eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
789 ویدیو
190 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خودسازی 🔹تزکیه و اصلاح نفس 🔸استفاده از فرصت جوانی برای خودسازی 🎙بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره) - تا جوان هستید جدیت کنید و هوای نفس را از خودتان خارج کنید... - وقتی خودتان را ساختید، تمام کارهایتان الهی می‌شود... - اگر تمام انبیاء در شهری جمع شوند، هیچگاه با هم اختلاف نمی‌کنند چون تزکیهٔ نفس شده‌اند... 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره) * ما آیةالله خمینی را اینگونه شناخته‌ایم که هرچه را به نفع دین تشخیص دهد، انجام می‌دهد.(۱) * در یکی از جلسات [قبل از انقلاب] به ایشان (حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی) عرض کردم ما تابحال روی اسلام تبلیغ می‌کردیم ولی دیگر از این به بعد گویی اسلام در شما متمرکز شده است و باید کاملاً روی شما تبلیغ کنیم.(۲) * هروقت که می‌خواهید صدقه برای خود بدهید أوّل برای او [رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت‌الله خمینی قدس سره] بدهید، سپس برای خود و زن و فرزند و قوم و عشیره.(۳) * اگر خواستید مجلس دعا و توسل برای رفع گرفتاری‌های شخصی فراهم آورید، اول برای به ثمر رسیدن نهضت اسلام و برقراری حکومت عدل اسلام و صحت و سلامت مزاج و آرامش فکر و طول عمر این رهبر که بر شما حقّ حیات دارد دعا کنید، سپس برای مقاصد شخصی.(۴) * از وقتی ایشان [رهبر فقید سعید انقلاب حضرت آیت‌الله خمینی] حاکم اسلام شدند دیگر امرِ ایشان، امر خدا و رسول خداست و بر همه واجب است از ایشان تبعیت کنند. حکم ایشان بر همه حتی بر تمام مجتهدین نافذ است حتی اگر آن مجتهد اعلم از ایشان باشد.(۵) * در جرأت، بلندهمتی، استقلال فکر، ازخودگذشتگی و نهایت‌نگری و امثالها، دربارهٔ آن رهبر عظیم‌الشأن هرچه بخواهند بگویند و بنویسند کم است. او حقاً و حقیقتاً در این امور اسوه و الگو بود.(۶) * به همت عالی، ارادهٔ استوار و متین، ثبات قدم و تصمیم راسخ این زعیم عالیقدر [حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی] خدا شما را نجات داد و از گرداب‌های بلا و غَمرات سهمگین لُجّه‌های تاریکِ این دریای ژرف و طوفانی رهانید، شما را از رِقّ عبودیت به مقام عزّت و استقلال رسانید.(۷) * حقی که این رهبر عالیقدر [حضرت آیت‌الله العظمی خمینی] بر شما دارد اگر تا روز قیامت به سپاس و شکرانه‌اش برخیزید از عهده برنیامده‌اید، چون شما همه مردمان مُرده‌ای بودید که او زنده کرد.(۸) * اینکه بگویند برای این انقلاب، ملت قیام کرد و زحمت کشید اینها همه حرف است. جز اراده و عزم قویم ایشان (آیت‌الله‌العظمی سید روح‌الله الخمینی) هیچ کس کار نکرد؛ به دلیل اینکه ملت همیشه بوده است ولی تا روح در ملت پیدا نشد جان نگرفت، حرکت نکرد.(۹) * ملّت مانند قبرستانی بود مرده و فرسوده و یأس‌زده؛ باید یک نفس عیسی آن را زنده کند، به جنبش درآورد. ملّت مانند این چراغ‌هائی‌است که در این مسجدند، امّا همه خاموش و سرد. تا جریان برق نباشد اینها روشن نمی‌شوند، گرم نمی‌شوند، جلوه‌گری ندارند.(۱۰) * ملت مانند صفر است؛ صفر یعنی هیچ؛ یعنی مُرده و بی‌خاصیت، اما اگر یک عدد "یک" به او اضافه شود، زنده می‌شود. قدر و قیمت پیدا می‌کند. این ملت قابلیت و استعداد داشت اما وقتی نور وجود و اراده‌ی رهبر در او تابید این قابلیت‌ها را از کمون و خفا بیرون آورد.(۱۱) * آن زعیم گرامی و رجل الهی که به مشارع سنّت و آبشخوار احکام دسترسی دارد انسان را بیدار می‌کند، نقاط ضعف را نشان می‌دهد و جلوی ضعف و ذلّت را می‌گیرد.(۱۲) * گرچه او در تمام سخنانش می‌گوید: ملّت قیام کرد و درست هم گفته است امّا ای عزیزان ملّت چیست؟ آن بزرگواری اوست که می‌گوید ملّت قیام کرد، من کاری نکردم. سَران عالم اگر یک‌هزارم زحماتی را که این مرد متحمّل شده است تحمّل می‌کردند کوس فرعونیّت و أنانیّت و استکبارشان به ثُریّا و عیّوق می‌رسید؛ ولی او از کرامت و ادب نفس خویش خود را خالی می‌بیند می‌گوید: من کاری نکرده‌ام، من بنده هستم، خدا کرده است، مردمند که به توفیق خدا کار کردند؛ یعنی حقّ را نباید فراموش کرد. تمام این قدرت و عظمت از ناحیهٔ ذات مقدّس اوست.(۱۳) * ایشان یعنی حضرت آیة‌الله‌العظمی سیّد روح‌الله خمینی حاکم شرع مُطاع است. خداوند عزّوجلّ ایشان را برای حکومت اسلامی برگزیده است.(۱۴) * آیت‌اللهِ فقیدِ سعید خمینی قدس‌الله‌سره آنقدر نکات درخشان و جالب و تابناک در زندگی خود دارد که اگر روی آنها کاملاً بحث شود، برای این نسل و نسل‌های آتیه کاملاً کافی خواهد بود و نیاز به این امور اعتباریه و جعلیه و غیرحقیقیه نیست.(۱۵) * ایشان (بنیانگذار کبیر انقلاب) آنقدر فضائل دارند که اگر تا قیامت از فضائل ایشان برای مردم بگویند و تجلیل به عمل آورند تمام نمی‌شود و لازم نیست برای تجلیل از ایشان از لفظی که در عُرف شیعه مختص معصوم است و تا به حال در زبان فارسى در میان شیعه بر غیرمعصوم اطلاق نشده استفاده کنند.(۱۶) ــــــــــــــ ۱- پرتویی از نور مجرد (سخنرانی مرحوم علامه در مسجد قائم) ۲- برگرفته از کتاب «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» ۳و۴- خطبهٔ عید فطر سال ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۳۵۸ شمسی) [تجلیل فراوان مرحوم علامه طهرانی از بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره)] ۵- همان(۲) ۶- امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۲۲ ۷و۸و۹و۱۰و۱۱و۱۲و۱۳و۱۴- همان(۲) ۱۵- امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۳۱ ۱۶- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۴ 🆔 @allame_tehrani
عدم جواز استعمال لفظ «امام» در غیرمعصوم از دیدگاه علامه طهرانی.pdf
8.07M
🚫 عدم جواز استعمال لفظ «امام» در غیرمعصوم از دیدگاه عـلامـه طـهـرانـی از مرحوم آیةالله‌العظمی خمینی تجلیل فراوانی می‌نمودند و در آثار خود نیز مطالب مختلفى در وصف شجاعت و استقامت و دوراندیشى و بصیرت و تقوى و ظلم‌ستیزى و دفاع از مستضعفان دربارۀ ایشان فرموده‌اند. ولى از اطلاق لفظ «امام» خوددارى مى‌نمودند، چون استعمال آن را دربارۀ غیرمعصوم جائز نمى‌دانستند. 🔹معنای امام در شیعه و انحصار آن در ائمهٔ اثناعشر علیهم‌السلام 🔸در عرف شیعه به غیر معصوم، امام نمی‌گویند 🔹القاب مختلفهٔ مجتهدین شیعه در طول تاریخ 🔸پیام برخی از روشندلان در لزوم به کار نبردن لفظ امام 🔹نیرنگ مصریان در دادن لقب امام به کاشف‌الغطاء 🔸لقب أولواالأمر مختص به معصوم است 🔹فقیه معصوم نیست و رأیش ابدی نیست 🔸نامه‌ای انتقادآمیز به کتاب وظیفهٔ فرد مسلمان 🔹پاسخ به انتقاد 🔸استدلال غلط بر جواز لقب امام دادن 🔹مورخ نمی‌تواند از بیان تاریخ صحیح تجاوز کند 📚 امام‌شناسی، ج۱۸، ص ۲۰۵ تا ۲۳۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰حکم استعمال لفظ «امام» در غیرمعصوم از دیدگاه علامه طهرانی:👇 http://erfanvahekmat.com/a/B 🆔 @allame_tehrani
🔴 «تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و حرام مسلّم و معصیت کبیره است» امروز عَلَم اسلام در دست حضرت آیةالله خامنه‌اى است و تعظیم ایشان تعظیم اسلام و تضعیف ایشان تضعیف اسلام است و هر سخن و عملى که منجرّ به تضعیف ایشان شود حرام مسلّم و معصیت کبیره است و گناهى است که بخشوده نمى‌شود، مگر اینکه صاحب آن سخن و آن عمل، تدارک کرده و هر کس را که نسبت به ایشان بدبین نموده و حکومت اسلام را در چشم وى تضعیف نموده اصلاح کند و تصوّر باطل او را تصحیح نماید. ▪️حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 نورمجرد، ج۳، ص۲۳۸ 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ حاکم اسلامی (ولی‌فقیه) و حکومت اسلامی * حاکم اسلام واحد است و نمى‌شود در سیطره‌ی اسلام دو نفر حاکم باشند. وقتى یکى از مجتهدین حاکم شد، حکمش‌ بر تمام افراد مسلمان و حتّى بر همه‌ی مجتهدینِ دیگر و حتى بر افرادى که از حاکم أعلم‌اند نافذ است. خداوند حکم او را بر همه حجّیّت داده است.(۱) * اگر حاکم اسلامی حکمی بکند بر همه‌ی مسلمین واجب است اطاعت کنند. همچنین مجتهدین در امور اجتماعی و سیاسی باید تابع حاکم اسلامی باشند و هرگونه اظهار نظرهایی که نسبت به حکومت تزلزل یا شکستی می‌آورد جایز نیست.(۲) * در حکومت اسلام متخصصان و مجتهدان در مقام فکر و نظر برای خودشان آزادند و باید آزاد باشند، چون تقلید بر مجتهد حرام است. ولی در مقام عمل در مسائل اجتماعی که تصادم با رأی ولی‌فقیه حاصل می‌شود، مطلقاً حق اظهارنظر عمومی به طوری که موجب تضعیف شود ندارند و باید در عمل، تابع باشند؛ خواه مسأله از مسائل ساده و عادی باشد و خواه از مسائل مهم و اساسی و خطیر چون جنگ و جهاد.