#تازه داماد #شهید مدافع حرم، حجت باقری
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۶۴/۳/۱# در خانواده ای متدین ومذهبی در شهر فراشبند استان فارس متولدشد.
فرزند #سوم خانواده بود.
بعد از دو خواهرش متولد شد و #اولين پسر خانواده. نام مستعار ایشان #محسن بود.
🍃🌷🍃
مادرش هنگام تولدش #روزهدار بودند و ایشان را از همان ابتدا به #حضرت فاطمه زهرا(س)🌷 و
#حضرت علی (ع)🌷سپرده بودند.
🍃🌷🍃
مادرش هميشه ميگفت #مادر معنوي #فرزندم #حضرت زهرا(س)🌷و #پدرش
#حضرت علی (ع)🌷است. همين #توسل بود كه باعث شد ایشان #علاقه بسيار شديدي به
#حضرت زهرا(س)🌷 داشته باشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود.
مراسم عقدشان 31#فروردين سال 93# مصادف با #سالروز و#لادت #حضرت فاطمه زهرا(س)🌷 برگزار شد.
🍃🌷🍃
ایشان س از ورود به #سپاه پاسداران در #ماموریتهای مختلفی در نقاط مرزی کشور و درگیری با اشرار، قاچاقچیان مواد مخدر و گروهکهای ضد انقلاب در مناطق شمال غرب کشور و سیستان و بلوچستان #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
علیرضا هرگاه #دستان کودکی را در دست #پدر میبیند، میگوید «مامان نگاه کن، آن بچه #بابا دارد، باباش دستاش را گرفته»خیلی #جای خالی #پدر را احساس میکنه😭چرا که #حضور #پدر را #درک کرد.
🍃🌷🍃
اما النا #سه ماه بیشتر نداشت
که #پدرش به #شهادت رسید.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید حجت الله نو چمنی هم درتاریخ ۲۰#فروردین ۱۳۹۷# در #اولین مرتبه #اعزام خود به #سوریه، توسط #جنگندههای رژیم صهیونیستی در #پایگاه هوایی «حمص» به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای گرگان.
🍃🌷🍃
#مداح بود و #مراسمهای خانوادگی از صدای #مداحی او برای #اهل بیت(ع)🌷 گرم میشد اما حالا مدتهاست #صدای #دلنشین و #پرشورش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در #مناسبتها بیشتر احساس میشود.😭😭
🍃🌷🍃
وقت #رفتن بهش گفتم اگر #دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو #خودش رفت،
با #عشق هم رفت، بگو خودش
را #فدای #اهل بیت(ع)🌷 و #دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین #موضوع #دلداری میدهم.😭
🍃🌷🍃
هر زمان ناراحت میشم به این فکر میکنم که #محمد #نعمت و #امانتی از طرف #خدا بود و من #امانتی را به #صاحبش #پس دادم و #خدا را #شکر میکنم که در این #امتحان #سربلند بودم و این قلبم را# آرام میکند.
😭
🍃🌷🍃
به تشویق #خواهر شوهرم که حکم #مادر برای #شوهرم را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر #تعالی #همسرم را #ادامه دهم.
خبر #شهادت #همسرم را ابتدا به #پدرش اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند.
😭😭
🍃🌷🍃
به گفته این #مادر #شهید، #توجه و #سرزدنهای #مداوم #همسایهها و اینکه همیشه #هوایش را دارند و تبدیل #خانهاش به #حسینیه و #حضور #دوستداران #اهل بیت(ع)🌷 در مراسم #عزاداری باعث میشود کمتر به #تنهایی فکر کند.
🍃🌷🍃
رحیمی، #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با #ویژگیهای #پسر #شهیدش با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود #هوای #پدر و #مادرش را داشته و از هیچ ک#مکی به آنان خودداری نکرده، #گل بود. #پسری که همواره با #یادآوری #کارهایش و #خصوصیات #اخلاقیاش #لبخند بر لب میآورم.
🍃🌷🍃
#قربانعلی #تنها فرزند #گلمحمد ترکفرخانی و #معصومه رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر #جوانان، حضور در #جبهه را برای #دفاع از #خاک و #ناموس اش بر خود #وظیفه دانست و با #رضایت #والدینش وارد میدان #مبارزه حق علیه باطل شد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #قربانعلی که در زمان #شهادتش فقط ۱۶#سالش بود با #رضایت #من و #پدرش برای #اعزام به #جبهه از طرف #بسیج با حضور در #ثبت احوال #سنش را در شناسنامه #یک سال #اضافه کرد.
🍃🌷🍃
ایشان افزود :با وجود شرایط #سخت #زندگی به دلیل اینکه #پسرم #تک فرزند بود #تلاش میکردم از #نظر #پوشش همسطح دیگر #دوستانش باشد و هیچ وقت احساس #کمبود نکند با این وجود در بیشتر مواقع #پول توجیبی که بهش میدادم را به #همکلاسیهایش که بعضیها #کرایه #رفت و آمد #نداشتند میداد و برای #کمک به #وضعیت اقتصادی #خانه در #تابستانها کار میکرد.
🍃🌷🍃
به گفته ایشان #گلمحمد #پدر #قربانعلی از چند سال قبل از #شهادت #پسرمان به دلیل #بیماری فلج شده بود که #پسرم برای #نگهداری از #پدرش از هیچ #تلاشی #کوتاهی نمیکرد و در بیشتر موارد حتی #نظافت شخصی #پدرش را هم خود #شخصا انجام میداد و تمام #درآمد #کارگری خود را برای #تامین هزینه #درمان #پدرش صرف میکرد.
🍃🌷🍃
تمام #همسایهها در زمان حیات #قربانعلی به دلیل #کمکهایی که انجام میداد از #پسرم به نیکی یاد میکردند و برایش #دعای خیر داشتند. داشتن #فرزندی مانند #قربانعلی برای هر #مادری #افتخار است چرا که #شهدا #راه و منش #خدایی دارند.
🍃🌷🍃
ایشان #قربانعلی را فردی با #استعداد و #درسخوان دانست و گفت: #پسرم تنها ۶#ماه مانده به گرفتن #دیپلمش در رشته #تجربی بعد از حضور #چندماهه در #جبهه #جنگ حق علیه باطل در #شلمچه به #شهادت رسید،
🍃🌷🍃
#قربانعلی به گفته #معلمانش در تمام #دوران تحصیل در #درسهایش #نمرات #عالی میگرفت و حتی در برخی مواقع #بجای #معلم در #کلاس #درس هم میداد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #آرزوی #قربانعلی #خلبان شدن بود که با #آسمانی شدنش به این #آرزوی شیرینش #رسید و چند ماه بعد از #شهادتش، #پدرش نیز که #تحمل #دوری از #پسرش را نداشت و به فرزند #شهیدش پیوست.
🍃🌷🍃
و الان ۳۰#سال است که به #یاد آنان با #وقف #خانهام این #حسینیه را #راه اندازی کردم تا #صواب آن هم به آنان و بعد از مرگ به من برسد.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید #قربانعلی ترکفرخانی متولد ۱۶#آذر ۴۳# که از طرف #بسیج به #جبهه حق علیه باطل #اعزام شده بود ۲۱#تیر سال ۶۱#در #شلمچه بر اثر #اصابت #ترکش به#سر به درجه رفیع #شهادت نائل آمد و در گلزار #شهدای
#امامزاده یحیی بن زید (ع)🌷 گنبدکاووس به خاک سپرده شد.
🍃🌷🍃
#مداح بود و #مراسمهای خانوادگی از صدای #مداحی او برای #اهل بیت(ع)🌷 گرم میشد اما حالا مدتهاست #صدای #دلنشین و #پرشورش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در #مناسبتها بیشتر احساس میشود.😭😭
🍃🌷🍃
وقت #رفتن بهش گفتم اگر #دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو #خودش رفت،
با #عشق هم رفت، بگو خودش
را #فدای #اهل بیت(ع)🌷 و #دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین #موضوع #دلداری میدهم.😭
🍃🌷🍃
هر زمان ناراحت میشم به این فکر میکنم که #محمد #نعمت و #امانتی از طرف #خدا بود و من #امانتی را به #صاحبش #پس دادم و #خدا را #شکر میکنم که در این #امتحان #سربلند بودم و این قلبم را# آرام میکند.
😭
🍃🌷🍃
به تشویق #خواهر شوهرم که حکم #مادر برای #شوهرم را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر #تعالی #همسرم را #ادامه دهم.
خبر #شهادت #همسرم را ابتدا به #پدرش اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند.
😭😭
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم علی اصحابی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۵۵/۹/۳۰# در مجن، شهر شاهرود در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
پدر ایشان #جانباز #جنگ تحمیلی بودند که مدت زیادی در #جبهه حضور داشتند و ایشان هم خیلی #دوست داشت #راه #پدرش را ادامه بدهد.
🍃🌷🍃
ایشان #نوزدهم آذر سال 1374#، در سن #نوزده سالگی وارد #نیروی هوایی شد و پس از #ده سال #خدمت در #آنجا وارد #نیروی زمینی #سپاه شاهرود شد.
🍃🌷🍃
#متاهل بود، در سال 1378# ازدواج کرد و ۳ فرزند به یادگاردارد ۱ دختر و ۲ پسر طاها ،طاهر و فاطمه خانم.
🍃🌷🍃
ایشان داماد هم دارد، دخترشان ازدواج کردند
#عاشق #پدر و #مادر و#خانواده بود و #نهایت #احترام را به آنها می گذاشت.
🍃🌷🍃
ایشان بعد از #بیست سال #خدمت در راه #نظام #هفدهم آذر ماه 1394#در #عملیات مستشاری #سوریه به دست تکفیری ها به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#شهید ۱۸#ساله مبارزه با صهیونیست ها ، احمد قصیر
🍃🌷🍃
در سال 1346# در خانوادهای مذهبی در روستای «دیر قانون النهر» از توابع شهر «صور» لبنان متولدشد.
و در دامان پرمهر مادر و پدرش بزرگ شده بود، #عشق به #اسلام و دشمنی با کفار، زورگویان و استعمارگران را در جامعه آشوبزده و اشغال شده لبنان به درستی آموخت.
تا #سه سالگی به همراه خانوادهاش در #عربستان و #لیبی بود. پدرش، مغازه کوچکى داشت که در آن میوه و ترهبار مىفروخت و از این راه، هزینه خانواده شان رو به دست میآورد.
ایشان هم در #کارهاى مغازه به #پدرش #کمک میکرد، تا از این راه #درآمد #خانواده رو بیشتر کند.
🍃🌷🍃
و یاد گرفت که همواره با استعمارگران و صهیونیستهای اشغالگر در #ستیز باشد.
در آغاز دوران #جوانى، چند ماهى برای کار به حجاز عربستان سعودی سفر کرد و با دلگرمی دوستان و همکارى آنان، به کار خرید و فروش ابزار بهداشتى پرداخت.
اما با تجاوز رژیم صهیونیستی به #جنوب #لبنان به کشور خود، برگشت.
🍃🌷🍃
در همان مراسم و میان جمع گفتم : « هیچ طلبی از آقا « محمد » ندارم و مهریه ام را حلال می کنم. » بعد از آن که خانواده ی همسرم رفتند ، بعضی از اقوام می گفتند چرا مهریه ی بالا مانند دیگران نخواستی ؟
🍃⚘🍃
پسر کوچکم « امیرعلی » دو ساله بود که پدرش به #شهادت رسید و امسال که باید به کلاس اول ابتدایی برود به گونه ای رشد یافته که خودش را با هیچکدام از بچه های فامیل و دوستانش مقایسه نمی کند. 😭
🍃⚘🍃
نبود پدر برای فرزندانم خیلی سخته و هر شب گریه می کنه اما در این سال ها سعی کردم از #پدرش یک قهرمان بسازم. 😭
🍃⚘🍃
#کمک کردن به دیگران را دوست داره ، این واقعیت که باید #دستگیری ، #فداکاری و کمک کند تا #قهرمان باشد در پسر کوچکم نهادینه شده.😭
🍃⚘🍃
#ساده زیستی ، #کمک کردن به دیگران ، #حساس بودن نسبت به غیبت و #خمس دادن از #ویژگی های بارز همسرم بود.
🍃⚘🍃
من به محمد میگفتم ما که چیزی #اضافه نداریم که #خمس بدهیم اما محمد حتی #حبوبات داخل کابینت آشپزخانه را هم حساب میکرد و #خمس مالش را پرداخت میکرد. 😭😭
🍃⚘🍃
به روایت از مادر #شهید:
#مجید یك فرزند #روشن دل داره، و به همین دلیل من خیلی راضی نبودم كه به #سوریه بره، اما فرزندم گفت؛ #خداوند متعال #نگهدار و #مراقب #همه است.
🤍😭
🍃🌷🍃
#آقامجید #فرزند #اول خانواده بود و تو #دل همه جا داشت😭 در تمام دوران زندگی بسیار #فعال و در عین حال #مظلوم بود، از#كودكی بسیار #علاقه داشت تا به #دیگران #كمك كند و در نهایت هم به #شهادت رسید #امانت الهی بود كه تقدیم #اسلام شد.😭😭
🍃🌷🍃
نسبت به #پدرش و#من بسیار #متواضع بود و هرگاه به خانه ما می آمد، #پیشانی #پدرش و #دست #منو #می بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه #ثوابی دارد.😭😭
🍃🌷🍃
نسبت به #نماز شب و #زیارت #هر روزه #حرم مطهر #حضرت معصومه (س)🌷 بسیار #مقید بود و اگر یك مرتبه بنا به دلایلی نمی توانست این #مستحبات را انجام دهد، حتما #قضای آن را به جا می آورد.😭
🍃🌷🍃
در همان مراسم و میان جمع گفتم : « هیچ طلبی از آقا « محمد » ندارم و مهریه ام را حلال می کنم. » بعد از آن که خانواده ی همسرم رفتند ، بعضی از اقوام می گفتند چرا مهریه ی بالا مانند دیگران نخواستی ؟
🍃⚘🍃
پسر کوچکم « امیرعلی » دو ساله بود که پدرش به #شهادت رسید و امسال که باید به کلاس اول ابتدایی برود به گونه ای رشد یافته که خودش را با هیچکدام از بچه های فامیل و دوستانش مقایسه نمی کند. 😭
🍃⚘🍃
نبود پدر برای فرزندانم خیلی سخته و هر شب گریه می کنه اما در این سال ها سعی کردم از #پدرش یک قهرمان بسازم. 😭
🍃⚘🍃
#کمک کردن به دیگران را دوست داره ، این واقعیت که باید #دستگیری ، #فداکاری و کمک کند تا #قهرمان باشد در پسر کوچکم نهادینه شده.😭
🍃⚘🍃
#ساده زیستی ، #کمک کردن به دیگران ، #حساس بودن نسبت به غیبت و #خمس دادن از #ویژگی های بارز همسرم بود.
🍃⚘🍃
من به محمد میگفتم ما که چیزی #اضافه نداریم که #خمس بدهیم اما محمد حتی #حبوبات داخل کابینت آشپزخانه را هم حساب میکرد و #خمس مالش را پرداخت میکرد. 😭😭
🍃⚘🍃
#مداح بود و #مراسمهای خانوادگی از صدای #مداحی او برای #اهل بیت(ع)🌷 گرم میشد اما حالا مدتهاست #صدای #دلنشین و #پرشورش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در #مناسبتها بیشتر احساس میشود.😭😭
🍃🌷🍃
وقت #رفتن بهش گفتم اگر #دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو #خودش رفت،
با #عشق هم رفت، بگو خودش
را #فدای #اهل بیت(ع)🌷 و #دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین #موضوع #دلداری میدهم.😭
🍃🌷🍃
هر زمان ناراحت میشم به این فکر میکنم که #محمد #نعمت و #امانتی از طرف #خدا بود و من #امانتی را به #صاحبش #پس دادم و #خدا را #شکر میکنم که در این #امتحان #سربلند بودم و این قلبم را# آرام میکند.
😭
🍃🌷🍃
به تشویق #خواهر شوهرم که حکم #مادر برای #شوهرم را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر #تعالی #همسرم را #ادامه دهم.
خبر #شهادت #همسرم را ابتدا به #پدرش اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند.
😭😭
🍃🌷🍃
5#روز بعد از رفتنش بود که هنوز ازش خبر نداشتم. شب #شام غریبان بود. حال عجیبی داشتم😭. یسنا هم #بیقراری #پدرش را می کرد. ساعت 10 شب تلفن زنگ خورد #امیر بود.😭
🍃🌷🍃
خیلی پشت تلفن گریه کردم😭 و بهش گفتم نگرانم دل شوره دارم. #امیر با آرامش به من گفت بانو فقط دعا کن هر چه #خواست #خداست #همان میشود.😭
🍃🌷🍃
شاید تا یک هفته تماس نتوانم تماس بگیرم هیچ نگران نباشید. به #خدا #میسپارمتان. من آن شب خیلی بیتاب بودم. دیگر خبری نشد😭یک هفته گذشت خیلی نگران بودم تلفن از من جدا نمیشد.😭
🍃🌷🍃
با همکارش برای پیگیری تماس گرفتیم. که گفتند نگران نباشید😔 تا چند روز دیگر مجدد پیگیری کردیم، گفتند نگران نباشید #امیر فردا زنگ میزند.😭
🍃🌷🍃
یسنا مدام میگفت من #بابا رو می خوام😭 که گفتم یسنا فردا #بابا به ما زنگ می زنه😭 روز 5شنبه روزی بود که #امیر قرار بود زنگ بزنه، خواهر شوهرم ساعت 10تماس گرفت گفت خبری از #امیر نشد و...😭
🍃🌷🍃
تلفن زنگ خورد و یکی از نزدیکان در حالی که بسیار گریه میکرد به من گفت #امیر #شهید شد😭 😭کمرم شکست و مثل کوهی خراب شدم. در نهایت گفتم #امیر به #آرزویت رسیدی #شهادت مبارک...😭😭
🍃🌷🍃
#تازه داماد #شهید مدافع حرم، حجت باقری
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۶۴/۳/۱# در خانواده ای متدین ومذهبی در شهر فراشبند استان فارس متولدشد.
فرزند #سوم خانواده بود.
بعد از دو خواهرش متولد شد و #اولين پسر خانواده. نام مستعار ایشان #محسن بود.
🍃🌷🍃
مادرش هنگام تولدش #روزهدار بودند و ایشان را از همان ابتدا به #حضرت فاطمه زهرا(س)🌷 و
#حضرت علی (ع)🌷سپرده بودند.
🍃🌷🍃
مادرش هميشه ميگفت #مادر معنوي #فرزندم #حضرت زهرا(س)🌷و #پدرش
#حضرت علی (ع)🌷است. همين #توسل بود كه باعث شد ایشان #علاقه بسيار شديدي به
#حضرت زهرا(س)🌷 داشته باشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود.
مراسم عقدشان 31#فروردين سال 93# مصادف با #سالروز و#لادت #حضرت فاطمه زهرا(س)🌷 برگزار شد.
🍃🌷🍃
ایشان س از ورود به #سپاه پاسداران در #ماموریتهای مختلفی در نقاط مرزی کشور و درگیری با اشرار، قاچاقچیان مواد مخدر و گروهکهای ضد انقلاب در مناطق شمال غرب کشور و سیستان و بلوچستان #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
دو روز بعد ۲۳#مهر #عصر #پنجشنبه من اصلاً منتظر تماسش نبودم داشتم با برادرم تلفنی صحبت میکردم که دیدم پشت خطم #مسلم هست، خیلی با هم صحبت کردیم و بیشتر #نگران #مبینا بود که نکنه بچه #بهانه #پدر را بگیرد که هم من و هم خودش اذیت بشیم.
😭😭
🍃🌷🍃
هر وقت #مسلم #مأموریت میرفت نمیگذاشتم که با #مبینا #تلفنی #صحبت کند، چون بعد از اینکه #مبینا #صدای #پدرش را میشنید #بهانههایش #بیشتر
می شد.😭😭
🍃🌷🍃
اما آن روز تا گفت گوشی را بده به #دخترم، #مبینا را صدا کردم و گوشی را به او دادم و بعد از اینکه با #مبینا صحبت کرد گوشی را خودم گرفتم.😭
🍃🌷🍃
گفت: سلام به پدر و مادرت برسان و #مواظب #خودت باش و خداحافظی کرد. فردای آن روز #مسلم #زخمی شده بود😭. هرچند هیچوقت تصور نمیکردم روزی #مسلم من نیز به #شهادت برسه.😭😭
🍃🌷🍃
در دوران #دفاع مقدس #عمویش به همراه #پدرش در #جبهه حاضر بودند که یکی #شهید شد و دو نفر دیگر #جانبازشدند.#پدر ایشان 19# تیر سال 79#در مرز ایران و عراق در #اروند #شهید شدند.
🍃🌷🍃
#پدرش #تردد برون مرزی داشتند؛ یک سال قبل از سقوط صدام رابط عراق با بی سیم به #پدر ایشان پیام داده بود که برود آن طرف مرز ولی ایشان اطلاع نداشتند که او را #اسیرکردهاند و طعمه قرار دادهاند.😔
🍃🌷🍃
و در واقع#پدر ایشان در #تله بعثیها افتاد. وقتی وارد خاک عراق شد، جمعی از نیروهای عراقی را می بیند که منتظرش هستند؛ متوجه موضوع میشود و به سرعت برمیگردد و خود را به درون #اروند میاندازد.
🍃🌷🍃
و عراقیها با #قایق موتوری #تعقیبش میکنند که از ناحیه #کتف مورد اصابت #گلوله قرار میگیرد و به #شهادت می رسد و دو روز بعد #پیکر#شهید را پیدا می کنند و برمی گردانند.😔
🍃🌷🍃
#سردار شهید دفاع مقدس علی بینا
🍃🌷🍃
اسفند ماه سال 1341 در« پشتکوه ساری» شهرستان جیرفت در خانواده ای متدین و مذهبی و روستایی متولد شد.
دوران دبستان را در روستای عنبرآباد گذراند و دوره راهنمایی را با موفقیت طی کرد. زمانی که از مدرسه به خانه میآمد، در امور #کشاورزی به #پدرش کمک میکرد.
🍃🌷🍃
قبل از انقلاب، #فعالیتهای زیادی انجام داد، #فعالیتهای مذهبی و #سیاسی ایشان باعث شد از مدرسه اخراج شود.
🍃🌷🍃
در #۱۸ سالگی از طریق #سپاه پاسداران به #جبهه رفت، #جنگ را #ادای #تکلیف الهی میدانست و میگفت: باید تا آخرین #قطره خونمان بجنگیم تا پیروز بشیم ، ایشان در #جبهه، #فرمانده گردان بود و در #پشت #جبهه ک#ارهای #تبلیغاتی انجام میداد.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
#مجید یك فرزند #روشن دل داره، و به همین دلیل من خیلی راضی نبودم كه به #سوریه بره، اما فرزندم گفت؛ #خداوند متعال #نگهدار و #مراقب #همه است.
🤍😭
🍃🌷🍃
#آقامجید #فرزند #اول خانواده بود و تو #دل همه جا داشت😭 در تمام دوران زندگی بسیار #فعال و در عین حال #مظلوم بود، از#كودكی بسیار #علاقه داشت تا به #دیگران #كمك كند و در نهایت هم به #شهادت رسید #امانت الهی بود كه تقدیم #اسلام شد.😭😭
🍃🌷🍃
نسبت به #پدرش و#من بسیار #متواضع بود و هرگاه به خانه ما می آمد، #پیشانی #پدرش و #دست #منو #می بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه #ثوابی دارد.😭😭
🍃🌷🍃
نسبت به #نماز شب و #زیارت #هر روزه #حرم مطهر #حضرت معصومه (س)🌷 بسیار #مقید بود و اگر یك مرتبه بنا به دلایلی نمی توانست این #مستحبات را انجام دهد، حتما #قضای آن را به جا می آورد.😭
🍃🌷🍃
#شهید #مدافع سلامت #دکتر فرهاد سرحدی
🍃🌷🍃
ایشان #فرزند #شهید هم بودند #شهید علی سرحدی #پدرش #آموزگار و#شهید ترور هستند، ۴۰#سال پیش به #شهادت رسیدند.درسال ۱۳۴۸# در خانواده ای متدین ومذهبی در تهران متولدشد.
🍃🌷🍃
تحصیلاتش را در #دانشگاه #پزشکی شیراز گذرانده بود، ایشان #متخصص مجربی بود و در زمینه #جراحی #لاپراسکوپی تخصص ویژهای داشت.
🍃🌷🍃
#متاهل بود و دو فرزند به یادگاردارد،
دو فرزند ۱۶ ساله و ۲۲ ساله
🍃🌷🍃
ایشان #عاشق #پزشکی و #جراحی بود و #بزرگترین #آرزویش #خدمت به #مردم بود و در #مناطق #محروم #کار می کرد.
🍃🌷🍃
در #کارش بسیار #متعهد بود و از این نظر همیشه مورد #توجه #همکاران و #بیماران بود.
🍃🌷🍃
در بین #همکاران و #مردم #منطقه به #پزشکی #معروف بود که هر لحظه در #دسترس بود و برای #کمک رسانی به #بیماران به #زمان و #مسائل #مالی #فکر #نمی کرد.
🍃🌷🍃
#پدر ایشان #شهید #ترور بودند،#برادرش هم #جانباز #هشت سال #دفاع مقدس هستند.
🍃🌷🍃
خیلی #علاقه داشت که به #جبهه برود ، اما چون آن زمان سنش #کم بود و برادر و پدر ایشان در #جبهه بودند، ایشان نتوانست برود.
🍃🌷🍃
#مداح بود و #مراسمهای خانوادگی از صدای #مداحی او برای #اهل بیت(ع)🌷 گرم میشد اما حالا مدتهاست #صدای #دلنشین و #پرشورش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در #مناسبتها بیشتر احساس میشود.😭😭
🍃🌷🍃
وقت #رفتن بهش گفتم اگر #دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو #خودش رفت،
با #عشق هم رفت، بگو خودش
را #فدای #اهل بیت(ع)🌷 و #دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین #موضوع #دلداری میدهم.😭
🍃🌷🍃
هر زمان ناراحت میشم به این فکر میکنم که #محمد #نعمت و #امانتی از طرف #خدا بود و من #امانتی را به #صاحبش #پس دادم و #خدا را #شکر میکنم که در این #امتحان #سربلند بودم و این قلبم را# آرام میکند.
😭
🍃🌷🍃
به تشویق #خواهر شوهرم که حکم #مادر برای #شوهرم را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر #تعالی #همسرم را #ادامه دهم.
خبر #شهادت #همسرم را ابتدا به #پدرش اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند.
😭😭
🍃🌷🍃
به گفته این #مادر #شهید، #توجه و #سرزدنهای #مداوم #همسایهها و اینکه همیشه #هوایش را دارند و تبدیل #خانهاش به #حسینیه و #حضور #دوستداران #اهل بیت(ع)🌷 در مراسم #عزاداری باعث میشود کمتر به #تنهایی فکر کند.
🍃🌷🍃
رحیمی، #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با #ویژگیهای #پسر #شهیدش با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود #هوای #پدر و #مادرش را داشته و از هیچ ک#مکی به آنان خودداری نکرده، #گل بود. #پسری که همواره با #یادآوری #کارهایش و #خصوصیات #اخلاقیاش #لبخند بر لب میآورم.
🍃🌷🍃
#قربانعلی #تنها فرزند #گلمحمد ترکفرخانی و #معصومه رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر #جوانان، حضور در #جبهه را برای #دفاع از #خاک و #ناموس اش بر خود #وظیفه دانست و با #رضایت #والدینش وارد میدان #مبارزه حق علیه باطل شد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #قربانعلی که در زمان #شهادتش فقط ۱۶#سالش بود با #رضایت #من و #پدرش برای #اعزام به #جبهه از طرف #بسیج با حضور در #ثبت احوال #سنش را در شناسنامه #یک سال #اضافه کرد.
🍃🌷🍃
ایشان افزود :با وجود شرایط #سخت #زندگی به دلیل اینکه #پسرم #تک فرزند بود #تلاش میکردم از #نظر #پوشش همسطح دیگر #دوستانش باشد و هیچ وقت احساس #کمبود نکند با این وجود در بیشتر مواقع #پول توجیبی که بهش میدادم را به #همکلاسیهایش که بعضیها #کرایه #رفت و آمد #نداشتند میداد و برای #کمک به #وضعیت اقتصادی #خانه در #تابستانها کار میکرد.
🍃🌷🍃
به گفته ایشان #گلمحمد #پدر #قربانعلی از چند سال قبل از #شهادت #پسرمان به دلیل #بیماری فلج شده بود که #پسرم برای #نگهداری از #پدرش از هیچ #تلاشی #کوتاهی نمیکرد و در بیشتر موارد حتی #نظافت شخصی #پدرش را هم خود #شخصا انجام میداد و تمام #درآمد #کارگری خود را برای #تامین هزینه #درمان #پدرش صرف میکرد.
🍃🌷🍃
تمام #همسایهها در زمان حیات #قربانعلی به دلیل #کمکهایی که انجام میداد از #پسرم به نیکی یاد میکردند و برایش #دعای خیر داشتند. داشتن #فرزندی مانند #قربانعلی برای هر #مادری #افتخار است چرا که #شهدا #راه و منش #خدایی دارند.
🍃🌷🍃
ایشان #قربانعلی را فردی با #استعداد و #درسخوان دانست و گفت: #پسرم تنها ۶#ماه مانده به گرفتن #دیپلمش در رشته #تجربی بعد از حضور #چندماهه در #جبهه #جنگ حق علیه باطل در #شلمچه به #شهادت رسید،
🍃🌷🍃
#قربانعلی به گفته #معلمانش در تمام #دوران تحصیل در #درسهایش #نمرات #عالی میگرفت و حتی در برخی مواقع #بجای #معلم در #کلاس #درس هم میداد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #آرزوی #قربانعلی #خلبان شدن بود که با #آسمانی شدنش به این #آرزوی شیرینش #رسید و چند ماه بعد از #شهادتش، #پدرش نیز که #تحمل #دوری از #پسرش را نداشت و به فرزند #شهیدش پیوست.
🍃🌷🍃
و الان ۳۰#سال است که به #یاد آنان با #وقف #خانهام این #حسینیه را #راه اندازی کردم تا #صواب آن هم به آنان و بعد از مرگ به من برسد.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید #قربانعلی ترکفرخانی متولد ۱۶#آذر ۴۳# که از طرف #بسیج به #جبهه حق علیه باطل #اعزام شده بود ۲۱#تیر سال ۶۱#در #شلمچه بر اثر #اصابت #ترکش به#سر به درجه رفیع #شهادت نائل آمد و در گلزار #شهدای
#امامزاده یحیی بن زید (ع)🌷 گنبدکاووس به خاک سپرده شد.
🍃🌷🍃
*💂♀جوانے سر نماز براے #گناهش در حضور خدا گریہ می کند..
👥جوانے بخاطر اینکہ #دوست نامحرمش جوابش کرده گریہ مےکند..
💂♀جوانے تا صبح #قرآن میخواند و بہ تفکر میپردازد..
👥جوانے نامہ #نامحرمے را تا صبح نگاه میکند و تفکر میکند...
👸دخترے #چادرش را محکم میگیرد تا باد شرمگینش نکند..
🙍دخترے جلوے #باد میرود تا دیگران بہ او بنگرند..
💂جوانے کسے بهش فحش میده , ولی در جوابش میگوید : من #روزه ام..
👤جوانے #مادرش را بخاطر دیر آوردن غذا فحش میدهد..
💂جوانے خونش در #دفاع از دین بر زمین خون میریزد..
👤جوانے سر #قاچاق مواد مخدر تیر میخورد و خون آلود میمیرد..
💂جوانے #ریش میگزارد تا سنتے را زنده کند..
👤جوانے #ابرو میگیرد تا فتنہ اے را زنده کند..
💂جوانے دست #مادرش را میبوسد..
👤جوانے دست روے #مادرش بلند میکند..
💂جوانے #پدر پیرش را کول میکند و بہ حج میبرد..
👤جوانے #پدرش را کول میکند و به خانه سالمندان میبرد..
👌و پروردگارمﷻ می فرماید :
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت
یکسان نیستند، اهل بهشت رستگارانند...