eitaa logo
تفسیر المیزان
9هزار دنبال‌کننده
162 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فكيف تتقون ان كفرتم يوما يجعل الولدان شيبا7⃣1⃣ 🔸(فرعون نتوانست خود را از عذاب دور بدارد، شما چگونه خود را از عذاب روزى كه جوان را پير مى كند حفظ مى كنيد؟) نسبت دادن اتقاء و حفظ كردن خود، به يوم از باب مجاز عقلى است، و مراد حفظ كردن از عذاب آن روز است، بنابر اين كلمه يوما مفعول براى تتقون است. بعضى گفته اند: مفعول  حذف شده و  ظرف براى عذاب است، و تقدير كلام (فكيف تتقون العذاب الكائن فى يوم كذا) است، بعضى از مفسرين گفته اند: 🔸مفعول  حذف شده، و كلمه ظرف براى اتقاء است، و معنا اين است كه اتقاى شما در آن روز چگونه است؟ بعضى ديگر سخنانى ديگر گفته اند.  (يجعل الولدان شيبا) - كلمه (شيب پير) جمع كلمه  است، مقابل كلمه  كه به معناى جوان است، و اين تعبير كه (آن روز كودكان را پير مى كند) كنايه است از شدت عذاب آن روز نه طولانى بودنش. _____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰السماء منفطر به كان وعده مفعولا8⃣1⃣ 🔸اين آيه براى بار دوم به شدت آن روز اشاره مى كند، و كلمه  به معناى شكاف برداشتن است، و اگر صفت  را مذكر آورد، براى اين بود كه سماء جائز الوجهين است، هم مى توان صفتش را مذكر آورد و هم مونث، و ضمير   به كلمه  بر مى گردد، و حرف  در آن سببيت را مى فهماند. و معناى آيه اين است كه: آسمان در آن روز و يا به سبب شدت آن روز شكافته مى شود. و جمله (كان وعده مفعولا) استينافى است، يعنى مى خواهد نكته اى جديد را افاده كند، و آن اين است كه وعده خدا شدنى است. و با آوردن اين جمله تهديد سابق را مسجل مى كند، و اگر كلمه  را به ضمير راجع به خداى تعالى نسبت داد و نفرمود:  (كان وعد الله، شايد براى اين بود كه اشاره كند به اينكه غير از خدا كسى نيست كه صلاحيت داشته باشد چنين تهديدى بكند، پس ‍ آوردن ضمير هم كافى است و احتياج به آوردن نام خداى تعالى نيست. _____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان   🔰ان هذه تذكره فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا9⃣1⃣ 🔸كلمه  اشاره است به آيات سابق كه مشتمل بر تهديدهاى كوبنده و تذكر و موعظه است، و كلمه  به معناى هر هشدارى است كه آدمى با ديدن و يا شنيدن آن الگويى مى گيرد كه عمل خود را طبق آن انجام دهد. و در جمله  مفعول  حذف شده، و معروف در مثل اين موارد اين است كه مفعولى در تقدير بگيرند كه از جنس جواب شرط باشد و با سياق بسازد، بنابر اين بايد بگوييم تقدير جمله: (فمن شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا اتخذ الى ربه سبيلا) (هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ كند مى تواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ كند) مى باشد. بعضى گفته اند: كلمه (اتعاظ - پندگيرى) در تقدير است، و معنايش اين است كه هر كس بخواهد پند بگيرد، راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ مى كند: و منظور (از اتخاذ راه به سوى پروردگار) اتخاذ راه به سوى تقرب به او است. و منظور از ، همان ايمان و اطاعت است. اين آن معنايى است كه مفسرين ذكر كرده اند. 🔸ولى ممكن است كلمه  را اشاره به آيات اول سوره بگيريم كه به شب زنده دارى و تهجد سفارش مى كرد، و بگوييم اين آيه مى خواهد خطاب اختصاصى به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در اول سوره را به همه مؤمنين عموميت دهد، و به طور كلى بفرمايد: (فمن شاء....) مويد اين احتمال اين است كه آيه مورد بحث عينا در سوره دهر هم آمده، و در آنجا بعد از آيه اى قرار گرفته كه از نماز شب سخن مى گويد و مى فرمايد: (و سبحه ليلا طويلا)، و از اين معنا مى توان نتيجه گرفت كه نماز شب راه مخصوصى است كه آدمى را به سوى پروردگارش هدايت مى كند. _____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸رواياتى درباره نزول آيات: يا ايّها المزّمّل قم اللّيل الّا قليلا... 🔸در الدر المنثور است كه بزار و طبرانى در كتاب اوسط، و ابو نعيم در كتاب ، از جابر روايت كرده اند كه گفت : قريش در دارالندوه جلسه اى تشكيل دادند، كه بياييد براى اين مرد (رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نامى انتخاب كنيد، كه مردم با شنيدن آن نام و عنوان ديگر دورش جمع نشوند، و از او فاصله بگيرند. عده اى گفتند چطور است او را كاهن بناميم. جمعى گفتند ديوانه اش معرفى كنيم. عده اى ديگر گفتند اتهام ديوانگى به او نمى چسبد. جمعى پرسيدند چطور است ساحرش بخوانيم؟ گفتند: نه، ساحر هم نيست، گفتند: كار ساحران را مى كند، چون بين دو دوست را به هم مى زند، و در آخر به همين معنا راى دادند و متفرق شدند. 🔸جريان به اطلاع رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم رسيد، از شدت اندوه خود را در ملحفه اى پيچيد، جبرئيل به حضورش آمد و عرضه داشت : (يا ايها المزمل )، (يا ايها المدثر). 🔸مؤلف: آخر روايت خالى از سؤال نيست، براى اينكه از ظاهر آن بر مى آيد هر دو سوره با هم نازل شده، علاوه بر اين از آيات قرآن و حتى از سوره مدثر برمى آيد كه مشركين هر تهمت ناروايى به آن جناب زده اند: كاهن، ساحر، مجنون، و شاعرش خوانده اند، و تنها به تهمت زدن به ساحر كه روايت مى گويد، اكتفا نكرده اند، از اين هم كه بگذريم در هيچ جاى قرآن نيامده كه اين تهمت را به آن جناب زده باشند كه بين دوستان را به هم مى زند. و در همان كتاب آمده كه عبد اللّه بن احمد در كتاب  و محمد بن نصر در كتاب  از عايشه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم شبها بسيار كم مى خوابيد، چون خداى تعالى دستور داده بود (قم الليل الا قليلا). 🔸و در تفسير كشاف از عايشه روايت كرده كه در پاسخ شخصى كه پرسيده بود تزميل رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم چه بود؟ گفت رواندازى بود به طول چهارده ذراع، كه من در زير نيمى از آن مى خوابيدم، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بر روى نيم ديگرش نماز مى خواند، پرسيدند از چه جنسى بود؟ گفت به خدا سوگند نه خز بود و نه قز (ابريشم غير مرغوب) و نه پوست مرعز، و نه ابريشم، و نه پشم، رويه آن از مو و آستريش از كرك بود. مؤلف: اهل فن اين روايت را به جعلى بودن متهم كرده اند، و درست هم هست، براى اينكه آن زمانى كه اين سوره كه ابتدايى ترين سوره هاى قرآن است در مكه نازل مى شد، عايشه همسر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نشده بود، ازدواج آن جناب با وى بعد از هجرت در مدينه واقع شد. و از كتاب جوامع الجامع نقل شده كه گفته است : در روايتى آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم داخل خانه خديجه شد، در حالى كه از شدت كوفتگى و فزع و ترس نمى توانست روى پاى خود بايستد، و فرمود: مرا بپيچيد، چيزى نگذشت كه جبرئيل ندايش در داد كه: (يا ايها المزمل ).
