↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️
اگر تو آنها را در عقل خود تمثيل كنی و در فكر خود تصوير نمائی در مقامها و موقفهای پسنديدۀ آنها و در مجلسهای شايسته و عبادت آنها، كه گوئی ديوانهای اعمال خود را در مقابل خود گشوده، و خود را آمادۀ محاسبه از نفس خود نمودهاند، از هر كار كوچک و بزرگی كه از آنها سرزده و بر هر امری كه به آنها شده و كوتاهی كردهاند، يا نهيی كه از آنها شده و در آن تقصير نمودهاند، و بارهای سنگين و گناه خود را بر دوش كشيده و از تحمّل و نگهداری آن فروماندهاند، و آواز آنان به گريه و زاری بلند شده و گريه گلوگير آنها گشته و يكدگر را به گريه و زاری پاسخ دادهاند، و فرياد خود را از روی ندامت و پشيمانی و اقرار و اعتراف به پروردگار خود بلند نمودهاند؛ در آن تمثيل عقلی و تصوير فكری ايشان را خواهی ديد كه حقّاً آنها عَلَمها و نشانههای هدايتند، و چراغهای درخشنده در تاريكیهای جهالتند كه فرشتگان رحمت الهی گرداگرد آنها را فراگرفته و مقام سكينه و آرامش و امن و امان بر آنها فرود آمده است، و درهای آسمان به روی آنان گشوده شده، و مراتب وصول به درجات عاليه و منازل فوز و كرامت در مقام منيعی كه خداوند در آن مقام بر آنها مطّلع است برايشان مهيّا گرديده است.
پس، از سعی و كوششی كه آنها در دنيا نمودهاند خدا راضی شده است و آن را پسنديده و امضا كرده، و مقام محمودِ آنان را ستوده و ستايش كرده است.
آنها به دعائی كه نمودهاند و از خدای خود اميد عفو داشتهاند، نسيم رحمت را استشمام نموده و عفو و مغفرت خدا را ادراک كردهاند؛ همۀ آنها گروگان نياز و فقرند به فضل و رحمت خدا، و اسيران ذلّتند در برابر عظمت پروردگار.
به درازا كشيدن مدّت اندوه و غم هجران دلهای آنان را جريحهدار نموده، و بسياری گريه و طولانی بودن آن در فرقت حضرت محبوب تعالی چشمهای آنها را متورّم و مجروح كرده است.
برای هر بابی و در هر موردی از موارد رغبت بسوی خداوند سبحانه، از برای ايشان دست كوبندهای است و دعائی مستجاب از افاضات و عطايای حضرت ربّ وَدود.
سؤال میكنند و درخواست مینمايند از كسی كه وسعتها در نزد او تنگی نمیكند، و رغبت كنندگان و اميدواران به مقام قرب و وصولش نااميد نخواهند شد.
پس ای انسان تو هم حساب خود را در دنيا از نفس خود بگير و برای طهارت خودت، خود به محاسبۀ نفْست بپرداز؛ چون برای غير از نفس تو در دنيا حسابگرانی غير از تو هستند كه به حساب آنها برسند. تو نيز اگر خود به حساب خودت رسيدی چه بهتر، وگرنه آن حسابگران به حساب تو نيز رسيدگی خواهند نمود.»
الحقّ اين كلام أميرالمؤمنين عليهالسّلام در حالات اوليای خدا يک كتاب حكمت است و احتياج به يک كتاب شرح و بسط دارد؛ و با دقّت در فقرات آن خوب واضح میشود كه چگونه اوليای خدا يكسره به بهشت میروند و كتاب و حسابی ندارند و سكرات مرگ و أهوال قبر و برزخ و قيامت از آنها برداشته شده است؛ چون همۀ اين عقبات را در دنيا طیّ كردهاند.
