eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
مداری و از از نمونه های مشی سیاسی بود. از ها و عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد بودند. 🍃🌷🍃 وقتی جریان و زینب(س)🌷 و وحشیانه داعش در همه جا پیچیده شد، به جوش آمده بود و ماندن در اینجا را . 🍃🌷🍃 هروز را پیگیری میکرد و با مداوم و هایی که انجام داده بود برای نام و به موافقت نمی کردند. 🍃🌷🍃 بعد از از دوستانشان شنیدم که برای رفتن خیلی داشت، حتی با ثبت نام که او را با تندی از اتاق بیرون کرده بودند و گفته بودند شما را به کردی شما هستید. 🍃🌷🍃 این سفر به احتمال زیاد بدون است و از این سلب شده است. گویا با شنیدن این حرف با صدای بلند می کند و کسانی که در آن اتاق بودند تحت تاثیر قرار می گیرند.😭 🍃🌷🍃
رو داشتن، بعضی وقت ها که از کارش فارغ میشد بچه ها را به گردش میبرد و مانند آنها کودک و می شد و سعی می کرد تا خوب و شیرینی را برای آنها آورد.😭 🍃🌷🍃 بر سر مسائل و خاصی داشتند از اول وقت و معروف و از منکر تا انجام م، هنوز صدای های شب او و در خانه مان به میرسد.😭😭 🍃🌷🍃 و حلال را در رعایت میکرد ، و به و را چون و چرا می نمودند.😭 🍃🌷🍃 برای و خاصی قائل بودندکه حتی با که داشتند(فرمانده پدافند سپاه قدس) با دستشان برخورد و ایی داشتندکه آنها به ، بمانند دلسوز میگذاشتند. 🍃🌷🍃 بسیار و سفر بودند، سعی میکردند در طول لحظات و خاطرات را برایمان رقم بزنند. زیست و پوش بودند و زرق و برق .😭 🍃🌷🍃
ازعزرائیل پرسیدند: تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بارگریه کردم ویک بارترسیدم. ام زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم. ام زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود.. منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.. زمانی بودکه خداوندبه من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خداوندفرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟ او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود..
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸و خدایی که در این نزدیکیست ...🔸 نگاه کردن به دریا عبادت است. نظر به طاووس هم عبادت است! شما اگر توی جانمازتان یک پر طاووس داشته باشید، نگاهش کنید، کنید که عیبی ندارد! من وقتی هم‌سنّ شما بودم، از [قبرستان] شیخان قم می بردم به حجره ام. نگاهش می‌کردم. توی این گلها خدا را شناختم. اشک می‌ریختم. این چشمم پُر می‌شد از اشک! با خودم می‌گفتم این نقاشی را از دور نمی شود کرد! این رنگ را از دور نمی شود زد! او که نقاشی اش کرده، تویش بوده! من از اینجا فهمیدم که خدا درون اشیاء است. یک وقتی در مدرسۀ خان بودم. تدریس می‌کردم. هنوز هم معمّم نشده بودم. خیلی هم برای وقتم ارزش قائل بودم. مثلاً روزی ده تا درس می دادم و چند تا درس می خواندم و کار می‎کردم. اداره اوقاف آمده بود در مدرسۀ خان گُل‎کاری کرده بود. یک آنجا بود. یک‌بار، حدود یک ساعت، من همین جور محو تماشای این گل شدم! خیره شده بودم! نفهمیدم کِی ایستادم و کِی رد شدم! خدا هم آبروی ما را حفظ کرد. این یک ساعت هیچکس متوجه نشد که من اینجا تکان نخورده‌ام! همه، سر کار خودشان بودند.
