eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
873 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
626 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹 🌹 صبحانه دورهمی ♦️ #گردان_تخریب_لشگر_27 در دوشنبه اول هر ماه قمری ، مطابق‌ با ششم شوال "دوشنبه 20 خرداد ماه" 🔻مکان :گلزار شهدای بهشت زهراء(س) 🔹 مزار سردار #شهید_حاج_محسن_دین_شعاری قطعه 29 ساعت : 7 الی 8 صبح
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀 🥀🌹 🌹 ✅🌾 سردار تخریبچی 🌹🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر 27 شهادت : جبهه ی سردشت @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان ✍️✍️✍️ راوی: فرمانده گردان کمیل لشگر27 ✅ ظهر همانروزی که ایشان به شهادت رسید ، پس از اذان ظهر ، در سنگر فرمانده لشکر نماز جماعت برگزار شد شهید دین شعاری ردیف پشت سر ما ایستاده بود اواخر نماز ظهر بود که از بیرون سنگر ، کسی نام ایشان را صدا زد.. سلام نماز را که دادیم ، دین شعاری با صدای بلند گفت : چکارم دارید ؟ میذارید نماز آخرمو با خیال راحت بخونم؟ که همه ما با لبخندی از کنار حرف او گذشتیم.. ایشان نماز عصرش را فرادا خواند و از ما خداحافظی کرد و از سنگر خارج شد. قرار بود ایشان مسیر جاده را به نشان دهد و را مشخص کند.. نماز جماعت تمام شد و همه متفرق شدیم فکر میکنم آنروز هم حضور داشتند.. ساعتی نگذشت که پیکر غرق در خون را آوردند.. راننده لودر میگفت دین شعاری وارد شد و به آرامی داخل میدان مین قدم برمیداشت لحظه ای خم شد و چیزی را از روی زمین برداشت ، تصور کردم صفحات قرآن را از روی زمین برمیدارد که ناگهان انفجار مهیبی رخ داد و بر زمین افتاد.. سی و سومین سالگرد شهادت فرمانده تخریب شهید دین شعاری گرامیباد. @alvaresinchannel
🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐 💐 فرمانده تخریب لشگر27 ✍️✍️✍️ راوی : بحبوبه بود ، عملیات سختی که آرامش و آسایش افرادی چون من رو بشدت تحت تاثیر قرار داده بود . با دونفر از بچه های در آن شبهای ترس و دلهره برای شناسایی آخرین وضعیت استقرار دشمن جلو میرفتیم . خط ثبات نداشت و بهم ریخته بود و دشمن سردرگم بود و از پریشانی اوضاع مدام مواضعش رو تغییر میداد . گاهی سمت راست راهکار ما چیدمان تانک و موانع و تیربار داشت و شب بعد از راست به چپ تغییر موضع میداد. روزها و شبهای سختی بود که یک شب حاج مجید مطیعیان معاون تخریب لشگر10 اومد و منو صدا کرد و راه افتادیم . داخل خط خودی میدویدیم و اون شب حاج مجید سراغ سنگر _27 رو میگرفت. به سختی سنگر رو پیدا کردیم و وارد شدیم ، چهره به چهره با ، ریش بلند و صورت نورانی خاک گرفته و بدن نحیف ایشان و احوالپرسی بسیار گرمشون با ما که بواسطه شناخت قبلی اش از برادر مطیعیان داشت خستگی اون روزها و شبها رو تسکین داد. اولین و اخرین باری که شهید محسن دین شعاری را دیدم. سال بعد در غرب کشور انجام شده بود و ماهم همراه دوستان تخریب عازم منطقه عملیاتی بودیم که در یک جایی برای استراحت توقف کردیم . یک ماشین پر از پیکرهای مطهر شهدا در حال برگشتن به شهر ایستاد و از همراهان راننده شنیدم که پیکر هم داخل ماشین هست @alvaresinchannel
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹 🍁🌹 ✍️✍️✍️ راوی: به گردان ها برای مامور شده بودند اون ها سر ستون میرفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری میرفت که خطرات زیادی تهدیدش میکرد آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند. تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند. هم که گردان رو همراهی میکرد از ترکش بی نصیب نبود تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از سرپا بود. ستون رزمنده ها نزدیک