eitaa logo
این عماریون
382 دنبال‌کننده
228.7هزار عکس
61.8هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
حدود 150 متری با این و خاردارها فاصله داشتیم كه سمت چپ ما محور عاشورا لو رفت. چهار لولی كه روی سكوی روبروی ما بود تمام توجهش به عاشورا جلب شد و چرخید و مرتب به همان سمت می‌كرد. ما هم از فرصت به دست آمده استفاده كردیم و خودمان را كشیدیم به سمت راست تا به خاردار برسانیم. هنوز 30 متری فاصله داشتیم كه عراقی‌ها متوجه حضور ما شدند، آتش را به سمت ما گرفتند. همه هیجان زده داخل آب می‌دویدیم تا به برسیم و عبور كنیم. هنوز بچه‌های فرصت كردن را پیدا نكرده بودند كه خودش را روی انداخت و فریاد می‌زد از روی من شوید😭 🍃⚘🍃 مگر كسی می‌توانست به خودش این اجازه را بدهد و نفری باشد كه از روی رد شود. 😭 را همه دوستش داشتند و خیلی برایمان عزیز بود.😭 🍃⚘🍃
اما همچنان فریاد می‌زد: «زود باشید! عجله كنید! رد شید! معطل نشید! از روی كمرم بپرید! بپرید و خودتان را به خشكی برسانید وگرنه همه تلف می‌شویم." 🍃⚘🍃 گردان، صدایش را بلند كرد و گفت:‌ «! خجالت بكش! كی می‌تونه پا روی تو بذاره و بگذره. مگه كار راحتی است.»😭 🍃⚘🍃 ولی همچنان می‌كرد كه معطل نشوید. صبح روز بعد، بی جان را در حالی كه خاردار را در داشت و دشمن نازنینش را شكافته بود، در همان پیدا كردیم و به برگرداندیم.😭 🍃⚘🍃 سرانجام حسینعلی عالی هم در سال    در کربلای پنج  به آرزویش که همانا در راه♡ بود رسید. 🍃⚘🍃 #شهید ایشان روستای جهانگیر، شهر زابل 🍃⚘🍃
 امنیت آرمان علی وردی 🍃🌷🍃 داشت و متولد دهه ۸۰# تحصیلاتش و در حال تحصیل در مدرسه آیت الله مجتهدی (ره) و کانون تربیتی حوزه و همچنین عضو رضا (ع)🌷 محمد رسول الله (ص)🌷 تهران بزرگ بود. 🍃🌷🍃 از همان سنین کم در ۱۷ های جهادی مشارکت می‌کرد،شرکت در جهادی و به در حوادث مختلف مانند ، و غیره از کارهای ایشان  بود. 🍃🌷🍃 به روایت از پدر : واقعا بودو ، واقعا را داشت و به نوعش می‌کرد. همیشه می گفت: من شرمنده شما هستم پدر جان وافتخار میکنم که مرا درراه (ع)🌷 کردید. 🍃🌷🍃 از سالگی، عجیبی به مجالس و مذهبی داشت، هفته ای چند مرتبه به زیارت در الشهدا و ... می رفت، حرم 🌷ترک نمی شد، مقید به شب و در حال به بود و پای های بود. 🍃🌷🍃
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ سیمای ‌امام‌ زمان (عج) در هنگام ظهور 🔹یکی از خصوصیات‌ و ویژگی‌ های (عج) این است که در حضرت تأثیر ندارد، و ایشان‌ در ، مردی به‌ نظر می‌ رسند، که از لحاظ هم در وضعیت فوق‌العاده‌ای به سر می‌برند. [۱] بدون تردید جوانی، یکی از نعمت‌های بی‌بدیل الهی برای انسان است که زمینه بسیاری از کارهای مهم را فراهم می‌آورد، از این‌رو را تشکیل می‌دهند و تنها بخش اندکی از یاران حضرت مسن هستند. [۲] 🔹 (عج) نیز در عین‌ حال که سال‌ها از عمر مبارک شان گذشته است، همچنان هستند. روایات ‌فراوانی دلالت می‌کند که گذشت ‌زمان و طولانی‌ بودن‌ عمر، حضرت را پیر نمی‌کند، بطوری‌ که در یک تار موی سر و صورت حضرت سفید نیست. [۳] در بعضی از روایات غیبت حضرت، به غیبت حضرت یونس (ع) تشبیه شده است، که پس از غیبت طولانی از قومش، به صورت جوان در میان آنان بازگشت و (عج) هم با وجود اینکه سال‌ های طولانی از تولدشان می‌گذرد، ولی در مانند یک مرد سی یا چهل ساله است. [۴] 🔹اباصلت هروی یکی از یاران نزدیک امام‌ رضا (ع) می‌گوید: از امام (ع) درباره علامت (عج) هنگام ظهور پرسیدم، آن حضرت فرمود: «علامت‌ (عج) این است که به لحاظ سن، پیر، ولی برابر دیدگان مردم است، به گونه‌ای که بینندگان تصور می‌کنند او یا کمتر است و نشانه او این است که پس از ظهور هم با گذشت شب و روز پیر نمی‌شود تا زمان رحلتش فرا رسد». [۵] 🔹اما ممکن است عده‌ای سؤال کنند که مگر ممکن است شخصی که چند قرن از عمرش می‌گذرد، به گونه‌ای جوان به نظر برسد که حتی یک موی سفید هم در سر و رویش نباشد؟ در پاسخ به این سؤال باید دانست که این امر با توجه به قدرت بی‌نهایت پروردگار عالم، هیچ استبعادی ندارد (تحقق پذیر است) و اگر عالم اراده کند، گذشت زمان کسی را پیر نمی‌کند؛ زیرا تمام هستی تحت قرار دارد و حتی یک برگ بدون اراده خداوند از درخت نمی‌افتد و در واقع اثرگذاری و اثرپذیری تمام موجودات عالم به اراده خداوند بوده و محتاج به اجازه اوست. 🔹پس خداوندی که یک چنین قدرت و عظمت و اقتداری دارد، می‌تواند در مواردی علل و عوامل را بی‌تأثیر کند. آری خداوندی که حضرت عیسی (ع) را در فاصله کوتاهی از مادری باکره متولد کرد و از دل یک کوه، شتر حضرت صالح (ع) را بیرون آورد و از آب روان، یک سد مستحکم پدید آورد و بنی‌ اسرائیل را از میان رود عظیم نیل عبور داد، این قدرت دارد تا را به صورت حفظ کند که این خود یکی از معجزات خداوند منان است. 🔹 (ع) می‌ فرمایند: «نهمین فرزند برادرم (ع) پسر بانوی کنیزان است، که خداوند او را در طولانی می‌کند، سپس او را به صورت جوان کمتر از چهل سال ظاهر می‌کند تا اینکه دانسته شود خداوند بر هر چیزی قادر و تواناست». [۶] در نتیجه می‌توان گفت مسئله‌ (عج) با سیمای‌ ، یکی از و نعمت‌ های خداوند است که در حق آخرین منجی انسان‌ها ارزانی داشته است و با توجه به سنت معجزات الهی امری معقول و ممکن است. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] ر.ک به بحارالانوار (موسسه‌ الوفاء، بیروت) ج۵۱، ص۴۰ و ج۵۲، ص۳۲۲ [۲] الغیبه، نعمانی (تحقیق علی‌اکبر غفاری)، ص۳۱۶ [۳] الغیبه، شیخ‌ طوسی (تحقیق عبادالله‌ طهرانی)، ص۴۲۰-۴۲۱ [۴] کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه (تصحیح علی‌ اکبر غفاری)، ص۳۲۷ [۵] همان، ص۶۵۲ [۶] معجم‌ احادیث‌ الامام‌ المهدی‌ عج (علی‌ کورانی و همکاران)، ج۳، ص۱۶۵ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
🌷 میخوام اونقدر این متنو کپی کنید که همه بدونن چرا انقلاب کردیم؟ 🔰 از پدرم پرسیدم برای چی انقلاب کردید؟ گفت:👇👇 1. انقلاب کردیم اول برای . برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله ور شده بود، اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند. از حجاب تا روضه عاشورا. در عصری بودیم که بردن نام (ع) در این کشور قدغن بود. میخواستیم به عصری برسیم که میلیونها نفر در به زیارت سمبل انسانیت و آزادگی بروند. میخواستیم به مقام انسانیت برسیم.💚 2. انقلاب کردیم برای . برای استقلال ایران. کشورمان زیر لگد انگلیسیها و امریکاییها له شده بود. 50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش میگرفتند و شاه مملکت بدون اجازه آنها آب نمیخورد! 3. انقلاب کردیم برای ایران. برای خاک ایران. شاه، سرزمین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسیها و وهابی ها بخشید و گفتند دخترمان بود شوهرش دادیم. انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهر ندهند.👌 4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت مان. در عصری که بر سر در باشگاههای انگلیس در ایران در وطن خودمان مینوشتند: ورود سگ و ایرانی ممنوع. 5. انقلاب کردیم برای نجات و فکرمان. در عصری که تعداد کاباره ها و قمارخانه ها و فاحشه خانه ها از تعداد کتابخانه ها و دانشگاهها بیشتر بود، انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود. حقیری داشتیم که صریحا میگفت: شما هرگز میکل آنژ یا باخ نداشتید. شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.. شما هیچ چیز بزرگ و فوق العاده عرضه نکرده اید. هیچ چیز." 6. انقلاب کردیم برای حفظ دختران و پسران مان. از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود و 50 هزار رسمی. از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف، مافیای بین المللی مواد مخدر بودند و درخت نحس اعتیاد را در ایران کاشتند. 