◀️ دوستان توجه فرمایند که آرزوها انسان را به تلاش و کوشش براى رسیدن به اهداف برتر و بالاتر وا مى دارد.
ولى همین آرزو هرگاه به صورت #نامعقول درآید و تبدیل به آرزوهاى دور و دراز و دست نیافتنى شود انسان را چنان به خود #مشغول مى دارد که از همه چیز حتى خداوند و مرگ و معاد غافل مى شود و چنان سرگرم مى گردد که ناگهان مرگش فرا مى رسد در حالى که دستش از همه چیز تهى است.
۴
يكي از آنهاخود را به مردن زده بود و #شهيد حراف ،ضمن حواله يك لگد جانانه به مزدور فوق ، اسلحه ای که او زیر پیراهنش پنهان کرده بود را به غنیمت میگیرد.
🍃🌷🍃
و اسرا نیز دقایقی بعد به پشت #جبهه تخلیه میشوند . همان #اسلحه به عنوان #تشویق این عمل #شجاعانه، به #شهید حراف اهدا میگردد.
🍃🌷🍃
#دهمین روز از #اردیبهشت ماه سال ۶۱# بود که #امیر خلبان #شهید علیرضا حراف در یکی از #پرواز های خود به همراه دیگر #همرزمش #امیر خلبان #شهید قدرتالله خدادادی در #عملیات بیت المقدس در حالیکه #مشغول به #انهدام تجهیزات دشمن بعثی بودند هدف #اصابت موشک قرار می گیرند و با #پیکری #سوخته دعوت حق را لبیک می گویند.
😭😭😭
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
سرانجام# امیرخلبان شهید علیرضا حراف هم درتاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰# در #آخرین پروازش در #عملیات بیت المقدس به آرزویش که همانا
#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :گلزار #شهدای شهر شیراز.
🍃🌷🍃
#اولین آزاده و#جانباز کشور ،#تازه داماد
#شهید بهروز ترکاشوند
🍃⚘🍃
در تاریخ یکم فروردین 1347، در شهرستان اراک در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ایشان#قاری قرآن بود
پدرش کارمند ژاندارمری بودند.
🍃⚘🍃
تا پایان دوره راهنمایی درس خواند، شاگرد تعمیرگاه خودرو بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج در همان روز های اول عضو بسیج شد.
🍃⚘🍃
باشروع #جنگ بارها جهت #اعزام به #جبهه اقدام کرد که به علت #کم سن بودن از #اعزامش جلوگیری شد، تا اینکه بلاخره در سال 1362 با دست بردن به #شناسنامه و #اضافه کردن سنش به #جبهه #اعزام شد.
🍃⚘🍃
#اولین #اعزام ایشان در سال 1362 در #کردستان بود که با شرایط سخت و در #تیپ جندالله #مشغول خدمت شد و بارها مورد کمین کومله و دمکرات قرار گرفت.
🍃⚘🍃
#هفت ماه کردستان بود،در #سقز چندین مرحله در درگیری ها با کومله #مجروح و #تحت مداوا قرار گرفت ، بعد از اعزام، به کردستان در# تیپ #بیست زره ای #رمضان که# مستقر در سومار بودند #اعزام شد.
🍃⚘🍃
برادرش آقا بهزاد هم #مشغول #خدمت بودند که اکثرا بچه های ورامین بودند که در آنجا #برادرش را دید، و انتقالی شان را گرفت و باهم #همرزم شدند.
🍃⚘🍃
به #روایت از #سخنگوی #سازمان آتش نشاني و #خدمات ايمنی شهرداری تهران آقای سید جلال ملکی: #شهيد علي قانع #بيست و چهارمين #شهيد #عملياتی #سازمان آتش نشانی #پايتخت است.
🍃🌷🍃
#شهيد علی قانع در سال 1385# در #سازمان آتش نشانی شهر #تهران استخدام شدند و پس از #كسب #تجربيات گرانبهاي خود در #عمليات های #مختلف #امداد و #نجات موفق به #اخذ #درجه #پنجم
#آتش نشانی شده بودند.
🍃🌷🍃
اين #شهيد متاهل و دارای #دو فرزند #دو و #پنج ساله و در #ايستگاه 27#آتش نشانی در #غرب تهران #مشغول به #فعاليت بوده است.
🍃🌷🍃
#شهيد علی قانع سرانجام پس از 11#سال #ايثار و #فداكاري در #سازمان آتش نشانی #بامداد (جمعه) برای #نجات جان يك #شهروند در #حادثه #آتش سوزی در يك #منزل مسكونی در #جنت آباد جنوبی #خيابان پژوهنده #جان خود را از #دست داد.😔
🍃🌷🍃
در زمان #عملیات کربلای 5 – در زمستان سال 1365#میر علی برای اینکه به #نیروهای تحت امرش #نزدیک باشد، در #خط مقدم #سنگری زده بود تا در کنار #نیروهایش #نبرد را هدایت کند تا #شهید یا #مجروحی در #خط مقدم #باقی #نماند.
🍃🌷🍃
با وجود اینکه #فرمانده گردان بود و می توانست از طریق #بیسیم #نیروهایش را #هدایت کند ولی #خودش #همراه #نیروها به #میدان نبرد می رفت و در #کارها #پیش قدم می شد.
🍃🌷🍃
و در 5#اسفند 1365# در حالی که در #خط مقدم به #هدایت #نیروها #مشغول بود بر #اثر اصابت #ترکش به #سر و #پا به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار #شهید میرعلی یوسفی سادات هم درتاریخ در 5#اسفند 1365#در حالی که در #خط مقدم به #هدایت #نیروها #مشغول بود بر اثر #اصابت ترکش به #سر و #پا به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت #فاطمه (ع)🌷 اردبیل.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 سردار شهید میرعلی یوسفی سادات 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
به روایت از همسر #شهید :
نام #جهادیاش در #سوریه «مختار» بود و در #نیروی #ادوات خدمت میکرد. از چندبار حضور این #مجاهد #بیادعا در #سوریه فقط همینها را میدانیم.
🍃🌷🍃
بعد از چند روز بیخبری، خواب #همسرم را دیدم، در رویا، هر دو به #زیارت رفتیم😭 نگران بودم ،پرسیدم «چرا نیستی؟» #شهید گفتند «من کنار شما هستم.»😭
🍃🌷🍃
یک هفته بعد خبر آمد که #تک تیرانداز تکفیری، #رضا را در حالیکه #مشغول #حمل #پیکر #همرزم #شهیدش بوده به #آرزویش رسانده. 😭😭😭
🍃🌷🍃
در خانواده ما، هر کسی،
#دلتنگی را نوعی تاب میآورد،
گاهی دلتنگیهایم را
در #حرم #امام رضا (ع)🌷 و گاهی در #قطعه #شهدای مدافع حرم بهشت رضا (ع)🌷، #اشکهای دوری را از چشم پاک میکنم.😭😭
🍃🌷🍃
نرجس خانم، دلگویههایش را در گوش قابعکس بابا زمزمه میکند. #گریه آقا مجتبی را کسی ندیده؛ کسی چه میداند! شاید دارد به سفارش #پدرش در آخرین دیدارشان عمل میکند «مجتبیجان! بعد از من، تو مرد خانهای؛ مرد گریه نمیکند.»😭😭😭
🍃🌷🍃
يكي از آنهاخود را به مردن زده بود و #شهيد حراف ،ضمن حواله يك لگد جانانه به مزدور فوق ، اسلحه ای که او زیر پیراهنش پنهان کرده بود را به غنیمت میگیرد.
🍃🌷🍃
و اسرا نیز دقایقی بعد به پشت #جبهه تخلیه میشوند . همان #اسلحه به عنوان #تشویق این عمل #شجاعانه، به #شهید حراف اهدا میگردد.
🍃🌷🍃
#دهمین روز از #اردیبهشت ماه سال ۶۱# بود که #امیر خلبان #شهید علیرضا حراف در یکی از #پرواز های خود به همراه دیگر #همرزمش #امیر خلبان #شهید قدرتالله خدادادی در #عملیات بیت المقدس در حالیکه #مشغول به #انهدام تجهیزات دشمن بعثی بودند هدف #اصابت موشک قرار می گیرند و با #پیکری #سوخته دعوت حق را لبیک می گویند.