(۳) * وظیفهٔ افراد مجتهد در حکومت اسلام در مسائل اجتماعی آن است که هر جا نظرشان با ولی‌فقیه یکی بود در تأیید و پشتیبانی ولی‌فقیه به میدان آمده و سخن بگویند و هر جا که نظرشان متفاوت بود سکوت کنند و اگر نظر علمی خود را ابراز می‌نمایند به گونه‌ای نباشد که موجب تضعیف ولی‌فقیه گردد و دقت نمایند که در اجرای نظرات ولی‌فقیه خللی حاصل نشود؛ مگر آنکه ولی‌فقیه امر و حکم کند که در این صورت مجتهدین نیز باید در عمل از ولی‌فقیه پیروی نمایند.(نورمجرد، ج۳، ص۲۱۹) * ایشان در دفاع از حکومت اسلام بسیار مجدّ بودند. بارها می‌فرمودند: مردم باید به خاطر این انقلاب و این حکومت اسلامى و بیرون آمدن از یوغ حکومت استکبار، خدا را هزاران بار شکر کنند و هرچه شکر کنند حق شکر آن ادا نمى‌شود. مشکلات زیاد است و تا تحقّق حقیقت اسلام فاصله بسیار است، ولى همین‌قدر که اسم اسلام است و سرپرستى ولى‌فقیه و همین‌قدر که از زیر یوغ استعمار و طاغوت بیرون آمده‌ایم باید شکرگزار باشیم.(۴) * مرحوم علامه طهرانی همواره می‌فرمودند: خوبی‌ها و کمالات این حکومت را برای مردم بیان کنید و آن را نشر دهید و اگر نقص و عیبى بود آن را ترمیم نمائید. اگر عیبى در حکومت اسلام مشاهده نمودید، اولاً: کتمان کنید و در ملأعام و در نزد دیگران بیان نکنید؛ چون موجب تضعیف حکومت و شکسته شدن حرمت آن در نزد مردم است و بیان این مسائل براى مردم علاوه بر آنکه هیچ نفعى ندارد، قلب و دل مردم را نیز سست می‌کند، و وقتى از اسلام و حکومت اسلام دلسرد شدند به حکومت کفر متمایل مى‌شوند. بیان هرچیزى که موجب تضعیف حکومت اسلام است در نزد عموم حرام است و فقط باید مشکلات را به مسؤولین و متصدّیان امور منتقل کرد تا در مقام اصلاح برآیند... ثانیاً: وقتى عیبى مطرح مى‌شود، براى مردم توضیح دهید که منشأ این مشکلات نظام، ولایت فقیه و حکومت اسلامى نیست، این مشکلات ریشه در دسیسه‌ها و نقشه‌هاى دشمنان اسلام یا تقصیر و کوتاهى خود مسلمانان در عمل به دستورات اسلام دارد. راه سعادت جامعه صرفاً عمل به دستورات اسلام و تسلیم محض در برابر پروردگار متعال است و بهترین روش براى عملى شدن احکام إلهى، نظام ولایت فقیه است. آرى، اگر کسانى در تقابل با ولى‌فقیه و برخلاف شرع، اشتباهاتى را در جامعه ترویج می‌دهند و کارشکنى مى‌کنند، مى‌توان اشتباهات ایشان را گوشزد کرد و مخالفت آن را با شرع براى مردم تبیین نمود، ولى باید توضیح داده شود که این مسائل ناشى از دورى از سفرۀ قرآن و سنّت و مخالفت با احکام اسلام و توطئه و دسیسۀ مخالفین است.(۵) * اگر عیب و ایرادی در نظام اسلامی مشاهده می‌شود باید به مصادر امور و کسانی که احتمال می‌رود بتوانند آن را برطرف سازند گوشزد نمود و حق ندارید آن عیب را پخش کنید.(۶) * اگر کسی در مجلسی حضور یافته باشد که در آن از نظام اسلامی بدگوئی می‌شود اگر می‌تواند دفاع کند واجب است دفاع نماید وگرنه نشستن در آن مجلس جائز نیست.(۷) * حالا برنج گران باشد، روغن گیر نیاید، این‌ها یک مشکلاتى است که خیلى مهمّ نیست. شما بگویید: انسان آخرش از گرسنگى هم بمیرد. آیا اگر انسان زنده باشد و زیر پرچم آمریکا باشد بهتر است، یا بمیرد؟(۸) * در این حکومت ما دو وظیفه داریم: یکى اینکه کارهاى خوب را تقویت و تعریف کنیم و بگوییم باید با این مشکلات بسازید که عزت با راحتی نمی‌سازد. دیگر آنکه: به‌جای بدگویی در غیاب فرد، خرابی‌ها را اصلاح کنیم یا بدون اطلاع دیگران به او بگوئیم که این کار شما غلط است.(۹) ⬇️ ادامـــه... ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ * بعد از مراجعت قائد عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله خمینی رحمت‌الله‌علیه از پاریس به طهران، درسی را تحت عنوان "دولت اسلامی" در طهران شروع به تدریس کردیم که محتوای آن ضبط شد.(۱۰) * از برکات انقلاب اسلامی ایران این بود که ما توفیق نوشتن دوره‌های علوم و معارف را پیدا کردیم. اگر انقلاب نبود این کتابها را نمی‌نوشتیم.(۱۱) * مرحوم علامه طهرانی علی‌رغم اینکه با تاریخ هجری شمسی مخالف بودند و نظرشان بر این بود که پیروزی انقلاب اسلامی محصول برکات ماه محرّم و صفر است ولی می‌فرمودند: به هر صورت اکنون که یادبود این روز را با تاریخ شمسی در ۲۲ بهمن ماه برگزار می‌کنند و در تأیید این انقلاب و قیام در برابر نظام طاغوت شاهنشاهی راهپیمائی می‌کنند، ما موظفیم در این راهپیمائی شرکت کنیم و همراهی و پشتیبانی خود را اعلام نمائیم.(۱۲) * مرحوم علامه والد می‌فرمودند: در مسائل اجتماعی در هر کاری که به نوعی تقویت اسلام و حکومت اسلام و تأیید نظام ولایت فقیه است باید شرکت کرد. و خودشان نیز در این موارد حضور می‌یافتند، اعم از انتخابات یا راهپیمایی یا نماز جمعه یا دیگر اجتماعاتی که تایید اصل نظام بود، ولی به شرکت در اجتماعاتی که از طرف حزب یا گروه سیاسی خاصی تشکیل می‌شد ترغیب نمی‌فرمودند، مگر اینکه محرز می‌شد که این اجتماع مورد تأیید و نظر ولی‌فقیه و در مسیر تقویت حکومت اسلام است.(۱۳) * مرحوم علامه طهرانی به شرکت در نماز جمعه بسیار مقید بودند و همه را نیز تشویق می‌کردند و تا آخر عمر با وجود کهولت سن، در سرما و گرما همیشه به صورت منظم و در رأس وقت در نماز جمعه شرکت نموده و مقید بودند که در میان مردم باشند.(۱۴) * بعد از امر آیت‌الله‌العظمی خمینی رضوان‌الله‌علیه به راهپیمایی روز قدس، ایشان [مرحوم علامه طهرانی] به شرکت در راهپیمایی قدس مقید بودند و تا آخر عمرشان نیز بدون استثناء شرکت و از ابتدای راهپیمایی تا انتهای آن حضور داشتند و همه‌ی شاگردان و نزدیکان را برای شرکت در آن تشویق می‌کردند.(۱۵) * اطاعت از دستورات راهنمایی و رانندگی در این حکومت اسلامی وجوب شرعی دارد، لذا اگر در نصف شب خواستید از یک عبور ممنوع رد شوید و هیچ ماشینی هم در خیابان‌ها نبود نباید رد شوید چرا که این توقف وجوب شرعی دارد.(۱۶) * ادله‌ی جهاد ابتدایی در زمان غیبت و حضور، تفاوتی ندارد و در زمان ولایت فقیهِ عادل، در صورتی که مبسوط‌الید باشد می‌تواند اقامه‌ی جهاد کند.(۱۷) * ایشان [مرحوم حضرت علامه طهرانی] در راهپیمایی ۲۲بهمن همیشه با اهتمام شرکت می‌کردند و همیشه در شب سالگرد انقلاب اسلامی به حقیر و اخوان و نوه‌هایشان سفارش می‌فرمودند که در ساعت مقرر به حیاط یا پشت‌بام رفته و با صدای بلند همراه با دیگر مؤمنین تکبیر گفته و یاد نهضت اسلامی و پیروزی اسلام بر طاغوت را با ندای الله اکبر گرامی بداریم.(۱۸) * مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند: وقتی قبض آب و برق و... برای خانه می‌آورند زودتر پول آن را بدهید چرا که ممکن است دولت [اسلامی] به آن نیاز داشته باشد، یک قدرى زودتر در صندوقش ریخته شود.(۱۹) * مالیات دادن چون الان دستور حاکم اسلامی است، اگر انسان ندهد مدیون است و اگر تا آخر عمر هم پرداخت نکرد باید در وصیت‌نامه‌اش بنویسد که من فلان مبلغ مالیات را مدیونم و باید به ادارهٔ دارایی بدهم.(۲۰) * بارها به منتقدان عرض کرده‌ام این حکومت که شما مى‌گوئید فلان ضعف را دارد مسلّماً بدانید که: حضرت آیت‌الله خمینى که حکومت را بدست گرفته است نمى‌تواند یک مُشت فرشتهٔ آسمانى بیاورد و مردم را اداره کنند. آخر این حکومت بدست خود ما باید اداره شود. ما که خودمان را مى‌شناسیم که چه آدمهاى شارلاتانى هستیم. شما که از فلان و فلان بد مى‌گوئید، این خود ما هستیم. و این حکومت بدست خود ماست؛ و این خیانتهائى است که خودمان داریم بدست خودمان انجام مى‌دهیم.(۲۱) * ما نمى‌توانیم بگوئیم: آیة‌الله خمینى آن بالا در جماران نشسته و براى ما رأى مى‌دهد، یا اینکه مردم بیچاره شده‌اند بدبخت شده‌اند، و نظیر این هذیاناتى که شنیده‌اید. اگر انسان بداند او در چه موقعیّتى است، در چه خصوصیّتى است، چه عمرى را طى کرده است، و بر چه أساس و در چه وضعیّتى طىّ کرده است، و الآن با چه مشکلاتى درگیر است؛ بدون شک براى او از خداوند تأیید و تسدید و طول عمر و رحمت مى‌طلبد.(۲۲) * مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند: اگر آیت‌الله خمینی امر به جنگ کنند و به اندازهٔ کفایت نباشد یا به شخص من امر به رفتن به جبهه نمایند حتماً می‌روم و حتی اگر نتوانم به خاطر کهولت سن در خط مقدم شرکت کنم، در پشت جبهه می‌نشینم و خدمت می‌کنم. لااقل سیب‌زمینی که می‌توانم برای رزمندگان پوست بکنم.(۲۳) ⬇️ ادامـــه... ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ * مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند: شرکت در انتخابات مصداق پشتیبانی از نظام اسلامی است و آمار شرکت‌کنندگان نشانه‌ی تعداد افرادی است که به این حکومت اهتمام داشته و مدافع آن می‌باشند، لذا ایشان تا آخر عمر شریفشان در همه‌ی رأی‌گیری‌ها به شکل منظّم و با اهتمام شرکت می‌کردند.(۲۴) * مرحوم علامه می‌فرمودند: اگر واجد صلاحیت را تشخیص دادید یا از میان چند نفر أصلح را یافتید نام او را بنویسید و در هر حالی اصل شرکت در انتخابات را ترک نکنید چرا که رأی دادن یک وظیفه است و انتخاب أصلح وظیفه‌ای دیگر.(۲۵) * هرچه برخلاف مصالح حکومت اسلام باشد ممنوع است و قانونى که زیر نظر ولىّ‌فقیه تصویب شده باشد لازم‌الإجراء است و حکومت اسلام حقّ دارد براى مصالح عمومى هر قانونى را تصویب نماید و اگر کسى مخالفت نماید مستحقّ مجازات الهى است. (آری اگر قانونی برخلاف نظر ولی‌فقیه تصویب می‌شد یا افرادی متصدی جعل و اجرای آن می‌شدند که مطیع ولی‌فقیه نبودند، در این موارد حضرت علامه می‌فرمودند: اطاعت از این قوانین واجب نیست.)(۲۶) * حضرت علامه طهرانی می‌فرمودند: در جایی که ولی‌فقیه با مسأله‌ای مخالف است و ما می‌دانیم که شرایط به شکلی است که ایشان نمی‌تواند اعمال قدرت کند، بر عهده‌ی دیگران است که به عرصه آمده، با روشنگری و تبیین حقائق، به ولی‌فقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.(۲۷) * ایشان (علامه طهرانی) از زمان تحصیل در نجف به دنبال برنامه‌ریزی برای براندازی نظام طاغوت و تشکیل حکومت اسلام بودند و تفکر ضرورت تشکیل حکومت اسلام را ترویج می‌نمودند.(۲۸) * بنده و آیت‌الله دستغیب جزو کسانی بودیم که توسط علامه طهرانی وارد تشکیلات انقلاب شدیم و در نزد ایشان به قرآن قسم خوردیم که تا سرحد شهادت مقاومت کنیم.(۲۹) * بعد از جریان ۱۵خرداد۱۳۴۲، یکی از مشکلات ما به دلیل وسعت مبارزات، مسأله‌ی رخنه‌ی گروهکها در مبارزات بود. مرحوم امام برای جلوگیری از این مسئله، فردی را به‌عنوان مسئول گذاشت که هر کسی که می‌خواهد وارد مبارزات شود از این طریق باید بیاید و آن فرد علامه طهرانی بود.(۳۰) * شهید مطهری در مسائل اجتماعی در قبل و بعد از انقلاب، در هر مورد با مرحوم علامه طهرانی مشورت کرده و استیذان می‌نمودند و اذکار و اوراد و دستوراتی عبادی از ایشان گرفته و هرهفته جلسه‌ای خصوصی با علامه‌ی والد داشتند و ایشان آن مجلس را بسیار مغتنم می‌دانستند.(۳۱) * مرحوم علامه طهرانی با آیت‌الله‌العظمی میلانی صحبت کرد تا جایی که توانست ایشان را متقاعد کند حکم تکفیر و ترور شاه را امضا کند. سپس سرلشکر قرنی را برای این کار آماده کرد و وی برای اجرای حکم اقدام نمود، لیکن قضیه رو شد و او و تعدادی دیگر را دستگیر کردند.(۳۲) * مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی می‌گفت پدرم در قم هروقت در میان نوشته‌ها کاغذهای ایشان [علامه طهرانی] را می‌یافت با دست خود امضای زیر آن را پاره می‌کرد که اگر احیاناً بدست دستگاه و سازمان برسد خطری را ایجاد نکند.(۳۳) * در دوران جنگ تحمیلی، رزمندگان برای دیدار با مرحوم علامه طهرانی بسیار مراجعه می‌کردند. مکرر از رزمندگان در دیدار مرحوم علامه شنیده می‌شد که می‌گفتند: آقا! غذای ما در سنگرهای جبهه کتابهای شماست.(۳۴) * در دوران جنگ تحمیلی رزمندگان برای دیدار با مرحوم علامه والد رحمت‌الله‌علیه بسیار مراجعه می‌کردند. گاهی با همان ماشین‌های جبهه و با لباس‌های رزم و سر و وضع خاکی به دیدارشان می‌آمدند. ایشان نیز خیلی به رزمندگان محبت داشتند و خصوصاً از اخلاص آنها تمجید می‌نمودند.(۳۵) ـــــــــــــــ ۱- خطبهٔ عید فطر سال ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۳۵۸ شمسی) ۲- برگرفته از کتاب شریف «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» ۳- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۷ ۴و۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۵ ۶و۷- وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۷۷ ۸- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۳ ۹- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۵ ۱۰- همان(۲) ۱۱- پرتویی از نور مجرد ۱۲- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۲ ۱۳- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۶ ۱۴- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۸ ۱۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۲ ۱۶- همان(۲) ۱۷- ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص۱۴ ۱۸- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۲ ۱۹- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۲ ۲۰- همان(۲) ۲۱- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۴ ۲۲- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۱ ۲۳- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۴ ۲۴- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۰ ۲۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۱ ۲۶- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۸ ۲۷- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۸ ۲۸- نورمجرد، ج۳، ص۱۴۳ ۲۹- نور مجرد، ج۲، ص۸۹؛ به نقل از مرحوم آیت‌الله صدرالدین حائری شیرازی ۳۰- نورمجرد، ج۳، ص۱۴۹؛ به نقل از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ صدرالدین شیرازی ۳۱- نورمجرد، ج۲، ص۹۴ ۳۲- نورمجرد، ج۳، ص۱۵۲؛ به نقل از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ صدرالدین شیرازی ۳۳- وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۱۷۱ ۳۴- در گفتگو با سعید عاکف، نویسندهٔ پرتیراژترین کتاب‌های دفاع مقدس (خاک‌های نرم کوشک، حکایت زمستان و...) ۳۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۴ 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) * نسبت به شخص حضرت آیةالله خامنه‌اى نیز بسیار سفارش مى‌نمودند. در ابتداى رهبرى ایشان فرمودند: من ایشان را ندیده‌ام ولى تعریفشان را قدیم‌الأیام از مرحوم آیةالله مطهرى شنیده‌ام و در این مدّت نیز که متصدى ریاست جمهورى بوده‌اند خدمات شایسته‌اى کرده‌اند و آثار جامعیّت و توانائى و آگاهى و بصیرت در ایشان مشاهده می‌شود. و خبرگان نیز که ایشان را انتخاب نموده‌اند افرادى خبره و بصیر و متقى هستند و حتماً کسى را بهتر از ایشان و به جامعیت ایشان نیافته‌اند که ایشان را انتخاب کرده‌اند و نظر خبرگان براى همه حجت است و از روزى که ایشان انتخاب شدند تبعیت از ایشان همچون مرحوم آیةالله خمینى بر همه واجب است.(۱) * تشخیص مجلس خبرگان برای همه حجت است و اینکه برخی می‌گویند به تشخیص خبرگان تردید داریم صحیح نیست چرا که تشخیص آنها حجت و بیعت آنها به منزله‌ی بیعت همه‌ی مردم است.(۲) * علامه طهرانی می‌فرمودند: من آیت‌الله خامنه‌ای را ولی‌فقیه می‌دانم و تمام احکام وجوب اطاعت ولی‌فقیه را نسبت به ایشان ثابت می‌دانم.(۳) * بعد از مدّتى حضرت آیةالله خامنه‌اى که به مشهد مشرف شدند، از مرحوم علامۀ والد تقاضاى ملاقاتى نمودند، ولى ملاقات محقق نشد و چندى بعد که آیةالله خامنه‌اى به طهران رفتند مرحوم والد خودشان در طهران به دیدار ایشان رفته و ملاقاتى با انس و الفت و صمیمیّت فراوان برگزار شد و از آن پس رابطۀ میان طرفین مستحکم شده و مکرّر دیدار داشتند و برخى از دیدارهایشان خصوصى بود و حقیر و اخوان نیز حضور نداشتیم.(۴) * بعد از این ملاقاتها ایشان بیشتر از آیةالله خامنه‌اى تمجید و تعریف می‌کردند و در محافل ایشان را مى‌ستودند و سفارش ایشان را به ما می‌نمودند. از تنهائى و غربت ایشان در میان دشمنان قسم‌خوردۀ خارجى و داخلى و بار سنگینى که در زعامت و رهبرى اسلام بر عهده دارند مطالبى بیان نموده و می‌فرمودند: شما همواره پشتیبان ایشان باشید و در دفاع و همراهى با ایشان کوتاهى نکنید و در مظانّ استجابت دعا و در نیمه شب‌ها همیشه براى سلامتى و حفظ ایشان از خطرات ظاهرى و باطنى دعا کنید، تا در سایۀ عنایات الهیه و توجهات حضرت ولى‌عصر ارواحنافداه مصون و محفوظ و در اقامۀ احکام الهیه مؤید و منصور باشند.(۵) * وقتی که ایشان [حضرت آیت‌الله خامنه‌ای] به رهبری رسیده بودند، در اولین ملاقاتی که بین مرحوم آقا و ایشان به وقوع پیوست، عبارتی را که مرحوم آقا گفتند این بود که وقتی شما آمدید و این موقعیت را قبول کردید، ما شب سر را راحت به رختخواب گذاشتیم.(۶) * مخالفت بعضی از اهل علم با این سید عالِم - یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای- از کمال بی‌انصافی است.(۷) * امروز عَلَم اسلام در دست حضرت آیةالله خامنه‌اى است و تعظیم ایشان تعظیم اسلام و تضعیف ایشان تضعیف اسلام است و هر سخن و عملى که منجرّ به تضعیف ایشان شود حرام مسلّم و معصیت کبیره است و گناهى است که بخشوده نمى‌شود، مگر اینکه صاحب آن سخن و آن عمل، تدارک کرده و هر کس را که نسبت به ایشان بدبین نموده و حکومت اسلام را در چشم وى تضعیف نموده اصلاح کند و تصوّر باطل او را تصحیح نماید.(۸) * در این زمان که پرچم إسلام به دست رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنه‌‏اى حفظه‌الله‌تعالى بوده و ثقل رهبرى امت اسلام بر دوش ایشان است و با وجود این همه مخالفین و دشمنانى که دارند، باید براى ایشان در منبرها دعا کرد. و علاوه بر آن در مظانّ استجابت دعا و در دل شب‏ها که دعا مقرون به اجابت است براى ایشان دعا کنید تا خداى تعالى معظّمٌ‏‌له را از خطرات ظاهریه و باطنیه و کید و مکر دشمنان و مخالفین مصون بدارد و ایشان بتوانند در سایهٔ عنایات و تأیید و نصرت پروردگار، حافظ أحکام إسلام باشند.»(۹) * تمام اموال خمس و وجوهات باید به ولی‌فقیه پرداخت شود و دیگران مجاز به گرفتن وجوهات نیستند؛ مگر مبالغ جزئی که معلوم است حاکم راضی است که به دست دیگر مجتهدین در مصارفش صرف گردد. (لذا اگر کسی برای ایشان -علامه طهرانی- خمس می‌آورد قبول نمی‌کردند و می‌فرمودند ببرید به دفتر آیت‌الله خامنه‌ای بدهید.)(۱۰) * محرز است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با این طرح [کاهش جمعیت] موافق نیستند و افراد موثقی از خود ایشان نقل کرده‌اند که ایشان از این مسأله پشتیبانی نمی‌کنند و لذا مخالفت با این طرح وظیفه‌ای شرعی است. در جایی که ولی‌فقیه با مسأله‌ای مخالف است و شرایط به شکلی است که ایشان نمی‌تواند اعمال قدرت کند، بر عهده‌ی دیگران است که با روشنگری و تبیین حقائق به ولی‌فقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.(۱۱) ــــــــــ ۱- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۴ ۲- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۸ ۳و۶- پرتویی از نورمجرد، ص۱۲۵ ۴و۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۵و۲۳۷ ۷- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۵ ۸- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۸ ۹- نورمجرد، ج۱، ص۱۹۹ ۱۰- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۳ ۱۱- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۸ 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مقام معظم رهبری دربارهٔ علامه طهرانی (قدس سره) * خبر رحلت عالم عامل ربّانى، و سالک مجاهد روحانى، آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی را با اندوه و افسوس بسیار دریافت کردم و عمیقاً متأسّف و مصیبت‌زده شدم. ایشان از جمله فرزانگان معدودى بودند که مراتب برجستهٔ علمى را با درجات والاى معنویّت و سلوک توأماً دارا بودند، و در کنار فقاهت فنّى و اجتهادى، به فقه الله الأکبر نیز که از مقولهٔ شهود و محصول تجربهٔ حسّى و مجاهدت معنوى است نیز نائل گشته بودند.(۱) * براى من به قطع اثبات شده است که پدر شما از عنایت الهى بر اشراف به نفوس برخوردار بوده است، زیرا در بعضى از اوقات که من با ایشان ملاقات داشتم، ایشان از مسائلى صحبت به میان می‌آوردند که من آن مطالب را با احدى در میان نگذاشته بودم و فقط خودم از آنها خبر داشتم.(۲) * یکی از حاضرین در جلسه گفت: متأسفانه بعضی آقایان، مرحوم علامه طهرانی را ضدانقلاب می‌دانند و اگر حمایت‌های شما نبود، کار بر ما سخت می‌شد. در اینجا رهبر معظم انقلاب به شدّت متغیّر شدند و فرمودند: غلط کردند؛ و با مکثی گفتند: چطور می‌شود من به آقای طهرانی ارادت داشته باشم و ایشان ضدانقلاب باشد؟! چه غلط‌ها!(۳) * مرحوم شهید مطهری حدوداً یکسال قبل از انقلاب به من گفت: «این سید [مرحوم علامه طهرانی] خیلی نازنین است، خوب است شما خدمت ایشان برسید و استفاده کنید» که نشد. بنده در طول این مدت چندبار خواب ایشان را دیدم که جزئیات آن را به یاد ندارم. ایشان کتاب‌هایشان را برای بنده می‌فرستادند و من مطالعه می‌کردم.(۴) * من جلد یک و دو کتاب نور مجرد را مطالعه کردم، بسیار کتاب خوبی است. هم قلم خوبی دارد هم اسلوب خوبی. جای این کتاب خالی بود و من از شما تشکر می‌کنم. وقتی کتاب را در دست گرفتم بقدری قلم روان بود -مثل کتاب روح مجرد- که دیگر زمین نگذاشتم و همه را مطالعه کردم. حقیقتاً جای این کتاب نور مجرد (دربارهٔ مرحوم علامه طهرانی) خالی بود.(۵) * تهذیب امر مهمی است برای همه علی‌الخصوص جوانان. خواندن کتاب‌هایی همچون نورمجرد و مهرتابان که زندگینامه است و روش‌های زندگی بزرگان را نشان می‌دهد بسیار مؤثر و راهگشاست.(۶) * مرحوم آقای حداد (عارف واصل و از شاگردان خاص مرحوم قاضی) را کسی غیر از خواص نمی‌شناخت ولی آقای طهرانی با کتاب روح مجرد، ایشان را به عالم معرفی کرد.(۷) * آقا سید محمدحسین پدیده‌ای بود. آقای طهرانی در ریاضیات، هندسه، علوم حوزوی و... پدیده‌ای بود.(۸) * ...در زمان رهبری توسط دکتر سجادی ملاقاتی با ایشان (مرحوم علامه طهرانی) صورت گرفت. در این دیدار مرحوم آقا به من انگشتری دادند که من بعدها آن را به آسید حسن نصرالله دادم. شما (آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی) هم بعد از وفات آقا، در مشهد انگشتر عقیق آقا را به ما دادید و دو سال دستم می‌کردم و بعد به یکی از بچه ها (آسید مصطفی) دادم.(۹) * یکی از حاضرین به نشانه‌ی اعتراض گفت: بعضی از این آقایان (شاگردان مرحوم علامه طهرانی) از استعمال کلمهٔ «امام» برای امام راحل امتناع می‌کنند؛ رهبر معظم انقلاب فرمودند: همین نائب‌الامامی که اینها می‌گویند بسیار از امامی که شما می‌گویید پربارتر است.(۱۰) * وقتی یکی از حاضرین دربارهٔ مشکلات برخی از فرزندان آقای (مرحوم علامه) طهرانی مطلبی گفت، رهبر معظم انقلاب فرمودند: البته آن فرزند ایشان - آقا سید محمدصادق- است که مشکلی ندارد و از بین فرزندان آقای طهرانی بیشتر از همه مورد توجه پدر بودند و بیشتر برادران هم با ایشان هستند و آقایی که در قم است، طرف حساب شما نیست.(۱۱) * رهبر انقلاب در پاسخ به مرحوم آیت‌الله طبسی که گفته بود بحث اینها (جریان علامه طهرانی) اختلاف فکری نیست بلکه جهت‌گیری‌های سیاسی است، فرمودند: به نظر جهت‌گیری‌های سیاسی اینها هم مشکلی ندارد، آقا سید محمدحسین طهرانی هروقت بنده به مشهد می‌آمدم به دیدن بنده می‌آمدند و از من توقع بازدید هم نداشتند و سالی یک نوبت هم که طهران می‌آمدند باز به دیدن ما می‌آمدند الا در سال آخر عمرشان که دوبار به دیدن بنده آمدند که بعد از دیدار آخر که یکی دوساعتی هم طول کشید بعد از چندماه از دنیا رفتند.(۱۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- قسمتی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت علامه طهرانی ۲- پرتویی از نور مجرد ۳و۴و۵و۶و۷و۸و۹- دیدار حضرت آیت‌الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ ۹فروردین۱۳۹۷ ۱۰و۱۱و۱۲- جلسه‌ی غیرعمومی با حضور هشت تن از مدیران استانی و ملی (اسامی محفوظ)؛ ۱۰فروردین۱۳۹۲ دارالزهد حرم مطهر رضوی) 🆔 @allame_tehrani
📜 نامهٔ منتشر نشدهٔ حضرت علّامه آیةالله حسینی طهرانی (قدس سره) به محضر قائد عظیم‌الشأن انقلاب حضرت آیةالله خامنه‌ای (متّع اللّٰه الإسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف)، بعد از منصوب شدن به مقام عظمای ولایت و رهبری انقلاب اسلامی و پاسخ ایشان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ نامهٔ مرحوم علامه طهرانی (ترجمه) سلام علیکم به گواراترین زندگی و کامل‌ترین عافیت‌ها پاینده باشید. آرزوی بهره‌وری از تمتعات الهیه و دوری از هر ناخوشی و ناراحتی را برای شما دارم. حمد آن خدایی را که غم و غصه را از ما برداشت؛ همانا که پروردگار ما بسیار آمرزنده و سپاسگزار است. مشهد مقدس سید محمدحسین حسینی طهرانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ پاسخ رهبر معظم انقلاب: بعد السّلام و التّحیّة مرقومهٔ شریف حامل التفات و توجّه و ادعیّهٔ زاکیّهٔ آنجناب زیارت شد. ضمن عرض تشکّر وافر به همراه شوقِ زیارت و استفاضه از صحبت نورانی آن نَفسِ زکیّه دوامِ توفیقاتتان و اجابت دعواتتان را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیّد علی خامنه‌ای ۱۳۷۰/۰۳/۲۶ 🆔 @allame_tehrani
نظر علامه طهرانی دربارهٔ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی).pdf
1.43M
🔰نظر مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ - نظر مرحوم علامه طهرانی (ره) دربارهٔ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله‌العالی - ارتباط و ملاقات‌های مرحوم علامه طهرانی (ره) با مقام معظم رهبری - متن پیام تسلیت مقام معظم رهبری بمناسبت رحلت مرحوم علامه (ره) - جواب نامهٔ تسلیت، از طرف بیت مرحوم علامه - سفارش اکید مرحوم علامه به دعا کردن برای مقام معظم رهبری - «تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و حرام مسلّم و معصیت کبیره است» - «تشخیص خبرگان در انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای همه حجّت است» - بیعت اهل حلّ و عقد، نافذ است و برای همهٔ افراد کافی است - کلام مرحوم علامه (ره) در کتاب «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» دربارهٔ مقام معظم رهبری - خدمات و دلسوزی‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای اسلام و مسلمین - انتخاب رهبری توسط خبرگان، به معنای بیعت مردم با ایشان است - لزوم اطاعت از افرادی که توسط حاکم گماشته می‌شوند - اثرات مثبت احکام اسلام در زندگی و روح مسلمانان 📚 نورمجرد، ج۳، ص ۲۳۴ تا ۲۴۲ 🆔 @allame_tehrani
💠 از اندیشهٔ تشکیل حکومت اسلامی تا تحقق آن مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) از معدود عالمان دینی بودند که از دیرباز به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی اعتقاد داشته و در مسیر تحقق این امر گام‌هایی مؤثر برداشته بودند به گونه‌ای که از نظر تاریخی، ایشان یکی از مهمترین ارکان انقلاب اسلامی محسوب شده و سهم عظیمی در نهضت بر ضد حکومت منحوس شاهنشاهی داشته‌اند. با این وصف، غلبهٔ چهرهٔ عرفانی و مقامات سلوکی ایشان که بر سایر ابعاد وجودی‌شان نیز سایه افکنده است و همچنین کتمان شدید و شهرت گریزی ایشان سبب شده که این جنبهٔ ایشان نیز مخفی بماند و آنطور که باید شناخته نشود به گونه‌ای که جز همرزمان ایشان در آن دوران کسی از این فعالیت‌های تشکیلاتی وسیع و پنهان ایشان مطلع نمی‌باشد. در این قسمت بر اندیشه‌های ایشان و سپس گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی‌شان مروری گذرا شده است که می‌تواند راهی برای تحقیق بیشتر در این زمینه باشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی مرحوم علامه بسیار وسیع و ظریف است و بررسی اندیشهٔ سیاسی ایشان محتاج تألیف کتابی مستقل است و در اینجا مروری گذرا شده است بر اصول و پایه‌های اندیشهٔ سیاسی این رجل الهی که در آن می‌توان همراهی عمق و دقت و جامعیت و توحید و فقاهت و صدق و اخلاص را با هم مشاهده نمود. 💬 اندیشهٔ تشکیل حکومت اسلامی حضرت علّامه طهرانی رحمة‌الله‌علیه در زمانى که در نجف بودند فکر تشکیل حکومت اسلامى و رهائى از حکومت طاغوت را نه بعنوان یک کار سیاسى بلکه بعنوان یک وظیفهٔ الهى شناخته و تعقیب نموده و مبانى علمى‏اش را تقریر می‌کردند. خودشان در این باره مى‏نویسند: «در نجف اشرف هم مجموع ماندنمان هفت سال شد که در این مدّت بحث‏هاى ولایت فقیه و بحث‏هاى اجتهادى و مسائل گوناگون پیش آمد و من رساله‏اى دربارهٔ وجوب عینى تعیینى نماز جمعه در نجف نوشتم که الآن موجود است. و بحثهاى ولائى ولایت فقیه و أمثال آن یک بحثهائى است‏ مخصوص طلبه‏ها؛ تا اینکه بالأخره براى ما خوب ملموس و مشهود شد که: خداوند براى عالَم ولىّ و صاحب اختیارى معیّن نموده است، و این دستگاه‏هاى ظلم و جور به هیچ وجه من الوجوه داراى اعتبار نیست و سندیّت ندارد، و خداوند براى ما راهى تعیین نموده و منهاجى معیّن کرده است که ما باید خودمان را به آنها برسانیم. از اینکه در روایات عدیده داریم که اسلام بر پنج پایه است: نماز و روزه و زکات و حجّ و ولایت؛ و مَا نُودِىَ بِشَىْ‏ءٍ مِثْلَ مَا نُودِىَ بِالْوِلَایَةِ «هیچ چیز اهمّیّتش مثل اهمّیّت ولایت نیست» بر ما روشن شد که: بر طبق آیات قرآنى و روایات، امرى که از همه واجب‏تر است همین تشکیل حکومت اسلامى است. ما مسلمانیم، نماز می‌خوانیم، روزه مى‏گیریم، زکات می‌دهیم، خمس می‌دهیم، حج مى‏رویم؛ ولى همه‏اش بى‏رمق و بى‏مایه و بى‏رنگ، زیرا که بالاى سر ما پرچم کفر است». * جایگاه حکومت اسلامى‏ در زمانى که مبارزه با حکومت طاغوت و تلاش براى تحقّق حکومت اسلام نزد بسیارى از افراد و حتّى برخى عالمان امرى نامطلوب و سیاسى کارى تلقّى مى‏شد، و برخى که بیشتر و روشن‏تر فکر می‌کردند آن را امرى خوب مى‏پنداشتند نه ضرورى، و گروه سوّم آن را وظیفه‌اى لازم در ردیف سایر وظایف دینى می‌دانستند؛ معظّمٌ‌له آن را از اهمّ واجبات و زیربناى تمامى أعمال مى‌شمردند که به برکت آن، اینها نیز قابل قبول می‌باشند و لذا آغاز به طراحی حکومت اسلام نمودند. از نگاه مرحوم علامه تشکیل حکومت اسلام واجبی است شرعی که شرط احیاء دیگر واجبات نیز می‌باشد. خودشان در این رابطه می‌فرمایند: «خلاصه با آن ترتیب که طاغوت پیش مى‏‌رفت ما دیدیم هیچ چاره‏اى نیست مگر اینکه انسان شروع کند به مبارزه با حکومت جور، تا حکومت عدل را تشکیل دهد. چون تشکیل حکومت اسلامى از أوجب واجبات و از اهمّ‏ فرائض است. براى مثال اگر نماز شما روى جهتى ترک شد آن مقدارى که چوب مى‏خورید کمتر است از اینکه در صدد و اهتمام تشکیل حکومت اسلامى نباشید؛ او مقدّم است. نماز ظهر وقتى قبول است که انسان در سایهٔ حکومت اسلام باشد، روزه وقتى قبول است که انسان در سایهٔ اسلام باشد، حج وقتى مقبول است که انسان در سایهٔ اسلام باشد، و همهٔ چیزها. وقتى انسان در زیر پرچم پیغمبر صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم است همهٔ أعمال او قبول است. وقتى انسان پیغمبر صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم را رها کرد و رفت زیر پرچم معاویه و أبوسفیان، حالا هر چه نماز بخواند، هر چه روزه بگیرد، خیلى روشن است که آن نماز، نماز نیست. آن نمازى که أبوسفیان و معاویه بپسندد و امضاء کند نماز نیست، چون او اصلاً وضعش و مکتبش ضدّ نماز است. او عامل نماز برانداز است، نه ایجاد کنندهٔ نماز». 📚 پرتویی از نورمجرد، ص ۱۱۷ و ۱۱۸ (برای اطلاع از تفصیل این مباحث، به کتاب آیتِ‌نور و نورمجرد مراجعه کنید.) 🆔 @allame_tehrani
🔴 ضرورت اطاعت از ولیّ‌فقیه از دیدگاه مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) ولایت در اصل اختصاص به خداوند متعال دارد و پس از وی به پیامبران و اوصیاء ایشان می‌رسد و اگر به هر علتی دسترسی به ایشان نبود ولایت به فقیه از خود گذشته و به مقام خلوص رسیده می‌رسد و اگر به هر علتی دسترسی به وی نبود به فقیه عادل اعلم و قادر بر اجراء منتقل می‌گردد. معیار تشخیص مصداق این امر از نگاه حضرت علامه تشخیص خبرگان است که افرادی خبره و عادلند و انتخاب ایشان بر دیگران حجت است. پس از اینکه کسی در مقام و جایگاه ولایت قرار گرفت و مردم نیز با او بیعت کردند – بیعت خبرگان (که نمایندهٔ مردمند) بیعت مردم محسوب می‌شود – اطاعت از این ولیّ‌فقیه و رهبر حکومت اسلام بر همه واجب است و اگر حکم نمود حکمش حتی بر دیگر مجتهدان نافذ است. ایشان جایگاه رهبر فقید انقلاب مرحوم آیةالله‌العظمی خمینی و مقام معظم رهبری مدظله‌العالی را در جامعهٔ اسلامی چنین می‌دانستند. در درس پنجم و ششم از کتاب وظیفهٔ فرد مسلمان می‌فرمایند: « بارى مردم آن روز آیةالله خمینى را به حکومت شناختند. وقتى ایشان حاکم مسلمین شد، حاکم مسلمین یک مزایایى و خصوصیّات دیگرى پیدا مى‌کند که دیگر اگر انسان تابحال نسبت به ایشان آن احترامات و آن‏ دقّت در عمل، آن لزوم اطاعت و تبعیّت را نداشت بمجرّد نسبت حاکم، آن وظایف الهى بر گردن انسان مى‏آید، یعنى از همان وقت ایشان شدند حاکم اسلام، یعنى امرش، امر خداست امر رسول خداست. و بر همهٔ مردم واجب است از ایشان اطاعت کنند و تخلّف از آن جایز نیست و ولایت فقیه الآن در صورت بیعت فعلیّت پیدا کرده است، و از مرحلهٔ انشاء به فعلیّت رسیده و حاکم فعلى در خارج متحقّق شده است. در اسلام هم دو حاکم معنا ندارد، هزار نفر مجتهد مى‏توانند در یک زمان باشند ولى حاکم دو تا نمى‏شود. حاکم اسلامى یکى است و حکمش هم نافذ است حتى بر مجتهدین دیگر. اگر حاکم حکمى بکند بر همهٔ مسلمین واجب است اطاعت کنند و حتى بر مجتهدى أعلم از حاکم، یعنى اگر در یک زمانى روى بعضى از جهات حاکم اسلام أعلم نبود، و حکمى کرد، بر مجتهدین اعلم از حاکم هم واجب است از آن حاکم اطاعت کنند. شنیده‏اید که مثلاً در رؤیت هلال اگر حاکم حکم کند امشب اوّل شوّال است بر همه واجب است که از او اطاعت کنند. یعنى حتّى مجتهدین اعلم از او هم فردا باید روزهٔ خود را بخورند.» « گفتیم که: حاکم اسلام واحد است و نمى‏شود در سیطرهٔ اسلام دو تا حاکم باشد. وقتى یکى از مجتهدین حاکم شد حکمش‏ بر تمام افراد مسلمان و حتّى بر مجتهدین دیگر و حتى بر افرادى که از حاکم أعلم‏اند نافذ است. خداوند به جهت حفظ مصالح نظام حکم او را حجّیّت داده است. حالا باید دید وظیفهٔ مجتهدین دیگر چیست؟ مجتهدین دیگر در عبادات و معاملات و حجّ و هر چیزى که راجع به امور شخصى است نمى‏توانند از آن حاکم تقلید کنند، زیرا این امور تقلیدى نیست؛ و تقلید بر مجتهد حرام است، امّا در امور ولائى که راجع به حکومت است، و شرع مقدّس اسلام اختیار آن را به دست حاکم داده است بر همهٔ مجتهدین واجب است تابع باشند، و هر چه او گفت عمل کنند. در امر جنگ، در امر صلح، در اخذ مالیات‏‌ها، در خراب کردن خیابان‏ها، در ترکیب امور ادارات، در قوانین راهنمائى، در نماز عید فطر و قربان، و تعیین روز عید فطر و روز عید قربان، و حکم بدخول شهر و رؤیت هلال و أمثال ذلک که مسائل اجتماعى یکى دو تا نیست الى ما شاء الله بسیار است که اینها باید در جامعهٔ اسلام یک حکم داشته باشد، و هیچ حقّ خلاف ندارد؛ مگر انسان علم به خلاف داشته باشد. مثلاً اگر حاکم اسلام در شبى که معلوم نیست شب آخر ماه رمضان است یا شب اوّل شوّال حکم کرد که: فردا عید است، بر همه واجب است فردا را عید بگیرند؛ و روزه را بخورند. و دیگر نمى‌توانند بگویند: عید بر ما ثابت نیست، چون استصحاب رمضان داریم؛ و در روایات آمده است: صم للرّویة و أفطر للرّویة؛ رسول خدا فرمود روزه بگیرید بدیدن ماه و بخورید بدیدن ماه. نَه، این سخن صحیح نیست زیرا خود رسول‌الله فرمود حکم حاکم حجّت است. این هم کلام رسول خدا است که اگر آن دلیل را با این دلیل ضمیمه کنیم مى‌فهمیم صم للرؤیة و أفطر للرؤیة آنجائى است که حکم حاکم نباشد؛ و امّا اگر حکم حاکم آمد بر آن دلیل حکومت دارد. مردم ایران هم که با آیة‌الله خمینى بیعت کردند براى حکومت، و روز ۱۲ فروردین که همه جمع شدند و بیش از ۹۸ درصد رأى دادند، بر انقراض سلطنت طاغوت و برقرارى حکومت اسلام، این پاى صندوق رفتن که در واقع رفراندم عمومى براى همهٔ افراد سرتاسر مملکت بود، این بیعت بود با حکومت ایشان؛ و اگر ما بیعت را با حاکم لازم بدانیم کما اینکه همینطور هم هست؛ و در حکومت بیعت لازم است، مردم ایران با ایشان علاوه بر اجتهاد و مقامات علمى در آن روز بیعت کردند؛ و از آن روز ایشان حاکم شرع شدند. ⬇️ ادامه در پست بعدی ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ بنابراین از آن به بعد مجتهدین دیگر از نقطه نظر مدارک شرعى نمى‏‌توانند با ایشان در امور حکومتى مخالفت کنند؛ گرچه آراءشان در مسائل شرعى، و فهم از آیات قرآن و اخبار و أمثال آن محترم است؛ امّا در مسائل سیاسى و اجتماعى و آن مسائلى که راجع به حکومت اسلام است، و حکومت را حکومت واحد مى‏کند، باید تابع حاکم باشند... لذا هر کس از من سؤال مى‌کرد، می‌گفتم: حکم اسلام لازم‌الإجراء است، و الآن آیة‌الله خمینى حاکم اسلام‏ اند، و اوامر ایشان بر همه مطاع است. مالیات‌ها باید داده شود. براى ما که برگهٔ آب و برق و تلفن مى‏آوردند مى‏گفتم: زودتر پول آن را بدهید که شاید دولت به این پول احتیاج داشته باشد، یک قدرى زودتر در صندوقش ریخته شود. وقتى دولت مى‌گوید: مثلاً اجناس در بازار آزاد نباید خرید و فروش بشود، دیگر انسان جایز نیست خرید و فروش آزاد بکند، نمى‏تواند بکند. چرا؟ چون دولت گفته است و دولت را هم حاکم معیّن کرده است و حاکم مى‏گوید: این کار را نکنید. رسول خدا صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم وقتى حاکمى را براى جائى مى‏فرستادند، اوامر او واجب الإطاعه بود، همه اطاعت مى‏کردند، هرچه مى‏گفت باید مردم بپذیرند، چون حاکم از طرف رسول خدا است. در روایات داریم که فقهاء امّت من و رُوات احادیث ما حجّت خدا هستند از طرف ما بر شما، و ما حجّتیم بر آنها از طرف خدا، کسى که ردّ کند آنها را، ردّ ما کرده است، و کسی که ردّ ما کند ردّ خدا کرده است و کسى که ردّ خدا کند در حکم شرک بالله است. انسان باید تمام این مسائل را مو به مو عمل کند، تا با هواى نفس خداى ناکرده آمیخته نشود؛ من و توئى پیش نیاید. اگر ریاست بدست تو نیفتاد و بدست او افتاد، خوش به حالت که بدست تو نیفتاد؛ اگر بدست تو افتاده بود چطور مى‏شد؟ خدا را شکر کن حالا که او مسؤولیّت را پذیرفته است و بار را تحمّل کرده است تو هم اگر در اخلاص و نیّت خود صاف و صادق باشى چه فرقى مى‏کند، کار بنام تو باشد یا به نام او، مسلمین داراى عزّت و سعادت بشوند، از زیر پرچم کفر بیرون بیایند، پرچم اسرائیلى بر سرشان نباشد، پرچم آمریکائى نباشد، پرچم روسیه‏اى نباشد، عمدهٔ مطلب این است. حالا برنج گران باشد، روغن گیر نیاید، اینها یک مشکلاتى است که خیلى مهمّ نیست؛ شما بگوئید: انسان آخرش از گرسنگى هم بمیرد. غیر از این که نیست. آیا اگر انسان زنده باشد و زیر پرچم آمریکا باشد بهتر است یا بمیرد و زیر پرچم کفر نباشد؟... خداوند مى‏فرماید: «لَئِن شَکَرْتُم لَازِیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرْتُم إنَّ عَذَابِى لَشَدِید»، حالا که خداوند این موهبت بزرگ را به ما ارزانى داشته است باید قدردانى کرد. و دستورات حاکم اسلام را اجرا نمود، لذا دادن مالیات لازم است. حضور در نماز جمعه واجب است؛ و انسان نباید اشکال کند که من در عدالت امام جمعه شک دارم، امام جمعه را حاکم نصب مى‏کند، و عدالت او بر عهدهٔ حاکم است نه بر عهدهٔ ما؛ چون در هر شهر که یک نماز جمعه بیشتر نمى‏تواند اقامه بشود، و همهٔ افراد هم باید شرکت کنند، و چه بسا همین امشب حاکم اسلام، شخصى را براى امامت نماز جمعه براى فلان شهر مى‏فرستد، مردم چه مى‏دانند که او عادل هست یا نه؟ امّا به اتّکاء گفتار حاکم بر همه واجب است که بیایند و به او اقتدا کنند، و اگر بگویند: ما عدالتش را نمى‌دانیم گناهکارند. در این نمازهاى عادى شناخت عدالت بعهدهٔ ماست و اما در نماز جمعه بعهدهٔ حاکم است، عیناً مانند قاضى را که حاکم معیّن مى‏کند تشخیص عدالتش بعهدهٔ مردم نیست. پس ما باید برویم و در هر نماز جمعه‌اى شرکت کنیم و اوامر حاکم را اطاعت نمائیم؛ و به اندازه‌اى هم که مى‏توانیم بایستى در مسائل جمیلهٔ حکومت اسلام کوشش کنیم و دلسوز باشیم. آن مقدارى که از دستمان برمى‌آید انجام دهیم، آن مقدارى که از فکرمان برمى‌آید ارائهٔ طریق کنیم.» و در همین سخنرانی که چند روزی پس از رحلت بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران رضوان‌الله‌علیه ایراد شده است دربارهٔ مقام معظم رهبری مدظله‌العالی می‌فرمایند: «... از نقطه نظر اینکه عنوان بیعت با ایشان هم بر اساس رهبرى بعد از آیة‌الله خمینى بوده است؛ اطاعت از ایشان هم در امور اجتماعى و سیاسى که لازمهٔ رهبرى است واجب مى‌باشد؛ و ایشان هم بحمدالله فردى است مجاهد و عامل و مدبر و متدین، و بنده گرچه تا بحال ایشان را ملاقات نکرده‏ام؛ ولى یک روز که مرحوم شهید مطهرى آمده بودند به منزل ما، از ایشان سؤال کردم: چه افرادى در شوراى انقلاب شرکت دارند؟ ایشان چند نفر را اسم بردند که یکى از آنها آقاى خامنه‌اى بودند که در آن هنگام چندان هم بین مردم معروف نبودند بعد هم از ایشان پرسیدم: آقاى خامنه‌اى چطور آدمى است؟ گفتند آدم خوب و وزین و عاقل و مدبر و آدم مجاهدى است و خلاصه آقاى مطهرى از ایشان تعریف کرد. ⬇️ ادامه در پست بعدی ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ و در این هفت هشت ساله که زمام امور بدست ایشان بوده است آنچه به گوش ما خورده خدمات خوبى بوده است چه از نظر خطبه‌هایى که در نماز جمعه ایراد کرده‏اند؛ و چه مسافرت‌هایى که براى اعلاء اسلام و مسلمین انجام داده‏‌اند، خلاصه من‌حیث‌المجموع یک آدم جاافتاده و عاقل و دلسوزیست براى دین؛ و در این کوران انقلاب امتحانات زیادى داده‏اند که نتایج خوبى داشته است؛ و شاید هم بر همین اساس نمایندگان خبرگان ایشان را انتخاب کرده‏اند. چون همین جامعیّت مسألهٔ مهمى است براى عطف نظر و توجه نمایندگان خبره. خبرگان افرادى هستند متخصّص و زحمت کشیده و بعضى از آنها را که من مى‏شناسم آیةالله حاج شیخ احمد آذرى قمى، و آیةالله حاج سیّد مهدى روحانى، و آیةالله حاج شیخ عباس ایزدى نجف‌آبادى اینها همه خودشان مجتهدند، و افراد پاکیزه‌اى هستند به تمام معنى. اینها مردمى هستند سابقه‌دار که چندین دوره درس‌هاى آیةالله بروجردى را دیده‏اند، و از شاگردان ممتاز آیةالله حاج سیّد محمّد داماد بوده‌اند. خبرگان بعنوان نمایندگان هستند از جماعت کثیرى که ایشان را انتخاب کرده‏اند؛ یعنى انتخاب هر خبره بعنوان بیعت جماعت کثیرى است که این شخص خبره بلندگو و وکیل و نمایندهٔ آنهاست. پس انتخاب این خبره و بیعت او در واقع بیعت آن جماعتى است از مردم که این خبره را معیّن کرده‏اند. بنابراین