eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
896 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
700 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 روزهای حضور حاج کاظم و بچه هاش توی جزیره 35 سال پیش این شب ها روزها به سختی میگذشت. شب ها و روزهای از همه ی روزها و شب ها بیشتر عاشورایی بود دوسه روز بعد از عملیات ، دشمن خودش رو پیدا کرد و پاتک های مرگبارش شروع شد. و از روز ششم اسفند که تیپ سیدالشهداء علیه السلام به فراخوانده شد یک روز خوش ندید. دشمن از زمین و آسمان حمله میکرد.. تانک هایی که لوله به لوله در یک مسیر روی چندتا جاده جزیره جولان میدادند و نفس هر نفس کشی رو میگرفتند. مصاف تن بود و تانک... تانک های تی 72 با غرششون اعصاب برای کسی نگذاشته بودند. هواپیماهای ملخی دشمن و به قول بچه های رزمنده هواپیماهای پنج زاریشون قرار رو از همه گرفته بودند. اونقدر با کالیبرشون دقیق روی پدها و آبراهه ها شلیک میکردند که هیچ بنی بشری از دستشون فراری نداشت. گردان های تیپ سیدالشهداء(ع) یکی پس از دیگری با هلیگوپترهای شنوک گروهان به گروهان روی پدهای جزیره مجنون شمالی پیاده میشدند و با کمپرسی های 1921 آبی رنگ که از دشمن غنیمت گرفته بودند به جزیره مجنون جنوبی وارد میشدند. در مسیر بارها و بارها رزمنده ها به خاطر هجوم هواپیماها ملخی از ماشین پایین میریختند ودر کنارهای جاده جانپناه میگرفتند. علیه السلام.. علیه السلام.. السلام و بعد هم و #.حضرت_علی_اصغر و علیهم السلام. روزهای سخت و تلخی برای فرماندهان مخصوصا فرمانده تیپ سیدالشهداء علیه السلام بود. هنوز فرمان حمله صادر نشده بود که با خبر شهادت و فرمانده عملیات تیپ سیدالشهداء(ع) غافلگیر شد . رستگار کسی نبود که با این خبرها بشکند اما یکی یکی یارانش در چند روز سخت تنهایش گذاشتند. حاج جانشینش روز8 اسفند به سختی مجروح شد و عقب رفت. ساعتی نگذشت که خبر رسید فرمانده گردان قمربنی هاشم علیه السلام بی سر به ملاقات خدا رفت و به دنبال احمد ، گردان حضرت قاسم علیه السلام بی فرمانده شد و آسمانی شد در یک روز سه فرمانده قدرتمند را از دست داد. ویکی دو روز بعد ، امید تیپ سیدالشهداء(ع) کرد که خیلی روش حساب باز کرده بود با پهلوی شکافته راهی بهشت شد. پاتک های روز 12 و 13 اسفند 62 در پد شرقی جزیره مجنون جنوبی و دلاورمردی بچه های (ع) و (ع) همه توان فرماندهی تیپ سیدالشهداء علیه السلام رو به کمک گرفت. و روزهای غربت فرمانده (ع) و رزمنده های وفادارش از راه رسید... رستگارهنوز در خط مقدم میجنگید این بار دشمن با همه ی توانش حمله کرد.... همه جا پر از تانک بود.. (ع) هم از راه رسیدند و حماسه روزهای 16 و 17 و18 اسفند رقم خورد. هم با همه ی توانش به دشمن زد... همه شاهد بودند از کشته های دشمن پشته ساخت.. و فرزندانش را میدید که در مصاف دشمن چون گل پرپر میشوند... کسی نبود و ندید و ننوشت که به رستگار چه گذشت... فقط رشید ذره ای را بیان کرد و مستند شد.. برادر غلامعلی رشید از جزیره به قرارگاه آمد و درباره منطقه گفت: «وضع خط خراب است، در دشمن رخنه کرده و هر شب دارد پیش می آید. (عراق) دائماً نیرو می آورد و شدت عمل به خرج می دهد. نیروهای (ما) در خط خسته شده اند. آتش (دشمن) به شدت زیاد است.جاده، آب، غذا و نیرو کم است. پلیت و الوار برای ساختن سنگر، نیست و لودر و بلدوزر برای احداث خاکریز وجود ندارد. نیروها در خط ، آرپی جی و کلاشینکف دارند و از ادوات استفاده می کنند. از شدت حمله دشمن، بچه ها دیگر قادر نیستند فکر کنند. این جزیره طلسم شده و ما هر کاری می کنیم با مشکل مواجه می شویم.» 35 سال از آن روزها میگذرد. برای نسلی که رستگار را ندیده اند باید گفت : او تا آخرین نفر جنگید و نشکست... کسی گریه اش را در صحنه نبرد ندید.. صدایش نلرزید و نترسید... شما وارثان این چنین مردان با صلابتید باید ایستاد نترسید و نلرزید. غریبانه و مظلومانه در و در آسمانی شد و سالها جسم مطهرش در سرزمین جبهه برجا ماند او در جبهه ماند تا تنها نباشد.. پیکر مهدی باکری را و پیکر را خاک به برگرفت. یادشان بخیر و شهادت گوارایشان باد. جامانده از شهدا 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel