داشتن سواد به ایشان کمک کرده بود تا در #تلاوت قرآن موفق باشد و #نظر دیگران را به خود #جلب کند. بنابر #سنت عشایر،پدر در سنین جوانی برایش همسری انتخاب کرد که دختر عموی ایشان بود.
🍃🌷🍃
یکی از دلایل رضایت عمویی،#ایمان و #تقوای ایشان بود که #زبانزد #اقوام و بستگان بود.
🍃🌷🍃
طبق رسم و رسوم محلی ،مراسم عروسی برگزار شد. در عروسی، ریش سفیدان پدرش رامجبور کردند تا دوازده روز عاشیق ها بنوازند، شیر بها 1000 تومان و 7 راس گوسفند بود.
بعد از ازدواج، با والدین در یک جا زندگی کردند. ثمره ازدواج ایشان بعد از 21 سال زندگی مشترک با همسرش 6،#فرزند (3 پسر و 3 دختر) بود.
🍃🌷🍃
حدود سالهای 1342 – 43 جوانی 21#ساله و متاهل بود به دلیل اهمیت اولاد ذکور در بین عشایر، سیستم سربازگیری به قید قرعه برگزار می شد و با همین قرعه، از سربازی معاف شد.
روزگار را به #مطالعه #قرآن، انجام #فرایض دینی در #مسجد و #سرکشی به #گله و #رسیدگی به امور #کشاورزی می گذراند.
🍃🌷🍃
فردی #مؤمن و #خوش برخورد در میان عشایر منطقه بود#شخصیت ایشان باعث #جلب احترام دیگران
می شد.
🍃🌷🍃
يكي از #نمونههاي بارز #مأموريتها در سال 73 #درگيري با ضد انقلاب در شهر #اشنويه بود كه منجر به #هلاكت تعدادي از #ضد انقلابيون بود وبراي #چندمين بار در اين #عمليات ایشان #مجروح شد.
🍃🌷🍃
تا سال 1376# در #لشكر 3 با اجراي چندين #طرح #عملياتي از جمله طرح ا#نسداد مرز و #تهيه طرحهاي #مبارزه با قاچاقچيان با #حفظ سمت، #مسئوليت #بازرسي قرارگاه #حمزه را پذيرفت.
🍃🌷🍃
#سركشي به #خانوادههاي #شهدا و #ايثارگر و #جانباز و #پاسدار را در #اروميه نيز مانند ديگر شهرهاي محل #خدمتش آغاز كرد.
🍃🌷🍃
ایشان هنگام #سركشي از #خانوادهها با تمام #اعضاي خانواده صحبت ميكرد و با #صبر و #حوصله فراوان به #حل و فصل #مشكلات آنها ميپرداخت.
🍃🌷🍃
هنگام #سركشي براي يكايك #فرزندان #شهدا و #خانوادهها #هدايايي از قبيل اسباب بازي و لوازم التحرير به همراه ميبرد و باعث #خوشحالي #بچهها ميشد.
🍃🌷🍃
حتي به #دورترين #روستاهاي اروميه جهت #سركشي به #خانوادههاي #شهدا مراجعه ميكردم به نحوي كه ساعت 12#شب به بعد به منزلش باز ميگشت.
🍃🌷🍃
به روایت از برادر #شهید:
ما سه برادر بودیم #حسین #فرزند #اول خانواده بود، #حاج حسین یک دختر 14 ساله و یک پسر11 ساله دارد.
🍃🌷🍃
و همسرش از# سادات هستند که #پدر و #پدربزرگش از #مجاهدانی بودند که در #عملیاتهای قرارگاه سری نصرت و #عملیات های دیگر#دفاع مقدس #فرماندهان را برای #شناسایی #مناطق عملیاتی یاری می کردند.
🍃🌷🍃
#حسین از سال 85#پاسدار بود و با #تلاش بسیار زیاد توانست خودش را از #نیروی زمینی به #سپاه #قدس منتقل کند.
