🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
در سی و هشتمین سالگرد شهادت
@سردار_شهید_حاج_عباس_کریمی
فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله در عملیات بدر
یاد و خاطره شهدا را گرامی میداریم.
شهادت: 23 اسفند 1363
#عملیات_بدر شرق دجله
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزهای_سخت_#عملیات_بدر
پاتک سنگین دشمن و عملیات شکافتن و انفجار دژ #بچه_های_تخریب
روز 23 اسفند سال 1363 شرق دجله
یاد و خاطره شهدایی که مردانه مقابل دشمن جنگیدند و غریبانه به شهادت رسیدند و پیکر مطهر آنها سال ها میهمان هور بود گرامیباد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
✅#سی_و_هشت_سال_گذشت
25 اسفند ماه سال 1363 بود که از شرق دجله در #عملیات_بدر آسمانی شد
سردار شهید #حاج_کاظم_نجفی_رستگار
فرمانده دلاور لشگر 10 سیدالشهداء (ع)
🔸یاد و خاطره حماسه سازان شهید عملیات بدر را گرامی میداریم
@alvaresinchannel
🔴#تخریبچی_شهید_مصطفی_مبینی
شهادت: #عملیات_بدر
#شرق_دجله 26/12/1363
مصطفی نزدیک به بیست ماه توی گردان ما توقف داشت و عملیات بدر به سکوی پرواز پا گذاشت و..... پرید.
مصطفی را همه به بندگی ، سادگی ، کم حرفی ، اخلاص ، مهربانی ، سخت کوشی ، نترسی و..... دهها هنر دیگه میشناختن و همه اینها رو اضافه کنید که او هم قاری فرآن بود و هم مداح اهل بیت(ع).
🔸وصف مصطفی را باید از #شهیدحاج_سید_محمد_زینال_حسینی شنید که تعریف کرد : که در عملیات خیبر باور نمیکردم این جوان ساده و کم حرف که همیشه سرش پائینه ، اینقدر جیگر داشته باشه. سید میگفت: اون هایی که مدعی معنویت بودن زیر آتیشی که از زمین و آسمون توی #جزیره_مجنون میبارید معنویتشون آب میشد اما مصطفی هر چی کار سختر میشد انگار موتورش داغتر میشد.
🔸#شهید_حاج_عبدالله_نوریان یک روز برای ما گفت که برادرها : بعضی از بچه های گردان که بین شما زندگی میکنند از اولیاء خدا هستند . کسی بین شماست که اهل محاسبه و مراقبه است و تاکید کرد که اگر در پایان روز بخواهد بشمرد چند کلمه حرف زده میتواند.... و همه میدونستن که او فقط مصطفی است .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
روایت #علی_زاکانی
🔸 از مداحی که با مراجعه به قرآن زمان شهادتش را فهمید.
#شهید_مصطفی_مبینی
#شهادت_عملیات_بدر
دوستی داشتیم به نام #مصطفی_مبینی او در #گردان_تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) ، آدم ویژهای بود.
در مجموع بچههای گردان تخریب، ویژگیهای خاصی داشتند. در تخریب اخلاص بسیار بالایی بود. چون بچهها سر و کارشان با #مین بود آن هم در شب، در عملیات با آن استرس و فشار خیلی اخلاص میخواهد با مین کار کردن؛ چون هر لحظه ممکن است مین منفجر شود و طرف را تکه تکه کند. ویژگیهای «مصطفی مبینی» ویژگی بود که ما هر بار عملیات میشد، میگفتیم: «مصطفی در این عملیات حتماً شهید میشود».
قبل از #عملیات_خیبر یکی از رفقای ما به نام #ناصر در خواب دیده بود چند نفر از بچهها از جمله مصطفی، شهید میشوند. آمد و رو به بعضی بچهها گفت شما شهید میشوید. مصطفی گفت: «اجازه بدهید من به قرآن رجوع کنم!» او به قرآن رجوع کرد، بعد لحظاتی گفت: «نه من در این عملیات شهید نمیشوم».
