🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#گشتی_شناسایی
شهید محمد دستوری
شهید عباس شیر ورامینی
✍🏿✍🏿 به روایت : علی سلیمانی
🔶 صبح 4 آذرماه سال 66 بود بعد از نماز دور هم جمع شده بودیم . مشغول صحبت بودیم که یکی از بچه های اطلاعات عملیات هراسان آمد داخل سنگر و گفت بچه ها بیائید بیرون ، گفتیم چه خبره.. چی شده... گفت دو تا از بچه ها شهید شده اند. با عجله و شتابان و نگران بیرون دویدیم، خشکمون زد .. پیکر بیجان دستوری و شیر ورامینی جلومون بود . دو تا از بهترین و شجاع ترین بچه های واحد #اطلاعات_عملیات_لشگر_10 بودند. چقدر آرام و متین کنار هم خوابیده بودند. شب قبل این دو دلاور با هم برای شناسایی رفته بودند. کار شناسایی روی #ارتفاع_شاخ_آمدین انجام می شد. موقع برگشت از شناسایی شاخ آمدین روی مین رفته و به شهادت رسیده بودند. یکی از برادران #تخریب هم که به همراه تیم آنها بود مجروح شده بود . بعد از اینکه بچه ها این دو شهید را زیارت کردند و عزاداری انجام شد همراه با برادر حسین روشنی و برادر سعادتی که از اقوام شهید دستوری بود آنها را به معراج شهدا بردیم تا به عقب انتقال دهند. کمی بچه ها پکر هستند و بی حوصلگی از دست دادن این دو دوست کاملاً در چهره همه پیداست. بعد از ظهر هم خیلی کار داشتیم، مقداری هم سنگر را ترمیم کردیم. امروز واحد اطلاعات عملیات حال و هوای دیگری پیدا کرده است. برادر روشنی و برادر دلیر و برادر یزدی هم در سنگر ما هستند. شدیداً نگران برادرانی هستیم که برای شناسایی #شاخ_آمدین به عمق مواضع دشمن رفته اند و از این اتفاق هم خبری ندارند.
🔷 #شهید_دستوری متولد سال 1348 بود که در یکی از روستاهای شهرستان ساوه به دنیا آمد. بسیار معتقد به رعایت واجبات و ترک محرمات. بسیار اخلاقی. قوی و شجاع.
شهید دستوری در وصیت نامه اش نوشته بود، خداوندا، معبودا، معشوقا، تو در تمام وقت شاهد زندگی گناه آلود و نظاره گرد گناههای اعمال ناپسند این حقیر بوده ای. بار الها من می دانم که اگر نظر لطف تو به کسی نباشد در منجلاب فساد و تبهکاری آلوده خواهد شد و آن را در اعمال زشت خودش غرق خواهد کرد.
خداوندا من دنیا و چرخش جهان را از آن قدرت تو می دانم و رفتن به جبهه و جهاد و در راه تو و جنگیدن و هجرت را از نظر لطف و عنایات تو می دانم و به آن با تمام وجود افتخار می کنم.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_شهید_سید_مرتضی_مساوات
🔴40 روز بعد از شروع جنگ #سید_مرتضی پایش به جبهه باز شد
از قدیمی های تخریب بود
زیر دست #شهید_خیاط_ویس از بنیانگذاران تخریب در جنگ کار کرده بود
مرتضی از تخریبچی های #قرارگاه_تخریب در جنوب بود و هنگام عملیات ها به تیپ و لشگرها برای باز کردن معبر مامور میشدند.
در پاکسازی #میادین_مین در اطراف بستان و هویزه و سوسنگرد خیلی فعال بود.
با تشکیل #تیپ_سیدالشهداء(ع) وقبول فرماندهی #تخریب از سوی #شهید_حاج_عبدالله_نوریان به واسطه ی رفاقتی که با هم از تخریب قرارگاه کربلا داشتند وارد تخریب تیپ سیدالشهداء(ع) شد.
در اولین ماموریت تخریب تیپ سیدالشهداء علیه السلام برای پاکسازی میادین مین سومار و گیلانغرب به علت تجربه بالا در پاکسازی میادین مین کمک کار شهید نوریان بود.
در این ماموریت بود که در اثر انفجار #مین_کوشکوبی و اصابت ترکشهای فراوان و قطع شدن هر دوپا از بالای زانو در تاریخ 27آبان 61 به شدت مجروح شد و برای درمان به تهران فرستاده شد . اما درتاریخ 6 آذرماه 1361 به جهت شدت جراحات وارده به شهادت رسید.
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹
🍂🍃🌹
#فرصتی_برای_بازسازی_گردانها
#عملیات_کربلای_5
#شلمچه
پس از یک هفته از شروع #عملیات_کربلای_5 ، به #لشکر_10_سیدالشهدا(ع) برای بازسازی 2 روز فرصت داده شد.
لذا فرماندهی لشکر اعلام کرد که بهجز واحدهای #ادوات و #توپخانه که باید بهعنوان احتیاط برای کمک به سایر یگانها در منطقه بمانند، سایر واحدها و گردانها میتوانند برای مدت 48 ساعت برای بازسازی نیروها، استحمام، استراحت و سازماندهی مجدد به #اردوگاه_کوثر ـ در اطراف اهواز ـ بروند. واحدهای #اطلاعات_عملیات، #یگان_دریایی، #تخریب، #توپخانه، #ادوات، #مخابرات، محورها و تبلیغات برای ادامه مأموریت اعلام آمادگی 100 درصد کردند و واحدهای دیگر مانند تدارکات و پدافند 85 درصد و سایرین نیز آمادگی بالایی را اعلام کردند.
این میزان آمادگی جهت تداوم عملیات بعد از اجرای 3 #مرحله_عملیات، روحیه بالا توأم با نشاط را در همه افراد و مسئولان به وجود آورده بود و حالت افراد بیشتر شبیه به روزهای قبل از عملیات بود.
حدود یک هفته بعد از شروع #عملیات_کربلای_5 و همزمان با مهلت #بازسازی نیروهای لشکر، حدود 1200 نیروی جدید از تهران و کرج جهت شرکت در عملیات به پادگان کوثر رسید که چون بیشتر آنها نیروی رزمی بودند بین گردانها تقسیم شدند. همچنین برای حداکثر استفاده از نیروهایی که در عملیات شرکت کرده بودند، کمیتهای تحتعنوان "کمیته بازسازی" در یگان تشکیل شد. اعضای این کمیته متشکل از ستاد لشکر و واحدهای بهداری، آموزش نظامی، نیروی انسانی، بسیج تدارکات و مدیریت داخلی بودند و درمجموع حدود 500 نفر نیرو را که در عملیات آسیب مختصری دیده بودند، برای بازگشت به سازمان رزم، بازسازی کردند.
بدینترتیب لشکر از #مرحله_چهارم عملیات به بعد، همه گردانهای خود را بازسازی کرد و مجدداً به کار گرفت. از آنجا که مسئولان محورهای #عاشورا و #ثارالله در سه مرحله قبلی عملیات مجروح شده بودند، تمامی گردانهای بازسازیشده تحتامر #محور_کربلا قرار گرفتند.
🍂🍃🌹
🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹
@alvaresinchannel
این روزهای بچه های #تخریب_لشگر_10 در ۳۹ سال پیش
🍃🌷قبل از #عملیات_والفجر_8
🍃🌷 #مقر_ام_النوشه
✍🏿#راوی_جعفر_طهماسبی
زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود
شبها هوا خیلی سرد میشد
روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند
تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند.
یه حموم صحرایی توی #مقر_ام_النوشه داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و #شهید_سلطانعلی_معصومی مسوولش بود.
فرمانده ما شهید #حاج_عبدالله اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند.
چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت #مهندسی و #تخریب رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم.
مسوولیت آموزش و تمرینات #بچه_های_تخریب در آب با #شهید_زینال_حسینی و #شهید_اربابیان بود.
تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب.