🔰ادامه بحث روایتی 🔸و در الدر المنثور است كه عبد بن حميد و ابن جرى رو ابن ابى حاتم از سعيد بن جبير روايت كرده اند كه گفت: وقتى آيه (يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا) نازل شد، رسول خدا مدت ده سال شب ها را به قيام و عبادت گذرانيد، طايفه اى از اصحابش نيز او را متابعت مى كردند، خداى تعالى بعد از ده سال آيه (ان ربك يعلم انك تقوم... و اقيموا الصلاه) را نازل كرد، و بعد از ده سال تخفيفى به كار آنان داد. مؤلف: روايت شده كه آيه تخفيف بعد از يك سال، و در بعضى روايات بعد از هشت ماه نازل شد، و قيام در شب براى غير رسول خدا واجب نبوده، همچنان كه جمله (ان هذه تذكره) نيز به بيانى كه گذشت به اين معنا اشاره دارد، و مويد آن خود روايت است كه مى گويد: طايفه اى از اصحاب چنين كردند (نه همه). و در تهذيب به سند خود از محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه گفت: من از آن جناب از اين كلام خدا پرسيدم كه مى فرمايد: قم الليل الا قليلا. فرمود: خداى تعالى به آن جناب دستور داد كه در هر شب نماز شب بخواند، مگر آنكه استثنائا شبى نتواند. 🔸مؤلف: اين روايت به يكى از وجوهى كه مفسرين در آيه ذكر كردند اشاره مى كند. و در مجمع البيان است كه : بعضى گفته اند كلمه  بدل است از كلمه ، در نتيجه بيانى مى شود براى استثناء و مويد اين قول روايتى است كه در آن امام صادق عليه السلام فرموده: قليل عبارت است از نصف، و جمله (او انقص منه) و جمله (اوزد عليه) به معناى كمتر از نصف و بيشتر از آن است. 🔰چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن 🔸و در الدر المنثور است كه عسكرى در كتاب مواعظ از على عليه السلام روايت كرده كه فرمود: از رسول خدا پرسيدند معناى (و رتل القران ترتيلا) چيست؟ فرمود: حروفش را واضح بگويى، و چون خواندن شعر صداى خود را ترجيع ندهى نه مانند بحر طويل يكسره باشد و نه مانند شعر پاره پاره، وقتى به عجائبش برمى خورى در آنجا بايستى، (و با تكرار آن ) دل را به حركت در آورى، و زنهار! همتتان اين نباشد كه زودتر به آخر سوره برسيد. 🔸مؤلف: نظير اين معنا را كلينى در كافى به سند خود از عبد اللّه بن سليمان از امام صادق از على عليه السلام به اين عبارت نقل كرده كه فرمود: يعنى حروف آن را واضح بگوييد، و مانند خواندن شعر، به صوت خود ترجيع ندهيد، و مانند ريگ، درهم و برهمش ‍ مكنيد، بلكه با آياتش دلهاى مبتلا به قساوت را از قساوت تهى كنيد، و هم هيچ يك از شما اين نباشد كه زودتر سوره را تمام كنيد. و در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه از طاووس روايت كرده كه گفت : از رسول خدا پرسيدند كداميك از مردم قرآن را بهتر مى خوانند؟ فرمود: آن كس كه وقتى تلاوتش را مى شنوى احساس كنى كه او از خدا مى ترسد. و در اصول كافى به سند خود از على بن ابى حمزه روايت كرده كه گفت : امام صادق عليه السلام فرمود: قرآن نبايد به خوانده شود، بلكه بايد ترتيل شود، پس وقتى به آيه اى بر مى خورى كه در آن سخن از بهشت رفته، همانجا بايست و از خداى عز و جل درخواست بهشت كن، و چون به آيه مربوط به دوزخ مى رسى از خدا بخواه تا از آتش پناهت دهد. 🔸و در مجمع البيان در معناى ترتيل از ابى بصير از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: ترتيل آن است كه در آن مكث كنى و صوتت را نيكو گردانى. و نيز در همان كتاب از ام سلمه روايت كرده كه گفت : رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم قرائتش را آيه آيه مى كرد. 🔸و در همان كتاب از انس روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم صوت خود را در قرائت مى كشيد. 🔰رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول اللّه صلى الله عليه و آله 🔸و نيز در همان كتاب روايت كرده كه: حارث بن هشام از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم پرسيد وحى چگونه بر تو نازل مى شود؟ فرمود: احيانا صدايى چون صداى زنگ به گوشم مى خورد، و من آنچه را مى گويد از بر مى شوم، و اين نوع وحى از ساير انواعش بر من سخت تر است، و بدنم عرق مى كند، و گاهى فرشته وحى به صورت مردى برايم مجسم مى شود، و من آنچه را مى گويد از بر مى شوم . 🔸عايشه هم گفته: گاه مى شد كه وحى بر آن جناب نازل مى شد در حالى كه سوار بر شتر بود ناچار به گردن حيوان مى زد تا بخوابد. و نيز گفته: من ديده ام كه گاهى در روز بسيار سرد وحى بر آن جناب نازل مى شد و خيس عرق مى شد، به طورى كه عرق از پيشانيش ‍ مى چكيد. و از تفسير عياشى نقل شده كه او به سند خود از عيسى بن عبيد از پدرش از جدش از على عليه السلام روايت كرده كه فرمود: قرآن بعضى آياتش بعضى ديگر را نسخ مى كند، و لذا بايد به دستور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به همه آيات تمسك كرد، يعنى آخرين آيه اى را هم كه نازل شده در نظر بگيريم. 🔸ادامه دارید👇