🔸 #عملیات_بدر شد. ما میخواستیم حرکت کنیم. آقای جعفر طهماسبی رو به مصطفی گفت: «مصطفی تو این بار دیگر حتماً رفتنی هستی!» مصطفی قرآن را باز کرد، آیه 12 سوره طه آمد. «إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى» مصطفی گفت: «من این بار رفتنی هستم...».
مصطفی ظهر روز ششم عملیات در شرق دجله کنار ما نماز میخواند که #خمپاره_آمد_خورد_به_پهلویش در حال جان دادن بود که ما آوردیمش عقب و شهید شد... بعضیها با قرآن چنین سَر و سِر دارند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🔴روزی که با مصطفی دداش شدم
#تخریبچی_شهید_مصطفی_مبینی
شهادت 26 اسفند 1363
#عملیات_بدر شرق دجله
✅زمستان سال 63 بود و فقط 20 روز به شهادتش مونده بود توی حرم امام هشتم علی ابن موسی الرضا علیه السلام و پائین پای حضرت توی خودم بودم و داشتم زیارت جامعه کبیره میخوندم که بوی عطر تیروز تندی به مشامم رسید و دست گرمی دستهام رو گرفت ... دیدم مصطفی است و اون هم یک مفاتیح دستشه... اول خیال کردم اون هم اومده با همدیگه زیارت بخونیم .. اما دیدم نه التماس دعا داره... گفت : بیا اینجا توی #حرم_امام_رضا(ع) با هم دادش بشیم . اول یه خورده جا خوردم و نه و نو کردم اما #شهید_حسن_مهوش_محمدی هم از راه رسید و سه تایی با هم دست ها رو به هم دادیم و #شهید_مصطفی_مبینی با نفس پاکش از روی مفاتیح شروع کرد به خوندن..
وَآخَيْتُكَ فِى اللهِ، وَصافَيْتُكَ فِى اللهِ، وَصافَحْتُكَ فِى اللهِ، وَعاهَدْتُ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ وَكُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَاَنْبِيآءَهُ وَالاَْئِمَّةَ الْمَعْصُومينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عَلى اَنّى اِنْ كُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفاعَةِ وَ اُذِنَ لى بِاَنْ اَدْخُلَ الْجَنَّةَ لا اَدْخُلُها اِلاّ وَ اَنْتَ مَعى .
با تو در راه خدا برادر می شوم; با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش می گیرم; با تو در راه خدا دست می دهم و با خدا، ملایکه، کتابها، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد می بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوی. و بعد گفت بگو قبلت و من هم گفتم و باز خوند:
اَسْقَطْتُ عَنْكَ جَميعَ حُقُوقِ الاُخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَالدُّعآءَ وَالزِّيارَةَ همه حقوق برادری را ساقط کردم جز شفاعت و دعا و زیارت،
شهدا به قولشون عمل میکنند..
مصطفی عهد کرد که اگر از اهل بهشت و شفاعت شد و اجازه ورود به بهشت پیدا کرد داخل نشه مگر آنکه ما هم همراهش باشیم انشاءالله (راوی : جعفرطهماسبی)
@alvaresinchanne
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🌹🥀
#اولین_باری_که_بعثی_ها_رو_از_نزدیک_دیدم
#تخریبچی_آزاده_مجید_مهرورز
#عملیات_بدر
#شرق_دجله
✍️✍️✍️ راوی: #مجید_مهرورز
اسفند ماه سال 63وقتی بدستور فرمانده بزرگوار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان برای #عملیات_بدر به قصد زدن #پل_ارتباطی جاده #الاماره_بصره به همراه عده ای دیگه از همرزمان به منطقه مربوطه اعزام شدیم حالا بنا به دلایلی عملیات لو رفته بود و ماهم تو ماموریت خودمون موفق نبودیم یه عده از بچه ها شهید و یه عده هم مجروح شده بودن منم از ناحیه دست و پا جراحت سطحی برداشته بودم و باتوجه به اینکه توی خاک دشمن بودیم باید یه جورایی خودمو به عقب میرسوندم:تنها بودم بحمدالله خودمو تقریبا از تیررس دشمن دور کرده بودم رسیدم به یه روستایی فکر کنم اسمش #الصخره_یا_القرنه بود کنار یه دیوار کاه گلی حرکت میکردم یه اطاقکی بود یه سوراخ مثل سوراخ سنگر روش بود نگاه کردم دیدم دونفر هیکلی و درشت اندام اون تو کنار هم نشسته بودن هنوز متوجه من نشده بودن منم اول فکر کردم. بچه های ارتشی خودمونن برای همین بی مقدمه گفتم : حاجی درب این اطاق کجاس.. منم بیام داخل..
