♦️ الو سلام حاج آقا / ۳۸
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا ورود اسلام به ایران چه ثمراتی برای ایرانیان داشت؟
🔸 با ورود اسلام به ایران تشتت افکار و عقاید مذهبیِ ایرانیان به تدریج جای خود را به وحدت عقیده داد و مردم با گرایش به یک فلسفه دینی، فکر واحد، آرمان واحد، ایدهآل واحد پیدا کردند و احساسات برادری میانشان رونق گرفت.
🔹 وحدت حول محور اسلام چه منافعی برای ایرانیان داشت؟
🔸 در زمانی که کشورهای مسیحی در تاریکی «قرون وسطی» فرو رفته بودند، ایران در پرتو گرایش به اسلام، همدوش با سایر ملل اسلامی و بلکه پیشاپیش آنها مشعلدار ایجاد «تمدن اسلامی» شد و با اثبات عملی هوش، لیاقت و استعدادهای خویش، دیگران را مقهور تواناییهای خود نمود.
🔸 این مشعلداری چگونه به ایران رسید؟
🔹 اسلام، ایرانی را به خود و جهان شناساند. معلوم شد این ادعا که نبوغ و استعداد ایرانی فقط در حوزه نظامی است و در میادین علمی حرفی برای گفتن ندارد، از اساس دروغ و بیپایه است. عقبماندگی ایرانی در برخی ادوار تاریخی از نقص استعداد او نبود، بلکه اسارت در رژیم موبدی استعدادهای او را به زنجیر کشیده و فرسوده بود، والا همین ایرانی در دوره اسلامی نبوغ علمی خویش را در بالاترین درجه آن نشان داد.
🔹 اسلام چه فرصت دیگری فراروی ایران گشود؟
🔸 با ورود اسلام به ایران دروازهها گشوده شد و علاوه بر فرهنگ و علوم اسلامی، راه برای ورود فرهنگهای یونانی، هندی، مصری و غیره به ایران فراهم گردید. استعدادهایی نظیر «بوعلی سینا»، «ابو نصر فارابی»، «ابوریحان بیرونی»، «عمر خیام»، «خواجه نصیرالدین طوسی»، «صدرالمتألهین» و صدها عالم طبیعی، ریاضی، مورخ، جغرافیدان، پزشک، ادیب، فیلسوف و عارف در این دوره تاریخی رشد کرده و شکوفا شدند.
🔹 چگونه نبوغ علمی ایرانیان به ظهور رسید؟
🔸 اسلام شور و هیجان علمی و فرهنگی در ایرانیان پدید آورد و موجب رشد و شکوفایی استعداد آنها شد. برای اولین بار در تاریخ بود که ایرانی پیشوا، مقتدا و مرجع دینی غیرایرانی شد. در هيچ عصر و زمانی جز در عصر اسلام، ایرانیان به چنین مقام و منزلتی نرسیده بودند. در مصر «لیث بن سعد» ایرانی پیشوای فقهی مردم آن دیار شد، «ابوحنیفه» ایرانی به صورت یک پیشوای بیرقیب در آمد، «ابوعبیده معمر بن المثنی» و «واصل بن عطا» و امثال آنها پیشوایان کلامی شدند، «ابو بشر سیبویه» و «کسایی» امام صرف و نحو گردیدند و دیگرانی مرجع لغت و غیره
🔹 مرجعیت دینی ایرانیان تا کجا امتداد داشت؟
🔸 سیادت معنوى و مرجعیت دینی ایرانیان بسیار گسترده بود، به طوری که روزی «هشام بن عبدالملک» خلیفه اموی از یکی از علما پرسید: آیا علما و دانشمندانی را که اکنون در شهرهای اسلامی مرجعیت علمی و فتوایی دارند میشناسی؟ گفت: آری. هشام گفت: اکنون فقیه مدینه کیست؟ جواب داد: «نافع». نافع ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه مکه کیست؟ «عطاء بن ابی رباح». ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه اهل یمن کیست؟ «طاووس بن کیسان». ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه یمامه کیست؟ «یحیی بن کثیر». ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه شام کیست؟ «مکحول». ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه جزیره کیست؟ «میمون بن مهان». ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه خراسان کیست؟ «ضحاک بن مزاحم». ایرانی است یا عرب؟ ایرانی است. فقیه بصره کیست؟ «حسن» و «ابن سیرین». ایرانی هستند یا عرب؟ ایرانی هستند. فقیه کوفه کیست؟ «ابراهیم نخعی». ایرانی است یا عرب؟ عرب است. هشام گفت: نزدیک بود قالب تهی کنم؛ هر که را پرسیدم تو گفتی ایرانی است، خوب شد لااقل این یکی عرب است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: خدمات متقابل اسلام و ایران، (کارنامه اسلام در ایران)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#ورود_اسلام_به_ایران
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۳۹
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «شیخ صدوق» که بود؟
🔸 «ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی» معروف به شیخ صدوق در قرن چهارم هجری قمری (306) در شهر مقدس قم متولد شد. وی از سنین کودکی به فراگیری علوم دینی در نزد پدر پرداخت و به زودی به محافل و مجالس درسی بزرگان امامیه راه یافت. او از مفاخر علمای شیعه و مشهورترین محدّث و فقیه کلامی به شمار میرود که نزدیک به سیصد اثر علمی تالیف کرده و مورد احترام علمای شیعه و سنی است.
🔹 شیخ با دعای امام زمان (عج) متولد شد؟
🔸بله. «علی بن حسین» پدر شیخ صدوق که فقیه و پیشوای قمیها بود، صاحب فرزندی نمیشد. او که بیش از پنجاه سال از عمرش گذشته بود، بر آن شد تا نامهای به امام زمان (عج) نوشته و از ایشان طلب دعا کند. او نامه را نوشته و به «حسین بن روح نوبختی» سومین نائب خاص امام در عراق رساند. نامه به رویت حضرت رسید و در حق او دعا کرد و سپس فرمود: «در آینده نزدیک خداوند به او فرزندی خواهد داد که سبب برکات زیادی خواهد شد.» و بدین وسیله شیخ صدوق با دعای امام زمان (عج) متولد شد.
🔹 شیخ سفرهای علمی زیادی داشت؟
🔸 عصر و دوره شیخ صدوق «عصر حدیث» بود. دورهای که با حرکت علمی «ثقه الاسلام کلینی» آغاز شد و با تلاشهای پیگیر شیخ صدوق ادامه یافت. شیخ حفظ، حراست و نشر سخنان پیشوایان دینی را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود و برای رسیدن به این هدف جان خویش را به خطر انداخته و از بلخ تا بخارا، از کوفه تا بغداد و از مکه تا مدینه سفر کرد و در تمام مراکز اسلامی شیعه و سنی اتراق نمود تا احادیث رسول خدا (ص) و اهلبیت (ع) او را جمعآوری و حفظ نماید.
🔹 برجستهترین اثر شیخ چه بود؟
🔸 شیخ صدوق آثار متعدد علمی تالیف کرده است که به فارسی نیز ترجمه شدهاند مانند: «الخصال المحموده و المذمومه»، «علل الشرایع»، «معانی الاخبار»، «کمال الدین و تمام النعمه» و ... اما مشهورترین اثر شیخ کتاب «من لایحضره الفقیه» است که از «کتب اربعه شیعه» بوده و فقهای شیعه برای آن شرحها و حاشیهها نوشتهاند.
🔹 مهمترین خدمت علمی شیخ چه بود؟
🔸 بیشترین وقت شیخ صدوق برای گردآوری، تدوین، تبویب، نشر احادیث و نگارش کتب علمی صرف شد. او با ابتکار خود در تنظیم آثار معصومین (ع) چشمه جوشانی را جاری ساخت که نسلهای آینده از آن بهرهبرداری کردند. شیخ شاگردان زیادی را نیز تربیت نمود که پرآوازهترین آنها «شیخ مفید» است.
🔹 شیخ کی و کجا رحلت کرد؟
🔸 شیخ صدوق در سال ۳۸۱ هجری قمری، تقریبا در سن ۷۵ سالگی در شهر ری به سوی حق شتافت و در نزدیکی مرقد حضرت «عبدالعظیم حسنی» به خاک سپرده شد، مزار او به نام «ابن بابویه» زیارتگاه مسلمین است. در سال ۱۲۳۸ هجری قمری باران شدیدی بارید و مزار شیخ را شکافت. مردم در مرمت مزار به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون شده بود رسیدند و جسد را سالم یافتند. به طوری که حتی آثار رنگ حنا بر روی ناخنهای شیخ باقی بود. این خبر به زودی در تهران پیچید و «فتحعلی شاه قاجار» نیز از آن آگاه شد. وی به همراه علما و سران قوم به سرداب رفته و جسد شیخ را سالم دیدند. پس از آن سرداب را پوشانده و بنای مزار شیخ را بازسازی کردند.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: گلشن ابرار (شرح حال عالمان شیعه)، ج ۱، (شیخ صدوق)، تالیف: محمدحسین فلاح زاده، زیر نظر: استاد محمد جعفر طبسی، به کوشش: عبدالصمد جودتی استیار
#شیخ_صدوق
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۰
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا گناهان افراد مسلمان به لحاظ عقوبت چگونه است؟
🔸 از نظر مقررات موضوعه اسلامی که مربوط به رفتار اجتماعی افراد بشر است، هرگاه کسی شهادتین بر زبان بیاورد، مسلمان شناخته شده و از مزایای ظاهری اسلام برخوردار میگردد، ولی از نظر مقررات اخروی و حساب سرای آخرت از نظر رفتار خداوند، قانون «فمن تبعنی فانّه منّی» و «انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم» حکومت میکند.
