#نهجالبلاغهبخوانیم•°•☺️📿📖•°•
🌻#حکمت410نهجالبلاغه🌻
🖋وَ قَالَ(عليه السلام):ا
لتُّقَى، رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ.
ارزش پرهيزگارى"اخلاقى، معنوی"
📜 و درود خدا بر او، فرمود: تقوا در رأس همه ارزش هاى اخلاقى است.
📔📔📔🌴🌴🌴📔📔📔
#نشرمطالبهدیہبہامامزمان(عج)
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه
هدایت شده از مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#گزارش
با سلام
با عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه دو عدد قربانی
به نیت بانیان و سلامتی و تعجیل فرج آقا ولی عصر ارواحنا له الفداء ، روز عید سعیدقربان با کمک مومنین و مردم خیر، توسط مرکزنیکوکاری شهیدسردارسلیمانی ره محله باقریه انجام شد.
#مرکز_نیکوکاری_شهید_سلیمانی
#مسجد_امام_محمدباقر_علیه_السلام
@masjediha110
مهمانےازسوےبهشت🕊🌹
این هفتہ ما↯
💚شهیدمدافعحرمحسنغفارے💚
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه
🌹🌱🌹🌱🌹🌱
🌹🌱🌹🌱
🌹🌱
#مهمانےازسوےبهشت🕊
شهیدوالامقام
#شهیدمدافعحرمحسنغفارے💚
👦🏻حسن غفاری در ۲۵ شهریور سال ۶۱ در شهر ری در یک خانواده صمیمی متولد شد.😍
☺️حسن پسری مهربان ودوست داشتنی و خوش برخورد بود.
حسن با علاقه قلبی که به لباس پاسداری داشت شغل پاسداری را انتخاب کرد👮🏻♂
💍او در روزهای سرد زمستان سال ۸۵ پیوند آسمانی اش را با خانم فاطمه امینی بست و حاصل این ازدواج زیبا مهلا خانم هفت ساله و علی کوچولو دو ساله است.👦🏻
خانم امینی برای مخاطبان فرهیخته
گذری مختصر از خصوصیات اخلاقی شهید و روزهای زیبای زندگی اش
با شهید می گوید.☺️
✨حسن فردی بسیار رقیق القلب و با یک روحیه شاداب و فردی اجتماعی بود. در کارش بسیار جدی و پشت کار بسیاری داشت. در همه کارهایش توکل را سرلوحه کارش قرار میداد و توسل با اهل بیت🤲🏻 حتما در آن کار موفق میشد.👌🏻
🤩علاقه بسیار زیادی به مقام معظم رهبری داشتند و می گفتند باید در تمامی مسائل ببینیم آقا چه میگویند نه افراط داشته باشیم و نه تفریط، گوشمان باید به صحبت های آقا باشد. هیچ وقت صدای بلندش را نشنیدم، نماز شبش، زیارت عاشورا و نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نشد.
💐پدر و مادر برایشان بسیار قابل احترام بود. هر کس به اندازهای خوبی میکرد، حتما آن خوبی را چندین برابر جبران میکرد.
💍در آغاز فصل عاشقی زندگی شهید هر کسی چیزی میگفت؛ یکی میگفت دویست سکه، و دیگری میگفت کم است. در آخر حسن صبرش سرآمد و به پدرم گفت: حاج آقا اجازه میدهید من با فاطمه خانم چند دقیقه صحبت کنم،
وقتی باهم صحبت کردیم اوگفت: کالا که نمیخواهم بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی سکه بدهم،
یک پیشنهاد میدهم نظرت باهفت سفر عشق: قم، مشهد، سوریه، کربلا، نجف، مکه، مدینه چیہ؟😍
و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی.
🚗از این پیشنهاد حسن خیلی خوشحال شدم، و همه سفرها را با هم رفتیم.
☺️روزهای عید نوروز که می شد بچه ها را خیلی سریع آماده میکردم چون اولین نفری بودیم که به دیدار پدر و مادر حسن میرفتیم با یک دسته گل💐 بسیار زیبا هدیه حسن برای مادرش.
🌱یک سال آخر عمرش همیشه از شهادت و رفتن صحبت میکرد، مستند و فیلم هایی که از شهدا تلوزیون پخش میشد را پیگیر بود و از من هم میخواست که ببینم. اصلا حال و هوایش به کل تغییر کرده بود. در این دنیا بود اما با شهدا و دوستان شهیدش زندگی میکرد.به من می گفت : فاطمه جان راضی شو من به سوریه بروم دیگه این دنیا برایم هیچ جذابیتی ندارد.
من عاشق شهادت هستم، به هر چیزی که در زندگی میخواستم رسیدهم.
اما نمی توانم نسبت به صدای مظلومان شیعهای که احتیاج به یاری وکمک دارند بی اعتنا باشم. نمی توانم ببینم عدهای شیعه زیرشکنجه تیر و تفنگ هستند و من اینجا آرام زندگی کنم.
من وقتی لباس پاسداری را پوشیدم، خودم را آماده شهادت کردم، حیف نیست به مرگ طبیعی بمیرم...😔😭
😔اما من در برابر تمامی حرف های حسن فقط سکوت می کردم. سکوت پشت سکوت، می ترسیدم نکند حتی کلمه ای حرف بزنم و در تصمیم حسن تزلزلی ایجاد کنم. و یا اینکه او را از رفتن پشیمان کنم. و اگر حسن به آرزویش نرسد یک عمر خودم را ملامت کنم که من مانع شهادتش شدم.😔
در تنهایی هایم گاهی گریه میکردم،
و نگران بچههایم بودم امایقین داشتم و دارم اگر شهید هم شد حسن من زنده است و نزد خداوند عند ربهم یرزقون است.