یکی از اونا با حالت تعجب و ترس زول زد بهم و گفت #ها_قف من که تا اون روز این کلمه رو نشنیده بودم پیش خودم فکر کردم حتما میگه از اون طرف بیاتو . برای همین دو قدم جلو نرفته بودم که یهویی دیدم صدای تیراندازی میاد اونم از توی همون سوراخ سنگر مانند!!
منم تا این صحنه رو دیدم دو تا نارنجک همراه داشتم ، خم شدم رفتم زیر همون سوراخ اطاقک ... بعد شم یکی از اون نارنجکارو هدیه کردم به اون بعثیای نامرد. چون شوخی رو خودشون شروع کردن.
با منفجر شدن نارنجک بلافاصله صدای تیراندازی قطع شد منم بدون اینکه پشت سرمو نگاه کنم با همون وضعیت (جراحت) سریع اونجارو ترک کردم .
🍁🍁🍁🍁🍁هاقف کلمه عربی (عراقی) و به فارسی یعنی بایست
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹
🔹
#آزاده_تخریبچی
#حاج_مجید_مهرورز
اسارت #عملیات_بدر
شرق دجله
اسفند ماه سال 63 وقتی بدستور فرمانده بزرگوار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان برای #عملیات_بدر به قصد زدن پل ارتباطی جاده الاماره ; بصره به همراه عده ای دیگر از #بچه_های_تخریب_لشگر10 اعزام میشوند در حالیکه از ناحیه دست و پا جراحت برداشته بودند به اسارت دشمن در می آیند و مرداد ماه سال 69 با سربلندی به آغوش میهن عزیزمان بازمیگردند.
@alvaresinchannel
#تحویل_سال_1364
#بچه_های_تخریب_لشگر_10
#زاغه_تخریب_کنار_کرخه
پایان سال 1363 بود و تازه از ماموریت #عملیات_بدر برگشته بودیم
تیپ سیدالشهداء(ع) ماموریت نداشت اما بچه های تخریب به فرماندهی شهید نوریان در این عملیات کمک کار بچه های تخریب قرارگاه ثارالله بودند.
یه تعداد بچه ها شهید و مجروح شدند و دو تا اسیر دادیم و برگشتیم مقر بچه های تخریب کنار پل کرخه.
بین نماز مغرب و عشاء سال تحویل شد.
نماز مغرب رو خوندیم و بعد من شروع کردم دعای تحویل سال رو خوندن و بعد از اون بیاد شهدای عملیات بدر توسلی به سیدالشهداء(ع) کردم. و تا دقایقی بعد از پایان مراسم تحویل سال صدای گریه بچه هایی که به سجده رفته بودند میومد
خبر مفقود شدن فرمانده شهیدمان #شهید_حاج_کاظم_رستگار هم بین بچه ها پخش شد
بعد از تحویل سال یه تعداد بچه ها مشخص شدند برای اعزام به مقر بچه های تخریب در منطقه هور...
یاد اون شب بخیر
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان کنار ما بود و این آخرین سال نویی بود که جسم ظاهریش در این دنیای خاکی بود.
(جعفرطهماسبی)
@alvaresinchannel
#26_مرداد_روز_رهایی_از_اسارت
یاد و خاطره دلاورمردی #آزادگان_عزیز را گرامی میداریم
گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) در فعالیت خود در سال های دفاع مقدس ، 5 نفر از رزمندگان آن به اسارت دشمن بعثی درآمدند.