😭😭😭
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
سرانجام# امیرخلبان شهید علیرضا حراف هم درتاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰# در #آخرین پروازش در #عملیات بیت المقدس به آرزویش که همانا
#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :گلزار #شهدای شهر شیراز.
🍃🌷🍃
ایشان در همان سال ها به خاطر #پخش #نوار #حضرت امام (ره ) و #اطلاعيه #عليه #نظام شاهنشاهی در #دبيرستان شبانه #محمد طاهر بهادری تهران #شناسایی شد.
🍃🌷🍃
و ایشان برای فرار از دست مامورين ساواك به زادگاهش #فيض آباد هجرت كرد و #مجددا در #اول بهمن57# به تهران بازگشت و به #فعاليت #ضد رژيم #مشغول شد.
🍃🌷🍃
با آمدن #حضرت امام (ره) و با #پيروزی انقلاب در 22#بهمن #كميته #مسجد #امام رضا (ع)🌷 در شرق تهران را با حدود 200#نفر #فعال كرد و با #گشت زنی و #نظم و انضباط آن قسمت از شهر را بر #عهده گرفت.
🍃🌷🍃
#همزمان با #حمله دشمن بعثي در #دومين روز #مهر 1359# به #خرمشهر رفت و با #راهنمایی #شهيد #جهان آرا و #مهندس غرضی #اولين #خط #پدافند در #دارخوين جاده #آبادان به #اهواز #ايجاد كرد.
🍃🌷🍃
و #فعاليت در #مسئوليت هایی همچون #محور #محمديه ، #دار خوين،و.... به سمت #مسئول #اطلاعات #سپاه شادگان #منصوب و با #آموزش مردم عرب منطقه #اولين #خط تماس را از #نيروهای بومی در #مقابل صدام #فراهم كرد.
🍃🌷🍃
ایشان به مدت 2#سال در #سپاه #خوزستان در #اولين #عمليات #فرماندهی كل بعد از #عزل بني صدر و حصر آبادان ، #فتح المبین و #طريق القدس #شركت داشت.
🍃🌷🍃
ایشان سال 62#ازدواج كرد،و از #سپاه #خوزستان به #سپاه #مشهد #انتقالی گرفت،و بعد 4#ماه دوباره به #جبهه #اعزام و در#لشكر 5#پياده نصر واحد #اطلاعات عمليات #مشغول #خدمت شد و در #عملياتهای #والفجر 3، #والفجر 4 و #خيبر #شركت كرد.
🍃🌷🍃
درسال 65#برادر ایشان #علی اكبر سمائی در #جبهه #دار خوين به #شهادت رسیدند و به همين خاطر به مدت 9#ماه به #تربت حيدريه منتقل و #مسئوليت #بسيج #شهرستان #تربت حيدريه را #عهده دار شد.
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل #صلوات🌷}
🍃🌷🍃
ایشان از سال 64#تا سال 71# در #توپخانه 61 محرم در #جنوب و #غرب در #سمت های #فرمانده گردان ، #مسئول #اطلاعات و #عمليات و #جانشين ستاد #مشغول #خدمت بود.
🍃🌷🍃
و ایشان با توجه #استقرار #گروه #توپخانه در #تربت تا سال 77# در #تربت حيدريه ساكن بود و با #درخواست #سردار #شوشتری در سال 77# همراه با #نا امنی4#ساله #شرق كشور.
🍃🌷🍃
توسط طالبان و مزدوران سازمان سيا
ایشان #مسئوليت #فرماندهی #توپخانه لشكر 5نصر را به عهده گرفت. و #توان #توپخانه را از 1#گردان به 6#گردان #توپخانه #ارتقا داد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#همسرم تا سن 12#سالگی در فيض آباد #تحصيلات را ادامه دادند و بعد از آن به همراه برادر بزرگشان به تهران مي روند و شبانه به تحصيلات ادامه می دهند.
🍃🌷🍃
و با شروع #انقلاب #فعاليت های انقلابی دارند و در زمان #جنگ #اولين دفعه از #تهران #عازم #خرمشهر می شوند و به گفته ی خودشان در #خرمشهر 70#نفر بودند كه از #شهر #دفاع می كردند.
