eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
967 ویدیو
74 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 گردان حضرت علی اصغر علیه السلام لشگر10 شب ✍️✍️✍️✍️✍️به روایت اعزامی از شهریار 🌾🔶 راه کار گروهان مطهری از (ع) سمت چپ جاده آسفالته به بود و تقریبا" از جاده کمتر از 1000 متر فاصله داشت . شب عملیات از خاکریز خودمون که راه افتادیم، بعداز حدود 100 متر رسیدیم به میدون موانع اول رسیدیم ! ابتدا سیم خاردار چادری و بعد هم مین هایی با فاصله امّا منظم شاید صدمتری عمق این میدان مین بود و مشغول زدن معبر شدند. معبر از بین دو سنگر کمین عبور میکرد . بی سر و صدا به خواست خدا سنگر های کمین حفره روباه رو پشت سر گذاشتیم . با فاصله ای چند ده متری دوباره به دیگری رسیدیم . بچه های تخریب مجددا جلو افتادند و معبری باز شد . پای سنگرهای کمین که رسیدیم مجبور بودیم تا مساعد شدن اوضاع ، قدری تامل کنیم . معبر ، مقابل سنگر کمین ها سر در می آورد . ستون بی صدا زمین گیر بود . نیرو های آزاد گروهان قرار گذاشته بودند که بین دسته ها تقسیم بشن . تقریبا به هر دسته 4-5 نفر اضافه شدیم ، عده ای اول دسته و عده ای هم آخر دسته کمک میکردند . تورج خزایی و حسین فرهمند اول دسته و 2 نفر هم آخر دسته کمک میکردیم . چند تا بعثی ناخواسته روبروی معبر نشسته بودند و حرف میزدن و نگران بودیم که نیروها که حالا اجبارا" زمینگیر شدند ، از خستگی و اضطراب بخوابند !! ... به خواست خدا ، عراقیا از جلو معبر دور شدند و رفتند توی سنگرهای کمین که بصورت حفره روباه ایجاد کرده بودند . ظرف چند دقیقه شهید خزایی ستون رو حرکت داد . یادمه که با چوب دستیش بچه ها رو به هوش کرد و بقیه هم نیم خیز راه افتادند ، همین که از کنار سنگر های کمین عبور کردیم ، درگیری شروع شد . پاکسازی به سمت چپ و راست شدت گرفت .خلاصه همه چی رو شد و عملیات در محور سمت راست جاده دهلران -مهران علنی شد. شاید کمتر از یکساعت بعد تورج خزایی و حسین فرهمند مجروح شدند.هجوم به سمت طرفین و جلو ادامه داشت.تا رودخانه فصلی موسوم به گاوی و پل شکسته کمین های دشمن رو سرکوب کردیم. همزمان دستگاههای مهندسی جلو میامدند و مشغول زدن خاکریز شدند. هوا داشت روشن میشد که معلوم شد کنار رودخونه جانپناهی وجود نداره و لودرها و بلدوزرها برای ایجاد خاکریز آمدند . بچه ها موظف شده بودند که تا ایجاد جانپناه ، برای خودشون سنگر انفرادی درست کنند . هوا که روشن شد متوجه شدیم سنگر و منصور کوچک محسنی مورد اصابت قرار گرفته و آقا درجا شهید شده و حاج منصور هم به شدت مجروح شده و منتقل شدند به عقب... ... گام اول برای گردان حضرت علی اصغر (ع) شکستن خط و رسیدن به کناره رودخانه بدون آب "گاوی" بود . و بعد عبور از پل شکسته ! دقیقا" اونطرف پل شکسته بتونی یک سنگر دوشکا بود که سخت مقاومت میکرد . همه سنگرهای دور و برمون خاموش شده بودند ؛ اما این یکی تا نزدیکیهای ساعت 10 صبح ایجاد زحمت میکرد. سقف و دیواره های سنگرش بتونی بود و فقط از یک دریچه کوچک تیر تراش میزد. خلاصه به هر ترتیبی بود اون هم از کار افتاد . اولین نفراتی که رفتند بالای سرش ، نقل میکردند : که سربازبعثی پاش رو با طناب بسته بود به سه پایه دوشکا !!!! که فرار نکنه و ساعت ها همه رو معطل کرده بود. ... حالا دیگه شهر ویران شده مهران روبروی ما بود و سمت چپ هم بنایی از امامزاده سید حسن دیده میشد. .. @alvaresinchannel
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷🌹 ✍🏿✍🏿راوی : چند روز به آخرین روزهای بود که پشت وپناه (ع) _شهید حاج جعفر جنگروی پرکشید. حضورمردان دلاوری که خود به تنهایی یک لشگر بودند زینتی برای لشگرسیدالشهداء(ع) بود و با وجود حاج جعفر توقع فرمانده جنگ از این یگان اهل تهران دو چندان جلوه میکرد. حاج جعفر تنها یک فرمانده نظامی خشک و کار بلد نبود بلکه یک و و راهنمای طریقت الهی بود. چند شب قبل از جمع فرماندهان لشگرسیدالشهداء(ع) مهمان بودند و بعد از شام در چادر تبلیغات جلسه هماهنگی عملیات برگزار شد. بعضی بچه ها سعی میکردند با پرسه دور چادر تبلیغات از خبرهای داخل جلسه مطلع شوند اما تنها صدایی که از داخل چادر میومد صدای حاج جعفر بود که برای جمع منبر رفته بود و داشت رو تفسیر میکرد و گاهی هم حرف هایی میزد که جمع فرماندهان صداشون به ضجه و گریه بلند میشد . ما هم که بیرون چادر توی فضای مقر در تاریکی شب با دوستان قدم میزدیم با روضه های حاج جعفرجنگروی چشمهامون تر میشد. اون شب تا دیر وقت جلسه ادامه داشت و فرماندهان گردان ها و واحدهای لشگر10 گزارش کارهای انجام شده رو دادند و در حقیقت این آخرین منبر شهید حاج جعفر جنگروی بود. حاج جعفر عاشق و ذاکر حضرت صدیقه کبری بود و مزد این ارادت رو هم گرفت.در ایام فاطمیه و روزهای غربت امیر المومنین علیه السلام در شهر فاو که با نام حضرت زهراء(س) فتح شد ، مقارن صلاه ظهرروز یکشنبه 27 بهمن ماه ، ترکش دشمن سینه اش را شکافت و به لقاء الله رسید. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 🇮🇷🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✍🏿✍🏿راوی : چند روز به آخرین روزهای بود که پشت وپناه (ع) _شهید حاج جعفر جنگروی پرکشید. حضورمردان دلاوری که خود به تنهایی یک لشگر بودند زینتی برای لشگرسیدالشهداء(ع) بود و با وجود حاج جعفر توقع فرمانده جنگ از این یگان اهل تهران دو چندان جلوه میکرد. حاج جعفر تنها یک فرمانده نظامی خشک و کار بلد نبود بلکه یک و و راهنمای طریقت الهی بود. چند شب قبل از جمع فرماندهان لشگرسیدالشهداء(ع) مهمان بودند و بعد از شام در چادر تبلیغات جلسه هماهنگی عملیات برگزار شد. بعضی بچه ها سعی میکردند با پرسه دور چادر تبلیغات از خبرهای داخل جلسه مطلع شوند اما تنها صدایی که از داخل چادر میومد صدای حاج جعفر بود که برای جمع منبر رفته بود و داشت رو تفسیر میکرد و گاهی هم حرف هایی میزد که جمع فرماندهان صداشون به ضجه و گریه بلند میشد . ما هم که بیرون چادر توی فضای مقر در تاریکی شب با دوستان قدم میزدیم با روضه های حاج جعفرجنگروی چشمهامون تر میشد. اون شب تا دیر وقت جلسه ادامه داشت و فرماندهان گردان ها و واحدهای لشگر10 گزارش کارهای انجام شده رو دادند و در حقیقت این آخرین منبر شهید حاج جعفر جنگروی بود. ✅ حاج جعفردر شهر فاو، ، مقارن صلاه ظهرروزیکشنبه27بهمن ماه،ترکش دشمن سینه اش را شکافت و به لقاء الله رسید. 🇮🇷🌹 @alvaresinchannel
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷🌹 ✍🏿✍🏿راوی : چند روز به آخرین روزهای بود که پشت وپناه (ع) _شهید حاج جعفر جنگروی پرکشید. حضورمردان دلاوری که خود به تنهایی یک لشگر بودند زینتی برای لشگرسیدالشهداء(ع) بود و با وجود حاج جعفر توقع فرمانده جنگ از این یگان اهل تهران دو چندان جلوه میکرد. حاج جعفر تنها یک فرمانده نظامی خشک و کار بلد نبود بلکه یک و و راهنمای طریقت الهی بود. چند شب قبل از جمع فرماندهان لشگرسیدالشهداء(ع) مهمان بودند و بعد از شام در چادر تبلیغات جلسه هماهنگی عملیات برگزار شد. بعضی بچه ها سعی میکردند با پرسه دور چادر تبلیغات از خبرهای داخل جلسه مطلع شوند اما تنها صدایی که از داخل چادر میومد صدای حاج جعفر بود که برای جمع منبر رفته بود و داشت رو تفسیر میکرد و گاهی هم حرف هایی میزد که جمع فرماندهان صداشون به ضجه و گریه بلند میشد . ما هم که بیرون چادر توی فضای مقر در تاریکی شب با دوستان قدم میزدیم با روضه های حاج جعفرجنگروی چشمهامون تر میشد. اون شب تا دیر وقت جلسه ادامه داشت و فرماندهان گردان ها و واحدهای لشگر10 گزارش کارهای انجام شده رو دادند و در حقیقت این آخرین منبر شهید حاج جعفر جنگروی بود. حاج جعفر عاشق و ذاکر حضرت صدیقه کبری بود و مزد این ارادت رو هم گرفت.در ایام فاطمیه و روزهای غربت امیر المومنین علیه السلام در شهر فاو که با نام حضرت زهراء(س) فتح شد ، مقارن صلاه ظهرروز یکشنبه 27 بهمن ماه ، ترکش دشمن سینه اش را شکافت و به لقاء الله رسید. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 🇮🇷🌹 @alvaresinchannel