eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
829 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
591 ویدیو
61 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 : یکشنبه 20 بهمن ماه سال 1364 مطابق با 29 جمادی الاول ساعت 9 شب حرکت غواص ها 🟢 عملیات والفجر8 درتاریخ 20 بهمن ماه سال 1364 با عبور غواصان ، السلام و یزد از و حمله به مواضع دشمن بعثی در درساعت ده شب با رمز انجام شد.. @alvaresinchannel
🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🌺🍃🍂 : 20 بهمن ماه 1364 عملیات والفجر8 درتاریخ 20 بهمن ماه سال 1364 با عبور غواصان ، السلام و یزد از و حمله به مواضع دشمن بعثی در درساعت ده شب با رمز انجام شد.. یکی از یگانهای عمل کننده دراین عملیات ، بود که غواصان این یگان در غالب و در دقایق اولیه با عبور از آب اروند رود خود را به ساحل دشمن رسانده و با ایجاد 4 معبردر موانع دشمن در ساحل جزیره ام الرصاص که شامل ، و بود مسیر را باز نموده و غواصان گروهان والعادیات از گردان قمربنی هاشم علیه السلام با عبور از معابر ، خط اول دشمن را تسخیر نمودند . درساعت 11 شب با علامت دادن به ساحل خودی با حرکت رزمندگان سایر گردانها که سوار برقایق ها منتظر ادامه عملیات بودند شروع شد.و دو گروهان باقی مانده از دو معبر وارد ساحل دشمن شده و با پاکسازی سنگرهای دشمن به سمت اهداف خود حمله بردند . و در ادامه عملیات به فرماندهی ، ، به فرماندهی ، و با توسعه منطقه درگیری تلفات سنگینی را بردشمن وارد کردند .فشار یگانهای عمل کننده در و تصرف اهداف به حدی بود که دشمن احساس خطر نموده ویگانهای خود را از به منطقه عمومی منتقل نمود و به خیال اینکه فلش اصلی عملیات میباشد فشار خود را بر رزمندگان یگانهای درگیر در منطقه افزایش دادند. پاتکهای دشمن در روز 21 و22 بهمن با تامین نیرو از طریق وغربی و آتشباری سنگین شروع شد ورزمندگان با تمام توان دشمن را درجزیره ام الرصاص سرگرم نموده و غواصان سایر یگانها با عبور از اروند عملیات اصلی را با حمله به مواضع دشمن درشهر فاو آغاز نمودند.و رزمندگان عمل کننده در منطقه عمومی خرمشهر و جزیره ام الرصاص بعداز 2 روز با تخلیه مجروحین وشهداء جزیره را ترک نمودند. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🔴 فایل صوتی از فرمانده گردان مهندسی و تخریب لشگر10 ☑️ برای 21 بهمن سال 64 ، روز اول عملیات والفجر8(جزیره ام الرصاص) ساعت 5 غروب است . داره کمک میکنه به حاج فضلی فرمانده لشگر10 و حاج جعفر جنگروی برای هدایت عملیات و در مورد آخرین وضعیت گزارش میدهد. بعد از 36 سال این صوت رو گوش میدهیم. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 وداع عاشقانه همه عاشق هم بودند هر کدومشون از یه جایی اومده بودند همه بودند دلهاشون به هم نزدیک بود انگار دارن میرن توی حجله چقدر با هیبت هستند چقدر لباس رزم بهشون میاد انگار نه انگار دارن میرن که برن اینها هستند که مرگ رو به بازی گرفتند. دران میرن شهید بشند چقدر زیبا امامشون در وصف این ها فرمود "چه غافلند دنیاپرستان و بیخبران که را در صحیفه‌های طبیعت جستجو می‌کنند و وصف آن را در سروده‌ها و حماسه‌ها و شعرها می‌جویند و در کشف آن از هنرِ تخیل و کتابِ تعقل مدد می‌خواهند. و حاشا که میسر نگردد، 🔴 این ها رزمنده های لشگر10 سیدالشهداء(ع) هستند دارن میرن ابهت دشمن بعثی رو در بشکنند و اینجا بیمارستان ولیعصر(ع) خرمشهر است و لایوژاکت ها رنگ به رنگ به تن کرده اند تا از آب اروند رد شوند. خیلی هاشون شهید شدند روحشون شاد باشه @alvaresinchannel
🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃 🍃🌷🍂 شبی که جزیره ام الرصاص فتح شد. ✍🏿✍🏿 :راوی: یکی یکی داشتند از موانع عبور میکردند و خودشون رو به سینه کانال دشمن میرسوندند. هنوز کسی وارد کانال نشده بود که سنگر تیربار مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد . و من هم باید به محض تیر اندازی سنگر رو میزدم. ضامن گلوله رو کشیدم و داخل لوله فرو کردم و تا سینه از آب بالا اومدم و با گفتن (س) ماشه رو چکوندم. دیدم خبری نشد . دوباره چخماق رو عقب کشیدم و ماشه رو فشار دادم اتفاقی نیفتاد ... داد زدم علی یک گلوله دیگه . گلوله بعدی رو سر لوله گذاشتم و با همه وجودم گفتم یا زهرا(س) و ماشه رو چکاندم و باز گلوله رها نشد . مثل اینکه گلوله های آرپی جی در تماس با آب نم کشیده بود. دیدم علی داره میره سمت کانال دشمن . گفتم کجا. گفت همه رفتند ما دوتا موندیم. رو انداختم و نارنجک رو از کمرم باز کردم و پشت سر علی وارد کانال شدم. علی اسلحه داشت و من چند تا نارنجک ... و رفتیم سراغ سنگر های دشمن . من مینداختم و علی هم رگبار آخر رو داخل سنگر میگرفت. کانال های دشمن به صورت زیکزاک بود و ارتفاعش به اندازه قد ما میرسید و عرضش هم طوری بود که یک نفر بیشتر رد نمیشد . با علی پشت یه سنگر نشستیم تا قدری استراحت کنیم توجهم جلب شد دیدم یک قبضه آرپی جی کنار سنگره و حتی گلوله هم داخلشه. دیدم گلوله ضد نفراته. گفتم علی عجب چیزی پیدا کردیم . این خوراکه سنگرهای اجتماعیه. هنوز چند لحظه نگذشته بود که دیدم یک ستون نیرو از دور دارند به طرف ما میان. اول خیال کردم راه کارهای دیگه هستند که به کمک ما اومده اند . علی رفت جلو و صدازد اسم رمز...اسم رمز ... و دوید سمت من و صدا زد جعفر بخدا عراقیند...بزنشون. من هم آرپی جی رو برداشتم و گلوله اش رو داخل کانال شلیک کردم و کف کانال خوابیدم . هنوز صورتم روی زمین نیومد ه بود که دیدم یک نارنجک چهل تیکه جلوم افتاد . تا اومدم بلند بشم و فرار کنم نارنجک منفجر شد و دیگه چیزی نفهمیدم. اونقده حال خوبی پیدا کرده بودم اینگار توی آسمونها سیر میکردم توقع داشتم با ملائکه بال بزنم اما بخودم اومدم دیدم علی داره با گریه توی صورتم میزنه و میگه جعفر!!!! جعفر !!! صدای منو میشنوی. دستم رو تکون دادم و خون رو از مقابل لبم کنار زدم و گفتم علی جون من چیزیم نشده. چشمهام رو که باز کردم دیدم علی هم صورتش پر خونه. گفتم تو هم که خوردی. گفت چیزی نیست. گفتم عراقی ها چی شدند گفت خودت نگاه کن همه کف کانال افتادند. 🍃🌷🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🍂🌷🍃🌷🍂 🍃🌷🍂 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🔶 حاج محمود عطایی داخل کانال از جبهه صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید این تصاویر توسط گروه روایت فتح در صبح روز 21 بهمن در جزیره ام الرصاص در جمع رزمندگان خط شکن لشگر10 ضبط شده است. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 گردان قمر بنی هاشم علیه السلام ✍🏿✍🏿راوی : حدود ساعت 9 شب بود که ار کنار به آب افتادیم... _اطلاعات و جلو میرفتند و من و پیکاری پشت سر اونها و سید هم پشت سر علی، قرار بود که وقتی وارد جریان اروند شدیم دستها رو به هم بدیم تا جریان آب بچه ها رو پراکنده نکنه. با لطف خدا و توجه خاص فرمانده مون علیه_السلام پامون به اونطرف آب و ساحل رسید حدود ساعت 10 شب بود که سمت راست ما یعنی در نوک درگیری شروع شد و آسمان پر شد از منور و سنگر تیربار مقابل دشمن مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد.. هنوز موانع کامل باز نشده بود که سید به من گفت جعفر امانش نده دقیق گلوله رو بزن توی دریچه سنگر تیربار.. من تا سینه از آب بالا اومدم و به سمت سنگر شلیک کردم... گلوله اول به علت اینکه خرجش توی آب خیس شده بود شلیک نشد.. سید با عصبانیت گفت گلوله دوم... و تا من اومدم گلوله رو توی لوله آرپی جی بگذارم سید زیر لب مدام میگفت یا فاطمه زهراء(س) خودت کمکمون کن... تا من گلوله رو بزنم سید امان نداد و با بچه ها از معبر رد شدند و وارد کانال شدند.... قبل از من ، علی پیکاری وارد کانال شد و من هم آخرین نفری بودم که توی کانال پریدم ... وارد کانال شدیم و رفتیم سمت مسیری که بچه ها رفته بودند که دیدم یکی کف کانال افتاده و یکی دیگه از بچه ها بالای سرش و هی صداش میکنه ...... سید...چی شد... بارون هم داشت میومد ...کف کانال خیلی لیز شده بود و وقت معطلی کنار سید نبود.... هرکسی سراغ سنگری رفته بود و با دشمن درگیر بود..من هم توی کانال دنبال نارنجک های عراقی ها میگشتم چون نارنجک های خودم رو توی آب ریخته بودم . توی کانال کار به درگیری تن به تن کشیده بود .... یک دستمون کارد غواصی بود و دست دیگرمون نارنجک... مثل فیلم های جنگی پیم نارنجک رو با دندون بیرون میکشیدیم و پرت میکردیم ... تقریبا کانال پاکسازی شده بود... غیر از شهدا همه مجروح بودند و عمده بچه ها هم از ناحیه و و مورد اصابت قرار گرفتند .... صدای میومد که این نوید رسیدن نیروی پشتیبانی بود. بچه ها اومدند و کمک کردن برای انتقال مجروحین.... وقتی عقب میرفتیم زیر نور منور چشمم افتاد به پیکر مطهر شهید آقا که گونه سمت چپش گود رفته بود... یاد یکی دو ساعت قبل افتادم که وقت حرکت سید گفت: من شبها چشمهام کوره و نمیبینه....گلوله دشمن درست توی چشم سید نشسته بود..... چشم هایی که شبها قوت دیدن نداشت به لقاء خدا روشن شده بود ... .سیدی که به ما سفارش میکرد که هوای منو داشته باشید در نوزده سالگی به آسمان پرکشید و ما امروز به او التماس میکنیم که سید !!!!!! هوای ما رو داشته باش ..... هرکس به سید بدهکاره به این آدرس مراجعه کنه و بدهیش رو بده . گلزار شهدای بهشت زهراء(س)-قطعه 53 –ردیف 22 - شماره 1 @alvaresinchannel
بعد از ماموریت موفقیت آمیز السلام در وتوانایی گردانها در ماموریت جدید ضمن بازسازی و تجدید قوا در در نزدیکی مجددا برای ماموریت جدید در از سوی قرارگاه فراخوانده شد. قبل از حضور گردانها در شهر فاو که برای توجیه و احداث در فاو حضور پیدا نموده بودند در اطراف با اصابت موشک هدایت شونده دشمن که از دریا شلیک شده بود شهید ومجروح میگردند. به سختی مجروح گردیده و و به میرسند.برادرشهید حاج یدالله کلهر سرپرستی لشگر را عهده دارشده و سال 64 گردانهای قمر بنی هاشم علیه السلام وعلی اصغر علیه السلام آماده دفع پاتک دشمن در و سه راهی میشوند که در حال عزیمت به مورد بمباران هواپیماهای دشمن قرارگرفته و تعدادی از فرماندهان گردان به شهادت میرسند 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
