پيام تاریخی #امام_خمینی به شوراى مديريت حوزه علميه قم
حفظ اركان فقه و اصول در حوزهها/ ضرورت همبستگی و احترام متقابل شورای مدیریت و طلاب انقلابی
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
شوراى مديريت حوزه علميه قم- دامت افاضاته
با سلام و دعا براى شما عزيزان، زحمات شما عزيزان چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد. ان شاء اللَّه با كمك همه دستاندركاران امور حوزه موفق شويد پاسخگوى سؤالات جهان اسلام شويد.
اين مسأله نبايد فراموش شود كه به هيچ وجه از اركان محكم فقه و اصول رايج در حوزهها نبايد تخطى شود. البته در عين اينكه از #اجتهاد_جواهرى به صورتى محكم و استوار ترويج مىشود، از محاسن #روشهاى_جديد و #علوم_مورد_احتياج حوزههاى اسلامى استفاده گردد.
بار ديگر به فرزندان خوب و انقلابىام سفارش مىكنم كه شوراى مديريت حوزه علميه قم مورد تأييد اين جانب مىباشند. سعى كنند تندروى نكنند كه تندروى باعث شكست خودشان مىگردد.
بايد #طلاب_جوان اساتيد محترم حوزه را كه در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامى مىباشند #يارى_كنند تا آنان بتوانند به هدفهاى مهم تعليم و تربيت برسند.
شوراى مديريت و اساتيد عزيز هم توجه داشته باشند كه #بدون #طلاب_انقلابى به #هيچ يك از #خواستههاى_مشروع خود #نخواهند_رسيد. طلاب انقلابى و مبارز، پيشتازان انقلاب اصيل اسلامىمان مىباشند. چهره گلگون و روشن #فيضيههاى ايران در جهان اسلام مرهون زندانها و شكنجههاى اين عزيزان است.
اين مسأله بايد در نظر گرفته شود كه شوراى مديريت حوزه علميه قم از خدا مىخواهند كارى كنند كه طلاب عزيز در فراگيرى علم و دانش با مشكلات روبه نشوند. اگر در بعضى جهات بدين نتيجه نمىرسند، لا بد در حد توانشان نيست. شعار هميشه از آن كسانى است كه وارد گود اجرا نيستند.
از خداوند متعال توفيق سرداران و سربازان علوم اسلامى را خواستارم. و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.
روح اللَّه الموسوي الخمينى-17/ 2/ 68
(صحيفه امام، ج21، ص ۳۸۱)
این عماریون
نکاتی جالب در مورد #کواکس یا #covax واکسن کرونا
کواکس یک معاهده الزام آور بین المللی است
مانند برجام و FATF و ...
ظاهرا دولت روحانی ۳-۲ ماه است که #بدون تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان آن را امضا کرده و عضو شده
از شروط این معاهده این است که هر کشوری که عضو شد #باید بخشی از شهروندانش را به عنوان #کارآزمایی بالینی در اختیار سازمان بهداشت جهانی قرار دهد(داستان ۳۵۰۰ بیمار کرونایی ایرانی که #ملک_زاده مطرح کرد. جالب اینکه ۱۲۵۳ نفر از آنها فوت کردند یعنی بیش از ۳۰ درصد.مقایسه کنید با مرگ و میر خود کرونا)
ایران تا بحال ۷۰ میلیون دلار به این معاهده #پول داده!
کشورهای عضو کواکس فقط #باید واکسنی را به مردمشان تزریق بکنند که به تأیید این معاهده برسد
احتمالا به همین دلیل واکسن #سپند در ایران نیمه کاره ماند و تولید کننده اش ( #شهیدفخریزاده ) ترور شد.
به روایت از یکی از #خلبانان:
در یکی از #عملیاتها که در آن حضور داشتم (به #فرماندهی #شهید حراف) به قصد شکار تانکهای عراقی راهی شده بودم.
پس از #شکار موفقیت آمیز تک تک تانکهای عراقی و اتمام مهمات به پیشنهاد #شهید حراف با #اسکید (پایه ی هلیکوپتر) به چادرهای باقی مانده در منطقه میکوبیدیم.
پس از اتمام #ماموریت در هنگام خروج از معرکه متوجه شدیم، یکی از موتورهای هلی کوپتر نجفی آتش گرفته و ایشان مجبور به نشستن داخل نیروهای عراقی میکند.
🍃🌷🍃
زمان برای رسیدن #هلیکوپتر رسکیو(نجات) بسیار کم بود به همین دلیل #شهید حراف در یک اقدام #متبحرانه داخل نیروهای عراقی و در کنار #هلی کوپتر #نجفی نشست.
