eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
802 ویدیو
70 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ یک سال پس از انقلاب اسلامی در ۲۲ اسفند سال ۱۳۵۸ به دستور امام خمینی (ره) تأسیس شد. ۲۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۳ این روز با عنوان «روز بزرگداشت شهدا» نام‌گذاری و به تصویب شورای انقلاب فرهنگی رسید و وارد تقویم رسمی کشورمان شد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 محل درگیری رزمندگان تهران با دشمن در عملیات بدر در شرق دجله. وبدن های شهدا در این منطقه روی خاک افتاد. روزهای 22 اسفند تا 24 اسفند ماه سال 63 خط های سفید تو در تو در تصویرحکایت از وارسی و جستجوی بچه های تفحص برای یافتن ابدان شهدا دارد. @alvaresinchannel
مناجات نورایی.mp3
6.16M
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ☑️ یکساعت به اذان صبح اون ها بیدار بودند یک عده هم با این نوای مناجاتی بیدار میشدند یادش بخیر صبح قبل از اذان صبح این مناجات از بلندگوهای با صدای کم پخش میشد و یواش یواش صدا رو زیاد میکردند.. بغضی ها توی حسینیه رو بقبله به مناجات مشغول بودند و یک عده هم سر به بیابون میگذاشتند و از هر گوشه ای صدای گریه و ناله میومد.. یک عده هم داخل قبرهایی که کنده بودن به حالت سجده مشغول گریه بودند. یاد همه ی اون ها بخیر و بدا به حال ما که از اون مناجاتیان جا موندیم @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عروج ملکوتی سردار غریب فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) شهادت : 25 اسفند 1363 محل شهادت: عملیات بدر- شرق دجله @alvaresinchannel
والده شهید تخریبچی فاتح خرمشهر لشگر۲۷محمدرسول الله(ص) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تخریب لشگر27 🔻روز یکشنبه دوم خرداد سال 61 مصادف با آخرین روزهای ماه رجب بود که ساعت 4 صبح این حماسه رقم خورد. مدام حاج احمد متوسلیان تماس میگرفت و میگفت پل چی شد. هوا هنوز روشن نشده بود که خبر رسید پل رو بچه ها زدند.اول خیلی خوشحال شدم اما نگران حال بچه هایی بودم که رفته بودند. گفتند و با دلاوری و شجاعت مواد منفجره رو روی پل بردند و جاسازی کردند و مشغول آتشگذاری بودند که دشمن اونها رو با آرپی جی میزنه و رضا و حسین و موادها و پل یک جا منفجر میشه. وقتی این خبر به حاج احمد رسید و گفت . پل که تخریب شد حاج احمد هم رسید و با حاجی و نیروهایی که مونده بودن اومدیم به سمت . و و 🔸 راوی حاج جعفر جهروتی زاده @alvaresinchannel
فرمانده لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص) بعدازظهرروز ۲۳ اسفند۱۳۶۴ محوطه معراج الشهدای اهواز ازچپ حاجی بخشی ۲....۳شیخ حسین انصاری ۴قاسم صادقی۵...۶محرابی ۷ جمیل ابادی @alvaresinchannel
۲۳ اسفند سال ۶۳ جزیره مجنون ✅ صبح روز ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ قرارگاه ل ۲۷ جلسه شورای فرماندهی( حاج عباس کریمی.حاج رضا دستواره.حاج مجید رمضان و...) تمام شد. حاج عباس دم سنگر پوتین پا می‌کند ..رضا دستواره همچنین بندها را می بندن رضا من میرم جلو توخط شما برو سنگرعباس نه توبرو توسنکر من میرم جلو چند بار تعارف شد ...یکدفعه باصدای بلندتر عباس گفت : من فرمانده ام رضا سکوت کرد چشمانش پراز اشک شد هوا سرده رضا سرما خورده بود آب دماغش را بالا کشید باعباس خداحافظی کرد .عباس سوارقایق شد گفت قاسم بگوش باش کارت دارم گفتم چشم ۴تا بیسکویت کام کام گذاشتم توبادگیر سبز رنگش زیب راکشیدم چون صبحانه نخورده بود، ( دوساعت قبل زیر سرم بود) قایق حرکت کرد چشم های من دنبال او رفت داخل ابراه ، قایق پیچید چشمان من تارشد ساعتی بعد بیسیم به صدا درآمد از بابا بزرگ به قاسم .بله بگوشم خیبری ها را حرکت بده( پل های شناور ) خداحافظ شنیدم..پل ها را باقلاب بستم و باطنا به قایق وصل کردم درحال حرکت داخل آب بودم قایقی طوسی رنگ متوقف شد حسین فهیمی بود و گفت قاسم بیا رفتم داخل قایق رانگاه کردم پتویی سربازی رنگ گفتم چیه پتو را کنار زد پیگر پاک بود باصورتی گل آلود خشگ شده وسیاه شده ولی زیر سر پراز خون ، سررا برگرداندم به اندازه ۴وجب شکافته بود به حسین گفتم چی شد ..گفت بالای روستای الهاله کنارخاکریز دورتا دور آب بود داشت یک فرمانده ارتش را توجیه می‌کرد که لشگر۲۷ بیاد عقب خمپاره دشمن شلیک کرد داخل اب پشت سرعباس منفجر شد تعدادی زخمی و عباس درجا شهید شد مجیدرمضان ستاد۲۷ گفت قاسم :خودت عباس را ببر تهران گفتم باشه سوارقایق شدم درمسیر راه فرمانده سپاه یکم ثارالله( سردارحسین دهقان )رادیدم گفت کجا با این عجله گفتم عباس شهید شده ، تکه کاغذی از جیب درآورد ومطلبی نوشت با این موضوع ،معاونت فرهنگی ازاین شهید به نحو احسن استقبال ومراسم برپا شود شهیدرا باقایق فرستادم اورژانس ...آمد پیش مجید زمضان و گفتم به ممقانی بگو آمبولانس بده اوهم داد سوارشدم رفتم معراج اهواز مسوول برادر حبیب تاجیک بود سلام کردم گفتم فرمانده لشگر شهید شده آوردن اینجا اول انکار کرد گفت اون کس هم که جنازه را آورد زدم زیر گوشش وکارت شناسایی ازش گرفتم وگفتم به کسی نگو این فرمانده است چون رزمندگان دمغ و ناراحت میشوند بامکافات وادرس دادم که عباس شلوار من با این نشانی پایش است جنازه را باتابوت گرفتم آهنگران آمده بود معراج گفتیم یک نوحه بخوان وخواند( ای ازسفر برگشته‌گان....با جنازه با امبولانس آمدیم بیرون حاجی بخشی بادوربین سر زده فیلم برداری کرد دم درب معراج آقا شیخ حسین انصاریان یک دفعه سررسید بهش گفتم رفیقمون شهید شد ..حسابی دمغ شد گفت میخوام برم کرمان سخنرانی میترسم تشیع تهران نباشم...تابوت را بزار زمین من هم تشییع کنم ثوابش را ببرم و........ حرکت کردم آمدم بیمارستان کلانتری رفتم درب منزل شهید دستواره خانمش آمد دم در ، سلام گردم گفتم عباس شهید شده تو آمبولانس است میخواهم ببرم تهران به خا نمش نگو تافردا ..حرکت کردم آمدم پادگان دوکوهه ، یکبار دورصبحگاه جنازه عباس را چرخاندم ( چون اعتقاد داشت کعبه رزمندگان همینجاست)..حسین بهشتی مخابرات و جمیل آبادی تعاون را سوار کردم شبانه رسیدم تهران رفتم بیمارستان نجمیه ، شهید را گذاشتم سردخانه تا پدر ومادر خواهر برادر و خانم عباس جمع شوند برنامه تشیع دوروز طول گشید داخل مسجد امام بازار نماز توسط یک روحانی خوانده شد تا چهاراه سیروس تشیع باشگوهی شد و ظهر روز ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ درقطعه ۲۴ کنار شهید ارتش حسن اقارب پرست دفن شد . روحش شاد ونام وراهش ادامه یابد انشاء الله (قاسم صادقی ) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سی و نهمین سالگرد شهادت فرمانده لشگر27 محمد رسول الله(ص) شهادت :23 اسقند 1363 _ قطعه 24 ردیف 75 شماره 23 @alvaresinchannel
سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در «قهرود» کاشان چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانید و وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت. دوران خدمت وظیفه او با مبارزات انقلابی امت اسلامی ایران همزمان بود. با وجود خفقان شدید حاکم بر مراکز نظامی، اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) را مخفیانه به «پادگان عباس‌آباد» تهران منتقل و آنها را پخش می‌کرد. پس از فرمان حضرت امام خمینی(ره)، خدمت سربازی خود را رها کرد و با پیوستن به صف مبارزین در راه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی فعالیت کرد و در جریان تشریف فرمایی حضرت امام(ره) نیز جزو نیروهای انتظامی کمیته استقبال بود. در بهار سال ۱۳۵۸ به هنگام تأسیس سپاه پاسداران کاشان با احساس تکلیف، به عضویت سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد. در تابستان سال ۱۳۵۹ داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلاب عازم کردستان شد و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات – عملیات همکاری کرد. سرانجام روز 23 اسفند ماه ۱۳۶۳ در چهارمین روز عملیات «بدر» در منطقه عملیاتی شرق رودخانه «دجله» بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به پشت سرش شربت شهادت نوشید. شهید کریمی را طبق وصیت خودش در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۴ در جوار مزار شهید دکتر مصطفی چمران دفن کردند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿 ✍️✍️✍️ راوی : این عکس برای زمانیه که تجهیزات رو بستیم و آماده تقسیم شدن توی گردان های لشگر 27 برای .هستیم معاون گردان تخریب داشت منطقه ی عملیاتی رو توجیه میکرد. اونی که سمت راست حاج محسن واستاده ودستاش توجیبشه منم. مقرمونم توی بود که البته قبل عملیاتها برای تیپ ولشگرا تو منطقه ای نزدیک به محل عملیات ایجاد میشد و بهش میگفتن هست. یادش بخیر اون روز یه تنشه که واسه اولین بار ابداع شده بود همون جلیقه ها که و جای و جیب سی چار(یک نوع ماده منفجره (C4داره. تعدای ازشهدا هم توی عکس هستن مثل و و و و و دوروز بعداز این عکس یکی از سنگرای رو توی ، هواپیماهای دشمن کرد. دوتا سوله ی کوچیک بود وبا فاصله که توش مستقر بودیم. درست خورد جلوی در سوله ی بغلیمون، که حدود20 تا از (ص) توی یه چشم بهم زدن ودرجا بااولین تنفس به شهادت رسیدند. صحنه ی عجیبی بود. که بچه ی و ازاون لاتای با معرفت و دریا دل بود وخیلی باصفا وبا مرام ، تصویرشهادتش از یادم نمیره، فرصت نکرده بود رو بزنه. چندتا ازبچه ها هم خواب بودند و بشهادت رسیدن. یامرتضی علی چه صحنه ای بود. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel