به روایت از دوست #شهید آقا سید مجتبی :
شب قبل از اعزام #محمد برای خداحافظی به خانه شان رفتم،پدرش می گفت پسرجان هنوز سن وسالت برای رفتن به #جبهه #کمه
🍃🌷🍃
تو بمان درس بخوان من به #جبهه می روم،#محمدباخنده گفت :پدر جان شماهم تشریف بیارید ولی اول باید #آموزش نظامی ببینید،بعد با شور و حرارت زیادی شروع کرد پدر رابشین و پاشو دادن.
🍃🌷🍃
آن قدر که حاج حبیب خسته شد.
شوخی پدروپسر بساط خنده ای به پاکرده بود.
🍃🌷🍃
#سه ماه درخط #پدافندی #جزیره مجنون #خدمت کرد.در#جبهه از #فرماندهان می خواست از او برای #ماموریت های سخت استفاده کنند.امابه دلیل #جثه کوچکی که داشت با خواسته او مخالفت می شد.
🍃🌷🍃
اهل #نماز شب بود،در هر #شرایطی ن#یمه های شب بلند می شد #نماز می خواند و #راز و #نیاز می کرد.دراسفند ماه به غرب رفت وبا مسئولیت #تک تیرانداز در #عملیات والفجر ۱۰ شرکت کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از دوست #شهید آقا سید مجتبی :
شب قبل از اعزام #محمد برای خداحافظی به خانه شان رفتم،پدرش می گفت پسرجان هنوز سن وسالت برای رفتن به #جبهه #کمه
🍃🌷🍃
تو بمان درس بخوان من به #جبهه می روم،#محمدباخنده گفت :پدر جان شماهم تشریف بیارید ولی اول باید #آموزش نظامی ببینید،بعد با شور و حرارت زیادی شروع کرد پدر رابشین و پاشو دادن.
🍃🌷🍃
آن قدر که حاج حبیب خسته شد.
شوخی پدروپسر بساط خنده ای به پاکرده بود.
🍃🌷🍃
#سه ماه درخط #پدافندی #جزیره مجنون #خدمت کرد.در#جبهه از #فرماندهان می خواست از او برای #ماموریت های سخت استفاده کنند.امابه دلیل #جثه کوچکی که داشت با خواسته او مخالفت می شد.
🍃🌷🍃
اهل #نماز شب بود،در هر #شرایطی ن#یمه های شب بلند می شد #نماز می خواند و #راز و #نیاز می کرد.دراسفند ماه به غرب رفت وبا مسئولیت #تک تیرانداز در #عملیات والفجر ۱۰ شرکت کرد.
🍃🌷🍃
فرازی از #وصیت نامه #شهید علی اصحابی :
#خوشحالم که #شرایطی پیش آمد که بتوانم من هم به نوعی در این #جهاد سهیم باشم.
🍃🌷🍃
#سفارشم به شما این است که #تمام #حرفتان #حرف #رهبری،#عملتان #عمل #رهبری و #جانتان #جان #رهبری، #حضرت #امام خامنه ای باشد. نه #عقب تر و نه #جلوتر #حرکت کنید.
🍃🌷🍃
از تمام کسانی که از اینجانب به نوعی #دلگیر و #ناراحتند #حلالیت می طلبم و امیدوارم که مرا #حلال کنید و اگر کسی #حق الناسی بر گردن اینجانب دارد به #بزرگواری خودش #ببخشد.
🍃🌷🍃
#همسرعزیزم، از اینکه در چنین #شرایطی شما را #تنها می گذارم #عذر می خواهم. اگر در طول زندگی #شما را #ناراحت کردم، به #بزرگواری خودتان #ببخشید .در نبود من #عهده دار تمام مسائل زندگی هستید.
🍃🌷🍃
طاها و طاهر عزیز! هنگامی که #پدرتان به #جنگ کفار می رود شما در #سنین کوچکی هستید و مسائل را به #خوبی #درک #نمی کنید، وقتی بزرگ شدید #بدانید #پدر #خیلی #شما را #دوست داشت و #روزی را بدون دیدن #شما #نمی توانست #سرکند و شما باید #راه #ما را #ادامه دهید و #مطیع #امور #رهبری باشید.
🍃🌷🍃
دوست ایشان #شهید آسال همسرشان را به شهید مصطفی علمدار معرفی کرد، خانم ایشان دوست همسر #شهید آسال بود، به همسر ایشان گفتند قبل از ازدواج یک ماهی برو وضعیت جسمی ایشان را ببین بعد با ایشان ازدواج کن.
🍃🌷🍃
همسرشان در جواب شان گفت:«من که سعادت نداشتم در جبهه حضور داشته باشم، پس بگذارید وظیفه ام را این گونه ادا کنم.»
🍃🌷🍃
وقتی همسرشان فهمید ایشان #سید هستند از ایشان خواست که آن دنیا #شهید پیش
#حضرت فاطمه (س)🌷 از او #شفاعت کند و #دومین #خواسته اش که به ایشان گفتند: این بود که در #هیچ #شرایطی از من نخواهید #حجابم را کنار بگذارم.
🍃🌷🍃
#همسر بزرگوار #شهید، ۲۷#سال مثل #پروانه از ایشان #پرستاری کردند.
🍃🌷🍃
دوست ایشان #شهید آسال همسرشان را به شهید مصطفی علمدار معرفی کرد، خانم ایشان دوست همسر #شهید آسال بود، به همسر ایشان گفتند قبل از ازدواج یک ماهی برو وضعیت جسمی ایشان را ببین بعد با ایشان ازدواج کن.
🍃🌷🍃
همسرشان در جواب شان گفت:«من که سعادت نداشتم در جبهه حضور داشته باشم، پس بگذارید وظیفه ام را این گونه ادا کنم.»
🍃🌷🍃
وقتی همسرشان فهمید ایشان #سید هستند از ایشان خواست که آن دنیا #شهید پیش
#حضرت فاطمه (س)🌷 از او #شفاعت کند و #دومین #خواسته اش که به ایشان گفتند: این بود که در #هیچ #شرایطی از من نخواهید #حجابم را کنار بگذارم.
🍃🌷🍃
#همسر بزرگوار #شهید، ۲۷#سال مثل #پروانه از ایشان #پرستاری کردند.
🍃🌷🍃