🍃🌷🍃
#شهيد حدود9#سال از زمان #رسمی #ديرتر #بازنشسته شدند و بعد از #بازنشستگی هم #فعاليت هايشان #ادامه داشت و به عنوان #خادم #امام رئوف #حضرت علي ابن موسی الرضا(ع)🌷 نيز #مشغول #خدمت بودند.
🍃🌷🍃
تا اينكه #ايشان گفت كه می خواهند به #سوريه بروند و ما هم گفتيم كه مانعی نداره و #شهادت #حق #شماست شما بايد #شهيد بشويد و نبايد در بستر بميريد.😭
🍃🌷🍃
هميشه مي گفتند: همه رفتند و ما مانديم و از همه عقب افتاديم .يك روز آمد و گفت ساكم را ببند كه می خواهم كارم را درست كنم و به #سوريه بروم ولی هر روز كارها عقب می افته.
🍃🌷🍃
تا اينكه يك روز آمد و گفت كارها انجام شد . چون ظاهرا از مشهد موافقت نميی كردند و از تهران پيگيري كرده بود.
🍃🌷🍃
#شهید قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
حاج محمد اسماعیل رضایی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۰۴# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولد شد.
#دوست، #همکار و #همرزم #شهید حاج طیب رضایی بود۲۰#سال سابقه #دوستی داشتند
هر دوی آنها ۱۱#آبان سال ۱۳۴۲# به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
از دوران #نوجوانی به #شغل #بارفروشی در میدان میوه و تره بار تهران #مشغول بود، #مقلد #امام خمینی بود و در#رسیدگی به #خانوادههای بی سرپرست #نهایت #تلاش رو #انجام می داد.
🍃🌷🍃
در #ساخت #مسجدی در محله #بیسیم نجف آباد تهران #همت کرد، و #بسیاری از #مساجد بر اثر #تلاش ایشان #فرش شدند. یکی از #عناصر اصلی #پخش #اعلامیههای #حضرت امام(ره) در سطح #تهران هم بود.
🍃🌷🍃
ایشان در #سازمان دادن #هیئتهای #مذهبی در #روزهای #تاسوعا و #عاشورای ۱۳۴۲# نقش #موثری داشت. در سال ۱۳۳۹# به #حج مشرف شد.
🍃🌷🍃
به هنگام #تحریم خرید و فروش و مصرف پپسی کولا توسط #مراجع تقلید،به علت وابستگی مالک آن به فرقه بهائیت، و صرف بخشی از درآمد آن در راه #مبارزه با #اعتقادات مذهبی شیعیان ،یک #تظاهرات با #شکوه مذهبی بر ضد بهائیها #سامان داد.
🍃🌷🍃
ایشان سپس وارد دبيرستان نظام شد و ديپلم گرفت ،در سال 1354# از طریق #دبیرستان نظام در #آزمون #دانشکده #افسری شرکت کرد و پذیرفته شد.
🍃🌷🍃
ایشان پس از طي دوره #موفقيت آميز #دانشكده افسری و دوره های #تکاور و #چتربازی در تاريخ 1357/07/01# به درجه #ستواندومی #نائل و به #رسته پياده #پیوست.
🍃🌷🍃
پس از طی دوره #مقدماتي #رسته ای در مرکز #آموزش پیاده شیراز مجدداً در تاریخ 1358/01/20# به عنوان #فرمانده دسته #یگان #بورسیه در #تیپ #دانشجویان مشغول #آموزش #دانشجويان شد.
🍃🌷🍃
ایشان در تاریخ 1358/06/11# در سمت #معاون و #افسر #اجرائیات #گروهان 4 #گردان 2 #منصوب و در تاریخ 1359/03/08# به #یگان #پاسدار #اختصاص و در محل #معاون #یگان #پاسدار #مشغول #خدمت شد.
🍃🌷🍃
در تاریخ 1359/03/29# ایشان ازدواج کرد.
و در تاریخ 1360/07/01# به درجه #ستوان #یکمی نائل شد.
🍃🌷🍃
ایشان با شروع #جنگ تحمیلی ، #داوطلبانه به #جبهه هاي حق عليه باطل رفت و به #لشگر 77 پیروز #خراسان مستقر در #آبادان #مأمور شد و در #گردان 163 #تیپ 1 مشغول انجام #وظیفه شد.
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