🍃🌷🍃
و با سرعت #عبدالله نجفی و #کمک خلبان را که روی #اسکید هلیکوپتر نشسته بودند از منطقه خارج کرد! #هلی کوپتر صدمه دیده لحظه ای بعد در میان آتش کاملا سوخت.😭
🍃🌷🍃
حدود 17 نفر از از نیروهای عراقی در حال فرار بودند.#حراف بلافاصله هلیکوپترش(کبرا) را جلوی آنها نشانده و #دست خالی #بدون هیچ #ترس و #واهمه ای از هلیکوپتر پیاده شده و به سمت آنها میرود.
🍃🌷🍃
#همهفن#حريف بود و برای يك #فرمانده، #بهترين #نيرو به#شمار می رفت. هنوز باور نمی كنم كه او را از #دست دادهايم.#بدون اغراق #علی #خودش به اندازه 2#ايستگاه #آتشنشانی بود، #عاشق #كارش بود و ما در اين #حادثه #داغ بزرگی ديديم.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید آتش نشان هم درتاریخ ۱۳۹۵/۴/۲#ساعت ۱:۳۰#بامداد در #حادثه #آتش سوزی #ساختمانی در #جنت آباد #تهران ودر #حین #خدمت به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت #حضرت زهرا (سلام الله علیها)🌷 درتهران.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید علی قانع💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
با گذشت ایام، به دنبال محیط بزرگتری بود لذا با اصرار، پدر را راضی کرد تادر اردبیل خانه ای بخرند.
ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
اما امروز نوبت ماست.» ساعت ۱۱ صبح پیکر #شهیدی از تبار عاشوراییان پیدا شد. صدای صلوات و شکرگزاری گروه، فضا را عطرآگین ساخته بود.😭
🍃🌷🍃
زمانی که #بقایای #پیکر #شهید را جمع می کردیم، متوجه شدم #جلال گریه می کند و بر زبانش
نام #خدا🤍جاری است. نیم ساعت بعد ناگهان صدای #انفجاری در فضای منطقه پیچید.😭😭
🍃🌷🍃
خود را سریعاً به محل رساندیم. #پیکری غرق در خون بر زمین افتاده بود. #جلال همانند
#مولایش حسین (ع)🌷#بدون سر با #سینه ای سوراخ و دست و پایی قطع شده،😭😭😭
🍃🌷🍃
#جلال که تازه خبر قبولی اش در #دانشگاه را شنیده بود، این بار همان گونه که آرزو داشت، در کنکور آخرت هم پذیرفته شد.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید جلال شعبانی هم درتاریخ ۱۳۷۴/۶/۳۰# درمنطقه #مهران ودرحال #تفحص شهدا براثر #انفجار مین که بازمانده دفاع مقدس بود به آرزویش که #شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید : گلزار #شهدای شهر همدان.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از #خلبانان:
در یکی از #عملیاتها که در آن حضور داشتم (به #فرماندهی #شهید حراف) به قصد شکار تانکهای عراقی راهی شده بودم.
پس از #شکار موفقیت آمیز تک تک تانکهای عراقی و اتمام مهمات به پیشنهاد #شهید حراف با #اسکید (پایه ی هلیکوپتر) به چادرهای باقی مانده در منطقه میکوبیدیم.
پس از اتمام #ماموریت در هنگام خروج از معرکه متوجه شدیم، یکی از موتورهای هلی کوپتر نجفی آتش گرفته و ایشان مجبور به نشستن داخل نیروهای عراقی میکند.
🍃🌷🍃
زمان برای رسیدن #هلیکوپتر رسکیو(نجات) بسیار کم بود به همین دلیل #شهید حراف در یک اقدام #متبحرانه داخل نیروهای عراقی و در کنار #هلی کوپتر #نجفی نشست.
🍃🌷🍃
و با سرعت #عبدالله نجفی و #کمک خلبان را که روی #اسکید هلیکوپتر نشسته بودند از منطقه خارج کرد! #هلی کوپتر صدمه دیده لحظه ای بعد در میان آتش کاملا سوخت.😭
🍃🌷🍃
حدود 17 نفر از از نیروهای عراقی در حال فرار بودند.#حراف بلافاصله هلیکوپترش(کبرا) را جلوی آنها نشانده و #دست خالی #بدون هیچ #ترس و #واهمه ای از هلیکوپتر پیاده شده و به سمت آنها میرود.