💢امام به گریه نیاز نداره!!! عده ای با ژست می گویند: امام حسین(ع) شهید نشد که ما گریه کنیم و توی سر وکله بزنیم باید راه حسین را شناخت حسین به این عزاداریها نیاز نداره این حرف درستی است که امام حسین(ع) به ما نیاز ندارد. خداوند هم به نماز و عبادت ما احتیاجی ندارد پس انجام ندهیم؟ اصلا اینجا حرف از امام حسین(ع) به عزاداری ما نیست. این شبهات با حرفهای قشنگ دینی مخلوط میشود. کسانی که ادعای دارند. به این سوال جواب دهند، چرا امام موسی کاظم(ع) که امام معصوم هستند برای امام حسین(ع) عزا داری میکردند؟ امام رضا(ع): هر گاه ماه فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و پدرم بود. 📚امالی صدوق، ص 111 یا چرا امام صادق(ع) از قول پدرشان میفرمان: امام صادق(ع): پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند. 📚بحار الانوار، ج 46، ص .220 گریه بر حسین(ع)، گریه اعتراض به ظلم است. گریه بر انسانیتی که ذبح شد و انسانهایی که از وجود متخصص معصوم محروم شدند و نتوانستند به رشد حقیقی خود در دنیا برسند. https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
یک روز همراه به محمد(گلزار) رفتیم . رو به من گفت: مامان نگاه ، !!! هر چه نگاه کردم چیزی ندیدم . وقتی برگشتم زنگ زد و را برایش تعریف کردم. 🍃🌷🍃 خندید و گفت: واقعا دیده داره میگه ، من جام توی ... روز بعد را آوردند...😭😭 🍃🌷🍃 بار که به آمده بود. اکثرا می کرد . و می گفت: ها در هستند، زینب(س)🌷 و ما باید دوباره گرفت که .😭 🍃🌷🍃 که به آنجا رود با همه های خداحافظی میکند و از همه می طلبد و می گوید: من میشوم ،   و پیش شما باشد ...😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از خواهر : ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام . که شروع شد بارونی به رفت و سال 61 رمضان به رسید.😭 🍃🌷🍃 پیکرش  هم تا 9 بود. خیلی برای ‏مان بود و خالی اش ما را بسیار می داد.😭😭 🍃🌷🍃 آرزو می کردیم که بعد از ، به ما عطا کند که دیگر خالی را در زندگی و طعم برادری را ؛ تا اینکه خدا را ما کرد. 🍃🌷🍃 ماهه بود که #بارونی را هم آوردند.خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد و به جای ، دیگری به ما داد که می توانست خالی او را برای‏ مان کند. 😭😭 🍃🌷🍃 سه سال قبل از اینکه به در بیاید، روزی با هم رفتیم ؛ سر بزرگمان . با صدای بلند داشتم سر می کردم.😭😭😭 🍃🌷🍃 گفت: خواهرم با بلند . کن که شده. می خواهد. کن این هم، مثل آن شود.😭 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : از دو ماه قبل ، کیفش را بسته بود. جایی را در خانه برای کیف در نظر گرفته بود و می‌گفت حتی جایش را تغییر نده. یک قفل کوچک هم روی زیپ زده بود تا سر وقت کیفش نرویم. گاهی که احساس می‌کردم واقعا دیگر می‌رود و تحمل این موضوع برایم سخت می‌شد کیفش را در کمد می‌گذاشتم تا جلوی چشمم نباشد و ببینم و اذیت شوم😭. به خانه که می‌آمد و کیف را سر جایش نمی‌دید ناراحت می‌‎شد. 😭 🍃🌷🍃 یک ماه قبل از خبر دادند که فلان روز جلوی باشید، آن روز باهم برای رفتیم، کار بانکش را انجام داده بود و با وجود بانک مرخصی حقوق گرفت. 🍃🌷🍃 و به سرپرستش گفت احترام شما برای من واجبه ولی چه اجازه بدهید چه ندهید من باید بروم. آن روز اسمش در لیست نبود و رفتنش منتفی شد، گفتند به زودی خواهید شد. 🍃🌷🍃 خیلی کرد و کرد که او را اما موفق نشد و به خانه برگشتیم، خیلی بود طوری که تا به آن روز او را اینطور بودم. حتی حس کردم می‌خواهد جای خلوتی باشد تا به دور از چشم بچه‌ها کند.😭😭 🍃🌷🍃
