eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
907 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ چهل سال از شهادتت گذشت 22 فروردین 62 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تخریب لشگر27 🔻روز یکشنبه دوم خرداد سال 61 مصادف با آخرین روزهای ماه رجب بود که ساعت 4 صبح این حماسه رقم خورد. مدام حاج احمد متوسلیان تماس میگرفت و میگفت پل چی شد. هوا هنوز روشن نشده بود که خبر رسید پل رو بچه ها زدند.اول خیلی خوشحال شدم اما نگران حال بچه هایی بودم که رفته بودند. گفتند و با دلاوری و شجاعت مواد منفجره رو روی پل بردند و جاسازی کردند و مشغول آتشگذاری بودند که دشمن اونها رو با آرپی جی میزنه و رضا و حسین و موادها و پل یک جا منفجر میشه. وقتی این خبر به حاج احمد رسید و گفت . پل که تخریب شد حاج احمد هم رسید و با حاجی و نیروهایی که مونده بودن اومدیم به سمت . و و 🔸 راوی حاج جعفر جهروتی زاده @alvaresinchannel
یاد و خاطره 🟢 در ششمین سالگرد شهادت گرامیباد شهادت : 17 خرداد 96 در حمله داعش به مجلس شورای اسلامی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت 6 تیرماه 1367 محل شهادت: پیکر قطعه قطعه این شهید همچنان بر ارتفاعات مشرف به شهر ماووت آرمیده است. @alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹✨ نفر سوم از سمت چپ شهادت عملیات کربلای1 17 تیرماه 65 درسال 1346 درتهران متولد شد . قبل ازتولد مادرش درخواب می بیند که صاحب فرزند شده و ملائک نوزاد را ازدست او گرفته و می برند. مادرش می گوید : گفتم کجا می برید گفتند : می بریم برای او اسم انتخاب کنیم . گفتم خودم برای او اسم انتخاب کرده ام ، اسم او وحید است . ولی آنها گفتند که نام او است . بعد او را می برند و در وان شیری می شویند و درداخل پارچه ی سفیدی می پیچند . چند روزبعد به دنیا می آید و مادرش نیزنامش را مهدی می گذارد . و . 🌹✨ @alvaresinchannel
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🌿🌸 شهادت عملیات کربلای2 10 شهریورماه 1365 ✍️✍️✍️✍️ راوی : توی بیمارستان شهدای تجریش بستری بودم که خبردار شدم مجروح شده دو سه روز بعد آوردنش تهران در یکی از بیمارستان های تهران بستری شد نگرانش بودم ، شنیده بودم خورده توی کمرش هر طوری بود شماره بیمارستان رو پیدا کردم و با کلی تلاش و خواهش از اپراتور بیمارستان به اطاقشون وصل کردن. حسن که گوشی رو گرفت و الو گفت تنم لرزید صداش گرفته بود و به آرومی حرف میزد. گفتم : ؟؟؟؟ گفت بفرمایید گفت آره جعفر خودمم انگار همه ی دنیا رو به من داده اند بدن خودم آش و لاش شده بود اما با شنیدن صدای حسن درد خودم یادم رفت. بعد از اینکه چاق سلامتی ها تموم شد گفتم !!! کجات ترکش خورده اون هم خیلی جدی گفت تیر به خورده من تعجب کردم آخه شنیده بودم کمر یا لگنش زخمی شده. گفتم : لپ چپت.. گفت آره من ساده هم باور کردم گفتم حسن جون به که آسیب نرسونده.. تا اینو گفتم یه قهقهه ی بلندی زد و گفت : داداش جعفر: شوخی کردم، ترکش به باسنم خورده کلی دو تایی خندیدیم پردازی_مقدم جزء بود که در برای حمله به دشمن در به آب اروند زد در دهمین روز شهریور ماه سال 65 در عملیات کربلای 2 ودر منطقه حاج عمران آسمانی شد. 🌿🌸 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 @alvaresinchannel
👆👆👆 ✍️✍️ راوی : قبل از شروع بکار خواند و بعد حرکت کرد. ما از طرف (ع) مامور بودیم که برای داخل نگهبانی بدهیم .فاصله ما با عراقی ها حدود ۳۰۰ متر بود و روی قله ای بودیم به همراه سایر داخل میدون مین مشغول خنثی کردن بودند که یکدفعه صدای انفجار اومد.با صدای انفجارو با هدایت بالای سرش رسیدیم و داخل پتو پیچیدیم و از بیرونش آوردیم.ترکش های فراوانی به سفید رونش خورده بود و خون بدنش تخلیه شده بود و همان جا پرکشید من هم دوربین همراه داشتم و آخرین عکس یادگاری رو با این انداختم 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ انا لله و انا الیه راجعون والد محترم 🔷 حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی تقوی به فرزند شهیدش پیوست پیکر مرحوم سید محمد تقوی فردا دوشنبه ساعت ۱۵ در شهر قم تشییع و در گلزار شهدای علی ابن جعفر دفن خواهد شد. 🔷مراسم ختم همان روز دوشنبه بعداز نماز مغرب و عشا مسجد موسی بن جعفر علیه السلام مکان.بلوار ۱۵خرداد ،میدان شهید محلاتی،خیابان شهدا(شهرک شهدا) مراسم هفتم جمعه ۱۹ آبان ساعت ۳ بعد از ظهر در مسجد فوق @alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت 28 آذرماه 1361 ✍️✍️✍️ راوی: ماموریت مین گذاری و اطراف عراق به گردان ما واگذار شده بود و بچه ها در منطقه علیه السلام در مشغول مین گذاری و پاکسازی بودند. گردان تخریب اولین شهیدش رو داده بود... سیدالشهداء علیه السلام داغدار شهید محمدرضا دوقوز بودند. مثل اینکه در حین پاکسازی مین کوشکوبی زده بود وایشان در دم به شهادت رسیده بود. چند روز که گذشت دسته ما رو هم برای پاکسازی بردند.. مسوول دسته ما بود... منطقه ای که قرار بود ما کارکنیم تپه های مشرف به شهرمندلی عراق بود. هرکدام مشغول شدیم و نواری از رو خنثی سازی میکردیم. بود و اکثرا هم حساس شده بود. من یک دوربین 110 کتابی داشتم و با خودم برده بودم که از منطقه و بچه ها عکس بگیرم. دوسه تا عکس که گرفتم برادر بسطام خانی دروربین را ازمن گرفت و توی جیب شلوارش گذاشت و گفت برادر : حواست پرت میشه و خدای نکرده اتفاقی میفته بسطام خانی رفت و ما هم مشغول پاکسازی مینها شدیم هنوز چند تا مین خنثی نکرده بودیم که صدای انفجار مهیبی از وسط میدون مین اومد. سریع از میدون خارج شدم و به سمت محل انفجار دویدم. وقتی رسیدم هم اونجا بود . دیدم از وسط دو تیکه شده و پایین تنه اش به کناری افتاده و خون از جسمش فوران میکنه. چند تا بودیم که با احتیاط وارد میدون مین شدیم و به بالای سرش رسیدیم. بسطام خانی با اینکه توی خون دست و پا میزد به ما روحیه میداد و با خنده میگفت برادرها...چیزی نشده!!!!!!....هوا خیلی سرد بود به طوری که وقتی با ما صحبت میکرد بخار از دهانش خارج میشد.تمام امعاء و احشاء بدنش بیرون ریخته بود ..بچه ها کمک کردند تا از میدون مین بیرونش بیاریم که. بسطام خانی با حالت التماس فریاد زد . برادرها من رو رها کنید. تو رو خدا کمک کنید من رو و برگردونید تا به آقام سلام بدهم. ما هم اونچه که او خواسته بود انجام دادیم. نیم تنه جدا شده را با زحمت بالا نگه داشت و درحالیکه صدایش به لرزه افتاده بود گفت: السلام علیک یا ابا عبدالله. سلام به امام حسین علیه السلام رو داد و از حال رفت و به حالت سجده با صورت به خاک افتاد غوغایی به پا شده بود. از یک طرف گریه امان ما رو گرفته بود و از طرف دیگر نگران بودیم که پامون به سیم تله ای بخوره و انفجار دیگه ای رخ بده. با هدایت شهید سید محمد زینال حسینی رو توی پتو گذاشتیم و از میدان مین خارج شدیم.... بدن مطهر شهید محمدرضا بسطام خانی در آخرین روزهای پائیز سال 61 درگلزار شهدای بهشت زهراءسلام الله علیها در قطعه28 ردیف37 شماره 15 درخاک آرمید 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تخریب لشگر27 🔻روز یکشنبه دوم خرداد سال 61 مصادف با آخرین روزهای ماه رجب بود که ساعت 4 صبح این حماسه رقم خورد. مدام حاج احمد متوسلیان تماس میگرفت و میگفت پل چی شد. هوا هنوز روشن نشده بود که خبر رسید پل رو بچه ها زدند.اول خیلی خوشحال شدم اما نگران حال بچه هایی بودم که رفته بودند. گفتند و با دلاوری و شجاعت مواد منفجره رو روی پل بردند و جاسازی کردند و مشغول آتشگذاری بودند که دشمن اونها رو با آرپی جی میزنه و رضا و حسین و موادها و پل یک جا منفجر میشه. وقتی این خبر به حاج احمد رسید و گفت . پل که تخریب شد حاج احمد هم رسید و با حاجی و نیروهایی که مونده بودن اومدیم به سمت . و و 🔸 راوی حاج جعفر جهروتی زاده @alvaresinchannel
آخرین تبریک سال نوی تبریک سال 1363 28 اسفند 1362 شهادت:اول اسفند63 محل شهادت @alvaresinchannel
در سرازیری به فریادت برسه چقدر سخت است بهترین یارت رو توی خاک بگذاری هفت سال گذشت @alvaresinchannel
یاد و خاطره 🟢 در هفتمین سالگرد شهادت گرامیباد شهادت : 17 خرداد 96 در حمله داعش به مجلس شورای اسلامی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ 36 سال از شهادت مظلومانه ات میگذرد شهادت 6 تیرماه 1367 محل شهادت: پیکر قطعه قطعه این شهید همچنان بر ارتفاعات مشرف به شهر ماووت آرمیده است. @alvaresinchannel
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌿🌺 ✍️✍️✍️ راوی: شب با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : . گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود . ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای حرکت کردیم. نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق نزدیک شدیم. صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد . قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن رو ترک کنند. دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد. نیروها رو از عبور دادیم . در گیری سختی بود. دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد. مجبور شدیم با پشت تخته سنگی پناه بگیریم. هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان (ع) و (ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن. نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم . یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند. همه اومدن غیر از حمید. که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد. بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم. اکثر بچه ها مجروح بودند. از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده. نزدیکتر که شدیم دیدم (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10). بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید بود.گفت برادر چی شد. گفتم آقا سید: . تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند. وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: 🌿🌺 🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
ابوالفضل دهقان روز یازدهم فروردین سال 67 در اطراف دریاچه عراق با بمب شیمیایی دشمن مصدوم شد همه ی بچه هایی که اونجا بودند به فاصله چند ثانیه ویا چند دقیقه به شهادت رسیدند. و تنها بود که با گاز شیمیایی در دم شهید نشد. این شهید رو برای مدوا به در مشهد بردند. پدرش نقل میکرد که : شنیدم ابوالفضل مجروح شده و به مشهد بردن. رفتم مشهد و خیلی تلاش کردم تا پیداش کردم. چند روزی دکترا مشغول مداواش بودند. حالش خیلی خوب شده بود. درخواست کردم که به تهران منتقل بشه و ادامه درمان در تهران باشه. دکترها هم قبول کردند. مقدمات انتقالش رو پیگیری کردم و آماده رفتن شدیم ابوالفضل به من گفت: حالا که قراره بریم تهران شما برو زیارت امام رضا(ع) و برگرد تا با هم بریم من رفتم حرم.. وقتی برگشتم دیدم همه چیز به هم ریخته.. گفتند ابوالفضل توی کما رفته..و هرچه تلاش کردند نفسش بالا نیومد و دیگه به تهرون نرسید و ازآغوش به معراج رفت. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
روزگار وصل یاران یاد باد سردار حاج رسول فیروزبخت شهادت 10 آبان 1366 جبهه سردشت مهدی کریمی شهادت25 مرداد 1364 فکه @alvaresinchannel