🍃🌷🍃
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
به روایت از همسر #شهید :
از دو ماه قبل #اعزام، کیفش را بسته بود. جایی را در خانه برای کیف در نظر گرفته بود و میگفت حتی جایش را تغییر نده. یک قفل کوچک هم روی زیپ زده بود تا سر وقت کیفش نرویم.
گاهی که احساس میکردم واقعا دیگر میرود و تحمل این موضوع برایم سخت میشد کیفش را در کمد میگذاشتم تا جلوی چشمم نباشد و ببینم و اذیت شوم😭. به خانه که میآمد و کیف را سر جایش نمیدید ناراحت میشد.
😭
🍃🌷🍃
یک ماه قبل از #اعزام خبر دادند که فلان روز جلوی #تیپ باشید، آن روز باهم برای #بدرقه رفتیم، کار بانکش را انجام داده بود و با وجود #مخالفت بانک مرخصی #بدون حقوق گرفت.
🍃🌷🍃
و به سرپرستش گفت احترام شما برای من واجبه ولی چه اجازه بدهید چه ندهید من باید بروم. آن روز اسمش در لیست نبود و رفتنش منتفی شد، گفتند به زودی #اعزام خواهید شد.
🍃🌷🍃
خیلی #تلاش کرد و #خواهش کرد که او را #ببرند اما موفق نشد و به خانه برگشتیم، خیلی #ناراحت بود طوری که تا به آن روز او را اینطور #ندیده بودم. حتی حس کردم میخواهد جای خلوتی باشد تا به دور از چشم بچهها #گریه کند.😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
از دو ماه قبل #اعزام، کیفش را بسته بود. جایی را در خانه برای کیف در نظر گرفته بود و میگفت حتی جایش را تغییر نده. یک قفل کوچک هم روی زیپ زده بود تا سر وقت کیفش نرویم.
گاهی که احساس میکردم واقعا دیگر میرود و تحمل این موضوع برایم سخت میشد کیفش را در کمد میگذاشتم تا جلوی چشمم نباشد و ببینم و اذیت شوم😭. به خانه که میآمد و کیف را سر جایش نمیدید ناراحت میشد.
😭
🍃🌷🍃
یک ماه قبل از #اعزام خبر دادند که فلان روز جلوی #تیپ باشید، آن روز باهم برای #بدرقه رفتیم، کار بانکش را انجام داده بود و با وجود #مخالفت بانک مرخصی #بدون حقوق گرفت.
🍃🌷🍃
و به سرپرستش گفت احترام شما برای من واجبه ولی چه اجازه بدهید چه ندهید من باید بروم. آن روز اسمش در لیست نبود و رفتنش منتفی شد، گفتند به زودی #اعزام خواهید شد.
🍃🌷🍃
خیلی #تلاش کرد و #خواهش کرد که او را #ببرند اما موفق نشد و به خانه برگشتیم، خیلی #ناراحت بود طوری که تا به آن روز او را اینطور #ندیده بودم. حتی حس کردم میخواهد جای خلوتی باشد تا به دور از چشم بچهها #گریه کند.😭😭
🍃🌷🍃
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
می گه #اکبر علاقه شدیدی به خوردن #قهوه داشت و کلا جزء #عادتاش بود که #مرتب می خورد. #چند روزی گیر #عملیات پاکسازی بودیم و گه گداری هم تکفیری ها باهامون #درگیر می شدن و تو این مدت #علی اکبر #بدون #قهوه مونده بود.
🍃🌷🍃
در #حین #پاکسازی به #خونه ای رسیدیم که همه #وسایل #سرو چای و #قهوه آماده بود و #صاحب خونه #وقت نکرده بود #جمع کنه با خوشحالی صدا زدم #اکبر بدو بیا اینجا ببین #خدا برات #جور کرده، هوا هم خیلی #سرد بود.
وقتی اومد داخل اتاق، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که #شهید با یه حالت خاصی گفت: آقا رضا، #پتوهای مردم رو #دست #نزن شاید #راضی #نباشن، #قهوه شونم #بزار ان شاء الله #خودشون #بر می گردن و #کنار هم #نوش جون می کنن. من که از شدت #سرما داشتم به خودم می لرزیدم #مات و #مبهوت #نگاهش می کردم فقط.
🍃🌷🍃
روایتی از
#همرزم #شهید مدافع حرم علی اکبر شیرعلی
#دخترم بهمعنای #واقعی کلمه #مدافع #سلامت بود و در #خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا #حضور داشت.😭
🍃🌷🍃
زمانیکه #نخستین بیماران کرونایی را به #بیمارستان میلاد #لاهیجان آورده بودند #دخترم با #شجاعت و #بدون داشتن #تجهیزات #بیمار را #پذیرش کرد و #شخصاً #تمام #کارهایش را #انجام داد.
🍃🌷🍃
#دخترم ،یک #فرشته بود که دست ما #امانت بود و #خدماترسانی به #بیماران را #دوست داشت از طرفی قبلاً #بیماری در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به #کمک داشت و #دخترم بدون #کمک کسی #بیمار را #حمل و #تخت او را #آماده کرد و #کارهایش را #انجام داد.
😭
🍃🌷🍃
#دخترم در #بحران #برف اخیر و زمانیکه تمام #راهها و #مسیرها #مسدود شده بودند اما همچنان در #شیفت #کاری خود #حاضر میشد.
🍃🌷🍃
در یکی از #شبهای برفی #خانوادهای با #بچه کوچک بهدلیل #مسدود شدن #راهها در #لاهیجان #گیر کرده بودند و #دخترم با #اختیارات خودش آن #خانواده را در #بخش ایزوله بیمارستان #جای داد تا از #سرما #یخ نزنند.😭
🍃🌷🍃
#تلنگر
🔻شب قدر
شب #بیدار شدن است،
نه #بیدار ماندن
#دعا کنیم
#بیدار شویم.
🔻این شبها از زبان دوستان و اطرافیان زیادمیشنویم که از خداوند #طلب_مغفرت و گذشت مینماید یا به اطرافیان خود میگویند
#بنده را #حلال کنید؟!
🔻حلالیت طلبیدن یعنی من در مورد خودم و در خصوص دیگران مرتکب #خطا شدم و #خطا یعنی همان #گناه یا #گناه همان #خطا کردن است
یعنی عملی انجام دادم، حرفی زدم، نگاهی کردم، غیبت، تهمت، قضاوت یا پنهانکاری کردم که بر خلاف #فرامین_الهی میباشد
🔻 وقتی که من #طلب مغفرت میکنم یا از دیگران میخواهم که #حلالم کن
یعنی #توبه کردم
صرف اینکه شخصی فقط با #کلام یا #حرف حلالیت بطلبد یا در مراسم #شبهای قدر حاضر شود #قرآن به سر بگیرد #گریه کند و داد بزند #مشکل حل نخواهد شد
🔻 چون با خطاهایی که درباره شخصی مرتکب شده این #خطا یا #گناه هم جنبه #مادی دارد و هم جنبه #معنوی ه جنبه مادی آن قابل حل میباشد.
مشروط بر اینکه خسارت مادی طرف را #پرداخت و #رضایت او را بگیرد
🔻 اما در خطا یا گناه معنوی یک طرف آن خداوند هست و یک طرف آن شخصی که به او خسارت وارد کرده ایم.
🔻سوالی دارم؟
اگر کسی به هر دلیل با #ناسزاگویی ، بر خلاف #فرامین الهی به شما #خسارت وارد کرده و موجب گردید بدون دلیل #آبروی شما برود و افراد #جامعه شما را با چشم دیگر نگاه کنند! اگر این شخص با #حضور در هیئت ها، #افطاری دادن به دیگران و در #شبهای قدر #قرآن به سر بگیرد! #گریه کند! #خدا خدا کند به افراد #بی بضاعت کمک کند.
آیا #خداوند او را می بخشد؟!
یا #آبروی رفته شما باز میگردد؟!
🔻اغلب انسانها #دانسته یا #ندانسته #عمدی یا #سهوی ٪با غرض یا #بدون غرض با #هدف یا #بدون هدف به راحتی به دیگران #خسارت وارد میکنند
گاهی #عمق این خسارتها به حدیست که #طرف در رفت و آمد و سرگرم کار خودش هست اما با #خطایی که من در باره او #مرتکب شدم به راحتی توسط انسانهای دیگه مورد #لعن و #نفرین قرار میگیرند و #اعتبارش را #ساقط کردم. در واقع یعنی اینکه من این شخص را #کشته ام.
🔻 #شرط پذیرش توبه #رضایت اطرافیان و این که آن عمل مجدداً تکرار نشود اینکه در #ظاهر کسی بگوید از #خطای شما گذشتم مشکل #حل نخواهد شد یک طرف این موضوع #خداوند هست بارها شنیدهایم که میگویند خدا از #حق الناس نمیگذرد یعنی به هر نحوی باید رضایت طرف #مقابلمان که به او #خسارت وارد کردهایم جلب نماییم
🔻آیا آنقدر #بزرگ شده ایم یا به آن درجه از #ایمان رسیدیم که #منیت نداشته باشیم و #شهامت داشته باشیم به طرف مقابلمان #صریح بگویم من در مورد شما این کار را انجام دادهام یا #ترس داریم #ترس از دست دادن، #ترس از قضاوت شدن، #ترس بی اعتبار شدن و ...
🔻خداوند در قرآن فرموده؛
والله و مخرج ما کنتم تکتمون
خداوند #آشکار میکند آنچه را که
شما #مخفی میکنید!
🔻 اگرچه خداوند به همه چیز که آن را #پنهان میکنیم علم دارد و خوب و بد ما را میداند اما بنده #عقیده دارم اگر شخصی سراسر یک سال #مرتکب خطا شده و ایجاد #خسارت به دیگران شده باشد بخواهد در #شبهای قدر با #شرکت در مراسم و مجالس و گرفتن قرآن به سر #خداوند گناهان او را ببخشد این موضوع #امکانپذیر نیست اگر اینطور باشد #عدالت الهی زیر سوال میرود یعنی #صفات سلبیه را شامل خداوند نموده ایم
🔻و دیگر اینکه #گذشت از #خطا یکباره یا یک #ساعت و یک #روز و #یکماه اتفاق نمی افتد #زمان لازم است در فرایند زمان و با حرکت در راستای فرامین الهی و مشروط بر جبران خسارت امکان گذشت وجوددارد. بله خداوند ارحم الراحمین هست اما این ارحم بودن را خودم رقم میزنم
🔻با تمام این توضیحات عرض میکنم شرکت در مراسم شبهای قدر را جدی بگیرید چون استارت تغییرات در این شبها زده میشود
اما #برادرم میگفت ما #احتیاط لازم را انجام میدهیم اما #نوع #بیماری که #تقصیر این افراد نیست و نیاز به #رسیدگی و #جراحی دارند؛ به همین دلیل #بیماران #کرونایی را هم #جراحی میکرد و در زمینه #پذیرش آنان #سختگیری نمیکرد.😭
🍃🌷🍃
وقتی #جراحی #بیماران کرونایی بهش #پیشنهاد میشد، #بدون تردید #قبول میکرد و میگفت #کارشان را #انجام میدهم. در نهایت هم حین #جراحی یکی از #بیماران #کرونایی به این #ویروس مبتلا شد و بر اثر آن به #شهادت رسید.😭😭
🍃🌷🍃
ما #فرزندان #شهید هستیم. #پدر من #شهید #ترور بود. من هم #جانباز #هشت سال #دفاع مقدس هستم که سال 59# به درجه #جانبازی رسیدم.
🍃🌷🍃
ما سالها پیش #جنگ را #تجربه کردهایم و میدانیم که در #جبهه #نیروی #امدادی #درمانهای #اولیه را تا حد امکان در همان #خط #مقدم انجام میداد تا فرصتی از دست نرود و چنانچه حال #مجروح وخیم بود او را به #عقب منتقل میکردند.
🍃🌷🍃
#پدر من 40#سال پیش در یک #ترور در #سقز #کردستان به #شهادت رسید.#پدرم #دبیر بودند حالا بعد از 40#سال #پروسه #شهادت در #خانواده ما با #رفتن #فرهاد، #تداوم یافت.😭😭
🍃🌷🍃
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
#دخترم بهمعنای #واقعی کلمه #مدافع #سلامت بود و در #خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا #حضور داشت.😭
🍃🌷🍃
زمانیکه #نخستین بیماران کرونایی را به #بیمارستان میلاد #لاهیجان آورده بودند #دخترم با #شجاعت و #بدون داشتن #تجهیزات #بیمار را #پذیرش کرد و #شخصاً #تمام #کارهایش را #انجام داد.
🍃🌷🍃
#دخترم ،یک #فرشته بود که دست ما #امانت بود و #خدماترسانی به #بیماران را #دوست داشت از طرفی قبلاً #بیماری در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به #کمک داشت و #دخترم بدون #کمک کسی #بیمار را #حمل و #تخت او را #آماده کرد و #کارهایش را #انجام داد.
😭
🍃🌷🍃
#دخترم در #بحران #برف اخیر و زمانیکه تمام #راهها و #مسیرها #مسدود شده بودند اما همچنان در #شیفت #کاری خود #حاضر میشد.
🍃🌷🍃
در یکی از #شبهای برفی #خانوادهای با #بچه کوچک بهدلیل #مسدود شدن #راهها در #لاهیجان #گیر کرده بودند و #دخترم با #اختیارات خودش آن #خانواده را در #بخش ایزوله بیمارستان #جای داد تا از #سرما #یخ نزنند.😭
🍃🌷🍃