🕋 #حج
امسال به جهت شیوع کرونا حج برگزار نشد
⬅️ یادتونه سالهای گذشته مدام در ایام حج مطلب منتشر میکردند که با پولی که از طرف ایرانی ها صرف #هزینه_حج میشه چه کارهای عجیب و غریبی میشه کرد و چند صدتا #بیمارستان فوق تخصصی در شهرهای ایران میشه ساخت و چند میلیون #فقیر رو میشه از فلاکت درآورد و ...
⬅️ کلا جوری حرف میزدن اینگار کل مشکلات اقتصادی و فقر ایران و ایرانی با تعطیل کردن حج حل میشه ‼
⁉️ خب امسال هیچ ایرانی به حج نرفت ...
پولی هم از کشور بابت حج از کشور خارج نشد...
#بسم_الله
دستاوردهای اقتصادی تعطیل شدن حج را برای ما نام ببرید ⁉️‼
✅ پُر واضح است که همه ی این حرفها فقط با هدف هجمه و #تخریب_احکام_دین و با نیت کمرنگ کردن #باورهای_اعتقادی مردم مطرح میشود ...
و هدفش هرگز دلسوزی برای #فقرا نیست 🤚
#دشمن_را_بشناسیم
⭕️حاشیه های خواندنی امین شایانمهر خبرنگار همراه رئیس جمهور در سفر به خوزستان:
✅غروب پنج شنبه اطلاع دادند که برنامه فردای #رئیس_جمهور را پوشش دهم. طبق روال اسامی 4نفر را بعنوان تیم تصویربرداری و فنی ارسال کردم، گفتند فقط یک نفر کفایت میکند. از برنامه پرسیدم، پاسخ دادند بازدیدی #سرزده.
اواخر شب مجددا خبر دادند نمازصبح فرودگاه باشید،گویا ماجرا بیش از یک بازدید است.
✅خوشحالم که احتمالا دولت طبق رویه سابق، در روز اول کاری میخواهد مشهد برود و در ایام محدودیت تردد، توفیق زیارت دارم! نزدیک #پاویون فرودگاه بودم که گفتند بیایید ترمینال 4؛ پس قاعدتا جدا از رئیس جمهور پرواز میکنیم. در هواپیمای کوچک جاگیر شدیم که اقای رئیس هم آمد و برصندلی ردیف نخست نشست.
✅"با سلام خدمت مسافران محترم، مقصد ما #اهواز و مدت سفر یک ساعت است" هواپیما آماده برای تیک آف بود که خلبان بلاخره تیم خبری را از جهالت خارج کرد و فهمیدیم صبح یک روز تابستانی عازم خوزستانیم.
اما فقط ما در بی خبری نبودیم، اوضاع مدیران عالی استان هم کمی از ما بهتر بود!
✅#امام جمعه، استاندار و 4،5 نفر عضو اصلی شورای تامین ساعت 9 و نیم پنج شنبه شب به جلسه محرمانه ای دعوت شده بودن که تا 12 شب طول کشیده بود و آنجا از سفر رئیس جمهور مطلع شده بودند؛ با این شرط که به احدی سفر رییس جمهور را اطلاع ندهند. اما فراهم کردن برخی مقدمات، ضروری بود.
✅نخستین دقایق جمعه، استاندار به معاونینش خبر میدهد ساعاتی دیگر #وزیرکشور به اهواز می آید و به مدیرکل بهداشت هم گفته میشود وزیر بهداشت برای سرکشی از بیمارستانها عازم اهواز است. 7صبح؛ روی باند فرودگاه چند نفر از مدیران که برای استقبال از وزیر آمده اند، شاهد پیاده شدن رئیس جمهور هستند.
✅اقای رئیسی بدون وقفه عازم پروژه جمع آوری #فاضلاب شد. پروژه، جمعه ها تعطیل است و شب قبل به مدیران و مهندسانش گفته اند فردا فرمانده سپاه برای بازدید می آید و چندنفری حضور داشته باشید.
✅برنامه بعدی حضور در #بیمارستان رازی است، اصلی ترین مرکز رسیدگی به بیماران کرونایی اهواز. پیشتر وزیر بهداشت به آنجا رفته و رئیس بیمارستان بی خبر از حضور رئیس جمهور مشغول ارائه توضیحات است. که خودرو آقای رئیسی وارد حیاط شلوغ بیمارستان شد. مردم و پرستاران متعجب، خود را به رئیس رساندند.
✅مردی که همسرش را شب گذشته از دست داده و در تلاش بود تا بتواند با وزیر بهداشت چند دقیقه ای گفتگو کند ناگهان رییس جمهور را مقابل خود دید و 4-5 دقیقه با حرارت و عصبانیت با رئیس جمهور درددل کرد. او ایستاد تا صبحتهای مرد داغ دیده تمام شود سپس وارد بخش #کرونایی بیمارستان شد.
✅رئیس بیمارستان گفت وارد این بخش نشوید، آلوده است، جواب شنید برای #دیدار همین ها آمده ام، البته 2 تا ماسک هم زده ام. برخلاف شایعات نه کسی از حضور او خبر داشت و نه بازدیدی از بخش اورژانس پیش بینی شده بود که از قبل بخواهند آنجا را مرتب و خالی از بیمار کنند.
✅از بیمارستان سریعا راهی فرودگاه شدیم، اینبار مقصد را میدانم، روستای #جفیر در اطراف هویزه. ساعت 10صبح است اما از آسمان آتش می بارد، گرمای داخل بالگرد بدتر از بیرون است و 40دقیقه پرواز. نزدیک روستا فرود می آییم. 40-50 نفر از شیوخ و جوانان منطقه جمع شده اند و منتظر فرمانده سپاه خوزستان
✅گفته شده فرمانده برای افتتاح طرح #آبرسانی می آید! اما ناباورانه برگرد رئیس جمهور حلقه میزنند و با مهمان نوازی همیشگی شان، اشعار زیبای عربی را میخوانند. گرمای 45درجه و حضور در حیاط حسینیه بدون سایه بان در کنار کثرت استفاده از تلفن باعث شده تا گوشی مدام هشدار بدهد که امکان فعالیت ندارد!
✅#جوانان حاضر در برنامه که دل پری داشتند و گوش شنوایی یافته بودند، یکی پس از دیگری در آن آفتاب سوزان پشت میکروفون رفتند و بی پرده و بدون لکنت با رئیس جمهور حرف زدند. ما که در آنجا سایه ای گیر آورده بودیم و بطری خنک آب معدنی! اما آقای رئیس در صف اول روی صندلی زیر آفتاب.
✅مسیر بازگشت با بالگرد بیشتر طول کشید!
آقای رئیسی از مناطق #هورالعظیم، رفیع و دشت آزادگان که مشکلات آبی داشتند، بازدید کرد. بالاخره می رسیم به استانداری. ظهر از سرتیم حفاظت نقل میکنند که رئیس جمهور از برنامه های سفر ناراضی است و میگوید چرا اجازه حضور بیشتر میان مردم را نمیدهید؟
✅عصر 2 جلسه فشرده تنظیم شده یکی با سران #عشایر و دیگری شورای مدیران استان، مهمانانی که صبح امروز و بعد از رسانه ای شدن سفر، به این جلسه دعوت شده اند. جلسات 5ساعت طول میکشد و نزدیک اذان مغرب است که میگویند حرکت کنید، نماز را در فرودگاه خواهیم خواند.
✅به فرودگاه شهید سلیمانی اهواز میرسیم اما خبری از آقای رئیس نیست. مطلع میشویم که در مسیر به یکی از محلات محروم اهواز رفته تا نماز را در جمع مردم بخواند. با اصرار به یکی از راننده ها، پس از نماز، خود را به محله #منبع_آب میرسانیم.
✅مردم در اطراف و داخل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برای #ریه فردی که نفسش بالا نمیاد و #بیمارستان هم تخت خالی نداره، چه کار کنیم؟
♻️ #دستگاه_اکسیژن موجب درگیری بیشتر ریه!
چگونه درگیری ریه فرد #سردمزاج را کاهش دهیم؟ علائم فرد سردمزاج چیست؟
چگونه سطح #اکسیژن_خون را افزایش دهیم؟
عوارض استفاده از #چرکخشککن چیست؟
#فلفل، #زنجبیل و #سیر برای چه افرادی توصیه میشود؟
#کرونا
#سؤالات_کرونایی
ایشان ودیگر#آتشنشانان موفق شدند ۱۵#نفر از #ساكنان #آپارتمان را از خطر #مرگ نجات بدهند كه در بين آنها #چند #كودك نيز #حضور داشتند.