🔰ادامه👇 🔸و از جمله آخرين آياتى كه به آن جناب نازل شد سوره مائده است، كه ما قبل خود را نسخ كرده ولى چيزى آن را نسخ نمى كند، اين سوره در حالى بر آن جناب نازل شد كه بر ناقه شهباء سوار بود، و وحى آن چنان بر آن حيوان گران آمد كه نتوانست راه برود، بلكه شكمش را به زمين نزديك مى كرد و من خود ديدم كه نزديك بود نافش به زمين برسد. 🔸مؤلف: اين روايت اگر درست باشد ناگزير بايد بگوييم ظاهر شدن اثر سنگينى وحى در ناقه و يا قاطر، از قبيل تجسم معانى است، نه اينكه وحى هم امرى مادى و داراى سنگينى وزن است، چون اين سخن معقول نيست. و نظير اين تعبيرها در رواياتى كه معجزات و كرامات اولياء را نقل مى كنند، بسيار است. و در تهذيب به سند خود از هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه در تفسير كلام خداى عز و جل كه فرموده (ان ناشئه الليل هى اشد وطا و اقوم قيلا)، فرمود: منظور از  اين است كه برخاستن آدمى از بستر براى رضاى خدا (و نه براى هيچ كس ديگر ) قيامى است استوار. 🔸مولف: اين روايت به دو سند ديگر در تهذيب و علل از هشام از آن جناب نقل شده. و در مجمع البيان در ذيل آيه (ان ناشئه الليل) آمده كه از امام باقر و امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند: منظور به نماز ايستادن در آخر شب است و در الدر المنثور است كه ابن منذر از حسين بن على عليهماالسلم روايت كرده كه آن جناب را ديدند، بين مغرب و عشا نماز مى خواند، سببش را پرسيدند، فرمود: اين از همان ناشئه است. مراد از تبتّل به سوى خدا (و تبتّل اليه تبتيلا) و در مجمع البيان در ذيل آيه (وتبتل اليه تبتيلا) مى گويد محمد بن مسلم و زراره و حمران از امام باقر و امام صادق (عليه السلام) روايت كرده اند كه فرمودند: منظور از اين تبتل، بلند كردن دستها در نماز است. و در روايت ابى بصير آمده كه فرمود:  اين است كه در نماز دست به سوى خدا بردارى و تضرع كنى. مؤلف: اين روايت با قنوت نماز منطبق است. و در روايتى ديگر آمده كه  به معناى بلند كردن دستها و حركت دادن انگشتان سبابه است. و در روايتى ديگر آمده كه اشاره كردن با انگشتان است. و در روايتى ديگر آمده كه دعا كردن با يك انگشت و اشاره كردن با آن است. باز در مجمع البيان است كه از عبد اللّه بن عمر نقل شده كه وقتى رسول خدا شنيد كسى مى خواند: (وطعاما ذا غصه)، از شنيدن آن غش كرد. و در تفسير قمى در ذيل آيه (و كانت الجبال كثيبا مهيلا) آمده : يعنى مانند تل ريگ كه از بالا فرو بريزد. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آيه 0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيه 0⃣2⃣ 🔸پروردگار تو مى داند كه تو و گروهى از مؤمنين كه با تو هستند نزديك از دو ثلث شب و گاهى نصف آن و گاهى ثلث آن را زنده مى داريد و خدا كه تقدير كننده شب و روز است (و در فصول چهارگانه آن را بلند و كوتاه مى كند ) مى داند كه تشخيص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براى شما ممكن نيست به همين جهت بر شما بخشود از اين پس هر مقدار كه برايتان ميسر است از قرآن بخوانيد. و نيز مى داند كه براى شما بيمارى پيش مى آيد عده اى به سفر مى روند تا از رزق خدا به دست آورند جمعى ديگر در راه خدا جنگ مى كنند در چنين احوال نيز هر مقدار كه مى توانيد از قرآن بخوانيد و نماز بپا بداريد و زكات بدهيد. و به خدا وام دهيد وامى نيكو و بدانيد آنچه از كارهاى خير مى كنيد و از پيش براى خود مى فرستيد نزد خدايش مى يابيد، اما بهتر از آنچه كه كرديد و با اجرى عظيم تر. و از خدا طلب مغفرت كنيد كه خدا آمرزنده و رحيم است _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيه 🔸زمان نزول اين شريفه كه متضمّن تخفيف دستور قيام در دو ثلث شب يا نصف يا ثلث آن است سخن در اين آيه شريفه براى تخفيف دادن به دستورى است كه در اول سوره به شخص رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم داد، و در آيه (ان هذه تذكره..). در وسط سوره آن دستور را به عموم مؤمنين تعميم داد، و آن عبارت بود از پرداختن به نماز شب و تهجد، در اين آيه مى خواهد بفرمايد: خدا از مؤمنين اكتفا كرد به هر مقدارى كه بتوانند از قرآن تلاوت كنند، پس آيه شريفه مى خواهد دستور اول سوره را تخفيف دهد، نه اينكه آن را نسخ نموده از قيام در دو ثلث شب و يا نصف آن و يا ثلث آن منع كند. در اخبار زيادى وارد شده كه خصوص اين آيه بعد از گذشتن هشت ماه و يا يك سال و يا ده سال از نزول آيات اول سوره در مكه نازل شد، و ليكن اين حرف از اين نظر سست است كه در آيه شريفه جمله (اقيموا الصلوه و اتوا الزكوه و اقرضوا اللّه قرضا حسنا) آمده، و ظاهر