eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
258.5هزار عکس
71.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 تشریفات اضافی ممنوع 🔘 سردار شهید شوشتری: 💠 در زمان به اتفاق مقام معظم رهبری که در آن زمان بودند برای بازدید از ۲۱ امام رضا علیه السلام عازم شدیم. ایشان از قبل فرموده بودند « کم بیاورید، یک یا دو ماشین کافیست» وقتی از بیرون آمدیم، دیدیم حدود ده ماشین دیگر پشت سر ماشین ما در حال حرکت هستند. حضرت آیت الله خامنه‌ای خیلی به راننده گفتند: ! کمی به نظر می‌رسیدند. بلافاصله رو به من کردند و فرمودند: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز بر می‌گردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان تنهایی بیایند. چه دلیلی دارد پشت سر ما راه بیفتند؟ وقتی من که هستم با یک حرکت کنم، دیگران می‌گیرند و این کار، رسم می‌شود. برای من دو در یک یا دو ماشین، کافیست.
🔴 💠 برخی کارها بشدت از شما در نزد شوهر می‌کاهد. مثل مخفی‌کاری و کردن برخی امور در زندگی از شوهر... 💠 وقتی شوهر از امور پنهان، مطلع شود او را می‌کند چرا که او فکر می‌کند او را حساب نکرده‌اید و نظرش برایتان مهم نبوده است. 💠 با این‌کار، شوهرتان نسبت به کارهای آینده شما می‌شود. به شما در برخی کارها شک می‌کند و عامل بسیاری از بگومگوها و می‌گردد.
این جهادی فردی با و با و با بود و همیشه در هرکاری اول به 🤍و دوم به بیت🌷 می کرد، و و داشت. 🍃🌷🍃 این همیشه به فکر بود و یکی از بیت🌷 بود که نفس گرمی داشت و صدای و از گلزار گمنام شهرستان بود. 🍃🌷🍃 فردی بود که درباره هر کار و پسندانه‌ای که انجام می‌داد دلش نمی‌خواست دیده شود و دنبال بود. 🍃🌷🍃 شب از شدنش با همراهی یکی از دوستانشان غذایی فراهم می‌کنند و به خانه یکی از شهر می‌برند. 🍃🌷🍃 دوستش به او می‌گوید؛ امشب به منزل خودت برو و به‌مادرت سر بزن و استراحت کن، که این جهادی پاسخ می‌دهد، من چند روز هست می‌روم، 🍃🌷🍃 مادرم ناراحت می‌شود که چرا این راه‌های را می‌روی، برای اینکه مادرش با تمام که داشت آن شب خانه نرفت و روز بعد شد.😭 🍃🌷🍃
🚨هشدار امام علی(ع) به غارتگران بیت المال 🌴امام علی (ع) در خطبه 15 نهج البلاغه که در واقع بخشى از خطبه اى است که بعد از بیعت مردم با آن حضرت در مدینه ایراد فرمود؛ ✅ و در آن به تمام افرادى که در عصر اموال بیت المال را غارت کرده بودند؛ ✅ یا از طرف خلیفه به آنها شده بود ؛ دهد و به آنها اعلام مى کند که 👇 باید تمام این اموال را به بیت المال باز گردانند و اگر باز نگردانند با از آنها خواهد گرفت . ❌و به این ترتیب امام (ع) امید طمع ورزان را قطع کرده و در پایان خطبه در جمله هایى کوتاه و بسیار پرمحتوا ارزش را بیان فرموده است. 🌴مى فرماید: (به خدا سوگند اگر آن [اموالى که از بیت المال غارت شده و عطایایى که عثمان بى حساب به این و آن بخشیده است] را بیابم که شده؛ یا کنیزانى با آن خریده شده باشد [و جزء زندگى افراد شده باشد]، گردانم؛ [و اجازه نمى دهم بى عدالتى سابق در جهان اسلام ادامه یابد])؛ «وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُه قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ، وَ مُلِکَ بِهِ الاِماءُ، لَرَدَدْتُهُ». سپس مى افزاید: ([ممکن است کسانى از این کار که ضامن اجراى عدالت است شوند و احساس مضیقه و تنگنا کنند، ولى این اشتباه بزرگى است!] زیرا ؛ و آن کس که عدالت براى او موجب مضیقه و تنگنا گردد؛ ظلم و ستم براى او سخت تر و تنگتر است!)؛ «فَاِنَّ فِى الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ، فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ اَضْیَقُ»
مداری و از از نمونه های مشی سیاسی بود. از ها و عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد بودند. 🍃🌷🍃 وقتی جریان و زینب(س)🌷 و وحشیانه داعش در همه جا پیچیده شد، به جوش آمده بود و ماندن در اینجا را . 🍃🌷🍃 هروز را پیگیری میکرد و با مداوم و هایی که انجام داده بود برای نام و به موافقت نمی کردند. 🍃🌷🍃 بعد از از دوستانشان شنیدم که برای رفتن خیلی داشت، حتی با ثبت نام که او را با تندی از اتاق بیرون کرده بودند و گفته بودند شما را به کردی شما هستید. 🍃🌷🍃 این سفر به احتمال زیاد بدون است و از این سلب شده است. گویا با شنیدن این حرف با صدای بلند می کند و کسانی که در آن اتاق بودند تحت تاثیر قرار می گیرند.😭 🍃🌷🍃
فرازی از نامه علی اصحابی : که پیش آمد که بتوانم من هم به نوعی در این سهیم باشم. 🍃🌷🍃 به شما این است که ، و ، خامنه ای باشد. نه تر و نه کنید. 🍃🌷🍃 از تمام کسانی که از اینجانب به نوعی و می طلبم و امیدوارم که مرا کنید و اگر کسی الناسی بر گردن اینجانب دارد به خودش . 🍃🌷🍃 ، از اینکه در چنین شما را می گذارم می خواهم. اگر در طول زندگی را کردم، به خودتان .در نبود من دار تمام مسائل زندگی هستید. 🍃🌷🍃 طاها و طاهر عزیز! هنگامی که به کفار می رود شما در کوچکی هستید و مسائل را به کنید، وقتی بزرگ شدید را داشت و را بدون دیدن توانست و شما باید را دهید و باشید. 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : از دو ماه قبل ، کیفش را بسته بود. جایی را در خانه برای کیف در نظر گرفته بود و می‌گفت حتی جایش را تغییر نده. یک قفل کوچک هم روی زیپ زده بود تا سر وقت کیفش نرویم. گاهی که احساس می‌کردم واقعا دیگر می‌رود و تحمل این موضوع برایم سخت می‌شد کیفش را در کمد می‌گذاشتم تا جلوی چشمم نباشد و ببینم و اذیت شوم😭. به خانه که می‌آمد و کیف را سر جایش نمی‌دید ناراحت می‌‎شد. 😭 🍃🌷🍃 یک ماه قبل از خبر دادند که فلان روز جلوی باشید، آن روز باهم برای رفتیم، کار بانکش را انجام داده بود و با وجود بانک مرخصی حقوق گرفت. 🍃🌷🍃 و به سرپرستش گفت احترام شما برای من واجبه ولی چه اجازه بدهید چه ندهید من باید بروم. آن روز اسمش در لیست نبود و رفتنش منتفی شد، گفتند به زودی خواهید شد. 🍃🌷🍃 خیلی کرد و کرد که او را اما موفق نشد و به خانه برگشتیم، خیلی بود طوری که تا به آن روز او را اینطور بودم. حتی حس کردم می‌خواهد جای خلوتی باشد تا به دور از چشم بچه‌ها کند.😭😭 🍃🌷🍃
ایشان رفت و شد. وقتی که شد و دید که دیگه نمی تواند مثل بقیه برود خیلی برایش بود، وقتی های را می دید خیلی اذیت می شد البته   این هم وقتی ایشان را می دید می کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 اگر و به 🤍 نبود به یقین شرایط، برایش می شد، ایشان  و بود، اهل و و  ۳۰ بود که و را فقط دید. 🍃🌷🍃 مدت   ۱۶ من فقط و سینه . 🍃🌷🍃 ایشان در به این الهی نائل شد، و ابدا ، ایشان  به امرش خمینی گفت، همین که به عنوان یک در آن دنیا پیش نیست حال بود. 🍃🌷🍃 ایشان سال 1369# ازدواج کرد، همسرس  ۲۷ در تمام لحظات زندگی در کنار ایشان  بود، این سال ها ایشان بیش از 20 زیر جراحی رفت. 🍃🌷🍃 یک بار 7 در تهران بستری بود، همسرش شب ها زیر تخت ایشان  ملحفه پهن می کرد و می خوابید، روزها روی صندلی می نشست، بعضی از دوستانش بارها به او گفتندشما برو کمی استراحت کن ما هستیم، قبول نمی کردند. 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : از دو ماه قبل ، کیفش را بسته بود. جایی را در خانه برای کیف در نظر گرفته بود و می‌گفت حتی جایش را تغییر نده. یک قفل کوچک هم روی زیپ زده بود تا سر وقت کیفش نرویم. گاهی که احساس می‌کردم واقعا دیگر می‌رود و تحمل این موضوع برایم سخت می‌شد کیفش را در کمد می‌گذاشتم تا جلوی چشمم نباشد و ببینم و اذیت شوم😭. به خانه که می‌آمد و کیف را سر جایش نمی‌دید ناراحت می‌‎شد. 😭 🍃🌷🍃 یک ماه قبل از خبر دادند که فلان روز جلوی باشید، آن روز باهم برای رفتیم، کار بانکش را انجام داده بود و با وجود بانک مرخصی حقوق گرفت. 🍃🌷🍃 و به سرپرستش گفت احترام شما برای من واجبه ولی چه اجازه بدهید چه ندهید من باید بروم. آن روز اسمش در لیست نبود و رفتنش منتفی شد، گفتند به زودی خواهید شد. 🍃🌷🍃 خیلی کرد و کرد که او را اما موفق نشد و به خانه برگشتیم، خیلی بود طوری که تا به آن روز او را اینطور بودم. حتی حس کردم می‌خواهد جای خلوتی باشد تا به دور از چشم بچه‌ها کند.😭😭 🍃🌷🍃
پدرم واقعا با تقوا بودند. حاج آقا هیچ وقت از نحوه آقا رضا نشدند و نکردند. خیلی قوی بودند و نداشتند. همان روز تشییع مصاحبه تلویزیونی هم  داشتند😭 پدر خودشان بودند و . چند باری به رفته بودند و با بسیاری از و برادران سپاه در تماس بودند. سواد نداشتند؛ اما چون صحبتشان گرم و دلنشین بود، برای سخنرانی به مدارس و دبیرستان‌ها می‌رفتنــــد. اگر امروز بودند با لهجه شیرین یزدی براتون می‌گفتند. خانواده ما رضائیان، هست  که 23 اسفند سال 64 در عملیات بدر شدند پسری و بود ،که  بعد از را ادامه داد و درست در سالگی شد همان که شهید شد.😭😭 🍃⚘🍃 می شن و  این‌بار پدرم  سال برگشتن داداش بودند و   پدرم  برای دوم شون زدنی بود😭 🍃⚘🍃
ایشان رفت و شد. وقتی که شد و دید که دیگه نمی تواند مثل بقیه برود خیلی برایش بود، وقتی های را می دید خیلی اذیت می شد البته   این هم وقتی ایشان را می دید می کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 اگر و به 🤍 نبود به یقین شرایط، برایش می شد، ایشان  و بود، اهل و و  ۳۰ بود که و را فقط دید. 🍃🌷🍃 مدت   ۱۶ من فقط و سینه . 🍃🌷🍃 ایشان در به این الهی نائل شد، و ابدا ، ایشان  به امرش خمینی گفت، همین که به عنوان یک در آن دنیا پیش نیست حال بود. 🍃🌷🍃 ایشان سال 1369# ازدواج کرد، همسرس  ۲۷ در تمام لحظات زندگی در کنار ایشان  بود، این سال ها ایشان بیش از 20 زیر جراحی رفت. 🍃🌷🍃 یک بار 7 در تهران بستری بود، همسرش شب ها زیر تخت ایشان  ملحفه پهن می کرد و می خوابید، روزها روی صندلی می نشست، بعضی از دوستانش بارها به او گفتندشما برو کمی استراحت کن ما هستیم، قبول نمی کردند. 🍃🌷🍃
قارلقی سال از بود و سال ۶۷ شد. ما خیلی به می‌رفتیم و اتفاقاً هم در همان جایی که خیلی داشت شدند.😭 🍃🌷🍃 {{یاد با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}} 🍃🌷🍃 یک عمر بود، ماند و همین هم باعث شد تا بخیر شود.😭😭 🍃🌷🍃 به روایت از پسر آقا مجتبی: ما سه فرزند هستیم،  من و دوخواهرم. «روزی که خبر دادند کار جور نشده و نمی‌تواند برود ایشان را آن‌قدر ندیده بودم.😭 🍃🌷🍃 بعد به بالکن خانه رفت و همان‌جا مشغول شد، نمی‌دانم چه به 🤍گفت که روز بعد تماس گرفتند و گفتند برای بلیت گرفته‌ایم و باید رهسپار شود.»😭 🍃🌷🍃 پس از 28# روز در و مستشاری وقتی خبر می‌رسد که داعشی‌ها قصد منفجر کردن سد را دارند 🍃🌷🍃 به همراه فاضل برای به اوضاع رهسپار می‌شود که روی انفجاری دشمن می‌رود و به می‌رسد.😭😭 🍃🌷🍃 بهم  کرده بودند که از ، عاشورا را در شون کنم.😭😭 🍃🌷🍃