دلیل غربت شان
اهلِ خاک بودنِ ماست
نه بی مزار شدنها ،
نه بی پلاکیها ...
#تفحص
#شهدای_گمنام
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات🌺
#علیرضا عادت داشت که به خودش هنگامی که میخواست حرف بزند میگفت: «عموت». هرگاه از او میخواستم که به #جبهه نرود میگفت «عموت» باید به دستور #آقای خمینی عمل کنم.
🍃🌷🍃
ما باید به #جبهه برویم و در آنجا از #اسلام و #انقلابمان #دفاع کنیم. عموت دوست دارد مانند #مادرش #فاطمه زهرا (س)🌷#گمنام باشد و میخواهد که #هنگام #شهادت من #چادر #مشکی به سر نکنید.
🍃🌷🍃
اکنون که #علیرضا به جمع خانواده ما بازگشته در حقیقت #خدا به داد دل من رسیده است که آرام شوم.#پسرم هنگام #شهادت فقط 18# سال داشت.😭
🍃🌷🍃
پدرش 10 سال پیش فوت شدند.خواهرش که در هنگام #شهادت او 14 سال سن داشت و برادرش که موقع #شهادتش هفت ماهه بوده بامن اومدن معراج 😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید علیرضا کنی هم در تاریخ ۱۳۶۲/۶/۲۵#، در سن 18# سالگی و در منطقه #حاج عمران و در #عملیات والفجر2 به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید طی #عملیات #تفحص #پیکر مطهر #شهدا توسط #کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح#کشف شده و در #معراج #شهدای مرکز شناسایی شد.
🍃🌷🍃
آن ها باید خودشان با تمایل خویش به این جلسات بیایند. هر شب به گلزار #شهدا می رفت و در آن جا با #خدا #راز و نیاز می کرد.
🍃🌷🍃
وقتی در #دانشگاه پذیرفته شد، از او خواستیم دیگر به منطقه نرود، اما #جلال مثل همیشه اصرار کرد و در نهایت گفت: «می خواهم بروم تسویه کنم.»
🍃🌷🍃
این تسویه، برگ ورود به بهشت بود، و بخشش #خداوند که ما از آن بی خبر بودیم. هر وقت یکی از دوستانش [فرماندهان و گروه تفحص] به #شهادت می رسید، از #خدا می خواست تا او هم به جمع آنان بپیوندد.😭
🍃🌷🍃
به روایت از همکار #شهید در تفحص:
#جلال مثل همیشه #کتاب #شهید بی سری را در دست داشت. می گفت: «خوشا به سعادتش. #خداوند چقدر باید بنده اش را #دوست داشته باشد تا بخواهد او را #بی سر به #درگاهش بپذیرد.😭
🍃🌷🍃
ایا روزی میشه که چنین سعادتی نصیب من هم بشود؟!» آن روز پنج شنبه بود. هر کدام در گوشه ای در افکار خود غرق بودیم.
برای این که حال بچه ها عوض شود، گفتم:«از هر مقری در منطقه های غرب و جنوب، خبر #شهادت یا #مجروح شدن یکی از اعضای #تفحص به گوش می رسد.
🍃🌷🍃
اما امروز نوبت ماست.» ساعت ۱۱ صبح پیکر #شهیدی از تبار عاشوراییان پیدا شد. صدای صلوات و شکرگزاری گروه، فضا را عطرآگین ساخته بود.😭
🍃🌷🍃
زمانی که #بقایای #پیکر #شهید را جمع می کردیم، متوجه شدم #جلال گریه می کند و بر زبانش
نام #خدا🤍جاری است. نیم ساعت بعد ناگهان صدای #انفجاری در فضای منطقه پیچید.😭😭
🍃🌷🍃
خود را سریعاً به محل رساندیم. #پیکری غرق در خون بر زمین افتاده بود. #جلال همانند
#مولایش حسین (ع)🌷#بدون سر با #سینه ای سوراخ و دست و پایی قطع شده،😭😭😭
🍃🌷🍃
#جلال که تازه خبر قبولی اش در #دانشگاه را شنیده بود، این بار همان گونه که آرزو داشت، در کنکور آخرت هم پذیرفته شد.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید جلال شعبانی هم درتاریخ ۱۳۷۴/۶/۳۰# درمنطقه #مهران ودرحال #تفحص شهدا براثر #انفجار مین که بازمانده دفاع مقدس بود به آرزویش که #شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید : گلزار #شهدای شهر همدان.