📣 جملاتی زیبا از امیر المومنین علی علیه السلام: ‼️اگر این جملات مال هر دین دیگری بود، پیروان آن دین آن را با طلا می نوشتند و بر تمام مردم دنیا فخر و مباهات می کردند اما حیف که فرمایش مولای مظلوم ماست و مخالفین آن را بایکوت و سانسور می کنند. ✿ «مردم را با نکنید.» ✿ «روزانه از خدا کنید.» ✿ «بدون تحقیق نکنید.» ✿«اجازه ندهید نزد شما از کسی شود.» ✿ « دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.» ✿ « باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.» ✿ « را زیاد سخت نگیرید.» ✿ «با و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.» ✿ « باشید.» ✿ « مستضعفان باشید.» ✿ «اگر می دانید کسی به شما نمی دهد، از او تقاضا نکنید.» ✿ «خود را در امر دین بدانید.» ✿ « را دریابید.» ✿ « و بذله گو نباشید.» ✿ «بیشتر از طاقت خود نکنید.» ✿ « گل و ریحان هستند با آنان مهربان باشید.» ✿«با آشنا شوید.» ✿«تا می توانید بدنبال باشید.» ✿ « نکردن از سختی دل است.» ✿#« از گناه زیاد است.» ✿ « از محبت به مال دنیاست.» ✿« سرآغاز همه خطاهاست» 📓منبع: نهج البلاغه https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
به روایت از خواهر : ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام . که شروع شد بارونی به رفت و سال 61 رمضان به رسید.😭 🍃🌷🍃 پیکرش  هم تا 9 بود. خیلی برای ‏مان بود و خالی اش ما را بسیار می داد.😭😭 🍃🌷🍃 آرزو می کردیم که بعد از ، به ما عطا کند که دیگر خالی را در زندگی و طعم برادری را ؛ تا اینکه خدا را ما کرد. 🍃🌷🍃 ماهه بود که #بارونی را هم آوردند.خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد و به جای ، دیگری به ما داد که می توانست خالی او را برای‏ مان کند. 😭😭 🍃🌷🍃 سه سال قبل از اینکه به در بیاید، روزی با هم رفتیم ؛ سر بزرگمان . با صدای بلند داشتم سر می کردم.😭😭😭 🍃🌷🍃 گفت: خواهرم با بلند . کن که شده. می خواهد. کن این هم، مثل آن شود.😭 🍃🌷🍃
ایشان رفت و شد. وقتی که شد و دید که دیگه نمی تواند مثل بقیه برود خیلی برایش بود، وقتی های را می دید خیلی اذیت می شد البته   این هم وقتی ایشان را می دید می کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 اگر و به 🤍 نبود به یقین شرایط، برایش می شد، ایشان  و بود، اهل و و  ۳۰ بود که و را فقط دید. 🍃🌷🍃 مدت   ۱۶ من فقط و سینه . 🍃🌷🍃 ایشان در به این الهی نائل شد، و ابدا ، ایشان  به امرش خمینی گفت، همین که به عنوان یک در آن دنیا پیش نیست حال بود. 🍃🌷🍃 ایشان سال 1369# ازدواج کرد، همسرس  ۲۷ در تمام لحظات زندگی در کنار ایشان  بود، این سال ها ایشان بیش از 20 زیر جراحی رفت. 🍃🌷🍃 یک بار 7 در تهران بستری بود، همسرش شب ها زیر تخت ایشان  ملحفه پهن می کرد و می خوابید، روزها روی صندلی می نشست، بعضی از دوستانش بارها به او گفتندشما برو کمی استراحت کن ما هستیم، قبول نمی کردند. 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : از دو ماه قبل ، کیفش را بسته بود. جایی را در خانه برای کیف در نظر گرفته بود و می‌گفت حتی جایش را تغییر نده. یک قفل کوچک هم روی زیپ زده بود تا سر وقت کیفش نرویم. گاهی که احساس می‌کردم واقعا دیگر می‌رود و تحمل این موضوع برایم سخت می‌شد کیفش را در کمد می‌گذاشتم تا جلوی چشمم نباشد و ببینم و اذیت شوم😭. به خانه که می‌آمد و کیف را سر جایش نمی‌دید ناراحت می‌‎شد. 😭 🍃🌷🍃 یک ماه قبل از خبر دادند که فلان روز جلوی باشید، آن روز باهم برای رفتیم، کار بانکش را انجام داده بود و با وجود بانک مرخصی حقوق گرفت. 🍃🌷🍃 و به سرپرستش گفت احترام شما برای من واجبه ولی چه اجازه بدهید چه ندهید من باید بروم. آن روز اسمش در لیست نبود و رفتنش منتفی شد، گفتند به زودی خواهید شد. 🍃🌷🍃 خیلی کرد و کرد که او را اما موفق نشد و به خانه برگشتیم، خیلی بود طوری که تا به آن روز او را اینطور بودم. حتی حس کردم می‌خواهد جای خلوتی باشد تا به دور از چشم بچه‌ها کند.😭😭 🍃🌷🍃
امّا این وسط این قدر بود و مسئلهٔ ریا را برای خودش حل کرده بود که شب را کار و نمی‌دانست، می‌دانست و در شب می‌خواند.😭 🍃🌷🍃 در همان . گاهی اوقات برای اینکه کسی را ، به جایش . در شب هم می‌کرد،😭 🍃🌷🍃 پس از ۲۶ و در جريان پيدا شده بود و برای و سپاری از عملياتی به مقدس منتقل شده بود كه# همرزمان او از اقصی نقاط شهر برای ، خود را به رسانده بودند. 🍃🌷🍃 و زيادی از اين و از دهان نقل شد كه از آن جمله می‌توان به زياد به اشاره كرد و طبق گفته يكی از ، به همين خاطر نيز اين در ميان خود به پيدا كرده بود. 🍃🌷🍃
ولی بی‌صدا! اصلاً بی‌صدا می‌کرد. در هم می‌کرد😭 را نمی‌شنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه می‌کردی، از چشمانش و می‌آمد. من کسی را ندیدم که مثل داشته باشد.😭😭 🍃🌷🍃 يكی ديگر از می‌گفت: در طول مدتی كه با در حضور داشتم می‌ديدم كه هميشه از گرم می‌كرد تا برای گرفتن باشند. 🍃🌷🍃 و شب . او در بين كه برای به می‌كردند می‌زد و آنان را و . 🍃🌷🍃 اين بزرگوار به از اطهار🌷 و از مجيد می‌كردند و   اين رو می داد و همچنین روزه عاشورا. 🍃🌷🍃 همچنين «پدر صلواتی» را ذكر كرد و گفت: پس از اينكه از اين استفاده كرد در اين شد. 🍃🌷🍃
💠 راز اشک های (س) چه بود❓ 👈انسان مؤمن در هر حال باید به تقدیر و قضای الهی راضی باشد و اگر گریه‏ كردن ، با رضایت به قضای الهی منافات داشته باشد جایز نیست ، اما قطعا گریه های حضرت فاطمه (س) بمعنای عدم رضایت به مقدرات الهی نبود . ⬅️ حضرت زهرا سلام الله علیها مقام دارد و به خوبی می‌داند که اذیت و آزار دیگران شرعاً ممنوع است ، در واقع گریه های بعد از فوت رسول اکرم ، بخشی از مبارزات گسترده ای است که انجام داد. توجه داشته باشید که ، معصومین(ع) در اهداف و سیاست یکسان هستند ولی روش آنان بر اساس دو متغیر 1⃣ 2⃣ ، قابل تحلیل است . ❇️ گریه‌های حضرت زهرا (سلام الله علیها ) فقط عاطفی نبوده بلکه مبارزه منفی با دستگاه خلافت بود ، گریه بر غربت اسلام ، قرآن و دستورات دینی ، گریه بر غصب خلافت ، گریه بر مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام و انحراف امت اسلامی از مسیر اصلی و صراط مستقیم بود . ↩️ در دوران پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام حق و حقیقت به فراموشی سپرده شد ، تنها سِلاح حضرت زهرا در مسیر ، گریه و اشک بود . 👈گریه در برانگیختن احساسات آنان نقش بسزایی داشت و باعث می شد فرد نظاره گر ، تفکر کند تا شاید حقیقت امر را متوجه شود . 🔰گریه های حضرت زهرا (س) عمدتاٌ به خاطر مصیبت هایی بود که بعد از فوت رسول اکرم (ص) بر جامعه مسلمین وارد میشد ، چرا كه رسول الله، واسطه فیض وجودی همه موجودات رخت بر بسته است. 👌 راز اشکهای حضرت زهرا (س) این بود که می دید مردم دستشان از کوتاه شده و گمراه شده اند . 👌چرا که ، لحظات آخر حیات ، رسول اکرم (ص) نگران بودند و فرمودند : من از امتم میترسم که بعد از من دوباره به جاهلیت برگردند . ✅درست در زمانی که امام علی (ع) و یارانش برای نجات اسلام بردباری می کردند ، بانوی بزرگ فاطمه(س) در برابر ظلم هایی که به مسلمین وارد می شد شیوه مبازراتی ویژه ای داشت . ⚡️او باید مردم را نسبت به نیرنگ های انجام گرفته ( ) آگاه کند و آنان را از عمق فاجعه ای که دامن گیر جامعه مسلمانان شده بود با خبر سازد . 👈 در حقیقت حضرت زهرا (س) باید تفسیر کننده سکوت علی و یارانش می شد ، و برای بیان مظلومیت علی (ع) باید فریاد میزد ، و همین گریه های شب و روز فاطمه آرامش را از ظالمان گرفته بود. ❇️ همواره ستمگران در جامعه ایجاد ترس و هراس می کردند ، زیرا به کارگیری این شیوه مانع حضور مردم در صحنه میشد ، طبیعتاً این گریه ها در خانه ای که کنار مسجد بود و محل رفت و آمد مردم بود پايه های حکومت غاصبان را می لرزاند و دشمنان مانع ادامه این روند می شدند چرا که سبب بیداری مردم میشد. 💫 آن حضرت بود ، و نهی دستگاه حاكم از گریه فاطمه(س) سیاستی برای تثبیت حكومت خودشان بود. 👇👇 ✨در واقع ، گریه های فاطمه آرامش حاكمان سقیفه را به هم می‏زد ، چرا که می‏بایست در مسجد پیامبر(ص) و در كنار منبر شریف آن حضرت جایی كه فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره می‏افتاد . آنان می کوشیدند که برای برون رفت از این موقعیت های خطرناک سیاسی دست به چاره جویی بزنند ، لذا بزرگان اهل مدینه در حضور امیرالمؤمنین علیه السّلام گفتند: اى ابو الحسن! فاطمه شب و روز گریه می كند ، ما از تو تقاضا مى‏كنیم كه فاطمه یا شب گریه كند و یا روز . 👌بنابراین ، راز اشک های (س) در دیدن و به هدر دادن زحمات رسول خدا (ص) و انحراف امت اسلامی از مسیر اصلی و صراط مستقیم بود . 👇👇👇👇👇 👈و اینک مهمترین مسأله ای که ما باید بفهمیم و به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اقتدا کنیم ، عرصه و یاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است . 🌺کعبه و قبله حقیقی دل‌ها ، امام زمان سلام الله علیه است بیایید اِحرامی دگر ببندیم و حَجی دیگر گزاریم ! و حجت خدا را یاری کنیم . 👇👇👇 ⬅️ هیچ تفاوتی ندارد ، آن روزها علی و فاطمه در میان مردم تنها بودند ، و اکنون امام زمانمان دور از مردم ، آن روزها ، علی و فاطمه یار می‌خواستند، امروز امام زمان یار می‌خواهد ، 👈 فکر کنید ‼️
پدرم واقعا با تقوا بودند. حاج آقا هیچ وقت از نحوه آقا رضا نشدند و نکردند. خیلی قوی بودند و نداشتند. همان روز تشییع مصاحبه تلویزیونی هم  داشتند😭 پدر خودشان بودند و . چند باری به رفته بودند و با بسیاری از و برادران سپاه در تماس بودند. سواد نداشتند؛ اما چون صحبتشان گرم و دلنشین بود، برای سخنرانی به مدارس و دبیرستان‌ها می‌رفتنــــد. اگر امروز بودند با لهجه شیرین یزدی براتون می‌گفتند. خانواده ما رضائیان، هست  که 23 اسفند سال 64 در عملیات بدر شدند پسری و بود ،که  بعد از را ادامه داد و درست در سالگی شد همان که شهید شد.😭😭 🍃⚘🍃 می شن و  این‌بار پدرم  سال برگشتن داداش بودند و   پدرم  برای دوم شون زدنی بود😭 🍃⚘🍃
📌 آخر و .... 🌞 روزی حضرت (صلی الله علیه وآله) ظهر را به جماعت می خواندند 🕌 که ناگهان دو رکعت آخر نماز را سریع به پایان رساندند. اصحاب پس از نماز از حضرت سوال کردند: چرا نماز را سریع تمام کردید؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: مگر صدای کودکی را نمی شنوید؟😭 نماز را سریع تمام کردم تا به کودکی که گریه می کرد، رسیدگی کنند. 📚کلینی، کافی،۶، ص۴۸
۱۲ اسفند ۱۳۶۰# که روز به بود با خانواده و اقوام برای بدرقه او به سپاه رفتیم. آنجا به من گفت: "مادر برایم نان نیاوردی؟ 🍃🌷🍃 گفتم تو نان نخواستی. رفتم تا برایش نان بگیرم وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند. بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که "نمیخواستم ی مادرم را موقع خداحافظی ببینم".😭😭 🍃🌷🍃 خیلی ها می‎گفتند معلوم نیست چه شده است و خیلی ناراحتی می‎کردم. یک روز های کوچکش را پشت نویس کردم و به یکی از اقوام دادم تا به داخل ضریح (ع)🌷بیندازد. 🍃🌷🍃 همان شب خواب دیدم که یک زن رو بند دار صدایم می‎زند و می‎گوید حالا بیا و فرزندت را ببین که چه شده. دیدم در صحن علی(ع)🌷زمین خورده است اینجا بود که خیالم راحت شد که پسرم شده.😭 🍃🌷🍃 بعد از عیدنوروز سال ۱۳۶۱# بود که ساکش را اوردند و گفتند اصغر شده 😭😭 . برای پیدا کردنش به رفت ولی شد، عمویش هم رفت و او هم شد و نتوانستند را پیدا کنند.😭😭 🍃🌷🍃
نامه‎ در ساکش بود، در وصیت نامه‎اش نوشته بود:"مادر و خواهران من وار باشند، خود را حفظ کنند و اگر ‎ام برنگشت برای من # و نکنید و سر ندهید و بگویید به جای ناراحتی و تسلیت گفتن، به شما بگویند."😭 🍃🌷🍃 در همین سال بود که خانواده به اعزام شدند تا شاید اثری از اصغر یافت شود ، ولی بین ها و هیچ اثری از پیدا نکردند.😭 🍃🌷🍃 یکی از به من گفت: یک شب یک گروه به ی چزابه رفتند که هیچ کس از آنجا برنگشت. گفتند که پای تیر خورده و در یک افتاده است و بلافاصله یک از روی گودال کرده.😭😭😭 🍃🌷🍃 همسرم هم# سه بار، یک بار قبل از و دوبار بعد از شدن پسرم، به رفت. فرزند دیگرم هم نیز به رفتند که یکی از آن ها شد . تاکنون تقاضایی از جایی نداشتیم چون اعتقاد داریم که : ما خدا🤍را می‎خواهیم نه چیزی دیگری". 🍃🌷🍃
🔻شب قدر شب شدن است، نه ماندن کنیم شویم‌. 🔻این شبها از زبان دوستان و اطرافیان زیادمیشنویم که از خداوند و گذشت می‌نماید یا به اطرافیان خود می‌گویند را کنید؟! 🔻حلالیت طلبیدن یعنی من در مورد خودم و در خصوص دیگران مرتکب شدم و یعنی همان یا همان کردن است یعنی عملی انجام دادم، حرفی زدم، نگاهی کردم، غیبت، تهمت، قضاوت یا پنهانکاری کردم که بر خلاف می‌باشد 🔻 وقتی که من مغفرت می‌کنم یا از دیگران می‌خواهم که کن یعنی کردم صرف اینکه شخصی فقط با یا حلالیت بطلبد یا در مراسم قدر حاضر شود به سر بگیرد کند و داد بزند حل نخواهد شد 🔻 چون با خطاهایی که درباره شخصی مرتکب شده این یا هم جنبه دارد و هم جنبه ه جنبه مادی آن قابل حل می‌باشد. مشروط بر اینکه خسارت مادی طرف را و او را بگیرد 🔻 اما در خطا یا گناه معنوی یک طرف آن خداوند هست و یک طرف آن شخصی که به او خسارت وارد کرده ایم. 🔻سوالی دارم؟ اگر کسی به هر دلیل با ، بر خلاف الهی به شما وارد کرده و موجب گردید بدون دلیل شما برود و افراد شما را با چشم دیگر نگاه کنند! اگر این شخص با در هیئت ها، دادن به دیگران و در قدر به سر بگیرد! کند! خدا کند به افراد بضاعت کمک کند. آیا او را می بخشد؟! یا رفته شما باز میگردد؟! 🔻اغلب انسان‌ها یا یا ٪با غرض یا غرض با یا هدف به راحتی به دیگران وارد می‌کنند گاهی این خسارت‌ها به حدیست که در رفت و آمد و سرگرم کار خودش هست اما با که من در باره او شدم به راحتی توسط انسان‌های دیگه مورد و قرار می‌گیرند و را کردم. در واقع یعنی اینکه من این شخص را ام. 🔻 پذیرش توبه اطرافیان و این که آن عمل مجدداً تکرار نشود اینکه در کسی بگوید از شما گذشتم مشکل نخواهد شد یک طرف این موضوع هست بارها شنیده‌ایم که می‌گویند خدا از الناس نمی‌گذرد یعنی به هر نحوی باید رضایت طرف که به او وارد کرده‌ایم جلب نماییم 🔻آیا آنقدر شده ایم یا به آن درجه از رسیدیم که نداشته باشیم و داشته باشیم به طرف مقابلمان بگویم من در مورد شما این کار را انجام داده‌ام یا داریم از دست دادن، از قضاوت شدن، بی اعتبار شدن و ... 🔻خداوند در قرآن فرموده؛ والله و مخرج ما کنتم تکتمون خداوند میکند آنچه را که شما میکنید! 🔻 اگرچه خداوند به همه چیز که آن را می‌کنیم علم دارد و خوب و بد ما را می‌داند اما بنده دارم اگر شخصی سراسر یک سال خطا شده و ایجاد به دیگران شده باشد بخواهد در قدر با در مراسم و مجالس و گرفتن قرآن به سر گناهان او را ببخشد این موضوع نیست اگر اینطور باشد الهی زیر سوال می‌رود یعنی سلبیه را شامل خداوند نموده ایم 🔻و دیگر اینکه از یکباره یا یک و یک و اتفاق نمی افتد لازم است در فرایند زمان و با حرکت در راستای فرامین الهی و مشروط بر جبران خسارت امکان گذشت وجوددارد. بله خداوند ارحم الراحمین هست اما این ارحم بودن را خودم رقم میزنم 🔻با تمام این توضیحات عرض میکنم شرکت در مراسم شبهای قدر را جدی بگیرید چون استارت تغییرات در این شبها زده میشود
ایشان رفت و شد. وقتی که شد و دید که دیگه نمی تواند مثل بقیه برود خیلی برایش بود، وقتی های را می دید خیلی اذیت می شد البته   این هم وقتی ایشان را می دید می کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 اگر و به 🤍 نبود به یقین شرایط، برایش می شد، ایشان  و بود، اهل و و  ۳۰ بود که و را فقط دید. 🍃🌷🍃 مدت   ۱۶ من فقط و سینه . 🍃🌷🍃 ایشان در به این الهی نائل شد، و ابدا ، ایشان  به امرش خمینی گفت، همین که به عنوان یک در آن دنیا پیش نیست حال بود. 🍃🌷🍃 ایشان سال 1369# ازدواج کرد، همسرس  ۲۷ در تمام لحظات زندگی در کنار ایشان  بود، این سال ها ایشان بیش از 20 زیر جراحی رفت. 🍃🌷🍃 یک بار 7 در تهران بستری بود، همسرش شب ها زیر تخت ایشان  ملحفه پهن می کرد و می خوابید، روزها روی صندلی می نشست، بعضی از دوستانش بارها به او گفتندشما برو کمی استراحت کن ما هستیم، قبول نمی کردند. 🍃🌷🍃
۱۲ اسفند ۱۳۶۰# که روز به بود با خانواده و اقوام برای بدرقه او به سپاه رفتیم. آنجا به من گفت: "مادر برایم نان نیاوردی؟ 🍃🌷🍃 گفتم تو نان نخواستی. رفتم تا برایش نان بگیرم وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند. بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که "نمیخواستم ی مادرم را موقع خداحافظی ببینم".😭😭 🍃🌷🍃 خیلی ها می‎گفتند معلوم نیست چه شده است و خیلی ناراحتی می‎کردم. یک روز های کوچکش را پشت نویس کردم و به یکی از اقوام دادم تا به داخل ضریح (ع)🌷بیندازد. 🍃🌷🍃 همان شب خواب دیدم که یک زن رو بند دار صدایم می‎زند و می‎گوید حالا بیا و فرزندت را ببین که چه شده. دیدم در صحن علی(ع)🌷زمین خورده است اینجا بود که خیالم راحت شد که پسرم شده.😭 🍃🌷🍃 بعد از عیدنوروز سال ۱۳۶۱# بود که ساکش را اوردند و گفتند اصغر شده 😭😭 . برای پیدا کردنش به رفت ولی شد، عمویش هم رفت و او هم شد و نتوانستند را پیدا کنند.😭😭 🍃🌷🍃
نامه‎ در ساکش بود، در وصیت نامه‎اش نوشته بود:"مادر و خواهران من وار باشند، خود را حفظ کنند و اگر ‎ام برنگشت برای من # و نکنید و سر ندهید و بگویید به جای ناراحتی و تسلیت گفتن، به شما بگویند."😭 🍃🌷🍃 در همین سال بود که خانواده به اعزام شدند تا شاید اثری از اصغر یافت شود ، ولی بین ها و هیچ اثری از پیدا نکردند.😭 🍃🌷🍃 یکی از به من گفت: یک شب یک گروه به ی چزابه رفتند که هیچ کس از آنجا برنگشت. گفتند که پای تیر خورده و در یک افتاده است و بلافاصله یک از روی گودال کرده.😭😭😭 🍃🌷🍃 همسرم هم# سه بار، یک بار قبل از و دوبار بعد از شدن پسرم، به رفت. فرزند دیگرم هم نیز به رفتند که یکی از آن ها شد . تاکنون تقاضایی از جایی نداشتیم چون اعتقاد داریم که : ما خدا🤍را می‎خواهیم نه چیزی دیگری". 🍃🌷🍃
فردا شروع میشود. در باشکوه ترین عزاداری های ایران، شب و روز برپا خواهد شد. قرنهاست در همه آذربایجان مداح های جانسوز ترین و زیباترین نوحه ها رو میخوانند. آن قدر جانسوز که حتی بدون دانستن معنی اش هم میشود مدتها پای آن اشک ریخت. ما خوب میکنیم برای امام شهید. . برای امامی که اکنون یار نمیخواد همراهیم. از همه چیزمان خرج میکنیم. اما برای زندگی، علی وار و حسین وار زندگی کردن را نمیپسندیم. آزاده بودن و تن به ذلت مسالحه با ندادن را نمیپسندیم. ما نشان دادیم کسانی را دوست داریم که از کربلا هم درس گرفته اند نه رشادت. ما در معرکه و به وقت انتخاب، همان گونه رفتار میکنیم که قبل از اسلام رفتار میکردند. ما به خودمان رای میدهیم بدون در نظر گرفتن بودن. ما امام زنده منتظر را یاری نمیکنیم، ما انتخاب نمیکنیم، ما ۹ ماه به خاک و خون کشیده شدن کودکان غزه رو نمیبینیم. ما تانک و موشک های آماده حمله به را که سید حسن نصر الله گفت منتظر انتخاب ما هستند نمیبینیم. ما فقط خودمان رو میبینیم. برای آب و نانمان، برای وعده آزادی از نوع ضد دین، برای قوم و قبیله مان، ننگ زیر یوغ رفتن و با خفت و ذلیلانه التماس و مذاکره کردن را ترجیح میدیم. ما فقط خوب میکنیم. همین. . ما هنوز هم بر رسم جاهلیتیم. حتی سوختن ، ، ، و ... آن هم درست جلوی چشممان، حتی در فاصله چند کیلومتری ما، ما را تغییر نمیدهد. البته ما برایشان خیلی خوب گریه میکنیم، خیلی خوب تشییع میکنیم، خیلی خوب یادبود میسازیم، همین کافی است دیگر‌. مگر نه؟؟ اما به فاصله فقط ، فقط به اندازه یک ، همانند قوم موسی فراموشکار میشویم و کسانی را انتخاب میکنیم که در تلویزیون و پشت تریبون به جسارت میکنند. تلاشهای آنها را نادیده میگیرند، راه آنها را اشتباه و تمام شده میخوانند، زحمات آنها را به باد میگیرند... ما حتی به اندازه ۴۰ روز هم حافظه نداریم. شما بعد از ۱۲۰۰ سال میخواهی بیایی روی کدام حرف ما حساب کنی؟؟ نیا آقا. ما هنوز . که پشت علی هستیم. ما پشت مسلم را هم خالی میکنیم. ما درد دنیا داریم. دین برای ما، دین جدا از سیاست است. ما همان اهل کوفه ایم که به وعده وعید و مسلم را فروختیم. ما با اختلاف بیجا آب به آسیاب دشمن ریختیم. ما تاریخ و آینده انقلاب خمینی را کردیم. ما برای دنیای دیگران پشت را خالی کردیم. البته برای جد شهیدت خوب گریه میکنیم. ۲ ماه شب و روز. روی ما فقط به اندازه گریه حساب کن. همین. راستی، چه خوب شد آقای انتخاب نشد. او هم میخواست راه را برود. میخواست شبانه روز از جانش مایه بگذارد برای آسایش و آرامش ما. برای رفاه مردم روستاهای دور افتاده، برای رنج کشیده ترک و کرد و لر و عرب و بلوچ و فارس و ... میخواست مقابل بایستد با اینکه میدانست اهل دنیا راحتش نمیگدارند. میخواست حق ما را از حلقوم اهل زر و تزویر بگیرد، میخواست را نشانمان دهد و ... ما هم که نشان دادیم اهل شکر نیستیم. کفران میکردیم نعمت حضور و تلاشهای او را. همانگونه که نعمت وجود را کفران کردیم و خدا او را از ما گرفت. چه خوب شد این بار قبل از اینکه دیگری بیاید، ناسپاسی خود را نشان دادیم. حداقل اکنون جلیلی را داریم. ما لیاقتمان همین انتخابی است که کردیم. دیدن نتیجه اش هم زیاد طول نمیکشد. إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