#عملیاتهای شهید⚘🍃
ایشان در #حفظ #تپه های 175 در منطقه عملیاتی شهر نفتی زبیدات عراق حماسه آفرید.
🍃⚘🍃
در #عملیات #والفجر1و2و4 و سپس #خیبر حضور داشت.#احمد در تابستان1363ش با دختر مؤمنه ای ازدواج کرد و زندگی مشترک را در خانه پدری با مراسم بسیار ساده آغاز نمود و به #جبهه بازگشت.
🍃⚘🍃
او در #عملیات# بدر در #هور الهویزه حماسه ها آفرید. در همین #عملیات #برادرش #علی به #شهادت رسید.
لذا ناگزیر برای مراسم وی به اصفهان رفت و پس از مراسم چهلم برادرش و با وجود این که قرار بود تا چند روز دیگر فرزندش متولد شود، چون #اسیر دنیا و فرزند نبود و دل در گرو #شهادت داشت، به #منطقه برگشت و #فرمان و #فرماندهی لشکر #شهید خرازی را با اشتیاق پذیرفت و برای #حفظ جاده در منطقه #عملیاتی #بدر #مأموریت پیدا کرد و به همراه #گردانش در این منطقه مستقر شد.
🍃⚘🍃
سرانجام #شهیداحمد خطيبي در تاريخ
1364/3/21 در جاده خندق و مصادف
با21 ماه مبارك رمضان به آرزوی خودش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسيد.
🍃⚘🍃
#اولین آزاده و#جانباز کشور ،#تازه داماد
#شهید بهروز ترکاشوند
🍃⚘🍃
در تاریخ یکم فروردین 1347، در شهرستان اراک در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ایشان#قاری قرآن بود
پدرش کارمند ژاندارمری بودند.
🍃⚘🍃
تا پایان دوره راهنمایی درس خواند، شاگرد تعمیرگاه خودرو بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج در همان روز های اول عضو بسیج شد.
🍃⚘🍃
باشروع #جنگ بارها جهت #اعزام به #جبهه اقدام کرد که به علت #کم سن بودن از #اعزامش جلوگیری شد، تا اینکه بلاخره در سال 1362 با دست بردن به #شناسنامه و #اضافه کردن سنش به #جبهه #اعزام شد.
🍃⚘🍃
#اولین #اعزام ایشان در سال 1362 در #کردستان بود که با شرایط سخت و در #تیپ جندالله #مشغول خدمت شد و بارها مورد کمین کومله و دمکرات قرار گرفت.
🍃⚘🍃
#هفت ماه کردستان بود،در #سقز چندین مرحله در درگیری ها با کومله #مجروح و #تحت مداوا قرار گرفت ، بعد از اعزام، به کردستان در# تیپ #بیست زره ای #رمضان که# مستقر در سومار بودند #اعزام شد.
🍃⚘🍃
برادرش آقا بهزاد هم #مشغول #خدمت بودند که اکثرا بچه های ورامین بودند که در آنجا #برادرش را دید، و انتقالی شان را گرفت و باهم #همرزم شدند.
🍃⚘🍃
#عملیات بدر آغاز شد و ایشان و #برادرش در این #عملیات شرکت کردند، و همچنین# اعزام مجددش به #تیپ سید الشهدا⚘ که هنوز به #لشکر ارتقاع پیدا نکرده بود و در #گردان #علی اصغر⚘ حضور داشت.
🍃⚘🍃
در #عملیات# ام الرصاص پشت گمرک خرمشهر #جزیره بوارین تانک هایی که نیمه سوخته بود را هدف قرار میگرفت که در آن #عملیات مختصری #مجروح شد.
🍃⚘🍃
در این #عملیات #لقب #شکارچی تانک به ایشان دادند. با #درایت و #هوشیاری که داشت #تانک ها را #شکار می کرد.
🍃⚘🍃
بعد از آن در #عملیات والفجر 8 حضور پیدا کرد و با #رشادت هایی که داشت نزدیک کارخانه نمک چندین #نفر بر و #تانک را #شکار می کرد که به شدت #مجروح شد.
🍃⚘🍃
ایشان چندین روز در بیمارستان نجمه بستری بود. و مجدداً به منزل بر گشت. #همزمان #دو برادر و #پدرش در #جبهه ح#ضور داشتند، هنوز خوب نشده بود که #مجدداً به #گردان #علی اصغر (ع)⚘ منتقل شد.
🍃⚘🍃
سیزدهم اردیبهشت 65 عراق با یک لشکر پیاده و یک لشکر مکانیزه به منطقه فکه حمله کرد و در نزدیکی سایت و پل کرخه پیشروی کرد.
ایشان چون #منطقه تیپ زره ای قزوین را #رهبری میکرد ،به #تیپ سیدالشهدا⚘ در آن منطقه رفت و در #تیپ سیدالشهدا⚘ وارد عمل شد.
🍃⚘🍃
#صبح 20#فروردین خودم را درگیر کتاب آیین نامه کردم و سراغ تلویزیون نرفتم اما عصر #برادرش از منطقه ای پرسید که #مرتضی در #سوریه مشغول #نبرد بود چون زیر نویس شبکه خبر، از حمله به #سوریه و #شهادت گفته بود.
🍃🌷🍃
اسم محل را به یاد نداشتم. به چند نفر از #همکاران چابهار زنگ زدم تا اسم دقیق محل حضور #مرتضی را بپرسم اما دوستانش که از #شهادت #مرتضی خبر داشتند طفره رفتند و گفتند اسم شهر را می پرسند و خبر می دهند.
🍃🌷🍃
راهی آموزشگاه رانندگی شدم که در کلاس، از طرف پدر شوهرم تماسی داشتم اما رد دادم در این بین تماس ها از خطی ناشناس ادامه داشت و به ناچار پاسخ دادم.
مسئولی از من خواست خودم را به خانه پدر شوهرم برسانم. آشفتگی و نگرانی بر قلب و جسمم حاکم شده بود. با آژانس تماس گرفتم و تاکسی خواستم اما سرگردان آن را لغو کردم.😭
با برادر #شهید تماس گرفتم و با هزاران اندیشه خوب و بد خودم را به خانه رساندم.😭
🍃🌷🍃
در منزل #پدر #مرتضی #غوغایی بود و دیدن آن همه آدم، پرچم و لباس های سیاه مرا غافل گیر کرده بود. خیلی ها انگار از #شهادت #مرتضی با خبر بودند، رمقی برای راه رفتن نداشتم، جلوی در نشستم و ...😭😭😭😭
🍃🌷🍃
#صبح 20#فروردین خودم را درگیر کتاب آیین نامه کردم و سراغ تلویزیون نرفتم اما عصر #برادرش از منطقه ای پرسید که #مرتضی در #سوریه مشغول #نبرد بود چون زیر نویس شبکه خبر، از حمله به #سوریه و #شهادت گفته بود.
🍃🌷🍃
اسم محل را به یاد نداشتم. به چند نفر از #همکاران چابهار زنگ زدم تا اسم دقیق محل حضور #مرتضی را بپرسم اما دوستانش که از #شهادت #مرتضی خبر داشتند طفره رفتند و گفتند اسم شهر را می پرسند و خبر می دهند.
🍃🌷🍃
راهی آموزشگاه رانندگی شدم که در کلاس، از طرف پدر شوهرم تماسی داشتم اما رد دادم در این بین تماس ها از خطی ناشناس ادامه داشت و به ناچار پاسخ دادم.
مسئولی از من خواست خودم را به خانه پدر شوهرم برسانم. آشفتگی و نگرانی بر قلب و جسمم حاکم شده بود. با آژانس تماس گرفتم و تاکسی خواستم اما سرگردان آن را لغو کردم.😭
با برادر #شهید تماس گرفتم و با هزاران اندیشه خوب و بد خودم را به خانه رساندم.😭
🍃🌷🍃
در منزل #پدر #مرتضی #غوغایی بود و دیدن آن همه آدم، پرچم و لباس های سیاه مرا غافل گیر کرده بود. خیلی ها انگار از #شهادت #مرتضی با خبر بودند، رمقی برای راه رفتن نداشتم، جلوی در نشستم و ...😭😭😭😭
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم رضا ایزدیار
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۷# در شهر کرج، محله حاجی آباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
مادرش از ابتدا استاد قرآن محله و پدرش با آن که کارگر کارخانه بود با تبعیت از پدربزرگشان به عنوان خادم مسجد در محله فعالیت داشتند.
🍃🌷🍃
ایشان #برادر #شهید هم هست.
#برادرش#داود ، برادر بزرگتر ایشان از #شهدای جنگ تحمیلی هستند.
🍃🌷🍃
#فرمانده پدافند هوایی #لشکر 10 #سیدالشهدا(ع)🌷 را برعهده داشت واز #رزمندگان #هشت سال #دفاع مقدس بود که برایش بازنشستگی و یک جانشینی #معنی نداشت.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگار دارد، ۲ پسر و ۱ دختر.
آقاجواد،آقا مرتضی وزینب خانم.
به روایت از دوستان :
#پیکرش را با دو #شهید دیگر ، تحویل بنیاد #شهید داده و گذاشته بودند سردخانه . نگهبان سردخانه می گفت : یکی شان آمد به خوابم و گفت : " جنازه من رو فعلا تحویل خانواده ام ندید ! "
🍃🌷🍃
از خواب بیدار شدم . هرچه فکر کردم کدامیک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه . فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره #خواب #شهید رو دیدم.
🍃🌷🍃
دوباره همون جلمه رو بهم گفت . این بار فورا اسمشو پرسیدم ،گفت #امیر ناصر سلیمانی . از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها😭
🍃🌷🍃
روی سینه یکی شان نوشته بود " شهید امیر ناصر سلیمانی " . بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ ، خانواده اش در تدارک #مراسم #ازدواج #پسرشان بودند ؛ #شهید خواسته بود #مراسم #برادرش #بهم نخورد !😭
🍃🌷🍃
#عملیاتهای شهید⚘🍃
ایشان در #حفظ #تپه های 175 در منطقه عملیاتی شهر نفتی زبیدات عراق حماسه آفرید.
🍃⚘🍃
در #عملیات #والفجر1و2و4 و سپس #خیبر حضور داشت.#احمد در تابستان1363ش با دختر مؤمنه ای ازدواج کرد و زندگی مشترک را در خانه پدری با مراسم بسیار ساده آغاز نمود و به #جبهه بازگشت.
🍃⚘🍃
او در #عملیات# بدر در #هور الهویزه حماسه ها آفرید. در همین #عملیات #برادرش #علی به #شهادت رسید.
لذا ناگزیر برای مراسم وی به اصفهان رفت و پس از مراسم چهلم برادرش و با وجود این که قرار بود تا چند روز دیگر فرزندش متولد شود، چون #اسیر دنیا و فرزند نبود و دل در گرو #شهادت داشت، به #منطقه برگشت و #فرمان و #فرماندهی لشکر #شهید خرازی را با اشتیاق پذیرفت و برای #حفظ جاده در منطقه #عملیاتی #بدر #مأموریت پیدا کرد و به همراه #گردانش در این منطقه مستقر شد.
🍃⚘🍃
سرانجام #شهیداحمد خطيبي در تاريخ
1364/3/21 در جاده خندق و مصادف
با21 ماه مبارك رمضان به آرزوی خودش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسيد.
🍃⚘🍃
#شهید مدافع حرم علی جوکار
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۱# در روستای اسلام آباد از توابع شهر کازرون در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
ایشان متاهل بود و دو فرزند به یادگاردارد.
🍃🌷🍃
دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش و دبیرستان را در مدرسه شبانه روزی عشایر نورآباد طی کرد و بعد وارد #دانشگاه اهواز شد.
پس از #فارغ التحصیلی در مقطع #فوق دیپلم کشاورزی ، #خدمت مقدس سربازی را در #نیروی انتظامی فارس به پایان رساند. در سال 1388#زندگی مشترک خود را آغاز کرد.
