eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
908 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 حال و هوای غواصان از عملیات والفجر8 🔴 غواصان اطلاعات عملیات و تخریب یاد غواصان والعادیات بخیر خانه های خرمشهر و جمع با صفای غواصان شرکت کننده در عملیات وداع و خداحافظی یاد جوانان و نوجوانانی که آماده رزم میشدند یاد اون همه رفاقت ها ، ایثارها ،یکدلی ها یاد همه ی سبکباران و سبک بالان بخیر @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 ✅✅ حال و هوای غواصان از عملیات والفجر8 🔴 غواصان اطلاعات عملیات و تخریب یاد غواصان والعادیات بخیر خانه های خرمشهر و جمع با صفای غواصان شرکت کننده در عملیات وداع و خداحافظی یاد جوانان و نوجوانانی که آماده رزم میشدند یاد اون همه رفاقت ها ، ایثارها ،یکدلی ها یاد همه ی سبکباران و سبک بالان بخیر @alvaresinchannel
بهمن ماه 1364 از سمت چپ جعفرطهماسبی نشسته – حاج خادم حسینی @alvaresinchannel
🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃 🍃🌷🍂 شبی که جزیره ام الرصاص فتح شد. ✍🏿✍🏿 :راوی: یکی یکی داشتند از موانع عبور میکردند و خودشون رو به سینه کانال دشمن میرسوندند. هنوز کسی وارد کانال نشده بود که سنگر تیربار مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد . و من هم باید به محض تیر اندازی سنگر رو میزدم. ضامن گلوله رو کشیدم و داخل لوله فرو کردم و تا سینه از آب بالا اومدم و با گفتن (س) ماشه رو چکوندم. دیدم خبری نشد . دوباره چخماق رو عقب کشیدم و ماشه رو فشار دادم اتفاقی نیفتاد ... داد زدم علی یک گلوله دیگه . گلوله بعدی رو سر لوله گذاشتم و با همه وجودم گفتم یا زهرا(س) و ماشه رو چکاندم و باز گلوله رها نشد . مثل اینکه گلوله های آرپی جی در تماس با آب نم کشیده بود. دیدم علی داره میره سمت کانال دشمن . گفتم کجا. گفت همه رفتند ما دوتا موندیم. رو انداختم و نارنجک رو از کمرم باز کردم و پشت سر علی وارد کانال شدم. علی اسلحه داشت و من چند تا نارنجک ... و رفتیم سراغ سنگر های دشمن . من مینداختم و علی هم رگبار آخر رو داخل سنگر میگرفت. کانال های دشمن به صورت زیکزاک بود و ارتفاعش به اندازه قد ما میرسید و عرضش هم طوری بود که یک نفر بیشتر رد نمیشد . با علی پشت یه سنگر نشستیم تا قدری استراحت کنیم توجهم جلب شد دیدم یک قبضه آرپی جی کنار سنگره و حتی گلوله هم داخلشه. دیدم گلوله ضد نفراته. گفتم علی عجب چیزی پیدا کردیم . این خوراکه سنگرهای اجتماعیه. هنوز چند لحظه نگذشته بود که دیدم یک ستون نیرو از دور دارند به طرف ما میان. اول خیال کردم راه کارهای دیگه هستند که به کمک ما اومده اند . علی رفت جلو و صدازد اسم رمز...اسم رمز ... و دوید سمت من و صدا زد جعفر بخدا عراقیند...بزنشون. من هم آرپی جی رو برداشتم و گلوله اش رو داخل کانال شلیک کردم و کف کانال خوابیدم . هنوز صورتم روی زمین نیومد ه بود که دیدم یک نارنجک چهل تیکه جلوم افتاد . تا اومدم بلند بشم و فرار کنم نارنجک منفجر شد و دیگه چیزی نفهمیدم. اونقده حال خوبی پیدا کرده بودم اینگار توی آسمونها سیر میکردم توقع داشتم با ملائکه بال بزنم اما بخودم اومدم دیدم علی داره با گریه توی صورتم میزنه و میگه جعفر!!!! جعفر !!! صدای منو میشنوی. دستم رو تکون دادم و خون رو از مقابل لبم کنار زدم و گفتم علی جون من چیزیم نشده. چشمهام رو که باز کردم دیدم علی هم صورتش پر خونه. گفتم تو هم که خوردی. گفت چیزی نیست. گفتم عراقی ها چی شدند گفت خودت نگاه کن همه کف کانال افتادند. 🍃🌷🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🍂🌷🍃🌷🍂 🍃🌷🍂 @alvaresinchannel
جزیره ام الرصاص زیر آتش دشمن از آب اروند رد شدیم و وارد جزیره ام الرصاص شدیم و در درگیری نزدیک با دشمن و پاکسازی سنگرها با نارنحکی که سرباز بعثی انداخت به شدت مجروح شدم. ترکشهایی زیادی به پام خورده بود نمیتونستم جابجا بشم. و تقریبا سنگرهای دشمن در حد ما پاکسازی شد. پشت دیوار کانال به سمت داخل جزیره تکیه دادم هم رفت و از داخل یکی از سنگرها یک تیربار و مقدار زیادی نوار فشنگ آورد و داد دست من و خودش هم یک بی بی کلاش پیدا کرد و نشست کنار من و گفت داخل نخل ها تیر اندازی کنیم تا دشمن جلو نیاد. و بعد هم گفت جعفر یه خورده بخون گریه کنیم و من هم بدون اینکه کلاس بگذارم شرو ع کردم به خوندن. بچه های دیگه هم به جمع ما اضافه شدند . بارون به شدت میومد و خون های شهدا و مجروحین کف کانال جاری بود . شهدا نفس های آخرشون رو میکشیدند و ما هم داشت زخم هامون سرد میشد و درد شروع میشد. من هم خوندم. ای بانوی روز جزا جان علی مرتضی ای محرم اسرار من زهرای من زهرای من..... این بیت داد بچه ها رو درآورد... دنبال حیدر میدوید از سینه اش خون میچکید نمیدونم شهدا هم با ما زمزمه میکردند یانه اما ما اونقدر گریه کردیم که درد زخم هامون فراموش شده بود و حتما اونها هم زمزمه کردند تا رو حشون آزاد شده و پرکشیده روضه ما که تموم شد نیروهای کمکی رسیدند و کار رو ادامه دادند من وقتی عقب میومدم . صدای رو شنیدم اون هم داشت نوحه میخوند..... و فریاد میزد ....حسین مصباح الهدی.........حسین سفینه النجاه. (راوی:جعفرطهماسبی) @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 حال و هوای غواصان از عملیات والفجر8 🔴 غواصان اطلاعات عملیات و تخریب یاد غواصان والعادیات بخیر خانه های خرمشهر و جمع با صفای غواصان شرکت کننده در عملیات وداع و خداحافظی یاد جوانان و نوجوانانی که آماده رزم میشدند یاد اون همه رفاقت ها ، ایثارها ،یکدلی ها یاد همه ی سبکباران و سبک بالان بخیر @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 برای اولین بار منتشر میشود سه در یک قاب از سمت راست رودخانه دز—- موقعیت گردان حضرت زینب(س) ✅بعداز عملیات والفجر 8 در بهار سال 1365 ، جمعی از بچه های تخریب مامور شدند جهت تشکیل ... این گردان ابتدا گردانی بود برای ماموریت های غواصی و شهید علی پیکاری از فرماندهان موسس این گردان بود و شهید عباس بیات و شهید حسین شعبانی و شهید خاکفیروز هم از شهدای تخریبچی بودند که شهید پیکاری رو یاری کردند و این گردان یکی از گردان های موثر لشگر10 در عملیات ها شد.... @alvaresinchannel