#گزارش_هم_اندیشی (۱)
جمعه گذشته ۹۹/۹/۱۴ در گروه #هم_اندیشی به مناسبت شهادت شهید فخری زاده گفتگویی در موضوع * #جهادعلمی در حوزه علمیه* انجام شد. برای رسیدن به این موضوع راه کارها و موانعی از طرف عزیزان اعضای گروه بیان شد که خلاصه ای از این گفتگو تقدیم دوستان میشود.
🔰🔰🔰🔰🔰
⭕️راه کارها
1️⃣یکی از مهمترین مسائل این است که حوزه علمیه در تعریف نسبت خود با جمهوری اسلامی دچار تردید است. اگر ما بتوانیم آرمان تمدن اسلامی را برای حوزه (به عنوان یکی از ارکان جمهوری) در حوزه نهادینه کنیم، آنگاه نقش حوزه را در تحقق این آرمان تبیین کنیم، می تواند، به تحقق این مسئله کمک کند
2️⃣ایجاد انگیزه در طلاب و باز کردن راه مناظره علمی
3️⃣تقلیل ایام تحصیل تا پایه ده به نهایتا پنج سال
4️⃣تسلط کامل بر اندیشه های بنیادین برخی اعلام که کاملا مشکل دست خالی در ایام تبلیغ رو به هزار رتبه حل میکنه.
5️⃣آغاز چالش تبلیغی و علمی در فضاهای اساسی تر مثل دانشگاه
6️⃣ورود سریعتر به فاز تدریس در حوزه
7️⃣شناخت استعداد طلبه و حرکت در مسیر استعداد
8️⃣ایجاد یک اندیشه و چهار چوب فکری برای طلبه
⭕️موانع
1️⃣مشخص نبودن هدف و مسیر طلبه
2️⃣عدم وضعیت مالی مناسب.
در مورد وضعیت مالی بحث مفصلی صورت گرفت که میتوان گفت گروهی موافق و گروهی مخالف بودند:
✅دوستان موافق فرمودند که چون وضع مالی خوبی برای طلاب نیست در نتیجه نمیتوانند ممحض در درس بشوند. دوستان مخالف هم این استدلالات را در جواب آوردند که وضعیت مالی مهم است اما نه خیلی و یا بعضی از دوستان فرمودند که وضع مالی بهتر باعث میشود در بعضی موارد روحیه تحصیل علم از بین برود و تضعیف بشود. و یا دوستانی فرمودند که علمایی مثل علامه طباطبایی وضع مالی خوبی نداشتند. مخالفین هم فرمودند این نوع مقایسه صحیح نمیباشد.
✅بعضی از دوستان هم فرمودند که اگر مهارت های تبلیغی و علمی خود را تقویت کنیم نسبت به بهبود وضعیت مالی کمک کننده است؛ مثلا دانشگاه ها که نیروی مبلغ با سواد میگیرند. بعضی دوستان سوال فرمودند که تقویت مهارت های تبلیغی و علمی، نیاز به سیر تحصیلی صحیح دارد و آن چیست؟ و عزیزی هم در جواب به این سوال، برخی از راهکارهای فوق را بیان کردند.
📌این خلاصه گفتگو را با سخنی از حضرت آقا(مد ظله العالی) که متناسب به بحث است و باعث تقویت روحیه جهادی میشود ، را به پایان میرسانیم.
💫حضرت آقا در جریان دیدار با طلاب و اساتید حوزه علمیه 89/7/29 فرمودند:
✨آن حقیقت اول که گفتیم نظام مستظهر به حوزههای علمیه است، به خاطر این است که نظریهپردازی سیاسی و نظریهپردازی در همهی جریانهای ادارهی یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهدهی علمای دین است. آن کسانی میتوانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریهپردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریههای غربی، نظریههای غیردینی، نظریههای مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعهای در خلأ نمیتواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداختهی اذهان مادی است، میآید جایگزین میشود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد.
✨اینکه بنده دربارهی علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانی ای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران می آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و نظریات اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههای علمیه است، چون تکیهگاه اوست.
♨️انشالله هم اندیشی بعدی را روز جمعه ۹۹/۹/۲۱ خواهیم داشت. شما هم با ما همراه شوید.
🤔🤔نظراتتان را برای ما ارسال کنید.
🔘لینک عضویت در گروه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1221263413C41edddb737
🌐@almorsalaat|رسانه حوزوی المرسلات
#گزارش_هم_اندیشی (۲)
جمعه گذشته ۹۹/۹/۲۱ در گروه #هم_اندیشی گفتگویی با موضوع: 《چرا یک طلبه باید #فلسفه بخواند؟》 انجام شد. در ادامه خلاصه اهم مباحث مطرح شده را میخوانید.
🔰🔰🔰🔰🔰
✅تعریفی اجمالی از فلسفه:
🔸فلسفه علمی است که در آن از بدیهیات آغاز می شود و به روش استدلال عقلی پیش می رود. بعبارت دیگر فلسفه پس از نفی سفسطه و اثبات واقعیت، بر اساس برهان شروع به حرکت می کند و عوارض و احوال کلی واقعیت را مورد بررسی قرار می دهد.
✅ضرورت یادگیری فلسفه در اجتهاد و علم اصول:
🔸در ادامه دوستی سوال فرمود که:
اگر مجتهدی مسلط به فلسفه نباشد اجتهاد فقهی او ناقص است ؟
🔸در جواب گفته شدکه: اگرچه اصول علم دقیقی است و ذهن طلاب را خیلی تقویت می کند؛ ولی کسی که بدون شناخت صحیح و عمیق مباحث فلسفی وارد اصول می شود دچار خلط های زیادی می شوند.
