#شهید دفاع مقدس، فریدون خدابنده شهرکی
🍃🌷🍃
در تاریخ 1340/01/01 درشهرکیان از توابع شهرکرد ،استان چهار محال و بختیاری در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
در سن #پنج سالگی #پدرش را از دست داد😔و #مسئولیت زندگی به مادرش سپرده شد ، درسن هفت سالگی به مدرسه رفت.
اوقات بی کاری اش را به #کار و #تلاش برای #تأمین معاش خانواده صرف می کرد. همین طور که بزرگتر می شد، #درک و #آگاهی اش نسبت به مسائل خانواده بیشتر می شد.
🍃🌷🍃
پس از اتمام دوران ابتدایی در زادگاهش برای گذراندن دوره راهنمایی، در شهرکرد ثبت نام کرد و راه طولانی تا شهر را #هر روز #پیاده می رفت، تا#هزینه ای به مادر #تحمیل #نشود.
🍃🌷🍃
در تابستان و تعطیلی مدارس به کار#کشاورزی مشغول بود وبا خرید یک دستگاه تراکتوربصورت شراکت با#خواهرزاده #شهیدش #ابراهیم اسکندری برای #کشاورزان کارمیکرد.
🍃🌷🍃
با شروع #جریانات انقلاب درسال ۵۵# به همراه #شهیدابراهیم اسکندری و#شهیدغلامعلی شاهوردی وارد#جریانات سیاسی محرمانه شد.
🍃🌷🍃
وبجزاستان چهارمحال وبختیاری ایشان درسایراستانهایی که نیازبه پخش #اعلامیه و#شرکت در#اجتماعات ضدرژیم بود#شرکت میکرد.
🍃🌷🍃
ابعاد پیچیده جنگ شناختی دشمن
به نام خدا و برای خدا
⬅️ملا نصرالدین سوار خرش شد و پسرش پیاده در کنارش به راه افتاد.
1⃣در راه به چند نفر برخورد کردند که پسر ملا را با انگشت نشان داده و میگفتند: «این مرد خجالت نمی کشه، #خودش سوار خره و پسر کوچکش پیاده!
2⃣پس از این حرف، پسر سوار خر شد و ملا پیاده به راه افتاد.
همان افراد این بار گفتند:
«پیر مردی با این سن و سال پیاده و بچهاش سوار خر است، #احترام_بزرگتر چی؟ بچه خجالت نمیکشه!
3⃣بعد از این حرف، هر دو سوار خر شدند.
باز همان مردم گفتند:
«بیچاره خر، دو نفر سوار یک خرِ نحیف شده اند، چه آدمای #سنگدلی!
4⃣ملا خجالت کشید و از خر پیاده شد، پسرش را نیز پیاده کرد و #پیاده به راه افتادند.
این بار مردم به انان خندیدند و گفتند:
آن دو #احمق را ببین! خر دارند، ولی هر دو پیاده میروند!
🔺در #جنگ_شناختی امروز، حکایت نظام اسلامی و حافظان امنیت کشور در مقابل اغتشاشگران مثل حکایت بالا است؛
1⃣اگر حافظان امنیت کشور با #اغتشاش_گران برخورد شدید کنند، میگویند؛ راهپیمایی آرام داشتیم، #وحشیانه با ما برخورد کردند.
2⃣اگر برخورد نکنند و #حافظان_امنیت مجروح و شهید شوند، میگویند: «ناتوان و بیعرضهاند.»
3⃣اگر #تروریستهای مسلح نفوذی را دستگیر کنند، میگویند «#دروغه_میگن»
4⃣اگر تروریستها به حرم شاهچراغ حمله کنند، اول میگویند؛ «#کار_خودشونه»
5⃣اما وقتی #داعش مسئولیت اقدام تروریستی را قبول میکنه میگویند؛ «پس #نیروهای_امنیتی و انتظامی چه غلطی میکردند.»
🔺خلاصه با نسل جوانی که در عمق #جنگ_شناختی دشمن قرار گرفته و به غیر از #فوروارد در فضای مجازی، چیزی نمیداند، چه باید گفت؟ و چه باید کرد؟...