آن اين است كه مراد از زكات - مخصوصا بدان جهت كه بعد از نماز و قبل از مسأله انفاق مستحبى آمده - زكات واجب باشد، و همه مى دانيم كه زكات بعد از هجرت در مدينه واجب شده. پس نزول اين آيه در مدينه بوده، و اينكه بعضى گفته اند: زكات در مكه واجب شد، ولى نصاب آن تعيين نشد تا در مدينه معين گرديد، و همچنين اينكه بعضى ديگر گفته اند: ممكن است آيه شريفه قبل از حكمش نازل شده باشد، و حكمش بعد از مدتى كه از نزول آيه گذشت واجب شده باشد وجوهى بدون دليل هستند. علاوه بر بى دليل بودن اين سخنان در آيه شريفه سخن از قتال هم رفته، مى فرمايد: (و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه ) با اينكه مى دانيم در مكه در جو آنچنانى مصلحت نبوده كه در متن آيه سخن از قتال به ميان آيد، و به هر حال ظاهر اين است كه آيه شريفه در مدينه نازل شده باشد نه در مكه، و بعضى از مفسرين هم به اين نظريه متمايل شده اند. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه... 🔸خطاب در اين آيه به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، و تعبير به ربك اشاره است به اينكه رحمت و عنايت الهى شامل آن جناب است، و همچنين تعبير به (يعلم انك تقوم...)، بويى از شكر مى دهد، و از لحنش پيداست كه مى خواهد از آن جناب تشكر كند، آرى خودش فرموده (و كان سعيكم مشكورا) (تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه) - كلمه  اسم تفضيل از مصدر  است، كه به معناى نزديكى است، ولى در عرف استعمال اين ماده در موردى شايع شده كه علاوه بر نزديك بودنش به چيزى كمتر از آن هم باشد، مثلا عدد  و عدد  هر دو به عدد ده نزديكند، اما كلمه (ادنى من عشره) را تنها در پايين تر از ده مثلا استعمال مى كنند، نه در بالاتر از آن مثلا ، پس معناى جمله (ادنى من ثلثى الليل ) كمى كمتر از دو ثلث شب است. 🔸واوعاطفه در جمله (و نصفه و ثلثه) صرفا براى مطلق جمع است، و مى خواهد بفرمايد خداى تعالى مى داند كه تو در بعضى از شبها كمتر از دو ثلث شب، و در بعضى از شبها نصف شب، و در بعضى ثلث شب را به نماز مى ايستى. و مراد از  در جمله و (طائفه من الذين معك) معيت در ايمان است، و حرف  براى تبعيض است، و بنابر اين، آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه بعضى از مؤمنين نماز شب مى خواندند، همانطور كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى خواند. ولى بعضى از مفسرين حرف  را بيانيه گرفته اند، كه مى دانيد درست نيست. 🔸و جمله (و اللّه يقدر الليل و النهار) در مقام تعليل براى جمله (ان ربك يعلم ) است، و معناى مجموع آن دو اين است كه چگونه خدا نداند با اينكه خدا آن كسى است كه خلقت و تدبير منتهى به او است. در اين تعليل مى بينيم تقدير، يعنى تعيين مقدار شب و روز و ثلث و نصف و دو ثلث آنها را به اللّه نسبت داده، نه به نام ، يا نام ديگر، و اين براى آن است كه اندازه گيرى مخلوق از شوون خلقت است، و خلقت مستند به اللّه است، كه هر چيزى به او منتهى مى شود. (علم ان لن تحصوه فتاب عليكم فاقروا ما تيسر من القران) - كلمه  كه مصدر فعل   است، به معناى به دست آوردن و احاطه يافتن به مقدار هر چيز، و تعداد آن است و ضمير در  به تقدير مستفاد از (يقدر الليل...)، و يا به قيام مستفاد از (تقوم ادنى ...) بر مى گردد، مى فرمايد: همه شما نمى توانيد يك سوم و يك دوم و دو سوم شبهاى سال را به خاطر كوتاهى و بلندى آن در ايام سال اندازه گيرى بكنيد، و مخصوصا دشوارى اين اندازه گيرى وقتى بيشتر مى شود كه كسى بخواهد اول شب بخوابد و درست در يك دوم و يا يك سوم و يا دو سوم شب از خواب برخيزد، مگر اينكه از باب احتياط همه شب را بيدار بماند تا يقين كند آن مقدارى كه مى خواسته بيدار باشد، بيدار بوده است، و يا چاره اى ديگر بينديشد. پس مراد از اينكه فرمود: (خدا دانست كه شما نمى توانيد اين مقادير را به دست آوريد) اين است كه اين احاطه براى عموم شما مكلفين ميسر نيست، نه اينكه حتى هيچ فردى نمى تواند چنين احاطه اى پيدا كند. و مراد از اينكه فرمود: (به همين جهت بر شما توبه كرد) اين است كه به رحمت الهيه اش به طرف شما توجه و رجوع كرد و تكليف شما را در اين باب تخفيف داد، بنابراين، خداى تعالى بر بندگان خود توبه و رجوعى دارد، و آن اين است كه رحمت خود را بر آنان بسط دهد، و اثر اين توبه خدا آن است كه بندگان، موفق به توبه و رجوع به وى شوند.و يا اين است كه موفق به هر اطاعتى گردند. و يا اين است كه بعضى از تكاليف دشوار را به كلى بر دارد، و يا در آن تخفيفى بدهد، كه قرآن كريم در باره اولين اثر كه براى توبه خدا شمرديم فرموده: (ثم تاب عليهم ليتوبوا) . علاوه بر آن توبه، خداوند يك توبه ديگرى دارد، و آن بعد از توبه بندگان است، و اثرش اين است كه توبه آنان را قبول نموده، گناهانشان را مى آمرزد، و ما در سابق هم به اين معنا اشاره كرده بوديم. آيه شريفه مربوط به حكم شب زنده دارى مفاد آيات اوّل سوره را نسخ نمى كند بلكه تخفيف مى دهد و منظور از اينكه فرمود: (پس از قرآن هر چه برايتان ميسور بود بخوانيد)، اين است كه در وظيفه شب زنده دارى و مقدار آن براى عموم تخفيف دهد، و اگر حرف  را بر سر جمله آورد، و فرمود: ، براى اين بود كه بفهماند اين تخفيف نتيجه علم خدا به دشوارى آن اندازه گيريها براى مكلفين است. 🔸ادامه👇
ادامه👇 🔸و لازمه اين تخفيف توسعه يافتن تكليف براى عموم مكلفين، و برخوردارى همه از نعمت شب زنده دارى است، هر كس به مقدار وسعش، نه اينكه خواسته باشد حكم ثلث و نصف و كمتر از دو ثلث را حتى براى آن فردى كه قدرت احصاى آن را دارد نسخ كند، و بفرمايد: از اين به بعد اين عمل بدعت و حرام است، براى اينكه گفتيم اين عمل براى غالب مردم دشوار است نه براى همه، و اگر براى همه غير ميسر بود، و حتى يك نفر هم قادر به انجام آن نبود از اول تشريع نمى شد، چون خداى تعالى هيچ فردى را تكليف به غير ميسور نمى كند (لا يكلف اللّه نفسا الاوسعها). علاوه بر اين، در آيه شريفه پيغمبر خود و طايفه اى از مؤمنين را تصديق كرده كه ثلث و يا نصف و يا كمتر از دو ثلث را شب زنده دارى مى كردند، و مى توانستند اين اندازه ها را رعايت كنند، و ميسر نبودن آن را به جميع مردم نسبت داده، و معلوم است كه جميع مردم عبارتند از آنها كه اين كار را مى كردند، و آنهايى كه نمى كردند، پس حكم شب زنده دارى شاق بر مجموع من حيث المجموع است، نه شاق بر تك تك عموم مسلمانان، و چون چنين است تكليف را طورى تخفيف داد كه هم اصل تكليف براى افرادى كه قادر بر اندازه گيرى هستند بماند، و هم آسانتر آن براى همه ميسور شود، و فرمود: (فاقروا ما تيسر من القران )، و حكم شب زنده دارى چه حداكثرش يعنى ثلث و دو ثلث و نصف و چه حداقلش يعنى خواندن مقدار ميسور از قرآن براى عموم مؤمنين مستحب است. مفسرين در اينكه منظور از (قيام ليل) چيست اختلاف كرده اند، آيا قرائت قرآن در خارج نماز است و يا خود نماز خواندن در شب است ؟ و بنا بر اينكه منظور نماز باشد، اختلاف كرده اند در اينكه آيا اين نماز بر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و همه مؤمنين واجب است، و يا براى همه مستحب است، و يا بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) واجب و بر سايرين مستحب است؟ و نيز اختلاف كرده اند در اينكه آيا آيه مربوط به قيام ليل به وسيله آيه مورد بحث نسخ شده ؟ و آيا حكم نماز شب مبدل به قرائت قرآن به قدر ميسور شده ؟ و اين اقوال كثير چيزى نيست كه تعرض به آنها فايده داشته باشد. (علم ان سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه ) - اين قسمت از آيه به مصلحت ديگرى كه باعث تخفيف در امر به قيام در ثلث و نصف و كمتر از دو ثلث شد اشاره مى كند، مى فرمايد: علاوه بر اينكه حكم ياد شده بر عامه مكلفين دشوار است، اين دشوارى در باره بيماران و مسافران و بيشتر رزمندگان است، و مراد از ضرب فى الارض، مسافرت، و مراد از (ابتغاء من فضل الله ) طلب روزى از راه مسافرت به نواحى زمين براى تجارت است. (فاقروا ما تيسر منه و اقيموا الصلوه و اتوا الزكوه و اقرضوا اللّه قرضا حسنا) - در اين قسمت از آيه حكم تخفيف را تكرار مى كند تا مطلب تأكيد شود، و ضمير  به قرآن بر مى گردد، و مراد از خواندن از قرآن به مقدارى كه ميسور باشد، نماز خواندن به مقدارى است مناسب، با وسعت زمانى كه شب زنده دارى كرده اند. و مراد از (نمازى كه مامور شده اند به جاى آورند) نمازهاى واجب است، بنابر اين، اگر آيه را مدنى بدانيم منظور همين نمازهاى واجب پنجگانه خواهد بود، و اگر مكى باشد بايد بگوييم منظور نمازهايى است كه قبل از هجرت واجب بوده ، و مراد از ، زكات واجب است، و منظور از (قرض دادن آن به خداى تعالى)، انفاقهاى غير زكات و صدقات مالى است كه در راه خدا داده مى شود. و عطف امر به اقامه نماز و دادن زكات و قرض دادن به خدا به مسأله تخفيف، براى اشاره به اين معنا بوده كه تكاليف دينى همچنان به وجوب و اهميت خود باقى است، و خداى تعالى همچنان به امر آن اعتنا دارد، پس كسى خيال نكند كه تخفيف از شب زنده دارى به ساير وظائف سرايت كرده، در حقيقت آيه مورد بحث از اين نظر شبيه به آيه نجوى است، كه وقتى (به منظور تخفيف ) حكم صدقه دادن قبل از نجواى با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را بر مى دارد، بلافاصله مسأله وجوب نماز و زكات و اطاعت خدا و رسولش را خاطرنشان مى سازد و مى فرمايد: (فاذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم فاقيموا الصلوه و اتوا الزكوه و اطيعوا اللّه و رسوله ).