جانباز 70 درصد تخریبچی ل10 تصویر بالا برای پائیز سال 1364 است که حسین بعد از چند ماه که در کما بود به هوش آمده و به ملاقات همکلاسی اش رفته و این تصویر در بیمارستان نجمیه ی تهران به ثبت رسیده... 37 سال است حسین مدال جانبازی به سینه دارد و که بعد از شهادت در سال ها پیکرش در جزیره مانده بود ساکن است.... یاد و خاطره این دویار مدرسه ای بخیر نوجوانان دبیرستانی که خلعت شهادت پوشیدند و پای در معرکه ی جهاد گذاشتند. حسین روزها را به سختی میگذراند امروز میگفت : خیلی بی حال و بیجون هستم زنگ زده بود و داشت وصیت میکرد... گفت: افسوس میخورم که نمیتونم هیات بیام.... پله داره و اذیت میشم گفتم هفته دیگه سالگرد فرمانده ما در گلزار شهدای چیذر است گفت : انشاالله که بتونم با ویلچر بیام @alvaresinchannel
یاد و خاطره دلاورمردی را گرامی میداریم گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) در فعالیت خود در سال های دفاع مقدس ، 5 نفر از رزمندگان آن به اسارت دشمن بعثی درآمدند. برادر عباس باقری برادر مجید مطیعیان سال 1362 برادر مجید مهرورز برادر جعفر حیدریان برادر حاج عبدالله سمنانی @alvaresinchannel
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🌿🌸 شهادت عملیات کربلای2 10 شهریورماه 1365 ✍️✍️✍️✍️ راوی : توی بیمارستان شهدای تجریش بستری بودم که خبردار شدم مجروح شده دو سه روز بعد آوردنش تهران در یکی از بیمارستان های تهران بستری شد نگرانش بودم ، شنیده بودم خورده توی کمرش هر طوری بود شماره بیمارستان رو پیدا کردم و با کلی تلاش و خواهش از اپراتور بیمارستان به اطاقشون وصل کردن. حسن که گوشی رو گرفت و الو گفت تنم لرزید صداش گرفته بود و به آرومی حرف میزد. گفتم : ؟؟؟؟ گفت بفرمایید گفت آره جعفر خودمم انگار همه ی دنیا رو به من داده اند بدن خودم آش و لاش شده بود اما با شنیدن صدای حسن درد خودم یادم رفت. بعد از اینکه چاق سلامتی ها تموم شد گفتم !!! کجات ترکش خورده اون هم خیلی جدی گفت تیر به خورده من تعجب کردم آخه شنیده بودم کمر یا لگنش زخمی شده. گفتم : لپ چپت.. گفت آره من ساده هم باور کردم گفتم حسن جون به که آسیب نرسونده.. تا اینو گفتم یه قهقهه ی بلندی زد و گفت : داداش جعفر: شوخی کردم، ترکش به باسنم خورده کلی دو تایی خندیدیم پردازی_مقدم جزء بود که در برای حمله به دشمن در به آب اروند زد در دهمین روز شهریور ماه سال 65 در عملیات کربلای 2 ودر منطقه حاج عمران آسمانی شد. 🌿🌸 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 این تصویر در بیمارستان ولیعصر خرمشهر عزیز که مقر رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام برای حمله به در عملیات والفجر8 بود ضبط شد بچه های رزمنده دارن میرن برای عملیات ... روز 19 بهمن سال 1364 چقدر شادند و خوشحال هستند این ها اومدند جونشوون رو در راه خدا بدهند و السابقون باشند اینجا سکوی پرواز شهدا چقدر یکدلی و یکرنگی چقدر ادب و مهربانی چقدر صلابت توام با ایمان همه هم جوان هستند یکیشون موهاش طلایی است و........................... این ها به لطف خدا و به مدد امداد غیبی الهی وقتی بالای سر دشمن رسیدند که در خواب بود.... یاد همه ی شهدا بخیر @alvaresinchannel
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) سردار شهید به فرمانده لشگر10 حاج آقا فضلی در مورد کارهایی که برای آماده سازی عملیات در انجام داده... 🔷 جوان 24 ساله چقدر با وقار و آرام گزارش میدهد با همه ی جزئیات و نظر خودش رو هم میگوید او فرمانده دو واحد تخصصی جنگ یعنی مهندسی رزمی و تخریب بود دو ماموریت مهم بعهده او گذاشته شده بود... فرماندهی غواصان تخریبچی برای عبور از اروند و معبر در موانع ساحل جزیره ام الرصاص و عبور دستگاه مهندسی از آب خروشان اروند و احداث استحکامات و زدن جانپناه برای رزمندگان حین عملیات... و از هر دو ماموریت سربلند بیرون آمد .. سلام بر و سلام بر او که با بندگی خدا به مقام رسید. شهدای این حاضر در این قطعه از فیلم.. شهید حاج عبدالله نوریان شهید مصطفی زواره ای شهید غفاری و....... @alvaresinchannel
23.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 خط مقدم صبح روز 20 بهمن 1364 رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع) تخلیه اسرا از منطقه درگیری حضور @alvaresinchannel
جلسه فرماندهان با نقشه چسبیده به دیوار رو نشون میده و سردار فرمانده در حال توضیح چگونگی مانور گردانش در عبور از و حمله به . تاریخ جلسه.. نیمه بهمن 1364 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در ۳۸ سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 : یکشنبه 20 بهمن ماه سال 1364 مطابق با 29 جمادی الاول ساعت 9 شب حرکت غواص ها 🟢 عملیات والفجر8 درتاریخ 20 بهمن ماه سال 1364 با عبور غواصان ، السلام و یزد از و حمله به مواضع دشمن بعثی در درساعت ده شب با رمز انجام شد.. @alvaresinchannel
🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🌺🍃🍂 : 20 بهمن ماه 1364 عملیات والفجر8 درتاریخ 20 بهمن ماه سال 1364 با عبور غواصان ، السلام و یزد از و حمله به مواضع دشمن بعثی در درساعت ده شب با رمز انجام شد.. یکی از یگانهای عمل کننده دراین عملیات ، بود که غواصان این یگان در غالب و در دقایق اولیه با عبور از آب اروند رود خود را به ساحل دشمن رسانده و با ایجاد 4 معبردر موانع دشمن در ساحل جزیره ام الرصاص که شامل ، و بود مسیر را باز نموده و غواصان گروهان والعادیات از گردان قمربنی هاشم علیه السلام با عبور از معابر ، خط اول دشمن را تسخیر نمودند . درساعت 11 شب با علامت دادن به ساحل خودی با حرکت رزمندگان سایر گردانها که سوار برقایق ها منتظر ادامه عملیات بودند شروع شد.و دو گروهان باقی مانده از دو معبر وارد ساحل دشمن شده و با پاکسازی سنگرهای دشمن به سمت اهداف خود حمله بردند . و در ادامه عملیات به فرماندهی ، ، به فرماندهی ، و با توسعه منطقه درگیری تلفات سنگینی را بردشمن وارد کردند .فشار یگانهای عمل کننده در و تصرف اهداف به حدی بود که دشمن احساس خطر نموده ویگانهای خود را از به منطقه عمومی منتقل نمود و به خیال اینکه فلش اصلی عملیات میباشد فشار خود را بر رزمندگان یگانهای درگیر در منطقه افزایش دادند. پاتکهای دشمن در روز 21 و22 بهمن با تامین نیرو از طریق وغربی و آتشباری سنگین شروع شد ورزمندگان با تمام توان دشمن را درجزیره ام الرصاص سرگرم نموده و غواصان سایر یگانها با عبور از اروند عملیات اصلی را با حمله به مواضع دشمن درشهر فاو آغاز نمودند.و رزمندگان عمل کننده در منطقه عمومی خرمشهر و جزیره ام الرصاص بعداز 2 روز با تخلیه مجروحین وشهداء جزیره را ترک نمودند. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 شنوندگان عزیز توجه فرمایید شنوندگان عزیز توجه فرمایید رزمندگان اسلام سحرگاه امروز بر دشمن بعثی در یورش بردند و طبق اطلاع رسیده در این جزیره با دشمن زبون مشغول نبردند. اخبار تکمیلی متعاقبا به اطلاع شما خواهد رسید ... رزمندگان اسلام به پیش خدا یارتان این پیروزی خجسته باد این پیروزی 🍃🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺 🍃🌺 شهیدی که از آنسوی اروند آمد جزیره_ام_الرصاص روز 21 بهمن 1364 ✍🏿✍🏿 راوی : آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. درکنار جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای و به عهده سید بود . و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید. پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره. تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند. شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه. حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد. دشمن هرچی تیر زد به نخورد. وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره. او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره. حاجی وقتی سید رو به رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود. خودش میگفت: هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم. احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند. از معبری که به نام مادرش علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت. شهادت حق سید بود و به حقش رسید. سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی در همسایگی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز میدرخشد. 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پیش به سوی فاو بعد از ماموریت موفقیت آمیز السلام در وتوانایی گردانها در ماموریت جدید ضمن بازسازی و تجدید قوا در در نزدیکی مجددا برای ماموریت جدید در از سوی قرارگاه فراخوانده شد. قبل از حضور گردانها در شهر فاو که برای توجیه و احداث در فاو حضور پیدا نموده بودند در اطراف با اصابت موشک هدایت شونده دشمن که از دریا شلیک شده بود شهید ومجروح میگردند. به سختی مجروح گردیده و و به میرسند.برادرشهید حاج یدالله کلهر سرپرستی لشگر را عهده دارشده و سال 64 گردانهای قمر بنی هاشم علیه السلام وعلی اصغر علیه السلام آماده دفع پاتک دشمن در و سه راهی میشوند که در حال عزیمت به مورد بمباران هواپیماهای دشمن قرارگرفته و تعدادی از فرماندهان گردان به شهادت میرسند 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
شهادت 10 فروردین 67 ✍️✍️✍️راوی: بچه نارمک تهران بود و 15 بهار از عمرش گذشته بود که پا توی جبهه گذاشت و عمده روزهای جبهه را هم در (ع) سپری کرد. مهدی مشامش خیلی تند و تیز بود و بوی عملیات رو زود حس می‌کرد. یک مدت رفت ، یک مدت رفت اصغر (ع) و بی سیم چی بود و بعد هم رفت واحد دیده بانی ، چون اون واحد پاتوق بود. ماموریت بچه های این واحد این بود که شب عملیات یک بی سیم به کول می‌گرفتند و چند نارنجک هم به کمر می‌بستند و با گردان‌هایی که برای عملیات می‌رفتند