برادر عباس باقری #عملیات_والفجر_1
برادر مجید مطیعیان #عملیات_شناسایی سال 1362
برادر مجید مهرورز #عملیات_بدر
برادر جعفر حیدریان #عملیات_بدر
برادر حاج عبدالله سمنانی #جزیره_ام_الرصاص
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#فرمانده_با_صلابت
#روزهای_غربت_عملیات_خیبر
روزهای حضور حاج کاظم و بچه هاش توی جزیره
35 سال پیش این شب ها روزها به سختی میگذشت.
شب ها و روزهای #عملیات_خیبر از همه ی روزها و شب ها بیشتر عاشورایی بود
دوسه روز بعد از عملیات ، دشمن خودش رو پیدا کرد و پاتک های مرگبارش شروع شد.
و از روز ششم اسفند که تیپ سیدالشهداء علیه السلام به #جزیره_مجنون فراخوانده شد یک روز خوش ندید.
دشمن از زمین و آسمان حمله میکرد.. تانک هایی که لوله به لوله در یک مسیر روی چندتا جاده جزیره جولان میدادند و نفس هر نفس کشی رو میگرفتند.
مصاف تن بود و تانک... تانک های تی 72 با غرششون اعصاب برای کسی نگذاشته بودند. هواپیماهای ملخی دشمن و به قول بچه های رزمنده هواپیماهای پنج زاریشون قرار رو از همه گرفته بودند. اونقدر با کالیبرشون دقیق روی پدها و آبراهه ها شلیک میکردند که هیچ بنی بشری از دستشون فراری نداشت.
گردان های تیپ سیدالشهداء(ع) یکی پس از دیگری با هلیگوپترهای شنوک گروهان به گروهان روی پدهای جزیره مجنون شمالی پیاده میشدند و با کمپرسی های 1921 آبی رنگ که از دشمن غنیمت گرفته بودند به جزیره مجنون جنوبی وارد میشدند.
در مسیر بارها و بارها رزمنده ها به خاطر هجوم هواپیماها ملخی از ماشین پایین میریختند ودر کنارهای جاده جانپناه میگرفتند.
#گردان_حضرت_قاسم علیه السلام.. #گردان_قمر_بنی_هاشم علیه السلام.. #گردان_زهیرعلیه السلام و بعد هم #گردان_عاشورا و #.حضرت_علی_اصغر و #علی_اکبر علیهم السلام.
روزهای سخت و تلخی برای فرماندهان مخصوصا #شهید_حاج_کاظم_رستگار فرمانده تیپ سیدالشهداء علیه السلام بود.
هنوز فرمان حمله صادر نشده بود که با خبر شهادت #مرتضی_سلمان_طرقی و #حسین_راحت فرمانده عملیات تیپ سیدالشهداء(ع) غافلگیر شد .
رستگار کسی نبود که با این خبرها بشکند اما یکی یکی یارانش در چند روز سخت تنهایش گذاشتند.
حاج #احمد_غلامی جانشینش روز8 اسفند به سختی مجروح شد و عقب رفت.
ساعتی نگذشت که خبر رسید #احمد_ساربان_نژاد فرمانده گردان قمربنی هاشم علیه السلام بی سر به ملاقات خدا رفت و به دنبال احمد ، گردان حضرت قاسم علیه السلام بی فرمانده شد و #مرتضی_حمزه_دولابی آسمانی شد
در یک روز سه فرمانده قدرتمند را از دست داد.
ویکی دو روز بعد ، امید تیپ سیدالشهداء(ع) #رحمت_الله کرد که خیلی روش حساب باز کرده بود با پهلوی شکافته راهی بهشت شد.
پاتک های روز 12 و 13 اسفند 62 در پد شرقی جزیره مجنون جنوبی و دلاورمردی بچه های #گردان_حضرت_قاسم(ع) و #علی_اکبر(ع) همه توان فرماندهی تیپ سیدالشهداء علیه السلام رو به کمک گرفت.
و روزهای غربت فرمانده #تیپ_سیدالشهداء(ع) و رزمنده های وفادارش از راه رسید...
