#نماز حضرت زهرا هنگام تحویل سال
سلام علیکم
️مومنین زرنگ باشید از حضرت زهرا سلام الله علیها عیدی بگیرید..
یکی از علمای قم میفرمودند : اگر لحظه تحویل سال 2رکعت نماز ساده یا نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها ) خوانده شود (بطوریکه در لحظه تحویل در نماز باشیم ) آن سال ؛به عنایت حضرت( علیها السلام) سالی عجیب خواهد بود ازنظر رزقهای معنوی و مادی ..🌹️
نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو رکعت است :رکعت اول یک حمد وصدمرتبه سوره قدر ورکعت دوم یک حمد وصد مرتبه سوره توحید بعداز نماز دعای کوچکی دارد که در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال روز جمعه این نماز و دعا آمده است ☀️
تقریبا نیم ساعت طول میکشد ده دقیقه مانده به تحویل سال شروع شود که در لحظه تحویل درنماز باشید ؛ نشسته هم میشود خواند ☀️
شما هم این نماز را به دوستان و آشنایان خود سفارش کنید وبعنوان عیدی معنوی بدهید☀️
🌟ان شاء الله عیدی همه ما️ فرج امام زمان️ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دعای حضرت زهرا (سلام الله علیها)🕊🌟️
یـــــــــــک #تلنـــــــــــگر
●اُمُّل بودن جسارت میخواد...
✔اینکه وسط یه عده بی نماز، #نماز بخونی!!
✔اینکه وسط یه عده بی حجاب تو گرمای تابستون #حجاب داشته باشی!!.
✔اینکه حد و حدود #محرم و نامحرم و رعایت کنی!!
✔اينکه تو فاطميه مشکى بپوشى و مردم عروسى بگيرن!!
✔اينکه به جاى آهنگ و ترانه ، #قرآن گوش کنى!!
✘ناراحت نباش خواهر و برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
✔به خودت افتخار کن،
⇦تو خاصی..
⇦تو فرزند زهرايى..
⇦تو #شيعه على هستى..
⇦تو منتظر فرجى..
⇦تو گريه کن حسينى.. ✘نه اُمُّل
▽بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند!
⇦به خودت...
⇦به محاسنت..
⇦به چادرت...
⇦به عزاداریت... به سیاه بودنت... می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه س.
↭باافتخار قدم بزن خواهر!
↭با افتخار قدم بزن برادر
مادر بزرگ شهید #جهاد_مغنیه می گفت:
مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خوابم
بهش گفتم:چرا دیر ڪردی؟
منتظرت بودم!
گفت:دیر کردیم...
طول ڪشید تا از بازرسی ها رد شدیم...
گفتم :چه بازرسی؟!
گفت:بیشتر از همه سر بازرسی #نماز وایستادیم...
بیشتر از همه درباره
#نمازصبح میپرسیدن...😥
#نماز
گفت:منازنمازخواندنلذتنمیبرم!!!☹️
آیاذکر؎هستکہ.......
آیتالله شاهآبادی↯
بلافاصلہگفت:شماموسیقیحرامگوشیممیکنی؟!
طرفیکبارهجاخورد!😳
وحرفایشانراتاییدکرد.👌🏻
آیتاللهشاهآبادی↯
بلافاصلهمیگوید:ذکࢪلازمنیست!!!
موسیقیحرامراترککنید ❌
صدا؎حرام،انسانرا بهگناهانعلاقهمند، ودرنتیجهاز نمازدوروبیعلاقہکردهوراهحضور شیطانرافراهـممی کند!
#التماسدعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تربیت_دینی
#نماز
🔘اگر بچه خوب تربیت شود، پدر و مادر از تمام نماز و عباداتش بهره خواهند برد.