اکثریّت آراء خبرگان که همان اکثریت آراء اهل حلّ و عقد است، اگر بیعت همهٔ مردم نباشد، لااقلّ بیعت اکثریّت مردم با ایشان بعنوان حکومت خواهد بود. و وقتى این بیعت انجام گرفت، آن‌وقت ایشان از طرف اسلام منصوب مى‏شود براى حکومت؛ و مردم باید در امر حکومت و سیاست و تصمیم‌گیری‌هائى که راجع به اصل اجتماع اسلامى است -جز امر تقلید که اختصاص به همان أعلم امّت دارد- از ایشان اطاعت کنند به همان کیفیتى که عرض شد و در اینجا لازم است أعلم امّت این رهبرى را نتفیذ و تأیید کند؛ و برایشان لازم است که امور واقعه را طبق نظر و رأى اعلم امّت به جریان اندازند. در این صورت مردم دیگر نگویند ایشان که در فلان مسأله به ما امر نکرده است. بلکه همینکه ایشان وزیرى را براى امرى مى‏گمارد، و آن وزیر براى خودش مدیر کل و معاون معیّن مى‏کند؛ و آنها هم براى خودشان افراد زیر دستى تا برسد به آن خادم و پاسبان تمام اینها تحت رهبرى و حکومت ایشان حساب مى‏شوند. فلهذا الآن که مثلاً مى‏خواهیم از خیابان عبور کنیم باید متوجّه باشیم که از خط‌کشى عابر پیاده بگذریم، زیرا که حاکم اینطور گفته؛ و باید راننده‌ها متوجّه باشند که وقتى مى‌خواهند ماشین را سر چهارراه متوقف کنند خط عابر را نگیرند و ماشین‌دارهاى مشهد بخصوص نبایستى مارپیچ حرکت کنند بلکه راه را براى عابر پیاده باز بگذارند و او را مقدّم بدارند. اینها همه امور شرعى است، و واقعاً اگر ما در همهٔ این امور دقّت کنیم و وجدان خودمان را با آنها سازش بدهیم، مى‌بینیم که چقدر اسلام در روح ما أثرات مثبت مى‏گذارد؛ و زندگانى دنیائى ما را رو به سعادت و رشد و کمال مى‏برد، و عاقبتمان هم که بجاى خودش محفوظ است. رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرمودند: ثلاث لا یغلّ علیهن قلبُ امرءٍ مسلمٍ: اخلاص العمل لله، و النصیحَةُ لأئمّة المسلمین، و اللّزوم بجماعتهم؛ سه چیز است که لازم و واجب است تمام مردمان مسلمان آن را بگیرند و از دست ندهند؛ یعنى هیچ مسلمى نمى‏تواند آن را بپذیرد، و در مقابل این سه امر، هیچ قلب مسلمى نیست که کدر و ناراحت و آلوده باشد؛ بلکه در برابر این سه امر پاک و صاف و خالص است. یکى اینکه انسان عملش را براى خدا انجام بدهد. حساب تو و منى از بین برود، و انسان خودش را یکى از افراد جامعه بداند و به اندازه‏اى که قدرت دارد براى برقراری محور اسلام و حکومت اسلام و مصالح مسلمین تشریک مساعى کند؛ دوم نصیحت به أئمّهٔ مسلمین و زمامداران و امامان و حاکمان آنها، سوم التزام به شرکت کردن در اجتماعات مسلمانان‏». 📚 پرتویی از نورمجرد، ص۱۲۲ (برای اطلاع از تفصیل این مباحث، به کتاب آیتِ‌نور و نورمجرد مراجعه کنید.) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝 بیانات مرحوم علامه طهرانی پس از درگذشت رهبر فقید انقلاب دربارهٔ لزوم اجرای حکم حاکم شرع مطاع در تمام زمینه‌های اجتماع عالم اسلام 🆔 @allame_tehrani
🔴 حرمت تضعیف حکومت اسلام مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) معتقد بودند که هر چیزی که موجب تضعیف حکومت اسلام شود حرام است. در کتاب نور مجرد در شرح نصائح مرحوم علامه برای خطبا و مبلغین می‌فرماید: «هفتم: حرمت تضعیف حکومت إسلام؛» مى‏‌فرمودند: امروز پرچم إسلام به دست حضرت آیةالله خامنه‌اى مدّظلّه‌العالى مى‏باشد و هر کس ایشان را تضعیف کند إسلام را تضعیف کرده ‏است و بر همین أساس عمدهٔ سعى و تلاش دشمنان إسلام بر تضعیف ایشان و تضعیف مسألهٔ ولایت‏ فقیه است. وظیفهٔ ما این است که مسألهٔ ولایت‏ فقیه را به طرز صحیح و متقن براى مردم بیان کرده و آنان را آگاه سازیم که تنها راه نجات و برطرف‏ شدن مشکلات و رسیدن به رشد و تعالى، اجراى کامل دستورات إسلام است. و اگر نقص و مشکلى در جامعه وجود دارد منشأ آن ولایت ‏فقیه و إسلام نیست، بلکه ریشه در نقشه‌ها و دسیسه‌هاى أجانب و دشمنان إسلام یا کوتاهى خود مسلمین دارد. مى‌فرمودند: هر عملى که موجب تضعیف حکومت إسلام شود حرام است و انسان حقّ ندارد نقائص حکومت را بالاى منبر بگوید. اگر کسى از مسؤولین عمل خلافى انجام داد و بیان آن موجب تضعیف حکومت اسلام مى‌شود، بیان آن در منبر حرام است؛ و اگر کسى بگوید، با دشمنان إسلام در تضعیف إسلام و ولایت ‏فقیه هم‏ جهت شده ‏است. مى‌فرمودند: اگر عیب و ایرادى در نظام إسلامى مشاهده مى‌شود، باید به مصادر امور و کسانى که احتمال می‌رود بتوانند آن را برطرف سازند گوشزد نمود و حقّ ندارید آن عیب را پخش کنید. بله، اگر مسأله‌اى خلاف شرع باشد و ممکن ‏است مردم در أثر تبلیغات و هیاهو به آن مبتلا شده و از منهاج دین قویم منحرف شوند، مانند طرح استعمارى کاهش ‏جمعیّت و وازکتومى و توبکتومى نمودن مردان و زنان و عقیم و نازا کردن آنان، مى‏توان آن را در منبر بیان کرد و خلاف‏ شرع بودن و عواقب وخیم و ناگوار آن را براى جامعهٔ مسلمین توضیح داد. ولى این معنى را نیز خوب باید تفهیم کرد که این مشکلات به حکومت إسلام برنمى‌گردد، بلکه در أثر سیاست‌ها و توطئه‌هاى شیطانى دشمنان إسلام است که چه ‏بسا با واسطه‌هاى متعدّد اجرا و پیاده مى‌شود، بگونه‌اى که در نزد بسیارى حتّى گمان نمى‌رود که این امر، از نقشه‌هاى شوم و خانمان برانداز استعمار است. مى‌فرمودند: اگر کسى در مجلسى حضور یافته باشد که در آن از نظام اسلامى بدگوئى مى‌شود، اگر می‌تواند دفاع کند واجب است دفاع نماید وگرنه نشستن در آن مجلس جائز نیست. بر همین أساس مى‏ فرمودند: در این زمان که پرچم إسلام به دست رهبر معظّم انقلاب حضرت آیه‌الله خامنه‌اى حفظه‌الله‌‏تعالى بوده و ثقل رهبرى امّت اسلام بر دوش ایشان است و با وجود این همه مخالفین و دشمنانى که دارند، باید براى ایشان در منبرها دعا کرد. و علاوه بر آن در مظانّ استجابت دعا و در دل شب‏ها که دعا مقرون به اجابت است براى ایشان دعا کنید تا خداى تعالى معظّمٌ‌له را از خطرات ظاهریّه و باطنیّه و کید و مکر دشمنان و مخالفین مصون بدارد و ایشان بتوانند در سایهٔ عنایات و تأیید و نصرت پروردگار، حافظ أحکام إسلام باشند.» 📚 پرتویی از نور مجرد، ص۱۲۵ (برای اطلاع از تفصیل این مباحث، به کتاب آیتِ‌نور و نورمجرد مراجعه کنید.) 🆔 @allame_tehrani
وظیفهٔ افراد در موارد اختلاف نظرهای سیاسی و اجتماعی با ولی‌فقیه بدیهی است که افراد غیرمجتهد و غیرمتخصص حق اظهار نظر در هیچ مسأله‌ای را ندارند و نیز روشن است که مجتهدین و متخصصین در موارد مختلفی با هم اختلاف نظر دارند. خود مرحوم علامه (قدس سره) نیز بر اساس اجتهاد و تشخیص خود در بسیاری از مسائل آراء و مبانی خاصی داشتند و همچون همهٔ مجتهدان در نقاطی نظر شریفشان با رهبر فقید انقلاب متفاوت بود. سؤال اینست که در این موارد وظیفه چیست؟ و اگر کسی در موردی تشخیصی غیر از تشخیص حاکم حکومت اسلام داشت، چه باید کرد؟ ایشان در پاسخ این سؤال می‌فرمایند: « اگر یک ساختمان را به دست دو معمار یا دو مهندس بدهند که این ساختمان را بناء کنید، و آن دو مهندس و معمار در فنّ خودشان کاملاً متخصّص باشند که لازمهٔ تخصص هم استقلال فکرى است، اگر یکى از آنها نظریه‌اش مثلاً این است که این ساختمان در این موقعیّت و خصوصیّت باید شرقى ساخته بشود، دیگرى نظرش این است که بایستى جنوبى ساخته بشود؛ یا یکى نظریه‌اش این است که اطاقها سه متر و نیم ارتفاع داشته باشد، دیگرى مى‏گوید: باید حتماً دو متر و هشتاد سانت باشد، یکى عقیده‌‏اش این است که من باب مثال پى‌ها را حتماً باید از بتون آرمه بریزیم و دیگرى مى‌گوید نه کافى است که پى‌ها را از همان شفته‌ها آهک بریزیم و بیش از این لازم نیست. در این اختلاف نظرها یا اینکه با همدیگر مى‌نشینند مشورت مى‌کنند و توافق حاصل مى‌شود، یعنى یکى از آنها دیگرى را قانع مى‌کند و با کم و زیاد کردن نقطه نظرها بالأخره روى نظریّهٔ هر دو نفر این نقشه ساختمان امضاء مى‏شود، یا اینکه نه؛ آنها حاضر نمى‏شوند که با توافق یکدیگر این ساختمان بنا شود؛ چون هر دو نفر از آنها یا یک نفر از آنها مستقلّ برأى است؛ و حاضر نیست به هیچ وجه از نظر خودش تجاوز کند. در اینجا اگر بنا شود ساختمان را بدست یکى از آنها بدهند که بنظر او ساخته شود؛ و بالأخره او مهندس و معمار این ساختمان باشد، مى‌خواهیم ببینیم وظیفهٔ آن معمار یا مهندس دیگر چیست؟ او هم أهل خدمت است و مى‏خواهد کار بکند؛ و در این ساختمان عامل مؤثّرى باشد؛ و بالأخره تشریک مساعى کند. من باب مثال ساختمان یک محلّ مقدّسى است یک مسجد است و مى‏خواهد کار بکند؛ وظیفهٔ او چیست؟ یک وقت این معمار دوّم تابع آن معمار اوّلى مى‌شود در تمام آراء که هر چه تو در این نقشه امضاء کردى، من هم امضاء مى‏کنم که این کار مسلّماً کار غلطى است. زیرا بنا بفرض دوّمى هم در این امر متخصّص است، و نسبت به نقشهٔ اوّلى اشکال دارد، آن هم اشکال فنّى، و نمی‌‏تواند از نقطه نظر فکر امضاء کند؛ که اگر امضا کند، خیانت کرده است؛ براى اینکه ممکن است فردا این ساختمان فروبریزد؛ یا براى زلزله استحکامات لازمه پیش‌بینى نشده باشد، یا هوا به اندازهٔ کافى براى مدعوّین و حاضرین نباشد؛ و افرادى خفه شوند، و یا گازکشى‌اش درست نباشد، برق‌کشى‌اش کامل نباشد، و حریق اتّفاق بیفتد. امضاء او یعنى امضاء همهٔ خطرات. بنابراین در موضوعات تخصّصى تبعیّت در رأى و فکر از دیگرى، صد در صد غلط است. هر گونه تخصّصى مى‌خواهد باشد، یعنى انسان بعد از اینکه خودش صاحب نظر شد دیگر نمى‌تواند با بصیرتى که پیدا کرده، تابع رأى دیگرى باشد. بنابراین اگر این معمار طرح‌هاى معمار دیگر را قبول و امضا کند بداعى اینکه مثل نام از جمله معمارین خارج نشود؛ یا ما هم در ردیف معمارین و افراد سرشناس باشیم و أمثال اینها، او خیانت کرده است، پس وظیفه عملى او چیست؟ اینجا به دو نحوه مى‌تواند عمل کند: یکى اینکه بگوید: حالا که او در فکر خودش مستقلّ شد، و این ساختمان بدست او افتاد؟ ما چرا عقب بمانیم؟ چه و چه؟ و شروع مى‌کند به خرابى و فساد؛ در موقع عمل پى‌ها را بَد مى‌کَنَد و به بنّا و عمله دستور مى‌دهد آجرها را خوب کار نگذارند. ملاتها را خوب نریزند، خلاصه دسیسه مى‏کند، رشوه مى‌دهد؛ به سیم‌کش‏ها مى‏گوید سر سیم‏ها را نبندند و ... این هم که معلوم است که خیانت است. نحوهٔ دیگر آن است که مى‏گوید: حالا که من الآن آن نظریّاتم در این خصوص مورد قبول واقع نشد؛ به آن مقدارى که قدرت دارم از کمک به این ساختمان مقدّس خوددارى نکنم؛ من هم مانند یکى از عاملین دیگر مأمور براى عمل و اجراء و تصحیح مى‏شوم؛ لذا با اینکه خودش مهندس است، مى‌آید مانند یک بنّا به کارگرها سر مى‏زند؛ به سیم کش‏ ها سر مى‏زند؛ به عمله‌ها سفارش مى‏کند: آقاجان آجرها را خوب کار بگذارید؛ محکم کارى کنید! اینجا مسجد است، روى سر مردم فرو نیاید، و خلاصه مشغول کار مى‏شود اما بدون اینکه در کادر هدایت و نقشه اساسى، دخالتى داشته باشد. این بهترین کار پسندیده است که در صورتى که از نیروى فکرى او استفاده نشده، عملاً نسبت به پایدارى این ساختمان و برقرارى آن حتى الإمکان کوشش کند، و تمام مساعى جمیلهٔ خود را ابراز نماید... ⬇️ ادامـــه در پست بعدی ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» ⬇️ در هر یک از رشته‌هاى تخصّصى مطلب از این قرار است بدون استثناء اجتهاد هم همین است. کسی که مجتهد مى‏شود، مجتهد مطلق، او در امور دینى ذى رأى و ذى نظر مى‌شود، و به هیچ وجه انسان نمی‌تواند مجتهد را از رأیش برگرداند مگر اینکه برود بنشیند با او مباحثه کند که جان من این رأیى که شما دادید بر اساس این مقدّمه، و این روایت، و این دلالت، و اصل بوده است و مثلاً این روایت ضعیف‌السّند است، بدلیل اینکه راوى آن را کشّى و نجاشى تضعیف کرده‏اند و متأخّرین هم او را تقویت نکرده‏اند، پس روایت ضعیف‌السّند فلهذا این‏ فتواى شما صحیح نیست. و در این صورت یا قبول مى‏کند و یا مى‌آید و با انسان مباحثه مى‏کند که آقا شما که مى‌گوئید اینطور و اینطور، حرف شما به این دلیل غلط است. شما این معنى را که از این آیه استفاده کرده‌اید؛ و مى‏گوئید: دلالتش این است، صحیح نیست؛ چون آیه چنین دلالتى ندارد، بلکه دلالت آیه چیز دیگرى است، و شما اینطور خیال کرده‌اید. خوب انسان هم مى‌بیند راست مى‏گوید؛ و انسان اشتباه کرده است... امّا مجتهد بدون اینکه کسى او را قانع کند و بگوید که: در این فتوى اشتباه کردى، از رأى خودش برگردد و تابع مجتهد دیگر بشود جایز نیست، بلکه باید اجتهاد یعنى تخصّص، و تخصّص یعنى بصیرت وجدانى و علم وجدانى، و نور باطنى بر اینکه مطلب از این قرار است. چراغ روشن است. و انسان با دو چشم هم مى‌بیند که الآن چنین است. آن وقت انسان چشمش را به هم بگذارد و بگوید چنین نیست چون فلان کس چنان گفته است؛ این غلط است. این مى‏شود تقلید نسبت به شخص متخصّص و به هم گذاشتن چشم نسبت به شخص بینا و فلهذا مى‏بینم که در اجازهٔ اجتهادى که فقها به شاگردانشان مى‏دهند مى‏نویسند: و یحرم الله علیه التّقلید: یعنى دیگر از این به بعد تقلید بر او حرام است. شخصى که به مرحلهٔ اجتهاد برسد، نه اینکه جایز است اجتهاد کند، بلکه دیگر نمى‏تواند تقلید بکند، تقلید حرام است... مجتهد هم نمى‏تواند تابع رأى دیگرى بشود. این راجع به مسائل کلّى اجتهاد. امّا راجع به حکومت اسلام، گفتیم که: حاکم اسلام واحد است و نمى‌شود در سیطرهٔ اسلام دو تا حاکم باشد. وقتى یکى از مجتهدین حاکم شد حکمش‏ بر تمام افراد مسلمان و حتّى بر مجتهدین دیگر و حتى بر افرادى که از حاکم أعلم‏اند نافذ است. خداوند به جهت حفظ مصالح نظام حکم او را حجّیّت داده است. حالا باید دید وظیفهٔ مجتهدین دیگر چیست؟ مجتهدین دیگر در عبادات و معاملات و حجّ و هر چیزى که راجع به امور شخصى است نمى‌توانند از آن حاکم تقلید کنند، زیرا این امور تقلیدى نیست؛ و تقلید بر مجتهد حرام است، امّا در امور ولائى که راجع به حکومت است، و شرع مقدّس اسلام اختیار آن را به دست حاکم داده است، بر همه مجتهدین واجب است تابع باشند، و هر چه او گفت عمل کنند. در امر جنگ در امر صلح، در اخذ مالیات‏ها، در خراب کردن خیابان‏ها، در ترکیب امور ادارات، در قوانین راهنمائى، در نماز عید فطر و قربان، و تعیین روز عید فطر و روز عید قربان، و حکم بدخول شهر و رؤیت هلال و أمثال ذلک که مسائل اجتماعى یکى دو تا نیست الى ما شاء الله بسیار است که اینها باید در جامعهٔ اسلام یک حکم داشته باشد، و هیچ حقّ خلاف ندارد؛ مگر انسان علم به خلاف داشته باشد.» 📚 پرتویی از نورمجرد، ص۱۲۶ (برای اطلاع از تفصیل این مباحث، به کتاب آیتِ‌نور و نورمجرد مراجعه کنید.) 🆔 @allame_tehrani
🔴 ضرورت هجرت به دارالاسلام و حرمت اولیهٔ توطن در دارالکفر 📚 پرتویی از نورمجرد، ص۱۱۹ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
ویژه_نامه_پرتویی_از_نور_مجرد_20230208_024538.pdf
38.79M
📖 ویژه‌نامهٔ «پرتویی از نور مجرد» ۱. نامهٔ مقام معظّم رهبری در رحلت علامه آیة‌الله حسینی طهرانی ۲. متن پیام حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی ۳. آیتی از نور؛ نگاهى گذرا به زندگانى مرحوم حضرت علّامه طهرانی ۴. مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر؛ اساتید و مراودین سلوکی علّامه طهرانی ۵. ستارگان علم و فضیلت؛ اساتید علمی علّامه طهرانی ۶. سید الطائفتین؛ حضرت علامه در نگاه دیگران ۷. سری که عشق ندارد…؛ وصیت‌هائی به طالبان علوم دینی ۸. مهربانتر از برادر؛ ارتباط آیت‌الله شهید مطهری با علامه طهرانی ۹. طلب گوهر وصل؛ خاطره‌ای منتشرنشده از حضرت آیت‌الله شیخ عبدالقائم شوشتری ۱۰. راه تولای حسین است و بس؛ سیرهٔ حضرت علامه در عزاداری ۱۱. نفحات نفس یار؛ نکته‌هایی از علامه طهرانی ۱۲. از اندیشۀ حکومت اسلامی تا تحقق آن - دیدگاه‌های علامه طهرانی در باب حکومت اسلامی - بیانات علامه طهرانی در تجلیل از رهبر فقید انقلاب در خطبهٔ عید فطر - نامه به مرحوم آیت‌الله میلانی - علامه طهرانی و طرح تشکیلات تحلیفی - تلاش برای نجات جان رهبری نهضت ۱۳. زلال معرفت؛ پاسخ به پنج شبهه ۱۴. یوم علی آل الرسول عظیم؛ رحلت و مراثی ۱۵. راه پرواز به آسمان؛ معرفی آثار علامه طهرانی 🆔 @allame_tehrani
فعالیت‌های سیاسی مرحوم علامه طهرانی - نورمجرد۳.pdf
18.02M
🔰فـعّـالـیّـت‌هـای سـیـاسـی مرحوم علّامه طهرانی (قدّس سرّه) یکی از ابعاد مهمّ و گسترده و امتیازات خاصّ حيات مرحوم علّامه طهرانی فعّالیّت‌های سیاسی‌اجتماعی ایشان بود. توجّه به مشکلات جوامع اسلامی و غیرت دینی و حسّاسیّت نسبت به تسلّط کفّار بر مسلمانان و برنامه‌ریزی و تلاش عملی برای مقابله با این امور و تشکیل حکومت اسلام از مهمترین دغدغه‌های ایشان در طول عمر شریفشان بود. 📚 نورمجرّد، ج۳، ص ۱۴۱ تا ۲۴۲ (به همراه فهرست تفصیلی مباحث) 🆔 @allame_tehrani
🕌 اهمیت زیارت امام رضا علیه‌السلام در ۲۳ ذی‌القعده روز بیست و سوم این ماه به قولی شهادت امام رضا علیه‌السلام است و مرحوم سیّد رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در إقبال می‌فرمایند: در برخی از تألیفات أصحاب دیده‌اند که زیارت امام رضا علیه‌السلام در روز بیست و سوم از نزدیک و دور مستحبّ است. خوب است آنهائی که نزدیکند از نزدیک و آنهائی که در مشهد نیستند از دور زیارت کنند. آقا رضوان‌الله‌تعالی‌علیه مقیّد بودند زیارت روز بیست و سوم ماه ذی‌القعده ترک نشود. 📚 «گلشن احباب» ج۲، ص۱۸۴ @Nooremojarrad_com 🆔 @allame_tehrani