🍃🌷🍃
#بسیجی #شهید#تفحص شده دفاع مقدس،
(دی ماه ۱۳۹۹) کامبیز مرادی نسب
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۴۲/۱/۱# در شهرستان خرم آباد ، استان لرستان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
۷ فرزند بودند ، ۱ خواهر و ۶ برادر
ایشان فرزند دوم خانواده بود.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
شش پسر و یک دختر دارم؛ #کامبیز دومین فرزندم است.#کامبیز #فعالیتهای انقلابی زیادی داشت.
#عضو بسیج #مسجد مسلم بود.
🍃🌷🍃
در #تظاهراتها شرکت میکرد؛ و همچنین در حین #تحصیل #کارگری میکرد و #درآمد خود را #خرج #خانوادههای #نیازمند میکرد.
🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرانجام#شهید کامبیز مرادی نسب هم در #تک دشمن در #منطقه #زبیدات در 21#تیرماه 1367# به آرزویش که همانا# شهادت در راه #خدا 🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید #سال ها در #منطقه #مانده بود و #گمنام و #جاویدالاثر شده بود.💔
🍃🌷🍃
تااین که، بعد از گذشت 32#سال از #شهادت ایشان، #پیکر#شهید طی #عملیات #تفحص #شهدا #کشف و #هویتش از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
🍃🌷🍃
#مراسم #وداع با #پیکر#شهید ، در ۱#بهمن ماه سال ۱۳۹۹# معراج #شهدا، و در #حضور #مادر بزرگوار#شهید برگزار شد.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید در تاریخ ۱۳۹۹/۱۱/۲# در گلزار #شهدای بهشت علی🌷 شهر دزفول تشییع و خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
در #جبهه های مختلفی جنگید.در #عملیات رمضان بار دیگر #سلاح به دست گرفت و به مصاف تانکهای دشمن رفت.
🍃⚘🍃
وقتی خبر #شهادت شخصی را میشنید
میگفت: «خوشبهحالش داماد شد»
میگفت: برای #شهید گریه نمیکنند
برای جوانــی گریه می ڪنند که
به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشد.»
ایشان مرداد #1361 در #شرق بصره به #شهادت رسید و #مفقودالاثر شد.
🍃⚘🍃
تا اینکه در پی #تفحص و #شناسایی #پیکر#شهید سوم خردادماه #1380 بعداز #۱۹ سال تشییع و خاکسپاری شد.
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید امیر حسین صاحب هنر هم درتاریخ ۱۳۶۱/۵/۲۷ در #شرق بصره به #شهادت رسید.
پیکر#شهید پس از#۱۹ سال #تفحص و #شناسایی شد.
🍃⚘🍃
#پیکر#شهیددرگلزار #شهدای شهر کاشان
خاکسپاری شد.
🍃⚘🍃
امّا #آقاجلال این وسط این قدر #اخلاصش #بالا بود و مسئلهٔ ریا را برای خودش حل کرده بود که #نماز شب را کار #غیرعادی و #پنهانی نمیدانست، #وظیفه میدانست و #آشکار در #جمع #بچّهها #نماز شب میخواند.😭
🍃🌷🍃
در همان #جای #خوابش #میخواند. گاهی اوقات برای اینکه کسی را #بیدار #نکند، به #صورت #نشسته #سر جایش #میخواند. در #نماز شب هم #گریهٔ #شدید میکرد،😭
🍃🌷🍃
#پيكر #شهيد #صلواتی پس از ۲۶#سال و در جريان #تفحص پيدا شده بود و برای #تشييع و #خاك سپاری از #مناطق عملياتی به #مشهد مقدس منتقل شده بود كه# همرزمان او از اقصی نقاط شهر برای #آخرين #وداع، خود را به #مشهد رسانده بودند.
