eitaa logo
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
1.9هزار دنبال‌کننده
90 عکس
31 ویدیو
88 فایل
ادمین @Alhamd_leallah کانال شرح الجامی @sharholjami کانال شرح ریاض السالکین @RiazAlsalekin کانال مختصرالمعانی @MOKHTASAR_ALMANI
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بایگانی
؛ ✅ دو واژه ابهام و اجمال بارها به یک معنا به کار رفته اند یعنی لفظی که مراد از آن مشخص و معین نیست و ظهور در مورد خاصی ندارد؛ اما گاهی هم این دو لفظ در دو معنای مختلف به کار رفته است (إذا إجتمعا إفترقا و إذا إفترقا إجتمعا) و اندیشمندان فرق های مختلفی برای این دو بیان کرده اند، و از جمله آنها فرق هایی است که محقق ایروانی مطرح کرده است : 1⃣ الإهمال و الإجمال:ربما یکون الفرق الإهمال و الإجمال هو أنه فی الثانی یتعلق الغرض بإجمال المطلب و إبهامه علی الشخص السامع بینما فی الأول لا غرض للمتکلم فی إبهام الأمر علی السامع و إنما هو بالفعل فی مقام بیان أصل وجوب الصلاه مثلا، و أما أجزاءها فلیس هو فی مقام بیانها، کما أنه لا غرض له فی إجمالها وإبهامها. 2⃣ و ربما یفرق بینهما بأنه فی الإجمال یفترض أن المتکلم عالم بالخصوصیات و لکنه الآن لیس فی مقام بیانها، بینما فی الإهمال لا یکون عالما بالخصوصیات، ففی کلتا الحالتین یکون المتکلم فی مقام بیان ثبوت الحکم للطبیعه و لکنه فی إحداهما یفترض العلم بالخصوصیات و فی الأخری لا علم بها، فالطبیب مثلا قد یأمر المریض و یقول له:لا بد لک من إستعمال الدواء و هو یعلم بالخصوصیات اللتی لابد من مراعاتها، بینما الإنسان العادی غیر الطبیب قد یقول لغیره:لابد لک من إستعمال الدواء و هو لا یعلم بالخصوصیات اللتی لابد من مراعاتها، و الأول إجمال من الطبیب و الثانی إهمال من الإنسان غیر الطبیب. 📘 ر.ک:کفایه الأصول فی أسلوبها الثانی، محمد باقر ایروانی، ج ۳، ص ۴۹۱. @alafzal1400
یکی از فرق های بین اسم جنس و علم جنس عبارت است از: اسم جنس مثل الرجل،برای تک تک افراد تحت خود وضعشده،یعنی افراد به صورت انفرادی در وضع،لحاظ شده اند به همین خاطر اطلاق اسم جنس بر افراد خود به صورت تک به تک، حقیقی است مثل: زید رجل عمرو رجل بکر رجل و... اما استعمال اسم جنس بر مجموع افرادش، به صورت کل مجاز است. علم جنس،عکس اسم جنس است در دلالت یعنی علم جنس وضع شده برای مجموع افراد تحت خود و اطلاقش بر افراد خود به صورت تک تک مجاز. مثلا أسامة، علم جنس است برای شیر،که به مجموع شیر ها أسامه حقیقتا اطلاق می شود،ولی بر فرد ان ها مجازا. مثلا:اسد بیاض أسامة مجاز است. حاشیه ادیب دره صوفی بر شرح جامی،مبحث لاینصرف. @alnokat
یا ایها الذین آمنو آمنوا بالله و رسوله والکتاب الذی نزل علی رسوله ... در ایه فوق الذین مخاطب است اما صله ان(آمنوا)غایب اوره شده،یعنی ای کسانی که ایمان آوردند وحال آن باید آمنتم صله می شد تا مطابقت بین موصول و صله در خطاب باشد،مثل انت الذی فعلت نه انت الذی فعل. پیرامون این مسئله دو بحث مطرح است: 1.آیا از نظر نحوی صحیح است که صله موصولی که مخاطب قرار گرفته شده،غایب باشد؟اگر این صحت اثبات نشود،اشکال بر اعجاز قران وارد می اید که چرا استعمال غلط در ان وجود دارد. 2.اگر از نظر نحوی صحیح است چه نکته ای وجود دارد که به جای تطابق بین صله و موصول در مخاطب بودن،از صله غایب برای موصول مخاطب استفاده کردیم؟ جواب: اولا از نظر نحوی مجاز است که برای موصول مخاطب از صله غایب استفاده شود. ابن هشام در مغنی اللبیب می گوید:عرب استعما کرده انت الذی فعلت،همچنین استعمال کرده انت الذی فعل،بلکه اکثر استعمال صله با موصول مخاطب،ان است که صله غایب باشد هرچند مخاطب بودن صله قیاسی است. ثانیا:نکته بلاغی که در ایه وجود دارد ان است که تعبیر آیه به صله غایب اشاره دارد به دوری و عدم حضور وقرب بنده به مولا(زیرا غایب کسی است که نزد متکلم حضور ندارد) مگر انکه بنده دستورات مولا را انجام دهد،شاهد بر این مطلب ان است که همیشه بعد از خطاب( الذین امنوا )یک دستوری از جانب مولا آمده است( اقیموا الصلاه،لابغتب،استجیبوا و...)که با انجام ان، عبد قرب به مولا پیدا می کند. برگرفته از بیانات استاد سلیمانیان @alnokat
❌وربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم ♻️ایه فوق طبق قاعده اصولی ذیل الذکر دلالت دارد بر اینکه بالاترین فضیلت، علم است. ✅قاعده اصولی: 🔹ان ترتب الحکم علی الوصف مشعر بکون الوصف علة ◾️اگر حکمی برای موضوعی اثبات شود و موضوع حکم، متصف به وصفی باشد(به صورت حیثیت تقییدیه)وصف اشعار دارد که علت جعل حکم برای موضوع،همان وصف است. ▫️مثلا در اکرم العلماء،وصف علم اشعار دارد که علت جعل حکم وجوب اکرام،عالم بودن است. ♻️در ایه هم خداوند متعال خود را موصوف به وصف اکرمیت کرده بعد فرموده اند (علم بالقلم)،حال اگر فضیلتی افضل و انفس از علم وجود داشت،اقترانش به اکرمیت خداوند که با افعل تفضیل امده، اولویت داشت. 📝منیه المرید/ تفسیر رازی ج2/ص۱۸۶ @alnokat