ادامه👇 🔸(و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرا و اعظم اجرا) - كلمه (من خير) بيان  است، و مراد از (خير مطلق)، اطاعت است، چه واجب و چه مستحب ، و كلمه هو يا ضمير فصل است، و يا تأكيد ضمير در  است. و معناى آيه اين است كه: هر اطاعتى كه به نفع خود از پيش بفرستيد - يعنى براى اينكه با آن زندگى آخرتى خود را تاءمين كنيد - نزد خدا آن را خواهيد ديد، يعنى در روز لقاء اللّه آن را بهتر از همه كارهاى نيك كه مى كرديد، و يا بهتر از هر چيزى كه در دنيا باقى مى گذاريد، و پر اجرتر از آن خواهيد يافت. (و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم ) - سوره مورد بحث را با امر به استغفار ختم نمود، و در اينكه فرمود: (به درستى خدا غفور و رحيم است) اشعارى به وعده مغفرت و رحمت هم دارد، و بعيد نيست مراد از  انجام مطلق طاعات باشد، چون طاعات وسائلى هستند كه با آن مغفرت خدا شامل حال آدمى مى شود، پس مى توان گفت : هر طاعتى استغفار است. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸(روايتى درباره تخفيف تهجّد شبانه، قرائت قرآن، تجارت، قرض به خدا و...) در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام آمده كه در تفسير آيه (ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه) فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اين عمل را انجام داد، و مردم را به آن بشارت داد، ولى بر آنان دشوار آمد و (علم ان لن تحصوه )، و خداى تعالى دانست كه ضبط يك سوم و نصف و دو سوم براى مردم دشوار است، يك مسلمان نيمه شب از خواب برمى خيزد، در حالى كه نمى داند (شب در اين فصل)، چه ساعتى نصف يا ثلثان مى شود، و چه بسا براى درك آن ساعتهاى معين تا به صبح بيدار بماند. لذا خداى تعالى اين آيه را نازل كرد: (ان ربك يعلم انك تقوم... علم ان لن تحصوه ) و فرمود: خدا مى داند كه شما نمى توانيد نصف و ثلث را به دست بياوريد. ولذا اين آيه شريفه آن حكم را نسخ كرد، (فاقروا ما تيسر من القران) و بدانيد كه هيچ پيغمبرى نيامده مگر اينكه نماز شب را در خلوت مى خواند، و هيچ پيغمبرى اين نماز شب را در اول شب بجا نمى آورد. مؤلف: حاصل روايت اين است كه صدر سوره نماز شب را واجب كرده، و ذيلش آن را نسخ كرده. البته قريب به اين معنا از طرق اهل سنت هم از ابن عباس و غيره روايت شده كه ما در بيان سابقمان درباره نسخ صحبت كرديم. و در مجمع البيان است كه حاكم ابو القاسم ابراهيم حسكانى، به سند خود از كلبى از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده كه در مورد جمله (و طائفه من الذين معك ) گفته است. منظور على و ابوذر است. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸پایان تفسير سوره المزمل از تفسير شریف المیزان 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 متن سوره _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ترتیل وترجمه سوره 🎙 ترتیل موسسه پیامبر مهر ورحمت ⏳زمان : ۵:۴۱ دقیقه _______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
Parhizgar072.mp3
819.2K
🌺 ترتیل سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان :۵:۲۴دقیقه ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات 1⃣الی 7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸به نام خدا كه هم رحمان است و هم رحيم. 🔸(تو اى پيامبر) بگو از راه وحى به من چنين رسيده كه چند نفر از طايفه جن قرآن را شنيده و سپس به بقيه گفته اند: ما قرآنى عجيب شنيديم1⃣ 🔸قرآنى كه به سوى رشد هدايت مى كند و به همين جهت بدان ايمان آورديم و هرگز احدى را شريك پروردگار خود نخواهيم گرفت2⃣ 🔸و اينكه خداى تعالى پروردگار عظيم ما است نه همسرى گرفته و نه فرزندى3⃣ 🔸و اينكه آن چه سفيه و نادانى از ما در باره خدا مى گفت از حق دور بود4⃣ 🔸 ما (كه تاكنون مشرك بوده ايم فريب خورده ايم چون ) احتمال نمى داديم انس و جن به خدا دروغ ببندند ولى اينك كه قرآن به گوشمان خورد فهميديم دروغ بسته بودند5⃣ 🔸و اينكه مردمى از انس به مردمى از جن پناه مى بردند و همانها باعث بيشتر شدن بدبختى انسيان مى شدند6⃣ 🔸آنها هم مثل شما پنداشتند كه خدا احدى را مبعوث نمى كند7⃣ 🔸و ما با آسمان تماس گرفتيم ديديم پر شده است از نگهبانان قوى و شهابها8⃣ 🔸با اينكه ما قبلا به راحتى در آسمان بگوش مى نشستيم ولى امروز هر كس بخواهد چيزى بشنود شهابها را در كمين مى بيند9⃣ 🔸و ديگر نمى توانيم بفهميم كه پروردگار زمينيان شر آنان را خواسته و يا رشد ايشان را خواسته است🔟 🔸و اينكه ما نيز دو قسم هستيم بعضى براى ايمان آوردن صلاحيت دارند و بعضى ندارند و هميشه اين اختلاف در بين ما هم بوده است 1⃣1⃣ 🔸و اينكه ما يقين كرديم كه هيچ كس از ما نمى تواند خدا را در زمين عاجز كند و يا از زمين بگريزد به طورى كه خدا از گرفتن و عقوبت او عاجز شود2⃣1⃣ 🔸و اينكه وقتى ما اين هدايت را شنيديم بدان ايمان آورديم، اينك به همه شما جنيان مى گوييم هر كس به پروردگار خود ايمان بياورد ترسى ندارد از اينكه چيزى به ظلم از او ناقص شود و نه از اينكه ناملايمات بيچاره اش كند3⃣1⃣ 🔸و اينكه ما نيز دو طايفه ايم بعضى از ما مسلمانند و بعضى منحرف پس هر كس تسليم خدا گردد راه رشد را پيش گرفته است4⃣1⃣ 🔸و اما منحرفين براى دوزخ هيزم خواهند بود5⃣1⃣ 🔸و اينكه اگر جن و انس بر راه رشد استقامت بورزند ما ايشان را آبى گوارا و زياد مى چشانيم6⃣1⃣ 🔸تا در آن آزمايششان كنيم و كسى كه از ياد پروردگارش اعراض كند خدا او را به راه عذابى دشوار مى اندازد7⃣1⃣ _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات🌺 🔸اين سوره به داستان چند نفر از طايفه جن اشاره مى كند كه صوت قرآن را شنيدند، و ايمان آورده، به اصول معارف دين اقرار كردند. و از اين اشاره تسجيل نبوت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نتيجه گيرى مى شود، و نيز اين سوره به وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت و مسأله معاد هم اشاره مى كند. اين سوره به شهادت سياقش در مكه نازل شده. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات1⃣ و 2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرانا عجبا1⃣ 🔰 يهدى الى الرشد...2⃣ 🔸در اين آيه شريفه رسول گرامى خود را دستور داده كه داستان زير را براى امتش نقل كند. و منظور از اينكه بگويد (به من وحى شده ) اين است كه خدا به من وحى كرده، و مفعول كلمه  قرآن است، كه البته در ظاهر آيه نيامده، چون كلام بر آن دلالت داشته. و كلمه  به معناى جماعت است، كه شامل از سه نفر تا نه نفر مى شود، اين طور مشهور است. ولى بعضى گفته اند از سه تا چهل نفر را شامل مى شود. 🔸و كلمه  - به فتحه عين و فتحه جيم - به معناى چيزى است كه به خاطر غير عادى بودنش آدمى را به تعجب وا دارد، و اگر قرآن را عجب خواندند، براى همين بوده كه كلامى است خارق العاده، هم در الفاظش و هم در معانى و معارفش، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه اين كلام از شخصى صادر شده كه بى سواد است، نه مى تواند بخواند و نه بنويسد. و كلمه  به معناى رسيدن به واقع در هر نظريه است، كه خلاف آن يعنى به خطا رفتن از واقع را  مى گويند.(هدايت قرآن به سوى رشد) همان دعوت او است به سوى عقايد حق و اعمالى كه عاملش را به سعادت واقعى مى رساند. و معناى آيه اين است كه : اى رسول ! به مردم بگو به من وحى شده - خدا به من وحى كرده - كه چند نفرى از جن قرآن را شنيدند و وقتى به قوم خود برگشتند به ايشان گفتند: ما كلامى را شنيديم خواندنى، كه كلامى خارق العاده بود، و به سوى عقايد و اعمالى دعوت گفتارى پيرامون جنّ (آنچه درباره جنّ در آيات قرآن آمده است) كلمه  به معناى نوعى از مخلوقات خداست كه از حواس ما مستورند، و قرآن كريم وجود چنين موجوداتى را تصديق كرده، و در آن باره مطالبى بيان كرده: 🔸اول اينكه : اين نوع از مخلوقات قبل از نوع بشر خلق شده اند. 🔸دوم اينكه: اين نوع مخلوق از جنس آتش خلق شده اند، همچنان كه نوع بشر از جنس خاك خلق شده اند، و در اين باب فرموده: (و الجان خلقناهم من قبل من نار السموم). 🔸سوم اينكه: اين نوع از مخلوقات مانند انسان زندگى و مرگ و قيامت دارند، و در اين باب فرموده : (اولئك الذين حق عليهم القول فى امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس). 🔸و چهارم اينكه: اين نوع از جانداران مانند ساير جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد و تكاثر دارند، و در اين باره فرموده: (و انه كان رجال من الانس يعوذون برجال من الجن). 🔸پنجم اينكه: اين نوع مانند نوع بشر داراى شعور و اراده است، و علاوه بر اين، كارهايى سريع و اعمالى شاقه را مى توانند انجام دهند، كه از نوع بشر ساخته نيست، همچنان كه در آيات مربوطه به قصص سليمان عليه السلام و اينكه جن مسخر آن جناب بودند، و نيز در قصه شهر سبا آمده است. 🔸ششم اينكه: جن هم مانند انس مؤمن و كافر دارند، بعضى صالح و بعضى ديگر فاسدند، و در اين باره آيات زير را مى خوانيم (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون، انا سمعنا قرانا عجبا يهدى الى الرشد فامنا به )، (و انا منا المسلمون و منا القاسطون)، و (انا منا الصالحون، و قالوا يا قومنا انا سمعنا كتابا انزل من بعد موسى مصدقا لما بين يديه يهدى الى الحق و الى طريق مستقيم يا قومنا اجيبوا داعى الله)، و آيات ديگرى كه به ساير خصوصيات جنيان اشاره مى كند. از كلام خداى تعالى استفاده مى شود كه ابليس از طايفه جن بوده، و داراى فرزندان و قبيله اى است، چون در قرآن مى خوانيم: (كان من الجن ففسق عن امر ربه )، و نيز مى خوانيم : (افتتخذونه و ذريته اولياء من دونى)، و نيز مى خوانيم: (انه يريكم هو و قبيله من حيث لا ترونهم ). _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ادامه تفسیر آیه 2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فامنا به و لن نشرك بربنا احدا2⃣ 🔸اين جمله از ايمان جنيان به قرآن و تصديق آن به اينكه حق است خبر مى دهد، و جمله (و لن نشرك بربنا احدا)، ايمانشان به قرآن را تأكيد مى كند و مى فهماند كه ايمان جنيان به قرآن همان ايمان به خدايى است كه قرآن را نازل كرده، در نتيجه رب ايشان هم همان خداست، و ايمانشان به خداى تعالى ايمان است، يعنى احدى را ابدا شريك خدا نمى گيرند. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان   🔰و انه تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبه و لا ولدا3⃣ 🔸مفسرين كلمه  را به عظمت و بعضى به بهره معنا كرده اند. و آيه شريفه در معناى تاكيدى است براى جمله (و لن نشرك بربنا احدا). وجوه مختلف درباره قرائت انّ به فتح همزه در (و انّه تعالى جدّ ربّنا...) و آيات بعد از آن كه حكايت سخنان جنّيان است بعد از ايمان آوردنشان و قرائت مشهور، كلمه  را به فتحه همزه خوانده، و بعضى آن را و آيات بعدش را كه دوازده آيه است به كسر همره خوانده اند، و درست هم همين است، چون سياق ظهور در اين دارد كه آيات حكايت كلام جن است. 