رستگارهنوز در خط مقدم میجنگید
این بار دشمن با همه ی توانش حمله کرد.... همه جا پر از تانک بود.. #بچه_های_تیپ_حضرت_عبدالعظیم(ع) هم از راه رسیدند و حماسه روزهای 16 و 17 و18 اسفند #جزیره_مجنون رقم خورد.
#شهید_رستگار هم با همه ی توانش به دشمن زد... همه شاهد بودند از کشته های دشمن پشته ساخت.. و فرزندانش را میدید که در مصاف دشمن چون گل پرپر میشوند... کسی نبود و ندید و ننوشت که به رستگار چه گذشت... فقط #غلامعلی رشید ذره ای را بیان کرد و مستند شد.. برادر غلامعلی رشید از جزیره به قرارگاه آمد و درباره منطقه گفت: «وضع خط خراب است، در #محور_تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام دشمن رخنه کرده و هر شب دارد پیش می آید. (عراق) دائماً نیرو می آورد و شدت عمل به خرج می دهد. نیروهای (ما) در خط خسته شده اند. آتش (دشمن) به شدت زیاد است.جاده، آب، غذا و نیرو کم است. پلیت و الوار برای ساختن سنگر، نیست و لودر و بلدوزر برای احداث خاکریز وجود ندارد. نیروها در خط ، آرپی جی و کلاشینکف دارند و از ادوات استفاده می کنند. از شدت حمله دشمن، بچه ها دیگر قادر نیستند فکر کنند. این جزیره طلسم شده و ما هر کاری می کنیم با مشکل مواجه می شویم.»
35 سال از آن روزها میگذرد.
برای نسلی که رستگار را ندیده اند باید گفت : او تا آخرین نفر جنگید و نشکست... کسی گریه اش را در صحنه نبرد ندید.. صدایش نلرزید و نترسید...
شما وارثان این چنین مردان با صلابتید
باید ایستاد
نترسید و
نلرزید.
#سردار_غریب_تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام غریبانه و مظلومانه در#عملیات_بدر و در #شرق_دجله آسمانی شد و سالها جسم مطهرش در سرزمین جبهه برجا ماند او در جبهه ماند تا #شهید_مهدی_باکری تنها نباشد.. پیکر مهدی باکری را #آبهای_هور و پیکر #کاظم_رستگار را خاک به برگرفت.
یادشان بخیر و شهادت گوارایشان باد.
جامانده از شهدا #جعفر_طهماسبی
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#روز_های_سخت
#عملیات_بدر
دشمن آماده پاتک شده
نگرانی در چشم فرمانده لشگر
#شهید_حاج_عباس_کریمی
بچه های تخریب مامور میشوند دژ پشت سر فرمانده را بشکافند
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
سی و نهمین سالگرد شهادت
فرمانده لشگر27 محمد رسول الله(ص)
#سردار_شهید_حاج_عباس_کریمی
شهادت :23 اسقند 1363
#عملیات_بدر _ #شرق_دجله
#مزار_گلزار_شهدای_تهران
قطعه 24
ردیف 75
شماره 23
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#عکسی_که_امروز_به_ثبت_رسید👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿
#عملیات_بدر
#رزمندگان_تخریبچی
#شهید_محسن_دینشعاری
#22_اسفند_62
✍️✍️✍️ راوی : #منصور_رفعتی
این عکس برای زمانیه که تجهیزات رو بستیم و آماده تقسیم شدن توی گردان های لشگر 27 برای #عملیات_بدر.هستیم
#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری معاون گردان تخریب داشت منطقه ی عملیاتی رو توجیه میکرد.
اونی که سمت راست حاج محسن واستاده ودستاش توجیبشه منم.
مقرمونم توی #جفیر بود که البته قبل عملیاتها برای تیپ ولشگرا تو منطقه ای نزدیک به محل عملیات ایجاد میشد و #مق_تاکتیکی بهش میگفتن هست.