🔸بسیاری از کسانی که فلسفه را نفی می کنند خودشان در اصول بحث های عقلی را به صورت کاملا بی ضابطه مطرح می کنند و سبب طرح بحث های بیگانه از علم اصول در این علم می شوند.
🔸یکی از دوستان نسبت به این جواب اشکالی وارد کردند که: از طرف دیگه نه تنها مفید نیس، بلکه بسیار آسیب زا هست. اصول باید عرفی باشد و فلسفه ذهن را از عرف دور میکند.
🔸دوست دیگری درجواب به اشکال اخیر فرمودند که: مسئله مهمی که باید توجه شود این است که این جمله که معروف شده است که :«فقه و اصول عرفی است و فلسفه ذهن را از فهم عرفی دور می کند» این عرفی بودن به چه معناست؟؟ آیا عرفی بودن به معنای بی ضابطه بودن است؟؟؟ ضابطه صحت و سقم فهم عرف چیست؟
🔸درست است که در باب الفاظ معیار ظهور و فهم عرفی است ولی ضابط فهم عرفی و خط کش سنجش آن در سایر ابواب باید مشخص شود. حال کسی که فلسفه نخوانده و تفاوت ادراکات حقیقی و اعتباری را نمی داند و حقیقت ظرف عقلا و «باید های عقلایی» را نمی شناسد چه معیاری برای فهم عقلایی می گذارد؟؟؟.
🔸در ادامه بحث یکی از دوستان فرمودند: جناب آخوند از فلسفه در علم اصول استفاده کرده است. ولی خود آخوند فلسفه را درست نفهمیده است که درجواب گفته شد: خوب است به کتب اصولی مراجعه کنید و ببینید که بزرگانی مثل محقق نائینی و عراقی و اصفهانی و محقق خویی و ... پاسخ موضوعاتی مثل:
- معانی حرفیه
- حقیقت انشاء
- مسلک تعهد محقق خویی
- مراتب حکم
- حقیقت ملک
- متعلق حکم
و ....
را چگونه بیان کرده اند. آنچه الان متداول شده است این است که طلاب بدون اینکه فلسفه دقیقی بدانند در علم اصول این مباحث را در ضمن مباحث اصولی می خوانند و چون با خط کشی های فلسفی آشنا هستند نمی توانند درست و غلط آن را از یکدیگر تفکیک کنند.
✅خواندن یا نخواندن فلسفه:
🔸دوستی سوال فرمود که فلسفه بخوانیم یا نه؟ یکی از دوستان که به نظر میایید مخالف بودند اینگونه جواب دادند: اگر نیاز بود از طریق اهل بیت به ما می رسید. عیب کار اینجاست که دوستان اسم فلسفه رو گذاشتن تعقل ورزیدن در صورتی که چیزی دیگه ارائه میدهند. اول اصول کافی مباحث عقلی امام صادق با زندیقان ببینید. و همچنین
عقل در آیات و تعقل در آیات انسان رو به سما هدایت میبرد در صورتی که فلسفه نمونه های فراوان دیدم و دیدید که دچار کفریات و ضد دین شده اند.
🔸دوست عزیزی درجواب فرمودند: این چه استدلالی است برادر عزیز؟ خود قرآن در مورد خودش میفرماید یضل به کثیرا. کدام مفهوم یا روش مقدس در عالم سراغ دارید که اطراف آن انحراف یا حتی کفر حاصل نشده باشد؟ چطور از آن همه دعوت به توحید فلسفه عبور میکنید و ما را به انحراف نادیده ارجاع میدهید؟ روش فلسفی اگر اشکالی در ذات دارد آن اشکال را باید توضیح دقیق بدهیم غیر از این خطابه است.
🔸سپس دوست دیگری از مخالفین خواندن فلسفه فرمودند: چطور فلسفه ای که از یونان وارد شده بر معلومات به معنای همان تعقل ورزیدن در قران است.
با بازی با واژگان کلاه علمی سر دیگران نذاریم.
🔸دوست دیگری درجواب فرمودند: تعقل قبل از قرآن بوده یا نه؟ اگر نبوده دعوت قرآن به تعقل چه معنا دارد؟ اگر بوده چه اشکالی دارد این روش تعقلی را اقوام مختلف پی گرفته باشند؟ با این لیبل یونانی نه چیزی ثابت میشود و نه رد میشود. اساسا روش فلسفه مستقل از فرد و قوم است چطور آنرا به قوم نسبت میدهید؟؟. (بحث لغزش گاه های تفکر از منظر قرآن شهید مطهری خوانده شود) .
🔸پاسخ به این سوال یعنی ما یک تعقل پیشا قرآنی داریم که اتفاقا هدیه الهی است چه اشکالی دارد این تعقل که بارها قرآن به آن ارجاع داده را بپذیریم
اگر میگویید این روش تعقل فلسفه نیست پس چیست؟!
🔸و در آخر دوستی دیگر هم ضرورت خواندن فلسفه را اینگونه فرمودند:
الف: برای فهم مطالب اصولی متعارف
و ب: برای فهم معارف قرآن و عترت
و ج: برای پاسخ به شبهات
مهمتر از همه بند (ب) است.
🔘لینک عضویت در گروه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1221263413C41edddb737
🌐@almorsalaat