📚 معادشناسی، ج2، ص80
🆔 @allame_tehrani
🔰 #پخش_زنده_صوتی
💐 مراسم جشن ولادت حضرت امام حسن عسکری (علیهالسلام)
📍از طریق:
صفحهٔ «نورمجرّد» در آپارات
https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live
⏰ زمان:
شنبه ۸ ربیعالثانی ۱۴۴۶، حدود ساعت ۵:۳۵ صبح
💠 مکان:
بیت حضرت آیتالله حسینی طهرانی (مدّظلّهالعالی)
🆔 @allame_tehrani
💫 برترین خصلتها
▪️امام حسن عسکری (علیهالسلام):
خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا شَيْءٌ: الْإِيمانُ بِاللّٰهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوانِ.
دو خصلت است که بالاتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران دینی.
📚 تحفالعقول، ص۳۶۳
🆔 @allame_tehrani
🌙 شبزندهداری
▪️امام حسن عسکرى عليهالسّلام میفرمایند: إنَّ الْوُصولَ إلَى اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ، سَفَرٌ لايُدْرَكُ إلّا بِامْتِطآءِ اللَّيْلِ.
امام عليهالسّلام، وصول به حضرت پروردگار را سفرى معنوى میداند كه به سرانجام نمىرسد مگر اين كه سالک شب را مركب راهوار خود بگيرد. و در اين راه بايد مجاهده نمايد و از شهوات و خواب و خور كم كند تا از نور و ثمرات شبزندهدارى كه سرمايهٔ سلوک است برخوردار شود.
📚 «نورمجرّد»، ج۱، ص۶۶۵
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
💎 وصایای امام حسن عسکری (علیهالسلام) به شیعیان 💎 ♦️کدام رفتار شیعیان مایۀ خشنودی اهلبیت (علیهمال
💌 توصیههایی برای شیعیان در کلام امام حسن عسکری (علیهالسلام)
▪️امام حسن عسکری علیهالسلام به شیعیان و دوستان خود فرمودند:
تقوای الهی را پیشه کنید و در امور دین ورع داشته باشید، در تقرّب به خداوند کوشا باشید و در صحبتها صداقت نشان دهید، هرکس امانتی نزد شما نهاد آن را سالم تحویلش دهید، سجدههای خود را در مقابل خداوند طولانی کنید و به همسایگان خوشرفتاری و نیکی نمائید.
📚 «أعيانالشیعة»، ج۲، ص۴۱
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 وقتی میگویید «معصومه»، زمین و آسمان خندان میشود...
🎙مرحوم حاج محمدعلی خلفزاده از شاگردان مرحوم حاج سید هاشم حداد (رضواناللهعلیهما)
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🕌 برکات حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) حضرت آقاى حاج سيّد هاشم [حداد] میفرمودند: قبر مطهّر بىبى [
🕌 سیرهٔ مرحوم حدّاد در زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)
[مرحوم حدّاد] قدری زودتر از طلوع فجر صادق به حرم مطهر مشرف میشدند، و پس از چند رکعت نافله و نماز تحیّت و نماز صبح و قدری تفکّر و تأمّل در گوشهٔ رواق، زیارت را در بینالطلوعین انجام میدادند؛ و پس از آن به بعضی از قبرستانها مانند علیبنجعفر یا قبرستان شیخان یا قبرستان مرحوم حاج شیخ میآمدند، و بدون آنکه در میان قبور گردش کنند در گوشهای میایستادند و پس از تماشای عمیق، فاتحه میخواندند و طلب غفران مینمودند.
📚 «روحمجرّد» ص۲۸۴
🆔 @allame_tehrani
📜 زیارتنامهٔ حضرت فاطمهٔ معصومه سلاماللهعلیها (متن + صوت):👇
🌐 https://amfm.ir/ziaratnameh/
🌐 https://erfan.ir/mafatih326/
🆔 @allame_tehrani
مداحی_آنلاین_یا_حضرت_معصومه_مدد_مدد_مدد_محمود_کریمی.mp3
5.54M
▪️یا حضرت معصومه
▪️مـدد مـدد مـدد مـدد
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
💬 كلام أميرالمؤمنين دربارۀ اوصاف برادر الهی خود
و نيز أميرالمؤمنين در شرح حال صحابی بزرگوار عُثمان بن مَظعون[1] میفرمايد:
كَانَ لِي فِيمَا مَضَی أَخٌ[2] فِي اللَهِ، وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه، وَ كَانَ خَارجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَايَشْتَهِي مَا لَايَجِدُ، وَ لَايُكْثِرُ إذَا وَجَدَ.
وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً؛ فَإنْ قَالَ، بَدَّ الْقَآئِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّآئِلِينَ.
وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً، فَإنْ جَآءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ. لَايُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّی يَأْتِيَ قَاضِياً. وَ كَانَ لَايَلُومُ أَحَداً عَلَی مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّی يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ.
وَ كَانَ لَايَشْكُو وَجَعاً إلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ. وَ كَانَ يَفْعَلُ مَا يقُولُ، وَ لَايَقُولُ مَا لَايَفْعَلُ. وَ كَانَ إذَا غُلِبَ عَلَی الْكَلَامِ لَمْيُغْلَبْ عَلَی السُّكُوتِ. وَ كَانَ عَلَی مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَی أَنْ يَتَكَلَّمَ. وَ كَانَ إذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ نَظَرَ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إلَی الْهَوَی فَخَالَفَهُ.
فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَآئِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا؛ فَإنْ لَمْتَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ.[3]
میفرمايد: «در زمان گذشته یک برادر الهی داشتم كه مقام و منزلت او در چشم من بسيار بزرگ و عظيم مینمود، به علّت آنكه دنيا در چشم او بسيار پست و حقير بود. و او از تسلّط نفس امّاره و شهوت شكم بيرون بود؛ چيزی را كه نمیيافت اشتها نمیكرد، و چون چيزی را میيافت، آن را بسيار بكار نمیبست.
و بيشتر از اوقات ايّام و روزگار خاموش بود؛ و اگر احياناً سخنی میگفت، چنان سخنش مغزدار و پرحقيقت بود كه ديگر مجال سخن برای گويندگان نمیگذاشت و چون آب زُلال عطش پرسش كنندگان را فرو مینشاند.
و مرد متواضعالحال و ضعيفی بود كه ديگران بدين لحاظ او را بزرگ نمیشمردند و شرائط آداب و حقوق او را رعايت نمیكردند و به او به ديدۀ حقارت مینگريستند؛ وليكن در مقام جِدّ و دفاع از حقّ و حريم خدا چون شير ژيان[4] و چون افعی پُرزهر بيابان حمله مینمود.
در مقام استدلال از هيچ حجّت و برهانی فروگذار نبود، مگر آنكه خود به قضاوت حقّ و راستين خود متّكی بوده و با بصيرت كامل در آن امر وارد میشد؛ و بنابراين هيچ استدلالی نمیكرد مگر آنكه حاكم و پيروز میشد.
و در امری كه در امثال و اشباه آن عذر مردم قبول میشد، هيچكس را ملامت نمیكرد مگر آنكه در وهلۀ اوّل اعتذار او را میشنيد.
و ابداً از درد، شكوه و گلايه نمیكرد مگر بعد از آنكه آن درد برطرف شده و بهبودی حاصل گشته بود.
آنچه میگفت خود نيز عمل مینمود؛ و آنچه را كه عمل نمینمود در آن باره چيزی نمیگفت.
و زمانی كه در تكلّم با غير بيشتر ساكت بوده و مغلوب كلامِ غير واقع میشد، هيچگاه مغلوب سكوت نشده و نفْسش از ارادۀ سكوت بيرون نمیرفت و پيوسته زمام كلام و سكوت خود را در دست داشت.[5]
و رغبت و ميل او به شنيدن زيادتر بود از سخن گفتن.
و زمانی كه بالبَداهه و ناگهان دو امر بر او روی میآورد كه ناچار بايد يكی از آندو را بجای آورد، آن يک را كه موافق رضای نفس أمّاره و هوای خويشتن بود ملاحظه نموده و آن را مخالفت میكرد.
پس ای مردم! شما نيز بدين اخلاق پسنديده و صفات حميده بگرويد، و آن را گرفته و در كانون دل خود جا دهيد، و در اين باره به مسابقه پرداخته و در ميدان سبق گوی سبقت را از همگنان بربائيد.
و اگر تا اين حدّی كه بيان شد در خود استعداد و استطاعت آن را نمیيابيد، پس بدانيد كه بهرهمندی كم، بهتر از ناكامی و محروميّت بسيار است.»