یادش بخیر
اون روز #حاج_محسن یه #جلیقه_ی_تخریب تنشه که واسه اولین بار ابداع شده بود
همون جلیقه ها که #جیب_چاشنی و جای #سیم_چین و جیب سی چار(یک نوع ماده منفجره (C4داره.
تعدای ازشهدا هم توی عکس هستن
مثل #شهید_قدیانی
#شهید_سیانکی
و و و و و
دوروز بعداز این عکس یکی از سنگرای #بچه_های_تخریب رو توی #جزیره_جنوبی ، هواپیماهای دشمن #بمبارون_شیمایی کرد.
دوتا سوله ی کوچیک بود وبا فاصله که توش مستقر بودیم.
#راکت_سیانور درست خورد جلوی در سوله ی بغلیمون، که حدود20 تا از #بچه_های_تخریب_لشگر_حضرت_رسول(ص) توی یه چشم بهم زدن ودرجا بااولین تنفس به شهادت رسیدند.
صحنه ی عجیبی بود.
#شهید_منصور_عبدی که بچه ی #میدون_شوش و ازاون لاتای با معرفت و دریا دل بود وخیلی باصفا وبا مرام ، تصویرشهادتش از یادم نمیره، فرصت نکرده بود #ماسک_شیمیایی رو بزنه.
چندتا ازبچه ها هم خواب بودند و بشهادت رسیدن.
یامرتضی علی چه صحنه ای بود.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
#جمع_تخریبچی_های_لشگر_27
پشت قرارگاه تاکتیکی
#عملیات_بدر اسفند 63
#شهید_دینشعاری
در حال توجیه بچه های تخریب
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#سرداران_شهید_عملیات_بدر
#سردار_شهید_حاج_کاظم_رستگار
فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#سردار_شهید_علی_تجلایی
فرمانده عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)
شهادت : 25 اسفند ماه سال 1363
#عملیات_بدر #شرق_دجله
@alvaresinchannel
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐
🌹💐
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
#گروه_انفجارات
#عملیات_بدر #شرق_دجله
#25_اسفند_ماه_63
معمولا توی #گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام #ماموریت_زدن_دژ با #شهید_حاج_امیر_یشلاقی بود
#کار_محاسبات_مواد برای اینگونه ماموریت ها رو #شهید_حاج_ناصر_اربابیان انجام میداد و #شهید_حاج_عبدالله_وشهید_آقا_سید_محمد نسبت به نیروهای این ماموریت ها واسواس خاصی داشتند
همیشه حرفشون این بود که نیرویی باید برای این کار استفاه شود که فقط در صورت شهادت ماموریت کار زمین بماند. این دوشهید اینقدر به نیروهای دست پرورده خود اعتماد داشتند.
در این تصاویر #شهید_حاج_عبدالله_نوریان_فرمانده و معاونش #شهید_آقا_سید_محمد و #شهید_حاج_ناصر را در حلقه #دلاور_مردان_تخریبچی_لشگر_10_نشان_میدهد
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🌹🥀
#اولین_باری_که_بعثی_ها_رو_از_نزدیک_دیدم
#تخریبچی_آزاده_مجید_مهرورز
#عملیات_بدر
#شرق_دجله
✍️✍️✍️ راوی: #مجید_مهرورز
اسفند ماه سال 63 وقتی بدستور فرمانده بزرگوار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان برای #عملیات_بدر به قصد زدن #پل_ارتباطی روی رودخانه دجله در نزدیکی جاده #الاماره_بصره به همراه عده ای دیگه از همرزمان به منطقه مربوطه اعزام شدیم حالا بنا به دلایلی عملیات لو رفته بود و ماهم تو ماموریت خودمون موفق نبودیم یه عده از بچه ها شهید و یه عده هم مجروح شدند منم از ناحیه دست و پا جراحت سطحی برداشته بودم و باتوجه به اینکه توی خاک دشمن بودیم باید یه جورایی خودمو به عقب میرسوندم: تنها بودم بحمدالله خودمو تقریبا از تیررس دشمن دور کرده بودم رسیدم به یه روستایی فکر کنم اسمش #الصخره_یا_القرنه بود کنار یه دیوار کاه گلی حرکت میکردم یه اطاقکی بود یه سوراخ مثل سوراخ سنگر روش بود نگاه کردم دیدم دونفر هیکلی و درشت اندام اون تو کنار هم نشسته بودن هنوز متوجه من نشده بودن منم اول فکر کردم. بچه های ارتشی خودمونن برای همین بی مقدمه گفتم : حاجی درب این اطاق کجاس.. منم بیام داخل..
یکی از اونا با حالت تعجب و ترس زول زد بهم و گفت #ها_قف من که تا اون روز این کلمه رو نشنیده بودم پیش خودم فکر کردم حتما میگه از اون طرف بیاتو . برای همین دو قدم جلو نرفته بودم که یهویی دیدم صدای تیراندازی میاد اونم از توی همون سوراخ سنگر مانند!!
منم تا این صحنه رو دیدم دو تا نارنجک همراه داشتم ، خم شدم رفتم زیر همون سوراخ اطاقک ... بعد شم یکی از اون نارنجکارو هدیه کردم به اون بعثیای نامرد. چون شوخی رو خودشون شروع کردن.
با منفجر شدن نارنجک بلافاصله صدای تیراندازی قطع شد منم بدون اینکه پشت سرمو نگاه کنم با همون وضعیت (جراحت) سریع اونجارو ترک کردم .
🍁🍁🍁🍁🍁هاقف کلمه عربی (عراقی) و به فارسی یعنی بایست
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🔴#تخریبچی_شهید_مصطفی_مبینی
شهادت: #عملیات_بدر
#شرق_دجله 26/12/1363
مصطفی نزدیک به بیست ماه توی گردان ما توقف داشت و عملیات بدر به سکوی پرواز پا گذاشت و..... پرید.
مصطفی را همه به بندگی ، سادگی ، کم حرفی ، اخلاص ، مهربانی ، سخت کوشی ، نترسی و..... دهها هنر دیگه میشناختن و همه اینها رو اضافه کنید که او هم قاری فرآن بود و هم مداح اهل بیت(ع).
🔸وصف مصطفی را باید از #شهیدحاج_سید_محمد_زینال_حسینی شنید که تعریف کرد : که در عملیات خیبر باور نمیکردم این جوان ساده و کم حرف که همیشه سرش پائینه ، اینقدر جیگر داشته باشه. سید میگفت: اون هایی که مدعی معنویت بودن زیر آتیشی که از زمین و آسمون توی #جزیره_مجنون میبارید معنویتشون آب میشد اما مصطفی هر چی کار سختر میشد انگار موتورش داغتر میشد.
🔸#شهید_حاج_عبدالله_نوریان یک روز برای ما گفت که برادرها : بعضی از بچه های گردان که بین شما زندگی میکنند از اولیاء خدا هستند . کسی بین شماست که اهل محاسبه و مراقبه است و تاکید کرد که اگر در پایان روز بخواهد بشمرد چند کلمه حرف زده میتواند.... و همه میدونستن که او فقط مصطفی است .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
✅ #عملیات_بدر
23 اسفند 1363 #شرق_دجله
کنار سیل بند #خط_مقدم_لشگر_27
🔷 شهید حاج عباس کریمی فرمانده لشگر27 محمد رسول الله(ص) کنار این سیل بند به شهادت رسید
رزمندگان اسلام در حال ترک منطقه هستند
پیکر مطهر شهدا بر زمین افتاده و در حال انتقال مجروحین به عقب هستند.
سلام بر شهدایی که بی نشان رفتن
برای عاشق زهرا(س) مزار بی معناست
@alvaresinchannel
#تحویل_سال_1364
#بچه_های_تخریب_لشگر_10
#زاغه_تخریب_کنار_کرخه
پایان سال 1363 بود و تازه از ماموریت #عملیات_بدر برگشته بودیم
تیپ سیدالشهداء(ع) ماموریت نداشت اما بچه های تخریب به فرماندهی شهید نوریان در این عملیات کمک کار بچه های تخریب قرارگاه ثارالله بودند.
