eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
883 دنبال‌کننده
6هزار عکس
669 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹✨ ✨ #یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد #مقر_ام_النوشه قبل از والفجر8 زمستان 64 برادران #تخریب_لشگر_10 در حال شبکه گذاری چال های انفجاری هستند #شهید_حاج_قاسم_اصغری برادرمحمدرضا جعفری و برادر علی شکاری @alvaresinchannel
#هفته_بسیج_گرامی_باد سردارتخریب #شهید_زینال_حسینی بچه هاماباید گوش بسته چشم بسته و کتف بسته گوش به فرمان نائب امام زمان(ع) باشیم #مقر_ام_النوشه کنارکارون بهمن 64 #بچه_های_تخریب_لشگر_10 @alvaresin1394
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷 🌷 مامور به گردانهای رزمی فرمانده ما شهید اصرارش بر این بود که تخریبچی های مامور به گردان های رزمی حتی الامکان چند روز مونده به عملیات به گردان ها برند که فرماندهان گردان و گروهان ها و حتی دسته ها اون ها رو بشناسند. و این دلیل داشت . اول اینکه شناخت تخریبچی مامور به دسته و گروهان موجب میشه که شب عملیات اگر اتفاقی افتاد و قرار شد نیرو از معبر عبور کند نیروی رزمنده میدونه اینکه اون رو توی معبر هدایت میکنه مسوولیت داره و دوم اینکه به تجربه ثابت شده بود حضور تخریبچی کار بلد در بین نیروهای رزمنده قوت قلبی است برای هدایت گنندگان و و ها در حین عملیات. تصاویر اعزام بچه های تخریب به گردان های رزمی از در تاریخ 17 بهمن1364👇👇👇👇👇👇 🍃🌺 @alvaresinchannel
#عملیات_والفجر8 #تخریب_لشگر_10 تصاویر اعزام بچه های تخریب به گردان های رزمی از #مقر_ام_النوشه در تاریخ 17 بهمن1364 @alvaresinchannel
کنار سردارشهید فرمانده آموزش های عملیاتی استفاده از مواد منفجره بهمن ماه 1364 @alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 این روزهای بچه های در 35سال پیش 🍃🌷 🍃🌷 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم وبعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات بچه ها در آب با که معاون گردان ما بود وشهید اربابیان بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از بچه های تخریب برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند.با راهنمایی شهید سید اسماعیل موسوی و کمک بچه های مهندسی هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . بچه های تخریب برای منهدم کردن هشت پرها در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4)) سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و #عملیات و تخریب و سایر غواصان لشگر10سیدالشهداء(ع) در اون موانع تمیرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹 🌹🍃 ✍️✍️✍️ راوی : مشغول تمرینات در رودخانه کارون بودند و تقریبا روزی 15 ساعت در آب سرد غواصی میکردند . شبها اکثرا بیدار بودند و یکی دو ساعت به اذان صبح از آب بیرون میومدند و بعضی ها از شدت سرما و خستگی خوابشون میبرد. توی این شرایط حاجی قبل از اذان صبح وارد (کنار رود کارون ) شد و برای خوندن نماز شب رفت داخل حسینیه. دیدند مثل همه سحرها حسینیه شلوغ نیست . بعد از نماز با بلند گو اعلام کردند برادرها برای صبحگاه مقابل حسینیه حضور پیدا کنند. همه که جمع شدند .بعد از قرآن و دعای صبحگاهی صحبتهاش رو شروع کرد. چهره گرفته حاجی نشان عدم رضایت توش بود. حاجی شروع کرد از اهمیت نماز گفتن. با حالت التماس میگفت: . ما قرارمون این نبود. و ادامه داد: آنکس که شب را تا به صبح خوابید عمرش گذشت .آنکس که شب را تا به صبح به شب زنده داری گذراند.عمرش گذشت.آنکس که بد بود عمرش گذشت آنکس که خوب بود عمرش گذشت.عمر ما به هرنحوی که گذشت ، گذشت و دیگر برنمیگردد. دیروز گذشت و امروز هم دارد به ما میگوید من آمدم و اگر بروم دیگر برنمیگردم. با این گفته حاجی سرها پایین افتاد و . . هرکس باید جوابگوی اعمالش باشد.برادرها تا اذان صبح خوابیدن برای ما نیست. باید یکساعت قبل از اذان صبح بیدارباشند ومشغول عبادت .منتظرنباشید بلند گو اذان پخش کند و با اذان بلند گو برای نماز مهیا شوید. . بداد خود برسید. اینجا همه بچه ها صدا بگریه بلند کردند. شاید خواننده این سطور بگوید عجب .چه توقعی از یک عده جوون که تا پاسی از شب در آب سرد زمستان رودخانه کارون مشغول بودند دارد. اما اینگونه نبود..حاج عبدالله بر قلب نیروهاش سیطره داشت..او از خستگی و تلاش خبر داشت. اما او یک مربی و مرشد بود.و با بچه هاش پیمان بسته بود که با هم طی طریق کنند و کسی در راه از بقیه جانماند. حاجی وقتی گریه بچه ها رو دید. که: یکی بگوید بیچاره تو برو به داد خودت برس!!!!! من انشاءالله به داد خودم میرسم.شما هم . بچه ها باور کنید که وقت نیست. فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) در روز 4 اسفند 64 در حال زدن جانپناه برای رزمندگان در شهر فاو به شهادت رسید. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
