از خداى تعالى درخواست كرد مكه را شهر امن قرار دهد:  و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد امنا. 🔸و نكره آوردن كلمه (والد - پدرى ) به منظور تعظيم و بزرگداشت آن پدر بوده، و اگر نفرمود: (و والد و من ولد - و پدرى و فرزندى كه پديد آورد)، و به جايش فرمود:  و والد و ما ولد - و پدرى و آنچه پديد آورد. براى اين بود كه آن فرزند را مدح نموده، بفهماند فرزندى عجيب بوده، نظير آيه (و اللّه اعلم بما وضعت ) كه در پاسخ به مادر مريم كه گفت من دختر زاييدم فرمود: خدا بهتر مى دانست كه چه زاييده، با اينكه مى توانست بفرمايد: خدا بهتر مى داند كه دختر زاييده، ولى عبارت چه زاييده عظمت و اهميت آن طفل را مى رساند. 🔸و معناى آيه مورد بحث هم اين است كه: سوگند مى خورم به پدرى عظيم الشان كه ابراهيم باشد، و به آنچه برايش متولد شد، يعنى پسرى عجيب كه امرى شگفت آور و اثرى مبارك داشت، و آن اسماعيل پسرش بود، سوگند به اين دو تن كه بانيان اين شهر بودند، در نتيجه مفاد آيات سه گانه سوگند به مكه معظمه و به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، كه در آن شهرى زيست، و به ابراهيم و اسماعيل است، كه بنيانگذار آن شهر بودند. چند قول ديگر درباره مراد از (والد و ما ولد) ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ، ابراهيم عليه السلام و مراد از  تمامى اولاد عرب او است، ولى اين نظريه درست نيست، براى اينكه بسيار بعيد است كه خداى تعالى پيغمبر اسلام و ابراهيم عليهما السلم را با امثال ابو لهب و ابو جهل و ساير پيشوايان كفر در سوگند خود جمع نموده، در سياقى واحد به همه سوگند ياد كند، با اينكه خود ابراهيم عليه السلام از كسانى كه پيرويش نكنند و دين توحيد را نپذيرند بيزارى جسته بود، و به حكايت قرآن كريم از خداى تعالى درخواست كرده بود كه (و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام رب انهن اضللن كثيرا من الناس فمن تبعنى فانه منى و من عصانى فانك غفور رحيم ). پس كسى كه منظور از  را اولاد ابراهيم گرفته ناگزير است كلام خود را تخصيص بزند، و بگويد منظورم از اولاد ابراهيم خصوص مسلمانان از ايشان است، همچنان كه خود ابراهيم و اسماعيل در دعايى كه هنگام ساختن كعبه كردند، بنا به حكايت قرآن كريم گفتند:  🔸ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امه مسلمه لك و ارنا مناسكنا و تب علينا. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از (والد و ماولد) آدم عليه السلام و همه ذريه او است به اين بيان كه اين آيات مى خواهد به خلقت انسان در رنج سوگند ياد كند، و خداى تعالى در ابقاى وجود اين نوع يعنى نوع انسانى سنت ولادت را مقرر فرموده، در اين آيات به محصول اين سنت كه همان پدرى و فرزندى است سوگند خورده ، به اينكه انسان در تلاش و تعب و رنج است، و اين مقتضاى نوع خلقت او از زمان ولادت تا روز مرگ است. 🔸و اين وجه فى نفسه وجه بدى نيست، و ليكن صاحب اين نظريه بايد به اين سوال پاسخ دهد كه مناسبت ميان سنت ولادت با شهر مكه چيست؟ با اينكه تمامى مولودهاى عالم داخل در سوگند هستند؟ بعضى گفته اند: مراد آدم، و صلحاى از ذريه او است، و گويا اين هم خواسته همان نظر قبلى را بگويد، با اين تفاوت كه اشكال قبلى ما را هم رفع كرده باشد، كه گفتيم چگونه ممكن است خداى تعالى به صالحان و صالحان يكجا سوگند ياد كند. بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن دو همه پدران و همه فرزندان است. بعضى ديگر گفته اند: مراد از ، متولد و از  غير متولد است و قائل اين وجه كلمه  را نافيه گرفته، نه موصوله. بعضى مراد از  را رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و مراد از  را امت او دانسته اند، به اين دليل كه آن جناب به منزله پدر امت است، ولى همه اين وجوه از نظر لفظ و سياق، وجوه بعيدى است. خلقت انسان در  آميخته بودن حيات او با رنج و خستگى. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لقد خلقنا الانسان فى كبد4⃣ 🔸كلمه  به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و اين تعبير كه (خلقت انسان در كبد است ) به ما مى فهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شوون حيات بر انسان احاطه دارد، و اين معنا بر هيچ خردمندى پوشيده نيست، كه انسان در پى به دست آوردن هيچ نعمتى بر نمى آيد، مگر آنكه آن را مى خواهد. خالص از هر و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش ‍ او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ايحسب ان لن يقدر عليه احد5⃣ 🔸اين آيه به منزله نتيجه حجتى است كه آيه قبل اقامه كرده بود، به اين بيان كه بعد از آنكه گفتيم خلقت انسان بر پايه رنج است، و ظرف وجودش تعب، و تعب مظروف او است هيچ چيزى به دست نمى آورد مگر كمتر و ناقص تر و ناخالص تر از آنچه توقعش را دارد، و نتيجه گرفتيم كه پس انسان در اصل خلقتش طورى آفريده شده كه خواستش همواره مغلوب و شكست خورده، و همه امورش ‍ مقهور مقدرات است، و آن كس كه اراده او را شكست مى دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شوون زندگيش دخل و تصرف مى كند خداى سبحان است كه از هر جهت بر او قادر است، پس او حق دارد كه در انسان به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگيرد. 🔸پس انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده، آنگاه بگويد:  اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم. 🔸حكايت منت گذارى كسى كه مقدارى از مال خود را انفاق نموده، مى گويد:مال هنگفتى را تلف كردم ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يقول اهلكت مالا لبدا6⃣ 🔸كلمه  به معناى بسيار است، سياق اين آيه و ساير آيات تا آخر سوره چنين مى رساند كه در آن روزها شخصى اظهار اسلام و يا تمايل به اسلام نموده، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسيار دانسته، و منت نهاده و گفته (اهلكت مالا لبدا)، و در پاسخ اين منت كه نهاده آيات مورد بحث نازل شده، و سخن او را چنين رد كرده كه: 🔸 رستگارى و رسيدن به حيات طيب و ميمون دست نمى دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره كسانى كه به راستى ايمان آورده يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش مى كنند، با اين بيان رواياتى كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده مى آيد تأييد مى شود. رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت: اهلكت مالا لبدا ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a