🍃🌷🍃
#قبل از تولد ایشان یکی از پسر عموهایش به نام #عبدالحسین جوکار و #بعد از تولدش #دو نفر از #دایی هایش به نام #محمد و #غلام جوکار و #پسر عمه اش #محمد زکی جوکار به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 5 سال 1365#پسر عموی #روحانی اش #شکرالله جوکار و #برادرش #حسین جوکار #باهم به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم احسان فتحی چم خانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۹/۲/۱۲# درشهر بهبهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
۷ خواهرو برادر بودند، ۲ برادر و ۵ خواهر ، #فرزند #آخر خانواده شان بود.
#تنهابرادرش #شهید دفاع مقدس هستند.
🍃🌷🍃
#برادرش #شهید بارونی فتحی چم خانی در سن 26#سالگی در محور #عملیاتی کوشک در ۲۶#سالگی به #شهادت رسید ۱۳۶۱/۴/۲۳#
#مزار #دو برادر شهید کنار هم قرار دارد.
🍃🌷🍃
بعد از دوران کودکی به مدرسه رفت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.
#شهید ۲۵#ساله بود و مجرد.
🍃🌷🍃
روز 26#آبان ماه سال 1392#ایشان #عضو رسمی #سپاه پاسداران شد و مشغول به #خدمت شد و در سال 1394# برای ادامه تحصیل وارد #دانشگاه شد.
🍃🌷🍃
پس از حمله تروریست های تکفیری برای دفاع
از #حرم اهل بیت (ع)🌷 ایشان به #سوریه رفت و در صف #رزمندگان #جبهه مقاومت قرار گرفت.
🍃🌷🍃
ایشان#دانشجوی #ترم اول رشته #تربیت بدنی بود و همزمان با روز #دانشجو هم ( 16 آذر 1394) به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
{یاد شهیدان با ذکر یک شاخه گل🌷صلوات }
🍃🌷🍃
ایشان علاوه بر #حضور #مستمر در #خطوط مقدم ، مسئوليت واحد بسيج« مشكين شهر» و پايگاه هاي مقاومت را عهده دار بود و به هنگام#مرخصي هم بيشتر وقتش را صرف #بازديد از #خانواده #شهدا و رفع #مشكل آنها مي نمود.
🍃⚘🍃
#گردان #علي اضغر(ع)⚘را با #همراهي #دو برادرش «مير مسلم» و« مير طاهر» اداره مي كرد ولي #نيروهاي #گردان و حتي #فرماندهان لشكر نسبت برادري آنها را نمي دانستند.
🍃⚘🍃
ایشان بعد بر اثر تصادف ، شديداً آسيب دید و از ناحيه كمر دچار شكستگي شد و به همين خاطر در #عمليات كربلاي 5 شركت نکرد اما#برادرش
«مير مسلم »در اين #عمليات به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
سرانجام#شهیدمحمود بنی هاشم هم، در #عملیات نصر 7 در #منطقه «سر دشت» و در #ارتفاعات« دو پازا» بر اثر #اصابت تیر مستقیم به#ناحیه سر و شکم در تاریخ 15 مرداد 1366 به آرزویش که همانا#شهادت در راه#خدا♡بود رسید.
🍃⚘🍃
#مزار#شهید گلزار #شهدای شهر اردبیل.
🍃⚘🍃
#شهید مدافع حرم احسان فتحی چم خانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۹/۲/۱۲# درشهر بهبهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
۷ خواهرو برادر بودند، ۲ برادر و ۵ خواهر ، #فرزند #آخر خانواده شان بود.
#تنهابرادرش #شهید دفاع مقدس هستند.
🍃🌷🍃
#برادرش #شهید بارونی فتحی چم خانی در سن 26#سالگی در محور #عملیاتی کوشک در ۲۶#سالگی به #شهادت رسید ۱۳۶۱/۴/۲۳#
#مزار #دو برادر شهید کنار هم قرار دارد.
🍃🌷🍃
بعد از دوران کودکی به مدرسه رفت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.
#شهید ۲۵#ساله بود و مجرد.
🍃🌷🍃
روز 26#آبان ماه سال 1392#ایشان #عضو رسمی #سپاه پاسداران شد و مشغول به #خدمت شد و در سال 1394# برای ادامه تحصیل وارد #دانشگاه شد.
🍃🌷🍃
پس از حمله تروریست های تکفیری برای دفاع
از #حرم اهل بیت (ع)🌷 ایشان به #سوریه رفت و در صف #رزمندگان #جبهه مقاومت قرار گرفت.
🍃🌷🍃
ایشان#دانشجوی #ترم اول رشته #تربیت بدنی بود و همزمان با روز #دانشجو هم ( 16 آذر 1394) به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
{یاد شهیدان با ذکر یک شاخه گل🌷صلوات }
🍃🌷🍃
#جانباز ۷۰#درصد دفاع مقدس، #فرمانده لشکر ویژه کربلا "رمضانعلی صحرایی"
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۰# در رستمکلا ، شرقی ترین شهر مازندران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۴ فرزند به یادگار دارد #آقا جواد #اولین #فرزند ایشان بود که #همراهش در #جبهه #حضور داشت و #کوچکترین #رزمنده #دفاع مقدس بودند.
🍃🌷🍃
با اینکه زندگی در مناطق #جنگ زده با سختی ها و دلهره های فراوانی همراه بود،ولی در دوران جنگ به همراه همسر و 4 فرزندش از مازندران هجرت و در شهر اهواز ساکن شدند.
🍃🌷🍃
به همراه #پدر ، #پسر و #برادرش 67#ماه در #جبهه های #جنگ در کنار #سرداران بزرگی چون #شهیدان #بلباسی ، #خنکدار ، #عمویی ، #محسنی ، #ولیپور ، #مظفری ، #شیرسوار و #اکبری حضور داشت.
🍃🌷🍃
#جانباز ۷۰#درصد دفاع مقدس، #فرمانده لشکر ویژه کربلا "رمضانعلی صحرایی"
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۰# در رستمکلا ، شرقی ترین شهر مازندران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۴ فرزند به یادگار دارد #آقا جواد #اولین #فرزند ایشان بود که #همراهش در #جبهه #حضور داشت و #کوچکترین #رزمنده #دفاع مقدس بودند.
🍃🌷🍃
با اینکه زندگی در مناطق #جنگ زده با سختی ها و دلهره های فراوانی همراه بود،ولی در دوران جنگ به همراه همسر و 4 فرزندش از مازندران هجرت و در شهر اهواز ساکن شدند.
🍃🌷🍃
به همراه #پدر ، #پسر و #برادرش 67#ماه در #جبهه های #جنگ در کنار #سرداران بزرگی چون #شهیدان #بلباسی ، #خنکدار ، #عمویی ، #محسنی ، #ولیپور ، #مظفری ، #شیرسوار و #اکبری حضور داشت.
🍃🌷🍃
#پسر اولم ،
#محمدحسن در #عملیات فتحالمبین به #شهادت رسید و #پیکر او و#تعدادی دیگر از #شهدا پس از 13#روز در خاک عراق پیدا شد، تمام مقدمات ازدواج #محمدحسن فراهم شده بود اما #قبل از #ازدواج به #شهادت رسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم بعد از #شنیدن #شهادت #پسرم که قرار بود داماد شود منزل را ۹#شب و روز چراغانی کرد و خودم نیز با انجام #غسل #صبر و #تلاوت قرآن #فراق #فرزندانم را بر خود آسان کردم.😭
🍃🌷🍃
#پسردومم
#محمد محسن هنگام #شهادت تنها 15#سال داشت، از 13#سالگی به #جبهه رفت و با اینکه #سن و سال #کمی داشت اما در #گروه #شناسایی #فعالیت داشت، در سالهای 1360# تا 1362# در #جبهه بود و در خاک عراق به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پسر سومم،
#محمدجواد پس از #شهادت #برادرش که #لباس #برادر بزرگ خود را به #تن کرده و در سن 18#سالگی وارد #سپاه شد و در همان 18# سالگی نیز با #خواهر #شهید سید عبدالحمید حسینی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
#محمدجواد پس از #برادران خود به #جبهه رفت و در #عملیات کربلای 5 به #برادران خود #پیوست و #داغ از دست دادن #فرزندانمان برای #همسرم بسیار #سخت بود.😭😭😭
🍃🌷🍃
#سردار #شهید دفاع مقدس، علیرضا عاصمی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۴۱/۶/۲۸# در شهر کاشمر در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
دوران کودکی را با مظلومیت و پاکی خاص آن دوران پشت سر گذاشت و وارد دبستان شد. در دوران ابتدایی با جدیت به فراگیری #قرآن هم مشغول بود.
🍃🌷🍃
دوران راهنمایی را نیز با موفقیت سپری کرد، در حالیکه در تمام این سالها، /مراقب #خانواده به خصوص #پدر زحمت کش خود هم بود.
ایشان #برادر #شهید هم هست. #برادرش #عباس سال ۶۲# و قبل از ایشان به #شهادت رسید و#جاویدالاثر هست.💔
🍃🌷🍃
در دوران تحصیل، با وجود #سن کم، #حرکات و #اعمالی بیش از حد انتظار داشت در #راهاندازی #ارودهای دانش آموزی و #اکیپهای #کوهنوردی بسیار فعال بود و در #بحثها و #صحبتها، با #منطق قوی اش همیشه #جلب توجه میکرد.
🍃🌷🍃
به برگزاری #جلسات فرهنگی، #اسلامی برای #دانش آموزان #علاقه بسیاری داشت، اولین #کتابخانهی مدرسه شان را با #جمعی از دوستان #تأسیس کرد.
🍃🌷🍃
#جانباز ۷۰#درصد دفاع مقدس، #فرمانده لشکر ویژه کربلا "رمضانعلی صحرایی"
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۰# در رستمکلا ، شرقی ترین شهر مازندران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۴ فرزند به یادگار دارد #آقا جواد #اولین #فرزند ایشان بود که #همراهش در #جبهه #حضور داشت و #کوچکترین #رزمنده #دفاع مقدس بودند.
🍃🌷🍃
با اینکه زندگی در مناطق #جنگ زده با سختی ها و دلهره های فراوانی همراه بود،ولی در دوران جنگ به همراه همسر و 4 فرزندش از مازندران هجرت و در شهر اهواز ساکن شدند.
🍃🌷🍃
به همراه #پدر ، #پسر و #برادرش 67#ماه در #جبهه های #جنگ در کنار #سرداران بزرگی چون #شهیدان #بلباسی ، #خنکدار ، #عمویی ، #محسنی ، #ولیپور ، #مظفری ، #شیرسوار و #اکبری حضور داشت.
🍃🌷🍃
#شهید #مدافع سلامت #دکتر فرهاد سرحدی
🍃🌷🍃
ایشان #فرزند #شهید هم بودند #شهید علی سرحدی #پدرش #آموزگار و#شهید ترور هستند، ۴۰#سال پیش به #شهادت رسیدند.درسال ۱۳۴۸# در خانواده ای متدین ومذهبی در تهران متولدشد.
🍃🌷🍃
تحصیلاتش را در #دانشگاه #پزشکی شیراز گذرانده بود، ایشان #متخصص مجربی بود و در زمینه #جراحی #لاپراسکوپی تخصص ویژهای داشت.
🍃🌷🍃
#متاهل بود و دو فرزند به یادگاردارد،
دو فرزند ۱۶ ساله و ۲۲ ساله
🍃🌷🍃
ایشان #عاشق #پزشکی و #جراحی بود و #بزرگترین #آرزویش #خدمت به #مردم بود و در #مناطق #محروم #کار می کرد.
🍃🌷🍃
در #کارش بسیار #متعهد بود و از این نظر همیشه مورد #توجه #همکاران و #بیماران بود.
🍃🌷🍃
در بین #همکاران و #مردم #منطقه به #پزشکی #معروف بود که هر لحظه در #دسترس بود و برای #کمک رسانی به #بیماران به #زمان و #مسائل #مالی #فکر #نمی کرد.
🍃🌷🍃
#پدر ایشان #شهید #ترور بودند،#برادرش هم #جانباز #هشت سال #دفاع مقدس هستند.
🍃🌷🍃
خیلی #علاقه داشت که به #جبهه برود ، اما چون آن زمان سنش #کم بود و برادر و پدر ایشان در #جبهه بودند، ایشان نتوانست برود.
🍃🌷🍃