و چگونه از #پیچ سخت تاریخ عبور کنیم؟
#سه سال در نجف بود، #تابستان سال ۱۳۹۲ق (۱۳۵۱ش، ۱۹۷۲م) در #نجف اشرف با #دختر عمویش ازدواج کرد و #دو #عالم بزرگ، #سید #محمدحسین فضل الله و #محمدمهدی شمس الدین در #مراسم عقدشان #حاضر شدند.
۷ فرزند دارند، ۵ دختر و۲ پسر.
🍃🌷🍃
در #نجف بر #استفاده از #تقویم هجری اصرار داشت، به گونهای که حتی اگر از سال #میلادی سؤال میشد، به #قمری جواب میداد.
🍃🌷🍃
ایشان به #مراسم #عاشورا #توجه #ویژهای داشت
و #بارها از #نجف برای
#زیارت #امام حسین علیهالسّلام🌷 به #کربلا میرفت و گاه این #مسیر طولانی را #پیاده طی میکرد.
🍃🌷🍃
در #سه سالی که ایشان در #نجف اشرف بود، #منطق،#نحو،#بلاغت و #اصول فقه را فرا گرفت و در #تابستان ۱۳۹۴ق. به #لبنان بازگشت.
🍃🌷🍃
ایشان در حال #تحصیل #اوایل #کفایه و #اواسط #لمعه بود. در #منطقه #سن الفیل #بیروت خانهای اجاره کرد، ولی مدتی بعد دوباره به #نجف برگشت، البته زیاد آنجا نماند و آن مدت را هم با #فقر و #سختی گذراند.
🍃🌷🍃
گفتم: #احسان من نمی توانم. ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از #بارونی خداوند به #برادربده و خدا هم #تو را #نصیب ما کرد. از من چنین انتظاری نداشته باش.
😭😭
🍃🌷🍃
نحوه #شهادت #شهید به روایت از همرزمش:
از ساعت #9شب #آماده #عملیات شدیم و حال وهوای #احسان با بقیه #فرق می کرد بهش گفتم #نور بالا میزنی.
🍃🌷🍃
9:30#حرکت کردیم به طرف #شهر الزیطان برای #فتح این #شهر با ماشین مسیر را طی کردیم وبعد 5#کیلومتر را #پیاده رفتیم تا رسیدیم به #کانال آب اونجا منتظر #شروع #عملیات شدیم،
🍃🌷🍃
ساعت 3#شب #عملیات با رمز #یا زینب🌷 #شروع شد و #شروع به #پرتاب کردن گلوله کردیم و آنها متوجه #حمله ما شدند و با #دوربین هایی که داشتند #منطقه مان را #شناسایی کردن.
🍃🌷🍃
#تیربارچی شان #شروع به #تیر انداختن کرد ،
#تمامی #گردان ها #زمین گیر شدند اما #گردان
#حضرت رسول (ص)🌷 خودشان را توی #کانال آب انداختند و به آن طرف #کانال #رساندند و وارد #شهر شدند.
🍃🌷🍃
وارد #شهر شدند و #تیربارچی رو #خنثی کردن و #فرمانده #عملیات با #بیسیم سراغ #گردان رو گرفت وگفت: ما از #کانال رد شدیم بعد #احسان به همراه #یکی از #بچه ها به دنبال #فرمانده رفت.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#همسرم #اکثر روزها #روزه می گرفت و در #گرمای طاقت فرسای #جنوب با زبان #روزه به #کمین اشرار مسلح و سوداگران مرگ می رفت.
🍃🌷🍃
دقیقا #یک روز قبل از #شهادت شون، طبق روال همیشه چند #سبد کالا برای #خانواده های #بی سرپرست #تهیه کردند و به دست آن عزیزان رساندند.
😭
🍃🌷🍃
#شهید بخردان در مورد افراد #ضعیف و #مظلوم احساس #مسئولیت می کردند.😭
🍃🌷🍃
خیلی وقت ها از سرکار که برمی گشتن چند #بطری آب برمی داشت، یک شیشه #گلاب می گرفت، به اتفاق هم به #زیارت #مزار #شهدای #گمنام می رفتیم. همیشه می گفت این #شهدا اینجا #غریبند...😭😭
🍃🌷🍃
آرزو داشت #آخرین سفرش #زیارت #کربلا🌷 باشه
😭😭
خوش به سعادتش... وقتی به #شهادت رسید هنوز #رد #تاول های #پیاده روی اربعین روی #پاهایش بود...😭😭
🍃🌷🍃
گفتم: #احسان من نمی توانم. ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از #بارونی خداوند یه #برادربده و خدا هم #تو را #نصیب ما کرد. از من چنین انتظاری نداشته باش.
😭😭
🍃🌷🍃
نحوه #شهادت #شهید به روایت از همرزمش:
از ساعت #9شب #آماده #عملیات شدیم و حال وهوای #احسان با بقیه #فرق می کرد بهش گفتم #نور بالا میزنی.
🍃🌷🍃
9:30#حرکت کردیم به طرف #شهر الزیطان برای #فتح این #شهر با ماشین مسیر را طی کردیم وبعد 5#کیلومتر را #پیاده رفتیم تا رسیدیم به #کانال آب اونجا منتظر #شروع #عملیات شدیم،
🍃🌷🍃
ساعت 3#شب #عملیات با رمز #یا زینب🌷 #شروع شد و #شروع به #پرتاب کردن گلوله کردیم و آنها متوجه #حمله ما شدند و با #دوربین هایی که داشتند #منطقه مان را #شناسایی کردن.
🍃🌷🍃
#تیربارچی شان #شروع به #تیر انداختن کرد ،
#تمامی #گردان ها #زمین گیر شدند اما #گردان
#حضرت رسول (ص)🌷 خودشان را توی #کانال آب انداختند و به آن طرف #کانال #رساندند و وارد #شهر شدند.
🍃🌷🍃
وارد #شهر شدند و #تیربارچی رو #خنثی کردن و #فرمانده #عملیات با #بیسیم سراغ #گردان رو گرفت وگفت: ما از #کانال رد شدیم بعد #احسان به همراه #یکی از #بچه ها به دنبال #فرمانده رفت.
🍃🌷🍃
ایشان سال 62#ازدواج كرد،و از #سپاه #خوزستان به #سپاه #مشهد #انتقالی گرفت،و بعد 4#ماه دوباره به #جبهه #اعزام و در#لشكر 5#پياده نصر واحد #اطلاعات عمليات #مشغول #خدمت شد و در #عملياتهای #والفجر 3، #والفجر 4 و #خيبر #شركت كرد.
🍃🌷🍃
درسال 65#برادر ایشان #علی اكبر سمائی در #جبهه #دار خوين به #شهادت رسیدند و به همين خاطر به مدت 9#ماه به #تربت حيدريه منتقل و #مسئوليت #بسيج #شهرستان #تربت حيدريه را #عهده دار شد.
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل #صلوات🌷}
🍃🌷🍃
ایشان از سال 64#تا سال 71# در #توپخانه 61 محرم در #جنوب و #غرب در #سمت های #فرمانده گردان ، #مسئول #اطلاعات و #عمليات و #جانشين ستاد #مشغول #خدمت بود.
🍃🌷🍃
و ایشان با توجه #استقرار #گروه #توپخانه در #تربت تا سال 77# در #تربت حيدريه ساكن بود و با #درخواست #سردار #شوشتری در سال 77# همراه با #نا امنی4#ساله #شرق كشور.
🍃🌷🍃
توسط طالبان و مزدوران سازمان سيا
ایشان #مسئوليت #فرماندهی #توپخانه لشكر 5نصر را به عهده گرفت. و #توان #توپخانه را از 1#گردان به 6#گردان #توپخانه #ارتقا داد.
🍃🌷🍃
♦️تاثیر پیادهروی در فعالسازی مغز
🔹حتی کمی فعالیت، مثل یه پیاده روی ۲۰ دقیقهای ساده میتونه فعال سازی مغز شما رو در مناطق مرتبط افزایش بده، و اینکار باعث افزایش این موارد میشه:
🔹شفافیت ذهنی
🔹عملکرد ذهنی
🔹سلامت مغز
🔹تغییرات رنگ تغییرات فعالیت رو نشون میده قرمز فعال و آبی فعالیت کم هست.
#پیاده روی