ایشان به یاد #استقامت #همرزمانش در دوران رژیم ستمشاهی پهلوی افتاد، با جدیت تمام به کمک دوستانش رفت که مورد #اصابت #ترکش خمپاره قرارگرفته و از #ناحیه #کتف زخمی شد.
🍃🌷🍃
ایشان #مجروح و به تهران منتقل شد و در بیمارستان مصطفی خمینی بستری شد، درحالیکه به تشخیص پزشکان باید مورد #عمل جراحی واقع میشد.
🍃🌷🍃
تنها پس از ۳# ساعت حضور در بیمارستان با یک نقشه حسابشده #فرار کرد و پس از تهیه لباس از منزل برادر دانشجویش عازم #جبهه شد.
🍃🌷🍃
از #شهادت دوستانش ازجمله #معاون خودش در #گردان #امام سجاد (ع)🌷 بسیار متأثر شده بود و گفت: نمیتونم تحملکنم و #همرزمانم را تنها بگذارم.
🍃🌷🍃
دنیا در نظرش حقیر و تنگشده بود و روح مشتاقش برای #لقا الله بیتابی میکرد و از عشقی عمیق میسوخت.
🍃🌷🍃
درحالیکه وضعیت #زخم ایشان بسیار نامناسب بود خود را به #خط مقدم رساند و در #مرحله سوم #عملیات #بیتالمقدس نیروهای گردانش را #فرماندهی کرد.
🍃🌷🍃
#رزمندگان پس از عبور از یک میدان مین و پشت سر گذاشتن دو خاکریز بعثیها، مقاومت عراقیها را در هم شکستند. عراقیها در این عملیات چارهای جز فرار یا تسلیم در مقابل #رزمندگان نداشتند.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲# زمانی كه #رزمندگان در شب اول #عمليات #فتحالمبين به #خط زدند و بيش از حد انتظار جلو رفتند از #فرماندهی دستور آمد كه عقب نشينی كنند.
🍃🌷🍃
چون #خط #نامتوازن شده بود . هنگام #عقبنشينی ، ایشان #تيرخورد، #نيروها هم نمی توانستند ایشان را به عقب بياورند.
🍃🌷🍃
عراقیها مجدد آن قسمت را تصرف می كردند ،ایشان هم با همان #مجروحيت ، #اسير شد.
🍃🌷🍃
فردا شب آن روز #نيروها خودی به #خط زدند و عراقيها را از آن منطقه #بيرون كردند و #خاكريزها را #پس گرفتند. #پيكر ایشان را در حالیکه #دستهایش از #پشت بسته بودند را #پيدا كردند.
🍃🌷🍃
به دليل #مجروحیتش، عراقی ها #نتوانسته بودند ایشان را به #عقب ببرند ،به ایشان #تير #خلاصی زده بودند #تیر به #قلبش #اصابت کرده بود و ایشان را به #شهادت رسانده بود.💔
🍃🌷🍃
#شهید عزیز در مقطع كوتاهی به آرزوی بزرگش كه #جانبازی ،#اسارت و #شهادت بود، رسيد.
🍃🌷🍃
به دلیل #مشغله زیاد در #جبهه، #خانواده اش را به #منطقه جنگی آورد و در دزفول ساکن کرد.
🍃🌷🍃
ایشان نزدیک به 61#ماه در #جبهه های نبرد بود به گونه ای که همه #رزمندگان را فرزندان خود می دانست و اگر #رزمنده ای زخمی می شد خود را به #بالین او می رساند و بر #زخمهایش #مرهم می گذاشت.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
در منطقه شایع شد که #یوسفی به عراق پناهنده شده ما هم ناراحت شدیم😔 رد او را گرفتیم و در یک #منطقه بسیار #خطر ناک دیدیم ماشین او متوقف است.
مدتی به دنبال او گشتیم تا اینکه دیدیم نفس زنان #پیکر #شهیدی از #آرپی جی زنها که در گشت، #شهید شده و #جا مانده بود را به #دوش گرفته و می آورد.