🔹 یعنی مسلمان هم به عذاب الهی معذب میشود؟
🔸 بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین این مطلب قطعی است که گناهکار هرچند مسلمان باشد به عذاب الهی معذّب خواهد بود؛ گو اینکه وقتی دارای ایمان باشد، بالاخره به رستگاری نهایی و خلاصی از دوزخ نائل میگردد، ولی ممکن است نجات او پس از سالها رنج کشیدن و عذاب دیدن باشد. حساب گناهان یک عده در شدائد و سکرات مرگ تصفیه میگردد، گروهی دیگر با عذابهای قبر و عالم برزخ جریمه گناهان خود را میپردازند و جمعی دیگر در اهوال قیامت و شدائد حساب، کیفر خود را میبینند و عدهای به دوزخ میافتند و سالها در عذاب درنگ میکنند.
🔹 چرا مسلمان عذاب میشود؟
🔸 چون مقررات الهی از نظر پاداش و کیفر، سعادت و شقاوت افراد، تابع شرایط واقعی و تکوینی است. چنین نیست که اگر کسی مدعی شود که چون من نامم در دفتر اسلام ثبت شده است و اسماً مسلمانم پس باید امتیاز داشته باشم، از او پذیرفته گردد.
🔹 در این صورت چه فرقی میان مسلمان و غیرمسلمان است؟
🔸 فرق بین مسلمان و غیرمسلمان وقتی آشکار میشود که مسلمان به برنامهای که اسلام به او داده است، عمل بکند، آن وقت در دنیا و آخرت مسلمان بر غیرمسلمان تقدم دارد. مسلمانی که فرامین اسلام را زیر پا گذاشته و به آن عمل نمیکند، با غیرمسلمان تفاوتی ندارد تا از عقوبت کمتری برخوردار باشد؟
🔸 برای مسلمان که عذاب ابدی وجود ندارد؟
🔹 چرا ندارد. مسلمانان و سایر اهل توحید واقعی اگر مرتکب فسق و فجور شوند و به برنامه عملی الهی خیانت کنند، مستحقّ عذابهای طولانی در برزخ و قیامت خواهند بود و احیاناً به واسطه بعضی از گناهان، مانند قتل عمد مؤمن بیگناه، برای ابد در عذاب باقی خواهند ماند.
🔹 عذاب مسلمان با غیرمسلمان یکسان است؟
🔸 هر یک از سعادت و شقاوت، درجات و مراتبی دارد؛ نه اهل سعادت در یک درجه و مرتبهاند و نه اهل شقاوت. این مراتب و تفاوتها، درباره اهل بهشت به عنوان «درجات» و درباره اهل جهنم به عنوان «درکات» تعبیر میشود.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: عدل الهی، (گناهان مسلمانان)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#عذاب_مسلمان
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۱
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «تغییر قبله» کی اتفاق افتاد؟
🔸 هفده ماه پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، قبله مسلمین با فرمان الهی از «بیت المقدس» به سوی «مسجد الحرام» تغییر کرد.
🔹 رسول خدا (ص) چه مدت به سوی بیت المقدس نماز خواند؟
🔸 پيامبر اسلام سيزده سال در مكه و هفده ماه در مدینه به سوى بيت المقدس نماز خواند. پس از مهاجرت به مدينه نیز دستور الهى بر اقامه نماز به سوی قبله يهوديان تعلق گرفت. قبله واحد نوعی همكارى و نزديك شدن دو آئين قديم و جديد را در پی داشت.
🔹 چه شد که قبله مسلمین تغییر کرد؟
🔸پيشرفتهاى روزافزون مسلمین نشان مىداد كه آئين اسلام در مدت کمى سراسر شبه جزيره عربستان را فراگرفته و قدرت و آئين يهود را از بين خواهد برد. رشد و ترقى مسلمین باعث خوف و ترس محافل يهودی شده و آنها را به كارشكنى واداشت. آنان در هر فرصتی به اشکال مختلف رسول خدا (ص) و یارانش را آزار مىدادند که از جمله آنها طرح مستمر مسأله نماز گزاردن مسلمین به سوی بیت المقدس بود. یهودیان میگفتند: محمد (ص) مدعى است كه داراى آئين مستقلى است و آئين و شريعت او ناسخ آئينهاى گذشته مىباشد، در صورتى كه او هنوز قبله مستقلى ندارد و به سوی قبله يهودیان نماز مىگزارد.
🔹 یعنی علت تغییر قبله آزارهای یهودیان بود؟
🔸 آزارهای یهودیان، امتحان مسلمین و ... دلیل تغییر قبله بود. زخم زبانهای یهودیان براى پيامبر اسلام گران میآمد. حضرت نيمه شبها از خانه بيرون مىرفت و به آسمان نگاه مىكرد و در انتظار نزول وحى بود كه دستورى در اين باره وارد شود. تا اینکه فرمان الهی نازل شد. «قَدْ نَرىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمٰاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضٰاهٰا» یعنی نگاههاى معنادار تو را به آسمان مىبينيم، تو را به سوى قبلهاى كه رضايت تو را جلب كند مىگردانيم. بدین وسیله قبله مسلمانان به سوی کعبه تغییر کرد.
🔹 تغییر قبله علتهای دیگری هم داشت؟
🔸 بله. كعبه كه به دست قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم (ع) تعمير شده بود، مورد تعظيم و تکریم جامعه اعراب قرار داشت. قبله قرار دادن چنين نقطهاى، موجبات رضايت عموم اعراب را فراهم مىساخت و آنها را براى پذيرفتن آئين اسلام و دين توحيد راغبتر مىنمود و هيچ هدفى بالاتر از آن نبود كه مشركان سرسخت و لجوج وامانده از قافله تمدن، ايمان آورند و به وسيله آنها آئين اسلام در سرتاسر نقاط جهان منتشر گردد. همچنین فاصلهگيرى از يهودان آن روز كه از هیچ كارشكنى دریغ نمىكردند و هيچ اميدى به ايمان آوردنشان نبود، لازم به نظر مىرسيد. تغییر قبله يكى از مظاهر فاصلهگيرى و دورى از يهود بود.
🔹 تغییر قبله چگونه اتفاق افتاد؟
🔸 رسول خدا (ص) در حالی که دو ركعت از نماز ظهر را به سوی بیت المقدس خوانده بود؛ امين وحى فرود آمد و پيامبر (ص) را مأمور كرد كه به سوى مسجد الحرام متوجه گردد. در برخى از روايات آمده است: «جبرئيل دست رسول خدا (ص) را گرفته متوجه مسجد الحرام نمود.» زنان و مردانى كه به پیامبر اقتدا کرده بودند نیز از او پيروى كردند، از آن روز كعبه، قبله مستقلِ مسلمانان اعلام شد. پس از تغییر قبله برخى تصور كردند كه نمازهاى پيشين آنها باطل شده است. وحى الهى نازل شد كه: «وَ مٰا كٰانَ اللّٰهُ لِيُضِيعَ إِيمٰانَكُمْ إِنَّ اللّٰهَ بِالنّٰاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» یعنی هرگز خدا اعمال شما را ضايع و تباه نخواهد كرد، خدا به مردم رؤف و رحيم است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، (تبدیل قبله)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی
#تغییر_قبله
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۲
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا کلیسا چگونه میان دنیا و آخرت فاصله انداخت؟
🔸 کلیسای قرون وسطی، بشر را در میان دو بدبختی قرار داد. این که انسان یا باید بدبختی دنیا را پذیرفته و از خوشبختی آخرت بهرهمند شود و یا از خوشبختی دنیا کامیاب شده و بدبختی آخرت را بپذیرد.
🔹 چه اشکالی بر این منطق وارد است؟
🔸 اوّلین سؤال و ایرادی که بر این منطق وارد است از ناحیه توحید و خداشناسی است. چرا باید خدا الزاماً بشر را به تحمّل یکی از دو بدبختی محکوم کند؟ چرا جمع میان دو خوشبختی ممکن نباشد؟ مگر خداوند بخیل است و از خزانه رحمت او کم میشود که انسان در دنیا و آخرت خوشبخت باشد؟ خدایی که از قدرت غیرمتناهی لبریز است، باید سعادت کامل بندگانش را بخواهد و سعادت کامل انسان در گرو خوشبختی او در دنیا و آخرت است.
🔹 کلیسا مبلغ کدام یک از این دو راه بود؟
🔸 کلیسا سعادت ابدی آخرت را تبلیغ میکرد که نتیجه طبیعی آن بدبختی در دنیا بود.