🍃🌷🍃
#پيرزن معلول ۸۶#ساله ای هم در #زيرزمين #منزل مسكونی گرفتار شده بود. ایشان زمانی كه برای #نجات #پیرزن رفته بود، ناگهان از #حال رفت و #نقش بر زمين شد.
🍃🌷🍃
دقايقی بعد وقتی #آتشنشانان ديگر به #زيرزمين آمدند ایشان را ديدند كه #بی حال روی #زمين افتاده بود و کمکش کردند. آنها #پيرزن #معلول و ایشان را از #زيرزمين خارج كردند اما بررسی ها نشان ميداد كه پيرزن #جانش را از #دست داده.😔
🍃🌷🍃
با اين حال ایشان كه #بيهوش بود به #بيمارستان منتقل شد ولی با وجود #تلاش پزشكان #جان خود را از دست داد و به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
از #زنان #شهیدی میگفت که به طرز وحشتناکی به #شهادت رسیده بودند. #پیکر شهیدهای که سر نداشت، #مظلومیت #شهیده دیگری که پس از یک روز از #خاکسپاری وقتی برای دفن پیکر دیگری به #قبرستان رفتند،#قبرش را خالی از #پیکر دیدند؛
🍃🌷🍃
چرا که در اثر #آتش باران دشمن #قبر شکافته شده و #تکههای جسد توسط #سگ های وحشی خورده شده بود.» او بعضی از شبها در جنت آباد می خوابید تا به #وضعیت #شهدا رسیدگی کند.😔
🍃🌷🍃
#آشنایی با #ننه مریم به واسطه #همراهی ما با نیروهای #فداییان اسلام بود. از آنجا که #ننه مریم #نیروی مردمی محسوب میشد و در محل اقامت #فداییان اسلام در هتل کاروانسرا اقامت داشت با #رزمندگان اخت پیدا کرد.
🍃🌷🍃
به نوعی با #ننه مریم #همکار شدیم، چندباری خودم ن#نه مریم را به #بیمارستان بردم و دیدم که بالای سر #مجروحین می رفت و آن ها را #پرستاری می کرد. ما هم ایشان را به عنوان #مادر خودمان می شناختیم.
🍃🌷🍃
#مرتضی و #محمد 2#پسر #ننه مریم که عضو سپاه خرمشهر بودند و حضورشان در هتل باعث شد مراودات ما با این خانواده بیشتر شود. اگر کسی از نیروها #شهید می شد ننه مریم به عنوان مادر و یا خواهر او بالای پیکرش حاضر می شد و عزاداری می کرد.
🍃🌷🍃
ماجرای #شهادت ایشان :
#شامگاه #هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲# دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابانهای شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند.
ایشان که خود پدر بود و #دختری ۱۳#ساله دارم و منتظر #بازگشت #دخترش از منزل همکاسیاش بود متوجه ایجاد #مزاحمت برای دختر جوان شد و بلافاصله #شجاعانه و #غیرتمندانه برای #نجات او با دزدان نوامیس #درگیر شد.
🍃🌷🍃
هر ۲ جوان مزاحم، در واکنش به دفاع ایشان از دختر جوان، ناجوانمردانه با #سلاح سرد #شهید را از #پشت سر مورد #اصابت #چاقو و سپس نفر دوم از روبهرو مورد جرح شدید قرار دادند.
و پس از #ارتکاب جرم از محل متواری شدند ایشان بلافاصله به #بیمارستان منتقل شد اما به دلیل #شدت #جراحات و #خونریزی به #شهادت رسید.💔
🍃🌷🍃
بچهها بهش اجازه ندادند چنین کاری کند و به او گفتند شما #فرمانده گردانی و باید بمانی تا #عملیات را #هدایت کنی.😭
🍃🌷🍃
از #نوجوان #هفده ساله تا #جوانهای #سی سالهای که #الله اکبر گویان یکی یکی روی #میدان #مین میافتادند و #دیگران از #روی آنها# رد میشدند.