🍃🌷🍃
از دیگر #ویژگی های #شهید در #جبهه های نبرد، #حضور مستقیم و #دائمی در #خط مقدم بود. زمانی که #فرمانده #گردان انصار #اباعبدالله (ع)🌷 بود همیشه در سخط مقدم حضور می یافت و می گفت:
اگر #شهید در بستر #خاک بماند در #حقیقت #دل و #جان #هزاران ایرانی روی #خاک #باقی مانده است.
🍃🌷🍃
در زمان #عملیات کربلای 5 – در زمستان سال 1365#میر علی برای اینکه به #نیروهای تحت امرش #نزدیک باشد، در #خط مقدم #سنگری زده بود تا در کنار #نیروهایش #نبرد را هدایت کند تا #شهید یا #مجروحی در #خط مقدم #باقی #نماند.
🍃🌷🍃
با وجود اینکه #فرمانده گردان بود و می توانست از طریق #بیسیم #نیروهایش را #هدایت کند ولی #خودش #همراه #نیروها به #میدان نبرد می رفت و در #کارها #پیش قدم می شد.
🍃🌷🍃
و در 5#اسفند 1365# در حالی که در #خط مقدم به #هدایت #نیروها #مشغول بود بر #اثر اصابت #ترکش به #سر و #پا به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار #شهید میرعلی یوسفی سادات هم درتاریخ در 5#اسفند 1365#در حالی که در #خط مقدم به #هدایت #نیروها #مشغول بود بر اثر #اصابت ترکش به #سر و #پا به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت #فاطمه (ع)🌷 اردبیل.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 سردار شهید میرعلی یوسفی سادات 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#ولایت مداری و #اطاعت از #رهبری از نمونه های #شاخص #خط مشی سیاسی #شهید بود. از #تبعیض ها و #بی عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد #ناراحت بودند.
🍃🌷🍃
وقتی جریان #جنگ #سوریه و #محاصره #حرم #حضرت زینب(س)🌷 و #کشتار وحشیانه داعش در همه جا پیچیده شد، #غیرت #رضا به جوش آمده بود و #تاب ماندن در اینجا را #نداشت.
🍃🌷🍃
هروز #اخبار #سوریه را پیگیری میکرد و با #اصرارهای مداوم و #پافشاری هایی که انجام داده بود برای #ثبت نام و #اعزام به #سوریه #او موافقت نمی کردند.
🍃🌷🍃
بعد از #شهادتش از دوستانشان شنیدم که #رضا برای رفتن خیلی #اصرار داشت، حتی با #مخالفت #مسئول ثبت نام که او را با #لحن تندی از اتاق بیرون کرده بودند و گفته بودند شما #دینت را به #اسلام #ادا کردی شما #برادر #شهید هستید.
🍃🌷🍃
این سفر به احتمال زیاد بدون #بازگشت است و از #شما این #مسئولیت سلب شده است. گویا با شنیدن این حرف #رضا با صدای بلند #گریه می کند و کسانی که در آن اتاق بودند تحت تاثیر قرار می گیرند.😭
🍃🌷🍃
دوران آغازين #دبيرستان مصادف با# پيروزی انقلاب به رهبری #امام خميني (ره) بود . اما هنوز چند صباحی از تشکيل نظام جمهوری اسلامی نگذشته بود که #جنگ تحمیلی شروع شد.
🍃🌷🍃
#وظيفه خود را #دفاع از #دين و #وطنش می دانست. تا اينکه مدرسه را رها و #داوطلبانه در #بسيج ثبت نام کرد و پس از #گذراندن دوره #آموزشی عازم #جبهه شد.
🍃🌷🍃
ایشان #چندبار در #جبهه حضور پيدا کرد و از #ناحيه پا #دچار شکستگي شد ، و در #عمليات #کربلاي 4 هم از #ناحيه #پيشانی و #صورت مورد #اصابت #تير و #ترکش قرار گرفت.
🍃🌷🍃
ولی هر بار بلافاصله پس از #بهبودی مجدداً عازم #خط مقدم می شد.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
#دانش آموز #شهید دفاع مقدس
امیرحسین صاحب هنر
🍃⚘🍃
#شهید #۱۵ ساله بود.
🍃⚘🍃
درتاریخ ۱۳۴۶/۱/۱ درشهر کاشان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
پدرش کفاش بود و مادرش خانه دار ، دوران کودکی ومقطع ابتدایی رو پشت سر گذاشت و وارد مقطع تحصیلی راهنمایی شد.
دوران #نوجوانی اش مصادف با اوج #مبارزات انقلاب بود .با #توزیع اعلامیه ها و #عکس امام خمینی (ره) همراه مردم در #مبارزات شد،#عاشق امام خمینی بودم و این گونه به سرعت مسیر رشد و تعالی را پیمود.
🍃⚘🍃
#اهل #قرائت و #تلاوت #قرآن بود. از هر فرصتی برای #حفظ #سوره های #قرآن استفاده می کرد، #ریشه های اعتقادی اش ،#قرآنی بود.
🍃⚘🍃
ایشان دنبال کسب #هنر #خوشنویسی و #نقاشی بود .#تصویر امام #موضوع اکثر #نقاشیهایش بود ، #خط هم که می نوشت همه اش #شعارهای انقلابی و #جملات معنوی بود.
🍃⚘🍃
جنبشی که میخواهد
همهی کارهاش را با #فحش جلو ببره
نه #منطق و نه عقل و نه #استدلال
فقط میخواد با فحش کارهاش را جلو ببره
به دوست و دشمن هم رحم نمیکند
فقط میخواد با فحش کار هاش را جلو ببره
ان وقت انتظار داره همه بهشون اعتماد کنند و سرنوشت مملکت
#اامنیت و اقتصاد و بهداشت و #سیاست و مملکتداری را به آنها بسپرند
اگر نسپری فقط فحش میدهند
#احمقها فکر میکنند کسی از فحش آنها
میترسد
اما نمیدانند که فحش دادن
کار کسانی است که به آخر #خط رسیدند
دیگر افق روشنی برای خود نمیبینند
و فقط فحش میدهند چون #امیدی به آینده برای خود ندارند
اینها جنبش فواحش هستند
که میخواهند فحشا و در جامعه زیاد شود
فحشا زیاد شود و اینها آزادانه و راحت به خودخواهیخود برسند
و برای به هدف رسیدن فقط راه فحش دادن را انتخاب کردند
چون از راه قانون و عقل نمیتوانند برسند
فقط با فحش و قتل و ادامکشی و د دی و بزهکاری میخواهند دیگران را بترسانند و چپاول کنند
دیکتاتورهایی که به قدرت نرسیده میخواهند زورگویی کنند
هم #قدرت ندارند
هم فحاشند
و هم متوهم که فکر میکنند مردم به آنها با این کارهای نابخردانه میترسند و ادارهی امور را به آنها میسپرند
#احمق و فحاش و #متوهم
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
#شهید سعداله شهد فروش
تو جبهه به #شهید #صلواتی معروف بود.
و واژه(پدرصلواتی) تو جبهه ساخته خود ایشان بود.
🍃🌷🍃
ایشان سال ۱۳۶۲# به #شهادت رسید.
درسن ۲۳#سالگی و ۲۶#سال هم #مفقود و#گمنام بود.
🍃🌷🍃
به روایت از #نویسنده کتاب «شهدفروش»: این کتاب ناداستانی از زندگی #تخریبچی #شهید سعدالله شهدفروش هست،
🍃🌷🍃
من در #جنگ در کنار #جلال (سعدالله شهدفروش) در #خط #مقدم بودم و او #پیشکسوت من در #تخریب بود و پس از اینکه #جلال در سال ۱۳۶۲#شهید شد یکی از #راویان او شدم.😭
🍃🌷🍃
#شهید #جلال صلواتی، ۲۶#سال متوالی #گمنام بود و پس از آن، یک #قطره از #اقیانوس زندگی ایشون در کتاب «شهدفروش» بازگو کردم.
🍃🌷🍃
ایشان در همان سال ها به خاطر #پخش #نوار #حضرت امام (ره ) و #اطلاعيه #عليه #نظام شاهنشاهی در #دبيرستان شبانه #محمد طاهر بهادری تهران #شناسایی شد.
🍃🌷🍃
و ایشان برای فرار از دست مامورين ساواك به زادگاهش #فيض آباد هجرت كرد و #مجددا در #اول بهمن57# به تهران بازگشت و به #فعاليت #ضد رژيم #مشغول شد.
🍃🌷🍃
با آمدن #حضرت امام (ره) و با #پيروزی انقلاب در 22#بهمن #كميته #مسجد #امام رضا (ع)🌷 در شرق تهران را با حدود 200#نفر #فعال كرد و با #گشت زنی و #نظم و انضباط آن قسمت از شهر را بر #عهده گرفت.
🍃🌷🍃
#همزمان با #حمله دشمن بعثي در #دومين روز #مهر 1359# به #خرمشهر رفت و با #راهنمایی #شهيد #جهان آرا و #مهندس غرضی #اولين #خط #پدافند در #دارخوين جاده #آبادان به #اهواز #ايجاد كرد.
🍃🌷🍃
و #فعاليت در #مسئوليت هایی همچون #محور #محمديه ، #دار خوين،و.... به سمت #مسئول #اطلاعات #سپاه شادگان #منصوب و با #آموزش مردم عرب منطقه #اولين #خط تماس را از #نيروهای بومی در #مقابل صدام #فراهم كرد.
🍃🌷🍃
ایشان به مدت 2#سال در #سپاه #خوزستان در #اولين #عمليات #فرماندهی كل بعد از #عزل بني صدر و حصر آبادان ، #فتح المبین و #طريق القدس #شركت داشت.
🍃🌷🍃
ایشان به همراه #آقاجواد که آن زمان 9#سال داشت در مناطق #عملیاتی #حضورداشت، در یکی از همین #حضورها ، #جواد را به همراه خود برای #دیدبانی #جلوتر از#خط مقدم برده بود بطوریکه #جواد ، #چراغ های #پالایشگاه بصره را می دید.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید:
۳#سال در شهر#اهواز زندگی کردیم . رقیه ، جواد ، سمیه و رضا ۱ تا ۹ ساله بودند که در #قرارگاه #شهید بهشتی اهواز #زندگی می کردند.
🍃🌷🍃
علاوه بر #نگهداری #بچه ها ، #تدارک #مایحتاج #رزمندگان ، #پذیرایی از #فرماندهان #جنگ و #اعلام خبر #شهادت #رزمندگان در آن زمان را بر#عهده داشتم.
🍃🌷🍃
پس از آغاز#جنگ تحمیلی #همسرم به مناطق #عملیاتی #اعزام شدند و پس ازمدت ها دوری برای #گفتگوی تلفنی با #ایشان به #سپاه بهشهر رفتم که درآن مکالمه ، پیشنهاد زندگی در #اهواز را شنیدم و با #خوشحالی به آن پاسخ #مثبت دادم.
🍃🌷🍃
پرونده بچه ها را که از مدرسه گرفتیم ، با یک تویوتا روباز آماده رفتن به #اهواز شدیم . اثاثیه را در دورتا دور کابین چیدیم و با #فرزندانم وسط اثاثیه نشستیم.
🍃🌷🍃
تصویر#شهید ،درحال #آبرسانی به مناطق بیآب خوزستان چند روز قبل از #شهادتش.
🍃⚘🍃
به روایت از سردار رضایی:
همرزم و همکار گرامی بنده در حین انجام #ماموریت خطیر تامین #امنیت #مردم، توسط #اشرار مسلح و معاند، با مظلومیت به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.😔
🍃⚘🍃
در پی بروز #خشکسالی، #تنش آبی و #کمبود منابع آب، مدتی است که مشکلاتی برای اقشار مختلفی از مردم شریف و ولایتمدار استان خوزستان عزیز به خصوص دامداران و کشاورزان عزیز و روستاییان شریف فراهم آمده مطالبات به حق مردم بزرگوار خوزستان قابل درک و فهم است، حتما دولت و مسئولان ذی ربط در پی پاسخگویی به انتظارت و مطالبات مردمی هستند، اما در این میان، شاهد تحرکات خرابکارانه عدهای معاند و فرصت طلب هستیم.
#خط قرمز نیروی انتظامی؛ #حفظ و #ثبات #امنیت پایدار، #صیانت از بیت المال، کیان و اموال #مردم است.
🍃⚘🍃
همواره صف مردم غیور خوزستان از معاندین جدا بوده و اجازه نخواهند داد گروههای وابسته به بیگانگان، #امنیت و #آرامش خوزستان مقاوم را به مخاطره اندازندنیروی انتظامی اجازه نمیدهند عدهای فرصت طلب فضا را ناامن کنند.
🍃⚘🍃
ایشان به همراه #آقاجواد که آن زمان 9#سال داشت در مناطق #عملیاتی #حضورداشت، در یکی از همین #حضورها ، #جواد را به همراه خود برای #دیدبانی #جلوتر از#خط مقدم برده بود بطوریکه #جواد ، #چراغ های #پالایشگاه بصره را می دید.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید:
۳#سال در شهر#اهواز زندگی کردیم . رقیه ، جواد ، سمیه و رضا ۱ تا ۹ ساله بودند که در #قرارگاه #شهید بهشتی اهواز #زندگی می کردند.
🍃🌷🍃
علاوه بر #نگهداری #بچه ها ، #تدارک #مایحتاج #رزمندگان ، #پذیرایی از #فرماندهان #جنگ و #اعلام خبر #شهادت #رزمندگان در آن زمان را بر#عهده داشتم.
🍃🌷🍃
پس از آغاز#جنگ تحمیلی #همسرم به مناطق #عملیاتی #اعزام شدند و پس ازمدت ها دوری برای #گفتگوی تلفنی با #ایشان به #سپاه بهشهر رفتم که درآن مکالمه ، پیشنهاد زندگی در #اهواز را شنیدم و با #خوشحالی به آن پاسخ #مثبت دادم.
🍃🌷🍃
پرونده بچه ها را که از مدرسه گرفتیم ، با یک تویوتا روباز آماده رفتن به #اهواز شدیم . اثاثیه را در دورتا دور کابین چیدیم و با #فرزندانم وسط اثاثیه نشستیم.
🍃🌷🍃
زمانی که #علی در #خط قرار میگرفت تمامی #گروهش او را #همراهی میکردند. وقتی که به #سنگر میرفت، چند نفر از #رزمندگان به #دنبالش میرفتند.
🍃🌷🍃
#شهید بینا به آنها میگفت: «اگر یک خمپاره بیاید، ممکن است #شهید شوید». آنها میگفتند: «#شهید شدن در #کنار #شما برای ما #افتخار است».
🍃🌷🍃
#علی دربرخورد با# زیردستان، همیشه #خود را از آنها ک#وچکتر میدانست و زمانی که وارد# گردان او میشدیم کسی نمیتوانست تشخیص بدهد که چه کسی #فرمانده #گردان است.
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار شهید علی بینا هم در #29 دی ماه 1365#در کنار #نهر جاسم در #عملیات #کربلای پنج به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر جیرفت(کرمان)
🍃🌷🍃
#دخترم بهمعنای #واقعی کلمه #مدافع #سلامت بود و در #خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا #حضور داشت.😭
🍃🌷🍃
زمانیکه #نخستین بیماران کرونایی را به #بیمارستان میلاد #لاهیجان آورده بودند #دخترم با #شجاعت و #بدون داشتن #تجهیزات #بیمار را #پذیرش کرد و #شخصاً #تمام #کارهایش را #انجام داد.
🍃🌷🍃
#دخترم ،یک #فرشته بود که دست ما #امانت بود و #خدماترسانی به #بیماران را #دوست داشت از طرفی قبلاً #بیماری در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به #کمک داشت و #دخترم بدون #کمک کسی #بیمار را #حمل و #تخت او را #آماده کرد و #کارهایش را #انجام داد.
😭
🍃🌷🍃
#دخترم در #بحران #برف اخیر و زمانیکه تمام #راهها و #مسیرها #مسدود شده بودند اما همچنان در #شیفت #کاری خود #حاضر میشد.
🍃🌷🍃
در یکی از #شبهای برفی #خانوادهای با #بچه کوچک بهدلیل #مسدود شدن #راهها در #لاهیجان #گیر کرده بودند و #دخترم با #اختیارات خودش آن #خانواده را در #بخش ایزوله بیمارستان #جای داد تا از #سرما #یخ نزنند.😭
🍃🌷🍃
پس از ازدواج در حالی که فقط ٣ یا ۴ روز از ازدواج ایشان گذشته بود به #جبهه برگشت. در #جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش روبرو می شد که چرا به خانواده اش تلفن نمی زند.
🍃⚘🍃
می گفت: هر وقت با خانواده تماس می گیرم بخشی از #فکرم که باید تماما در #خدمت جنگ باشه رو مشغول می کنه و به همین خاطر تماس نمیگیرم تا این حالت از بین بره.
🍃⚘🍃
در #عملیات چزابه از ناحیه ی دست و پا #مجروح شد ولی با این وجود به استراحت نپرداخت و به هیچ قیمتی حاضر نبود به پشت #جبهه برگردد.
🍃⚘🍃
تا اینکه از شدت جراحات وارده حالش وخیم شد و ایشان به اجبار به پشت #جبهه انتقال دادند. در یکی از حملهها هم ترکش به ایشان اصابت کرد و به پشت دریچه ی قلبش رسیده بود.
🍃⚘🍃
اما مدام میگفت : چیزی نیست. من حالم خیلی خوبه. شما بهتره به فکر #جنگ و #بچههای بسیجی در #خط مقدم باشید.
🍃⚘🍃
#به روایت یکی از همرزمان شهید :
آنچه #شهید چراغچی رو برای ما ارزشمند کرده بود #عمق فکر و #تدبیرش بود و ما باید آن را به جامعه منتقل کنیم.
🍃⚘🍃
تصویر#شهید ،درحال #آبرسانی به مناطق بیآب خوزستان چند روز قبل از #شهادتش.
🍃⚘🍃
به روایت از سردار رضایی:
همرزم و همکار گرامی بنده در حین انجام #ماموریت خطیر تامین #امنیت #مردم، توسط #اشرار مسلح و معاند، با مظلومیت به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.😔
🍃⚘🍃
در پی بروز #خشکسالی، #تنش آبی و #کمبود منابع آب، مدتی است که مشکلاتی برای اقشار مختلفی از مردم شریف و ولایتمدار استان خوزستان عزیز به خصوص دامداران و کشاورزان عزیز و روستاییان شریف فراهم آمده مطالبات به حق مردم بزرگوار خوزستان قابل درک و فهم است، حتما دولت و مسئولان ذی ربط در پی پاسخگویی به انتظارت و مطالبات مردمی هستند، اما در این میان، شاهد تحرکات خرابکارانه عدهای معاند و فرصت طلب هستیم.
#خط قرمز نیروی انتظامی؛ #حفظ و #ثبات #امنیت پایدار، #صیانت از بیت المال، کیان و اموال #مردم است.
🍃⚘🍃
همواره صف مردم غیور خوزستان از معاندین جدا بوده و اجازه نخواهند داد گروههای وابسته به بیگانگان، #امنیت و #آرامش خوزستان مقاوم را به مخاطره اندازندنیروی انتظامی اجازه نمیدهند عدهای فرصت طلب فضا را ناامن کنند.
🍃⚘🍃
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
#شهید شوشتری انسانی #عاقل و اهل #احتیاط و #دوراندیش بود. با آغاز #جنگ تحمیلی، #نیروهای زیادی از #خراسان به #جنوب آمدند که بیشترین آنها را #فرماندهی میکرد.
🍃🌷🍃
#اولین #عملیاتی که این #نیروها در آن بودند #عملیات تصرف «ارتفاعات اللهاکبر» در شمال شهر #بستان بود که این #نیروها در آن بسیار #خوش درخشیدند و #تنها #عملیات #موفق در زمان بنیصدر محسوب میشد.
🍃🌷🍃
#نیروهایی که در آن #عملیات #میدان مین را #خنثی کردند و #خط اول را #شکستند #نیروهای #پاسدار و #بسیجی بودند و #پاسداران #خراسان به همراه #شهید شوشتری در آن #عملیات بسیار #موفق #عمل کردند.
🍃🌷🍃
#شهید شوشتری #مظهر #ایمان، #سکینت، #شجاعت و #خردمندی بود.هیچ #نگرانیای از #شهادت نداشت و بیش از ۷#بار هم #مجروح شد و بعد از #جنگ نیز آسوده نبود. 30#سال عمر پس از #انقلاب خود را #وقف #کشور،#اسلام و #نظام کردند.
🍃🌷🍃
بسیار #کوتاه ولی #عمیق #صحبت میکرد و حتی #پیش از #عملیات میتوانست #پیشبینی کند که در #انتهای #عملیات #چه اتفاقی میافتد.
🍃🌷🍃
ایشان به همراه #آقاجواد که آن زمان 9#سال داشت در مناطق #عملیاتی #حضورداشت، در یکی از همین #حضورها ، #جواد را به همراه خود برای #دیدبانی #جلوتر از#خط مقدم برده بود بطوریکه #جواد ، #چراغ های #پالایشگاه بصره را می دید.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید:
۳#سال در شهر#اهواز زندگی کردیم . رقیه ، جواد ، سمیه و رضا ۱ تا ۹ ساله بودند که در #قرارگاه #شهید بهشتی اهواز #زندگی می کردند.
🍃🌷🍃
علاوه بر #نگهداری #بچه ها ، #تدارک #مایحتاج #رزمندگان ، #پذیرایی از #فرماندهان #جنگ و #اعلام خبر #شهادت #رزمندگان در آن زمان را بر#عهده داشتم.
🍃🌷🍃
پس از آغاز#جنگ تحمیلی #همسرم به مناطق #عملیاتی #اعزام شدند و پس ازمدت ها دوری برای #گفتگوی تلفنی با #ایشان به #سپاه بهشهر رفتم که درآن مکالمه ، پیشنهاد زندگی در #اهواز را شنیدم و با #خوشحالی به آن پاسخ #مثبت دادم.
🍃🌷🍃
پرونده بچه ها را که از مدرسه گرفتیم ، با یک تویوتا روباز آماده رفتن به #اهواز شدیم . اثاثیه را در دورتا دور کابین چیدیم و با #فرزندانم وسط اثاثیه نشستیم.
🍃🌷🍃
از همان #روزهای نخست شیوع #کرونا در #خط مبارزان با بیماری در #بیمارستان ها #خدمت رسانی می کرد و در #بیمارستان #ایرانشهر و #بیمارستان #امام زمان♡و #بیمارستان #پیامبران ،ایشان مشغول به #کار بود.
🍃🌷🍃
به روایت از برادر #شهید :
#فرهاد بین #فرزندان #پدر #شهیدم از همه #بهتر بود. #خوبیهای او با ما که برادرانش بودیم قابل #مقایسه #نبود. در #درس خواندن، #کمالات #انسانی و #بخشش #الگو و #مورد #توجه #همه بود.
🍃🌷🍃
در #محیط #کاری و #درسی #زبانزد بود. حالا که 30#سال از زمان #تحصیلش #میگذرد، هنوز #دوستان و #همکلاسیهایش از #او #یاد میکنند.
🍃🌷🍃
#تعریفهای #دیگران،#دوستان و #همکاران باعث میشود ما هم بیشتر به #شخصیت #والای #برادرم پی ببریم. #فرهاد #همیشه برای #شهادت #آماده بود.
😭
🍃🌷🍃
با توجه به #خصوصیات #اخلاقی و #منشی که #برادرم داشتند، با وجود #شیوع #کرونا از #درمان #بیماران #سرباز #نمیزد😭خیلی از #همکاران #او بودهاند که #درمان #بیماران #کرونایی را #نمیپذیرفتند.
🍃🌷🍃
اما #برادرم میگفت ما #احتیاط لازم را انجام میدهیم اما #نوع #بیماری که #تقصیر این افراد نیست و نیاز به #رسیدگی و #جراحی دارند؛ به همین دلیل #بیماران #کرونایی را هم #جراحی میکرد و در زمینه #پذیرش آنان #سختگیری نمیکرد.😭
🍃🌷🍃
وقتی #جراحی #بیماران کرونایی بهش #پیشنهاد میشد، #بدون تردید #قبول میکرد و میگفت #کارشان را #انجام میدهم. در نهایت هم حین #جراحی یکی از #بیماران #کرونایی به این #ویروس مبتلا شد و بر اثر آن به #شهادت رسید.😭😭
🍃🌷🍃
ما #فرزندان #شهید هستیم. #پدر من #شهید #ترور بود. من هم #جانباز #هشت سال #دفاع مقدس هستم که سال 59# به درجه #جانبازی رسیدم.
🍃🌷🍃
ما سالها پیش #جنگ را #تجربه کردهایم و میدانیم که در #جبهه #نیروی #امدادی #درمانهای #اولیه را تا حد امکان در همان #خط #مقدم انجام میداد تا فرصتی از دست نرود و چنانچه حال #مجروح وخیم بود او را به #عقب منتقل میکردند.
🍃🌷🍃
#پدر من 40#سال پیش در یک #ترور در #سقز #کردستان به #شهادت رسید.#پدرم #دبیر بودند حالا بعد از 40#سال #پروسه #شهادت در #خانواده ما با #رفتن #فرهاد، #تداوم یافت.😭😭
🍃🌷🍃
#دخترم بهمعنای #واقعی کلمه #مدافع #سلامت بود و در #خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا #حضور داشت.😭
🍃🌷🍃
زمانیکه #نخستین بیماران کرونایی را به #بیمارستان میلاد #لاهیجان آورده بودند #دخترم با #شجاعت و #بدون داشتن #تجهیزات #بیمار را #پذیرش کرد و #شخصاً #تمام #کارهایش را #انجام داد.
🍃🌷🍃
#دخترم ،یک #فرشته بود که دست ما #امانت بود و #خدماترسانی به #بیماران را #دوست داشت از طرفی قبلاً #بیماری در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به #کمک داشت و #دخترم بدون #کمک کسی #بیمار را #حمل و #تخت او را #آماده کرد و #کارهایش را #انجام داد.
😭
🍃🌷🍃
#دخترم در #بحران #برف اخیر و زمانیکه تمام #راهها و #مسیرها #مسدود شده بودند اما همچنان در #شیفت #کاری خود #حاضر میشد.
🍃🌷🍃
در یکی از #شبهای برفی #خانوادهای با #بچه کوچک بهدلیل #مسدود شدن #راهها در #لاهیجان #گیر کرده بودند و #دخترم با #اختیارات خودش آن #خانواده را در #بخش ایزوله بیمارستان #جای داد تا از #سرما #یخ نزنند.😭
🍃🌷🍃