eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
257.9هزار عکس
71.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه دوست داشت حرم شود. هر چند نتوانست حرم باشدولی توفیق داشت که وطن شود. 🍃⚘🍃 به روایت از مادر : وقتی خواست در نیروی انتظامی فعالیت کنه باهاش مخالفت کردم و دوست نداشتم در این شغل باشه.گفتم که این شغل سخته اما علاقه ی بسیاری به شدن داشت و می گفت که می‌ خوام در این کنم. 😭 🍃⚘🍃 وقتی خبر رو دادند از هوش رفتم و چیز دیگری نفهمیدم و امروز هم مایه ی . 🍃⚘🍃 به ی بسیاری داشت و در عید نوروز که همه می‌ خواستند در کنار خانواده‌ هاشون باشند باید در محل خود حضور پیدا می‌کرد. 🍃⚘🍃 لایق بود و بالاخره نیز به رسید و این غم نبودش برای ما و همسر و فرزندش سخته. 🍃⚘🍃 نایبی وقتی متوجه شد که محموله‌ ای از مواد مخدر در کویر شهرستان خوسف قرار است جا به جا شود به دلیل آشنایی که با منطقه داشت به این ماموریت رفت. 😔 🍃⚘🍃
این را که گفت کمی خیالم راحت شد و وقتی هم که ساعت ملاقات تمام شد، ساعت 4 هفدهم رمضان بود که رفت بالای کوه‌ها و ما هم برگشتیم قزوین. 🍃🌷🍃 ده روزی بود قزوین بودیم که را به از به "دوجیله عراق" اعزام کرده بودند که بر اثر ناشی از دشمن، در آنجا به رسیده بود.😭 🍃🌷🍃 روز فطر آن سال به رسید ولی او را در نگهداری کرده و پس از 3، مراسم انجام شد.😭 🍃🌷🍃 ، از به گفته بود: دوست دارم پس از آموزشی، به نقطه‌ای اعزام شوم و توسط شیمیایی دشمن شوم.😭😭 🍃🌷🍃 ،از میان هزار استان قزوین، است که و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷#، با روز سعید فطر به رسید. 😭😭😭 🍃🌷🍃
قبل از رفتن به به من گفت: "مادر در اهواز ۳۴۰# نفر از ما و ما را به ا گرفتند، من باید به بروم". وقتی این حرفها را شنیدم ، چون پدرش برای انجام کاری در شهر دیگری بود ، رضایتنامه اش را امضاء کردم. 🍃🌷🍃 وقتی می‎خواست قبل از رفتن به از پدرش خداحافظی کند، پدرش به او گفت: پسرم تو نرو، من یک بار رفتم ، باز هم می‎روم و جای تو هم ادای دین می‎کنم. 🍃🌷🍃 ولی پسرم در جوابش گفت: پدر جان نمی‎خواهد. مگر می‎شود در یک قبر همزمان دو نفر را گذاشت؟ من می‎خواهم بجای بروم. 🍃🌷🍃 زمانی که می‎خواست به اعزام شود به من گفت: "مادر من دارم میرم و میدانم که بر نمی‎گردم، اگر برنگشت کوچه به کوچه دنبالم ".😭😭 🍃🌷🍃
۱۲ اسفند ۱۳۶۰# که روز به بود با خانواده و اقوام برای بدرقه او به سپاه رفتیم. آنجا به من گفت: "مادر برایم نان نیاوردی؟ 🍃🌷🍃 گفتم تو نان نخواستی. رفتم تا برایش نان بگیرم وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند. بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که "نمیخواستم ی مادرم را موقع خداحافظی ببینم".😭😭 🍃🌷🍃 خیلی ها می‎گفتند معلوم نیست چه شده است و خیلی ناراحتی می‎کردم. یک روز های کوچکش را پشت نویس کردم و به یکی از اقوام دادم تا به داخل ضریح (ع)🌷بیندازد. 🍃🌷🍃 همان شب خواب دیدم که یک زن رو بند دار صدایم می‎زند و می‎گوید حالا بیا و فرزندت را ببین که چه شده. دیدم در صحن علی(ع)🌷زمین خورده است اینجا بود که خیالم راحت شد که پسرم شده.😭 🍃🌷🍃 بعد از عیدنوروز سال ۱۳۶۱# بود که ساکش را اوردند و گفتند اصغر شده 😭😭 . برای پیدا کردنش به رفت ولی شد، عمویش هم رفت و او هم شد و نتوانستند را پیدا کنند.😭😭 🍃🌷🍃
نامه‎ در ساکش بود، در وصیت نامه‎اش نوشته بود:"مادر و خواهران من وار باشند، خود را حفظ کنند و اگر ‎ام برنگشت برای من # و نکنید و سر ندهید و بگویید به جای ناراحتی و تسلیت گفتن، به شما بگویند."😭 🍃🌷🍃 در همین سال بود که خانواده به اعزام شدند تا شاید اثری از اصغر یافت شود ، ولی بین ها و هیچ اثری از پیدا نکردند.😭 🍃🌷🍃 یکی از به من گفت: یک شب یک گروه به ی چزابه رفتند که هیچ کس از آنجا برنگشت. گفتند که پای تیر خورده و در یک افتاده است و بلافاصله یک از روی گودال کرده.😭😭😭 🍃🌷🍃 همسرم هم# سه بار، یک بار قبل از و دوبار بعد از شدن پسرم، به رفت. فرزند دیگرم هم نیز به رفتند که یکی از آن ها شد . تاکنون تقاضایی از جایی نداشتیم چون اعتقاد داریم که : ما خدا🤍را می‎خواهیم نه چیزی دیگری". 🍃🌷🍃
اصغر در داخل و بیرون از خانه و در  بچه بسیار بود. حتی در شب های مبارک رمضان شب موقع سحر کوچه به کوچه می‎رفت و همسایه ها و اهالی روستا را برای می‎کرد، و پیش او از بودند. 🍃🌷🍃 بود که بعد برگشتن از مدرسه خودش را سریع تر به زمین می‎رساند تا به من کند تا زودتر تمام شود. با دهان در و ، می‎کرد، بعد از رفتن تمام قوت و زورم رفت.😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام علی اصغر کوچکی هم در سال ۱۳۶۰# به رسید. ایشان نداشت که داشته باشد.💔 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید جاویدالاثر علی اصغر کوچکی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
ایشان در تکاور امیر(ع)🌷 تیپ ۴۴ بنی‌هاشم (ع)🌷 سپاه چهارمحال و بختیاری بود که  به‌منظور غرب کشور (کردستان) برای با منافقین، گروهک‌های دموکرات، کومله و پژاک داشت. 🍃🌷🍃 سِمت ایشان  در زمان حضورش در ، تکاور تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع)🌷 و بختیاری بود. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : متولد روستای «باغملک» استان کهکیلویه و بویراحمد بود. من هم در همان روستا به دنیا آمدم و نسبت دور فامیلی با هم داشتیم. سال 1371# وارد می شوند، از همان سال 1372# که با هم عقد کردیم، شان در شد و در با «کومله»، «پژاک»، «پ ک ک» داشت. 🍃🌷🍃 سال 1392#، تلویزیون مزار «حجربن عدی» در را نشان می داد. و که زمانی که این را دیدند، می گفتند که با جلوی این آدم ها . 🍃🌷🍃 بعد از آن از جنایت های داعش در منتشر می شد که بسیار تکان دهنده بود. سال 1394 را گرفت و شد. 🍃🌷🍃
به روایت از پدر : با کردم و را زینب(س)🌷 ، رقیه(س)🌷 ، و نمودم.😭 🍃🌷🍃 چرا که لایق بود و از عزیز انقلاب و همه و نظام را خواهانم. 🍃🌷🍃 وقتی به می رفت ، کسی مطلع نمی شد که به کجا می رود و اخیراً هم از به رفت و من نمی دانستم که در بوده. 🍃🌷🍃 برای بیت و 🌷 را یکی از بود😭 بیت علیه السلام🌷 بود و به آنچه خواند قلبی داشت.😭 🍃🌷🍃 سرانجام محمد صاحبکرم اردکانی هم درتاریخ   ۱۳۹۳/۱۲/۱۲#   در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر سپیدان، شیراز. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید محمد صاحبکرم اردکانی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
ایشان افزود :با وجود شرایط به دلیل اینکه فرزند بود می‌کردم از  هم‌سطح دیگر باشد و هیچ وقت احساس نکند با این وجود در بیشتر مواقع توجیبی که بهش می‌دادم را به که بعضی‌ها و آمد می‌داد و برای به اقتصادی در کار می‌کرد. 🍃🌷🍃 به گفته ایشان از چند سال قبل از به دلیل فلج شده بود که برای از از هیچ نمی‌کرد و در بیشتر موارد حتی شخصی را هم خود انجام می‌داد و تمام خود را برای هزینه صرف می‌کرد. 🍃🌷🍃 تمام در زمان حیات به دلیل که انجام می‌داد از به نیکی یاد می‌کردند و برایش خیر داشتند. داشتن مانند برای هر است چرا که و منش دارند. 🍃🌷🍃
ایشان را فردی با و دانست و گفت: تنها ۶ مانده به گرفتن در رشته بعد از حضور در حق علیه باطل در به رسید، 🍃🌷🍃 به گفته در تمام تحصیل در می‌گرفت و حتی در برخی مواقع  در هم می‌داد. 🍃🌷🍃 به گفته ، شدن بود که با شدنش به این شیرینش و چند ماه بعد از ، نیز که از را نداشت و به فرزند پیوست. 🍃🌷🍃 و الان ۳۰ است که به آنان با این را اندازی کردم تا آن هم به آنان و بعد از مرگ به من برسد. 🍃🌷🍃 سرانجام ترک‌فرخانی متولد ۱۶ ۴۳# که از طرف به حق علیه باطل شده بود ۲۱ سال ۶۱ بر اثر به به درجه رفیع نائل آمد و در  گلزار یحیی بن زید (ع)🌷 گنبدکاووس به خاک سپرده شد. 🍃🌷🍃
یکی دو ساعت بعد حاج‌ آقایی با من تماس گرفت و خیلی خونسرد خبر را داد. دنیا روی سرم خراب شد نمی‌دانستم چکار باید بکنم .... یک ساعت بعد از شنیدن خبر ، به در و دیوار می‌خوردم.😔 به روایت از پدرشهید جواد کوهساری⚘ : می گفتند حرم برای پول می روند. 😔 هیچ احتیاجی به پول نداشت. نو برایش خریده بودم. طبقه ی خانه را هم به نامش زده بودم و ی نامزدی‌ اش را هم کنار گذاشته بودم. پسرم هیچ نیازی نداشت و رفت.😔 پسرم جواد یک سال و نیم پیش از در فاز دوم متروی مشهد و در قرارگاه کار می‌کرد. شده بود و حقوق می‌گرفت. ماشین مدل پایین هم داشت ولی براش ماشین صفر خریده بودم.😔 وقتی را در لباس جنگ دیدم ، سر و صورتش را بوسیدم و گفتم : من راضی‌ ام ، برو ....😔🍃⚘🍃 فوق‌ العاده و حیا بود. ابداً ذره‌ ای لغزش از او ندیدم. یکی از همرزمان او در عراق می‌گفت : در حالی‌ که تیرها مثل از روی سرش رد می‌شدند در حال جمع‌آوری بود تا راه را باز کنه.
همان چند روزی که بود خیلی عرب‌ها با او دوست شده بودند. آن‌ قدر که حاضر نبودند به مناطق خطرناک برود اما می‌گفت من آمده ام تا به هر شکلی که هست هر کاری که از دستم بر می‌آید انجام دهم و به برسم. گاهی به جانبازان امام خمینی (ره) در پارک ملت نیز سر می‌زد. را حمام می‌ برد و آن‌ها را خیلی دوست داشت. بعضی‌ از جانبازان با صندلی‌ های چرخ دارشان از تهران برای شرکت در مراسمش آمده بودند.😔🍃⚘🍃 خاصی به امام رضا (ع)♡ داشت. افتخاری حضرت بود در کنار صاحب اسمش هم به رسید. نزدیک امام جواد (ع) است. در همان مکان پر کشید.😔 روی هیچ‌ یک از قبور نام « ثار‌الله » حک نشده است اما روی مزار نوشته‌ اند : « مدافع حرم ثارالله » اولین کسی که از مشهد در عراق شد فرزند من بود.😔 سرانجام جواد کوهساری هم در تاریخ ٩۴/۴/٢۶ در فلوجه ی عراق به آرزویش که همانا بود رسید. مزار شهید⚘ مشهد مقدس ، بهشت حضرت رضا (ع)