آموزش های مختلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند.
مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از #بچه_های_تخریب برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند.
با راهنمایی #شهید_سید_اسماعیل_موسوی و کمک #بچه_های_مهندسی هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل #جزیره_ام_الرصاص.
بچه های تخریب برای منهدم کردن #هشت_پرها در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند.
با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و #غواصان_اطلاعات_عملیات و تخریب و سایر #غواصان_لشگر_10_سیدالشهداء(ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد.
یاد اون روزهای خوب بخیر
🍃 @alvaresinchannel
شهیدی که از آنسوی اروند آمد
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی
#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.
🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.
سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.
@alvaresinchannel
🍃🌷🌹🍂🍃🌷🌹🍂🍃🌷🌹🍂🍃🌷🌹🍂🍃🌷🌹🍂🍃🌷🌹🍂🍃🌷🌹
🍃🌷
#فرشته_گل_آلود
#غواص_شهید
#سید_مصطفی_خاتمیان
گردان قمر بنی هاشم علیه السلام
✍🏿✍🏿راوی :#جعفر_طهماسبی
حدود ساعت 9 شب بود که ار کنار #نهر_عرایض به آب افتادیم...#غواص_های
_اطلاعات و #تخریب جلو میرفتند و من و #علی پیکاری پشت سر اونها و سید هم پشت سر علی، قرار بود که وقتی وارد جریان اروند شدیم دستها رو به هم بدیم تا جریان آب بچه ها رو پراکنده نکنه. با لطف خدا و توجه خاص فرمانده مون #حضرت_صاحب علیه_السلام پامون به اونطرف آب و ساحل #جزیره_ام_الرصاص رسید
حدود ساعت 10 شب بود که سمت راست ما یعنی در نوک #جزیره_ماهی درگیری شروع شد و آسمان پر شد از منور و سنگر تیربار مقابل دشمن مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد.. هنوز موانع کامل باز نشده بود که سید به من گفت جعفر امانش نده دقیق گلوله #آر_پی_جی رو بزن توی دریچه سنگر تیربار..
من تا سینه از آب بالا اومدم و به سمت سنگر شلیک کردم...
گلوله اول به علت اینکه خرجش توی آب خیس شده بود شلیک نشد.. سید با عصبانیت گفت گلوله دوم... و تا من اومدم گلوله رو توی لوله آرپی جی بگذارم سید زیر لب مدام میگفت یا فاطمه زهراء(س) خودت کمکمون کن...
تا من گلوله رو بزنم سید امان نداد و با بچه ها از معبر رد شدند و وارد کانال شدند....
قبل از من ، علی پیکاری وارد کانال شد و من هم آخرین نفری بودم که توی کانال پریدم ...
وارد کانال شدیم و رفتیم سمت مسیری که بچه ها رفته بودند که دیدم یکی کف کانال افتاده و یکی دیگه از بچه ها بالای سرش و هی صداش میکنه ...#آقاسید...#آقا سید...چی شد...
بارون هم داشت میومد ...کف کانال خیلی لیز شده بود و وقت معطلی کنار سید نبود....
هرکسی سراغ سنگری رفته بود و با دشمن درگیر بود..من هم توی کانال دنبال نارنجک های عراقی ها میگشتم چون نارنجک های خودم رو توی آب ریخته بودم .
توی کانال کار به درگیری تن به تن کشیده بود .... یک دستمون کارد غواصی بود و دست دیگرمون نارنجک...
مثل فیلم های جنگی پیم نارنجک رو با دندون بیرون میکشیدیم و پرت میکردیم ... تقریبا کانال پاکسازی شده بود... غیر از شهدا همه مجروح بودند و عمده بچه ها هم از ناحیه #سر و #صورت و #پهلو مورد اصابت قرار گرفتند ....
صدای #قایق_ها میومد که این نوید رسیدن نیروی پشتیبانی بود. بچه ها اومدند و کمک کردن برای انتقال مجروحین....