يعنی به هر مقدار كه میتوانيد عمل نموده و خود را به حريم نزديک نمائيد، و به علّت صعوبتِ آن بكلّی دست از آن نشوئيد و مأيوس نشويد كه: منفعت قليل بهتر از ضرر كثير، و دريافت كم بهتر از ترک بسيار است.
و اين فقره از كلام حضرت، شبيه كلام رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم است كه میفرمايد: وَ مَا أَمَرْتُكُمْ بِهِ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ. «آنچه را كه من به شما امر میكنم، پس بجای بياوريد بقدری كه استطاعت داريد.»[6]
باری، از مجموع اين مطالب كه دربارۀ اوليای خدا ذكر شد اين نتيجه بدست آمد كه: اوليای خدا افرادی هستند كه تمام سرمايههای وجودی خود را به خدا سپرده و در مرتبۀ تسليم كلّی درآمده و هستی و اختيار خود را حقّاً به خدا سپردهاند. و در اين مرتبه از تمام حالات و موقعيّتهائی كه برای شخص محتضر هست مصون، و از مراحل سؤال و عذاب قبر و عرض و عذاب قيامت نيز در امانند.
📚 معادشناسی، ج2، ص85
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⬇️ پاروقی در «پست بعدی» ⬇️
🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقی «پست قبلی» ⬇️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- شرح احوال عثمان بن مظعون را بزرگان اهل حديث و تاريخ و تراجم آوردهاند و ما در اينجا از سه كتاب: اوّل از كتاب «طبقات» ابنسَعد، جلد سوّم، ص393 ؛ دوّم از كتاب «استيعاب» جلد سوّم، ص1053 ؛ سوّم از كتاب «اُسدالغابة» جلد سوّم، ص385 ذكر میكنيم. (و نيز ابنحَجر عَسقَلانی در كتاب «إصابة» ج2، ص457 احوالات عثمان بن مظعون را ذكر كرده است.)
محصَّل آنكه: عثمان بن مظعون از اصحاب بزرگ و باوفای رسول خدا بوده است و در مكّۀ مكرّمه بعد از سيزده نفر به رسول خدا ايمان آورده و دو هجرت به حبشه و مدينه نموده است. و رسول خدا بين او و أبیالهيثم بن التَّيَّهان عقد اخوّت بسته است، و در غزوۀ بدر حضور داشته و در شهر شعبان سی ماه از هجرت رسول خدا گذشته در مدينه رحلت نموده است.
و او اوّل كسی است از مهاجرين كه در مدينه رحلت كرده، و رسول خدا زمين بقيع غَرقَد را برای دفن مؤمنين انتخاب فرموده و اوّلين كسی را كه در آن دفن كردند عثمان بن مظعون بوده، و حتّی دستور دادند كه زينب يا رقيّه دختر خود را نزديک قبر او دفن كنند و به دختر تازه متوفّای خود گفتند:
الْحَقي بِسَلَفِ الصّالِحِ عُثْمانَ بْنِ مَظْعونٍ.
يعنی: «ای دختر، به يادگار گذشته، بندۀ صالح خدا، عثمان بن مظعون ملحق شو.»
و دربارۀ إبراهيم فرزند خردسال خود كه رحلت نمود فرمودند: ملحق شو به سلف صالح ما عثمان بن مظعون.
و دربارۀ عثمان بن مظعون پس از رحلتش فرمودند: ذَهَبْتَ وَ لَمْتَلَبَّسْ مِنْها بِشَيْءٍ. (عبارتِ «طبقات»)؛ خَرَجْتَ مِنْها وَ لَمْتَلَبَّسْ مِنْها بِشَيْءٍ (عبارت «اُسدُالغابَة») يعنی: «ای عثمان! تو از دنيا رفتی و ابداً دامان خود را بدان آلوده نكردی.»
2- در مراد آنكه اين «أخ» كدام است در بين شُرّاح «نهج» اختلافست؛ ابنميثم بحرانی در جلد 5، از «شرح نهج» ص390؛ و ملّا فتحالله كاشانی در ص581، از طبع سنگی گويد: مراد أبوذرّ غِفاری است، و بعضی گفتهاند: مراد عثمان بن مظعون است. و ابن أبیالحديد در جلد 19، ص 183 و 184 از شرح گويد:
بعضی گفتهاند: مراد از اين برادر، رسول خداست؛ و اين بعيد است چون در عبارت است كه: وَ كان ضَعيفاً مُسْتَضْعَفاً. و اين صفتِ رسول خدا نبوده است. و بعضی گفتهاند: مراد أبوذرّ غفاری است؛ و اين را نيز جمعی مستبعَد شمردهاند چون در عبارت آن حضرت است كه : فَإنْ جآءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثٌ عادٍ وَ صِلُّ وادٍ. و أبوذرّ از معروفين به شجاعت و بَسالت نبوده است.
و بعضی گفتهاند: مراد مقداد بن عَمرو معروف به مقداد بن أسود است كه از شيعيان مخلص علیّ بوده است و در فضيلت او حديث صحيح مرفوع وارد شده است. و بعضی گفتهاند كه: اشاره به أخ و برادر معيّن نيست و اين كلام از باب مَثَل است و عادت عرب بر اين جاری بوده است؛ مثل قولهم في الشّعر: فَقلتُ لِصاحبی، و يا صاحبی. «و سپس میگويد : اين أقوی از وجوه مذكوره است.
و در «شرح نهجالبلاغة» خوئی، در جلد21، ص378 كه شارح آن آقا ميرزا محمّدباقر كمرهای است اين عبارت را از ابن أبیالحديد نقل میكند و اضافه میكند كه: ابنميثم بر اين جماعت كه احتمال داده شده، عثمان بن مظعون را اضافه كرده است. و سپس میگويد: در صورتی كه احتمال ابن أبیالحديد صحيح باشد، حضرت أميرالمؤمنين را بايد مبتكر فنّ رُمانتيك و روايات تمثيليّه گرفت.
⬇️ ادامـــه در «پست بعدی» ⬇️
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پاورقی» ⬇️
3- «شرح نهجالبلاغة» عبده، طبع مصر، جلد دوّم، ص 205 و 206.
4- در نسخۀ «نهجالبلاغة» ملّا فتحالله لَيْثٌ غادٍ ذكر كرده است، يعنی: شتابنده و خشمگيرنده. و گفته است كه: و لَيْثٌ عادٍ به عين مهمله نيز روايت شده است كه مشتقّ باشد از عَدْو يعنی دويدن. ابن أبیالحديد نيز به عين مهمله روايت كرده است؛ ولی در «شرح نهجالبلاغة» ابنميثم بحرانی و محمّد عبده لَيْثُ غابٍ روايت نمودهاند، و غاب به معنی درختهای بسيار درهم پيچيده است كه شير لانۀ خود را در ميان آن قرار میدهد.
5- در نسخۀ ابنميثم و ابن أبیالحديد و ملّا فتحالله و شرح خوئی كه كمرهای تتميم نموده است چنين وارد است كه: وَ كانَ إذا غُلِبَ عَلَی الْكَلامِ لَمْيُغْلَبْ عَلَی السُّكوتِ. وليكن در «شرح نهج» محمّد عبده اين دو فعل را معلوم آورده است: وَ كانَ إذا غَلَبَ عَلَی الْكَلامِ لَمْيَغْلِبْ عَلَی السُّكوتِ.
و معنايش بنابراين چنين میشود كه: زمانی كه بر كلام غلبه مینمود در عين حال سكوتش بيشتر بود؛ ليكن روايت اوّل أنسب است.
6- اين حديث را غزالی در «إحيآءالعلوم» در باب آفت بيستم از آفات زبان در جلد سوّم، ص141 آورده است و اصل حديث اينست:
ذَروني ما تَرَكْتُكُمْ فَإنَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ بِكَثْرَةِ سُؤالِهِمْ وَ اخْتِلافِهِمْ عَلَی أنْبيآئِهِمْ. ما نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ فَاجْتَنِبوهُ وَ ما أمَرْتُكُمْ بِهِ فَأْتوا مِنْهُ ما اسْتَطَعْتُمْ.