از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند. تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند. خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی. گفت: آره باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کار رو انجام میدهم فرمانده داشت از اجازه میخواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که قبول نکرد. باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی میتونم معبر بزنم. و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند. عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند. لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در تجلیل کرد. به صورت ویژه از به عنوان (ص) تجلیل کرد. او را در کنار خود طلبید و لی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان ✍️✍️✍️ راوی: فرمانده گردان کمیل لشگر27 ✅ ظهر همانروزی که ایشان به شهادت رسید ، پس از اذان ظهر ، در سنگر فرمانده لشکر نماز جماعت برگزار شد شهید دین شعاری ردیف پشت سر ما ایستاده بود اواخر نماز ظهر بود که از بیرون سنگر ، کسی نام ایشان را صدا زد.. سلام نماز را که دادیم ، دین شعاری با صدای بلند گفت : چکارم دارید ؟ میذارید نماز آخرمو با خیال راحت بخونم؟ که همه ما با لبخندی از کنار حرف او گذشتیم.. ایشان نماز عصرش را فرادا خواند و از ما خداحافظی کرد و از سنگر خارج شد. قرار بود ایشان مسیر جاده را به نشان دهد و را مشخص کند.. نماز جماعت تمام شد و همه متفرق شدیم فکر میکنم آنروز هم حضور داشتند.. ساعتی نگذشت که پیکر غرق در خون را آوردند.. راننده لودر میگفت دین شعاری وارد شد و به آرامی داخل میدان مین قدم برمیداشت لحظه ای خم شد و چیزی را از روی زمین برداشت ، تصور کردم صفحات قرآن را از روی زمین برمیدارد که ناگهان انفجار مهیبی رخ داد و بر زمین افتاد.. سی و سومین سالگرد شهادت فرمانده تخریب شهید دین شعاری گرامیباد. @alvaresinchannel
46.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ گلزار شهدای تهران در جوار مزار اولین دوشنبه ماه 27 شهریورماه جمع رزمندگان تخریبچی تهران به میزبانی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿 ✍️✍️✍️ راوی : این عکس برای زمانیه که تجهیزات رو بستیم و آماده تقسیم شدن توی گردان های لشگر 27 برای .هستیم معاون گردان تخریب داشت منطقه ی عملیاتی رو توجیه میکرد. اونی که سمت راست حاج محسن واستاده ودستاش توجیبشه منم. مقرمونم توی بود که البته قبل عملیاتها برای تیپ ولشگرا تو منطقه ای نزدیک به محل عملیات ایجاد میشد و بهش میگفتن هست. یادش بخیر اون روز یه تنشه که واسه اولین بار ابداع شده بود همون جلیقه ها که و جای و جیب سی چار(یک نوع ماده منفجره (C4داره. تعدای ازشهدا هم توی عکس هستن مثل و و و و و دوروز بعداز این عکس یکی از سنگرای رو توی ، هواپیماهای دشمن کرد. دوتا سوله ی کوچیک بود وبا فاصله که توش مستقر بودیم. درست خورد جلوی در سوله ی بغلیمون، که حدود20 تا از (ص) توی یه چشم بهم زدن ودرجا بااولین تنفس به شهادت رسیدند. صحنه ی عجیبی بود. که بچه ی و ازاون لاتای با معرفت و دریا دل بود وخیلی باصفا وبا مرام ، تصویرشهادتش از یادم نمیره، فرصت نکرده بود رو بزنه. چندتا ازبچه ها هم خواب بودند و بشهادت رسیدن. یامرتضی علی چه صحنه ای بود. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان ✍️✍️✍️ راوی: فرمانده گردان کمیل لشگر27 ✅ ظهر همانروزی که ایشان به شهادت رسید ، پس از اذان ظهر ، در سنگر فرمانده لشکر نماز جماعت برگزار شد شهید دین شعاری ردیف پشت سر ما ایستاده بود اواخر نماز ظهر بود که از بیرون سنگر ، کسی نام ایشان را صدا زد.. سلام نماز را که دادیم ، دین شعاری با صدای بلند گفت : چکارم دارید ؟ میذارید نماز آخرمو با خیال راحت بخونم؟ که همه ما با لبخندی از کنار حرف او گذشتیم.. ایشان نماز عصرش را فرادا خواند و از ما خداحافظی کرد و از سنگر خارج شد. قرار بود ایشان مسیر جاده را به نشان دهد و را مشخص کند.. نماز جماعت تمام شد و همه متفرق شدیم فکر میکنم آنروز هم حضور داشتند.. ساعتی نگذشت که پیکر غرق در خون را آوردند.. راننده لودر میگفت دین شعاری وارد شد و به آرامی داخل میدان مین قدم برمیداشت لحظه ای خم شد و چیزی را از روی زمین برداشت ، تصور کردم صفحات قرآن را از روی زمین برمیدارد که ناگهان انفجار مهیبی رخ داد و بر زمین افتاد.. ✅ 🔷 سی و هفتمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب شهید دین شعاری گرامیباد. @alvaresinchannel
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹 🍁🌹 ✅ حماسه ی وووووووووووووووووووو 🔷 ✍️✍️✍️ راوی: به گردان ها برای مامور شده بودند اون ها سر ستون میرفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری میرفت که خطرات زیادی تهدیدش میکرد آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند. تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند. هم که گردان رو همراهی میکرد از ترکش بی نصیب نبود تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از سرپا بود. ستون رزمنده ها نزدیک از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند. تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند. خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی. گفت: آره باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کار رو انجام میدهم فرمانده داشت از اجازه میخواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که قبول نکرد. باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی میتونم معبر بزنم. و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند. عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند. لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در تجلیل کرد. به صورت ویژه از به عنوان (ص) تجلیل کرد. او را در کنار خود طلبید و لی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ سی و هفت سال قبل در روز 15 مرداد 1366 مصادف با روز عید قربان سردار شهید تخریبچی جانشین تخریب لشگر 27 در از جبهه سردشت در حال خنثی سازی مین پرکشید. 🔷 یاد و خاطره همه شهدای را گرامی میداریم. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان ✍️✍️✍️ راوی: فرمانده گردان کمیل لشگر27 ✅ ظهر همانروزی که ایشان به شهادت رسید ، پس از اذان ظهر ، در سنگر فرمانده لشکر نماز جماعت برگزار شد شهید دین شعاری ردیف پشت سر ما ایستاده بود اواخر نماز ظهر بود که از بیرون سنگر ، کسی نام ایشان را صدا زد.. سلام نماز را که دادیم ، دین شعاری با صدای بلند گفت : چکارم دارید ؟ میذارید نماز آخرمو با خیال راحت بخونم؟ که همه ما با لبخندی از کنار حرف او گذشتیم.. ایشان نماز عصرش را فرادا خواند و از ما خداحافظی کرد و از سنگر خارج شد. قرار بود ایشان مسیر جاده را به نشان دهد و را مشخص کند.. نماز جماعت تمام شد و همه متفرق شدیم فکر میکنم آنروز هم حضور داشتند.. ساعتی نگذشت که پیکر غرق در خون را آوردند.. راننده لودر میگفت دین شعاری وارد شد و به آرامی داخل میدان مین قدم برمیداشت لحظه ای خم شد و چیزی را از روی زمین برداشت ، تصور کردم صفحات قرآن را از روی زمین برمیدارد که ناگهان انفجار مهیبی رخ داد و بر زمین افتاد.. سی و هفتمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب شهید دین شعاری گرامیباد. @alvaresinchannel
در روز شهادت کریم اهل بیت امام مجتبی(ع) و در سی و هفتمین سالگرد فرمانده شهید تخریبچی گلزار شهدای تهران مرداد 1403 یاد باد آن روزگاران یاد باد اولین دوشنبه ماه قمری قرار بچه های تخریب صبح زود @alvaresinchannel