وقتی عقب میرفتیم زیر نور منور چشمم افتاد به پیکر مطهر شهید آقا #سید_مصطفی_خاتمیان که گونه سمت چپش گود رفته بود...
یاد یکی دو ساعت قبل افتادم که وقت حرکت سید گفت: من شبها چشمهام کوره و نمیبینه....گلوله دشمن درست توی چشم سید نشسته بود.....
چشم هایی که شبها قوت دیدن نداشت به لقاء خدا روشن شده بود ...
.سیدی که به ما سفارش میکرد که هوای منو داشته باشید در نوزده سالگی به آسمان پرکشید و ما امروز به او التماس میکنیم که سید !!!!!! هوای ما رو داشته باش .....
هرکس به سید بدهکاره به این آدرس مراجعه کنه و بدهیش رو بده .
گلزار شهدای بهشت زهراء(س)-قطعه 53 –ردیف 22 - شماره 1
🍃🍂🌷🌹🍃🍂🌷🌹🍃🍂🌷🌹🍃🍂🌷🌹🍃🍂🌷🌹
🍃🍂🌷🌹@alvaresinchannel
علمدارگردان حضرت قمربنی هاشم(ع)
#شهید_عبدالحمید_شاه_حسینی
✍️✍️راوی: #جعفر_طهماسبی
قبل از عملیات #والفجر8 مقرمون در روستای #ام_النوشه بود. ما کار غواصی می کردیم، از #تخریب مامورشده بودیم. گروهان #والعادیات که یکی از گروهان های گردان قمربنی هاشم(ع) بود. گروهان ما ازخود گردان زیاد فاصله داشت. رفتم سری به گردان بزنم. چون چادرهای گردان ها نزدیک هم بود تشخیص اینکه کدوم چادرها برای گردان قمربنی هاشم(ع) است مشکل بود. رفتم نزدیک یکی از چادرها و سوال کردم #گردان_قمر اینجاست؟ دیدم از داخل چادر یکی صدا زد ما اینجا #گردان_قمر نداریم، اینجا #مقر_گردان_قمربنی_هاشم علیه السلام است. تعجب کردم. وقتی اومد بیرون دیدم شهید #عبدالحمید_شاه_حسینی ست. با تحکم به من گفت این آخرین بارت باشه، اینجا گردان قمربنی هاشم علیه السلام است.
شهید شاه حسینی هر وقت ما رو می دید با خنده می گفت برادرهای فتیله بالا! منظورش #فتیله معنویت بود. می گفت #حاج_عبدالله(شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده مهندسی رزمی وتخریب ل 10س (ع) که درعملیات والفجر8 به شهادت رسید) به شما نون نمیده بخورید و همه عابد و زاهد هستید.
حمید خیلی حال ما رو می گرفت اما با این اوصاف خیلی بهش علاقه داشتیم. شهید حمید به ماها سفارش می کرد قدر #حاج_عبدالله رو بدونید. می گفت او #سرور ما بچه رزمنده های #شمرونه. از معرفت، تقوا، سواد و دلاوری. خیلی مواظبش باشید یکدفعه نپره...
قبل از عملیات ام الرصاص می تونستی تشخیص بدی که حمید هم آماده رفتنه. وقتی حرف از شهادت می شد، می گفت ما #بادمجون_بمیم. مار رو چه به شهادت و بعد برای اینکه فضا و بحث رو عوض کنه می گفت: "#شهدای_شمرون_افضل_من_شهدای_تهرون ".
🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹
🍃✨🌹 @alvaresinchannel
#مراسم_تشییع_فرمانده_تخریبچی
🔴 سردار شهید حاج مصطفی عبداللهی
غریبانه رفتند
چه عاشقانه رفتند
یاران #تخریب
@alvaresinchannel
#عملیات_شرهانی
🔷 قسمت سوم
به روایت رزمنده تخریبچی
فریدون ملایی..
#تخریبچی گردان علی اکبر(ع)
✅ رسیدیم به یک گروه ده دوازده نفره.یکیشون که ریش پرپشت و صورت گردی داشت اسلحه رو کشید روی ما که رمز شب ؟
من بزور حالیش کردم که ایرانی هستیم و از لشگر 10.بهش گفتم برگرد عقب .ماداریم برمیگردیم.سمت راستت خالی میشه.حرفی زد که از ایرانی بودن خودم خوشحال شدم.
گفت : ما بادستور تو نیومدیم که بدستور تو برگردیم.اگر بمیریم بهتره از عقب نشینی.
گفتم خود دانی دست راستت خالیه هواست باشه مارفتیم.از اونجا کشیدیم پشت تپه و رفتیم تا رسیدیم به حاج حمیدتقی زاده..
دیگه منو میشناخت و میدونست که بچه های #تخریب رو نباید توی
خط نگه داره.اما اوضاع بروفق مراد نبود.روکرد به من و گفت برو با بچه هات سمت راست خط رو پوشش بده .تا نیروها بیان میترسم از اون نقطه محاصره بشیم.
سریع رفتیم دوتایی آخر خط و پشت خاکریز آماده شدیم.یکی یه کلاش پیدا کردیم و هرچی تونستیم تیر براخودمون جمع کردیم.
نمیدونم جمشیدی از کجاپیداش شد.
خنده کنان کنار ما نشست .بهش گفتم مواظب تیرهات باشدمهمات کم داریم.چیزی نگذشته بود که باصدای نهیب یک کلاش ازجام کنده شدم.
دقیقا زیرگوشم تیرزد.میگم جمشیدی(#شهید_سهراب_جمشیدی) چکارمیکنی؟
گفت:چترمنورو زدم سوراخ بشه بیاد همینجا چترشو برداریم.
@alvaresinchannel
#یاد_و_خاطره_شهدای
#عملیات_بیت_المقدس_6
را گرامی میداریم
🔸#امشب_شب_عملیاته🔸🔸
روز 26 اردیبهشت ماه سال 1367 اعلام شد که امشب باید به دشمن حمله کنید و گردان هایی که برای عملیات ماموریت داشتند به جنب و جوش افتادند و نیروهاشون رو پای کار آوردند.
در آخرین روز #ماه_مبارک_رمضان سال 67 رزمندگان #لشگر10 به دشمن بعثی در #ارتفاعات_شیخ_محمد یورش بردند.
رمز عملیات نام مبارک #یا_امیرالمؤمنین(ع) بود و رزمنده ها تا به نقطه درگیری بر فراز قله ها رسیدند زمان زیادی رو پیاده طی کردند و ساعت از 2 نیمه شب روز 27 اردیبهشت سال 67 گذشته بود که با حمله رعد آسا دشمن رو غافل گیر کردند.
لشکر10 سیدالشهدا ء (ع)با 4 گردان همزمان از 6 محور به مواضع تیپ76 از لشکر4 پیادهی کوهستانی ارتش عراق مستقر بر ارتفاعات شیخ محمد حملهور شدند.علی رغم ماموریت های فراوانی که به #تخریب واگذار شده بود در این عملیات توفیق شهادت نصیب بچه های تخریب نشد. اما همسنگران ما در اطلاعات عملیات چند تا شهید دادند.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
#قصه_ی_اومدن_حمید_به_تخریب
#شهید_حمید_رضا_دادو
شهادت 14 تیر 66
#ماووت
✍️✍️✍️ راوی: #سید_مجید_میر_محمدی
حمید خیلی دوست داشت بیاد #تخریب
چند باری هم زمزمه کرده بود که #من_تخریب_و_بچه هاش_رو_دوست_دارم
چند بارهم زمزمه کرد که بیاد تخریب و هر بار با واکنش من روبرو شد و حرفشو پس گرفت. البته من مخالفتی نداشتم ولی اون می گفت با هم بریم . من هم که تجربه #تخریب_لشگر_27رو داشتم و می دونستم که مرد این حرفها نیستم نظرم نبود بیاد به تخریب لشگر 10 ..