🔹 نفی دنیا به چه مشکلاتی دامن میزد؟
🔸 در وجود انسان غرایزی مانند حس فرزندآوری، حقیقتجویی، دانشطلبی، مالدوستی و ... نهاده شده است تا او را به سوی هدفی که در متن خلقت برایش ترسیم شده، بکشاند. وجود غرایز، عبث و بیهوده نیست و نمیتوان آنها را مهمل گذاشت و نباید با آنها به معارضه و مبارزه پرداخت.؟ روش کلیسا در نفی دنیا در واقع مبارزه با غرایز طبیعی بشر بود.
🔹 کلیسا دوری از دنیا و تعطیلی غرایز را به نام دین تبلیغ میکرد؟
🔸 کلیسا با نام خدا و دین، به مبارزه با غرایز پرداخت. تجرّد و رهبانیت را مقدّس شمرد و ازدواج را موجب پلیدی دانست. علم ثروت، قدرت و تمکن را مایه گمراهی و بدبختی معرفی کرد و فقر، ضعف و جهل را مایه سعادت و خوشبختی پنداشت. با نام خدا برای نابودی غرایز طبیعی بشری قیام کرد و خداپرستی را در مقابل زندگی قرار داد. وقتی این معانی و مفاهیم عالی دینی در روند انحراف و افراطگری کلیسا شکست خورد، مکتبهای ضدّ خدایی و ضدّ دینی رشد کرد و گریز مردم از دین و گرایش آنها به الحاد گسترش یافت.
🔹 اسلام در این باره چگونه میاندیشد؟
🔸 در تعلیمات اسلامی نه تنها مسائل مادی و معنوی در مقابل هم قرار ندارد، بلکه مسائل معنوی مکمل و وسیله سازش بیشتر با محیط زندگی سعادتمندانه است. رسالت اسلام به عنوان یک دین محو و نابود کردن غرایز نیست؛ بلکه تعدیل، اصلاح، رهبری، حکومت و تسلّط بر آنهاست.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: علل گرایش به مادیگری، (خداپرستی یا زندگی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#کلیسا
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۳
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا ماجرای «بَحیرای راهب» چه بود؟
🔸 هنوز رسول خدا (ص) به حد بلوغ نرسيده بود و پيش عموىش ابوطالب زندگی میکرد که همراه او براى تجارت رهسپار «شام» شد. وقتی کاروان ابوطالب به سرزمين «سوريه» رسید و وارد شهر «بُصرى» شد، در نزديكى صومعهای خيمه زده و به استراحت پرداختند. بَحیرا که راهب صومعه بود، به دیدار اهل قافله شتافت و همه آنها را به مهمانى دعوت كرد. با دعوت او همه اهل کاروان به غیر از پیامبر (ص) وارد صومعه شدند. ابوطالب، محمد (ص) را در کنار کاروان گذاشت و به مهمانى بحیرا رفت.
🔹 پیامبر به مهمانی نرفت؟
🔸 چرا، بَحيرا از مهمانان پرسيد آيا همه آمدهاند؟ ابوطالب گفت: جز جوانى كه از همه خردسالتر است، همه آمدهاند. بَحيرا گفت: او را نيز بياوريد. ابوطالب به دنبال محمد (ص) رفت و آن حضرت را كه در زير درخت زيتونى ايستاده بود، فراخواند و به صومعه برد.
🔹 بحیرا چگونه متوجه وجود پیامبر در قافله شده بود؟
🔸 در این سفر که به برکت حضور پیامبر (ص) راحتتر از سفرهای قبل بود، روزها که تابش آفتاب سوزان همه جا را فرامیگرفت، لکه ابری پیوسته بالای سر کاروانیان حرکت میکرد و آنان را از گرمای آفتاب نگاه میداشت. بَحیرا با مشاهده حرکت ابر روی کارون متوجه وجود شخصیتی الهی در آن شده بود.
🔹 وقتی پیامبر به صومعه رفت چه شد؟
🔸 بحيرا نگاه عميقى به آن حضرت كرده گفت: نزديك بيا با تو سخنى دارم! پس آن حضرت را به كنارى كشيد، ابوطالب نيز نزد ايشان رفت. او به پیامبر گفت: از تو چيزى مىپرسم و به لات و عزّى سوگندت مىدهم كه پاسخ دهى. آن حضرت فرمود: مبغوضترين اشياء پيش من اين دو بت هستند. بَحيرا گفت: تو را به خداى يگانه سوگند مىدهم كه راست بگويى؟ پیامبر فرمود: من هميشه راست مىگويم و هرگز دروغ نگفتهام، سؤال كن!
🔹 بحیرا از پیامبر چه پرسید؟
🔸 بحيرا پرسید: چه چيز را بيشتر دوست دارى؟ پیامبر فرمود: تنهايى را! پرسید: به چه چيز بيشتر نگاه مىكنى و دوست دارى كه به سوى آن نگاه كنى؟ فرمود: آسمان و ستارگانى كه در آن هست. پرسید: چه فكر مىكنى؟ حضرت سكوت كرد و بَحيرا با دقت به پيشانى او نگریست و پرسش خود را ادامه داد: چه هنگام و به چه انديشه مىخوابى؟ فرمود: هنگامى كه چشم به آسمان دوخته، ستارگان را مىنگرم و آنها را در دامان خود و خود را بالاى آنها مىيابم! پرسید: آيا خواب هم مىبينى؟ فرمود: آرى، و هرچه را در خواب ببينم، در بيدارى نيز همان را مىبينم. پرسید: مثلًا چه خوابى مىبينى؟ پیامبر سكوت كرد و بحيرا نيز خاموش شد.
🔹 پس از سکوت پیامبر چه اتفاق افتاد؟
🔸 بحيرا پس از اندكى توقف گفت: آيا ممكن است ميان كتف و دو شانه تو را ببينم؟ حضرت بىآنكه از جاى خود حركت كند فرمود: ببين! بَحيرا از جا برخاسته نزديك شد و لباس آن حضرت را از روى شانهاش كنار زد، خال سياهی پديدار شد، آنگاه نگاه عمیقى به پیامبر كرد و زير لب گفت: همان است. ابوطالب پرسيد: كدام است؟ چه مىگويى؟ بَحيرا گفت: بگو اين جوان با تو چه نسبتى دارد؟ ابوطالب از آنجايىكه آن حضرت را مانند فرزندان خود دوست مىداشت، گفت: فرزند من است! بَحيرا گفت: نه، پدر اين جوان بايد مرده باشد. گفت: تو از كجا دانستى؟ آرى اين جوان فرزند برادر من است. بَحيرا به ابوطالب گفت: گوش كن! آينده اين جوان بسىیار درخشان و شگفتانگیز است. اگر آنچه را كه من ديدهام، ديگران هم ببينند و بشناسند، او را زنده نخواهند گذاشت. او را از دشمنانش پنهان نگهدار. ابوطالب گفت: بگو او كيست؟ بَحيرا گفت: در چشمهاى او علامت چشمهاى يك پيغمبر بزرگ و در ميان كتف او نشانه روشنى در اين خصوص وجود دارد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: تعالیم اسلامی، (ماجرای بَحیرای راهب)، تالیف: علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره)
#بَحیرای_راهب
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۴
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «نبی» و «رسول» باهم متفاوتد؟
🔸 بله. قرآن كريم پيامبران الهى را غالباً با دو واژه نبى و رسول معرفى مىكند. در برخى از آيات تنها واژه نبى و در برخى ديگر، فقط واژه رسول و احياناً هر دو واژه را به كار مىبرد. از ظاهر برخى از آيات چنين بر میآید كه اين دو واژه با يكديگر متفاوتند، چنانكه قرآن کریم مىفرمايد: «وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاٰ نَبِيٍّ إِلاّٰ إِذٰا تَمَنّٰى أَلْقَى الشَّيْطٰانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ...». یعنی قبل از تو هيچ رسول و نبى را نفرستاديم مگر اين كه هر وقت (براى پيشبرد مقاصد خود) آرزويى نمود، شيطان در آن آرزو مداخله و خدعه كرد.
🔹 نبی و رسول چه تفاوتی باهم دارند چیست؟
🔸 نبى به كسى گفته مىشود كه با عالم غیب ارتباط داشته و از جهان بالا خبر دريافت نماید، خواه از طریق امین وحی، خواه رؤيا و یا از طرقهای ديگر. اما رسول کسی است که مسئوليت ابلاغ پيامى و يا انجام عملى را بر عهده دارد. بنابراين ملاك نبوت ارتباط با غيب است و ملاک رسالت ابلاغ پيام و انجام مأموريت الهى.
🔹 کدام یک از نبی و رسول بر دیگری برتری دارد؟
🔸 مقام نبوت بالاتر و برتر از مقام رسالت است، زيرا جایگاه نبوت جایگاه ارتباط با مقام ربوبى است، در حالى كه جایگاه رسالت، جایگاه انجام وظيفه است. در نبوت پيامبر طرف وحى قرار گرفته و پيام خدا را دريافت مىكند و در رسالت مأموريت دارد كه كارى را انجام دهد. اگر يك نفر هم نبى و هم رسول باشد، شرافت و برترى او به خاطر نبوت اوست نه به خاطر رسالتش. و اگر رسالت او داراى فضيلت باشد، فضيلتى است كه از جانب نبوت كسب كرده است و اين فضیلت بالاتر از فضيلتى است كه از جانب رسالت كسب میکند.
🔹 نبی و رسول دو صنف جداگانه که نیستند؟
🔸 نه. رسول و نبى ناظر به دو گروه و دو صنف از پيامبران نيست، بلكه از نظر قرآن آنها گروه واحدى هستند که داراى دو حيثيتاند. یعنی از جهتى نبى و از جهت ديگر رسول مىباشند. وقتی نبی مخاطب وحى بر انجام كارى و تبليغ سخنى مأمور مىشود، قرآن از او با واژه رسول یاد میکند.
🔹 میان نبی و رسول چه رابطهای برقرار است؟
🔸 از نظر مصداق و در مقام انطباق، غالباً ميان آن دو تساوى برقرار است، بدین صورت که هر نبى، رسول هم بوده و وظيفهاى را بر عهده دارد و در پی رساندن پيامى و يا انجام عملى میباشد. همچنان كه هر رسولى، نبى و طرف وحى هم بوده و رسالتى را بر عهده دارد. اگرچه در موارد اندكى نبوت مخصوص خود نبی بوده و از شخص او تجاوز نكرده است. چنانكه بر اساس برخى روايات، نبوت بعضی از پيامبران بنى اسرائيل از خود آنها تجاوز نكرده و نسبت به ديگران مأموريتى نداشتهاند.
🔹 ختم نبوت به چه معناست؟
🔸 ختم نبوت ملازم با ختم رسالت است. در مقام ختم نبوت و رسالت، فرقى ميان «خاتم النبيين» و «خاتم الرسل» نيست. اینکه قرآن «خاتم النبيين» میگوید نه «خاتم الرسل» به اين جهت است كه نبوت اساس رسالت است و ختم باب نبوت، ختم باب رسالت را هم به دنبال دارد. یعنی اگر منصب پيامگيرى از جانب خدا قطع شود، ديگر موضوعی براى پيامرسانى نخواهد بود.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: منشور جاوید، (رسول و نبی کیست؟)، جلد سوم، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی
#نبی_و_رسول
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۵
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا منظور از «نظام احسن» چیست؟
🔸 نظام احسن یعنی نظام آفرینش و جهان موجود کاملترین، زیباترین، نیکوترین و بالاترین نظام ممکن است و نظامى برتر و بالاتر از آن وجود ندارد و امکان ندارد که وجود داشته باشد.
🔹 نظام هستی از چه جهت نظام احسن است؟
🔸 از این جهت که خداوند به هر مخلوقی همان خلقتی را که شایسته اوست و میتوانسته به آن شکل خلق شود را عطا کرده و سپس آن را در مسیر کمال خودش هدایت و رهبری نموده است، یعنی خلقت دیگری برای مخلوقات امکان نداشته است که به آنها داده شود. قرآن کریم میفرماید: «رَبُّنَا الَّذی أعْطى کلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» یعنی پروردگار ما آن کس است که به هر چیزی همان خلقت خاص خود او را عطا فرمود.
🔹 یعنی هیچ نقصی در نظام هستی وجود ندارد؟
🔸 خداوند در قرآن کریم میفرماید: «الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ. ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینْقَلِبْ إلَیک الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیر» یعنی همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید. در آفرینش آن خداى بخشایشگر هیچگونه اختلاف و تفاوتى نمىبینى. باز بنگر آیا خلل و نقصانى مىبینى؟ باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد. پیرو این آیه و آیات دیگر الهی نه تنها هیچ نقص و نقصانی در نظام آفرینش وجود ندارد که نظام موجود، نظام حسَن و بلکه احسن است.
🔹 آیا همه مکاتب بشری نظام موجود را نظام احسن میدانند؟
🔸 نه. مکاتب بشری بر اساس جهانبینیهایی که دارند در این باره متفاوت میاندیشند. برخی میگویند جهان ما بهترین جهان ممکن نیست؛ خداوند میتوانست بهتر از این جهان را خلق کند، ولی به هر علت و مصلحتی که بر ما پوشیده است، جهان هستی را متوسط و یا پایینتر از متوسط خلق کرده است. برخی نیز مدعیاند آنچه در عالم آفریده شده، نیمش خوب و نیمش بد است. آن نیمی که خوب است، بودنش از نبودنش بهتر است و آن نیمی که بد است، نبودنش از بودنش بهتر است. عدهای نیز نظام موجود را نه تنها نظام احسن نمیدانند که آن را بدترین نظام ممکن میدانند. رواج خودکشیهای فلسفی در یونان باستان و در دورههای پس از آن غرامت این دیدگاه است. خودکشیهایی که مولود بدبینی به نظام هستی بوده و نیستی را بر هستی ترجیح میدهند.
🔹 نظام احسن به چه دلیل احسن است؟
🔸 چون خالق هستی، قادر، علیم و حکیم مطلق است و اقتضای حکمت بالغه و علوّ ذات الهی ایجاب میکند که نظام هستی که مخلوق و آفریده خداست، نظامی احسن، اکمل و حکیمانه باشد. به طوری که بهتر از آن وجود نداشته باشد و بلکه غیرممکن باشد که وجود داشته باشد، چرا که آفریدگار جهان و منشأ هستی در نهایتِ علم، قدرت و حکمت است و لاجرم مخلوقش نیز عالیترین مخلوقات است.
🔹 آیا نظام احسن هدف و غایتی دارد؟
🔸 بله. از نظر جهانبینی توحیدی، جهان یک آفریده است و با عنایت و مشیت الهی نگهداری میشود. اگر لحظهای عنایت الهی از جهان گرفته شود، نیست و نابود خواهد شد. جهان به باطل آفریده نشده و هیچ مخلوقی خالی از حکمت و فایده نیست. اهداف و اغراض حکیمانهای در خلقت نظام آفرینش وجود داشته و به عبث آفریده نشده است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: انسان شناسی قرآن، (نظام احسن)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#نظام_احسن
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۶
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا ماجرای نامه امام علی (ع) به «عثمان بن حنيف انصارى اوسی» چه بود؟
🔸 عثمان کارگزار امام و فرماندار «بصره» بود و این نامه در ملامت او نوشته شده است. عثمان دعوت مهمانى سرمايهدارى از مردم بصره را پذيرفت، به سوى آن شتافت، خوردنىهاى رنگارنگ و كاسههاى پر از غذا تناول کرد، در حالی که فقرای شهر از آن محروم بوده و تنها ثروتمندانشان اطمام میشدند. در این مهمانی خوردنیها و نوشیدنیهای حرام یا آلات قمار وجود نداشت، اما حضور عامل حکومت در آن، روح امام را به درد آورده و فشرد.
🔹 محور اصلی این نامه چه بود؟
🔸 دو مقوله آسیبشناسی اشرافیگری و راهکارهای مقابله با آن در ساحت مسئولان حکومتی محور اصلی این نامه است.
🔹 نامه دارای چه مضامینی است؟
🔸 نامه از مضامینی بسیار عالی و روحنوازی برخوردار بوده و به نوعی فوّران درد انسانیت است. توصیه به تقوا و پارسایی، توجه به الگوهای صالح، وارستگی از دنیا و معادباوری و اشاراتی به احوالات دوستان خدا از جمله درون مایههای این نامه جانپرور است که تنها میتواند از یک روح معنوی، مواج، بزرگ، دردمند و ستایشبرانگیز صادر شود.
🔹 مهمترین فرازهای این نامه کدام است؟
🔸 همه ابعاد این نامه مهم و ارزشمند است، اما بخشهایی که در آن امام به خود میپردازد از برجستگی خاصی برخوردار است. امام مینویسد: «سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقرهاى نیندوخته و از غنيمتهاى آن چيزى ذخيره نكردهام، بر دو جامه كهنهام جامهاى نيفزودم و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده «فدك» در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار، در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مىگردد. گودالى كه هرچه بر وسعت آن بيفزايند و دستهاى گوركَن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده و خاك انباشته رخنههايش را مسدود كند. من نفس خود را با پرهيزكارى مىپرورانم تا در روز قيامت كه هراسناكترين روزهاست در أمان و در لغزشگاههاى آن ثابت قدم باشد.»
🔹 چه فرازهای دیگری با این مضامین وجود دارد؟
🔸امام در این سیاهه مینویسد: «من اگر مىخواستم، مىتوانستم از عسل پاك و از مغز گندم و بافتههاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد و حرص و طمع مرا وادارد كه طعامهاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكمهايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند.» آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمؤمنين خوانند و در تلخىهاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختىهاى زندگى الگوى آنان نگردم. آفريده نشدهام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده و از آينده خود بىخبر است.»
🔹 امام به چه چیز دیگری میپردازد؟
🔸 در فرازی از این نامه که رَشحه در جان انسان میافکند، آمده است: «چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هرگاه بيابم شاد شود و به نمك به جاى نان خورش قناعت كند و آنقدر از چشمها اشك ريزم كه چونان چشمهاى خشك در آيد و اشك چشمم پايان پذيرد. آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند و على نيز همانند آنان از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند، چشمش روشن باد كه پس از ساليان دراز، چهارپايان رها شده و گلّههاى گوسفندان را الگو قرار دهد.»
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: نهج البلاغه، (نامه 45)، ترجمه: استاد محمد دشتی (ره)
#نامه_به_عثمان_بن_حنیف_انصاری
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa