و پس از دوره 15# روزه آموزش #پاسداری به #جبهه رفت و در #عملیاتهای متعددی از جمله : #طریق القدس ،#فتح المبین و #والفجر 8 شرکت کرد.
🍃🌷🍃
ایشان #چندین بار هم مورد #اصابت ترکش قرار گرفت و #زخمی شد.ولی مجددا پس از #بهبودی به #جبهه برمی گشت.
🍃🌷🍃
در سال 1363#به اصرار خانواده و عمل به سیره نبوی با دختری نجیب و عفیف ازدواج کرد که دو فرزند پسر به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
در دوران دفاع مقدس ضمن نشان دادن #رشادت های #کم نظیر و #بی بدیل از خود #مسئولیت های مختلفی را از جمله #فرماندهی دسته ،#گروهان و #گردان را ایشان عهده دار شد.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید کورش باباپور هم در تاریخ 65/12/27# در #جاده اهواز ،در #خط مقدم ، به آرزویش که#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
یاسوج، استان چهار محال و بختیاری.
🍃🌷🍃
و پس از دوره 15# روزه آموزش #پاسداری به #جبهه رفت و در #عملیاتهای متعددی از جمله : #طریق القدس ،#فتح المبین و #والفجر 8 شرکت کرد.
🍃🌷🍃
ایشان #چندین بار هم مورد #اصابت ترکش قرار گرفت و #زخمی شد.ولی مجددا پس از #بهبودی به #جبهه برمی گشت.
🍃🌷🍃
در سال 1363#به اصرار خانواده و عمل به سیره نبوی با دختری نجیب و عفیف ازدواج کرد که دو فرزند پسر به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
در دوران دفاع مقدس ضمن نشان دادن #رشادت های #کم نظیر و #بی بدیل از خود #مسئولیت های مختلفی را از جمله #فرماندهی دسته ،#گروهان و #گردان را ایشان عهده دار شد.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید کورش باباپور هم در تاریخ 65/12/27# در #جاده اهواز ،در #خط مقدم ، به آرزویش که#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
یاسوج، استان چهار محال و بختیاری.
🍃🌷🍃
با اینکه بارها مجروح شدو در عملیاتهای بسیاری شرکت داشت اما قسمتش نبود که در آن دوران #شهید شود و شاید تقدیرش این بود که …
🍃⚘🍃
در سال #دوم دبیرستان با دست بردن در شناسنامه اش رفت #جبهه و چون بسیار #پشتکار داشت و #خالصانه هر کاری را انجام می داد با سن کم خود #محبوب هر رزمنده و فرماندهی بود.
🍃⚘🍃
در سالهای اول دهه 70 خودش را به منطقه کردستان رساند و #گروهان و #گردان رو تحویل گرفت و از مرزهای میهن در آن خطه پاسداری کرد.
🍃⚘🍃
بعد از اتمام جنگ و قبول قطعنامه، غم بزرگی بر دلش نشست و خود را جامانده از قافله عشاق می دانست و همیشه یاد #شهدا خصوصاً دوستش #شهید سید جعفر میر محمدی را میکرد.😔
🍃⚘🍃
تقدیرش نبود که #شهید شود حسرت جا ماندنش از #شهدای سال های جنگ و سال های حضور در کردستان بر دل ایشان ماندو ناگزیر به زندگی عادی خود برگشت و ازدواج و فرزند و کار و …
ایشان ازدواج کرد و دوفرزند به یادگاردارد.
#کارمند صداوسیما شد.
با اینکه بارها مجروح شدو در عملیاتهای بسیاری شرکت داشت اما قسمتش نبود که در آن دوران #شهید شود و شاید تقدیرش این بود که …
🍃⚘🍃
در سال #دوم دبیرستان با دست بردن در شناسنامه اش رفت #جبهه و چون بسیار #پشتکار داشت و #خالصانه هر کاری را انجام می داد با سن کم خود #محبوب هر رزمنده و فرماندهی بود.
🍃⚘🍃
در سالهای اول دهه 70 خودش را به منطقه کردستان رساند و #گروهان و #گردان رو تحویل گرفت و از مرزهای میهن در آن خطه پاسداری کرد.
🍃⚘🍃
بعد از اتمام جنگ و قبول قطعنامه، غم بزرگی بر دلش نشست و خود را جامانده از قافله عشاق می دانست و همیشه یاد #شهدا خصوصاً دوستش #شهید سید جعفر میر محمدی را میکرد.😔
🍃⚘🍃
تقدیرش نبود که #شهید شود حسرت جا ماندنش از #شهدای سال های جنگ و سال های حضور در کردستان بر دل ایشان ماندو ناگزیر به زندگی عادی خود برگشت و ازدواج و فرزند و کار و …
ایشان ازدواج کرد و دوفرزند به یادگاردارد.
#کارمند صداوسیما شد.
ولی ما را به #لشکر 10 دادند و اصرارهای ما به جایی نرسید و با هم رفتیم #گردان علی اکبر (ع)🌷 #لشکر10 #سیدالشهدا🌷
#او را به #گروهان نصر دادند و من را به دسته #ادوات.
😔
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 1 با هم شرکت کردیم ،#علی به #شدت دچار #موج گرفتگی شد به طوری که #نمی تونست #آب بر #تن بزنه😔 چون #رعشه به تنش می افتاد این وضع مدتی ادامه یافت تا این که این مشکل کمتر شد.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 2 هم باز شرکت کردیم و بعد از #عملیات برگشتیم تهران و باز هم مهر ماه #برگشتیم #گردان.😊
🍃🌷🍃
همین روزها بود که یک #مانور بسیار سخت در اطراف منطقه #قلاجه اسلام آباد غرب برگزار کردیم و بعد از #مانور اومدیم تهران بعد از برگشتن من به #گردان متوجه شدم که #اون #ماموریت گرفته برای #گردان عمار و دیگر #او را ندیدم.
🍃🌷🍃
#20مهر تهران بودم که رفتم به راه آهن بلیط گرفتم برگردم #گردان که رفته بود #اندیمشک بعد از گرفتن بلیط در خیابان #مرتضی چیتگری را دیدم #دوست #امیر بود.
🍃🌷🍃
اون گفت از #امیر خبر داری ؟ گفتم نه . دارم می رم #منطقه ،گفت نرو،گفتم چرا؟
گفت #امیر #شهید شده و الان هم #پیکرش را آوردن تهران برو به خانواده اش خبر بده.😭😭
🍃🌷🍃
ایشان سپس وارد دبيرستان نظام شد و ديپلم گرفت ،در سال 1354# از طریق #دبیرستان نظام در #آزمون #دانشکده #افسری شرکت کرد و پذیرفته شد.
🍃🌷🍃
ایشان پس از طي دوره #موفقيت آميز #دانشكده افسری و دوره های #تکاور و #چتربازی در تاريخ 1357/07/01# به درجه #ستواندومی #نائل و به #رسته پياده #پیوست.
🍃🌷🍃
پس از طی دوره #مقدماتي #رسته ای در مرکز #آموزش پیاده شیراز مجدداً در تاریخ 1358/01/20# به عنوان #فرمانده دسته #یگان #بورسیه در #تیپ #دانشجویان مشغول #آموزش #دانشجويان شد.
🍃🌷🍃
ایشان در تاریخ 1358/06/11# در سمت #معاون و #افسر #اجرائیات #گروهان 4 #گردان 2 #منصوب و در تاریخ 1359/03/08# به #یگان #پاسدار #اختصاص و در محل #معاون #یگان #پاسدار #مشغول #خدمت شد.
🍃🌷🍃
در تاریخ 1359/03/29# ایشان ازدواج کرد.
و در تاریخ 1360/07/01# به درجه #ستوان #یکمی نائل شد.
🍃🌷🍃
ایشان با شروع #جنگ تحمیلی ، #داوطلبانه به #جبهه هاي حق عليه باطل رفت و به #لشگر 77 پیروز #خراسان مستقر در #آبادان #مأمور شد و در #گردان 163 #تیپ 1 مشغول انجام #وظیفه شد.