eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
896 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
700 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 است و خیلی ها از عاشقان حسینی آماده شرکت در راهپیمایی اربعین میشوند امسال هم جمعی از همسنگران تخریبچی از عازم این عملیات فرهنگی هستند. یاد اون روزهایی بخیر که برای راضی کردن مادرهامون برای حضور در جبهه قول آزادی راه کربلا رو میدادیم. و وقت اعزام هامون به جبهه دست جمعی زمزمه میکردیم... زایرین آماده باشید... کربلا در انتظار است یا اینکه با همه ی توان وجودمون فریاد میزدیم.. این حمله غوغا میکنیم... راه نجف وا میکنیم. یادم میاد آخرین سخنرانی فرمانده مون زینال حسینی لشگر10 وقتی که غواص ها مهیای 5 میشدند ازقول امام راحل فرمودند. که امام گفته به رزمنده ها بگید شما کربلا میرید و من هم می آییم و اونجا با هم نماز میخونیم. که چند روز قبل از محرم در عملیات کربلای 2 شهید شد این شعر رو زمزمه میکرد.. اگه باز بشه یه روزی را کربلات حسین..... من میام تو راه و میشم سگ زوارات حسین. بارها توی مجلس روضه و دعا این رباعی رو میخوند آنانکه غمت به جان خریدند حسین یکباره دل از جهان بریدند حسین افسوس که خونین کفنان ایران جان دادن و کربلا ندیدن حسین آخرش هم در عملیات کربلای یک در نزدیک ترین فاصله به کربلا و ازداخل میادین مین با انفجار مین والمر به معراج رفت. همه جا سخن از آزادی راه کربلا بود اون شهیدانی که من توفیق درک حضورشون را داشتم همه در آرزوی زیارت کربلا روز و شبشون میگذشت. روزهای سال پایانی جنگ یعنی سال 67 روزهای سخت و تلخی بود. بچه ها به شوخی این نوحه معروف را با هم میخوندند که... کربلا کربلا ما داریم میاییم... و بعد ادامه میدادند.. اگرمورچه بودیم تا حالا رسیده بودیم... اگه لاک پشت بودیم قدس وگرفته بودیم. وتوی خنده هاشون میگفتند.. اگرم نیایم.. یارم میایه دلدارم میایه... وآخرکلام روزهای سخت روزهایی که پیام امام رسیده بود که باید حفظ شود همون روزهایی که فرمان رسیده بود ، همه برند جزیره و بجنگند تا مجنون سقوط نکنه. توی این هیاهو وارد خط مقدم تیپ سیدالشهداء علیه السلام شدیم. قبل از اینکه به ، که اوج درگیری بود برسیم اونقدر آتش دشمن سنگین شد که مجبور شدیم به زمین بچسبیم. همه جا رو گرد و خاک گرفته بود. دهها تانک دورما بودند و با گلوله مستقیم رزمنده ها رو نشونه میرفتند. توصیف اون غوغا برای من خیلی مشکله. یه مقدار گرد و خاک که خوابید سینه رو یه کمی ازخاک بلند کردم و نگاهی به اطراف انداختم. یه تصویری توی ذهنم حک شد که تا عمر دارم یادم نمیره. یه رزمنده به صورت افتاده بود که از کمر به پائین رو نداشت. معلوم بود که یکی از گلوله های مستقیم تانک نصیبش شده. اما پشت که با خونش گلگون شده بود یه جمله ای نوشته بود که شرح همه ی سرنوشتش بود. نوشته بود با خط خون... یاد همه شون بخیر جامونده از شهدا 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel