eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
فـــرازی از آشنايي ڪامل با ڪريم ڪه عزت‌بخش شما در اين دنيای سر تا پا گنـاه خواهد بود داشته و در آيات آن زياد بنمائيد در زندگيتان همواره آزاده باشيد و هيچ چيز غير از خدا و آنچه خدائی است دل نبنديد و بدانيد ڪه دنيا و فانی است، فريب زرق و برق دنيا را نخوريد. برحذر باشيد از وسوسه های نفس و مدام به ياد خدا باشيد تا از شر نفس و در امان باشيد. 🥀 :🥀 ۶۲/۱۲/۰۶
#شهید دفاع مقدس، حسین شکرائیان 🍃🌷🍃 درسال ۱۳۳۷/۱/۳ درشهر همدان در خانواده ای متدین و مذهبی متولدشد. ۲۴ بود و مجرد. 🍃🌷🍃 ایشان #گمنامی بود که بعداز ۳۹# سال شناسایی شد. 🍃🌷🍃 جمعی ۳۲ انصارالحسین(ع)🌷 از همدان بود که به اعزام شد و در تاریخ ۲۵ ۱#۳۶۱ در مسلم‌بن‌عقیل(ع)🌷 در سومار به فیض نائل آمد. 🍃🌷🍃 ایشان سال ها در منطقه ماند و عنوان #جاویدالاثر گرفت. 🍃🌷🍃 #شهید پس از تفحص، پس از عدم شناسایی _علیرغم تلاشهای انجام شده_ به‌عنوان #گمنام در سال ۱۳۸۶# در دانشگاه صنعتی اصفهان دفن شد. 🍃🌷🍃
پرسید ناهار چی داریم‌ مادر ؟؟ !!!🍛 مادر گفت‌ باقالی پلو با ماهی !!!🐟 باخنده‌ رو کرد به مادرش‌گفت "ما امروز این‌ ماهیا رو میخوریم‌ و یه ‌روزی ‌این ‌ماهیا ما رو..."🐟🥀 چند وقت‌ بعد ‌تو عملیات‌ والفجر ۸ به شهادت رسید و پیکرش داخل‌ اروند رود‌ گُم‌ شد🥀 و دیگر مادرش‌ لب‌ به ماهی نزد ....🥀 🌷 🕊 💙
روز ۱۸ فروردین ماه سال ۶۶ در عراق های ایرانی در محاصره قرار گرفتند، در آن حین زده بودند.😔 🍃⚘🍃 از پشت خاکریز بلند شد تا تیرانداز بعثی را بزند که ای به سرایشان شد، بار حسین⚘گفت و به رسید. 🍃⚘🍃 البته شرایط درگیری به گونه ای بود که امکان انتقال پیکرایشان به عقب نبود ، و و شد.💔 🍃⚘🍃 سرانجام مجید مسگری تهرانی هم درتاریخ ۱۳۶۶/۱/۱۸ براثر ،تک تیرانداز بعثی درمنطقه به آرزویش که همانا در راه ♡بود رسید. 🍃⚘🍃 و سنگ مزار یاد بودایشان در بهشت زهرا سلام الله علیها⚘. 🍃⚘🍃
🚨همسر شهیدی که برای شهادت شوهرش چله گرفت مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم... برای رسیدن بهش گرفتم . ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهریه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. هےچ وقت بهم نمے گفت ... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 🌷 💟همسر شهید براے رسیدن و با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به چله مےگیرد این است عاشقانه های شهدا 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرانجام کامبیز مرادی نسب هم در دشمن در  در 21 1367# به آرزویش که همانا# شهادت  در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید ها در بود و و شده بود.💔 🍃🌷🍃 تااین که، بعد از گذشت 32 از ایشان، #شهید طی و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. 🍃🌷🍃 با #شهید ، در ۱ ماه سال ۱۳۹۹# معراج ، و در بزرگوار برگزار شد. 🍃🌷🍃 #شهید  در تاریخ ۱۳۹۹/۱۱/۲# در گلزار بهشت  علی🌷 شهر دزفول تشییع و خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃
مدافع حرم محمد قنبریان 🍃🌷🍃 در سال 1350# در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان «شاهرود» متولد شد؛ پدرش آموزگار  و مادرش خانه‌دار بودند ،در سن 22# سالگی در بانک صادرات مشغول به کار شد. ایشان # شهید بود‌. 🍃🌷🍃 یکی از برادرانش سردار «احمد قنبریان» سپاه گنبدکاووس بود، در سال 58# در با منافقین در این شهر به رسید و ایشان در سال 61# در منطقه «رقابیه» عراق به رسید. 🍃🌷🍃 ایشان متاهل بود، سال 1373# ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند هست، دخترشان «شکیبا» و پسرشان «پارسا» 🍃🌷🍃 در روز 25 سال 95# در جریان در منطقه «خناسر» در اطراف شد و ایشان پس از سال به بازگشت. 🍃🌷🍃
چند ساله بود که رفت؟ اولین بار که اعزام شد 19 ساله ‌بود. وقتی شد 21 ساله بود. با رفتنش مخالفت نکردید؟ نه...دیدم میلش به رفتن است، دلش آنجاست... فقط یک بار برگشتم گفتم نمی‌شود نروی؟گفت مادر تو خودت شهیدی🍃⚘🍃، چطور چنین چیزی از من می‌خواهی؟ همانجا دهانم بسته شد... دیگر چیزی نگفتم. چند بار اعزام شد؟ خیلی...حسابش دستم نیست...هر دفعه که می‌رفت، بسته به مدت ماموریتش 45 تا 50 روز می‌ماند بعد برمی‌گشت ایران. 15 روز خانه بود بعد دوباره اعزام می‌شد. اصلا از حرف می زد؟ زیاد... عکس‌هایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار می گفت، اگر من شدم همه می‌گویند چه خوش‌تیپی... می‌گفت وقتی من بروم شهید بشوم، تو افتخار می‌کنی که مادر رضا اسماعیلی هستی...🍃⚘🍃 حتی یادم است یک بار که مرخصی آمده بود، یکی از همرزمانش که خیلی خیلی با هم نزدیک بودند- غلامرضا محمدی- درسوریه شد، الان هم است، خبر ایشان در اینترنت پخش شد و آقا رضا هم دید و خیلی ناراحت شد، انگار که از رفیقش جا مانده باشد، تنها مانده باشد، همان موقع بود که گفت من هم این دفعه بروم می‌شوم.🍃⚘🍃
چند ساله بود که رفت؟ اولین بار که اعزام شد 19 ساله ‌بود. وقتی شد 21 ساله بود. با رفتنش مخالفت نکردید؟ نه...دیدم میلش به رفتن است، دلش آنجاست... فقط یک بار برگشتم گفتم نمی‌شود نروی؟گفت مادر تو خودت شهیدی🍃⚘🍃، چطور چنین چیزی از من می‌خواهی؟ همانجا دهانم بسته شد... دیگر چیزی نگفتم. چند بار اعزام شد؟ خیلی...حسابش دستم نیست...هر دفعه که می‌رفت، بسته به مدت ماموریتش 45 تا 50 روز می‌ماند بعد برمی‌گشت ایران. 15 روز خانه بود بعد دوباره اعزام می‌شد. اصلا از حرف می زد؟ زیاد... عکس‌هایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار می گفت، اگر من شدم همه می‌گویند چه خوش‌تیپی... می‌گفت وقتی من بروم شهید بشوم، تو افتخار می‌کنی که مادر رضا اسماعیلی هستی...🍃⚘🍃 حتی یادم است یک بار که مرخصی آمده بود، یکی از همرزمانش که خیلی خیلی با هم نزدیک بودند- غلامرضا محمدی- درسوریه شد، الان هم است، خبر ایشان در اینترنت پخش شد و آقا رضا هم دید و خیلی ناراحت شد، انگار که از رفیقش جا مانده باشد، تنها مانده باشد، همان موقع بود که گفت من هم این دفعه بروم می‌شوم.🍃⚘🍃
در کدام منطقه؟ بیشتر توضیح می‌دهید؟ تا جایی که به من گفته‌اند ، رضا در شهرک زمانیه شهید شده، این شهرک یکی از شهرهای شیعه نشین سوریه است. در این منطقه شب‌ها تکفیری ها پیشروی می‌کردند ،به همین دلیل شیعه‌ها تمام چراغ‌ها را خاموش می‌کردند تا هیچ نوری نباشد . بعد در یکی از همین شب‌ها که تاریکی مطلق بوده، مجتبی واعظی یکی از نیروهای جوانی که تازه به سوریه اعزام شده بوده و حالا هم است، برای رساندن یک پیام از خیبر 8 به خیبر 9 اعزام می‌شود، اما چون فاصله شان ازمنطقه دشمن خیلی کم بوده، به خاطر تاریکی هوا از خیبر 9 رد می‌شود، این صحنه را می‌بیند و خودش دنبالش می‌رود تا او را برگرداند.🍃⚘🍃 هرچقدر هم که دوستانش می‌گویند نرو خطرناک است، تو هم می‌شوی گوش نمی کند. بعد انگار هر دو وارد منطقه داعشی ها می‌شوند. تا جایی که مهمات داشته از خودش دفاع‌ می‌کند، بعد که مهماتش تمام می‌شوند می‌شود.🍃⚘🍃انگار داعشی ها از روی عمد رضا را روشن می‌گذارند که دوستانش صدایش را بشنوند و بترسند،😔
مدافع حرم محمد قنبریان 🍃🌷🍃 در سال 1350# در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان «شاهرود» متولد شد؛ پدرش آموزگار  و مادرش خانه‌دار بودند ،در سن 22# سالگی در بانک صادرات مشغول به کار شد. ایشان # شهید بود‌. 🍃🌷🍃 یکی از برادرانش سردار «احمد قنبریان» سپاه گنبدکاووس بود، در سال 58# در با منافقین در این شهر به رسید و ایشان در سال 61# در منطقه «رقابیه» عراق به رسید. 🍃🌷🍃 ایشان متاهل بود، سال 1373# ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند هست، دخترشان «شکیبا» و پسرشان «پارسا» 🍃🌷🍃 در روز 25 سال 95# در جریان در منطقه «خناسر» در اطراف شد و ایشان پس از سال به بازگشت. 🍃🌷🍃