🍃🌷🍃
و #خاطرات #بسيار زيادی از اين #شهيد و از دهان #همرزمانش نقل شد كه از آن جمله میتوان به #اعتقاد #بسيار زياد #شهيد #صلواتی به #ذكر #صلوات اشاره كرد و طبق گفته يكی از #همرزمانش، به همين خاطر نيز اين #شهيد در ميان #همرزمان خود به #شهيد #صلواتی #شهرت پيدا كرده بود.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید سعداله شهد فروش معروف به جلال صلواتی هم درتاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۱۲# در #جبهه #هورالهویزه به آرزویش که همانا
#شهادت در راه#خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
ایشان #۲۶سال هم #مفقود و#گمنام بود.
تااین که درسال ۱۳۸۸#پیکر#شهید #تفحص و #شناسایی شد وبه شهر #مشهد، #زادگاهش منتقل شد.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت رضا(ع)🌷گلزار #شهدای شهر مشهد مقدس.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید سعداله شهد فروش معروف به
شهید صلواتی💠
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
در امنیت دستان تو
تمام آرامش دنیا
سهم من است...
#تفحص
#شهید_گمنام
#یاد_شهدا_باصلوات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💜
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
#خلبان شهید #تفحص شده دفاع مقدس
بیرجند بیک محمدی🍃⚘🍃
پیکرایشان تفحص شده، در
#اسفندماه ۱۳۹۹
🍃⚘🍃
درتاریخ ۱۳۲۶/۱۲/۱۵در تهران متولد شد.
دوران کودکی روپشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد و ادامه داد تا دیپلم و
در رشته تجربی
در تاریخ یکم آبان ۱۳۴۸ به استخدام آموزشگاه همافری نیروی هوایی درآمد.
🍃⚘🍃
#دورههای تخصصی #وسایل زمینی هواپیمای اف ۴ را در #ایران و #آمریکا گذراند ،و از آنجا که علاقه وافری به #خلبانی داشت تغییر رشته داد.
🍃⚘🍃
و پس از موفقیت در آزمونهای مربوطه، به استخدام دانشکده خلبانی نیروی هوایی در آمد.
🍃⚘🍃
#آموزش مقدماتی پرواز را در ایران گذراند و برای #تکمیل دوره خلبانی به #آمریکا اعزام شد.
و پس از ۳۵۰ ساعت پرواز با هواپیمای اف۳۳، تی۴۱، تی۳۷ و تی۳۸ به ایران بازگشت و به جمع خلبان هواپیمای اف ۵ در پایگاه چهارم شکاری پیوست.
🍃⚘🍃
#درجـه نظـامی ایشان ،#سرهنگ دوم بود
#تـحصیـلاتش هم #ليسانس زبان انگلیسی بود.
🍃⚘🍃
#جستجوگر نور وشهید تفحص ،
سید علی موسوی🍃⚘🍃
درتاریخ ۱۳۴۶/۲/۱۵ در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
ایشان #برادر#شهید هم هست.
برادرش #سید علی محمد از #شهدای دفاع مقدس هستند.
🍃⚘🍃
مادر#شهید دو برادر را معرفی می کنند :
۸ فرزند داشتم، 4 دختر و 4 پسر
#سید علی محمدمتولد شهریور سال 47 بود که در سن #17 سالگی در 24 بهمن سال 64 در عملیات# والفجر 8 در جزیره فاو #شهید شدند.
🍃⚘🍃
و #سید علی هم متولد 15 اردیبهشت سال 46 بود که در نهم فروردین سال 71 در جریان عملیات #تفحص #شهدا در فکه به #شهادت رسیدند.
🍃⚘🍃
خانه ما روبروی نیروی هوایی در پیروزی آن جا بود و سال اول و دوم ابتدایی را در مدرسه نجفی اسلامی در همان کوچه های پایین الان می گویند #شهید گمنام آن جا مدرسه می رفت.
یکی دو سال آن جا مدرسه رفت بعداً ما رفتیم رودهن و سه، چهار سال هم رودهن بودیم دوباره آمدیم و رفتیم کرج دوباره کرج هم رفت مدرسه از مدرسه باز دوباره آمدیم تهران
تهران که آمدیم در سال 1363 پدرشان سه چهار ماه رفت #جبهه، بعد هم سید #علی رفت #جبهه و او همیشه در #جبهه بود. سه ماه و چهار ماه می آمد و در #جبهه در سمت تخریب چی بود.
🍃⚘🍃
قبل از این که به #جبهه بروند در مغازه سبزی فروشی پدر کار میکردند، وقت اذان مغازه را پدر می بستندو می رفتند نماز، هر #دو تا هم #علی محمد هم #سید علی این ها با هم می رفتند.
🍃⚘🍃
#سید علی تا قطعنامه 598 #جبهه بود و هر ۳یا۴ ماه می آمد یک هفته ده روز این جا می ماند و وقتی که تهران هم می آمد ما اصلاً نمی دیدیمش. شب ها می رفت مجلس حاج انصاری یا حاج منصور
وقتی که می آمد این جا می گفت من آمدم نیرو ببرم، پسرعمه هایش، فامیل ها را راهی می کرد با هم می رفتند #جبهه
🍃⚘🍃
#پسر عمویش #شهید شد #پسرخاله اش #شهید شد هر وقت می آمد می گفت من آمده ام #نیرو ببرم چند تا از پسرعموهایش را راهی #جبهه کرد.
🍃⚘🍃
#عاشق #جبهه بود و گفت که می خواهم برای #اسلام #خدمت کنم و امام فرمان داده.بالاخره آنقدر رفت #جبهه تا قطعنامه 598 که اجرا شد، ما گفتیم حالا شما آمدی دیگر جنگ تمام شده بیا تهران
گفت نه من تا #زنده هستم باید در این راه #خدمت کنم و تا زنده ام و نفسم می کشم #جبهه و #جنگ را #رها نمی کنم.رفت و در #جبهه #شهدا را #تفحص میکرد.😭
🍃⚘🍃
من خودم در زمان جنگ #جبهه رفته بودم و پشت جبهه به رزمندگان خدمت میکردم. گفتم خودم میروم و پیدایش میکنم اما نشد. در این چند روز که از او بیخبر بودم نمی توانستم بخوابم.😭
🍃⚘🍃
چند روز بعد از این موضوع خواب دیدم همه این غواص ها با همان لباس غواصی می روند ولی آب مثل سنگ عقیق، سنگ هایی ته این دریا پیداست، ولی #سید علی دیگر در آب محو شد، بلند شدم و گفتم #سید علی #شهید شده😭😭
🍃⚘🍃
این ها می دانستند و می گفتند نه، گفتم نه من خوابم را دیده ام #سید علی #شهید شده، خلاصه یکی دو روز گذشت دیدم این ها آمدند و گفتند که #شهید شده 😭
🍃⚘🍃
در انجام #عملیات #تفحص پاسدار وظیفه ای به نام رضا حیدری پایش روی مین وال مری میرود و مین منفجر می شود. خودش که تیکه تیکه می شود و ترکش این مین به بدن #سید علی می خورد و وارد شش می شود و به #شهادت می رسد.😭
🍃⚘🍃
#سید علی #اولین #شهید #تفحص قبل از #شهید پازوکی و #محمودوند است. با پازوکی دوست بودند، هر وقت با پازوکی از #جبهه می آمدند در #تخریب بودند.
🍃⚘🍃
این جا دم در 3،4 ساعت با هم صحبت می کردند می رفتند و می آمدند. از #جبهه هم که اومد هر چی دوستانش نامه داشتند با خود می آورد و به خانواده هایشان تحویل می داد.
🍃⚘🍃
همش می گفت که من جا ماندم و من لیاقت ندارم. من بادمجان بم هستم من همه را می برم و یکی یکی می گذارم خودم باز برمی گردم.😭😭
🍃⚘🍃
سرانجام #شهید سید علی موسوی هم درتاریخ ۱۳۷۱/۱/۹ در جریان #عملیات #تفحص #شهدا در فکه به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
مزار دوبرادر در تهران ،
بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘قطعه ۵۳
🍃⚘🍃
با حمله تکفیری های داعشی به #حرم #بی بی زینب سلام الله علیها🌷، ایشان هم بااجازه از پدرومادر وخانواده راهی #سوریه شد، نمی توانست ببینپ که دوباره #عمه سادات رو به #اسارت می برند.
🍃🌷🍃
ایشان #خردادماه سال ۱۳۹۵# در یکی از #عملیات ها همراه #بچه های #مازندران به #شهادت رسید و #پیکر هایشان همان جا باقی ماند و#گمنام شدند.💔
🍃🌷🍃
#پیکر ۱۳#تا از #شیر مردان در #منطقه باقی ماند.
🍃🌷🍃
تااین که،#مهرماه #سال ۹۹# بعداز #چندسال #پیکر ۷#نفر از #شهدا، ایشان و۶#نفردیگر #تفحص و #شناسایی شد، روز بعدهم #پیکر #شهید #محمود رادمهر #تفحص شد و شدند ۸#شهید.
🍃🌷🍃
#پیکرهای شهدا را به #معراج #شهدا منتقل کردند.
🍃🌷🍃
#پیکرهای #شهدا در #حرم #مطهر رضوی🌷 #طواف داده شد و سپس برای #تشییع و #تدفین به #زادگاهشان منتقل شد.
🍃🌷🍃
{ یاد #شهدای عزیز
با ذکر یک شاخه گل صلوات 🌷 }
🍃🌷🍃
#مراسم #تشییع و #وداع #پیکر مطهر ۸#تن از #شهدای #مدافع حرم به صورت #جداگانه در #شهرهای #بابل، #آمل، #قائم شهر، #فریدونکنار، #کرج و #اندیمشک و #قزوین برگزار شد.
🍃🌷🍃
خانواده #شهید هزینه #جشن تولد ایشان را برای #خانواده #مستضعف #اقلام ضروری زندگی #خریداری کردند.(فروردین ماه ۱۳۹۹)
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید مهدی نظری هم که در تاریخ #خرداد ماه ۹۵# در #سوریه به #شهادت رسیده بود، بعداز ۴/۵#سال #پیکر ایشان #تفحص شد.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید پس از #تشییع با شکوهی که در #اندیمشک انجام شد ، خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید:
گلزار #شهدای شهر اندیمشک.
🍃🌷🍃
این پاها برای چه رفتند؟!
برای حجاب
برای امنیت
برای وطن
برای ناموس
برای آسایش بچههایمان
یا برای ماندگار شدن غیرت ...
به نظر شما اگه این پاها برای دفاع
نمیرفتند چه بلایی به سَر ما میآمد؟
#تفحص ؛ شلمچه ۱۳۷۸
عکاس: حاج محمد احمدیان
🟢قابل توجه مسئولان در نظام جمهوری اسلامی ایران!
یک پایشان در دنیا ؛
و یک پایشان در عرش خدا ...
#تفحص ؛ شلمچه ۱۳۷۸
عکاس: حاج محمد احمدیان
#شهید #تفحص و #جستجوگر نور،
#سردار #شهید محمود توکلی
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۴۵# در شهر فلاورجان ،استان اصفهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
#فرمانده #گروه تفحص لشکر 14 #امام حسین علیه السلام بود.🌷ایشان #جانباز #جنگ تحمیلی و
#دفاع مقدس هم بود.
🍃🌷🍃
بعد از #جنگ در مناطق #عملیاتی #جنوب و #غرب ماند تا #پارههای تن این وطن را بیاورد😔 و مرهمی شود بر #زخم دل مادران و پدران #چشم به راه.😔
🍃🌷🍃
#خاکیبودن، #بیادعابودن و #گمنامبودن، از #ویژگیهای بارز ایشان بود، اگر کسی وارد محل کارش میشد، نمیتوانست تشخیص بدهد که #فرمانده آنجا چه کسی است.
🍃🌷🍃
درحسرت #شهادت می سوخت.😔
در یکی از سخنرانی هایش گفت: «آهای مردم! چقدر رفتید با #شهدا آشنا شدید؟ چقدر رفتید با #شهدا رفیق شدید؟»😔
🍃🌷🍃
#شجاعت ایشان #بینظیر بود. بارها در منطقه اتفاقهای عجیبی می افتاد،ولی #هیچگونه #ترسی در وجودش نبود، اتفاقی نبود که بتواند در #مسیر کار ایشان #خلل ایجاد کند، به کاری که انجام میداد، بسیار #معتقد بود.
🍃🌷🍃
در زمان #جنگ از #رزمندههای واحد تعاون بود، #رزمندههایی که در همان زمان هم #مسئولیت #برگرداندن #پیکر #شهدا را برعهده داشتند و اصلا این #وظیفه را #دین خود به #شهدا میدانست.
🍃🌷🍃
به روایت از روایتگر وراوی #شهدا،
آقای محمد احمدیان:
دل #حاج محمود
در آن سرزمینهای تفتیده جا مانده بود.😭😭
🍃🌷🍃
آشنایی من با #حاج محمود به سالهای ۷۳ و ۷۴ و #تفحص #شهدا بر میگردد. #حاج محمود در آن زمان به #عنوان #نیرو در #مناطق عملیاتی #حاضر شده بود و #شهید #غلامی،#مسئول #تفحص بود.
🍃🌷🍃
بعد از #آسمانی شدن #شهید #غلامی، #حاج محمود خیلی #جدی تر وارد #گود شد و به عنوان #مسئول #تفحص #شهدای #لشکر منصوب و از آن زمان به بعد ارتباط ما با یکدیگر بیشتر شد.
🍃🌷🍃
اگرچه ارتباط ما بیشتر کاری بود و #تفحص و #شناسایی #شهدا و.. کلی ارتباط من با #حاج محمود به دلیل اینکه او اصفهانی بود و من هم اصفهانی، رنگ و بوی دیگری داشت.😭
🍃🌷🍃
#هم استانی بودن و هم #لشکری بودن، #علقههایی را بین ما ایجاد کرده بود و هر زمان که خستگی در وجود ما حاکم میشد به دیدن یکدیگر میرفتیم. من به شرهانی برای دیدن او میرفتم و او به اهواز برای دیدن من.😭😭
🍃🌷🍃
چند روز پیش از #شهادت #حاجمحمود بود که برای تکمیل کتابی، که درباره #تفحص #شهدا در حال نگارش بود، با او تماس گرفتم تا از نظرات و خاطراتش در این کتاب استفاده کنم.😭
🍃🌷🍃
با وجود #احترام زیادی که برای من قائل بود به هیچ عنوان زیر بار نرفت و طبق معمول با همان #خندههای قشنگی که همیشه بر لب داشت، گفت: «من یک راننده بیل هستم و بلد نیستم حرف بزنم، در حد یک راننده بیل از من سوال کن.»😭
🍃🌷🍃
#حاج محمود و بیشتر #بچههای #تفحص با #شهدا #رفیق بودند. #علقه خاصی میان #آنها با #شهدا وجود داشت. #خیلیها فکر میکنند که #تفحص کار راحتی است و فقط بیل میزنند؛ در حالی که این طور نیست.
😭
🍃🌷🍃
کمتر پیدا میکنید که از او اسمیبه عنوان #فرمانده #تفحص #شهدای لشکر #امام حسین(ع)🌷برده شود. #شجاعت #حاج محمود #بینظیر بود.😭
🍃🌷🍃
شما ممکن است در زمان #تفحص با #چهل و #پنجاه #انفجار در یک روز روبهرو شوید. #سرمای سوزان غرب، #گرمای جنوب را هم در کنار آن در نظر بگیرید؛ تنها یک #عشق و #باور #درونی است که آنها را در کار #تفحص #ماندگار میکند.😭
🍃🌷🍃
تنها یک #عشق و #باور #درونی است که آنها را در کار #تفحص #ماندگار میکند، #عشق و #باوری که از #رفاقت با #شهدا نشئت میگیرد. مگر میشود با کسی #رفیق باشید، اما نسبت به او #مسئولیتی در خود احساس نکنید؟
🍃🌷🍃
#حاجمحمود و #بچههای #تعاون #رزم از این ویژگی #خاصترند؛ چرا که #وظیفهشان در زمان #جنگ هم #همین بوده است.
🍃🌷🍃
خود همینها برای #بچهها #پلاک #صادر میکردند، #وسایل #شهدا را میگرفتند، #خبر #شهادتها را برای #خانوادههای آنها میبردند😭 و الان همینها این #دین را بر #دوش خودشان #احساس میکنند.😭😭
🍃🌷🍃
با #التماس از من میخواست کار #یگان آنها تعطیل نشه 😭هیچ موقع #شهید توکلی را این گونه ندیده بودم. طوری #التماس میکرد که انگار نیاز وحشتناکی به این کار داره.😭😭
🍃🌷🍃
من که سراغ ندارم #هیچوقت #حاج محمود احساس #خستگی کرده باشه، یک بار شایعه شد که قراره کمیته مفقودین کار #تفحص بعضی از یگانهای سپاه رو تعطیل کنه #حاج محمود برای دیدن من به اهواز آمد.
🍃🌷🍃
دلیل این #التماسها چه بود؟😭
واقعا #دغدغهاش ماندن در آن #سرزمین و #کار کردن و #پیدا کردن #شهدا بود و #عجیب میلی به #شهادت داشت.😭
🍃🌷🍃
یک بار از #فکه به سمت شرهانی حرکت میکردم، از پشت #بیسیم من را صدا کرد و گفت خودم را هرچه سریع تر به #فکه برسانم. زمانی که به آنجا رسیدم، دیدم یک #مین منفجر شده و تعدادی از #بچههای #تفحص #مجروح شدهاند.😭
🍃🌷🍃
#حاج محمود با اینکه #خودش هم دچار #مجروحیت شده بود، ولی #بیاعتنا به #زخم خود، به یکی از #بچههای شیراز که #بدجور #زخمیشده بود،#روحیه میداد. زمانی که با هم #تنها شدیم یک جور عجیبی به من گفت: « این دفعه هم شهید نشدم.» حسرت عجیبی در دلش مانده بود.😭😭
🍃🌷🍃
از دوستانی که با #حاجمحمود همراه بودند، شنیدم که به او گفته بودند:#حاجمحمود #اربعین نزدیکه، چه کار مــیخـــواهی بــکنی؟ امــسال راهــی میشوی؟😭
🍃🌷🍃
گفته بود که #عاشورا، #کربلا بودم، بعید میدانم که بتوانم بروم؛ ولی انشاءالله سعی میکنم #اربعین با #شهدا بیایم. فکر میکنم به #حاج محمود الهام شده بود که همین روزها #آسمانی میشود.😭😭
🍃🌷🍃
همان #صبح قبل از #شهادت بعد از اینکه #نماز صبحش را به جا میآورد به دوستانی که همراهش بوده اند، میگوید مقداری #لوازم التحریر برای بچههای #فقیر تهیه کنید. این توصیه از #روحیه #جهادگری او ناشی میشد.😭😭
🍃🌷🍃
که خودش را تنها منحصر به کار #تفحص نمیکرد و به مردم آن #مناطق هم #رسیدگی میکرد. #حواسش به آنها بود. #مردم و #عشایری که در #شلمچه و #مهران و آن #مناطق #زندگی میکردند #عجیب #حاج محمود را #دوست داشتند.😭😭
🍃🌷🍃
بهترین اوقاتی که من با #شهید توکلی داشتم، لحظاتی بود که ما در #شرهانی پشت سر ایشان #نماز میخواندیم.#حاجمحمود، هم #امام جماعت بود و هم #فرمانده و #قشنگترین #جلوههایی که من از ایشان به یاد دارم، همین #نمازهاست.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردارشهید حاج محمود توکلی هم درتاریخ ۱۳۹۸/۷/۱۰# هنگام #تفحص #پیکر #شهدای #عملیات #والفجر4 در #منطقه #عملیاتی #پنجوین ، با برخورد #بیل مکانیکی به یکی از #مینهای به#جامانده از #جنگ تحمیلی و #اصابت ترکش به #سینه ایشان به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای #امام زاده قاسم(ع)🌷روستای خیرآباد شهرستان فلاورجان.
🍃🌷🍃