البته از کم توفیقی من بود خلاصه هر موقع مطرح میکرد من مخالفت میکردم البته یه دلیلش این بود که نمیخواستم از حمید جدا بشم خلاصه یه روز توی #اردوگاه_کوثر#شهید_ ناصر_اربابیان گرای حمید رو از من گرفت و من توضیح دادم ...
بعد از مدتی یه روز توی #نماز_جمعه دیدم آقا ناصر داره با حمید تنهایی صحبت میکنه .
حدس زدم که موضوع چیه.#شهید_ ناصر از حمید خواسته بود که بیاد تخریب . حمید مخالفت کرده بود و پس از اصرار آقا ناصر گفته بود اگه آقا سید اجازه بده میام..
آقا ناصر فکر کرده بود حمید شوخی میکنه رفت پیش #حاج_خادم که اجازه ی حمید رو از حاجی بگیره اما حاج خادم هم گفته بود که من نمیدونم از #آقا_سید بپرس..
آخه اون موقع حمید نیروی #گردان_حضرت_زینب(س) بود.
تا اینکه آقا ناصر اومد پیش من و با اصرار زیاد کفت میخوام حمید رو ببرم تخریب نظر شما چیه؟گفتم به من ربطی نداره خودش میدونه که #شهید_ناصر خوشحال شد و رفت به حمید گفت آقاسید حرفی نداره من هم که خیلی ناراحت شده بودم دیگه هیچ حرفی نزدم تا اینکه موقع برگشت از نماز حمید گفت داداش یه چیزی بگم که من بلافاصله گفتم به من ربطی نداره هر کاری میخوای بکن حمید که فهمیده بود که من ناراحتم تا مدت ها چیزی نگفت تا یه روز بعد از #فوت_مادرش که تهران بود آقا ناصر مجددا موضوع رو مطرح کرد تا اینکه خودم بهش گفتم اگر دوست داری بری تخریب من حرفی ندارم برو ولی من نمیام که البته اون خیلی اصرار کرد ولی من قبول نکردم. تا یه روز که حمید میخواست بعد از چند ماه که تهران بود به جبهه بر گرده توی نماز جمعه خودم با آقا ناصر صحبت کردم که آقا ناصر خیلی خوشحال شد و نهایتا آقا حمید برای آخرین بار #اعزام_انفرادی گرفت و به #گردان_تخریب رفت و مدت حدود 11ماه در گردان تخریب دلشگر10 مشغول بود و بالاخره در صبح روز 14تیرماه سال1366 و قبل از شهادت فرمانده عزیزش #حاج_سید_محمد_زینال_حسینی در #ارتفاعات_دو_قلو در شهر #ماووت_عراق و در عملیات نصر4 به آرزوی خودش رسید وبه فیض عظیم شهادت نایل آمد.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
✅غریبانه رفتند یاران #تخریب
به یاد همسنگر تخریبچی به معراج رفته
◼️ محمد رضا اسماعیلی پور
محمد رضا اسماعیلی پور بعد از شهادت برادر تخریبچی اش مهدی اسماعیلی پور در عملیات کربلای 5 به تخریب لشگر10 اومد و تا آخر جنگ معرکه رو ترک نکرد او در عملیات بیت المقدس4 در حلبچه وقتی ساختمان تخریب رو دشمن با بمب شیمیایی زد به شدت مجروح شد و رفیق شفیقش که خیلی بهش علاقه داشت #شهید_رضا_استاد به شهادت رسید. و بعد از سال های دفاع مقدس خود و خانواده اش پا به رکاب #هیات_الوارثین بود.
⬅️ و مهندس محمد رضا اسماعیلی پور معاون طرح و توسعه و امور فنی سازمان مدیریت میادین میوه و تره بار شهرداری تهران در مسیر زیارت علی ابن موسی الرضا(ع) آسمانی شد...
عاش سعیدا و مات شهیدا
✅🔹ختم جانباز تخریبچی شهید مهندس محمدرضا اسماعیلی پور امروز سه شنبه ۱۷ تیر ساعت۱۸ تا ۱۹/۳۰ مسجدنظام مافی خیابان آیت اله کاشانی برگزار میگردد.
@alvaresinchannel