🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹
🥀✨🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی
دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.
🔸✨ اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.
ادامه دارد.............
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#تدوین_رزم
☑️ پنجمین جلسه تدوین تاریخ رزم عملیات غرورآفرین #والفجر_8 با حضور #سردار_حاج_علی_فضلی در روز سه شنبه ۲ دی ماه در سپاه حضرت سید الشهداء(ع) برگزار گردید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هدیه_شهردار_شدن_همسنگر_تخریبچی
✅ انتشار برای اولین بار
شهردار تهران #دکتر_علیرضا_زاکانی آماده رزم میشود
بیمارستان خرمشهر
شب عملیات #والفجر_8
اولین نفر سمت راست به همراه چند شهید
@alvaresinchannel
🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹
🥀✨🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی
دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.
🔸✨ اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.
@alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌹
🔻 #یادو_خاطره_فرماندهان_مهندسی_رزمی #لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
را گرامی میداریم
✔️🔹 سردار شهید #حاج_عبدالله_نوریان
شهادت 4 اسفند 1364 #والفجر_8
✔️🔸 سردار شهید #حاج_مصطفی_زواره_ای
شهادت14 اسفند 1365 #کربلای_5
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺
🍃🌺
شهیدی که از آنسوی اروند آمد
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی
#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود .
و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.
سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
شهیدی که از آنسوی اروند آمد
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی
#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.
🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.
سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.
@alvaresinchannel