همراه می‌شدند و در حین عملیات با گرا دادن مواضع دشمن آتش ادوات را روی محل تجمع نفرات و تجهیزات دشمن متمرکز می‌کردند تا رزمنده ها بتوانند با حداقل تلفات به سنگرهای دشمن برسند. اولین باری که مهدی رو دیدم بعد از توی پادگان ابوذر سرپل ذهاب بود که یک کلاه نخی به سر داشت و بی سیم پی آر سی 77 روی دوشش بود. من بیشتر مهدی رو شبهای عملیات می‌دیدم. شب در بیمارستان خرمشهر هم دیگه رو دیدیم. مهدی یک لایف ژاکت نارنجی به تن داشت. از من سوال کرد: شما امشب با کدوم گردان جلو میری؟ گفتم: قراره با لباس غواصی از اروند رد بشیم؛ شما امشب کجایی؟ گفت: من هم با گردان حضرت علی اصغر(ع) میایم. قراره با لایف ژاکت سوار قایق بشیم و وارد شویم. اردیبهشت ماه سال 65 و شب (ع) باز توی (مقرگردان تخریب ل10) در منطقه فکه دیدمش. گردان حضرت علی اصغر آمده بود که شب اول به دشمن حمله کنه و مهدی یک بی سیم روی کولش بود و شبهای عملیات دیگه... آخرین دیدار یک روز قبل از شهادتش بود. تازه روی ارتفاعات انجام شده بود و گردانهای و واحدهای خط شکن برای استراحت و بازسازی عقب اومده و کنار رودخانه‌ای که از داخل رد می‌شد چادر زده بودند. مهدی هم با بچه های دیده بانی ادوات لشگر10سیدالشهداء(ع) بعد از چند روز کار سخت و هدایت آتش روی مواضع دشمن بعثی برای استراحت و تجدید قوا عقب اومده بودند. من از آشپزخانه ل10 به سمت می‌رفتم که کنار رودخانه مهدی رو دیدم. با هم سلام علیک کردیم. گفت: مقر شما کجاست؟ گفتم: ما هم 500متر جلوتر از شما هستیم. گفت: کجا میری؟ گفتم: دشمن داره فشار میاره تا شاخ شمیران رو پس بگیره. داریم با میریم برای مین گذاری جلوی دشمن. بهش گفتم: ابوطالب مبینی هم توی گردان ماست. گفت: به ابوطالب سلام برسون و مواظب خودتون باشید و ما رو هم دعا کنید. و این آخرین دیدار ما با مهدی بود و فردای اونروز، دشمن بعثی که دیگر نا امید از پس گرفتن ارتفاع شاخ شمیران شده بود با هواپیما و با ای مقر گردان ها و واحدهای لشگر ده سیدالشهداء(ع) در شهر بیاره را بمباران کرد که مهدی و تعدادی از همرزمانش به شهادت رسیدند. مهدی وقتی شهید شد چند روز به (ع) مانده بود و نزدیک بود که بیست و یک سالش تموم بشه. سلام بر 15 فروردین سال 1346که به دنیا آمد و سلام بر 10فروردین سال 67 و یازدهم ماه شعبان که به لقاء پروردگار رسید. هم سه روز بعد در 12 فروردین که مصادف با شب نیمه شعبان بود در همین منطقه با دشمن که از هواپیما شلیک شد به همراه 12 نفر از همرزمان به شهادت رسید. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🍃@alvaresinchannel
عزت الله اوضح شهادت 23 اردیبهشت 1365 منطقه عملیات بیت المقدس6 در شب 🔷یادش بخیر روز 19 بهمن 1364 قرار بود بچه های اطلاعات و عملیات و تخریب هم کمک کنند به گروهان غواص لشگر10 تا خط دشمن در بشکند... همه نگران بودند... رودخانه اروند مقابل ما بود با همه عظمت و هیبتش... فقط با گریه میبایستی از مسیر عبور کنی... این دستنوشته حال اون روز حماسه سازان اروند است... @alvaresinchannel
38.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 تخریبچی جانباز دکتر حاج علیرضا زاکانی بیمارستان خرمشهر شب ✅ رزمندگان لشگر 10 سیدالشهداء(ع) میروند تا به دشمن بعثی در حمله کنند.. برادر دکتر زاکانی با تجهیزات آماده حمله به دشمن.. @alvaresinchannel