🔸و اما قرائت به فتحه وجه روشنى ندارد، بعضى ها آن را توجيه كرده اند به اينكه جمله ... عطف است بر ضمير مجرور در جمله  و تقدير كلام (امنا به و بانه تعالى جد ربنا...) است، مى خواهد از جنيان خبر دهد به اينكه نسبت به نفى صاحب و ولد براى خدا كه بت پرستان بدان معتقدند ايمان دارند. 🔸ليكن اين توجيه بر اساس عقيده نحويين كوفى درست در مى آيد، كه عطف بر ضمير متصل مجرور را جائز دانسته اند، و اما بنا بر مذهب بصريها كه آن را جائز نمى دانند، بعضى از قبيل فراء و زجاج و زمخشرى - به طورى كه از ايشان حكايت شده - گفته اند كه: كلمه و  عطف است بر محل جار و مجرور، و محل جار و مجرور  به نصب است، چون اين جمله در معناى (تصديق داريم آن را) مى باشد كه كلمه آن را مفعول ايمان به معناى تصديق است، و تقدير كلام (و صدقنا انه تعالى جد ربنا...) مى باشد. ولى خواننده خود مى داند كه اين توجيه، توجيه درستى نيست. بعضى ديگر اين قرائت را توجيه كرده اند به اينكه: در جمله عطف شده حرف جرى در تقدير است، و چنين تقديرى در دو حرف و  شايع است، و تقدير كلام (امنا به و بانه تعالى جد ربنا...) مى باشد. 🔸يك اشكال به همه اين وجوه وارد است، چه آن وجهى كه مى گفت جمله و ..  عطف به ضمير مجرور است، و چه آن كه مى گفت عطف به محل آن است، و چه آن كه مى گفت حرف جرى در جمله معطوف در تقدير است. و آن اشكال اين است كه با اين سه وجه تنها مى توان دو آيه (و انه تعالى جد ربنا...)، و (و انه كان يقول سفيهنا على الله ) را توجيه كرد، و اما براى بقيه آياتى كه كلمه در اول آن آمده، مانند آيه (و انا ظننا ان لن تقول...)، و آيه (و انه كان رجال من الانس.)، و آيه (و انا لمس نا السماء...)، قطعا چاره ساز نيست، چون معنا ندارد جان بگويند ما ايمان آورديم و يا تصديق كرديم كه گمان كرديم انس و جن عليه خدا حرف زشت نخواهند گفت. و باز معنا ندارد گفته باشند ما ايمان آورديم و تصديق كرديم كه رجالى از انس همواره به رجالى از جن پناه مى بردند، و يا گفته باشند: ما ايمان آورديم و تصديق كرديم كه ما به آسمان نزديك شديم، و ديديم كه چنين و چنان بود. پس با آن سه توجيه هيچ دردى دوا نمى شود، تنها چاره در همان است كه بعضى از مفسرين ابراز داشته اند، و آن اين است كه اگر دو آيه اول با تقدير گرفتن ايمان و يا تصديق توجيه شد، قهرا بايد هر يك از بقيه آيات را با تقدير گرفتن فعلى كه متناسب با مفاد آن باشد توجيه نمود. 🔸بعضى ديگر از مفسرين مفتوح بودن كلمه در آيه مورد بحث را اينطور توجيه كرده اند كه اين آيه و همه آياتى كه كلمه  در آغاز آن آمده عطف است بر جمله (انه استمع نفر...)، و فساد اين توجيه بر كسى پوشيده نيست، براى اينكه در اين صورت بايد بگوييم همه آيات در مقام خبر دادن از مطالبى است كه به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وحى شده، كه جنى ها چنين و چنان گفتند:(قل اوحى الى انه استمع... ) به مردم بگو كه به من وحى شده كه چند نفر از جنيان به صداى تلاوت قرآن گوش ‍ دادند، و نزد قوم خود رفته گفتند كه: چنين و چنان شده و نيز به من وحى شده كه (انه جد ربنا) كه او پروردگار عظيم ما است، و نيز به من وحى شده كه بعضى از سفيهان ما عليه خدا حرفهاى بدى مى گفتند. آن وقت اين سؤال پيش مى آيد كه كلمه و  و  اگر جزو كلام جنيان نبوده، و قرآن آن را زياد كرده كه اين يك زيادى مخل است، و نظم كلام را بر هم مى زند، و اگر جزو كلمات خود جنيان است، كه قرآن حكايتش كرده، آن وقت مجموع  و ما بعد آن كلام تامى نخواهد بود، و بايد چيزى در تقدير گرفته شود تا حكايت آن صحيح باشد، و اگر چيزى در تقدير نگيريم عطف شدنش بر جمله (انه استمع...) دردى را دوا نمى كند. دقت فرماييد و از اين نكته غفلت نورزيد. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
 🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و انه كان يقول سفيهنا على اللّه شططا4⃣ 🔸كلمه  - به طورى كه راغب گفته - به معناى خفت نفس است، كه از كمى عقل ناشى مى شود. و كلمه شطط به معناى سخن دور از حقيقت است. 🔸اين آيه هم در مقام تأكيد جمله (لن نشرك بربنا احدا) است، و منظورشان از جمله  مشركينى است كه قبل از ايشان در ميان جنيان بوده اند. بعضى هم گفته اند: منظور ابليس است كه او نيز از جنيان بوده. ليكن اين احتمال از سياق آيه بعيد است. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن على اللّه كذبا5⃣ 🔸اين آيه اعترافى است از جنيان به اينكه خيال كرده بودند انس و جن هر چه مى گويند راست است، و هرگز عليه خدا دروغ نمى گويند در نتيجه وقتى به مشركين برخوردند و از ايشان شنيدند كه نسبت داشتن زن و فرزند به خدا مى دهند باور كردند، و آن وقت به آن نسبتهاى ناروا ايمان آورده در نتيجه مثل خود آنان مشرك شدند، و همچنان در شرك بودند تا اينكه قرآن را شنيدند، و حقيقت برايشان روشن گرديد، و اين اعتراف جنيان در حقيقت تكذيب مشركين انسى و جنى است. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a