#استاد_قرائتی
#ادمین_یازهرا
@Childrenofhajqasim1399
#عطر_نماز❣
🌼 علت سنگینی برای دو رکعت #نماز 🌼
#آیت_الله_مجتهدی
#حی_علی_الصلاه📿
#التماس_دعای_فرج🤲
#ادمین_یازهرا
@Childrenofhajqasim1399
آمال|amal
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_اول #زندگینامه 🌺 #زینب_کمائی در خرداد ماه 1346در شهر آبادان به دنیا
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌲🍃
#قسمت_دو
#جستجو
هر سال که به فصل بهار نزدیک می شدیم، خانه ی ما حال و هوای دیگری پیدا می کرد. از اول اسفند در فکر مقدمات سال تحویل بودیم. من انواع و اقسام سبزه ها مثل گندم و ماش و رشاد(شاهی) را می کاشتم. وقتی سبزه ها بلند می شدند،دور آنها را با روبان های رنگی تزئین می کردم و روی تاقچه ها می گذاشتم. به کمک بچه هایم همه ی خانه را از بالا تا پایین تمیز می کردیم. فرش ها، پرده ها، ملافه ها، همه چیز باید همراه بهار بهاری می شد.بچه ها هم در این روزها ،بدون غر زدن و از زیر کار در رفتن، پا به پای من کمک می کردند. بهار آنقدر برای همه عزیز بود که انرژی همه چند برابر می شد. خرید عید هم برای بچه ها عالمی داشت. گاهی وقت ها می دیدم که بچه هایم،لباس ها و کفش های نویشان را شب بالای سرشان می گذاشتند و می خوابیدند. همه ی این شادی ها با شروع #جنگ کم کم فراموش شد و فقط خاطراتش ماند.
#اولین_شب_فروردین ماه سال 1361، بی قرار و نگران در خانه راه می رفتم. چند ساعت از وقت نماز مغرب و عشا می گذشت،اما هنوز خبری از زینب نبود. زینب ساعتی قبل از اذان برای خواندن #نماز جماعت به مسجد المهدی خیابان فردوسی رفته بود. او معمولا نمازهایش را به جماعت در مسجد می خواند و همیشه بلافاصله بعد از تمام شدن نماز به خانه برمی گشت. آن شب وقتی متوجه تاخیر زینب شدم، پیش خودم فکر کردم شاید سخنرانی یا ختم قرآن به مناسبت اولین روز سال در مسجد برگزار شده و به همین دلیل زینب در مسجد مانده است. با گذشت چند ساعت، نگران شدم و به مسجد رفتم اما هیچ کس در مسجد نبود.نماز تمام شده بود و همه ی نمازگزارها رفته بودند.
نویسنده متن👆معصومه رامهرمزی
#ادامه_دارد
🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀
آمال|amal
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌲🍃 #قسمت_هفت شهلا و شهرام زدند زیر خنده. من با صدای بغض کرده گفتم: آن روز همه
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_هشت
آن شب جاده ی شاهین شهر به اصفهان تمام نمی شد.بیابانهای تاریک بین راه وحشت مرا چند برابر کرده بود. فکرهای زشتی سراغم می آمد؛ فکرهایی که بند بند تنم را می لرزاند. مرتب امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را صدا میزدم تا خودشان محافظ زینب باشند. به جز نور چراغهای ماشین، جاده و بیابان های اطرافش تاریکی و ظلمت بود.
وجیهه گفت: اول به بیمارستان عیسی بن مریم برویم. زینب چند روز پیش با یکی از مجروحین این بیمارستان مصاحبه کرد و صدای آن مجروح را روی نوار ضبط کرد و بعد، نوار را سر صف برای بچه ها گذاشت. آن مجروح سفارش های زیادی درباره ی #نماز و #حجاب و#درس_خواندن و #کمک به جبهه ها کرده بود که همه ی ما سر صف به حرف های او گوش کردیم. تازه زینب بعضی از حرف های آن مجروح را روی روزنامه دیواری نوشت تا بچه ها بخوانند.
وجیهه راست میگفت. مجروحی به اسم عطاالله نریمانی، یک مقاله درباره ی خواهران زینبی داده بود و زینب سر صف آن مقاله را خوانده بود و نوار صدای مجروح را هم برای همکلاسی هایش گذاشته بود. ما تصمیم گرفتیم اول به بیمارستان عیسی بن مریم برویم. ماشین هر چه میرفت به اصفهان نمیرسیدیم. چقدر این راه طولانی شده بود! من #هراسان بودم و هیچ کاری از دستم بر نمی آمد. خدا خدا میکردم که زودتر به اصفهان برسیم. وقتی به اصفهان رسیدیم، اول به بیمارستان عیسی بن مریم رفتیم. دیر وقت بود و نگهبان های بیمارستان جلوی ما را گرفتند. من با گریه و زاری ماجرای گم شدن دخترم را گفتم و داخل بیمارستان شدیم.
اول دلم نیامد سراغ اورژانس بروم. به هوای اینکه شاید زینب به ملاقات مجروحان رفته باشد، به بخش مجروحین جنگی رفتم و همه ی اتاق ها را یکی یکی گشتم. مادرم و بچه ها در راهرو منتظر بودند. وقتی در بخش زینب را پیدا نکردم، با وجیهه به اورژانس رفتم و مشخصات زینب را به مسئول اورژانس دادم: دختری #چهارده_ساله ، خیلی لاغر، سفید رو با چشمانی مشکی، قد متوسط با #چادر_مشکی، روسری سرمه ای رنگ و مانتو و شلوار ساده مسئول اورژانس گفت: امشب مجروح تصادفی با این مشخصات نداشتیم.
اورژانس بیمارستان شلوغ بود و روی تخت های اورژانس، مریض های بدحالی بودند که آه و ناله شان به هوا بود. چند مجروح تصادفی هم با سر و کله ی خونی آورده بودند. پیش خودم گفتم: خدا به داد دل مادرهایتان برسد که خبر ندارند با این وضع اینجا افتاده اید.
آنها هم مثل بچه ی من بودند، اما پیش خودم آروز کردم که ای کاش زینب هم مثل اینها الان روی یکی از تخت ها بود. فکر اینکه نمی دانستم #زینب_کجاست ، دیوانه ام می کرد...
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد....
🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀
#داستان_کوتاه_ نماز
🌼 طناب کشی 🌼
💎 همه از کار جوان تعجب کرده بودند و با نگاه عجیبی به او نگاه می کردند و احیاناً بعضی نیز او را مسخره می کردند.
جوان که قد بلندی هم داشت و آستین لباسش را بالا زده بود؛
💎 طناب بلندی به دست گرفته و آن را از در خانه ای تا #مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می کشید.
عابران با تعجب به او نگاه می کردند اما جوان، مشغول کار خودش بود.
💎 یکی از رهگذران پرسید: مشغول چه کاری هستی؟
جوان بدون اینکه دست از کار بکشد، گفت: پیرمرد نابینایی که همسایه ماست از من درخواست کرده طنابی را از در خانه اش تا مسجد بکشم تا بتواند با گرفتن طناب به مسجد و #نماز_جماعت برسد.
💎 رهگذر با تعجب پرسید: حالا مگر چه می شد #نماز را در خانه اش می خواند؟
جوان در حالی که طناب را به دست داشت و به جلو حرکت می کرد، گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او فرموده، این کار را انجام دهد تا از نماز جماعت محروم نباشد.
💎 رهگذر که در حال رفتن بود، آرام با خودش گفت:
پس ما که چشم داریم و سالم هستیم، اگر در نماز جماعت شرکت نکنیم دیگر... .
📒 اصغر آیتی و حسن محمودی، پر پرواز ؛ ص ۷۸ به نقل از تهذیب الأحكام، ج 3 ص 266.
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#ادمین_یازهرا
@Childrenofhajqasim1399
⁉️🤔 حکمت #مسح_سر در وضو
✅ در جمجمه یک درز و شکاف وجود دارد که در منابع طب سنتی به آن #یافوخ و در طب نوین درز #ساژیتال گفته میشود.
✅حکما به افرادی که دارای مغز خشکی هستند که یکی از عارضههای آن #خواب_سبک و #سوت_گوش هست، توصیه میکنند که مسیر درز یافوخ را با روغن بنفشه یا بادام شیرین چرب کنند.
✨✅✨یکی از رطوبتبخشهای طبیعی دیگری که باید خیلی خیلی به آن توجه کنیم، کشیدن #مسح_سر هست که در طی شبانهروز چندین مرتبه به مغز رطوبت بخشیده و باعث #آرامش_اعصاب و ... در فرد میگردد.
👌چه خوب است که طی روز و شب حتی بغیر از زمان نماز وضو بگیریم تا از برکات سلامتی آن بهره مند شویم
👌حتما قبل خواب ظهرانه (عصرانه) ، شبانه وضو بگیریم
👌 و چه خوب می شود اگر همیشه با وضو باشیم
#طب_اسلامی
#وضو #نماز
#ادمین_یازهرا
@Childrenofhajqasim1399
#نماز
🌷 #آیتاللهحقشناس_ره:
شیطان دائما مراقب شماست
ولی به کسانیکه نمازشان را
در اول وقت میخوانند
کمترنزدیک میشود.
@Childrenofhajqasim1399
#عطر_نماز🌸🕋
به استقبال نماز می رویم:
⭕️اگر #امروز و #فردا کنی ممکنه خیلی دیر بشه!
🔰دیندارى را بایستى از صِرف ظواهر و تعبّدات ظاهرى، تبدیل کرد به یک ارتباط، به یک جذْبه، به یک عشق، به یک رابطه ویژه با خدا. هر کلمه نماز شما، هر کلمه دعایى که میخوانید، میتواند شما را و #دلهاى_پاک شما را که آلایشى ندارد، به خداى متعال نزدیکتر کند.
✅ از حالا شما تمرین کنید که #نماز را با توجّه به معانى بخوانید؛ وقتى به سنّ من رسیدید، اگر قبلاً تمرین نکرده باشید، خیلى این کار سخت میشود، خیلى دشوار میشود؛ امّا الان شما میتوانید دل خودتان را شکل بدهید.
📚 (1380/7/12 - رهبرانقلاب)
#نماز_اول_وقت📿
#التماس_دعای_فرج🤲
#داستان_نماز
🌼 خجالت از شهیدان 🌼
🌳 میگفت میخواهم چیزی بگویم فقط به فرمانده مان نگویید. بچه اصفهان و از سربازهای ارتش بود می گفت : «حس کنجکاوی هم باعث شد وارد میدان مین شوم وسط میدان یک جمجمه دیدم از وقتی آن جمجمه را دیدهام شبها خواب ندارم فکر میکنم از بچههای خودمان باشد و الان خانوادهاش منتظر هستند»
🌳 رفتیم تا کنار جمجمه رسیدیم پیکری همان جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم.
🌳 قصد بازگشت داشتیم که با خود گفتم حالا که موقعیتی پیش آمده خوب است جستجو کنیم شاید پیکر دیگری هم پیدا شد شود.
🌳 جلوتر زیر یک درخت شهیدی افتاده بود با یک بیسیم و آن سوتر شهیدی دیگر و....
🌳 آن روز هفت شهید از شهدای ارتش پیدا شد همان سرباز مثل باران بهاری اشک میریخت. تاب نیاوردم به سمتش رفتم تا دلداریش بدم گفت: «آقا وقتی دیدم هر هفت شهید مهر و تسبیح داشتند از خودم خجالت کشیدم من خیلی وقتها در خواندن #نماز کوتاهی می کنم از امروز دیگر همه نمازهایم را سر وقت می خوانم.»
📚 کتاب تفحص ، نوشته رضا مصطفوی ، صفحه ۵۶.