شهید جاویدالاثر دفاع مقدس، سرباز تقی اردانی 🍃🌷🍃 هشتم آذر 1339، در روستاي اميرآباد از توابع شهرستان تفت در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. پدر ایشان آقا محمدعلي، كشاورزي مي‌كرد و ایشان هم در کارهای کشاورزی به پدرش کمک می کرد و مادرش هم خانه دار بودند. 🍃🌷🍃 دوران کودکی روپشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد. بعداز گذروندن مقطع ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد و در رشته دیپلم گرفت. بعداز گرفتن دیپلم به خدمت مقدس سربازی رفت. با شروع تحمیلی به عنوان سرباز ژاندارمری به رفت. 🍃🌷🍃 سرانجام در روز آغاز تحمیلی در تاریخ و يكم شهريور 1359#، در پل نوخرمشهر به رسید. 🍃🌷🍃 ایشان شد و اثری از به دست نیامد و شد.💔 🍃🌷🍃 تقی اردانی نداشت.💔 ولی مزار ایشان در روستای زادگاهش قرار دارد. 🍃🌷🍃
سرانجام محمود رادمهر هم در ماه سال  ۱۳۹۵# در طومان به رسید و شد. تااین که در سال ۱۳۹۹ با  ۷ دیگر ، وبه شدند. 🍃🌷🍃 {یاد عزیز با ذکر یک شاخه گل 🌷} 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر ساری. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید  سرفراز    💠شهید محمود رادمهر💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
این هم دل نوشته پدر ڪه روے تابوت گمنام تازه تفحص شده در معراج تهران  نوشته اند. 🍃⚘🍃 سرانجام حرم محمدرضا(علی)بیات در تاریخ ۲۴ فرورین ۱۳۹۵ در سوریه (حلب) به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید. جاویدالاثر شد و پیڪر ایشان  هنوز برنگشته. 🍃⚘🍃 به روایت از همرزم : آقا عاشق بود و در آخر هم او را براے خود نگه داشت و شد. 🍃⚘🍃 ایشان نداشت. سنگ مزار یاد بودے در بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘ قطعه ۲۶  ردیف  ۹  شماره   ۶۶ 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز     💠 شهید محمدرضا(علی)بیات💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
متاهل بود. سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. وبا آغاز جنگ تحمیلی، به عنوان ۵ در پایگاه وحدتی دزفول برای دفاع از ایران اسلامی در عملیات‌های مختلف حضور داشت. 🍃⚘🍃 در #۶ خردادماه ۶۷ در ماموریت پشتیبانی سطحی از نیروهای زمینی و انهدام اهداف از تعیین شده، بر فراز دریاچه ماهی مورد موشک قرار گرفت. 🍃⚘🍃 و از آن تاریخ هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان  به دست نیامد و به عنوان در لیست قرار گرفت. 🍃⚘🍃 در ماه ۹۹ خبر و پیکرایشان توسط باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح به خانواده اش داده شد. 🍃⚘🍃
سرانجام بیرجند بیک محمدی هم در تاریخ   ۱۳۶۷/۳/۶ در پشتیبانی سطحی ، بر فراز ماهی مورد موشک قرار گرفت و شد. 🍃⚘🍃 پیکر بعداز تفحص و شناسایی شد وبه کشور بازگشت. 🍃⚘🍃 پیکر ۱۹ اسفند در تهران تشییع شد. 🍃⚘🍃 پس از تشییع در تهران، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘ خاکسپاری  شد. 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز     💠خلبان شهید بیرجند بیک محمدی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
دفاع مقدس، علیرضا عاصمی 🍃🌷🍃 در تاریخ   ۱۳۴۱/۶/۲۸# در شهر کاشمر در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. دوران کودکی را با مظلومیت و پاکی خاص آن دوران پشت سر گذاشت و وارد دبستان شد. در دوران ابتدایی با جدیت به فراگیری هم مشغول بود. 🍃🌷🍃 دوران راهنمایی را نیز با موفقیت سپری کرد، در حالی‌که در تمام این سال‌ها، /مراقب به خصوص زحمت کش خود هم  بود. ایشان  هم هست. سال  ۶۲#  و قبل از ایشان  به رسید و هست.💔 🍃🌷🍃 در دوران تحصیل، با وجود کم، و بیش از حد انتظار داشت در دانش آموزی و بسیار فعال بود و در و ، با قوی اش همیشه توجه می‌کرد. 🍃🌷🍃 به برگزاری فرهنگی، برای آموزان بسیاری داشت، اولین مدرسه‌ شان را با از دوستان کرد. 🍃🌷🍃