یه تعداد بچه ها شهید و مجروح شدند و دو تا اسیر دادیم و برگشتیم مقر بچه های تخریب کنار پل کرخه.
بین نماز مغرب و عشاء سال تحویل شد.
نماز مغرب رو خوندیم و بعد من شروع کردم دعای تحویل سال رو خوندن و بعد از اون بیاد شهدای عملیات بدر توسلی به سیدالشهداء(ع) کردم. و تا دقایقی بعد از پایان مراسم تحویل سال صدای گریه بچه هایی که به سجده رفته بودند میومد
خبر مفقود شدن فرمانده شهیدمان #شهید_حاج_کاظم_رستگار هم بین بچه ها پخش شد
بعد از تحویل سال یه تعداد بچه ها مشخص شدند برای اعزام به مقر بچه های تخریب در منطقه هور...
یاد اون شب بخیر
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان کنار ما بود و این آخرین سال نویی بود که جسم ظاهریش در این دنیای خاکی بود.
(جعفرطهماسبی)
@alvaresinchannel
🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁
🍁
#در_سالگرد_ورود_آزادگان_به_میهن_اسلامی
یاد و خاطره دلاور مردی این شیران در بند را گرامی میداریم.
☑️ #رزمندگان_تخریبچی در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود. چرا که آنان در ماموریت های شناسایی و مین گذاری و هنگام معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت با حداقل نفرات انجام میشد
در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد.
بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در میدان مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند.
#گردان_تخریب لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی تعداد آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است.
یک نفر در #والفجر_یک(عباس باقری) ، یک نفر در #قبل_از_والفجر_4 (مجیدمطیعیان)، دو نفر در #عملیات_بدر (جعفرحیدریان- مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی #عملیات_والفجر8 در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند.
و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
و شنیدنی ترین خاطرات فرار از اسارت دشمن را از زبان #شهید_زعفری شنیده بودیم. شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شد و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد..
#غلام تعریف میکرد در حین فرار، سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم...
غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم ودوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم.
اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی #مین_والمر نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد...اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ، اونها رو قال گذاشتم
این خاطره ذره ای از جسارت #بچه_های_تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد.
از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است .
و بودند رزمنده هایی مثل #شهید_محمد_خاکفیروز که در شناسایی #عملیات_کربلای 2 در داخل #میدان_مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.
🔶
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@alvaresinchannel
🔷 اولین جلسه کارگروه ممیزی تولید آثار مجمع رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع) با حضور اعضاء در دفتر این مجمع تشکیل گردید.
در این نشست کتاب " در گلو مانده فریادها" که به سرگذشت زندگی سردار #شهید_حاج_حسن_بهمنی میپردازد مورد بررسی قرار گرفت و با تایید اعضای گروه ، به عنوان اولین اثر تایید شده گارگروه ممیزی آثار مجمع رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع) با نظارت سردار حاج سید محمد ابوترابی و نگارش مهدی گودرزی به ثبت رسید...
🔶 لازم به ذکر است که سردار فضلی ، چهره ماندگار دفاع مقدس که سال ها فرماندهی لشگر را عهددار بوده و در حال حاضر به عنوان راهبر اصلی تولید آثار و حماسه رزم لشگر10 همت گمارده ، همواره توصیه و تاکید بر تولید آثار بدون غلو و تحریف دارد و به همین منظور با وسواس تولیدات این کارگروه را رصد میکند.
✅ سردار شهید حاج حسن بهمنی از فرماندهان اصلی #سپاه_تهران بود که با تشکیل تیپ سیدالشهداء(ع) به عنوان فرمانده عملیات در کنار شهیدان موحد دانش و رستگار فعالیت میکرد و در بین فرماندهان دفاع مقدس به عنوان یک فرمانده آینده نگر و استراتژیست همواره مورد احترام بود و در #عملیات_بدر به همراه #شهید_حاج_کاظم_رستگار در شرق دجله آسمانی شد...
@alvaresinchannel