#ادامـہپست👇👇
#ادامـہپست👇👇
#مهمانےازسوےبهشت🕊
دو روز مانده بود به ماه رمضان ۹۴
همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما،
گفتم: حسن جان فقط خرما نخریدی که آن را هم خودم میخرم، با هم خداحافظی کردیم و رفت، چند دقیقه بعد دیدم برگشت، دو تا جعبه خرما خریده بود آورد خانه وگفت: فاطمه خانم بیا این هم آخرین خرید من برای شما و بچههایم.
رفتم سریع قرآن را آوردم و گفتم: حالا که برگشتی بیا از زیر قرآن رد شو، گفت: اول شما و بچه ها رد شوید، رد شدیم و گفتم: حالا نوبت شماست،از زیر قرآن رد شو، و از زیر قرآن ردش کردم و همسفر زندگی ام را به خداوند سپردم و گفتم: خدایا هرچه خیر است برای من بفرست.🤲🏻📿
🌻همیشه میگفت دوست دارم با زبان روزه و تشنه لب مثل #آقااباعبدالله شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم "قائدنا خامنهای"☺️
و از طرفی میگفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید، و سفارش می کرد اگر من شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند.😔
همان شد که حسن میخواست، با زبان روزه،😔و بر اثر خمپاره شهید شدند که از صورتش چیزی باقی نمانده بود.😭
حسن شش روز بعد از اعزام شهید شد، پنجم رمضان سال ۹۴، در این مدت دو مرتبه تماس گرفت، دفعه اول سلام و احوالپرسی کرد، اما مرتبه دوم، خانه خواهرش افطاری بودیم، بدجور دلم هوایش را کرده بود و منتظر تماسش بودم، مدام تلفنم را نگاه می کردم،که تماس گرفت، خیلی خوشحال بود، فقط می گفت : خانم برایم دعا کن، دعا کن به آرزویم برسم، و دو روز بعد به آرزوی چندین و چند ساله اش، به شهادت رسید.🕊🥀
🕊🌱حسن آقا یک تیر سال ۹۴، به همراه شهید علی امرایی و شهید حمیدی خمپاره به خودروشان اصابت میکند و هر سه آسمانی میشوند.🕊
جای مزارش را در خواب دیده بود و قبل از رفتن به من گفته بود، و در وصیتنامه هم ذکر کرده بودند، اول قرار بود حرم حضرت عبدالعظیم دفن شوند اما بدون اینکه من بگویم مزارشان قطعه ۲۶ بهشت زهرا شد، دقیقا همان جایی که خودش میخواست.
"بہپایانآمدایندفتر
حکایتهمچنانباقیست"
🎁هدیہبہ روح بلند
شهیدمدافعحرمحسن غفاری
و سردارقلبهاصلوات📿
#اللهمعجللولیڪالفرجــ 💚
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه
#وصیتنامہشهید•°•💌📿🕊•°•
قسمتیازوصیتنامہ
#شهیدمدافعحرمحسنغفارے💚
"بسم رب الشهدا و الصدیقین"
یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک رضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی🤲🏻
بوی شهادت میکند مستم،
از ازل مرا، بر مویت بستم
بیقرارم من ای حسین (ع) جانم
🌱آری! این است وعده الهی، بازگشت همه به سوی اوست. خدای من در این لحظه که من تمام حرفهایم را به روی کاغذ میآورم. تنها فقط خودت میدانی که چه شور و غوغایی برای رسیدن به تو در دلم موج میزند.
دیگر هیچچیز در این دنیا مرا آرام نمیکند جز رسیدن به سوی تو و خشنودی تو.....
🤲🏻خدای من! تو از دل بندههایت آگاه و باخبری، چگونه میتوانم ساکت نشسته و زندگیام را ادامه دهم.
در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است......😔😭
🤲🏻خدای من! دوستانم یک به یک میروند من راست، راست برای خود میگردم آرامش و قرار ندارم...😔
🤲🏻ای معبود من! در این لحظه، مکان و زمان از تو میخواهم اگر جان بیارزش مرا قبول نمودی و بعد از پاک نمودت من خواستی مرا در بهشت خود جایدهی، از تو خواهش و تمنا دارم به جای بهشت که شاید آرزوی همه باشد به من نوکری، غلامی آقا سیدالشهدا (ع) را بدهی.☺️
چرا که تنها چیزی که مرا آرامم میکند، نوکری و خادمی و خدمتگزاری به سالار شهیدان، اباعبدالله الحسین (ع) میباشد...📿
"بسیارتیغ دیدم که یکی را دوتا کند"
"نازم به تیغ عشق، دوتا را یکی کند"
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه
#شهیدانہ•°•♥️🌿🕊•°•
میگن سردار خیبر حاج همت
وقتی برا کسی یادگاری مینوشت
پایینش رو که امضا میزد.
📝مینوشت:↯
[ #مَنکانَللہکانَاللهلَه ]
✨هرکس برای خدا باشد
خدا برای اوست...🌱
<#معشوقخداباشیم💖>
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه