eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
896 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
700 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺 🌹🍃فرمانده مهندسی رزمی و تخریب🌹🍃 ✍️: راوی: فرمانده ما شهید حاج ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت. اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای برای احداث خاکریز در خط اول به شهادت رسید. 🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 از آخرین لحظات سردار شهید حاج عبدالله نوریان در روز 2 اسفند ماه 1364 در اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش به اغماء رفت و روز 4 اسفند 1364 روح مطهرش از به آسمان پرواز کرد و جسم بیجانش در گلزر شهدای امام زاده علی اکبر(ع) چیذر در خاک آرمید. ✅ با تشکر از عاشقان شهدا در شبکه تلویزیونی قرآن که این قطعه را تهیه و تولید نمودند @ALVARESINCHANNEL
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 1️⃣ به یاد شهدای حماسه ساز این روزها روزهای حماسه فتح المبین است عملیات فتح المبین در روز 2 فروردین 61 در غرب رودخانه کرخه با رمز یازهراء(س) آغاز شد در این عملیات حماسه های بزرگی به ثبت رسید که تصرف توپخانه دشمن که شاهرگ حیاتی یک عملیات است به دست رزمندگان و به مددالهی یکی از آن است. که مسکن و ماوای بچه های تخریب است در این منطقه قرار داد و سال ها به موقعییت معروف بود و سال آخر جنگ به موقعیت الوارثین تغییر نام یافت. نام شهید کهن برای بچه های نامی آشنا بود اما اینکه این سردار شهید در چه عملیات و چگونه به شهادت رسیده بود برای من که سالها در زمینه شهدا و زندگی نامه ی اون ها پیگیری میکردم و یا اینکه مزار این شهید در کجا این کشور قرار دارد هم مشخص نبود. تا اینکه پاییز سال گذشته در اردوی فرهنگی با تعدادی از همسنگران تخریبچی لشگر10 شرکت کردیم... روز دوم این اردو قرار شد با دوستان سری به الوارثین بزنیم و وسیله ای اجاره کردیم ودر این زیارت جمعی از پیشکسوتان تخریبچی با ما همراه شدند. وسط های روز بود که به موقعیت الوارثین رسیدیم و هر کسی سمت حسینیه الوارثین میرفت حال خودش رو داشت. حاج عباس عبادی که روزگای فرماندهی تخریب تیپ 110 خاتم الانبیاء(ص) رو داشت و از بچه های قدیمی تخریب و از یاران شهید بود و روزگاری هم معاون تخریب قرارگاه ثارالله و در کنار سردار شهید حاج حسین کربلایی فرماندهی این موقعیت رو داشت به محض ورودش به این سرزمین زانوهاش سست شد و به خاک افتاد و با گریه نام همسنگرانی که با اونها در این سرزمین خاطره داشت به زبان میاورد و اونها را صدا میکرد. ادامه دارد.........👇🏿👇🏿 @alvaresinchannel
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷 ایران پر افتخار زینت پیکر جمهوری اسلامی ایران پیکر مطهر سردار شهید تخریبچی @alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺 🌹🍃فرمانده مهندسی رزمی و تخریب🌹🍃 ✍️: راوی: فرمانده ما شهید حاج ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت. اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای برای احداث خاکریز در خط اول به شهادت رسید. 🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL
🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹 🥀✨🌹🥀 🥀 بچه های تخریبچی لشگر10 ✍️✍️: دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون به ماها آرامش میداد . حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی میلرزند. 🔸✨ اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای در کنار رود کارون رفتیم . من و به شدت مریض شده بودیم . حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل حرفی نمیزد. حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود. چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه . داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم. سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم. یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره. شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم. @alvaresinchannel
💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐 🌷💐 روایت 🌹🌹 از چگونگی شهادت بچه های تخریبچی در راننده تريلي بو د با اينكه سه تا فرزند داشت، آمده بود واحد تخريب. گفتم. آقاي جليلوند لطفاً شما برويد# واح_ ترابري مشغول شويد . گفت نه! من آمده ام اينجا كاركنم. هر چه هم شما بگوييد. گوش مي كنم به خداي احد و و احد قسم، نشد يك دفعه من يك چيزي به اين # جليلوند بگويم و او گوش نكند؛ يا بهانه اي بياورد وسرخودكاري انجام دهد. او خودش را به خدا وصل كرده بود.و با همه بچه ها مي جوشید. من واقعاً به حالش غبطه مي خورد م. چون او كسي بود كه زن و فرزند وزندگي و ماشين و خانه و همه چيزش را به خاطر خدا رها كرد بدون اينكه يك لحظه ترديد كند، هر چه داشت در راه خدا خرج كرد. براي هماهنگي و تحويل نيرو به فرمانده گردان عمل كننده در ،من هم تا پشت خاكريز دنبالشون رفتم. . آن روز جليلوند با نه نفر ديگررفت. و بعد من برگشتم به عقبه . اما آن شب عمليات انجام نشد! بعد اطلاع دادند قرار است گردان را عقب بياورند ومن هم خواستم بروم را بياور م. لكن چون از قرارگاه تاكتيكي ابلاغ شده بود مسئوولين براي رفتن به خط بايد اجازه بگيرند، رفتم قرارگاه تا هماهنگي كنم. گفتند: مثل اينكه خبرنداري گفتم از چي ؟؟؟؟ يكي از برادران گفت: بچه هاي گرد ان اكثرشان شهيد شده اند، از جمله . فوراً با چند تا از بر ادرها رفتيم خط، پشت همان خاكريز ديشبي دنبال آنها گشتیم. زمين منطقه رملي بود و نميشد سنگر کند. بچه ها يك مقدار جزيي از جايي را پشت خاكريز چال كرده بودند و هر هشت نفرشان يك جا نشسته بودند؛ و بعد، در همان گودی خمپاره ها خورده بود وسطشان. صادقی: دو تا پايش قطع شده بود . و درجا شهيد شده بودند . اما ، و بعداً شهيد شدند.: صادقي در مسير برگشت، گردويي در بيمارستان و عزيزي كه از گردن به پايين فلج شده بود، چهار- پنج روز بعد به شهادت رسيد. از آن جمع نه نفره، سه نفره زنده مانده بودند؛ كه البته آنها نيز مجروح بودند. خوشا به سعادتشان، خوشا به سعادتشان كه مرگ با عزت را انتخاب كردند، خوشا به سعادتشان! 🌷💐 🌷💐🌷💐🌷💐 @alvaresinchannel
آخرین عکس دست جمعی با فرمانده سردارشهید فرمانده و لشگر10 شهید شهید بیمارستان خرمشهر 20 بهمن 64 @alvaresinchannel
تصویر خسته و غمدیده سردار شهید فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 روز21 بهمن 64 در ساحل جزیره ام الرصاص @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🍃🌷 اومد یک عده رو جدا کرد و به گردان ها برای عملیات فرستاد و من جا موندم.🌷🍃 فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10سیدالشهداء(ع) 🍃🌷 ✍🏿✍🏿 راوی : مرحوم رفتم داخل برای نماز صبح. هنوز تا نماز صبح خیلی مونده بود.مشغول نوافل شدم. دیدم از کنار چادر صدای گریه میاد با خودم گفتم بچه ها مشغول نماز شب هستند و حال خوبی دارند. چند دقیقه ای گذشت دیدم صدای گریه بلندتر و بلند تر شد. گوش هام رو تیز کردم بشنوم صاجب گریه چی میگه اما کلمه هاش بریده بریده بود و من هیچی نفهمیدم. از من سن و سالی گذشته بود و این بچه ها در حکم بچه های خودم بودند. گریه این نوجون من رو بی تاب کرد و رفتم کنارش نشستم. گفتم پسر عزیزم مشکلی داری اینجور ناله و ضجه میزنی؟؟؟؟ دلت برای خانواده ات تنگ شده؟ پول میخواهی ؟؟؟ کسی ناراحتت کرده؟ به من بگو تو که با ناله هات دل منو آب کردی!!! سنی هم نداری که بگم برای گناهات گریه میکنی.. بگو چی شده... سرش رو بالا آورد و در حالیکه صورت پر از اشکش رو به من نشان میداد ...گفت: حاج آقا...از تهران که اعزام شدم از خدا خواستم که این بار دیگه شهید بشم.. اما امروز اومد یک عده رو جدا کرد و به گردان ها برای عملیات فرستاد و من جا موندم. دارم گریه میکنم برای بی لیاقتی خودم. من چکار کردم که برادر عبدالله به من اجازه شرکت در عملیات رو نداد. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🌹 🔸🌹 🔴 سردارشهید اسلام فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 پنجشنبه 11 اسفند ساعت 16 چیذر- گلزار شهدای امام زاده علی اکبر(ع) @alvaresinchannel
️⃣ سی و هفتمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 و گلزار شهدای چیذر اسفند ماه 1401 @alvaresinchannel
️⃣ سی و هفتمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 و گلزار شهدای چیذر اسفند ماه 1401 @alvaresinchannel
️⃣ سی و هفتمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 و گلزار شهدای چیذر اسفند ماه 1401 @alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹 🔻 را گرامی میداریم ✔️🔹 سردار شهید شهادت 4 اسفند 1364 ✔️🔸 سردار شهید شهادت14 اسفند 1365 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 تابستان سال 1363 موقعیت شهید موحد دانش(جاده اهواز به خرمشهر) از سمت راست ✅ سردار شهید فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 آقا سید ناصر حسینی ✅ شهید رضا صمدیان در روز به دنیا اومده بود و به این خاطر بهش میگفتن حاج رضا... شهید نوریان در عملیات والفجر8 و شهید صمدیان در عملیات بیت المقدس2 به شهادت رسیدند. @alvaresinchannel
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) سردار شهید به فرمانده لشگر10 حاج آقا فضلی در مورد کارهایی که برای آماده سازی عملیات در انجام داده... 🔷 جوان 24 ساله چقدر با وقار و آرام گزارش میدهد با همه ی جزئیات و نظر خودش رو هم میگوید او فرمانده دو واحد تخصصی جنگ یعنی مهندسی رزمی و تخریب بود دو ماموریت مهم بعهده او گذاشته شده بود... فرماندهی غواصان تخریبچی برای عبور از اروند و معبر در موانع ساحل جزیره ام الرصاص و عبور دستگاه مهندسی از آب خروشان اروند و احداث استحکامات و زدن جانپناه برای رزمندگان حین عملیات... و از هر دو ماموریت سربلند بیرون آمد .. سلام بر و سلام بر او که با بندگی خدا به مقام رسید. شهدای این حاضر در این قطعه از فیلم.. شهید حاج عبدالله نوریان شهید مصطفی زواره ای شهید غفاری و....... @alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺 فرمانده مهندسی رزمی و تخریب ✍️: راوی: فرمانده ما شهید حاج ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت. اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای برای احداث خاکریز در خط اول به شهادت رسید. 🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL
تصویر خسته و غمدید سردار شهید فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 روز21 بهمن 64 در ساحل جزیره ام الرصاص ✅ فرمانده پیکر شهید سید اسماعیل موسوی رو از زیر آتیش بیرون آوره و سر و لباسش خیس و خونی است. پیکر سید رو توی قایق گذاشته و روی اروند پشت به جزیره داره به عقب برمیگرده @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) ✍🏿✍🏿 راوی: روز 30 بهمن 64 که شهید _صغر (ع) با گردانش به خط رسید. در قدم اول شهید را در خط دید و آن عزیز به او گفت: "حاج حسین نگران نباش ما با همه توان و از تو پشتیبانی می‌کنیم". این حرف او قوت قلب حسین اسکندر لو بود و حاج عبدالله مرد عمل بود و کاری کرد که صدای حسین اسکندرلو که تا دقایقی قبل در اوج به استغاثه بلند شده بود تبدیل به تکبیرشد و صدای او پشت بیسیم شنیده می‌شد که فریاد می‌زد:"احسنت بارک الله به بچه های تخریب تانک های دشمن جلو میان و میرن روی مین" اون شب گردان حضرت علی اصغر (ع) در عاشورایی جنگید و جایش را صبح اول اسفند 64 به گردان (ع)داد اما حاج عبدالله هنوز در خط اول حضور داشت و فریاد می‌زد درست کنید و به رزمندگان در خط اصرار می‌کرد برای خود سنگر بسازید و زیر تراولزها رو می‌گرفت و کمک می کرد و پلیت ها رو جابجا می‌کرد . می‌دوید سمت لودرها و بلدوزرها که مشغول تقویت خاکریز بودند و مدام تلاش داشت قبل از شروع پاتک دشمن رزمنده‌ها جانپناهی داشته باشند. هوا داشت روشن می‌شد و صدای صدای زمخت آمیخته شده بود. او تمام توجهش به حفاظت از جان سربازان امام زمان(ع)بود. او می‌گفت این نازنین ها زیر دست ما فرمانده ها امانت هستند و باید از جانشان مواظبت کرد. همه متعجب بودند که او در طول خط می‌دود و به رزمنده‌ها التماس می‌کندکه برادرها برای خود سنگری دست و پا کنید تا جایی که فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع) لشگر ده سیدالشهداء(ع) به او اعتراض میکنه که حاجی "ما مجبوریم، گردانمون تو خط درگیره بمونیم بالا سرشون تو که مجبور نیستی برو مثل دیگران تو قرارگاه بنشین و از پشت بیسیم نیروهات رو هدایت کن" اما حاج عبدالله با مهربونی به او میگه برادر ما کنار شما و با شما هستیم. فشار روی گردان قمربنی هاشم خیلی زیاد شده بود به طوریکه دشمن در نصف روز _پاتک کرد و شهید حاج عبدالله خودش هدایت شکافتن جاده توسط را به عهده داشت. همه فرماندهان دسته و گروهانهایی که در خط، مستقیما با دشمن درگیر بودند و فرماندهان لشگر که در قرارگاه با بیسیم عملیات را