زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