😭😭
🍃🌷🍃
#بچهها با #دست خالی #مقابل دشمن#ایستادند تا بتوانند از #کشورشان #دفاع کنند، #رزمندهها #کم #نگذاشتند با #گوشت و پوست و استخوانشان از #مملکت #دفاع کردند.....😭
🍃🌷🍃
سرانجام #جانباز شهید دفاع مقدس محمد علی زرین قلم هم پس از حدود #دوماه بستری در #بیمارستان #حضرت بقیه الله (عج)♡ درتاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۹# به علت #ابتلا به #کرونا #آسمانی شد و به #دوستان #شهیدش پیوست.
🍃🌷🍃
پس از #جنگ تحميلی #مسئوليت هایی را در #سپاه پاسداران به #عهده گرفت اما ایشان با وجود اين كه به #سن #بازنشستگی رسيده بود با #شروع #جنگ #سوريه آرام ننشست.
🍃🌷🍃
و ایشان به صورت #داوطلبانه به عنوان #نيروی مستشار#عازم #جبهه #سوريه شد تا #مدافع #حرم #عقيله بنی هاشم🌷باشد.
🍃🌷🍃
بالاخره در #حومه حلب در بعد از #ظهر روز #سوم #آبان ماه سال 95# در اثر #برخورد يك #موشك كورنت به #سنگر از #ناحيه #دو پا و #يك #دست و #سر، ایشان به #شدت #مجروح شد.
🍃🌷🍃
واز #تل بازو به #بيمارستان محلی و سپس به #بيمارستان #حلب و #دمشق #منتقل ودر ساعت #يك بامداد روز 4#آبان 95# ایشان به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
بچهها بهش اجازه ندادند چنین کاری کند و به او گفتند شما #فرمانده گردانی و باید بمانی تا #عملیات را #هدایت کنی.😭
🍃🌷🍃
از #نوجوان #هفده ساله تا #جوانهای #سی سالهای که #الله اکبر گویان یکی یکی روی #میدان #مین میافتادند و #دیگران از #روی آنها# رد میشدند.
😭😭
🍃🌷🍃
#بچهها با #دست خالی #مقابل دشمن#ایستادند تا بتوانند از #کشورشان #دفاع کنند، #رزمندهها #کم #نگذاشتند با #گوشت و پوست و استخوانشان از #مملکت #دفاع کردند.....😭
🍃🌷🍃
سرانجام #جانباز شهید دفاع مقدس محمد علی زرین قلم هم پس از حدود #دوماه بستری در #بیمارستان #حضرت بقیه الله (عج)♡ درتاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۹# به علت #ابتلا به #کرونا #آسمانی شد و به #دوستان #شهیدش پیوست.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر#شهید:
#ابراهیم خیلی بچه ی #آرامی بود، با #محبت و #خوش اخلاق ، همیشه به #خانواده سفارش می کرد که بریم وبه خونه خانواده #شهدا سر بزنیم.
🍃🌷🍃
#ابراهیم فرزند بزرگم بود که همراه #برادر کوچک تر از خودش به #جبهه رفت وقتی #برادر کوچکترش در سال #60 #جانباز شد خودش خبر شو به من و خانواده داد.
🍃🌷🍃
#ابراهیم خیلی به ما #احترام می گذاشت
وقتی از #جبهه بر می گشت با #خواهر و #برادراش #بازی می کرد سنگر درست می کرد تفنگ درست میکرد و با هم #بازی می کردند.
🍃🌷🍃
موقعی که به #مرخصی می اومد اول به #بیمارستان می رفت و با #پولی که داشت میوه می گرفت می برد ملاقات #مجروحان و...
🍃🌷🍃
#ابراهیم #بار آخر که میخواست بره #جبهه،از پدرش خواست که اجازه بده برای رفتن و به خواهرانش سفارش کرد که به #حجاب اهمیت بدن و همسر و دخترانش رو من و پدرش سپرد 😭😭
🍃🌷🍃
وقتی خبر #شهادتش رو می خواستن بهمون بدن، پدرش سر کار بود شب یکی از همسایه ها گفتن میخواهیم هیئت امشب منزل شما بزاریم و ارام ارام به پدرش خبر دادن 😭
🍃🌷🍃
#شهید مسلم نصر #رابط #بین #تیپ المهدی♡ زرهی اصفهان بود، موقع استراحت بود که #تانک شون رو با #موشک زدند، #سه تا از #رزمندهها همان جا #داخل #تانک #شهید شدند و #ترکش به ایشان هم #اصابت کرد.
🍃🌷🍃
خود ایشان رفت داخل آمبولانس نشست و از #خونریزی زیاد #بیهوش شد و #ترکش #پشت گردن ایشان را داخل بیمارستان #عمل میکنند و #دو روز هم در #بیمارستان زنده بود.
🍃🌷🍃
ولی به دلیل #خونریزی داخلی در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۳۰# ایشان به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
زادگاهش، روستای موسویه،شهرستان جهرم.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید مسلم نصر 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#دخترم بهمعنای #واقعی کلمه #مدافع #سلامت بود و در #خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا #حضور داشت.😭
🍃🌷🍃
زمانیکه #نخستین بیماران کرونایی را به #بیمارستان میلاد #لاهیجان آورده بودند #دخترم با #شجاعت و #بدون داشتن #تجهیزات #بیمار را #پذیرش کرد و #شخصاً #تمام #کارهایش را #انجام داد.
🍃🌷🍃
#دخترم ،یک #فرشته بود که دست ما #امانت بود و #خدماترسانی به #بیماران را #دوست داشت از طرفی قبلاً #بیماری در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به #کمک داشت و #دخترم بدون #کمک کسی #بیمار را #حمل و #تخت او را #آماده کرد و #کارهایش را #انجام داد.
😭
🍃🌷🍃
#دخترم در #بحران #برف اخیر و زمانیکه تمام #راهها و #مسیرها #مسدود شده بودند اما همچنان در #شیفت #کاری خود #حاضر میشد.
🍃🌷🍃
در یکی از #شبهای برفی #خانوادهای با #بچه کوچک بهدلیل #مسدود شدن #راهها در #لاهیجان #گیر کرده بودند و #دخترم با #اختیارات خودش آن #خانواده را در #بخش ایزوله بیمارستان #جای داد تا از #سرما #یخ نزنند.😭
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃
سراانجام #شهیده مدافع سلامت نرجس خانعلی زاده درروز #چهارم #اسفندماه 1398# در حین #رسیدگی به #بیماران در #محل #کار خود از #حال رفت و به دلیل #عوارض #ریوی و #تنگی نفس در بخش #مراقبتهای ویژه #بیمارستان میلاد لاهیجان بستری شد.
🍃🌷🍃
و ایشان در #بعدازظهر 6#اسفندماه در #بیمارستان میلاد به #شهادت رسید و #نخستین #شهیده #خدمت #گیلان شناخته شد.
🍃🌷🍃
#مزار #شهیده :
گلزار #شهدای شهر رودسر.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهیده نرجس خانعلی زاده💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
#شهید شوشتری با #احداث #بیمارستان صحرایی، #پزشک میبرد و #دو سه روز در آنجا #مستقر میشدند و #مردم را درمان میکردند؛ ما بعد از #شهادت شون به پیرمردی برخوردیم که میگفت: من به خاطر نداشتن خرج عمل، رو به موت بودم، اگر #آقای شوشتری مرا عمل نمیکرد الان مرده بودم.
🍃🌷🍃
مادر یک پسر بچه با گریه می گفت: من خرج عمل بچهام را نداشتم، و با #بیمارستانهای صحرایی که ایجاد شد، توانستم فرزندم را عمل کنم.
🍃🌷🍃
#سردار #کارهای #عجیبی انجام میداد، مثلاً #شب رفته بود #حاشیه #شهر زاهدان، در آنجا #خانوادههای زندانی در یک اتاق با سه و یا چهار بچه در #وضعیت بدی در حال زندگی بودند، #سردار در #یخچال را باز میکند.
و میبیند، فقط یک دبه آب توی یخچال است و در کنار یخچال مینشیند و #زار زار گریه میکند و میگوید: ما اینجا باشیم و اینها با این شرایط زندگی کنند.
🍃🌷🍃
#همان لحظه #یک #مقدار پول از #همراهان خود #جمع میکند تا آنها را #خوشحال کند و به #بچه های #سپاه دستور دادند تا فردا به #اوضاع ساکنان آنجا #سر و سامان داده شود.
🍃🌷🍃
ماجرای #شهادت ایشان :
#شامگاه #هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲# دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابانهای شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند.
ایشان که خود پدر بود و #دختری ۱۳#ساله دارم و منتظر #بازگشت #دخترش از منزل همکاسیاش بود متوجه ایجاد #مزاحمت برای دختر جوان شد و بلافاصله #شجاعانه و #غیرتمندانه برای #نجات او با دزدان نوامیس #درگیر شد.
🍃🌷🍃
هر ۲ جوان مزاحم، در واکنش به دفاع ایشان از دختر جوان، ناجوانمردانه با #سلاح سرد #شهید را از #پشت سر مورد #اصابت #چاقو و سپس نفر دوم از روبهرو مورد جرح شدید قرار دادند.
و پس از #ارتکاب جرم از محل متواری شدند ایشان بلافاصله به #بیمارستان منتقل شد اما به دلیل #شدت #جراحات و #خونریزی به #شهادت رسید.💔
🍃🌷🍃
از همان #روزهای نخست شیوع #کرونا در #خط مبارزان با بیماری در #بیمارستان ها #خدمت رسانی می کرد و در #بیمارستان #ایرانشهر و #بیمارستان #امام زمان♡و #بیمارستان #پیامبران ،ایشان مشغول به #کار بود.
🍃🌷🍃
به روایت از برادر #شهید :
#فرهاد بین #فرزندان #پدر #شهیدم از همه #بهتر بود. #خوبیهای او با ما که برادرانش بودیم قابل #مقایسه #نبود. در #درس خواندن، #کمالات #انسانی و #بخشش #الگو و #مورد #توجه #همه بود.
🍃🌷🍃
در #محیط #کاری و #درسی #زبانزد بود. حالا که 30#سال از زمان #تحصیلش #میگذرد، هنوز #دوستان و #همکلاسیهایش از #او #یاد میکنند.
🍃🌷🍃
#تعریفهای #دیگران،#دوستان و #همکاران باعث میشود ما هم بیشتر به #شخصیت #والای #برادرم پی ببریم. #فرهاد #همیشه برای #شهادت #آماده بود.
😭
🍃🌷🍃
با توجه به #خصوصیات #اخلاقی و #منشی که #برادرم داشتند، با وجود #شیوع #کرونا از #درمان #بیماران #سرباز #نمیزد😭خیلی از #همکاران #او بودهاند که #درمان #بیماران #کرونایی را #نمیپذیرفتند.
🍃🌷🍃
وقتی #برادرم را در #بیمارستان بستری میکردم، احساس میکردم حالش خوب نیست و اشکم جاری شد اما #فرهاد میگفت: «نگران چی هستی؟😭😭
🍃🌷🍃
من حالم خوب میشه و دو سه روز دیگر از بیمارستان مرخص میشم.» اما همانجا به #شهادت رسید و ما را #عزادار خود کرد.😭😭
🍃🌷🍃
#تیرماه بود که #برادرم بر اثر #ابتلا به #کرونا به #شهادت رسید😭.#ده روز قبل از آن #بیماری را #جراحی کرده بود که به دلیل #انسداد روده،اورژانسی به اتاق عمل رفته بود.
🍃🌷🍃
قبل از #جراحی #تست #کرونای بیمار #منفی بود اما #بعد از #عمل #تست او #مثبت شد و بعد از چند روز هم با ظهور #علائم اولیه در #برادرم،تست کرونا از او گرفته شد که #مثبت بود.😭😭
🍃🌷🍃
#برادر #شهیدم #نمونه کامل یک #پزشک #متعهد و #تلاشگر بود که برای #مداوای #بیمارانش از #هیچ #تلاشی #فروگذاری نمیکرد.😭
🍃🌷🍃
#دخترم بهمعنای #واقعی کلمه #مدافع #سلامت بود و در #خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا #حضور داشت.😭
🍃🌷🍃
زمانیکه #نخستین بیماران کرونایی را به #بیمارستان میلاد #لاهیجان آورده بودند #دخترم با #شجاعت و #بدون داشتن #تجهیزات #بیمار را #پذیرش کرد و #شخصاً #تمام #کارهایش را #انجام داد.