🍃🌷🍃
ایشان سال 92#اولین اعزامش به #سوریه بود.ولی در عراق تقریبا #دوسال اخیر را کامل #مستقر بود و برای #سرکشی به #خانواده به #ایران می آمد.
🍃🌷🍃
#حسین از بچه های #بسیجی و #هیئتی پردل و جرات بود بچه های حشدالشعبی و سرایای خراسانی از #شجاعت و #مهربانی اش تعریف میکردند.😭
🍃🌷🍃
به منزل ما هم که آمدند، گفتند به قدری در آنجا #مودت و #برادری ایجاد میکرد که ما از عراق فقط آمده ایم تا ببینیم خانواده این #شهید چه کسانی هستند.
🍃🌷🍃
#پدرم خیلی تاکید بر رفت و آمدما به #مسجد داشت هر چند اغلب در #ماموریت بود ولی پیگیر این#موضوع بود وما در برنامه های #فرهنگی #مسجد محله که #مسجد رضوان بود حضور پررنگی داشتیم.
🍃🌷🍃
#حسین همیشه و حتی یک وقت هایی با #بغض در مورد #شهید تقوی صحبت می کرد و میگفت : "این آدم به قدری بزرگه که درکش نکردم" حالت پدر و پسری و رفاقتی شدیدی با هم داشتند.
🍃🌷🍃
وقتی #مجروح شد گفت مرا کنار #شهید تقوی یا #پدرم #دفن کنید. #سرکشی به #جانبازها و #بچه های مجاهد #داوطلب را #وظیفه خود می دانست و هر وقت می توانست به #سراغشان می رفت.
🍃🌷🍃
#حسین فردی بسیار #دغدغه مند بود؛ در مورد #ظلم هایی که یک سری افراد با #سوءاستفاده از #پست و #مقامشان می کردند به شدت #معترض می شدو ......
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید حسین معماری هم در #حمله تروریستی پهپادهای اسرائیلی در #منطقه آمرلی عراق #مجروح و بر اثر شدت #جراحات در تاریخ 98/5/12# به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید ،روز #دوشنبه #چهاردهم مردادماه 1398# تشییع و در کنار #مزار #پدر شهیدش علی معماری در قطعه 10# گلزار #شهدای اهواز خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
#عموی #شهیدم #حمید قارلقی #سه سال از #بابا #کوچکتر بود و سال ۶۷#شهید شد. ما خیلی به #زیارت #مزار #عمو میرفتیم و اتفاقاً #بابا هم در همان جایی که خیلی #دوست داشت #دفن شدند.😭
🍃🌷🍃
{{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}}
🍃🌷🍃
#پدرم یک عمر #بسیجی بود، #بسیجی ماند و همین #روحیه #بسیجی هم باعث شد تا #عاقبت بخیر شود.😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از پسر #شهید آقا مجتبی:
ما سه فرزند هستیم، من و دوخواهرم.
«روزی که خبر دادند کار #اعزام #پدرم جور نشده و نمیتواند برود #هیچوقت ایشان را آنقدر #ناراحت ندیده بودم.😭
🍃🌷🍃
بعد به بالکن خانه رفت و همانجا مشغول #دعا شد، نمیدانم چه به #خدایش🤍گفت که روز بعد تماس گرفتند و گفتند برای #چهارشنبه بلیت گرفتهایم و باید رهسپار #سامرا شود.»😭
🍃🌷🍃
پس از 28# روز #حضور در #سامرا و #فعالیتهای مستشاری وقتی خبر میرسد که داعشیها قصد منفجر کردن سد #سامرا را دارند
🍃🌷🍃
به همراه #مترجمش #شهید فاضل برای #سرکشی به اوضاع #منطقه رهسپار میشود که روی #تله انفجاری دشمن میرود و به #شهادت میرسد.😭😭
🍃🌷🍃
#پدرم بهم #وصیت کرده بودند که #قبل از #خاکسپاریاش، #زیارت عاشورا را در #مزار شون #قرائت کنم.😭😭
🍃🌷🍃