و در ذيل صفحه، زينالدّين عراقی در كتاب «المُغني عن حمل الأسفار في الأسفار» كه تخريج احاديث «إحيآءالعلوم» را نموده است، گفته است كه: اين حديث متّفقٌعليه است از طريق أبوهُريره.
🆔 @allame_tehrani
💠 انسان کامل 💠
از ميان انسانهايى كه پا به عرصهٔ دنيا گذاشته و لباس عاريت وجود را بر تن كردهاند، در هر برههاى از زمان تنها افراد معدودى هستند كه غرض از خلقت كه همان تحقّق به مقام عبوديّت محضه است را فراموش نكرده، قدم صدق در صراط مستقيم توحيد و منهج ولايت گذاشتهاند، تا اينكه به مقتضاى آيهٔ: وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ، لطف و عنايت و فضل حضرت پروردگار از آنان دستگيرى نموده و نفحات رحمانيّه از جانب حضرت ربّ ودود و عالم قدس و طهارت بسوى اين مجاهدين فىاللـه، به وزش آمده و سبب شده تا رفتهرفته رشتههاى علائق مادّى و قيود تعيّن را پاره كرده و حجابها را يكسره كنار زنند، تا آنجا كه ديگر بين آنان و معبودشان هيچ حجابى باقى نماند.
فهرست
↓۱- روايت أميرالمؤمنين عليهالسّلام در اوصاف اولياء الهى
↓۲- اوصاف اولياء الهى و انسان كامل
↓۳- مقام و منزلت انسان كامل در روايت امام صادق عليهالسّلام
↓۴- اشعار فیض کاشانی (ره) در فضائل انسان كامل
↓۵- تصوّر مقامات اولياء خدا براى غير كاملين ممكن نيست
↓۶- حقيقت اولياء الهى لايُدرَك و لايوصَف است
↓۷- روايت امام صادق عليهالسّلام در صفات عارف
↓۸- تمكّن اولياء الهى در مقام عبوديّت تامّه
↓۹- مرحوم علّامه طهرانی مصداق حقيقى عالم باللـه و بأمراللـه بودند
↓۱۰- شواهدى بر وصول مرحوم علّامه طهرانی به قلّهٔ توحيد
↓۱۱- شدّت تقيّد مرحوم علّامه طهرانی به كتمان حالات خود
↓۱۲- عدم تعلّق خاطر اولياء كامل به كشف و كرامات
↓۱۳- نمونههائى از انصراف مرحوم علّامه از ادارهٔ عالم كثرت
↓۱۴- دو شاخصهٔ عمده براى موفّقيّت مرحوم علّامه در طىّ طريق إلى اللـه
↓۱۵- اشعار ابنفارض دربارهٔ منافات سلوک با آسايشطلبى
↓۱۶- سير سريع مرحوم علّامه در سلوک إلى اللـه
↓۱۷- به فعليّت درآمدن استعدادهاى مرحوم علّامه به عنايت پروردگار و لطف اساتید
↓۱۸- پانویس
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 منبع: نورمجرّد، ج1، ص 213 تا 231
📍مشاهده از طریق لینک زیر:👇
https://B2n.ir/Ensane_Kamel
🆔 @allame_tehrani
86.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگر رضای خدا را میخواهی با نفس خودت مبارزه کن...
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
💫 اولیای خدا
طايفهاى ديگر را عنوان «اولياى خدا» داده؛ [ایشان] كسانى هستند كه واله و شيدا در عشق خدايند، و از خصائص ايشان اين موهبت است كه به هيچ چيزى جز خداى سبحان توجهى ندارند و بهمين جهت جز از خدا نمىترسند و به خاطر هيچ چيز اندوهگين نمىگردند، در بارهٔ آنان فرموده: (أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)[1].
✍ مرحوم علامه طباطبایی (قدس سره)
📚 ترجمهٔ تفسیر المیزان، ج3، ص102
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سورهٔ يونس، آيهٔ 62؛ آگاه باش كه اولياى خدا نه خوفى تهديدشان مىكند، و نه اندوهنک مىشوند.
🆔 @allame_tehrani