7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی مان. از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند، در حالیکه آمریکا ناسا داشت، هند ماهواره به فضا فرستاده بود، ترکیه متروی 50 ساله داشت ولی ما هیچ نداشتیم. تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند. و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم. 8. انقلاب کردیم برای . از عصری که نیمی از جمعیت ایران سوءتغذیه داشتند و بجای خانه، در یک "اتاق" زندگی میکردند. (فیلمفارسیها شاهد است)، از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود. تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت، 96 درصد روستاها برق نداشت، تنها 9 شهر گاز لوله کشی داشت. از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند، مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی و.. رویا بود! تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب دارند، همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند. 95 درصد جمعیت ایران گاز دارند. و برای رفع فقر، از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساختیم. 9. انقلاب کردیم برای حتی و بهداشت مان. از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند، حتی همسر شاه را پشه سالک گزید، و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می آوردند. از عصری که سن امید به زندگیمان فقط 54 سال بود! تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی مان به بالای 75 سال رسیده. و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم. 10. انقلاب کردیم برای . تا از شر چنگال آهنین نجات یابیم. یک سازمان تروریستی وحشی که به اذعان شخص شاه 3000 زندانی سیاسی داشت. از حکومت وحشت شاهنشاهی که فالاچی، خبرنگار آمریکایی متعجبانه به شاه میگوید: «مردم ایران با شنیدن اسم شاه در خیابانها میکنند. میترسند کلمه ای بر زبان آورند.» 11. انقلاب کردیم برای اینکه باشیم، نه رعیت. برای نجات از 2500 سال شاهنشاهی که مردم در آمد و شد این شاه و آن شاه، هیچ کاره بودند تا حکومت در دست ما مردم باشد. برای اینکه شاه مان با کودتا و دستور اجنبی نیاید. برای اینکه از رئیس جمهور تا خبرگان از مجلس تا شورای شهر و شورای مدرسه کودکان مان، خودمان انتخاب کنیم. 12. انقلاب کردیم برای تشکیل حکومتی که ثمره 1400 سال صبر و خون دل خوردن و مسلمانان راستین است. تا به جرم مسلمان بودن و شیعه بودن کشته نشویم. انقلاب کردیم تا نام خدا و پیامبر و امیرمومنان را بر ماذنه ها بشنویم. تا طعم حکومت عدل و مرحمت را بچشیم. تا با در هر جای جهان بجنگیم و پناه مظلومان باشیم. تا کانون انسانیت و مهربانی و مبارزه با شیاطین بزرگ و کوچک باشیم. 🔶(متن برگرفته از کتاب "شایعات رایج فضای مجازی"، نوشته دکتر الهه خانی)
به روایت از برادر : ما سه برادر بودیم خانواده بود، حسین یک دختر 14 ساله و یک پسر11 ساله دارد. 🍃🌷🍃 و همسرش از# سادات هستند که و از بودند که در قرارگاه سری نصرت و های دیگر مقدس را برای عملیاتی یاری می کردند. 🍃🌷🍃 از سال 85 بود و با بسیار زیاد توانست خودش را از زمینی به منتقل کند. 🍃🌷🍃 ایشان سال 92 اعزامش به بود.ولی در عراق تقریبا اخیر را کامل بود و برای به به می آمد. 🍃🌷🍃 از بچه های و پردل و جرات بود بچه های حشدالشعبی و سرایای خراسانی از و اش تعریف میکردند.😭 🍃🌷🍃 به منزل ما هم که آمدند، گفتند  به قدری در آنجا و ایجاد می‌کرد که ما از عراق فقط آمده ایم تا ببینیم خانواده این چه کسانی هستند. 🍃🌷🍃 خیلی تاکید بر رفت و آمدما به داشت هر چند اغلب در بود ولی پیگیر این بود وما در برنامه های محله که رضوان بود حضور پررنگی داشتیم. 🍃🌷🍃
در ایجاد و دوره برگزاری نمایشگاه شلمچه بسیار داشت و این از به و بود. 🍃🌷🍃 ما خانواده ای داشتیم و بسیاری از مسائل در خانواده حل شده بود حتی بخشی از زندگیش را در علمیه گذراند و هم داشت و در نهایت را انتخاب کرد. 🍃🌷🍃 رهروان خوزستان را با فاطمی اطهر راه اندازی کردند. و طبع بود و پیگیر دوستان ، مدام تماس می گرفت و جویای احوال رفقا می شد. 🍃🌷🍃 در اغلب اهواز حضور پیدا می‌کرد و بالغ بر 80# درصد اهواز را سرمی زد حتی اگر شده مرتبه به همین دلیل خیلی ها او را می شناختند. 🍃🌷🍃 در مورد# مسائل کاریش صحبت نمی کرد و شاید هیچ کس اطلاع نداشت چیه ، و هم و مسیری را انتخاب کرد که در بود و الحمدلله به خیر شد.😭 🍃🌷🍃
همیشه و حتی یک وقت هایی با در مورد تقوی صحبت می کرد و می‌گفت : "این آدم به قدری بزرگه که درکش نکردم" حالت پدر و پسری و رفاقتی شدیدی با هم داشتند. 🍃🌷🍃 وقتی شد گفت مرا کنار تقوی یا کنید. به و های مجاهد را خود می دانست و هر وقت می توانست به می رفت. 🍃🌷🍃 فردی بسیار مند بود؛ در مورد هایی که یک سری افراد با از و می کردند به شدت می شدو ...... 🍃🌷🍃 سرانجام حسین معماری هم در تروریستی پهپادهای اسرائیلی در آمرلی عراق و بر اثر شدت در تاریخ 98/5/12# به رسید. 🍃🌷🍃 #شهید ،روز مردادماه 1398# تشییع و در کنار شهیدش علی معماری در قطعه 10# گلزار اهواز خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃
دل به دریای بلا در کربلا میزد عشق بازان خداجو را صلا میزد حسین
🌼منتظران ظهور ✨بسم‌الله الرحمن الرحیم ✨و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ✅سلام علیکم جمیعا عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان 🔴یکی از شاخصه های اصلی ، وپای کار بودن مردمه 🔴یعنی اگر مردم امام ، حاضر شوند بلاشک و را اجرا خواهند کرد و همراه است (یدالله مع الجماعه) 🔴به تاریخ دقت کنید امیرالمومنین علی علیه السلام اگر در تاریخ و ماند بخاطر این بود که نبودن 🔴اگر علیه السلام با صلح کرد بخاطر این بود که 🔴اگر سر امام علیه السلام بالای و زن و بچه امام حسین علیه السلام به رفتن بخاطر این بود که تنهاشون گذاشتن 🔴اگر پیروز شد چون مردم امام خمینی ره اومدن و بساط رو کردن 🔴اگر رو شدیم و جلوی همه دنیا ایستادیم چون اومدن و پشت دنیا رو به خاک مالیدیم 🔴هر جای این رو که نگاه کنید ، هر جا پیدا کردن ها شده 🔴حالا یه سوال 🔴دقت کردید میخواد که کاری کنه حضرت نیان؟ 🔴حضرت بارها دارن در مورد هشدار میدن که اگر نیایید میشیم 🔴اگر بیایید سیلی به صورت خواهیم زد 🔴الان زمان و است 🔴الان زمان تقابل با است 🔴هر کس داره در مردم تو میدمه رو قبول کرده وقتی رو به عنوان خودتون کنید در خواهید بود طبق وقتی رو برگزینید شما را از به هدایت خواهد کرد 🔴این حضور به موقع در قطعا عج رو به سمت ما خواهد کرد 🔴این به عج میکنه که ، ما تا پای شماییم 🔴الان زمان برای 🔴رفقا نمونده هااا 🔴مبادا توی این کنید 🔴بیایید عج 🔴به امید خورشید ✅والسلام علیکم و رحمة الله 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
حضرت زینب(س)شهید حسین بادپا 🍃⚘🍃 بادپا به تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ و در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولدش سپری کرد اما تقارن سنین نوجوانی او با دوران دفاع مقدس باعث شده بود تمام فکر و خیال مشغول اعزام به باشد. 🍃⚘🍃 اشتیاق حسین به حضور در جبهه ها بالاخره نتیجه داد و او به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهه های نبرد با نیروهای بعثی شد، بادپا از آن به بعد مدت ۴ سال تمام را در جبهه ها گذراند و در این مدت به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه کرد.
به روایت از مادر : تا آن روز به یاد ندارم که روزه‌هایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دهه‌ی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای را کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: می‌خواهم به دیدن بروم و اگر مرا به نبری، خودم می‌روم. 🍃🌷🍃 این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و  با هم به رفتیم تا را ببینم. به محل ملاقات که رسیدیم، بالای کوه‌ها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید. 🍃🌷🍃 ظهر بود که را کردم، ، و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭 🍃🌷🍃 می‌گفت: می‌گوید: تو که عینک می‌زنی و چشم‌هایت ضعیف است، معاف از ، پس برای چه اینجا آمده‌ای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمده‌ام که بروم مقدم تا با . چرا مرا اینجا نگه داشته‌اید؟😭 🍃🌷🍃 خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از آموزشی، روز بدهند که میام خانه. 🍃🌷🍃
این را که گفت کمی خیالم راحت شد و وقتی هم که ساعت ملاقات تمام شد، ساعت 4 هفدهم رمضان بود که رفت بالای کوه‌ها و ما هم برگشتیم قزوین. 🍃🌷🍃 ده روزی بود قزوین بودیم که را به از به "دوجیله عراق" اعزام کرده بودند که بر اثر ناشی از دشمن، در آنجا به رسیده بود.😭 🍃🌷🍃 روز فطر آن سال به رسید ولی او را در نگهداری کرده و پس از 3، مراسم انجام شد.😭 🍃🌷🍃 ، از به گفته بود: دوست دارم پس از آموزشی، به نقطه‌ای اعزام شوم و توسط شیمیایی دشمن شوم.😭😭 🍃🌷🍃 ،از میان هزار استان قزوین، است که و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷#، با روز سعید فطر به رسید. 😭😭😭 🍃🌷🍃
خبر دارید... . هنوز که هنوز است از فاتحانه خیبر بر نگشته... . خبر دارید که آن دلیرمرد خطه مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... ..از خبری دارید... . بعد از اینکه یارانش را از به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید... از جوانانی که خوراک کوسه های شدند خبری دارید... . .هنوز از صدای بچه ها می آید... . .هنوز صدای مناجات از به گوش می رسد... . .هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛ .... .... هنوز که هنوز است می ترسند از اینکه رو تنها بگذاریم... . و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ‌ع ‌‎‌ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن 💚وَعَلى عَلِی بْن الْحُسَيْن 💛وَعَـلـى اَوْلاد الْحُسَيْن 💙وَعَلى اَصْحاب الْحُسَيْن الٰلّٰهُمَ اَرْزُقْنٰا زیّٰارة الْحُسَیْنــــــــــ 【ع】
به روایت از برادر : والفجر۸ بود که بر اثر شيميايي دشمن تعدادي از زير آوار ماندند اما بدون توجه به گازهاي شيميايي سريع به طرف بچه‌ها رفت. 🍃⚘🍃 من هم به دنبالش رفتم به سختي بسيجي‌ها را بيرون آورديم و به همین دلیل وقتي از محوطه خارج شديم حالت تهوع و سرگيجه شديدی به ما دست داد. 🍃⚘🍃 و چون صورت سوخته بود برای همین ما را به بيمارستان بوعلي تهران فرستادند. از چشم بيشتر از ديگر بدنش بود اما باز .😭 🍃⚘🍃 و در حاليکه نگرانش بودم و به او در برابر الهي مي‌خوردم با مشاهده ناراحتي من مرا به دعوت می کرد و می گفت: «اينها الهي هستند، از اين کنيد.😔 🍃⚘🍃 پزشک معالج براش ماه استراحت تجويز کرد ولي که توان ماندن در شهر را نداشت ماه بعد عازم شد. 🍃⚘🍃 به تمام اعضاي خانواده گفته بود که در رزمندگان را مي‌زنم و آنها که اين مطلب را باور کرده بودند از اينهمه او براي بازگشت و انجام اين کار مي‌کردند. 🍃⚘🍃
از کودکي دوست داشت بشه، برای همین يک روز بهش گفتم: « بسه، تو که مي‌گفتي مي‌خواهي پزشک يا دندانپزشک بشی، ‌ پس درست را بخوان، مي‌داني مردم مي‌گويند شما براي فرار از درس به مي‌رويد» گفت:« به ما نياز دارد، ‌ و ما در هجوم دشمن قرار گرفته وقت آن نيست که من فقط درس بخوانم انشا‌الله که تمام شد با خيال راحت درس مي‌خوانم. 🍃⚘🍃 وقتي سال چهارم رشته تجربي ثبت نام کرد خيلي خوشحال شدیم فکر کردیم ديگه به نمي‌رود اما دوباره به رفت و چندماه بعد درست در نيمه فروردين ماه به خانه بازگشت و پس از امتحانات نهايي خرداد و آزمون دانشگاه آماده نبرد شد. 🍃⚘🍃 وقتي کارنامه سازمان سنجش به دستمان رسيد دیدیم که تمام نمراتش بدون استثناء است و او با اين کار نشان داد که يک مي‌تواند در دو مبارزه کند. 🍃⚘🍃 در والفجر۸ به سختي مجروح شد دکتر گفت: «اگر با اين وضع به بازگردي مرگت حتميه» اما پاسخ داد: «من در اين نمي شوم من در عمليات ديگري به مي رسم.😭😭 🍃⚘🍃
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.
صبح همان روز هم باید اطلاعات جمع‌آوری شده را به سلیمانی گزارش می‌كرد. شب‌ها را این‌گونه می‌گذراندیم و روز را هم باید به نوبت دیده‌بانی می‌دادیم 🍃⚘🍃 با توجه به همین گزارشات، سلیمانی نقطه و ساعت آغاز را تعیین می کرد ، عملیات و نقطه رهایی مشخص شد، بچه‌های اطلاعات جلو و حدود 400 نفر غواص هم پشت سرشان حركت كردند و رفتند. 🍃⚘🍃 چند عدد چراغ گردان كه به آن‌ها چراغ آمبولانسی هم می‌گفتند داخل یک گونی به گردنم آویخته بودم و با خودم می‌بردم و قرار بود هر جا كه موانع برداشته و معبری باز می‌شد من یكی از آن‌ها را كه داخل پلاستیک پرس شده بود را آن‌جا روشن كنم تا قایق‌های بعدی كه نیروهای جدید را می‌آورند، مسیرشان را بر این اساس مشخص كنند. دشمن حدود 100 متر جلوتر از نیروهایش را با خاردار، موانع سختی درست كرده بود. پشت این هم حد فاصل هر 300 یا 400 متر ساخته و روی آن را چهارلول نصب كرده بودند تا بتوانند روی آب را كاملاً پوشش بدهند و امنیت روی آب را برای خودشان برقرار كنند.
حدود 150 متری با این و خاردارها فاصله داشتیم كه سمت چپ ما محور عاشورا لو رفت. چهار لولی كه روی سكوی روبروی ما بود تمام توجهش به عاشورا جلب شد و چرخید و مرتب به همان سمت می‌كرد. ما هم از فرصت به دست آمده استفاده كردیم و خودمان را كشیدیم به سمت راست تا به خاردار برسانیم. هنوز 30 متری فاصله داشتیم كه عراقی‌ها متوجه حضور ما شدند، آتش را به سمت ما گرفتند. همه هیجان زده داخل آب می‌دویدیم تا به برسیم و عبور كنیم. هنوز بچه‌های فرصت كردن را پیدا نكرده بودند كه خودش را روی انداخت و فریاد می‌زد از روی من شوید😭 🍃⚘🍃 مگر كسی می‌توانست به خودش این اجازه را بدهد و نفری باشد كه از روی رد شود. 😭 را همه دوستش داشتند و خیلی برایمان عزیز بود.😭 🍃⚘🍃
اما همچنان فریاد می‌زد: «زود باشید! عجله كنید! رد شید! معطل نشید! از روی كمرم بپرید! بپرید و خودتان را به خشكی برسانید وگرنه همه تلف می‌شویم." 🍃⚘🍃 گردان، صدایش را بلند كرد و گفت:‌ «! خجالت بكش! كی می‌تونه پا روی تو بذاره و بگذره. مگه كار راحتی است.»😭 🍃⚘🍃 ولی همچنان می‌كرد كه معطل نشوید. صبح روز بعد، بی جان را در حالی كه خاردار را در داشت و دشمن نازنینش را شكافته بود، در همان پیدا كردیم و به برگرداندیم.😭 🍃⚘🍃 سرانجام حسینعلی عالی هم در سال در کربلای پنج به آرزویش که همانا در راه♡ بود رسید. 🍃⚘🍃 #شهید ایشان روستای جهانگیر، شهر زابل 🍃⚘🍃
به بخشی از مردم، وفا که در ، کردند # ای معلمانی که ۱۱ سال پیگیر بندی خود بودید، *حسن روحانی کرد # ای پرستارانی که ۱۲ سال برای تعرفه حقوق و مزایای خود میخوردید و *حسن روحانی به شما. *بی اعتنایی کرد # ای کارگرانی که* حسن روحانی کرد و درحال *نابود *شدن بودید. و *شهید # رئیسی آمد شما را کرد # ای مردمی که دهها سال آب خوردن و *پروژه های ده ها بودید ‌... رئیسی امد و به شما خدمت کرد .. # همه اتان دیدید برای مردم خدمت کرد همه اتان با های روحانی را دیدید، کردید و بی *وفایی کردید باز به حسن روحانی(*پزشکیان) که به شما ظلم کرده بود رای دادیدیا*اصلا# رای ندادید ... #۳۶میلیون واجدشرایطی که *رای ندادیدو*فقط نگاه *کردید*رومیگم # مگر مردم کوفه در حق علیه السلام و بن اینگونه* عمل نکردند ؟ طرف ماندند؟! همان است:#یا *یزیدی🔥 #کجامی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
🏴نامگذاری روزهای دهه اول 🌷روز اول ماه محرم: بنام حضرت ابن عقیل 🌴⚫....... 🌷روز دوم محرم: بنام امام (علیه السلام) ..........🌴⚫ 🌷روز سوم محرم: بنام حضرت (سلام الله علیها) 🌴⚫...... 🌷روز چهارم محرم: بنام جناب و بچه های حضرت .......🌴⚫️ 🌷روز پنجم محرم: به نام جناب و ابن الحسن 🌴⚫..... 🌷روز ششم محرم: بنام جناب ابن الحسن(علیه السلام) ......🌴⚫ 🌷روز هفتم ماه محرم: بنام حضرت (علیه السلام) 🌴⚫...... 🌷روز هشتم ماه محرم: بنام حضرت (علیه السلام) .......🌴⚫ 🌷روز نهم محرم: حضرت (علیه السلام) ⚫️🌴....... 🌷روز دهم محرم: جناب امام (علیه السلام) ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅
یاربِّ،خَلِّصْنِي‌قَلْبِي‌ مِن‌ْغَیر‌ِأَبَاعَبْدِالله خدایاقلبمورهایی‌بده‌ ازهمه‌به‌جز""♥️ _꧂🌸🌱჻ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸_____ 🌱჻🌸🍃
خبر دارید... . هنوز که هنوز است از فاتحانه خیبر بر نگشته... . .. خبر دارید که آن دلیرمرد خطه مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... . ..از خبری دارید... . .. بعد از اینکه یارانش را از به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید... . از جوانانی که خوراک کوسه های شدند خبری دارید... . . .هنوز از صدای بچه ها می آید... . . .هنوز صدای مناجات از به گوش می رسد... . . .هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛ .... .... .. هنوز که هنوز است می ترسند از اینکه رو تنها بگذاریم... . .. و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....