36سال پیش همین روزها 🍃🌺🌺 36 سال پیش همین روزها داشتیم آماده میشدیم برای عملیات. نمیدونستیم قراره کجا عملیات بشه اما میدونستیم که عملیات آبی خاکیه.. این روزهای روزهایی است که توی در کنار رودخانه کارون روزها رو شب میکردیم 30 نفر از بچه های تخریب در مقر دیگری که زیاد هم دور نبود برای کمک به گروهان غواصی رفته بودند و شبها تا به صبح در رودخانه کارون با تمرین حمله به ساحل دشمن وگذشتن از موانع رو تمرین میکردند. توی مقر بچه های تخریب هم حال وهوای خودش رو داشت. از صبح زود تمرین ها و آموزشها شروع میشد و همه باید شرکت میکردند. بیشتر تمرین ها مربوط میشد به ها و تجهیزات و حفر سنگر انفرادی با خرج های انفجاری و تعدادی از بچه های قدیمی هم انفجار پد و جاده های فرضی را با انفجار نیترات و خرج گود تمرین میکردند. تعدای هم موشک برای و به گردان داده بودند که و طرز استفاده از اون ها رو به بچه ها یاد میدادن. 🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در 34 سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹 🌹🍃 ✍️✍️✍️ راوی : بچه_های_تخریب مشغول تمرینات در رودخانه کارون بودند و تقریبا روزی 15 ساعت در آب سرد غواصی میکردند . شبها اکثرا بیدار بودند و یکی دو ساعت به اذان صبح از آب بیرون میومدند و بعضی ها از شدت سرما و خستگی خوابشون میبرد. توی این شرایط حاجی قبل از اذان صبح وارد (کنار رود کارون ) شد و برای خوندن نماز شب رفت داخل حسینیه. دیدند مثل همه سحرها حسینیه شلوغ نیست . بعد از نماز با بلند گو اعلام کردند برادرها برای صبحگاه مقابل حسینیه حضور پیدا کنند. همه که جمع شدند .بعد از قرآن و دعای صبحگاهی صحبتهاش رو شروع کرد. چهره گرفته حاجی نشان عدم رضایت توش بود. حاجی شروع کرد از اهمیت نماز گفتن. با حالت التماس میگفت: . ما قرارمون این نبود. و ادامه داد: آنکس که شب را تا به صبح خوابید عمرش گذشت .آنکس که شب را تا به صبح به شب زنده داری گذراند.عمرش گذشت.آنکس که بد بود عمرش گذشت آنکس که خوب بود عمرش گذشت.عمر ما به هرنحوی که گذشت ، گذشت و دیگر برنمیگردد. دیروز گذشت و امروز هم دارد به ما میگوید من آمدم و اگر بروم دیگر برنمیگردم. با این گفته حاجی سرها پایین افتاد و . . هرکس باید جوابگوی اعمالش باشد.برادرها تا اذان صبح خوابیدن برای ما نیست. باید یکساعت قبل از اذان صبح بیدارباشند ومشغول عبادت .منتظرنباشید بلند گو اذان پخش کند و با اذان بلند گو برای نماز مهیا شوید. . بداد خود برسید. اینجا همه بچه ها صدا بگریه بلند کردند. شاید خواننده این سطور بگوید عجب .چه توقعی از یک عده جوون که تا پاسی از شب در آب سرد زمستان رودخانه کارون مشغول بودند دارد. اما اینگونه نبود..حاج عبدالله بر قلب نیروهاش سیطره داشت..او از خستگی و تلاش خبر داشت. اما او یک مربی و مرشد بود.و با بچه هاش پیمان بسته بود که با هم طی طریق کنند و کسی در راه از بقیه جانماند. حاجی وقتی گریه بچه ها رو دید. که: یکی بگوید بیچاره تو برو به داد خودت برس!!!!! من انشاءالله به داد خودم میرسم.شما هم . بچه ها باور کنید که وقت نیست. فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) در روز 4 اسفند 64 در حال زدن جانپناه برای رزمندگان در شهر فاو به شهادت رسید. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 37 سال پیش همین روزها ..............................🔸 37 سال پیش همین روزها داشتیم آماده میشدیم برای عملیات. نمیدونستیم قراره کجا عملیات بشه اما میدونستیم که عملیات آبی خاکیه.. این روزهای روزهایی است که توی در کنار رودخانه کارون روزها رو شب میکردیم 30 نفر از بچه های تخریب در مقر دیگری که زیاد هم دور نبود برای کمک به گروهان غواصی رفته بودند و شبها تا به صبح در رودخانه کارون با تمرین حمله به ساحل دشمن وگذشتن از موانع رو تمرین میکردند. توی مقر بچه های تخریب هم حال وهوای خودش رو داشت. از صبح زود تمرین ها و آموزشها شروع میشد و همه باید شرکت میکردند. بیشتر تمرین ها مربوط میشد به ها و تجهیزات و حفر سنگر انفرادی با خرج های انفجاری و تعدادی از بچه های قدیمی هم انفجار پد و جاده های فرضی را با انفجار نیترات و خرج گود تمرین میکردند. تعدای هم موشک برای و به گردان داده بودند که و طرز استفاده از اون ها رو به بچه ها یاد میدادن. 🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در37 سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✅🔴 بهمن ماه 1364 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در ۳۸ سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel