#پسرم قبل از رفتن به #جبهه به من گفت: "مادر در اهواز ۳۴۰# نفر از #خواهران ما و #ناموس ما را به ا#سارت گرفتند، من باید به #جبهه بروم". وقتی این حرفها را شنیدم ، چون پدرش برای انجام کاری در شهر دیگری بود ، رضایتنامه #اعزام #دواطلبانه اش را امضاء کردم.
🍃🌷🍃
وقتی #پسرم میخواست قبل از رفتن به #جبهه از پدرش خداحافظی کند، پدرش به او گفت: پسرم تو نرو، من یک بار رفتم #جبهه، باز هم میروم و جای تو هم ادای دین میکنم.
🍃🌷🍃
ولی پسرم در جوابش گفت: پدر جان #جبهه #بدل نمیخواهد. مگر میشود در یک قبر همزمان دو نفر را گذاشت؟ من میخواهم بجای #خودم بروم.
🍃🌷🍃
زمانی که میخواست به #جبهه اعزام شود به من گفت: "مادر من دارم میرم و میدانم که بر نمیگردم، اگر #جسدم برنگشت کوچه به کوچه دنبالم #نگرد".😭😭
🍃🌷🍃
#پسرم قبل از رفتن به #جبهه به من گفت: "مادر در اهواز ۳۴۰# نفر از #خواهران ما و #ناموس ما را به ا#سارت گرفتند، من باید به #جبهه بروم". وقتی این حرفها را شنیدم ، چون پدرش برای انجام کاری در شهر دیگری بود ، رضایتنامه #اعزام #دواطلبانه اش را امضاء کردم.
🍃🌷🍃
وقتی #پسرم میخواست قبل از رفتن به #جبهه از پدرش خداحافظی کند، پدرش به او گفت: پسرم تو نرو، من یک بار رفتم #جبهه، باز هم میروم و جای تو هم ادای دین میکنم.
🍃🌷🍃
ولی پسرم در جوابش گفت: پدر جان #جبهه #بدل نمیخواهد. مگر میشود در یک قبر همزمان دو نفر را گذاشت؟ من میخواهم بجای #خودم بروم.
🍃🌷🍃
زمانی که میخواست به #جبهه اعزام شود به من گفت: "مادر من دارم میرم و میدانم که بر نمیگردم، اگر #جسدم برنگشت کوچه به کوچه دنبالم #نگرد".😭😭
🍃🌷🍃