eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
908 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️▪️ ▪️ ☑️یاجواد الائمه(علیه السلام) مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد (قاسم نعمتی) @alcaresinchannel
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀 ❇️ به بهانه ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما خدا برای علی آستین که بالا زد ز اوج عرش در خانه ء نبی را زد بدون واسطه ناز کنیز خویش کشید تمام کون و مکان را به نام زهرا زد برای اینکه بخندد عروس؛روی حریر هرآنچه خواست نوشتند و مهر و امضازد نوشت حیدر و زهرا همیشه مال همند کنار صفحه ء این روز را خودش تا زد ✅ جشن زیباترین،پاکترین و بابرکت ترین ازدواج عالم مبارک باد @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 آن روز داغ که فرمانده ما شهید شد تیرماه سال ۶۷ روزهای سختی برای ما بود. گرمای بیش از پنجاه درجه فکه و از طرف دیگه هم سوزش زخم ها و طاولها و سرفه های پی در پی بچه هایی که خورده بودند سکوتی نبود که قدری توی چادر استراحت کنی. عمده در شیمیایی شده بودند و هنوز توی تهرون داشتند درمان میشدند که خبرهای بد جیهه اونها رو از روی تخت بیمارستانها و کنج خونه ها به کشوند. ( اردوگاه تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام در جاده فکه) جنب و جوش خاصی داشت. مدام خبر میرسید دشمن پیشروی کرده و کسی جلودارش نیست. خط و که برادران ارتشی در آن مشغول پدافند بودند با حمله شدید دشمن از هوا و زمین شکسته شده بود و دشمن به سمت و داشت پیشروی میکرد.. و بعضی از بچه ها مدام بین مقر و مناطق درگیری در تردد بودند و اخبار جبهه نو به نو میرسید.با وجود این خبرها عن قریب بود که دشمن به مقر ما برسه..بچه ها حدود پنجاه نفری بودند و همه آماده شدند برای سد کردن راه دشمن…مهمات به اندازه کافی برای معطل کردن دشمن وجود داشت. انبارهای مهمات پر بود از و اقسام . و یک عزم پولادین برای مقابله با دشمن. روز ۲۲ تیرماه ۶۷ بود که خبر رسید دشمن قرارگاه ارتش در “تپه های برغازه” رو گرفته… همه آماده شدند … چون از “برغازه” تا مقر ما نیم ساعت بیشتر راه نبود..خطر خیلی جدی بود.. -گردان بود و بایستی بچه ها رو فرماندهی کنه. برای اینکه دقیقا بدونه دشمن تا کجا جلو اومده سوار موتور تریل ۲۵۰شد و مجتبی رو هم ترکش نشوند و رفتن به سمت فکه… نزدیک های غروب بود که مجتبی نفس زنان و تنها برگشت و گفت بعثی های عراقی ناصر رو با تیر زدند و با موتور زمین خوردیم و من دیدم اگه معطل کنم اسیرم میکنند و از دستشون فرار کردم… روز ۲۲ تیرماه سال ۶۷ بود که فرمانده ما -اربابیان با بدنی مجروح در حالیکه تیری به قلبش نشسته بود گرفتار مزدوران بعثی شد… با او چگونه رفتار کردند الله و اعلم… اما استخوان های مطهرش ، سال ۸۰ از به ما رسید و در گلزار شهدای علیها مهمان خاک شد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سی و سومین سالگرد شهادت 🔶 معاون گردان تخریب لشگر10 شهادت 22 تیرماه 1367 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«مجتبی کوهی‌مقدم» از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس با حضور در منطقه فکه و تپه‌های «برغازه» ـ محل شهادت سردار شهید حاج ناصر اربابیان معاون گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا ـ به بیان خاطره لحظه شهادت این شهید پرداخت.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت 22 تیرماه 67 ✍️✍️✍️ راوی: پدر روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد . روز 21 تیرماه به جبهه و حمله کرد و که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت. ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند. بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار مستقر کرده بودیم. شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه. اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم. اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم. حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن رو گرفته و رو هم عقب اومدیم. اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد. و آخرش هم یه حدیث گفت: از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند. اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 شهادت تیرماه 67 ✍️✍️✍️ راوی: حوالی ساعت ده صبح به پیشنهاد شهید قرار شد خود ایشان و یکی از برادران به نزدیکی های محل استقرار دشمن بروند و اطلاعاتی کسب کنند، فکر کنم ابتدا برادر قاسم خانی و شهید اربابیان قرار شد بروند که ظاهراً برادر قاسم خانی کمی مشکل و مریضی داشتند و برادر مجتبی کوهی مقدم ترک موتوری که شهید حاج ناصر اربابیان روشن کرده بود نشست و این دو برادر برای گشت زنی و جمع آوری اطلاعات به نزدیکی دشمن رفتند. خیلی زمان گذشت و این دو همرزممان برنگشتند و همه ی ما دل توی دلمان نبود. هر کدام از دوستان از این دیرکرد تحلیلی داشت و کماکان منتظر بودیم.یک مقدار هم فکر و احساس این که دشمن بعد از توقف شب گذشته مجدد شروع به حرکت به جلو کرده و این دو همرزم به دست آن ها اسیر یا شهید شده اند قوت گرفته بود و هر لحظه انتظار رویارویی با دشمن را داشتیم و به ضرس قاطع یقین داشتیم همگی در این دفاع نابرابر شهید خواهیم شد. الاایحال حدود عصر بود که برادر مجتبی کوهی مقدم خسته و خاک آلود به تنهایی و بدون حاج ناصر و با پای پیاده به مقر الوارثین برگشتند و همه ی ما او را حلقه کردیم و هر کسی سوالی می کرد. حاج مجید گفت : کمی صبر داشته باشید، یک مقدار آب بیاورید برادر مجتبی بخورد، کلمن را از آب گرم منبعی که برای سرویس های بهداشتی داشتیم پر کردیم و آوردیم و داخل یک لیوان ساندیسی آب ریختیم تا برادر مجتبی گلویی تازه کند، بعد از نوشیدن آب، کل ماجرا را برایمان تعریف کرد و گفت : داشتیم با احتیاط و کنکاش تو جاده به سمت سایت می رفتیم، سایت را هم رد کردیم، کمی جلوتر سمت چپ جاده دو نفر را دیدیم که آچار به دست بودند، فکر کردیم برادران ارتشی هستند ولی کمی که جلوتر رفتیم با چند نفر دیگر مواجه شدیم که متوجه شدیم عراقی ها هستند و سریع دور زدیم که برگردیم با اون دو نفر روبرو شدیم و تازه متوجه شدیم اسلحه هم دارند و شروع به تیراندازی کردند و حاج ناصر یک آخ گفت و با موتور زمین خوردیم و من هم لا به لای تپه ماهورها شروع به فرار کردم و از آن موقع الان رسیدم مقر، ازش سوال کردیم پس حاج ناصر چی شد؟ گفت : مجروح شد و به دست عراقی ها افتاد و من چون فرار کردم چیز دیگه ای متوجه نشدم 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 شهادت 22 تیرماه 1367 جبهه ی جوب رجعت پیکر مطهر 1380 🔶 سخنرانی شهید اربابیان در شب ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها در بهمن ماه 1366 در حسینیه الوارثین @alvaresinchannel
هدایت شده از خبرگزاری دفاع مقدس
یک رزمنده دفاع مقدس روایت کرد؛ 💢توسل مادران رزمندگان به امام جواد (ع) برای سلامت فرزندانشان 🔶در دوران دفاع مقدس بسیاری از والدین رزمندگان برای سلامت فرزندان خود به حضرت جوادالائمه (ع) متوسل می‌شدند. https://defapress.ir/466650 @defapress_ir
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سردار شهید تخریبچی شهادت 22 تیرماه 66 محل شهادت : فکه @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🌹 همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. (امام خمینی ره) خدایی سلام الله علیها دارالشفاست حس وحال گلزار شهدای تهران عصرهای پنجشنبه وشب های جمعه قابل وصف نیست باید توی این سرزمین قرار بگیری تا حالش رو ببری در یک جا آرمیده و محل نزول رحمت الهی است حال و هوای جبهه رو اونجا میتونی استشمام کنی همه هستند مگر نه اینکه شهیدان زنده هستند .. یعنی اینکه ما پیش زنده ها میریم. از لحظه ای که وارد حریم شهدا میشی انگار آغوش باز میکنند و تو رو در آغوش میکشند. اصلا طول زمان تا وقتی که میونشون هستی معنی نداره مخلص کلام اینکه تعالی در چند دقیقه ای ماست و یه عده دارند از تشنگی تلف میشند. اوج لذت شبهای جمعه گلزار شهدای تهران موقع نماز مغرب و عشاست.چون همه از گوشه و کنار جمع میشوند و در یک صف به نماز می ایستند. و بعد از نماز و تا پاسی از شب ، شب های دوکوهه قابل تکرار است. هر قطعه ی شهدا جای جنگ شده دل دنیاگرفته ی ماهم بهردیدار یار تنگ شده 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹@alvaresinchannel
مراسم پرفیض در جوار شهیدان و امام شهیدان گلزار شهدای بهشت زهراسلام الله علیها مداح حاج جعفر طهماسبی جمعه 25 تیر۱۴۰۰ ساعت 7.15 صبح با رعایت موازین بهداشتی ✅ پخش زنده از صفحه اینستاگرام گلزار شهدا👇 @golzareshohada.tehran https://www.instagram.com/p/CQN4wrbhm-_/?utm_medium=share_sheet @alvaresinchannel
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️ ☑️ بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🔴 ششم ذی الحجه 1407 قمری مصادف با 11 مرداد 1366 یاد و خاطره حجاج بیت الله الحرام که به دست سفاکان آل سعود به شهادت رسیدند گرامی میداریم. @alvaresinchannel
🌿☘️🌹🌿☘️🌹🌿☘️🌹🌿☘️🌹 🌿☘️🌹 ✅ مقابل ایستگاه صلواتی قطعه 29 (انتظار) سه شنبه 29 تیرماه 1400 ساعت 17 توسط مداح اهل بیت(ع) با رعایت مسایل بهداشتی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ ✅ قطعه 26 مقابل سه شنبه 29 تیرماه 1400 ساعت 17 توسط مداح اهل بیت(ع) - با رعایت مسائل بهداشتی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 27 تیرماه سالگرد قبول امام خامنه ای: قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به‌خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کِشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‌کرد. وانگهی؛ اگر همه‌ی دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‌گشت! آن، یک مسأله‌ی داخلی بود؛ مسأله‌ی دیگری بود. بیانات در اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینی(ره) 14/3/1375 @alvaresinchannel
🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸 🔶🔸 ✅ روایت کمتر شنیده شده مرحوم حسین شیخ الاسلام از نامه‌ای که آثار اشک امام(ره) روی آن بود 🔸پس از پذیرش 598 توسط امام خمینی (ره)، ایشان نامه ای را خطاب به دکتر ولایتی مرقوم کرده که این نامه همان شب در جلسه ای که در منزل آقای ولایتی برگزار گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد. متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت. 🔸نکته ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر وی دست نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود. 📆 سالروز پذیرش قطعنامه 598 @alvaresinchannel
نوشتم بدون مقصد برای اینکه واقعا نمیدونم طرف این نوشته کیست. اما بهتر از این نمیشد انحراف در ایام مسلمیه1400 بله نه تنها مناع الخیر شدید بلکه مسیر عزاداری بیش از صدساله مسلمیه ی شهرری را عوض کردید. این چند شب نمیشود اسمش را مجلس عزاداری برای اول سفیر امام حسین(ع) گذاشت بلکه مجلس خودنمایی و شو بود برای بعضی ها.. بودند عزاداران مخلصی که از سر اخلاص در مسیر جاری بودند و بدون توجه به هیاهوها مشغول عزاداری. اما و اما و اما. اوج جمعیت مسلمیه برای بود که امشب دهها هزار نفر در میدان شهرری و خیابان های اطراف تجمع نموده بودند . مقداری از جمعیت در غالب دسته های عزاداری به سینه زنان به سمت بازار شهرری میرفتند و عده زیادی هم در میدان اصلی شهرری ایستاده بودند تا ببینند چه میشود. میدان جای سوزن انداختن نبود و دو طرف میدان هم سیستم های صوتی حرفه ای با صدای گوش خراش فعال بود و بعضی ها هم ناخودآگاه به سینه میزدند و هیچ مجموعه و مقام مسوول از این بابت که سوال و جواب کند وجود نداشت و نیروهای انتظامی محترم هم فقط نظارگر بودند فقط همین و بس. الحمد لله فضا آرام بود و احتمال هیچ تنشی هم نمیرفت. از این جهت جای شکرش باقی بود از زبان خیلی از بچه های هیاتی شهرری شنیدم که میگفتند: که خدا مسببان این جسارت به دستگاه سیدالشهداء(ع) را بی آبرو کند که آبروی شهر ما را بردند. آیا واقعا نمیشد تدبیر کرد که از میهمانان و عاشقان حسینی که به قبله تهران پناه آورده بودند در صحن سیدالکریم (ع) به شایستگی میزبانی کرد و به جای معطلی در میدان شهرری این خوبان را در سایه صحن آقا جای داد. ✅خادم هیات رزمندگان جعفر طهماسبی این نوشته ادامه دارد........ @alvaresinchannel