فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا نکنه ما جا بمونیم از شناخت امام و ولی و رهبرمون دراین مقطع زمان.که وای بحال مان اگر غافل بمانیم..
🔷بقول فرمانده ما شهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب لشگر10
باید چشم بسته ، گوش بسته ، کتف بسته مطیع فرمان نائب پسر فاطمه(س) باشیم...
گوش کنید..سخنان #سید_بصیر را
تو را ترک نمیکنیم ای پسر حسین.ع.
سخنرانی سیدحسن نصرالله خطاب به رهبر معظم انقلاب امام خامنهای مدظله العالی...
@alvaresinchannel
#علی_اکبر_های_خمینی
🌷🍃 #تخریبچی_شهید_حمید_رضا_دادو
شهادت عملیات نصر4 #ماووت
#ولادت : 1346/4/1
#شهادت : 1366/4/14
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شهید_حمید_رضا_دادو وقتی دعا میکرد اشاره به #پیراهن_خاکی_جبهه میکرد و میفرمود: خدایا این #لباس_دامادی رو از تن ما بیرون نکن.
آخرش هم به آرزوش رسید و با #لباس_دامادی به خاک رفت
راوی : #سید_محمد_عابدین_زاده
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روز_هشتم_ماه_محرم
#به_یاد_جوان_امام_حسین_علیه_السلام
اشبه الناس به پیغمبر(ص)
حضرت علی اکبر علیه السلام
یاد همه ی علی اکبرهای #شهید
علی اکبرهای تخریبجی لشگر10
@alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
به یاد همه دوستان شهید که مردادماه و در گرما و با لب تشنه به معراج رفتند
شهدای
✅#عملیات_رمضان
✅#عملیات_والفجر_2
✅#عملیات_عاشورای_3
✅#عملیات_دفاع_سراسری
✅#عملیات_مرصاد
ماه مرداد بود و گرما بود
چقدر تشنگی اذیت کرد
خوش بحال کسی که خون آلود
شاه لب تشنه را زیارت کرد
...................................
کربلا شاه بالبی تشنه
مادر خویش را صدا میزد
ته گودال باتنی مجروح
زیر هرضربه دست و پا میزد
....................................
خواهرآمد ولی چه دیر رسید
قاتل از قتلگاه بر میگشت
بین شمشیر و نیزه دور بدن
داشت زینب،به دور سر میگشت
(قاسم نعمتی)
@alvaresinchannel
#شب_تاسوعاست_امشب
#کربلا_غوغاست_امشب
در شبی که به نام علمدار کربلا نام گذاری شده
یاد و خاطره #جانبازان_شهید را گرامی میداریم
@alvaresinchannel
#اوس_عباس_تخریبچی
#تخریبچی_شهید_عباس_بیات
شهادت : 5 مرداد 1367
محل شهادت #پاسگاه_زید
@alvaresinchannel
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺
#شیرین_تر_از_عسل
#تخریبچی_شهید_عباس_بیات
✍️✍️ راوی : #محسن_اربابیان
#شهید_عباس_بیات سال 65 یا 66 #مسئول_دسته شده بود و با بچه های دسته رفتند تدارکات گزدان تا جنس های چادر رو جور کنند خلاصه وقتی جنسها رو تحویل گرفتند و به سمت چادرشان می رفتند یکی از بچه ها از عباس در حالی که انبوهی از پتو رو روی کولش گرفته بود و به سمت چادر میرفت پرسید .
#برادر_بیات مسئولیت را چگونه می بینی؟ عباس از زیر پتوها سرش را بیرون آورد و با لبخند که نه خنده همیشگیش که دندانهای کرسیش هم معلوم می شد جواب داد: #احلی_من_العسل!!!!
🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@alvaresinchannel