🍃🌷🍃
#دخترم ،یک #فرشته بود که دست ما #امانت بود و #خدماترسانی به #بیماران را #دوست داشت از طرفی قبلاً #بیماری در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به #کمک داشت و #دخترم بدون #کمک کسی #بیمار را #حمل و #تخت او را #آماده کرد و #کارهایش را #انجام داد.
😭
🍃🌷🍃
#دخترم در #بحران #برف اخیر و زمانیکه تمام #راهها و #مسیرها #مسدود شده بودند اما همچنان در #شیفت #کاری خود #حاضر میشد.
🍃🌷🍃
در یکی از #شبهای برفی #خانوادهای با #بچه کوچک بهدلیل #مسدود شدن #راهها در #لاهیجان #گیر کرده بودند و #دخترم با #اختیارات خودش آن #خانواده را در #بخش ایزوله بیمارستان #جای داد تا از #سرما #یخ نزنند.😭
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃
سراانجام #شهیده مدافع سلامت نرجس خانعلی زاده درروز #چهارم #اسفندماه 1398# در حین #رسیدگی به #بیماران در #محل #کار خود از #حال رفت و به دلیل #عوارض #ریوی و #تنگی نفس در بخش #مراقبتهای ویژه #بیمارستان میلاد لاهیجان بستری شد.
🍃🌷🍃
و ایشان در #بعدازظهر 6#اسفندماه در #بیمارستان میلاد به #شهادت رسید و #نخستین #شهیده #خدمت #گیلان شناخته شد.
🍃🌷🍃
#مزار #شهیده :
گلزار #شهدای شهر رودسر.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهیده نرجس خانعلی زاده💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
در یونان قدیم بیمار روحی را بخانواده اش میسپردند و خانواده متعهد میشد که نگذارد از طرف بیمار زیانی بکسی وارد آید.
در حالیکه در #کشورهای_اسلامی بیمار روحی را در #بیمارستان در بخش #اعصاب مورد محافظت و معالجه قرار میدادند, مثلا در #بغداد و #قاهره بیماران روحی در بخش معالجات اعصاب تحت مراقبت و رسیدگی متناسب پزشکان اعصاب بودند و تمام بیمارستان تحت کنترل هفتگی شخصی سلطان قرار داشت.
در حالیکه در قرن ۱۹ میلادی در #اروپا بیماران روحی را در زندان و تحت کنترل پلیس قرار داده و با آنها مثل جنایتکاران رفتار میکردند.
در اروپا فقط #اسپانیا بود که هنوز از دوران حکومت اسلامی اش (آندلس پیشین) بیمارستانهایی بنام بیگناهان Innocentes برای بیماران روحی داشت.
انگلستان در سال ۱۷۰۱ میلادی اولین قدم مرددانه در طریق تقلید از سیستم #تمدن_اسلامی برای رسیدگی به بیماران روحی را برداشت.
تازه در اواخر قرن ۱۸ میلادی پزشک فرانسوی بنام پینل موفق شد از مجلس شورا(Convent) اجازه بگیرد که زنجیرها را از دست و پای بیماران #روحی باز کرده آنها را از زندان آزاد کند و بدست پزشکان بسپارد.
نه تنها بیماریهای ذهنی و روحی بلکه بیماریهای جسمی هم تا آنجا که شناخته نشده بودند با اطمینان کامل جزو #جن_زدگی و در حلول ارواح پلید در بدن بیمار میدانستند، و علاج آنرا نیز فقط بیرون کردن ﷼شیطان از بدن بیمار بوسیله زور و کتک میدانستند.
حتی در قرن ۱۹ میلادی هم بودند کسانی مانند واینزبرگر طبیب شاعر (Weinsberger) که رفیق گوته نیز بود, یوستینوس کرنر (Justinus Kerner) و پرفسورهایی از شهر مونیخ بنام شوبرت (Schubert)، بادر (Baader) و فون رینگز آیس (Von Ringseis) و اشن مایر (Eschenmeyer) از شهر توبینگن و پرفسورهاینرت (Heinroth) از شهر لایپزیک که قلم های خود را تیز میکردند برای تبلیغ حلول ارواح پلید و اینکه
بیماران همانا گناهکارانند و اینکه راه مداوا، بیرون راندن #شیطان از جسم آنان دعا خواندن و نام مقدسین برزبان جاری کردن است.
📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه جلد دوم ص ۹۸