هدایت می‌کردند خاطر جمع بودند که تا حاج عبدالله در خط هست اتفاقی نمی افتد و اگر گره ای هم باشد با دست او باز میشه. اما خبری همه را شوکه کرد و این خبر، زبان به زبان پخش شد که حاج شد. رزمنده هایی که اطرافش بودند او را داخل سنگر بردند. در آن لحظه از بچه های تخریب خبری نبود چون همه بچه های تخریب و حتی بی سیم چیش رو هم دنبال کار فرستاده بود. حاج عبدالله توسط ای_که_به_سرش_اصابت کرد در روز 64 درست 5 ماه بعداز میقات حج به اغماء رفت و با همه تلاشی که در واحدهای پشت جبهه انجام شد. سرانجام شد. کسی که حاضر نبود کسی او را محمود صدا کند و نام عبدالله را برخود برگزید که تا بندگی کند. در تاریخ 4/12/64 در سن 24 سالگی در حالی که مسئولیت لشگر سیدالشهداء (ع) را به عهده داشت به شهادت رسید و به ندای ملکوتی آسمانیان که او را بر سر خوان شهادت دعوت می‌کردند، لبیک گفت. 🍃🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 فرمانده تخریب لشگر10 🔴دیشب که با الاله ها دمساز بودم با یاد رویت تا سحر همراز بودم رویای شیرین تو را تعبیر کردم ایات اخلاص تو را تفسیر کردم با گوش جان صوت دلارایت شنیدم صوت خوش انا فتحنایت شنیدم با خویش گفتم این نوای عشق باشد اوای جانبخش خدای عشق باشد این در حریم دلربا در اعتکاف است برگرد شمع عشق در حال طواف است این یکه تاز عرصه ی دارالجنون است این سر فراز جبهه های دشت خون است شب زنده دار سنگر بازی دراز است با سوز و ساز عشق در حال نیاز است این در نماز عشق در حال قیام است مبهوت روی یار در بیت الحرام است این کیست شمع روشن گردان تخریب چابک سوار عرصه ی میدان تخریب این کیست عبدالله مجنون است اری دل بسته ی اروند و کارون است اری این در میان جبهه چون ماهی در اب است ماهی برون از اب اندر پیچ و تاب است این جان نثار راه حق محمود باشد عبد خدا در محضر معبود باشد من روز و شب با یاد او دمساز هستم همراه و هم پیمان و هم اواز هستم نام من عبدالله و تا عبد خدایم با یاد او شعر شهادت می سرایم 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
سردار شهید تخریبچی فرمانده گردان مهندسی رزمی و تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع) ✍️✍️ به روایت : علیرضا زاکانی رفته بودیم مین خنثی کنیم. یکی از حساس شده بود. آمدم به حاج عبدالله گفتم: یک مین هست که قابل خنثی کردن نیست. گفت: «برو منفجرش کن.» مواد منفجره و چاشنی و فتیله برداشتم، رفتم مین را منفجر کردم. وقتی برگشتم، دیدم مشغول تماشای گلّه گوسفندی است که از آن جا می گذشت. نزدیک اردوگاهمان سیاه چادرهایی بود؛ گله های گوسفند داشتند. یک بز سر گلّه میرفت. با دیدن این صحنه درباره ی ضرورت وحدت اجتماعی و تبعیت از رهبری نظراتی بیان کرد. میگفت: «خدا با نشان دادن این صحنه های طبیعی به ما منظوری دارد. نباید بی تفاوت از کنارشان رد شویم.» بعد نتیجه گیری اش به بحث انجامید، به شکرانه ی نعمت ولایت فقیه پیشانی بر زمین گذاشت و بی اختیار گریه کرد. چنان از عمق وجود گریه می کرد که انگار ولایت را نه فقط با اندیشه، که با تمام وجودش درک کرده بود. @alvaresinchannel
✅ هیات رزمندگان مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) یادبود سرداران شهید و شهدای دلاور مهندسی رزمی در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) با حضور خانواده شهدا و رزمندگان برگزار گردید. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 🔷 تا پیروزی در انتخاب با رمز مبارک این جوانان برای حفظ جمهوری اسلامی جان دادن بیاییم از آبروی خود هزینه کنیم 🔷 به قول فرمانده شهید دلها در تسخیر خداست تا 15 تیرماه 1403 🔶🔶 🟢🟢 رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در مسیر کربلا میروند تا معبری به سوی امام عشق بگشایند رزمندگان در حال عبور از دروازه قرآن و روبوسی با فرمانده لشگرده ساعاتی قبل از عملیات کربلای یک تیرماه 1365 🔷🔷 با همه ی توان در انتشار این فایل بکوشید ... @alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🍃🌺 فرمانده مهندسی رزمی و تخریب ✍️: راوی: فرمانده ما شهید حاج ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت. اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای برای احداث خاکریز در خط اول به شهادت رسید. 🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL