eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
883 دنبال‌کننده
6هزار عکس
669 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌟🥀🌟🥀🌟🥀🌟🥀🌟🥀🌟 🥀🌟 #هیات_الوارثین(رزمندگان تخریبچی لشگر10) به مناسبت سی و دومین سالگرد شهادت 🌹✨ #سردار_شهید_حاج_قاسم_اصغری جانشین گردان تخریب لشگر10 برگزار میگردد. زمان : پنجشنبه :16 آبانماه ساعت 19.30 مکان :جاده قدیم کرج-شهرقدس-خیابان آزادی-روبروی بسیج-انتهای کوچه فروردین @alvaresinchannel
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹 جانشین گردان تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع) ✍️✍️✍️ راوی: شب عملیات عاشورای 3 کاری کرد کارستون.. حاج قاسم شب عملیات با یک تیم از مامور شدند برای بازگشایی گردان علی اصغر علیه السلام. فرمانده گردان حضرت علی اصغر علیه السلام بود. شب عملیات پیشاپیش گردان حرکت کردند و وارد معبر شدند. معبر توی شیب تپه بود و با عنایت خدا وتوسل به اهل بیت علیهم السلام و تجربه معبر بدون مشکل تا انتهای میدون مین باز شد و به رسیدند . در این موقع اتفاقی افتاد و گردانهای همجوار عملیات رو شروع کردند اما هنوز چند توپ سیم خاردار توی بود که باید قطع میشد و بچه ها به دشمن حمله میکردند. با روشن شدن منورها توی آسمون دشمن متوجه حضور معبر زیر سنگرهاش شد. اینجا بود که شهید حاج قاسم تدبیر کرد و به یکی از بچه ها گفت که سریع خودت رو به سر میدون مین برسون و به فرمانده بگو معبر باز شده و نیروها رو توی معبر هدایت کن.. وقتی رزمنده ها به آخر میدون رسیدند درکمال تعجب دیدند که حاج قاسم روی سیم خاردارها خوابیده و فریاد میزند برادر ها سریع رد شوید وبه دشمن امان ندهید. بچه ها که شوکه شده بودند برای چند ثانیه درنگ کردند اما با قسم دادن اونها به بی بی از اونها میخواست که از رویش رد شوند. گردان علی اصغر علیه السلام از معبری که با بدن حاج قاسم باز شد عبور کرد و با دشمن درگیر شدند .. همه فکرکرده بودند که حاج قاسم شهید شده .ولی وقتی امدادگرها پیکرغرق به خون حاج قاسم را پیدا می کنند که انگار هزارن تیر به اواصابت کرده..فشار سیم خاردار تمامی سطح جلوی بدن این عزیز را پاره پاره کرده بود این حماسه زود دهان به دهان دربین رزمندگان ء(ع) پخش شد حتی درصبحگاه رزمندگان لشگراین ایثار شهیدحاج قاسم راستود . شهید اصغری در اثرفشار روی سیم خاردار سیستم های عصبی شان فشرده شده بود ، دست و پاهایش سوراخ شده بود مویرگ های بدنش پاره شده بود و تشنج داشتند از مردادماه 64 تا دی ماه 64 دربیمارستان مشغول مداوا بود.زخم های بدن شهید حاج قاسم هنوزالتیام پیدا نکرده بود که خود را به جبهه رساند و لباس غواصی به تن کرد و از اروند گذشت و موانع دشمن را شناسایی کرد و چند روز بعد دوباره معبری باز نمود برای حمله رزمندگان به دشمن در جزیره ام الرصاص و باز مجرو حیت و... در پاکسازی سردشت به همراه شهید حاج رسول فیروزبخت در اثر انفجار مین والمرا در آبانماه 66 به شهادت رسید 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🥀🌟🥀🌟🥀🌟🥀🌟🥀🌟🥀🌟 🥀🌟 #هیات_الوارثین(رزمندگان تخریبچی لشگر10) به مناسبت سی و دومین سالگرد شهادت 🌹✨ #سردار_شهید_حاج_قاسم_اصغری جانشین گردان تخریب لشگر10 برگزار میگردد. زمان : پنجشنبه :16 آبانماه ساعت 19.30 مکان :جاده قدیم کرج-شهرقدس-خیابان آزادی-روبروی بسیج-انتهای کوچه فروردین @alvaresinchannel
حال و روز منتظر از زبان جانشین گردان تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🌹 🌹 یکی دو ماه به شهادتش مونده بود که صبح جمعه ای رو توی صبحگاه گردان ، در پادگان امام علی(ع) سنندج به خط کرد. حاجی خیلی نسبت به سر وقت اومدن بچه ها حساس بود اون ایام ابوی ما هم در گردان بود و تا از حسینیه بیرون بیاد طول کشید و با تاخیر به صبحگاه رسید.حاجی دید اون رو نمیتونه تنبیه کنه به من گفت عوض پدرت چند متر سینه خیز و پا مرغی برو. همه که توی صبحگاه جمع شدن من قرآن و دعای صبحگاهی رو خوندم و حاجی شروع کرد به صحبت کردن.من چون مسیر زیادی رو سینه خیز و پا مرغی رفته بودم حواسم به صحبت های حاجی نبود و توی این فکر بود م که این بی انصاف جلوی یک گردان حال ما رو گرفت . یکهو به خودم اومدم که دیدم حاجی به پهنه صورت داره گریه میکنه. یادم میاد میگفت:آدمی که منتظر یک عزیریه که از راه برسه یک لحظه آروم و قرار نداره حاجی زبانش میگرفت. و بغض هم که میکرد تاخیر کلماتش بیشتر میشد. حاجی میگفت: ما اگر مهمونی دعوت کنیم که برامون خیلی عزیز باشه سعی میکنیم سورو سات پذیرایی از اون رو به بهترین شکل فراهم کنیم و منتظر مینشینیم تا اون بیاد.اگر دیر کرد میاییم درب خونه وبه انتظارش می ایستیم و یا میاییم سر محله که شاید مسیر رو گم کرده باشه..و...... تا اون نیاد و سر سفره پذیرایی ننشینه ما آروم نمیگیریم.. و بعد با حسرت میگفت : به خودم میگم. 🔸🍃 آیا ما اینجوری برای آقامون حجه ابن الحسن علیه السلام منتظریم. یا اینکه صدتا کارداریم و یکیش هم آقاجونمونه. و اگه رسیدیم به اون هم فکر میکنیم. حاجی اون روز توی صبحگاه گردان مقابل صد و چهل پنجاه نفری که بودیم خیلی گریه کرد..... خیلی.....گریه !!!!! ..... نه؟؟؟؟ ضجه زد. و بعد هم در حالیکه سعی میکرد صورت پر از اشکش رو از ما پنهان کنه .. گفت: برادرها !!!! صبح جمعه است برای سلامتی امام زمان علیه السلام صلوات. بعد از صبحگاه به گفتم رسول : این رفیمون نور بالا میزنه خوشبحالش چه عشقی داره.... رسول هم در جواب گفت: حاج قاسمه دیگه. اون دست پرورده ست. حاج قاسم و حاج رسول در آخرین روزهای پائیز سال 66 توی سردشت با انفجار مین والمرا جواز بهشت رو گرفتن و با سر به همراه آقاشون دویدن.(راوی:جعفرطهماسبی) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سر و پا کردن با تلاش شهید اصغری با زیر پیراهن آبی رمضان سال 1364 ✅ اولین سالی بود که گردان تخریب ل10 یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم . نام مقرمون رو گذاشته بود … واقعا هم ما جزء صابرین بودیم.. آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از جا و مکان داشتیم و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود… با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه مقر هم سر پا شد… @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سر و پا کردن با تلاش شهید اصغری با زیر پیراهن آبی رمضان سال 1364 ✅ اولین سالی بود که گردان تخریب ل10 یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم . نام مقرمون رو گذاشته بود … واقعا هم ما جزء صابرین بودیم.. آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از جا و مکان داشتیم و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود… با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه مقر هم سر پا شد… @alvaresinchannel